دانلود کتاب نمایشنامه مستاجر - نمایشنامه کمدی مستاجر - نمایشنامه طنزآمیز مستاجر

دانلود کتاب نمایشنامه مستاجر

دانلود کتاب نمایشنامه مستاجر

کتاب مستأجر نمایشنامه ای طنزآمیز در ۹۶ صفحه اثر پرویز صیاد . چند سطر از آن را با هم مرور می کنیم :
تابلوی اول :
عقب صحنه یک در هست به نشانه یک اطاق ، جلوی آن مادر سبزی پاک می کند . پدر پشت پاکت هایی را که پیش رو دارد می نویسد و پسر بچه دوازده ساله ای مشغول نوشتن ورقه هاییست که مکعبی از آن روی میز کاردستی مقابلش دیده می شود . پدر طوری نشسته که بتواند کار پسرش را نیز زیر نظر داشته باشد . کمی که می گذرد پسر از زیر چشم به پدر نگاه می کند شانه و انگشتهایش را به علامت خستگی کش و قوس می دهد . بعد ناگهان کاغذی را که تاکنون از روی آن رونویسی می کرده ، پاره می کند .
خدابنده لو ( پدر ) بازعوضی نوشتی !
رضی نه ..
خدابنده لو : پس چرا همچین کردی بچه ؟
رضی : کاغذی که شما نوشتین پاره ش کردم ..
خدا بنده لو : مگه مرض داری ؟
( رضی شروع می کند به نوشتن )
حالا از روی چی مینویسی ؟
رضی : همه شو حفظم .
خدابنده لو : بخون بینم .
رضی : ( از حفظ می خواند ) هو ..ال..حق..
خدابنده لو : هوالحق ..!
رضی : اعلامیه : مستأجرین محترم و ستم ..ستم کرده..
خدابنده لو : ( با فریاد ) ستمدیده … ! مستاجر مگه ستمکرده میشه ؟ اینجوری حفظی ؟ بقیه شو بخون بینم !
رضی : مستأجرین محترم و ستمدیده ! اگر می خواهید از ظلم و احجاف .. ( تصحیح می کند ) از ظلم و اجحاف مؤجرین بی انصاف خلاص شوید روز جمعه پانزدهم شعبان مصادف با میلاد با سعادت امام عصر به منزل بنده واقع در چهار راه سوسکی تشریف بیاورید چای و شربت برقرار است .
خادم مستأجرین ..ال..ال..
خدابنده لو : الاحقر …!
رضی : الاحقر حسین خدابنده لو ..
خدابنده لو : لازم نیست واسه من از حفظ بنویسی از روی همونهایی که نوشتی بشین بنویس !
مادر چای و شربت برقرار است !
( نگاه غضب آلود خدابنده لو به زن )
صنار بده آش .. به همین خیال باش !
خدابنده لو : تو میتونی خودتو تو این قضیه داخل نکنی ؟
مادر : کی باس براشون چائی و شربت درست کنه ؟
خدابنده لو : تو نکن .. فهمیدی .. تو نکن ..
مادر : تو درست می کنی ؟
خدابنده لو : بیا و جون اون مادر هاف هافوی پیر کفتارت با من یکی به دو نکن .. بزار حواسم به کارم باشه .
مادر : بسه دیگه .. ببند در گاله رو .. منم تو این خونه آدمم باس حرف بزنم .
خدابنده لو : ( ناگهان مثل ترقه می پرد . می رود کنار سینی سبزی چمبک می زند )
واسه چی داری سبزی پاک می کنی ؟
برای دانلود کتاب نمایشنامه مستاجر، به لینک زیر بروید .