جستجو در تک بوک با گوگل!

تابعيت پايگاه تك بوك از قوانين جمهوري اسلامي ايران

چشم انداز تاریخی پارلمان و دموکراسی در ایران

378

بازدید

چشم انداز تاریخی پارلمان و دموکراسی در ایران ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز
متن کامل سخنرانی عمادالدین باقی در نشست جبهه مشارکت حوزه شمال تهران در تاریخ چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۸۲
(بخش عمده این گفتار در روزنامه شرق ۱۱/۳/۱۳۸۳ و ۱۲/۳/۱۳۸۳ به چاپ رسید)
این روزها چون فضا، فضای انتخاباتی است عمدتا به یک واقعه پیش رو پرداخته می‌شود و نگاهی که به پدیده انتخابات می شود نگاه لحظه ای است به پدیده ای که قرار است در یک روز معین اتفاق بیفتد و مردم در آن شرکت کنند و تمام شود. اگر بخواهیم با رویکرد تاریخی به انتخابات نظر کنیم ابعاد دیگری هم از این اتفاق پیش رو شناخته می‌شود و اهمیت این اتفاق را بیشتر می کند و به ما نشان می دهد که بر خلاف تصوری که پس از انقلاب چنان به شدت القاء کردند که گویا اصلا تاریخ بشریت از سال ۱۳۵۷ به بعد شروع شده و قبل از آن هیچ تاریخی نداریم خواهیم دید که درخت رو به رشد دموکراسی در ایران درختی است که نهالش بیش از یکصد سال پیش در این کشور کاشته شده. انقلاب ایران و جنبش اصلاح طلبی در امتداد جنبشی است که در این یکصد سال جریان داشته و شاید با همین نگاه تاریخی است که می توانیم بفهمیم چرا با وجود اینکه همواره مخالفان انتخابات آنرا تحریم می‌کنند و نارضایتی خود را اعلام می‌دارند با این حال نیمی از مردم در انتخابات شرکت می‌کنند . وقتی که ما قدمت این رفتار را و پدیده انتخابات را در کشورمان بشناسیم می فهمیم که انتخابات امری است که به صورت عادت درآمده و در جامعه ما نهادینه شده است. دقیقا به همین دلیل است که نه تنها کسانی که می خواهند به نحوی مانع شرکت مردم در انتخابات شوند و از طریق تحریم مبارزه سیاسی می‌کنند موفق نمی‌شوند بلکه متقابلا رژیم سیاسی نیز همیشه در اهدافش ناموفق است یعنی آنها هم با وجودیکه با شگردهای مختلفی چون خشن ترین نوع نظارت استصوابی به میدان می آیند اما هیچ گاه نتوانسته انددر طول ۲۵ سال گذشته مجلس یکدستی ایجاد کنند علت این امر بر‌می‌گردد به پیشینه تاریخی این پدیده و بنابراین انتخابات نه به عنوان یک واقعه پیش رو و زودگذر بلکه انتخابات و شرکت در آن ادامه معماری بنای رفیعی است که پیشینیان ما در گذشته ساخته اند و ما هم می‌خواهیم آنرا ادامه بدهیم.
گرچه تاریخ شکل گیری پارلمان به طور دقیق به ۹۷ سال پیش بازمی‌گردد اما اگر بخواهیم سنت فکری و سنت عملی قانون و قانونی‌گرایی و انتخابات را از هم جدا کنیم این پیشینه را می‌شود جلوتر برد یعنی از حدود سی سال پیش از صدور فرمان مشروطیت در ایران ادبیات قانون و قانونگرایی و انتخابات را داریم. کتابهایی که در مورد ارزش قانون نوشته شده معروفترینشان «رساله دوکلمه» است و دیگران هم (بخصوص کسانی که به فرنگ رفته بودند) مطالبی در باب قانون و قانونگرایی و پارلمان نوشته بودند. این را باید به عنوان بستر فکری آن رویدادی که منجر به فرمان مشروطیت شد در نظر گرفت حتی اگر بخواهیم سنت فکری قانون به مفهوم اصلی خود را کمی وسیعتر بگیریم (به مفهوم مدرن) در واقع می‌توان گفت ۳۰ سال قبل از صدور فرمان مشروطه بوده اما اگر این را در نظر بگیریم که عناصر مساعد فرهنگی در جامعه ما وجود داشته‌اند که قابلیت پذیرش آنرا ایجاد می کردند مثل آنچه که در آموزه های دینی از گذشته وجود داشته مثلا در باب تسامح پیامبر، تسامح خلفا یا فرض کنید شیوه حکومتی امیرالمومنین(ع) که مردم در مجالس مذهبی یادگرفته بودند اگر اینها را به عنوان عناصر مساعد پذیرش این فکر در نظر بگیریم شاید بتوان گفت این سنت فکری به عقبتر هم‌ می‌رود. مجموعه این زمینه های فکری جنبش مشروطیت را چون خارج بحث است مطرح نمی‌کنیم.
ماجرای مهاجرت صغری، مهاجرت کبری، بست نشینی در سفارت انگلستان و درگیری و زد و خوردهایی که بین مردم و مامورین شد و به نهضت مشروطیت در ایران منجر شد و مظفرالدین شاه در ۱۴ جمادی الثانی ۱۳۲۴ برابر با ۱۳ مرداد ۱۲۸۵ شمسی و ۵ اوت ۱۹۰۶ (که مصادف بود با یازدهمین سالگرد سلطنت او و سالروز تولد خودش) فرمان تاسیس مجلس شورای ملی را صادر کرد بعد از صدور این فرمان بود که جشن ملی برپا شد اعتصابات و بست نشینی‌ها پایان پیدا کرد علمایی که مهاجرت کرده بودند با کالسکه دولتی به تهران برگشتند بازارها که در تعطیلی بود بازگشایی شدند. این روز روز آغاز پارلمان در ایران است که از آن روز تا کنون حدود یکصد سال (دقیقا ۹۷ سال) می‌گذرد.
مجلس اول: یکسال و نیم مبارزه مردم در نهضت مشروطه طول کشید تا اینکه نتیجه‌اش تشکیل مجلس و تبدیل رژیم شاهنشاهی مطلقه به رژیم مشروطه سلطنتی شد حدود یک ماه بعد از صدور این فرمان نیز شاه آیین نامه انتخابات مجلس را امضا کرد و بدنبال آن انتخابات در تهران برگزار شد اما چون مجلسی که تشکیل شد مرکب از نمایندگان تهران بود مردم تبریز هم به عنوان مشروطه خواهی قیام کردند و در اثر اعتراض مردم تبریز شاه پذیرفت که تبریزیان هم نماینده داشته باشند. به این ترتیب انتخابات به صورت یک جریان عمومی درآمد و در همه شهرهای کشور انتخابات برگزار شد و نمایندگان به مجلس فرستاده شدند. اولین کار مجلس تدوین قانون اساسی بود. قانون اساسی تدوین شد و در ۸ دی ماه ۱۲۸۵ به امضای مظفرالدین شاه رسید ۱۰ روز بعد هم مظفرالدین شاه از دنیا رفت. هنگامی که قانون اساسی تصویب شد چنان این اتفاق برای مردم خوشایند بود که جشن برگزار کردند و نمایندگان مجلس همدیگر را می‌بوسیدند و مردم و نمایندگان از شدت شوق می‌گریستند. برای اولین بار بود که قانون به طور رسمی در کشور حاکم شد بعد از درگذشت مظفرالدین شاه، محمدعلی میرزا تاجگذاری کرد و از همان آغاز بنای ناسازگاری با مجلس را گذاشت طوری که برای مراسم تاجگذاری از همه نمایندگان خارجی و سفارت خانه ها و از شخصیت های روحانی دعوت می کند اما نمایندگان مجلس را برای این مراسم دعوت نکرد که خود زمینه سوء تفاهم شد و نمایندگان فهمیدند که محمدعلی شاه بنای ناسازگاری با آنها را می‌گذارد. در مجلس اول اتفاقات زیادی ‌افتاد از جمله اختلاف بین علما در موضوع قانون اساسی که یک عده ای طرفدار رای مردمند و یک عده ای مثل شیخ فضل الله نوری معتقد بود به این که اعتبار به اکثریت آرا مردم است و اختلافات فکری که بر سر رای مردم و بر سر وکالت حقوق مردم بر سر آزادی مطبوعات وجود داشت. مثلا معتقد بودند که نشر مقالات ومطالب ضاله حرام است و بایستی قانون در مورد آنها تصمیم بگیرد. و اختلافات و درگیری که بین شاه و مجلس بوجود می آید و تکفیر متقابل علمایی که همه شان در جریان مشروطه فعال بوده اند و ترور محمد علی شاه که از عوامل تشدید کننده اختلاف بین مجلس و شاه بود از همه این وقایع که بگذریم اختلافات محمدعلی شاه و مجلس به این جارسید که سرانجام در اول تیر ماه ۱۲۸۷ با هماهنگی محمدعلی شاه قزاق های روسی مجلس را به توپ بستند و اولین پارلمان به این وسیله تعطیل شد بعضی از نمایندگان بازداشت شدند بعضی ها هم مثل ملک المتکلمین و جهانگیر خان بلافاصله اعدام شدند و این حادثه نقطه عطفی در تاریخ ایران گردید. پس از تعطیل شدن اولین پارلمان در ایران حوادث آذربایجان بوجود آمد. مردم آذربایجان به عنوان اعتراض به دیکتاتوری محمدعلی شاه (که از زمانی که در تبریز بود مردم تبریز با او مخالف بودند) مبارزه ای را شروع کردند که منجر به جنگ خونین ۱۴ ماهه شد یک طرف محمدعلی‌شاه بود که با فتوای شیخ فضل الله نوری و بعضی از روحانیون با مشروطه طلبان می جنگید و یک طرف مشروطه خواهان بودند و علمایی چون طباطبایی و خراسانی و بهبهانی. پس از ۱۴ ماه جنگ، اهالی آذربایجان توانستند به کمک بختیاری ها و مجاهدین گیلان تهران را محاصره کنند و شاه به سفارت روسیه پناهنده شد به این ترتیب مجددا زمینه برای شکل گیری مجلس دوم فراهم شد نکته ای که باید بیشتر به آن بپردازیم این است که اولین تجربه پارلمانی در ایران نشاندهنده این است که نهال انتخابات و دموکراسی چه ویژگی‌ها و نواقصی در آغاز کار داشت و چگونه رشد پیدا کرد. نمایندگان چون اولین بار بود که به مجلس می‌آمدند با وظایف و اختیارات پارلمان آشنا نبودند جزئی ترین و ساده ترین مسایل مربوط به نمایندگی در دوره اول مورد بحث قرار می‌گیرد.
اولین قانون در انتخابات ایران: در نخستین قانون انتخابات محدودیت هایی برای انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان مقرر شده بود. برای انتخاب کنندگان شرایط مالی تعیین کرده بودند. مالکین و فلاحین باید دارای ملکی باشند که هزار تومان قیمت داشته باشد، تاجران باید صاحب حجره و تجارت معینی باشند، اصناف باید صاحب دکانی باشند که کرایه آن مطابق میانگین کرایه های محل باشد. افرادی بجز اینها حق رای دادن نداشتند. برای انتخاب شوندگان نیز یک سری شرایط قرار داده بودند از جمله اینکه بایستی تابعیت ایران را داشته باشند با سواد شغل دولتی نداشته باشند و محبوبیت محلی و حداقل ۳۰ سال و حداکثر ۷۰ سال داشته باشند. وظیفه برگزاری انتخابات طبق اولین قانون انتخابات که به امضای مظفرالدین شاه رسیده بود، بر عهده انجمنی بود به اسم «انجمن نظار» این انجمن از معتمدین محلی تشکیل شده بود معتمدین از ۶ طبقه جامعه بودند. مشکلی که وجود داشت این بودکه حکام محلی در برگزاری انتخابات همکاری نمی کردند و کارشکنی می کردند. انتخاباتی که در تهران برگزار می شود انتخابات پرشورتری است زیرا تهران محل تجمع رجال و نخبگان ملت است و مردم از آگاهی سیاسی بیشتری برخوردارند نمایندگانی که در ابتدا قرار بود از تهران انتخاب شوند ۶۱ نفر بودند. قانون اساسی کل نمایندگان مجلس را در کشور ۱۶۲ نفر اعلام کرده بود و تا ۲۰۰ نفر قابل افزایش می دانست . بیشترین سهم را به تهران داده بودند و از این ۶۱ نفر ۳۱ نفرش از اصناف و بقیه از طبقات ۶ گانه بودند. طبقات ۶ گانه عبارت بود از شاهزادگان قاجاریه ۴ نفر، از علما و طلاب ۴ نفر، طبقه تجار ۱۰ نفر و طبقه ملاکین و فلاحین هم ۱۰ نفر از اصناف نیز هر صنفی ۱ نفر حق داشتند انتخاب کنند که مجموع آن ۳۲ نفر گردد. البته هیچ گاه تعداد نمایندگان به آن رقم واقعی نرسید چون بعضی استعفا دادند و در بعضی شهرها نمایندگان کمتری انتخابات شدند. در تهران انتخابات یک مرحله ای و در شهرستانها به صورت ۲ مرحله ای بود. انتخابات دو مرحله ای یعنی اینکه طبقات شش گانه و اصناف نمایندگان خود را انتخاب کرده و به مرکز ایالت می فرستادند و آنها از بین خود نماینده ای را برگزیده و معرفی می‌کردند.
زنان در انتخابات حق شرکت نداشتند و خیلی از مردم به دلیل شرط مالی که وجود داشت نمی توانستند در انتخابات شرکت کنند. البته این نحوه دموکراسی منحصر به ایران آن روز نبود بلکه در کشورهای غربی هم دموکراسی کم و بیش در همین سطح قرار داشت.
در انگلستان تا سال ۱۹۱۸ تنها ۶۰ درصد مردان از حق شرکت در انتخابات برخوردار بودند چون زنان حق رای نداشتند و مردان هم فقط صاحبان املاک و اراضی و آنانکه دارای خانه و مستغلاتی بودند حق رای داشتند و انتخابات در ایران متاثر از سایر کشورها بود در بریتانیا پس از سال ۱۹۱۸ و بعد از مبارزات و اعتراضات زیاد به زنان بالای ۳۰ سال حق رای دادند که در سال ۱۹۲۸ تقلیل پیدا کرد به ۲۱ سال و در سال ۱۶۹۶ تقلیل پیدا کرد به ۱۸ سال. در کشورهای دیگر اروپایی هم به همین نحو بود در آمریکا هم از ۱۹۲۰ زنان حق رای پیدا کردند در نروژ از ۱۹۱۳ و در سویس از سال ۱۹۷۵ میلادی در حالیکه در ایران شاه در سال ۴۲ برابر با ۱۹۶۱ حق رای به زنان داد.
مجلس دوم: پس از هفده ماه تعطیلی مجلس انتخابات برگزار و مجلس شورای دوم در ۲۴ آبان ۱۲۸۸ هجری شمسی افتتاح گردید و از شهدا و مجاهدان راه آزادی که ثمره کار آنان مجلس دوم بود تجلیل شد. مجلس اول حزبی نبود و نمایندگان بیشتر به اتکای موقعیت‌های شخصی خود وارد پارلمان شدند اما چون در طول مجلس اول جناح بندی‌‌هایی پدیدار شد مجلس دوم یک مقدار حزبی شد دو جناح اعتدالیون و دموکرات شکل گرفت ولی مجلس دوم هم ناتمام ماند چون دولت جدید پس از فتح تهران و سرنگونی محمدعلی شاه اقدام به مصادره اموال شجاع السلطنه برادر محمدعلی شاه کرد که در راه انداختن شورش همکاری داشت. از جمله این اموال باغی بود که چند قزاق روسی در آن سکونت داشتند و چون حاضر به تخلیه باغ نبودند شوستر دستور اخراج آنها را صادر کرده بود. روسیه از ایران خواست باغ را برگرداند و عذرخواهی کند. شوستر نپذیرفت لذا روس‌ها ۴۸ ساعت به ایران اولتیماتوم دادند. کابینه سقوط کرد و روس‌ها به سوی ایران حرکت کردند . انگلیس خواست ایران پیشنهاد روس را بپذیرد. وقتی ایران پذیرفت و وزیر خارجه به سفارت روس رفت و عذرخواهی کرد روس ها بر خلاف انتظار اولتیماتوم ۴۸ ساعته دیگری دادند: ۱- شوستر اخراج شود ۲ ـ ایران بدون موافقت روس و انگلیس از هیچ کشوری کمک نگیرد ۳ ـ هزینه لشگرکشی روس به ایران را بپردازد و گرنه از رشت به سوی تهران می آیند. ترس همه جا را فراگرفت و مجلس در سکوت غم انگیزی رفت. با نطق خیابانی سکوت شکست و در تهران و شهرها جنبشی برپا شد علمای نجف فتوی تحریم کالاهای روسی را دادند کالاهای انگلیسی هم تحریم شد و شعار یا مرگ یا استقلال سراسر ایران را گرفت. چون مجلس در برابر اولتیماتوم ایستاد دولت از ترس اشغال تهران با نیروی مسلح مجلس را در آذر ۱۲۹۱ منحل کرد (مجلسی که با فداکاری خود یفرم خان و همرزمانش تشکیل شده بود) و اولتیماتوم را پذیرفت. مجلس دوم خیلی ملی گرا بود چون پس از درگیری به وجود آمد. در غیاب مجلس استقراض خارجی با ۷% بهره انجام شد قبلا دولت برای حل مشکلات اقتصادی و فقر مضمن شدیدا به این وام نیازمند بود، اما مجلس مخالفت می کرد. وام با این شرط به ایران داده شد که تحت نظارت سفارت روس و انگلیس خرج شود و بخشی از آن برای ایمنی جنوب کشور که محل استقرار انگلیسی ها بود صرف گردد و همچنین به قرارداد ۱۹۰۷ م عمل شود که به معنی به رسمیت شناختن حضور روس در شمال و انگلیس در جنوب بود زیرا روس و انگلیس در قرار داد ۱۹۰۷ ایران را به دو منطقه نفوذ تقسیم کرده بودند. بر اساس این شروط خلع سلاح مجاهدین هم انجام شد.
اصلاح قانون انتخابات: در مجلس دوم یکی از کارهایی که صورت گرفت اصلاح قانون انتخابات بود بعد از طی یکدوره ضعف های قانون انتخابات شناخته شد و تجربیات تازه ای پیدا کردند و بر اثر آن تصمیم گرفتند که این قانون را اصلاح کنند. در قانون انتخابات جنبه صنفی آن کنار گذاشته شد. شرایط مالی را که برای انتخاب کنندگان قرار داده بودند را تعدیل کردند به این ترتیب که رای دهندگان باید ۱۰ تومان مالیات بدهند یا ۲۵۰ تومان سرمایه ملکی داشته باشند یا ۵۰ تومان در سال عایدی یا درآمد داشته باشند یا اگر هیچ کدام را ندارند تحصیلکرده باشند. به اقلیت های مذهبی هم حق انتخاب نماینده از میان خودشان داده شد. ایلات بزرگ نیز هر کدام یک نماینده داشتند.
با کاهش شرایط مالی انتخاب کنندگان امکان افزایش تعداد شرکت کنندگان به وجود آمد اما بسیاری از ملاکین و ثروتمندان به خریدن رای روآوردند واین امری رایج شد چون مردم بدلیل فقر این راه را نوعی کسب درآمد می‌دانستند .
و یکی از شرایط این بود که انتخاب شوندگان باید با سواد باشند بنابراین اگر بعضی شهرها افراد با سواد نداشتند نمی‌توانستند نماینده داشته باشند. چون این روزها همه کشور تحت تاثیر حادثه غمبار زلزله بم است مثالی از آنجا می زنم. در گزارشاتی که آن زمان داده شده آمده است که در تمام شهر بم یک نفر باسواد پیدا نمی شود که به این آیین نامه عمل شود. طبق قانون قبلی کسانیکه فساد عقیده داشتند نمی توانستند در انتخابات شرکت کنند و از انتخاب و رای دادن محروم بودند اما این بار گفته شد کسانی که خروج شان ازدین حنیف اسلام در حضور یکی از حکام شرع به ثبوت رسیده باشد نمی توانند شرکت کنند دموکراتها از اتهام فساد عقیده می ترسیدند و چون در اصلاحیه جدید اثبات فساد عقیده کمی مشکل تر می شد و نمی‌توانستند هر کس را به صرف ادعای فساد عقیده رد کنند استقبال کردند حد نصاب رای هم در تهران ۳۰ هزار نفر بود. نمایندگان تهران به ۱۵ نفر تقلیل پیدا کرد. یکی دیگر از شروط مقرر شده این بود که یک سوم رای دهندگان باید به یک نفر رای دهند تا بتواند نماینده شود این شرط پس از انقلاب در مورد مجلس خبرگان اعمال می شود و اگر در مورد همه انتخابها این شرط اعمال می شد یک مقدار تضمین کننده دمکراتیک بودن انتخابات بود. هر ۱۰۰ هزار نفر باید یک نماینده داشته باشد و چون آن موقع جمعیت ۱۲ میلیون بود باید ۱۲۰ نماینده داشته باشند اما بعدا در تقسیم بندی حوزه های انتخابی تعدادی دیگر افزوده شده و به ۱۳۶ نفر رسید جناح دموکرات ها مدافع عمومی کردن رای گیری و بدون قید و شرط بودن آن بودند.
یکی دیگر از شروطی که جالب است و در اصلاحیه قانون انتخابات مطرح می‌شود آن چیزی است که ما امروز به آن محرومیت اجتماعی می‌گوییم و در ماده ۶۲ مکرر قانون مجازات اسلامی گفته می شود کسانی که محکوم به قصاص می‌شوند به مدت ۵ سال و کسانیکه محکومیت های تعزیری بالای دو سال دارند حداکثر ۲ سال محرومیت اجتماعی پیدا می کنند یعنی این افراد نمی‌توانند در هیچ انتخاباتی به عنوان نامزد شرکت کنند. مرتکبین به قتل و سرقت هم از حق رای دادن و رای گرفتن محروم می شوند . در نخستین قانون انتخابات آمده بود مرتکبین قتل و سرقت از رای دادن محروم هستند. مجلس اول که قانون را اصلاح می کرد مدرس گفت خداوند گناهکار را عفو می کند ولی ما عفو نمی کنیم. باید دایره اش محدود باشد. اشکال وارد شده به این قانون آن بود که محرومیت تا کی باید دوام پیدا کند.
در آمریکا اگر کسی مرتکب قتل و جرم سنگین شود در هیچ انتخاباتی نمی تواند شرکت کند.
اخبار تقلب های انتخاباتی هم در آن زمان خیلی زیاد بود چون آغاز کار پارلمان در ایران بود و تجربه کافی وجود نداشت.


نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

تمدن بشری

401

بازدید



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

تاریخ تمدن ایران

1,854

بازدید

تاریخ تمدن ایران ۴٫۶۳/۵ (۹۲٫۵۰%) ۸ امتیازs
به وسیله آشنایی با تاریخ گذشته می توان حال را بهتر شناخت و آینده را نیکوتر ساخت. سرزمین کهن ایران که از هزاران سال پیش نهال فرهنگ و تمدن را در خود بارور ساخته است سهم بسزایی در رشد و تحول انسان داشته است.
ملتی که تاریخ خود را نشناسد لاجرم محکوم به تکرار آن است. بسیاری از گذشتگان این سرزمین هرکدام سعی در ساختن بنای فرهنگ و تمدن آن داشته اند و اگر ضعف و خطایی از آنها سرزده است باید مورد عبرت ما واقع شود تا از تکرار چنین اشتباهاتی جلوگیری کنیم. در واقع به وسیله آشنایی با تاریخ گذشته می توان حال را بهتر شناخت و آینده را نیکوتر ساخت. سرزمین کهن ایران که از هزاران سال پیش نهال فرهنگ و تمدن را در خود بارور ساخته است سهم بسزایی در رشد و تحول انسان داشته است. سرزمینی که زرتشت، فردوسی، ابن سینا، خواجه نصیرالدین طوسی، ذکریای رازی، ابوریحان بیرونی، سعدی، حافظ، امیرکبیر و… از آن برخاسته اند و هرکدام دانش و معرفت را به بشریت ارزانی داشته‌اند.
تاریخ تمدن بیانگر نقش ارزنده ایرانیان در علوم وفنون است. این سرزمین نه فقط جنگاوران وجهانگیران را در خود جای داده است، بلکه اندیشه ورزان و خردمندانی بس بزرگ از آن برخاسته اند. سرزمینی با مردمانی که یکتاپرستی را ازهزاران سال پیش آموخته اند، راستگویی و درستکاری رسم دیرینه شان و همواره «گفتار نیک، کردار نیک، پندار نیک » راهنمای آنان بوده است و برای رسیدن به این هدف ناگزیر از ریشه کن کردن زشتی و آلودگی بودند; چرا که در محیطی که جولانگاه فقر، فساد ودروغگویی باشد، مجال برای عمل کردن به چنین دستورالعمل الهی وجود نخواهد داشت.
ایجاد فضای امن و آرام میسر نمی گردد، مگر آن که به علم و دانایی میدان داده شود و این گونه بود که از هزاران سال پیش نیاکان ما قدم در راه کسب علم و دانش نهادند و بدین ترتیب ایران تبدیل به مکانی برای برخورد علوم وفنون در دنیای باستان شد. پس از آن که حکومتهای عظیم و قدرتمند تشکیل شدند، می بایست توجه بیشتری به فرهنگ، علم و ادب می شد و در این راه، ایرانی آن قدر گشاده دل و آزاد اندیش بود تا تفکرات متفاوت و حتی متناقض را در خود جای دهد، در طول قرنها حافظ فرهنگ و تمدنهای مختلف و خود نیز پایه ریز فرهنگ والایی بود که نه تنها بر فرهنگ و تمدن عظیم اسلامی نفوذ و تاثیر ویژه ای داشت بلکه بر ملل و اقوام دیگر نیز اثرات پاینده و ارزنده ای باقی گذاشته است.
هنر عمده ایران همواره کسب علم و دستاوردهای فرهنگهای دیگر ملل و در عین حال ارایه خلاقیتها ودستاوردهای خود بوده است. از زمان تشکیل حکومت مادها، که آریایی نژاد بودند، تا کنون صدهاحکومت و حاکم به قدرت رسیدند و منقرض شدند.در این میان فرهنگ ایران بر سایر فرهنگ ها اثر گذاشت و از آن ها تاثیر پذیرفت اما هیچ گاه از صحنه تاریخ محو نشد. فرهنگ و تمدن ساسانی که میراث دوران اشکانی و از سوی دیگر مادها، هخامنشیان و سلوکیان بود، مقداری از فرهنگ سرزمینهایی چون یونان، چین، هند، ارامنه، روم و… را در خود داشت. فرهنگ دوران ساسانیان حتی بعد از ورود اعراب به ایران نیز ادامه یافت.
در دوره ساسانیان علاوه بر فتح سرزمینها وجنگهای پی در پی، علوم مختلف رشد چشمگیری یافتند، در حقیقت فرهنگ و تمدن ایرانی در آن دوران سرآمد تواناترین ملل در آسیا بود. شناخت هر چه بهتر هر کشوری باعث ارایه نظریات و تحلیلهای دقیق تر راجع به فرهنگ و تاریخ آن کشور خواهد شد و در این میان پادشاهان ساسانی از اردشیر بابکان و شاپور به بعد وسایل آشنایی ایرانیان را با علوم مختلف مهیا می کردند. در دوره ساسانیان کتب پهلوی و یونانی در کتابخانه ها و یا آتشکده ها وجود داشت. سخن از سلسله ساسانی باقدمت بیش از چهار صد سال مبحثی نیست که با چندسطر و صفحه بتوان آن را خلاصه کرد اما تنها به گوشه ای از تلاش ایرانیان در این دوران، که همانا تاسیس یکی از عمده ترین مراکز علمی جهان باستان است، می توان اشاره مختصر کرد.
همان طور که در تاریخ ثبت است، سلسله ساسانیان توسط اردشیر بابکان تاسیس شد، اما پس ازچند سال توسط اعراب مسلمان که ندای وحی را درسرزمین عربستان شنیده بودند، منقرض شد و بدین ترتیب ایران وارد دورانی نو و متفاوت از گذشته شد.در تمام دوران ساسانی حاکمان مختلف به کشورگشایی و جنگها پرداختند.
عمده ترین رقبای ایران درآن دوران روم بود. یکی از علل درگیری ایران و روم علاوه بر جاه طلبی، مسئله ارمنستان بود. حتی در یکی از این جنگها امپراطور روم به نام والریانوس توسط شاپور اسیر شد و این خود باعث اعتبار و عظمت خاندان ساسانی گشت. در این زمان علاوه برجنگ های پی درپی، آیین ها و ادیان مختلفی هم توسطبانیان و پیروان آنها اشاعه یافت همچون مانی، مزدک، بودا، مسیحیت و… اما دین رسمی ایرانیان زرتشت بود. یکی از پادشاهان معروف ساسانیان شاپور دوم؛ معروف به ذوالاکتاف بود. می گویند وی شانه های اسیران را برای عبرت دیگران سوراخ می کرد و ازشانه هایشان طناب می گذرانید و آنان را به بیگاری می گرفت، به همین دلیل نزد ایرانیان به ذوالاکتاف (صاحب شانه‌ها) معروف شده است.
در زمان همین پادشاه، اوستا در ۲۱ نسگ (کتاب) تدوین و شهرهای مختلفی تاسیس شد. نام یکی از این شهرها جندی شاپور یا گندی شاپور بود که بسیاری ازتاریخ نویسان نام «به از اندیو شاپور» را به آن نسبت داده اند. این شهر در جنوب غربی ایران در خوزستان و نزدیک شوشتر واقع شده بود.اکثر محققین دوره تاریخی ساسانیان را مبتکراصول شهرسازی و معماری می دانند; چرا که شهرهای زیادی در این دوران ساخته شد.
جندی شاپور در زمان شاپور اردوگاه اسرای رومی بوده است. حتی بسیاری از مورخین اعدام مانی را درگندی شاپور ثبت کرده اند. یعقوب لیث صفاری نیز براثر بیماری در این شهر درگذشت. در زمان ساسانیان تجارت رونق بسیاری داشت ایران واسط تجارت بین شرق و غرب بود. پارچه های ابریشمی حریر درکارگاههای شوشتر و جندی شاپور بافته می شد. ساسانیان در آغاز به سه خط یونانی، اشکانی و ساسانی می نوشتند. خط رایج ساسانی، به فرس میانه یا پهلوی ساسانی معروف است که خواندن و نوشتن با آن بسیار مشکل بود. این خط قرابت زیادی با خطرایج زمان اشکانی داشت، به همین دلیل آن را پهلوی اشکانی گفته اند که هر دو خط دارای یک ریشه است. زبان دوران ساسانیان پهلوی (فارسی میانه) بود که درواقع پدر فارسی کنونی است. سازمان اجتماعی ایرانیان از زمان ساسانیان منظم شد. توجه و علاقه به علم، به خصوص در اواخر دوره ساسانی باعث تالیف و ترجمه کتب مختلفی از زبانهای یونانی، سانسکریت، چینی و غیره شد.
خسرو اول که لقبش انوشیروان (روح جاویدان) بود، در سال ۵۳۱ بر تخت نشست. وزارت انوشیروان برعهده بزرگمهر بود که به دانایی و کیاست شهرت داشت. انوشیروان علاوه بر ایران نزد اعراب و حتی بیزانس به عنوان حکمران حکیم شهرت داشت. عصروی دوران درخشان و متحول فرهنگ ایران باستان است. انوشیروان ایران را به چهار بخش (پازگوس) تقسیم کرد، اموال و املاک بزرگان به آنان باز گردانده شد، اخذ مالیات اصلاح شد و حتی هزینه عروسی بسیاری از جوانان فراهم شد و نکته ای که مورد نظراین مقاله است، این است که دانشگاه جندی شاپور که در نوع خود از مهمترین مراکز علمی دنیای کهن بود در این دوران.
این مدرسه گرچه از زمان شاپور اول پایه ریزی شده بود اما توسط این پادشاه تعمیر و گسترش یافت، دانشگاه جندی شاپور از مهمترین مراکز آموزشی و تحقیقی دنیای آن زمان بود که تعداد زیادی دانشمند و پزشک در آن مشغول به تدریس، تحصیل و طبابت بودند. در این مرکز علاوه بر کتب تالیف شده دانشمندان ایرانی بسیاری از کتابهای یونانی و هندی را به پهلوی ترجمه کرده و آن ها را تعلیم می دادند. با مطالعه و بررسی این دانشگاه می توان به قدمت تعلیم و تعلم رسمی در ایران پی برد.
در زمان انوشیروان عده ای از فلاسفه یونان، که بعد از تعطیلی آکادمی آتن به دلیل تعصب امپراطوری روم به ایران پناهنده شدند، مورد حمایت این پادشاه قرارگرفتند. آنان در دانشگاه جندی شاپور به تدریس مشغول شدند. انوشیروان حتی عده ای را به هندوستان فرستاد تا به فراگیری علوم بپردازد. طب یونان در مدرسه جندی شاپور رواج یافت. فلسفه ارسطو و افلاطون در زمان انوشیروان به فارسی ترجمه شد. برزویه طبیب نیز در زمان انوشیروان به هند رفت و با تنی چند از دانشمندان و کتب هند به ایران بازگشت.
مدرسه جندی شاپور در علم کیمیا (شیمی)، زیست شناسی و علوم پزشکی نقش مهمی داشته است. در این مدرسه آموزش و گفت و گو به زبان سریانی بود. از آنجا که زبان سریانی نزدیکی زیادی به زبان عربی دارد این امر خود باعث انتقال سریع وساده تر علوم عهد باستان به دوره اسلامی شد. انوشیروان گذشته از تاسیس دانشکده طب جندی شاپور به تاسیس مدرسه دیگری که در آن ریاضیات، فلسفه و نجوم تدریس می شد در جندی شاپور اقدام کرد. تدریس در این زمینه کاملا به زبان یونانی بود ولی شکی نیست که عامل زبان فارسی نیز به طور غیرمرئی مخصوصا در رشته داروسازی وجود داشته است.
پیوستگی بزرگ میان طب اسلامی و یونانی را باید در پزشکی اواخر دوره ساسانی، به ویژه در مدرسه جندی شاپور جست و جو کرد.
شرق‌شناسی و مظلومیت تاریخ و فرهنگ ایران
اروپائی‌ها خود را پیشقراولان فرهنگی و مدنی همه انسانها در همه مکانها و زمانها می‌شمارند و تصور می‌کنند تعالی و ترقی هر جامعه‌ای در آن است که خود را در مسیر «اروپایی شدن» قرار دهد … به همین دلیل فرهنگهای دیگران را با دیدی حقارت آمیز، عقب‌مانده و بی‌ارزش در روزگار جدید معرفی می‌کنند.   
اروپائی‌ها خود را پیشقراولان فرهنگی و مدنی همه انسانها در همه مکانها و زمانها می‌شمارند و تصور می‌کنند تعالی و ترقی هر جامعه‌ای در آن است که خود را در مسیر «اروپایی شدن» قرار دهد … به همین دلیل فرهنگهای دیگران را با دیدی حقارت آمیز، عقب‌مانده و بی‌ارزش در روزگار جدید معرفی می‌کنند.
استعمار و سلطه بیگانگان از سده‌های پیش بدین سو، نابودی فرهنگ ایران، یا انحراف آن را از پایگاه‌های اصیل، تدارک می‌کردند و با شیوه‌های مرموز توانستند با خط و ربطهای ضد علمی و غیر عینی در جامعه‌ی ما اثر گذارند و چه بسا کژاندیشی‌ها و نادرستی‌های موجود در فضای فرهنگی شرق‌شناسی به معنای اعم، و اسلام‌شناسی و ایرانشناسی به معنای اخص از همین طریق ایجاد شده باشد.
بسیاری کسان که در گذشته خود را شرق‌شناس، اسلام‌شناس، و ایران‌شناس و جز اینها قلمداد می‌کردند و متأسفانه خط و ربطشان در جامعه‌ی ما در دوره ستمشاهی، اثر گذاشت، زمانه نشان داد که از کارگزاران فرهنگی استعمار و سیاستهای تجاوزگرانه کشورهای متبوع خود بوده‌اند. نوشته‌های مغرضانه‌ی آنان به گونه‌ای در درون میهن اسلامی ما آشفتگی فرهنگی، القائات سیاسی، نابهنجاری‌های اجتماعی به وجودآورد که پاره‌ای از ایرانیان مسلمان در نوعی بی‌هویتی و از خود بیگانگی قرار گرفتند. بیهوده نیست اگر هنوز هم ملی‌گراها از شاهنامه با دید ویژه‌ی خود طرفداری می‌کنند و این کتاب عظیم را که مشحون از فرهنگ والای اسلامی ـ شیعی است، از این جهت در مظلومیت تاریخی قرار می‌دهند. از سوی دیگر، در کشورهای سلطه‌گر، منابع عظیمی از شناخت ایران و احوال و آثار و خلقیات و جماعتها و گروه‌ها فراهم آمد و دولتهای سلطه‌گر،‌ برای تداوم سیطره‌ی ضد انسانی و شوم خود از همان آثار و نوشتارها و تحلیلها سود جستند.
این جانب به هیچ وجه، مقام ارزنده و منزه پاره‌ای از شرق‌شناسان و اسلام‌شناسان و ایرانشناسان را که بی هیچ غرض و سوء و نیت شوم، با علاقه‌مندی تمام به مطالعه و بررسی مسائل ادبی و فلسفی و عرفانی و تاریخی و اجتماعی دیار ما و عالم اسلام و مشرق زمین پرداخته‌اند، فراموش نمی‌کنم و آگاهم که این گروه محقق و دانشمند، بسیاری از زوایا و خفایای تاریخی و فرهنگی جهان ما را روشن کرده‌اند و در پاره‌ای جهات مستقیم و غیر مستقیم، مطالعات علمی را به محققان و پژوهشگران ایرانی آموخته‌اند و به همین دلیل به حکم علم و فضیلت و ارزشهای اسلامی و اخلاقی، احترام آنان بر همه‌ی ما تکلیف است. سخن و مراد من خط مشی کلی حاکم بر مطالعات ایرانی مبتنی بر سیاست و اهدافی است که گه گاه دانشمندان بی‌آلایش مغرب زمین، خود نیز از روایی آن در پاره‌ای زمانها، آزرده خاطر بوده‌اند و گویی که شرایط تجسسی استعمار ساخته، آنان را نیز در موقعیتی قرار می‌داده که بسختی می‌توانستند آنچه را که می‌دانستند، بیان کنند و به رشته‌ی تحریر کشند.
غربیان پس از پایان شناخت تاریخی از مشرق که ریشه در ایران باستانی ما دارد،‌ و نیز دوران تعصب‌آمیز و کینه توزانه‌ی عصر اسکولاستیک از اسلام که امروز محققان راستین اروپایی از بیان آن شرمندگی دارند، پس از رنسانس اروپایی با توجه به فرهنگهای یونان و رم، و ارتباط تاریخی آنها با فرهنگهای مردم آسیای غربی و ایران و چین و هند، دوران جدید ایرانشناسی را آغاز کردند. اما اروپا با پیشرفتهای علمی و تکنولوژیک به دنبال یک سلسله انقلابات اجتماعی و سیاسی به مرحله‌ای رسید که به گمان ما صبغه‌ای از استکبار دارد،‌ و آن پذیرش اصل مرکزیت اروپا یا Eropeocentrisme است.
با قبول این اصل، گمان اروپاییان بر این بود و هنوز هم گه گاه بر آن پا می‌فشارند، که تمدن بشر در یک خط سیر واحد و تغییر ناپذیر در حرکت است و اروپا پیشقراول کاروان فرهنگی و مدنی همه‌ی انسانها، در همه‌ی مکانها و زمانهاست و تعالی و ترقی هر جامعه‌ای در آن است که خود را در مسیری قرار دهد که سرانجام «اروپایی» شود. این اندیشه‌ی جهانشمولی فرهنگ اروپا بسیاری از دانشمندان لیبرال و سوسیالیست و حتی انقلابی را در آن قاره و کشورهای دیگر تحت تأثیر قرار داد. تقسیم‌بندی‌هایی که از تاریخ و حرکت جوامع کرده‌اند، کمابیش همه نمایانگر این اصل است. واژه‌ها چند گانه است،‌ اما مفهوم و برداشت یگانه. اغلب آنها فرهنگهای دیگران را با دیدی حقارت‌آمیز، عقب‌مانده و بی‌ارزش در روزگار جدید، معرفی کرده‌اند و شناخت آنها را به همان گونه دانسته‌اند که شناخت پدیده‌های ملموس فیزیکی؛ به زبان دیگر: شناخت ادب و عرفان، فلسفه، حماسه وتاریخ و عشق و دیانت شرقیان برای آن گروه از پژوهشگران، در همان حدود رسمی بود که پدیدارهای مادی، اعم از «زیرخاکی» یا «روخاکی» که در دانش باستانشناسی مورد بررسی و پژوهش قرار دارد. همان سان که شمشیر عهد هخامنشی، معبد دوره‌ی اشکانی، کوزه یا بافته‌های زرین عصر ساسانی، پدیده‌ای دیداری و «عتیقه» به شمار می‌رفت، کلمات آسمانی، بیانات ائمه‌ی اطهار (ع)، مواعظ حکما و متکلمان، اندرزهای شاهنامه، حکم شیخ اجل سعدی، غزلیات حافظ یا مساجد و مراقد و مشاهد، و صدها هنر اندیشه‌گرانه و دست ساخته‌ی ایرانی، و تمام رفتارها و کردارهای مبتنی بر فضیلت و انسانیت، همه و همه در زمره‌ی اشیای بدون روح، بدون وظیفه و خالی از هرگونه پویایی و کارایی، مورد بررسی مادی گرانه قرار می‌گرفت.
این روش و برداشت بدان سان که در آغاز گفتار به عرض رسید، با موج تبلیغاتی و مالی که قدرتهای مغرب زمین تهیه کرده بودند در جامعه‌ی اسلامی ما اثر گذاشت. تاریخ ایران تکه تکه می‌شد، فرهنگ یکپارچه‌ی ایران پاره پاره می‌شد. دوره‌بندی‌های مخدوش، منطقه‌سازی‌های مغرضانه، قوم‌سازی‌‌ها، ملت‌سازی‌ها، زبان‌سازی‌ها، نژاد سازی‌ها و مذهب‌سازی‌های گوناگون به قصد ایجاد آشوب و درهم‌ریزی وحدت ملی و فرهنگی و دینی، از سوی کارگزاران فرهنگی استعمار شرق و غرب، توسعه و روایی می‌یافت و بسیار کسان که از بطن و متن فرهنگی و اسلام دور افتاده بودند، با گرایشهای مختلف، نوعی «شستشوس مغزی» می‌یافتند، از خود بیگانه می‌گردیدند و همان گفته‌های بی‌پایه و بی مایه‌ی غربیان را بیان می‌کردند، اروپا را قبله‌ی آمال و پایگاه امیال خود می‌یافتند و چون بعضاً اقتصاد و سیاست را نیز در خدمت داشتند، همگامی‌های خود را در این باره «سیستمی» تر می‌کردند و سرانجام جامعه‌ی فرهنگی و فرهنگ ساخته و فرهنگ ساز ما را به گونه‌ای در می‌آوردند که برخی از تحصیلکرده‌های دوران پیش از انقلاب، نه تنها ارزشهای مثبت و علمی غرب را اقتباس نکردند، بلکه بسیاری از ارزشهای والای اجتماعی خود را نیز از دست دادند و قدرتمداران آنان، ملت بزرگ ما را از همه لحاظ اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، مصرف کننده‌ی غرب کردند و شگفتا، روزگاری پیش آوردند که حتی در شناخت خود متکی به آرا و نظریات غربیان گردیدند، آن هم به آن دسته از غربیان که به عنوان کارگزاران «علمی» در کانون قدرت استعمار و امپریالیسم فرهنگی به خدمت درآمده بودند.
انقلاب اسلامی ملت ایران، که دارای چندین عامل و انگیزه‌ی بنیادی است، بی‌تردید، مهمترین و با ارج‌ترین آنها حرکتی است که جامعه در بازگشت به خود و پیدا کردن هویت اسلامی خود نشان داده است. در این حرکت، زیر لوای انقلاب اسلامی، جامعه هدف را در آن دانسته است که به «خود» باز گردد و «خود شود» و در فراگرد «خود بودن»، همه گاه «شدن» و تحول و حرکت سازنده و ‌آینده‌نگری فرهنگی را هدف قرار دهد. چه بازگشت به ذخایر و ارزشهای فرهنگی کهن بدین اعتبار و دلیل است که بندهای پاره شده به پیکر دیانت و ملت اتصال یابد و جامعه مبتنی بر ارزش و فرهنگ، به عنوان موجودی مستقل و آزاد، با درایت و کیاست هر چه تمامتر، راه آینده و جهان توقف ناپذیر را در پیش گیرد. بی‌شک مفهوم بازگشت بدان گونه که دشمنان ضد فرهنگی ما در حد «ارتجاع» از آن تفسیر می‌کنند، نیست.
اما کلام سوم، آنها که در خارج از ایران هستند و درباره‌ی اسلام و ایران کتاب می‌نویسند و مقالات و رسالات انتشار می‌دهند، چون گلدزیهرها و آخرین و کثیف‌ترینشان سلمان رشدی و نیز مغرضان و کینه‌توزان و وابستگان به استعمار قدیم و جدید، و فراریان ایرانی که به گونه‌ای خود را به دشمنان اسلام و ایران فروخته‌اند، همه چون مأمورند، لابد معذورند، اما در مقابل اینان محققان و پژوهشگران بسیاری در اروپا و امریکا و دیگر قاره‌های جهان هستند که پژوهشهای آنان بی‌غرضانه وعلمی است و گاه در«حدّ سند» معتبر است و اگر کم و کاستی در آثار بعضی از آنان دیده شود، به علت غرض‌ورزی و عناد نیست،‌ کما اینکه در میان مؤلفان و محققان خودمان نیز امکان نقصان وجود دارد. باید ترتیبی اتخاذ کنیم تا مراکز ایرانشناسی و اسلام‌شناسی در تمام زمینه‌‌های هنری، باستانشناسی، فلسفی، دینی، عرفانی، زبانشناسی، تاریخی و جز اینها بتوانند با همه‌ی ایرانشناسان کشورمان در ارتباط فرهنگی قرار گیرند. همکاری‌های دانشگاهی آنچنان رونق یابد تا در مطالعات ایرانی و اسلامی، همه‌ی پژوهشگران جهانی از هر قاره و هر کشوری به سهولت بتوانند کارهای علمی خود را ادامه دهند. دانشجویان خارجی رشته‌های علوم و ادب فارسی یعنی ایرانشناسان آینده قادر باشند و محققان ایرانی بتوانندآگاهی‌ها و دانشهای خود را در اختیار پژوهندگان ایرانشناسی و اسلام‌شناسی قرار دهند. کتابها و مجلات و نشریات وحتی رونوشتها یا میکروفیلمهای کتابهای خطی به آسانی در اختیار پژوهندگان قرار گیرد و به نیازهای تحقیقاتی همه‌ی علاقه‌مندان به پژوهشهای ایرانی و اسلامی پاسخ داده شود. تا زمانی که این تعاطی افکار و برخوردهای درست علمی صورت نگیرد، واقعیتها آن سان که باید آشکار نخواهد شد.
تمدن شکوفای اسلام، جهانی است و ملتهایی چند در ایجاد آن کوشش کرده‌اند که البته سهم ایران بسیار است؛ همچنین اینکه تمدن امروز بشر، ریشه در تمدن تاریخی اسلام و ایران دارد،‌ مورد قبول همه‌ی محققان و تاریخ‌نگاران است. با قبول جهانشمولی تمدن ایران، و حرکت فرهنگی ایران در تمدن اسلام و زبان فارسی نه فقط به عنوان گویش ایرانیان بلکه به عنوان زبان معرفت و علوم اسلامی در فرهنگ جهان،‌ می‌توانیم به این نتیجه برسیم. اگر ما به عنوان دیانت و ملیت موظف به شناخت خود و فرهنگ خود هستیم، جهان به دور از اغراض و ناشایستگی‌ها، برای شناخت عناصر مدنی و فرهنگی خود ناگزیر است فرهنگ مردم این بخش از جهان را بشناسد و در قلب فرهنگهای این منطقه،‌ ایران قرار دارد که به گونه‌ی کانونی از تمدن اسلامی، همه گاه، جایگاهی والا داشته است.


نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

تاریخ اسلام

1,703

بازدید

تاریخ اسلام ۴٫۲۰/۵ (۸۴٫۰۰%) ۵ امتیازs
نهضتی که پیامبر اسلام پایه گذار و رهبر آن بود به مانند هرنهضت انقلابی دیگری با یک جنبش و انقلاب ارتجاعی مواجه شد.
نهضتهای انقلابی سایر پیامبران هم از این جنبش های ارتجاعی در امان نمانده اند،قرآن و تاریخ بسیاری از این نمونه ها را بیان می کند.همانند رجعت قوم موسی در بازگشت به گوساله پرستی به هنگام غیاب چهل روزه موسی و یا اشاره حضرت عیسی در بیان لزوم بعثت خود به رجعت قوم یهوداز تعالیم موسی و یکتا پرستی.همچنین خداوند در آیه شریفه ۲۵۳سوره بقره می فرماید:
“….ولوشاءالله مااقتتل الذین من بعدهم من بعد ما جاءتهم البینات و لکن اختلفوا فمنهم من امن ومنهم من کفر و لوشاءالله مااقتتلوا ولکن الله یفعل ما یرید”
“….واگر خدا می خواست پس از فرستادن پیمبران و معجزات آشکار مردم با یکدیگر در مقام خصومت و قتال بر نمی آمدند لیکن بعد از آن برخلاف و دشمنی باهم برخاستند که برخی ایمان آورده و بعضی کافر شدند و اگر خدا می خواست باهم بر سر جنگ و نزاع نبودند و لیکن خدا به مصلحتی که داند هر چه مشیتش تعلق گیرد خواهد کرد”.
در این آیه شریفه ارتجاع در بالاترین حد خود یعنی جنگ و کشتار میان مومنین بیان شده است.
همچنین جنبشهای ارتجاعی درانقلابهای اخیر نیز به وضوح قابل مشاهده است ،همانند جنبش ارتجاعی که پس از انقلاب فرانسه رخ داد و به بازگشت استبدادطلبان و رجعت جامعه فرانسه به وضعیت قبل از انقلاب انجامید.
البته باید در نظر داشت انقلابهای ارتجاعی با توجه به وسعت و ابعاد هر انقلاب با انقلابهای دیگر متفاوت است.عمق هرجنبش ارتجاعی به ابعاد و عمق انقلاب تکاملی آن جامعه بستگی دارد .بعنوان مثال در انقلابی همانند انقلاب فرانسه که جنبه سیاسی و آزادیخواهانه داشت جنبش ارتجاعی محدودتر از جنبش ارتجاعی است که در انقلابی که پیامبر اسلام پایه گذار آن بودکه تحول ژرفی در کلیه ابعاد جامعه بر جای نهاد می باشد .
ما همواره در تاریخ شاهد این فراز و نشیبها می باشیم .وباید توجه داشته باشیم که از ثمره این سنت تاریخ است که جوهره انسانیت نمایان می شود.این شکست ها و رجعتها جزو طبیعت تاریخ است زیرا اگر خط تکاملی تاریخ بدون فراز و نشیب تداوم داشته باشد ،عنصر انتخاب و کوشش جهت رسیدن به آن از بین خواهد رفت. و این امر به این معنی است که در تاریخ اصالت به کار انسانهااست و اگر خط تکاملی تاریخ همواره باقی باشد ،آن وقت دیگر کار انسانی و تلاش و زحمت و رنج انسانها دیگر بی معنا می شود.
پس وجود اصل رجعت در تاریخ برای ما انسانها پیام دارد و آن اینست که :”این انسانها هستند که با کار خود تاریخ را می سازند”.
در این مقاله سعی می کنیم به جنبه ها و گوشه هایی از ماهیت و دلایل و ابعاد رجعت در تاریخ اسلام بپردازیم و در مقاله های بعدی با الگو گرفتن از تجربه جنبش ارتجاعی که در” انقلاب اسلامی پیامبراکرم” صورت پذیرفته است به مکانیزم های رجعت در انقلاب اسلامی ایران که در حقیقت با الگو برداشتن از انقلاب پیامبر اسلام به پیروزی رسیده است می پردازیم.
۱)           معنی و ماهیت ارتجاع و مراحل عملی شدن آن :
ارتجاع،گریز از رویه و نظام اسلامی و رجعت به رویه و نظام جاهلی است.رویه اسلامی از قرآن و سنت گرفته می شود.قرآن رویه مکتوب و سنت رویه معمول است . گاه از ارتجاع به تخطی از احکام الهی و سنت پیامبر نیز یاد شده است.
در زمان پیامبر رجعت نمی توانسته است به صورت یک جریان اجتماعی نیرومند و مقتدر در دستگاه و حکومت وجود داشته باشد ،بلکه در شکل رجعت فردی پدیدار می گشت.
رجعت در فرد با بازگشت به اعمال و عادات و پندارهای جاهلی صورت می پذیرد.
“ان الذین امنوا ثم کفروا ثم امنوا ثم کفروا ثم ازدادوا کفرا لم یکن الله لیغفر لهم و لا لیهدیهم سبیلا/ بشرالمنافقین بان لهم عذابا الیما”  ( سوره نساء آیه ۱۳۷و۱۳۸)
“آنان که ایمان آوردند بعد کافر شدند سپس ایمان آورده و باز کافر شدند و آنگاه بر کفر خویش افزودند خداوند نه می آمرزدشان ونه راه می نمایدشان. منافقان را مژده ده که برایشان عذابی دردناک است.”
اما فرد مرتجع در بحث ما بیشتر بر مرتجعی اطلاق می شود که می کوشد اجتماع را به جاهلیت باز گرداند یا عملا باز می گرداند،کسی که علاوه بر گرایش شخصی به سنن و عادات و رسوم جاهلی در رجعت سایرین و در نتیجه رجعت جامعه موثر و سهیم است.
اینان برای تسریع و توفیق بیشتر در تبهکاری نخست بر مقامات عالیه دست انداخته و پس از چیرگی بر مردم و بدست آوردن قدرت نظامی و نفوذ و آمریت سیاسی شروع به دگرگونسازی سیاست و اقتصاد و قضا، بتدریج نظامات جامعه را دستخوش تحول انحطاطی می گردانند.
رجعت سیاسی نقطه عطفی در جنبش ارتجاعی محسوب می شود،زیرا تسلط رجعت طلبان برقدرت سیاسی و حکومت ،عوامل چندی را بخدمت جریان رجعت می گمارد و جریان آن را به طرز وحشتناکی تشدید    می کند:
الزام موسسات اجرایی،تهدیدو اعدام،تطمیع بوسیله پول و جاه و مقام و شهرت،اغوای ناشی از رفتار مقامات برجسته و…عواملی هستند که رفته رفته کردار و خوی اشخاص را دگرگون می سازد و مایه تثبیت متقابل اعتقاد و رفتار اجتماعی ،معتقدات و جهان بینی مردم با رفتار جاهلانه حاکمان تجانس و توافق می یابد.
در تاریخ اسلام نیز همان گونه که بعدا اشاره خواهیم کرد ،امویان که پیش قدم وگرداننده وعامل جنبش وانقلاب ارتجاعی بودند،ابتدا دست به رجعت سیاسی زدند و سپس رجعت اقتصادی را به اتمام رساندند و کار رجعت اقتصادی را به بعد از تحقق این دو موکول کردند.این کار بسیار هوشمندانه بود.زیرا هر گاه با عقاید اسلامی به ستیزه بر می خواستند مشتشان واشده و پرده نفاق از چهره شان دریده می شد و باعکس العمل مسلمانان مواجه می شدند و نه تنها نمی توانستند جنبش ارتجاعی را به پیروزی برسانند بلکه در رسیدن به سلطنت و مقام هم ناکام می ماندند.در صورتی که دگرگونی اعتقادی پس از قبضه کردن حکومت و شریان های اقتصادی کشور ناممکن  وناشدنی نبود.
در حدیثی هم که از پیغمبر بیان شده است مراحل جنبش ارتجاعی کاملا بیان شده است:
“اذا بلغ بنوالعاص ثلاثین رجلا اتخذوا مالالله دولاو عبادالله خولا و دین الله دغلا”
“هنگامی که پسران عاص به ۳۰تن برسند اموال عمومی را که متعلق به خدااست به ثروت شخصی تبدیل کرده دست به دست خواهند گردانید،و بندگان خدا را برده خویش خواهند ساخت و دین خدا را مایه فریب و خیانت خواهند کرد.”
در این حدیث ۳مرحله مهم اقتصادی،سیاسی و عقیدتی بیان شده است.دررجعت اقتصادی رابطه حکام و مردم با ثروت عمومی تغییر یافته و بشکل جاهلی در می آید.تعبیر “اتخذوا عبادالله خولا” بیان رجعت سیاسی و تغییر رابطه حکام با مردم از همسانی به عبودیت مردم و حاکمیت مطلقه است.رجعت اعتقادی نیز با تعبیر “اتخذوا دین الله دغلا”بیان گشته است و آن تغییر نقش دین در معتقدات مردم از عامل سعادت و رستگاری به ابزار تحمیق و بدبختی است.
۲)دلایل وجود ارتجاع در هر نهضت انقلابی و تکاملی:
در هر انقلاب،تحول در نیروی اجتماعی یعنی انسانها روی می دهد و هر گونه تغییر و تحول بر تحول در خوی و اخلاق و عادات مردم مبتنی می شود و نیروی اجتماعی تربیت شده و تحول پذیرفته بعنوان ضامن اجرا و ادامه نظامات اجتماعی تلقی خواهد گشت.از طرفی تحول اعتقادی و اخلاقی امری نسبی است نه مطلق.بعبارت دیگر،در هر نهضت انقلابی،اولا:تحول اساسی اعتقادی-اخلاقی در فرد بکمال نمی رسد و ثانیا همه افراد مشمول تحول نمی شوند.درنتیجه هم بقایای دوران کهن و آثار اعتقادی،روانی،اخلاقی،فکری پیشین تا اندازه یی در فرد باقی      می ماند و هم برخی افراد اصلا تحول نمی پذیرند و همچنان اعتقادات و اخلاق گذشته را در خویش نگه می دارند.عناصر تحول ناپذیرفته و بقایای عقاید و خوی و عادات قدیم در افراد عامل اصلی و عمده گرایش جامعه به عهد کهن و نظام پیشین است.
الف)عناصر تحول ناپذیرفته:
این عناصر که در اصطلاح اسلام ،کافر نامیده می شوند به ۲ دسته تقسیم می شوند:کفار ومنافقین.
کفار خصومتشان را نسبت به اسلام و مسلمانان تصریح می نمایند و به همین دلیل خطر تاثیرشان بر جامعه اسلامی کمتر است،اما منافقین کفاری هستند که چون با استتار و تظاهر به مسلملنی بدرون جامعه رخنه کرده اند نقش ارتجاعی خطیری بازی می کنند بطوریکه نقش کفار در این زمینه در مقایسه با آنان ناچیز است . در قرآن هم خطر منافقین بیشتر از خطر کفار مورد تاکید قرارگرفته است.همچنین کفار در بیرون منطقه اسلامی ساکن اند و منافقین در درون جامعه اسلامی مقیم اند و همین امر باعث ارتقایشان به مقامات و موقعیت ها می شود و خطرشان را به بی نهایت می رساند.
ب)بقایای عقاید و خوی و عادات قدیم:
ترک عقاید و خوی و عادات قدیم حتی برای افرادی که مشتاقانه به اسلام ایمان آورده بودند نیز میسر نبود.تا رسوبات روانی عهد کهن در شخصیت افراد باقی بود و تحول مطلوب اعتقادی و اخلاقی در ایشان بکمال نرسیده بود دگرگونی نظامات اجتماعی به نقطه مطلوب نمی رسید و هر دم بصورت منکرات و کردار نا پسند سر می زد و این امر جریان رجعت را تقویت می کرد.
۳)تعیین رهبر برای جریان ضد رجعت:
پیامبر اسلام می فرماید:
“لست اخاف علی امی غوغاء تقتلهم و لا عدوا یجتاحهم و لکنی اخاف علی امتی ایمه مضلین ان اطاعوهم فتنوهم و ان عصوهم قتلوهم ” (نهج الفصاحه ۴۷۲)
” برملت خویش از آشوبی که آنان را به خون بکشد نگران نیستم و نه از دشمنی که بر میهنشان بتازد،بلکه بر ملت خویش از پیشوایان گمراه گری بیمناکم که اگر از آنان فرمان برند ایشان را به کفر می گروانند و اگر از فرمان آنان سر پیچند می کشندشان.”
همچنین خداوند در سوره مائده که آخرین سوره ایست که بر پیامبر نازل شده است می فرماید:
” …الیوم ییس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم واخشون…” (آیه ۳ سوره مائده)
“اکنون دیگر کافران از دین شما نا امید شده اند. باید از چیز دیگری بترسید و آن ترس از من است.”
یعنی خطر از درون شما را تهدید می کند نه از بیرون. از خدا ترسیدن،ترس از قانون خداست.ترس از اینکه مبادا خطایی مرتکب شود وبا عدل خدا طرف شود. پس ترس از خدا یعنی ترس از خود و تخلفات و جرایم خود.
اهمیت مساله ولایت در این است که “ولی” ادامه دهنده نهضت و جهاد پیامبر است. ولایت به این معنی متمم و مکمل و حافظ رسالت بشمار می آید.اینکه در آیه شریفه”الیوم اکملت دینکم و اقمت علیکم و رضیت لکم الاسلام دینا …” (مائده ،آیه ۳) ،از تعیین ولی بعنوان تکمیل  واتمام  دین تعبیر شده است به همین دلیل بوده است.
رجعت خواهان چون راهی برای محو ونابودی قرآن- سنت نداشتند منافقانه تحت عنوان دفاع از دین و دلسوزی برای آن بتاویل قرآن پرداختند تا از این راه به تغییر تدریجی آیین اسلام دست بزنند.
وظیفه ولی وجانشین پیامبر جلوگیری از این سوء تاویل ها و انحراف ها در مسیر انقلابی است که پیامبر پایه گذار آن بوده است .
به همین دلیل پیامبر قبل از رحلت خودش بارها به این مسیله اشاره فرمودند از جمله در روز عید غدیر خم که با صراحت به این مساله اشاره کردند و یا حدیث منزلت که در آن مقام علی (ع) را نسبت به خود همانند مقام هارون نسبت به موسی می داند غیر از اینکه بیان می دارد  پس از من پیامبری نخواهد آمد.ویا روایتی که در آن از علی (ع) بعنوان کسی که بر سر تاویل قرآن خواهد جنگید و رهبر جهاد داخلی است نام      می برد.و…
جانشینی علی انتصاب به مقام رهبری ضد رجعت بود.
حال به رجعت در سه مرحله اقتصادی،سیاسی و اعتقادی در جامعه پس از پیامبر می پردازیم.
•       رجعت اقتصادی:
در چندین آیه از سوره مبارکه  بقره پس از بیان شمه ای از تحول انقلابی اقتصادی که صورت پذیرفته،رجعت اقتصادی منع شده است. مهمترین خصلت تحول تکاملی اقتصادی تحریم ربا و تایید دادوستدومبادله است.
“….احل الله البیع و حرم الربوا فمن جائه موعظه من ربه مانتهی فله ما سلف وامره الی الله ومن عادفاولی کاصحاب النار هم فیها خالدون” 
             سوره بقره آیه۲۷۵                                                                                                                                      
“….خداوند تجارت را حلال کرده و ربا را حرام ،هرکس پس از آنکه پند و اندرز کتاب خدا بدو رسید از این عمل دست کشد از گذشته او در گذرد و عاقبت کار او باخدای مهربان است و کسانی که از این کار دست نکشند آنان اهل جهنم اند و درآن جاوید معذب خواهند بود.”
همچنین پیامبر در سخنرانی حجه الوداع می فرماید:”ربای دوران جاهلیت از بین رفت …سرمایه و در آمدتان از خود شماست.نه ظلم (اقتصادی)کنید و نه ظلم (اقتصادی) ببینید.”
کعب بن عیاض از قول پیامبر اکرم (ص) می گوید :  “ان لکل امه فتنه و فتنه امتی المال”
“هر ملتی عامل گمراه گر و رجعت بری دارد و عامل گمراهی و رجعت بر ملت من ثروت است”
حال رجعت اقتصادی را در دوران خلفا و حکومت امویان بررسی  می کنیم:
۱)دوره ابوبکر : دشواری رجعت اقتصادی
تصور و انتظار عامه از حاکم و حکومت هنوز تغییر نیافته بود. حاکم همچنان خدمتگذار دین و ملت و عهده دار یک وظیفه سنگین شمرده می شد نه صاحب یک امتیاز عمده و ویژه.ازاین رو ،حاکم نمی توانست مقامش را وسیله تنعم و عشرت نامشروع خود سازد.
در دوره ابوبکر،نظام اقتصادی اسلام بهمان حال اولیه باقی ماند.رجعت خواهانی که در توطیه سقیفه دست داشتند یا با اغماض از آن ،امام را در ضعف و عجز از تعرض نگهداشتند بر آن شدند که تا مزد خویش را باز گیرند و نظم اقتصادی را بسود خویش بگردانند ولی با بی میلی و بیمناکی ابوبکر روبرو شده و کاری از پیش نبردند.
همه مسلمانان از خزانه سهمی داشتند و در این حق کسی بر دیگری امتیاز و رجحانی نبود.عمر ابن خطاب در راس جمعی از اصحاب که از آثار روانی دوران جاهلیت هنوز پاک نشده بودند یک پیشنهاد  ارتجاعی در مورد تقسیم درآمد  دادند دایر بر تفضیل کسانی که در تدین به اسلام پیشی گرفته بر کسانی که بعدها و مثلا بعد از فتح مکه به اجبار و اضطرار و بدون رغبت به آن گرویدند.لیکن ابوبکر پیشنهادشان را نپذیرفت و گفت:”اینها چیزهایی هستند که پاداشش بعهده خداست و بس . ولی این معاش است ووسیله زندگانی و در تقسیم آن،رعایت مساوات بهتر است تا امتیاز دادن افراد بر یکدیگر.”
ابوبکر به استانداران و فرمانداران دستور می داد تا در منطقه ماموریتشان از دستبرد قدرتمندان به اموال مردم یا عواید عمومی جلوگیری کنند و توانگرانی که به خوش گذرانی و عیش و نوش بسر می بردند نکوهش می کرد.
اما رویه ابوبکر در این زمینه از انحراف و ارتجاع خالی نبود.تخلف وی از حکم قرآن در مورد ارث فاطمه (س) از فاحش ترین اقدامات ارتجاعی او بود.وی از حکم خدا انحراف جست تا خاندان پیامبر را از لحاظ اقتصادی و احتمالا به سازش و معامله سیاسی وا دارد.
ابوبکر با تاویل قرآن دست زد و میراث دهی را که در قرآن عمومی است و اطلاق آن بر میراث دهی مالی مقدم و اولی بر میراث دهی علمی می باشد را بر میراث علمی و معنوی تخصیص داد.
همچنین در کنار رجعت هایی که در رویه اقتصادی حکومت به ظهور پیوست رجعت های انفرادی چندی جسته و گریخته بانجام رسید ودر تحول ارتجاعی جامعه اثر گذاشت.این رجعت ها بیشتر در زمینه کسب مال بود و اصول اسلامی در این خصوص زیر پا نهاده می شد.مانند:خالدابن ولید که از سرداران حکومت بود به منظور تسلط یافتن بر مال و ناموس “مالک بن      “بطرز ظالمانهای او راکشت اما ابوبکراز گناه او در گذشت و مواردی از این دست بسیار است.
۲)دوره عمر:زمینه ساز رجعت بزرگ
عمر هم همانند ابوبکر خزانه را مایه عشرت خویش نساخت.در دومین نطقش گفت:”شما بگردن من چند حق دارید که بیادتان می آورم تا مرا بر ادایش ملزم سازید.حقتان بگردن من یکی اینست که مالیات بر اراضی و سهمیه دولتی غنایم را فقط به اندازه شرعی بستانم ،دیگر این حق که این در آمدها را جز در موارد شرعی آن مصرف نکنم.”
در زمان خلافت عمر با فتح ایران و مصر و متصرفات امپراطوری روم ناگهان در آمد مسلمانان افزایش یافت. پیدا شدن این ثروت عمر را به این فکر انداخت که چه کند؟ همه مال را بین مسلمانان تقسیم کند یا بتدریج بین آنان توزیع نماید؟سر انجام نوعی بودجه بندی بوجود آورد.نام هر یک از مسلمانان را در دفتری ثبت کردند و با رعیت سبقت در اسلام و یا نزدیکی او به پیامبر برای او مقرری نوشتند.
عمرابن خطاب می گوید:”سوگند به خدایی که جز او خدایی نیست هیچ کس یافت نشود که در این ثروت بیحق باشد  یا از آن به او نپردازم…سهم من هم از این ثروت همسان شما است.لکن با این تفاوت که هر کداممان بر حسب منزلتی که نسبت به کتاب خدای عزوجل و پیامبرش داریم.یعنی هرکس بر حسب رنجی که در راه اسلام کشیده یا سبقه اش در این راه،و ثروتش در اسلام،نیازمندیش….آنگاه برای هر بدری (کسانی که در جنگ بدر حضور داشتند)مواجب سالانه ای بمبلغ ۵هزاردرهم و برای مهاجرین و احدیان سالانه ۴هزاردرهم و….تعیین نمود.”


نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

مختصری درباره سلسله زندیه

3,451

بازدید

مختصری درباره سلسله زندیه ۴٫۱۹/۵ (۸۳٫۷۵%) ۱۶ امتیازs
۱۲۰۹-۱۱۶۳ ه . ق
کریم خان زند ، پایه گذار سلسله زندیه محسوب می شود . اقبال جهانگشایی او ، بیش از هر چیز مدیون اعتشاشاتی بود که پس از قتل نادر در ایران سربرآورد و از سابقه دراز هفتاد یا هشتاد ساله ای برخوردار بود . وی قریب سه سال بعد از درگذشت نادر شهرتی نداشت و در میان قبیله خود ، که به دستور نادر در سال ۱۱۴۴ ه . ق . به خراسان کوچانیده شده بودند ، از حیثیت متعارفی برخوردار بود .
بی کفایتیهای آشکار بازماندگان نادر و نزاعهای برادر کشانه ای که میان آنان رخ داد ، موجب شد که کریم توشمال (پهلوان ) در کنار دو تن دیگر از بزرگان ، به نامهای علی مردان خان و ابوالفتح خان بختیاری برای آرامش مناطق غربی و مرکزی کشور به میدان آید . او پس از نشان دادن لیاقتهای مکرر ، از سوی قبیله خویش لقب خانی دریافت کرد . (۱۱۶۲ ه. ق .) بدین گونه وی توانست در پرتو تدبیر و حسن عمل و صداقت بی ریای خویش ، برحریفان مزبور و نیز آزادخان افغان که در آذربایجان ترکتازی می کرد و محمد حسن خان که در استرآباد به سرمی برد غلبه کند .کریم خان از سال ۱۱۷۹ ه .ق . به صورت مستقل بر ایران فرمان راند . روابط او با شاهرخ ( نواده نادرشاه ) نیزکه بر خراسان فرمان می راند ، خوب و مبین نوعی احترام به اولاد ولی نعمت پیشین خود بود.
حادثه مهم سالهای پایانی عمر کریم خان ، لشکر کشی به بصره بود که به سرداری برادرش ، صادق خان در سال ۱۱۸۹ ه.ق. انجام پذیرفت که متاسفانه با مرگ شاه به انتها رسید .
دوران چهارده ساله اخیر زندگانی وی را ، باید نعمتی برای مردم ایران شمرد ، چراکه توانست امنیت را در تمامی صفحات داخلی کشور و خلیج فارس برقرار کند و پس از قریب پنجاه سال ناآرامی و جنگهای مستمر ، طعم شیرین آسایش را به هموطنان خود بچشاند .
بامرگ کریم خان در سیزدهم صفر سال ۱۱۹۳ ه . ق . زکی خان ( برادر ناتنی کریم خان ) بیشتر بزرگان زند و زبدگان دربار راکشت و یاکور کرد و به بهانه پادشاهی ابوالفتح خان و محمد علی خان ( فرزندان کریم خان ) اختیار امور را در دست گرفت . پس از چندی ، صادق خان بر او شورید و از آنجا که نیز تدبیر درستی نداشت به دستور علی مردان خان کور و برکنار گردید . وی پس از سه سال حکومت ، در سال ۱۱۹۹ ه. ق. درگذشت . پس از او ، جعفرخان زند (پسر صادق خان ) فرمانروایی را به دست گرفت و در سال ۱۲۰۳ ه. ق. به دست چند تن از خانهای زندانی در شیراز کشته شد. آخرین بازمانده این دودمان ، لطفعلی خان بود که با وجود دلاوری و رشادت بسیار ، در برابر حریف کهنه کار پرتدبیری چون آقامحمدخان قاجار دوام نیاورد و پس از دستگیر شدن ، در ارگ بم به سال ۱۲۰۹ ه. ق. کشته شد و بدین ترتیب سلسله دیگری در ایران قدرت را در دست گرفت .
به طور کلی ، دوران تقریباً پنجاه ساله زندیه (۱۲۰۹-۱۱۶۰ ه. ق. ) عصر کشمکشهای داخلی بود و مدعیان خارجی را یارا و اندیشه آن نبود که به ایران تجاوز کنند . سرحدات کشور نیز از هر جهت در اختیار دودمانهای ایرانی قرارداشت . همچنین ، با تحکیم اقتدار احمدخان ابدالی ( در صفحات جداشده ازهند به وسیله نادرشاه ) می توان گفت که نفوذ عنصر ایرانی در شبه قاره هند کماکان برقراربود .
شیراز مرکز حکومت فارس است . شیراز در گذشته یکی از زیباترین ودلپذیرترین شهرهای ایران بوده است . ولی امروز چیزی از آن باقی نمانده است از آن جهت شهرت یافته که زادگاه سعدی و حافظ است و کنار قبور این دو شاعر کلبه کوچکی قراردارد که در آن مجموعه ای عالی از آثارشان گردآوری شده است . شیراز چندین بار اقامتگاه شاهان بوده کریم خان زند دربارخود را درآن جا مستقر نموده بود . کریم خان شیراز را به صورت زیبایی درآورده بود و استحکامات خوبی داشت اما آغا محمد خان بیدادگر پس از آن که شهر را تسخیر نمود آن را منهدم ساخت به طوری که اکنون وضع شهر با آنچه شعرا در وصف آن گفته اند قابل شناسایی نمی باشد .
ارگ کریم خانی
پس از به حکومت رسیدن کریمخان زند وی شهر شیراز را مقر حکومتی خود قرارداد . کریمخان به عمران و آبادانی شهر علاقه زیادی داشت . بناهای زیادی در زمان کریمخان در شیراز ساخته شده . ارگ کریمخانی مهمترین بنای مربوط به مجموعه زندیه است که رد واقع محل سکونت و مرکز حکومتی کریمخان و خاندان زند در شیراز بوده است. ارگ کریمخانی غیر از بنای کنونی ، بخشهای جنبی و بیرونی نیز داشته که از بین رفته است . چنانکه در منابع آمده است که دور تا دور ارگ را خندقی وسیع احاطه کرده بود و اینک از آن خندق هیچ اثری مشاهده نمی شود .
بخشهای جنبی و بیرونی ارگ به مرور زمان از بین رفته و در حال حاضر فقط ارگ باقی مانده است ،  ارگ کریمخانی بنایی چهارگوش به مساحت ۴ هزار متر مربع است که در زمینی به وسعت ۱۲ هزار و ۸۰۰ متر بنا شده است .
دیوارهای آجری این بنا ۱۲ متر ارتفاع دارد و در هر گوشه آن برجی برای دیده بانی به ارتفاع ۱۴ متر ساخته اند . نمای بیرونی بنا ساده بوده و تنها طرح های با آجر بر روی بدنه دیوارها و برج ها مشاهده می شود .
بر سر درب اصلی ارگ که د رجداره شرقی بنا قراردارد طرح کاشی هفت رنگ با نقشی بسیار زیبا داستان کشته شدن دیر سپید به دست پهلوان بزرگ ایرانی رستم را به تصویر کشیده است این کاشی کاری در اصل متعلق به دوره قاجار است که به ارگ افزوده شده است . حمام خصوصی پادشاه و راهرو و اتاق نگهبانی در پشت همین دیوار است .پس از عبور از یک هشتی بزرگ وارد ارگ می شویم ، در قسمت سمت راست هشتی درب دیگری وجود دارد که به حیاط خلوت راه می یابد . هشتی ارگ نسبت به هشتی دیگر خانه ها تزئینات کمتری دارد .
در سه ضلع ارگ کریم خانی یعنی ضلع شمالی ، جنوبی و غربی ساختمانهای متعددی وجود دارد در هر کدام از این اضلاع ایوان شاه نشین بزرگی با دو ستون مرتفع با ارتفاع ۸ الی ۹ متر دیده می شود و دو اتاق سه دری ساختمان شمالی برای اقامت در زمستان ، ساختمان جنوبی برای استفاده در تابستان و ساختان غربی برای استفاده چهارفصل بوده است . همچنین طبق معماری دوران زندیه حوضی چهارگوش د رجلوی هر ایوان ساخته شده است که آب آنها از آب رکناباد تأمین می شده .
اگر چه شیوه معماری زندیه بیشتر از دوره صفویه اقتباس گرفته است با اینحال در بنای ارگ کریم خانی و حتی بناهای دیگر زندیه می توان به نوعی با اسلوب ایلاتی در معماری این زمان آشنا شد . استفاده از پله های بزرگ و مرتفع که بالا رفتن از آنها به راحتی صورت نمی گیرد از جمله ویژگیهای این شیوه معماری است .
محوطه بیرون ساختمان به صورت باغی زیبا آراسته شده است در روبروی درب ورودی حوض مستطیلی شکل درازی که تا نزدیک ضلع غربی امتداد می یابد ساخته شده است . همچنین حوض بزرگی که پهن تر می باشد در روبروی ضلع غربی مشاهده می شود .
در دو طرف این حوض طویل درختان زیبایی وجودداشته که هم اکنون اثری از آنهامشاهده نمی شود و به جای آن این دو قسمت به نارنجستان کوچک و زیبا تبدیل شده است . در نزدیکی دو سمت شمالی و جنوبی نیز حوض های کوچکی وجود دارد . ازنکات جالب این حوض ها وجود فواره هایی است که آب را بدون استفاده از هیچ وسیله مکانیکی به بیرون هدایت می کرده است .
درگوشه‌ جنوبی ضلع شرقی ارگ کریمخانی حمام خصوصی کریم خان و ساکنین ارگ وجود دارد . این حمام در نهایت کوچکی با معماری پیشرفته و بسیار زیبا ساخته شده است .
برخلاف نمای ساده بیرونی که از ویژگیهای بناهای دوره کریم خان است ، ساختمانهای داخل ارگ ، اتاقها و تالارها از نمای بسیار زیبایی برخوردار بودند . دیوار و سقف اتاقها همه با نقوش اسلیمی ، گل و بوته و ترنج ومرغ و رنگهای متنوع گیاهی و معدنی و آب طلا و لاجورد تزئین شده است .
ارگ کریم خانی از انقراض سلسله زندیه تا قبل از انقلاب اسلامی دچار صدمه و آسیب زیادی شد . آقامحمد خان قاجار با داشتن کینه زیاد از سلسله زندیه دستور داد تزئینات داخلی ساختمانها با کلنگ و تیشه تراشیده شود که آثار این رفتار وقیحانه هنوز وجود دارد . در دوره قاجاریه بسیاری از آثار با ارزش این کاخ برای ساختن کاخهای پادشاهان قاجار به تهران برده شد . از جمله ستون های سنگی یکپارچه ایوانها که به جای آن ستونهای چوبی کارگذاشته شد و یا تزئینات داخل اتاقها و تالارها ، آئینه ها ، درهای زیبا و بسیاری  از وسایل دیگر که به تهران برده شد.



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

منافقین و جنگ تحمیلی

2,652

بازدید

منافقین و جنگ تحمیلی ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز
شکنجه
یکی دیگر از خصلت های شیطانی منافقین ” ابن الوقت ” بودن آنهاست یعنی در هر لحظه برای پیشبرد اهداف شوم و پلید خود مسئله را علم می کنند تا بدین وسیله بتوانندبه امیال خود دست یابند و قرآن کریم درخصوص این ویژگی منافقین فرموده است:
” یکاد البرق یخطب ابصارهم کلما اضاء لهم مشوا فیه و اذا اظلم علیم قاموا و لو شاءالله لذهب بسمعهم و ابصارهم ان الله علی کل شی ء قدیر ، نزدیک باشد که برق روشنی چشمهای شان ببرد ، هر گاه روشنی ببینند در آن قدم بردارند و چون تاریک شود حیرت زده بایستند و اگر خدا خواستی گوش آنها را به بانگ رعد و چشم آنان را به تابش برق کور می ساخت که خداوند بر همه چیز قادر است ” بقره /۲۰
خوشبختانه سازمان منافقین در نشریات خود به این خصوصیت منافقانه خود اعتراف کرده اند و گفته اند :
” پیدا کردن کار و برنامه اصلی هر روز و هر مرحله ای برای ما یک شعار تو خالی نیست ، بلکه یک وظیفه انقلابی است که بدون اهتمام ورزیدن به آن هیچ پیشرفت گره گشای واقعی و عملی میسر نیست ، همه انقلابیون و سازمان های زبده انقلابی جهان چنین بوده اند و مجاهدین نیز تلاش می کنند تا در حد فهم و توان خود و تا آنجا که می توانند چنین باشند .”
نشریه مجاهد ، س ۲ ، ش ۱۱۴ ، ۲۶ اسفند ۵۹ ، ص ۹
بر این اساس هر روزه با طرحی و شایعه ای نو وارد صحنه می شدند و هنوز جامعه در کشاکش آن بود که شایعه جدیدی علم می کردند و اصلاً فرصت رسیدگی و مشخص کردن ظالم و مظلوم ، حق و باطل را به مردم و مسئولان نمی دادند و توطئه ها را پی در پی اجرا می کردند تا بتوانند از آب گل آلود ماهی بگیرند .
به قول خودشان طرح شایعات متعدد چون مشت هایی یکی پس از دیگری ! که بر فرق امت و حکومت اسلامی وارد می آوردند ، بود . به هر حال یکی از توطئه های منافقین برای از بین بردن مشروعیت مردمی دولت و زمینه سازی برای براندازی نظام نوپا و ضد امپریالیستی جمهوری اسلامی ایران طرح شایعه شکنجه زندانیان بود .
این شایعه در آن شرایط حساس که دشمن قسم خورده انقلاب اسلامی ایران یعنی شیطان بزرگ و صدام و حامیانش که در حال پیشروی و غصب قسمت های وسیعی از خاک جمهوری اسلامی ایران بودند ، حائز اهمیت خاصی بود .
به طوری که اذهان را از مسئله اصلی جنگ به سوی مسائل و شایعات درونی متوجه ساخت به طوری که مدت های مدیدی تمامی مسائل و سایر دردها و مشکلات را تحت الشعاع خود قرار داد و تمامی رسانه های گروهی حول این محور در گردش بودند .
به ویژه رسانه های گروهی صهیونیستی و استکباری جهان که عمدتاً حول محور شکنجه در ایران تبلیغ می نمودند ، به طوری که سازمان های بین المللی دست ساز امپریالیسم از جمله سازمان حقوق بشر و …. به دفاع از به اصطلاح زندانیان ایران بسیج شدند و گرده و خاک هایی به پا کردند که کره زمین را احاطه کرد .
بدین طریق استکبار جهانی می رفت تا از اسلام و جمهوری اسلامی ایران چنان دیوی در اذهان مردم جهان بسازد که همه آرزوی محو اسلام را بنمایند ، اما با همین عمل ملحدین ، مشرکین و منافقین به لطف خدا ، مردم جهان متوجه شدند که حرکت جدیدی که داعیه نجات مستضعفین جهان را دارد با تمامی دنیای استکبار و عوامل درونی اش درگیر شده و تمامی این تبلیغات برای محو این حرکت عظیم الهی مردمی است ، بدین ترتیب مردم متوجه و به اسلام گرایش یافتند .
از سوی دیگر سازمان سعی می کرد که با به دست آوردن یک سری مدارک از سوی پزشکی قانونی این اشتباه را به مردم القاء کند که در زندان ها شکنجه وجود دارد ، ضمناً سعی می کردند که این نوع فعالیت ها را به شکلی به بنی صدر وصل کنند تا اولاً به آن یک وجهه قانونی ببخشند ، ثانیاً به اختلافات درونی بیش از پیش دامن بزنند .
بنی صدر نیز که تابع طرح های از پیش ریخته شده شیطان بزرگ بود قبل از آن که حکم قضات صادر شود ، حکم قضاوت نهایی را از ارباب می گرفت و اعلام جرم هم می نمود .
اما از آنجایی که ریشه و اساس توطئه ها برای سردمداران جناح نه شرقی نه غربی آشکار بود ، اعلام نمودند که طرح شایعه شکنجه آن هم در شرایطی که جنگ بر ما تحمیل شده و در زیر فشار تحریم اقتصادی به سر می بریم و در سطح بین المللی انواع و اقسام توطئه ها بر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران می شود ، عملی است که مستقیم و یا غیر مستقیم در خدم شیطان بزرگ و دنیای غرب است .
بنی صدر نیز بی شرمانه بر فعالیت خود افزود و در این رابطه نیز بسیار گفت و نوشت از جمله نوشت : ” گفتن این که در کشور بیکاری هست ، گفتن این که اقتصاد ما فلج است ، گفتن این که شکنجه هست …. و بسیاری گفتن های دیگری است که به سود آمریکا نمی باشد ، بلکه نگفتن اینها است که به سود آمریکا است .”
روزنامه انقلاب اسلامی ، کارنامه رئیس جمهور ، ۸/۱۱/۵۹
در صورتی که هیچ یک از مدارک فوق دلیل بر وجود شکنجه در زندان ها نبوده و نیست بلکه صرفاً این مطلب را می رساند که بدن فردی توسط سیگار سوزانده شده و یا جراحاتی برداشته ، اما هرگز مشخص نمی کند که چه کسی چنین عمل فجیعی را انجام داده است .
اما منافقین با سوء استفاده از اسناد فوق وجود شکنجه را به ذهن خوانندگان القاء می نمودند و از چنین القائاتی سود فراوان می بردند ، امام امت برای بررسی صحت و سقم مسئله هئیتی را متشکل از شهید بزرگوار محمد منتظری ، بشارت و …. تعیین فرمودند و خود نیز نماینده ای در این هیئت قرار دادند و فرمودند : ” این هیئت باید با قاطعیت از تمام زندان ها بازدید نموده و در صورت ثبوت شکنجه شکنجه گر قصاص گردد .”
روزنامه جمهوری اسلامی ، ۱۹/۹/۵۹ نقل از برادر موسوی اردبیلی
این هیئت پس از مدت ها بررسی و تحقیق پرده از این توطئه شوم برکشید و در تاریخ ۲۹/۱/۱۳۶۰ شایعه شکنجه در زندان ها را با دلایل کافی تکذیب کرد ، از جمله چند تن از توابین که پس از گذراندن مراحل ترتیبی عقیدتی ، سیاسی در تلویزیون اعتراف کردند که برای بدنامی کردن نظام جمهوری اسلامی با آتش سیگار خو را سوزانده اند و این اعتراف ها را مردم بارها و بارها در تلویزیون مشاهده کردند .
پس از بررسی کامل مشخص شد که این عناصر به دستور سازمان منافقین و سایر گروهک های آمریکایی ضد انقلاب برای پیشبرد مقاصد شوم سازمانی حتی حاضرند که چنین اعمال زشتی را با بدن خود انجام دهند و به دیگری نسبت دهند .
بنی صدر نیز که پس از اعتراف های شکنجه شدگان دریافت که آبروی آراء چند میلیونی اش دارد از بین می رود در کارنامه روزانه و سخنرانی های خود گفت : ” اگر چنین نسلی حاضر باشند که برای پیشبرد اهداف شان حتی خودشان را هم بسوزانند ، پس باید اعتراف کرد که اینان پیروزند ( منافقین ) و ما ( منظور جمهوری اسلامی ) شکست خواهیم خورد .”
این خائن به تمام معنا یا آن قدر بی شعور و کوته بین بود و یا آن قدر خائن و سر سپرده که درک نمی کرد و یا نمی خواست درک کند که بیکاری ، اقتصاد فلج و … از جمله مصائب و مشکلاتی بود که شیطان بزرگ توسط تحریم اقتصادی و تحمیل جنگی خانمانسوز بر امت شهید پرور ما تحمیل کرده بود .
و قصد داشت با چنین توطئه هایی ناراضی بتراشد و مردم را به ستوه آورد و آنان را بر علیه نظام ضد امپریالیستی جمهوری اسلامی ایران بشوراند ، طبیعی است که طرح و گفتن وجود بیکاری ، اقتصاد فلج و حتی شایعه شکنجه آن هم در جهت تضعیف و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران مکمل و توطئه آمریکاست .
واقعاً اگر این آقایان دلسوز انقلاب و خصم امپریالیسم بودند می بایست با دولت جهت از میان بردن تورم و نارسایی ها و کمبودها همکاری می کردند و اصلاً آن را مطرح نمی ساختند ، چرا که مطرح نمودن وجود تورم و کمبود نیازهای اساسی مردم آن هم در دوران جنگ سبب ایجاد ناآرامی ها و تشویش خاطر مردم می شود که به دنبال خود افزایش تورم و کمبود و …. را به همراه دارد .
شکی نیست که در این میان باید سکوت کرد و مردم را به لحاظ روانی در حال تعادل نگه داشت و برای مبارزه با استعمار به مردم قوت قلب داد ، پس بنابراین گفتن مشکلات و کمبودها در آن مقطع حساس جزئی از توطئه آمریکایی براندازی نظام الهی جمهوری اسلامی بود و هیچ اقتصاددانی نمی تواند منکر این حقیقت باشد .
به هر حال آنچه که مسلم است این است که مسئولیت و مأموریت منافقین و بنی صدر در آن مرحله تکمیل تحریم اقتصادی و جنگ تحمیلی از سوی شیطان بزرگ بود و در این راستا سعی می کردند با جعل اسناد و به دست آوردن یک سری مدارک و جو سازی ها اوضاع را به میل ارباب گردانند .
در نشریه سازمان اقدام به چاپ سلسله مقالاتی تحت عنوان ” گزارشات مستند در مورد شکنجه ” کردند ، در قسمت هشتم این مقالات که در نشریه شماره ۱۰۷ مجاهد به چاپ رسید ، عکس دست ها و بدن سوخته شده فردی را چاپ کرده اند که با آتش سیگار عبارت ” زنده باد خمینی ” نوشته شده است .
این عمل سفاکانه را نیز به برادران پاسدار نسبت داده اند ، اما این توطئه بسیار ناشیانه صورت گرفته بود ، به طوری که خود به تنهایی افشاگر چهره منافقین است و ضمناً بیانگر این واقعیت است که این عمل شنیع به دست خود منافقین جهت بد نام کردن جمهوری اسلامی در اذهان مردم ایران و جهان صورت گرفته است .
چرا که نمی توان پذیرفت که مثلاً قاتل اسم و عکس و آدرس خود را بر بالای سر مقتول قرار دهد تا بدون هیچگونه دردسری شناسایی شده و به دام بیفتد ، حال چگونه می توان پذیرفت که برادران پاسدار هویت خود را با هک شعار ” زنده باد خمینی ” به دشمن بشناسانند ؟
اصلاً چنین چیزی امکان ندارد و عقل و منطق نمی تواند آن را بپذیرد ، شکی نیست که این توطئه ناشیانه جهت رسوایی و بدنام کردن امت حزب الله و حرکت انقلاب اسلامی به رهبری امام امت توسط خود منافقین بوده است .
این بی رحمی و شقاوت را بعدها به طور آشکار و روشن در جریان شکنجه سه برادر شهید کمیته ، برادران خلیل طهماسبی ، طالب طاهری و محسن میر جلیلی شاهد بودیم ، که بعدها در تاریخ ۲۵/۵/۶۳ طی یک مصاحبه تلویزیونی شکنجه گران منافق این چنین زبان به اعتراف گشودند .
متن اعترافات :
من مهران اصدقی با نام مستعار بهرام عضو سازمان منافقین و از عاملین شکنجه سه تن از پاسداران کمیته مرکزی انقلاب اسلامی می باشم ، هدف من از این مصاحبه بیان جزئیات شکنجه برادران پاسداری است که در مرداد ماه سال ۶۱ به وسیله سازمان منافقین ربوده شدند و مورد شکنجه قرار گرفتند و من یکی از عاملین اصلی این جریان هستم .
در اینجا باید توضیح بدهم که سال گذشته من طی مصاحبه ای مطالبی را در مورد شکنجه این برادران پاسدار عنوان کردم و آن مطالب تنها گوشه ای از ابعاد این جنایت بود ، ولی مطالبی را که الان می خواهم اینجا مطرح کنم جزئیات کاملتری از این جریان است که تا به حال افشا نشده است .
در اینجا این سؤال پیش می آید که چرا تا به حال این مطالب را عنوان نکرده بودم و حالا میخواهم آنها را افشا کنم ؟ من بعد از دستگیریم سعی می کردم تا جایی که می توانم مسئله شکنجه را انکار کنم .
اما بر خلاف تصوری که داشتم دادستانی اطلاعات کافی در مورد وضعیت من در تشکیلات و حتی در عملیاتی که در آن شرکت داشتم و همچنین شرکت من در جریان شکنجه داشت ، به طوری که من را با افراد دیگری که تحت مسئولیت من بودند و در این جریان شرکت داشتند روبرو کردند و در نهایت من مجبور به اعتراف شدم .
اما در عین حال من سعی می کردم که اطلاعات کمتری بدهم ، چرا که سازمان به ما گفته بود که اگر دستگیر شدید بایستی اطلاعات کمتری بدهید ، به همین خاطر من در مورد شکنجه این برادران پاسدار تمامی جزئیات آن را مطرح نکردم و تنها گوشه ای از آن را ذکر کردم .
از طرف دیگر به قدری این جریان شکنجه فجیع بود که همواره از مطرح کردن آن وحشت داشتم و دچار اضطراب و دلهره بودم و از پرده برداشتن از واقعیت این جریان پرهیز می کردم .
از طرفی تا وقتی که بیرون از زندان بودم در اثر تبلیغاتی که به وسیله سازمان روی ما صورت گرفته بود در ما ذهنیاتی را به وجود آورده بودند ، مبنی بر این که اگر دستگیر بشوید فشار و شکنجه های زیادی روی شما اعمال می شود و به همین خاطر من با این ذهنیات وقتی دستگیر شدم توقع داشتم حتی کارهایی که با همین برادران پاسدار کرده بودم روی من اعمال بشود .
اما بر خلاف آن چیزی که تصور می کردم و از نزدیک با واقعیات داخل زندان برخورد کردم و دیدم که تمامی آنها چیزها کذب و دروغی بیش نبوده و از طرف دیگر هم برخورد اسلامی که مسئولین دادستانی با من داشتند من را دچار تردید کرد و به مرور پی به جنایات خودم بردم .
و برایم مشخص شد که عملکرد گذشته ما و سازمانی که وابسته به آن بودیم چیزی جز جنایت و خیانت به مردم ، اسلام و انقلاب نبوده و به همین خاطر نمی توانستم فشار این جنایاتی را که مرتکب شده بودم و خصوصاً جریان شکنجه این برادران پاسدار را که خودم در آن دست داشتم تحمل کنم و به این خاطر تصمیم گرفتم که ریز جریان این برادران را افشاء کنم .


نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

اروپای قرون وسطی

2,977

بازدید

اروپای قرون وسطی ۴٫۶۷/۵ (۹۳٫۳۳%) ۳ امتیازs
تا قرن ۱۳ میلادی، قلعه‌های متعلق به شوالیه ها بیش ازهر چیز دیگری در پهنه اروپا خود نمایی می‌‌کرد. شوالیه ها از زندگی مرفهی برخوردار بودند که با زندگی دهقانانی که روی زمینهای آنها کار می‌‌کردند، تفاوت زیادی داشت. شهرهایی در اطراف قلعه ها بوجود آمدند و توسعه یافتند. تجار برای تجارت از راههای صعب العبور سفر می‌‌کردند. زائران سفرهای طولانی را برای زیارت اماکن مقدس انجام می‌‌دادند. زندگی سخت بود، جنگ، قحطی و طاعون همواره جان مردم را تهدید می‌‌کرد.
در اواخر قرن پانزدهم میلادی، آخرین بخش از قلمرو مسلمانان اسپانیایی گرانادا یا همان شهر قرناطه در اندلس، به حکمرانان مسیحی آن دیار، فردیناند فرمانروای آراگون و ایزابلا فرمانروای کاستیل، تسلیم می‌‌گردد. در همان سال، با حمایت مالی فردیناند و ایزابلا، کریستف کلمب از اقیانوس اطلس می‌‌گذرد و به جزایر هند غربی (در نزدیکی سواحل آمریکا) می‌‌رسد. در اروپای قرون وسطی، کاری که مردم انجام می‌‌دادند، غذایی که می‌‌خوردند، لباسی که می‌‌پوشیدند و محلی که در آن زندگی می‌‌کردند، همگی بستگی به جایگاه اجتماعی آنها داشت.
حدودا از تاریخ ۸۰۰ تا ۱۰۵۰ میلادی به مدت سه قرن، جنگجویان وایکینگ با کشتی های دراز و براق خود، اروپا را به وحشت می‌‌انداختند. آنها از اسکاندیناوی برای جستجوی نقره، بردگان و زمین به دریا رفتند. بعضی ها به بریتانیا و فرانسه حمله می‌‌کردند، در حالی که دیگران روسیه و رودخانه‌های دوردست آسیا را مورد تاخت و تاز قرار می‌‌دادند. واکینگها کاشفان دلیر و شجاعی بودند. آنها با شجاعت از میان امواج خروشان اقیانوس اطلس عبور کرده، ایسلند و گروئنلند را کشف کردند و حتی به شمال آمریکا نیز قدم گذاشتند.
اروپای فئودالی
از حدود سال ۸۰۰ تا ۱۳۰۰ میلادی، بیشتر مناطق اروپای غربی توسط سیستم فئودالی سازماندهی شده بود. پادشاه مالک همه زمین بود که به مناطقی به نام ملک اربابی تقسیم می‌‌شد و ارباب هر ملک، خراجگذار پادشاه محسوب می‌‌شد. او سوگند وفاداری یاد می‌‌کرد و متعهد می‌‌شد که برای حفاظت از اموال پادشاه، سربازانی (مردان جنگی) استخدام نماید. رعیت ها در روستاها زندگی می‌‌کردند. آنها سهمی از محصولات خود را به املاک شاه (خراجگذار شاه) می‌‌دادند.
پاپ یکی از قدرتمندترین حاکمان اروپایی فئودالی محسوب می‌‌شد. او رئیس کلیسای کاتولیک رومی بود که مقدار زیادی زمین، تحت مالکیت خود داشت. پاپ از همه پادشاهان انتظار داشت که از او اطاعت کنند. اما هنگامی که قدرت پادشاهان و امپراتورها زیادتر شد، سعی کردند که با کلیسا مبارزه کنند.
جنگ انگلیس و فرانسه
در سال ۱۳۳۷ م پادشاه انگلیس، ادوارد سوم، علیه پادشاه فرانسه، فیلیپ ششم، اعلام جنگ می‌‌کند. ادوارد معتقد بود که مالک حکومت فرانسه می‌‌باشد. محاصره‌های زیادی بوقوع پیوست و جنگ‌هایی بزرگ رخ داد. البته در این درگیری‌های ۱۱۶ ساله، دوران طولانی صلح وجود داشت. ابتدا، انگلیسی‌ها در جنگ‌های کرسی، پواتیه و آژنکور پیروز شدند. سرانجام فرانسوی‌ها که از سخنان ژاندارک به هیجان آمده بودند، مهاجمان انگلیسی را در سال ۱۴۵۳ م عقب راندند.
در ابتدا انگلیسی ها پیروزی‌های فراوانی به دست آورند. در سال ۱۳۴۶، آن‌ها پیروزی مهمی در جنگ کرسی، در شمال فرانسه، به دست آوردند. کمانداران انگلیسی با استفاده از کما‌ن‌های بلند، سواره نظام فرانسه را نابود کردند. انگلیسی‌ها در سال ۱۳۵۵ حمله جدیدی را به رهبری وارث ادوارد سوم، ادوارد شاهزاده ولز (۷۶-۱۳۳۶م)، آغاز کردند. ادوارد فرمانده بی رحم نظامی، به دلیل آنکه زره سیاه به تن می‌‌کرد به شاهزاده سیاه معروف شد. در سال ۱۳۵۶م در جنگ پواتیه، در مرکز فرانسه، شاهزاده سیاه پیروزی بزرگی به دست آورد. پادشاه فرانسه، ژان دوم (۶۴- ۱۳۱۹م)، در این جنگ اسیر شد و برای آزادیش درخواست ۴ میلیون سکه طلا از فرانسه شد.
در طول سال‌هایی که فرانسه مشغول عقب راندن مهاجمان انگلیسی بود، جنگ بصورت پیوسته ادامه داشت. در سال ۱۴۵۳م، فقط بندر کاله، در شمال فرانسه، در دست انگلیس باقی مانده بود. بدینسان، جنگ صد ساله به پایان رسید. با این وجود، تا سال ۱۸۰۱م پادشاهان انگلستان کماکان خود را پادشاه انگلستان و فرانسه می‌‌نامیدند.
در سال ۱۰۹۵ م «پاپ اورین» دوم همه مسیحیان اروپایی را مجبور کرد تا علیه ترکان مسلمان قیام کنند و شهر اورشیلم (بیت المقدس فعلی) واقع در فلسطین را باز پس گیرند. در همان سال، سپاه بزرگی مهیا و رهسپار نخستین جنگ صلیبی گردید. تعداد زیادی از جنگجویان صلیبی در طول سفر خطرناک از اروپا تا خاورمیانه جان خود را از دست دادند.آنها که زنده ماندند در سال ۱۰۹۹ م بیت المقدس را تسخیر کردند. در بین سالهای ۱۰۹۹ تا ۱۲۵۰ م، شش جنگ صلیبی دیگر رخ داد ولی در هیچ یک از آنها صلیبیان موفقیتی به دست نیاورند.
رنسانس
دانش و هنر پیشرفتهای عظیمی در ایتالیای قرن پانزدهم و شانزدهم بوجود آوردند. این احیای فرهنگی به رنسانس (یعنی «نوزایی») مشهور شده است. دانشمندان، شعرا و فیلسوفانی ظهور کردند که با الهام از میراث اصیل رم و یونان با دیدگانی تازه تر به جهان می‌‌نگریستند. نقاشها به مطالعه آناتومی (علم تشریح) پرداختند و اعضای بدن انسان را به شیوه واقعگرایانه‌ای نقاشی می‌‌کردند. فرمانروایان ساختمانها و کارهای بزرگ هنری را سفارش دادند. این عقاید تازه بزودی در سراسر اروپا گسترش یافت.
مطلوب «انسان عصر رنسانس» شخص درخشان و همه فن حریفی بود که در موضوعات فراوانی کارآزموده باشد. لئوناردوداوینچی و میکل آنژ مشهورترین آنان می‌‌باشند. دستاوردهایشان احترام آنان در جامعه را افزایش داد.
اروپا در قرن ۱۶ و ۱۷
در طول قرون ۱۶و ۱۷ میلادی مردم عقاید سنتی را زیر سوال بردند. دانشمندانی همچون گالیله و تصویر:اسحاق نیوتن روشهای جدید را توسعه داده و بر مبنای مشاهدات و تجارب خود به کشفیات فراوانی، دست یافتند. در بسیاری از شاخه‌های دانش از جمله فیزیک، کالبد شناسی، نجوم، و ریاضیات پیشرفتهای بزرگی حاصل گردید.
درس کالبد‌شناسی
 
جان بانیستر، استاد کالبد شناسی مشهور انگلیسی، از جسد تشریح شده‌ای برای نشان دادن چگونگی عمل بدن انسان استفاده می‌‌کند.
نیکولاس کوپرینک ستاره شناس لهستانی، کتاب «گردش افلاک آسمانی» را منتشر می‌‌کند، او دراین کتاب عقاید جدید خود را مبنی بر گردش سیارات به دور خورشید، بر خلاف نظریه گردش سیارات به دور زمین، مطرح می‌‌کند.
در قرن هفدهم دانشمندان متوجه این مساله شدند که زمین سیارات به دور خورشید حرکت می‌‌کنند. مدلهای مکانیکی منظومه شمسی برای نشان دادن این موضوع ساخته می‌‌شدند. این دستگاههای جهان نما به نام «ارری» مشهور شدند، زیرا اولین بار برای «ارل ارری» ساخته شد.
در چهاردهم جولای ۱۷۸۹ میلادی، جماعتی از گرسنگان به زندان «باستیل» در پاریس، حمله کردند. فقرای پاریس که سان کولوت نامیده می‌‌شدند، از سیاستهای لویی شانزدهم، پادشاه فرانسه، به خشم آمده بودند. لویی که با بحران مالی شدیدی دست به گریبان بود، از مجلس طبقات عمومی در خواست کرد تا مالیاتها را افزایش دهد. این امر، موجب بروز انقلاب فرانسه گردید و به مدت ۱۰ سال این کشور دچار هرج و مرج شد. لویی شانزدهم در سال ۱۷۹۲ اعدام شد و سرانجام، در سال ۱۷۹۹، هنگامی که ژنرال ناپلئون بنا پارت به قدرت رسید، انقلاب پایان پذیرفت.
انقلاب فرانسه
همه برای یکی.
این پوستر می‌‌گوید که جمهوری هرگز تجزیه نخواهد شد و خواستار «آزادی، تساوی، برادری یا مرگ است.»

در ۱۷۹۱، در سال پس از انقلاب فرانسه، حکومت دستگاه جدیدی را برای اعدام در ملاء عام به خدمت گرفت. این دستگاه که گیوتین نامیده می‌‌شود برای قطع سرانسان با سرعت و بدون درد، طراحی شده بود. اما بزودی تبدیل به سمبول خوفناک دوره وحشت گردید.
تغییرات بزرگی که در قرن هجدهم در انگلستان رخ داد به نام انقلاب صنعتی شناخته می‌‌شود. اختراعات جدیدی مثل ماشین بخار کالاها را سریعتر و ارزانتر از قبل تولید می‌‌کرد. در قرن نوزدهم گسترش صنعت به بقیه اروپا و سرزمین آمریکا رسید. راه آهن سرعت مسافرت را زیاد کرد. مردم زیادی در کارخانه ها کار و در شهرها زندگی می‌‌کردند. قرن نوزدهم
در دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ م بسیاری از کشورهای اروپایی از دوموکراسی دست کشیدند. حزب نازی هیتلر در آلمان به قدرت می‌‌رسد و فاشیست های [موسولینی] بر ایتالیا حکومت می‌‌کنند. در ابتدا بریتانیا و فرانسه کوشیدند با این دیکتاتورهای جنگ طلب سازش کنند. آنها عاقبت در سال ۱۹۳۹ در برابر تهاجم هیتلر ایستادند و اروپا به جنگ جهانی دوم کشیده شد.
 جنگ جهانی اول
 
زندگی در خندق
دستور حمله، سربازان در بالای خندقهای خود ظاهر می‌‌گردند تا شروع به پیشروی نمایند.
در ماه اوت ۱۹۱۴ م جنگ عظیمی در اروپا بین آلمان، رهبر دول محور، و نیروهای متفقین به رهبری فرانسه و بریتانیا درگرفت. هیچ یک از دو طرف نتوانستند به پیروزی کامل دست یابند و جنگ تا چهار سال بطول انجامید. پیش از پیروزی متفقین در نوامبر ۱۹۱۸ حدود ۱۰ میلیون نفر کشته شدند. وقتیکه در ماه اوت ۱۹۱۴ جنگ اعلام شد، میلیونها تن از مردم شادمان در خیابانهای شهرهای مهم اروپا شروع به رقص و پایکوبی نمودند. مردم تصمیم حاکمان خود برای رفتن به جنگ مورد حمایت قرار دادند. مردان جوان داوطلب برای جنگیدن، هجوم می‌‌آورند. با این وجود، صحنه‌های دهشت انگیز جنگ جهانی اول، نگرش مردم به جنگ را تغییر داد. یک نسل کامل از مردان جوان به خاک و خون کشیده شدند.
جنگ جهانی اول، چهار امپراتوری را نابود ساخت، امپراتوری آلمان تاج و تخت را از دست داد و دولت جمهوری جایگزین آن شد. امپراتوریهای شکست خورده اتریش ـ مجارستان و عثمانی هر دو از هم گسیختند و امپراتوری روسیه نیز بدست انقلابی های بلشویک افتاد.



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

تهاجمهای دشمنان علیه انقلاب اسلامی

430

بازدید



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

مذهب، سنت و مدرنیته در انقلاب ایران

1,582

بازدید

مذهب، سنت و مدرنیته در انقلاب ایران ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز


نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

مختصری از تاریخ اندلس

1,725

بازدید

مختصری از تاریخ اندلس ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز
عصر ملوک الطوایف دوره اول تا استقرارمرابطین

منصورمحمدبن ابی عامر حاجب سلطان خردسال هشام موید کم کم قدرت را قبضه کرد.

پس ازمرگ منصورو نیزمرگ پسرش مظفرشعله های انقلاب زبانه کشید وعصرملوک الطوایف آغاز  گردید.

عصر ملوک الطوایف دوره اول به سه دوره تقسیم می گردد:

الف)از ظهور فتنه در سال(۳۹۹ه.ق/۱۰۰۸م)و آغاز نزاع و کشمش در میان نامزدان خلافت است.

ب)از سال ۴۲۳ه.ق برابر با ۱۰۳۱م آغاز می گردد که سال انقراض خلافت اموی به دست اشراف قرطبه و

در پیشاپیش آنان ابوالیدبن جهور است.از این هنگام عصر ملوک الطوایف آغاز گردید.

ج)هرج ومرج کوتاهی است که در طی آن اهالی اندلس هر چه بیشتر از زیان های به بار آمده آگاهی یافتند.

سه دوره ملوک الطوایف اندلسی از دیدگاه محمدعبدالله عنان و زامباور

۱_ملوک الطوایف دوره اول از ۴۲۲ه.ق تا ۴۸۰ه.ق مجموعا”بین۶۵تا۷۵سال و به قولی۱۱۳سال در نهایت

این ملوک با اختلاف زمانی کم به دست مرابطین از بین می روند.

۲_ملوک الطوایف دوره دوم از۵۳۹ه.ق تا ۵۵۵٫

۳_ملوک الطوایف دوره سوم از۶۲۰ه.ق تا ۶۸۵ه.ق بدون حکومت بنی نصر در غرناطه که حدود۶۵سال به

طول می انجامد.

اگر قرار باشد دولت بنی نصر در غرناطه(گرانادا)را در نظر گیریم مجموعا”۲۷۷سال ملوک الطوایف دوره

سوم خواهد بود.

ملوک الطوایف دوره اول۴۰۷تا۴۸۰ه.ق از دیدگاه دکتر حسین مونس

۱_بنی حمود۴۰۷_۴۹۹توسط مرابطین ساقط شدند.

۲_بنی عباد در اشبیلیه _۴۱۴_seville484توسط مرابطین ساقط شدند.

۳_بنی زیری یا بنی مناد در غرناطه و مالقه توسط مرابطین ساقط شدند.

۴_بنی برزال در قرمونه در امارات بربری در جنوب اندلس توسط مرابطین ساقط شدند.

۵_رنده(بنی یفرن) توسط مرابطین ساقط شدند.

۶_بنی مورونmoron(یا مورون یا بنی دمر)نوح و ابو مناد محمد بن نوح توسط مرابطین ساقط شدند.

۷_بنی خزرون در شذونه و ارکش توسط مرابطین ساقط شدند.

۸_البکریون در ولبه و شلطیش توسط مرابطین ساقط شدند.

۹_بنی یحیی در لبله توسط مرابطین ساقط شدند.

۱۰_بنومرین در شلب به دست سانچو اول افتاد که توسط مرابطین ساقط شدند.

۱۱_ابو عثمان سعید بن هرون_محمد بن سعید(العرب)در شنت ماریه توسط مرابطین ساقط شدند.

۱۲_ابن طیفور در مارتله۴۳۶ توسط مرابطین ساقط شدند.

۱۳_بنو رزین در سهله ۴۰۲تا۴۱۳ ه.ق توسط مرابطین ساقط شدند.

۱۴_بنوالقاسم(بنی قاسم)در الفنت توسط مرابطین ساقط شدند.

۱۵_بنی جهور در قرطبه توسط اشبیلیان از بنی عباد ساقط شدند.

۱۶_بنی الافطس ابومحمدعبدالله بن مسلمه تجیبی وابوبکرمظفرمحمد بن عبدلله توسط مرابطین ساقط  شدند.

۱۷_بنی ذی النون (زنون)در طلیطله به دست آلفونسو ششم شاه لیون leon.

۱۸_العامریون (بنی عامر) در بلنسیه سقوط به دست مرابطون پس از مسیحیان .

۱۹_بنی صمادح (غلامان عامری) سقوط به دست مرابطون پس از مسیحیان .

۲۰_خیران صقلبی(از غلامان عامری)در مرسیه.

۲۱_بنی تجیب در سرقسطه ۴۱۰_۵۳۶ به دست مسیحیان ساقط شدند.

۲۲_بنی هود در لارده و سرقسطه که لارده از سرقسطه جدا شد.

امرای جزیره میورقه

۱_موفق ابوالحسن مجاهدین یوسف علی عامری
۲_موید
۳_عبدالله
۴_اغلب
۵_سلیمان بن مشقیان
۶_مرتضی  عبدالله
۷_ناصرالدوله مبشربن سلیمان عامری

ملوک الطوایف دوره دوم

فاصله حکومت بین مرابطین و موحدین(انقراض مرابطین و استیلای موحدین حدود ۱۷ سال) ملوک

الطوایف دوره دوم نامیده اند که عبارتند از:

۱_بلنیسه.مروان بن عبدالله.ابن مردنیش(ابن اسعد).عبدالله بن عیاض

۲_قرطبه.منصوربن محمد و سیف الدوله

۳_مرسیه(ابن عیاض.ابن فرج.ابن اسعد)وسپس بنی هود

۴_مارتله(ابن قسی وسد زای بن وزیر

۵_جزیره میورقه.محمد بن علی بن اسحاق بن غانیه

اسحاق بن محمد بن غانیه
طلحه بن محمد بن غانیه
علی بن اسحاق بن محمد
یحیی بن اسحاق بن محمد
عبدالله بن اسحاق محمد

ملوک الطوایف دوره سوم

ملوک الطوایف دوره سوم مجموعا”۲۷۷ سال دوام یافت.

۱_ مرسیه بنی هود

۲_نبله(لبله)niebla  ابن محفوظ

۳_بلنسیه

۴_غرناطه بنی نصر (بنی نصر یا بنی احمر فردیناند پادشاه آراگون)

۵_منورقه ۶۳۰_۶۸۵ ابو عثمان سعید بن حکم قرشی ملقب به مجارف

ملوک الطوایف دوره اول به تفصیل

بنی حمود
در مالقه.قرطبه. اشبیلیه و جزیره خضراء

در قرطبه:

۱_علی الناصرلدین الله بن حمود بن میمون

ابتدا مالک مالقه شد رو به قرطبه نهاد و محمدبن سلیمان وبربریانش را شکست داد توسط صقالبه در حمام

کشته  شد.

۲_قاسم بن حمود امیر قرطبه شد و در سال ۴۳۱ ه.ق کشته شد.

۳_یحیی بن علی بن حمود در قرطبه در ۴۲۷کشته شد.

۴_ادریس بن علی بن حمود در مالقه و قبلا” در سبته ceute و برطنجه Tangier نیز حکومت داشت .در

نهایت به دست محمدبن اسماعیل بن عباد از بین رفت.

بنی حود به امرای مومنین ملقب بودند.

۵_الحسن بن یحیی بن علی بن حمود

۶_ادریس بن یحیی بن علی بن حمود

۷_المهدی بالله محمد بن ادریس بن یحیی بن علی بن حمود

۸_الموفق بالله ادریس (سوم)بن یحیی بن ادریس بن علی بن حمود

۹_المستعلی بالله محمد بن ادریس بن یحیی بن علی بن حمود

۱۰_المهدی یا (المعتصم) محمد بن قاسم حمود

۱۱_الواثق قاسم بن محمد بن قاسم بن حمود



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...



هو الکاتب


پایگاه اینترنتی دانلود رايگان كتاب تك بوك در ستاد ساماندهي سايتهاي ايراني به ثبت رسيده است و  بر طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند و به هیچ ارگان یا سازمانی وابسته نیست و هر گونه فعالیت غیر اخلاقی و سیاسی در آن ممنوع میباشد.
این پایگاه اینترنتی هیچ مسئولیتی در قبال محتویات کتاب ها و مطالب موجود در سایت نمی پذیرد و محتویات آنها مستقیما به نویسنده آنها مربوط میشود.
در صورت مشاهده کتابی خارج از قوانین در اینجا اعلام کنید تا حذف شود(حتما نام کامل کتاب و دلیل حذف قید شود) ،  درخواستهای سلیقه ای رسیدگی نخواهد شد.
در صورتیکه شما نویسنده یا ناشر یکی از کتاب هایی هستید که به اشتباه در این پایگاه اینترنتی قرار داده شده از اینجا تقاضای حذف کتاب کنید تا بسرعت حذف شود.
كتابخانه رايگان تك كتاب
دانلود كتاب هنر نيست ، خواندن كتاب هنر است.


تمامی حقوق و مطالب سایت برای تک بوک محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.


فید نقشه سایت


دانلود کتاب , دانلود کتاب اندروید , کتاب , pdf , دانلود , کتاب آموزش , دانلود رایگان کتاب

تمامی حقوق برای سایت تک بوک محفوظ میباشد

logo-samandehi