بازدید
روی آورد رایج در فلسفه برای کودکان، افزایش مهارت تفکر انتقادی و اثربخش کودکان را وجهه همت خود میداند. مقاله حاضر با به چالش گرفتن مفهوم فلسفه در این روی آورد از فلسفه برای کودکان، جهتگیری تلفیقی را برای آن پیشنهاد میکند. تسهیل تجارب فلسفی کودکان و ایجاد زمینه مساعد برای مواجهه آنان با رازها و نیازهای وجودی در تلفیق با افزایش مهارت تفکر منطقی، فلسفه برای کودکان را به اثر بخشی نزدیک و اطلاق فلسفه بر آنرا حقیقی میکند. تدوین الگوهای آموزشی در فلسفه برای کودکان با چنین رهیافت تلفیقی محتاج مطالعات میانرشتهای است.
کلید واژهها: فلسفه برای کودکان، تجارب فلسفی، رازها و نیازهای وجودی، لیپمن، کی یرکه گارد.
* * *
۱) طرح مسئله
فلسفه برای کودکان [1] گرایش نوپایی است که در دهه هفتم سده بیستم میلادی ظهور کرد و در سی و پنج سال اخیر مورد اقبال عام قرار گرفت و بسط و توسعه فراوان یافت. رایجترین روی آورد در فلسفه برای کودکان، رهیافت لیپمن است. متیولیپمن [2] را مؤسس فلسفه برای کودکان دانستهاند. روی آورد وی امروزه با سبکها، ابزارها و برنامههای متنوعی بکار می رود (بعنوان نمونه، مقایسه دو سبک لیپمن و برنی فیر [3] را مراجعه کنید به: امی و قراملکی، ۱۳۸۴، ص ۹-۲۲).
اگر چه برنامههای آموزشی در فلسفه برای کودکان رواج دارند اما هنوز در عرصه پژوهش مسائل فراوانی وجود دارند که محتاج مطالعات نظاممند میباشد. یکی از مهمترین مسائل، در این میان، پرسش از هویت معرفتی آن است. این مسئله، نسبت فلسفه برای کودکان را با سایر گرایشهای فلسفی و نیز دیگر گسترههای مورد آموزش کودکان روشن میسازد. همچنین بحث از اضلاع معرفتی فلسفه برای کودکان (یعنی بیان مبانی، اصول، قواعد، زبان، روش و غایت آن) در گرو تعریف و بیان چیستی آن است.
در تحلیل هویت معرفتی فلسفه برای کودکان میتوان از تمایز و یا نسبت آن با فلسفه، منطق و روش تحقیق پرسید. آیا فلسفه برای کودکان هویتاً فلسفه است یا منطق یا روش تحقیق؟ جهتگیری عمده فلسفه برای کودکان چیست؟ اگر بخواهیم فلسفه برای کودکان را بطریق بیان هدف و تعریف غایی، بشناسانیم، آنرا چگونه میتوان تعریف کرد؟
جهتگیری عمده فلسفه برای کودکان در روی آورد رایج آن (یعنی رهیافت لیپمن و پیروانش)، افزایش مهارت تفکر منطقی است. تحقیق حاضر با به چالش خواندن این روی آورد، نشان میدهد که حصر توجه به تفکر منطقی در فلسفه برای کودکان موجب تحویل نگری (تحویل فلسفه به منطق) است. در این مقاله علاوه بر نقد روی آورد لیپمن، الگویی پیشنهاد میشود که میتواند رخنه تحویلی نگری آنرا رفع کند و فراتر از افزایش مهارت تفکر منطقی کودکان، تسهیل تجارب فلسفی آنان را نیز بمنزله یکی از اهداف مهم فلسفه برای کودکان، وجهه همت خود سازد.
این هدف، فلسفه بودنِ فلسفه برای کودکان را بیشتر از الگوی لیپمن آشکار میسازد و در نهایت به مفهومسازی نوین و کاملتری از فلسفه برای کودکان میانجامد.
۲) فلسفه برای کودکان بمنزله تفکر منطقی
۲-۱) روی آورد لیپمن . برغم تأکید لیپمن بر اینکه روی آورد وی در فلسفه برای کودکان، حقیقتاً فلسفه است، بدلایل فراوان میتوان آنرا برنامهای برای افزایش مهارت تفکر منطقی (تفکر انتقادی و خلاق) خواند. به برخی از این دلایل اشاره میکنیم.
یک) برنامه لیپمن در اساس نهضتی در آموزش و پرورش کودکان بوده است. در این برنامه دانش آموزان بجای بخاطر سپردن نتایج مطالعات دیگران، سوق داده میشوند تا خود در فرایند پژوهش به علم دست یابند. پژوهش، فرایند پردازش اطلاعات [4] برای تولید علم [5] است (فرامرز قراملکی،۱۳۸۰، ص۲۵)
مقوم اصلی برنامه لیپمن تبدیل دانش آموزان به کاوشگران ماهر و جوان است. مراد از کاوشگر بودن، جستجوگر فعال و پرسشگر مُصّر بودن، هوشیاری دایمی برای مشاهده ارتباطات و اختلافات، آمادگی همیشگی برای مقایسه، مقابله و تحلیل فرضیهها، تجربه مشاهده، سنجش و امتحان است (لیپمن، ۱۹۹۳، ص۶۸۲). بنابرین، در برنامه لیپمن، کلاس درس به یک جامعه پژوهشگر بمنظور کاوش مشترک [6] تبدیل میشود و کودکان با کار گروهی مهارت تفکر منطقی خود را افزایش میدهند.
دو) توجه به انگیزه لیپمن در ایجاد فلسفه برای کودکان، تصور وی را از آن نشان میدهد. لیپمن بعنوان استاد فلسفه با مشکل فقدان و یا نقصان قدرت استدلال، قضاوت و داوری نزد دانشجویان خود روبرو شد و از ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰م مطالعات فراوانی را در تحلیل این مشکل و رفع آن سامان داد. از نظر وی عامل و ریشه عمده این وضعیت را در دوره کودکی و سنین ۱۱ تا ۱۲ سالگی باید جست.
دانشجویان امروزی در دوران کودکی از حیث توانایی تفکر انتقادی [7] و خلاق [8] پرورش نیافتهاند و بهمین دلیل، باید سبکهای آموزش دوره کودکی را متحول ساخت و سبک مبتنی بر حافظه را به سبک مبتنی بر تفکر و پژوهش مبدل کرد. در مدارس باید به کودک قدرت مفهومسازی، تحلیل مفهومی، استدلال، نقد و داوری را آموخت و باختصار، باید مهارت تفکر منطقی کودکان را افزایش داد.
سه) در برنامه لیپمن، کودکان بطریق آموزش در عمل [9] یاد میگیرند که در مقام داوری و قضاوت به ملاک سنجش نیاز دارند و رد و اثبات نظریهیی بدون دلیل، اخلاقی و مقبول نیست. بنابرین، در رهیافت وی، تلاش فلسفه برای کودکان معطوف به تربیت کودکان بصورت محققانی است که از توانایی اندیشه ورزی روشمند و اخلاق پژوهش گروهی برخوردارند (امی و قراملکی، ۱۳۸۴).
چهار) فلسفه برای کودکان در رهیافت لیپمن، برنامهای برای آموزش تفکر نقادانه و خلاق در درک ماهیت موضوعات فلسفی میان کودکان با تاکید بر سه محور خود اصلاحگری، داشتن حساسیت معقول نسبت به زمینه و داوری بر پایه اعتماد بر ملاکهاست.
۲ـ۲) نقد روی آورد لیپمن . رهیافت وی در فلسفه برای کودکان را از جهات گوناگونی میتوان مورد نقادی و ارزیابی قرار داد، از جمله:
الف ـ نقد مفهومسازی وی از فلسفه برای کودکان (تعریف فلسفه برای کودکان).
ب ـ بررسی امکان تحقق برنامه لیپمن از دیدگاه روانشناسی کودک و نیز از دیدگاه فلسفه تحلیلی. بدلیل ابتناء روی آورد لیپمن بر مبانی روانشناختی (کودک) و نیز مبانی معرفت شناختی معین، اینگونه ارزیابی ضرورت دارد (نک : قائدی، ۱۳۸۳، ص۱۰۹ ـ۱۴۷).
ج ـ سنجش میزان کارآیی و اثر بخشی برنامه لیپمن برای دستیابی به اهداف (افزایش مهارت منطقی).
د ـ نقد مبانی معرفت شناختی و مبادی فلسفی روی آورد لیپمن یعنی تحلیل مفاهیم بنیادی و ارزیابی گزارههای پایهای که نظریه وی بر آنها استوار است.
هـ ـ نقد جهتگیری فلسفه برای کودکان در روی آورد لیپمن.
کارآیی و اثربخشی برنامه لیپمن را پیش از این در پرتو مقایسه سبک وی با سبک برنی فیه مورد بحث قرار دادهایم (امی و قراملکی، ۱۳۸۴) در اینجا به نقد جهتگیری فلسفه برای کودکان در روی آورد لیپمن میپردازیم. تأمل در جهتگیری برنامه وی، حصرگرایی نهفته و تحویل نگری مبتنی بر آنرا در نظریه وی آشکار میسازد. این تأمل، مفهومسازی لیپمن از فلسفه برای کودکان را نیز به چالش میخواند. این نقد را با پرسش از مفهوم فلسفه در فلسفه برای کودکان آغاز میکنیم.
۳) چرا فلسفه؟
۳ـ۱) اهمیت سؤال از اینکه چرا «فلسفه برای کودکان» را فلسفه مینامیم ، صرفاً به یک بحث زبانی و لفظی منحصر نمیشود. زیرا تأمل در معنای این واژه میتواند ارتباط الگوی لیپمن با فلسفه را تحلیل و نقد کند. اگرچه واژهها بطور قراردادی بر معانی وضع میشوند و هر کسی مجاز است از حق وضع لفظ بهرهمند باشد، اما بتعبیر کنفوسیوس ستم بر کلمات روانیست و اطلاق نابجا و فریبنده واژه، فرایند تفکر خلاق را عقیم میسازد. فرض کنیم، کودکانی که تحت تربیت برنامه لیپمن قرار میگیرند، از وی بپرسند: چرا چنین آموزشی را فلسفه برای کودکان مینامید و نه منطق؟ پاسخ دقیق به این پرسش چیست؟ بدون تردید بیان اینکه واژهها قراردادی بکار میروند و فاقد معنای ذاتیند، با جهتگیری آموزش تفکر انتقادی ناسازگار است.
جستجو از سرّ فلسفه بودن فلسفه برای کودکان از جهت دیگری نیز اهمیت دارد. هر کس در مقام تسمیه و نامگذاری براساس ذهنیت و مفهومسازی خاص از امور بر آنها اسمی را مناسب میانگارد. بنابرین، تأمل در وجه تسمیه در این مقام پرده از مفهومسازی لیپمن و تصور وی از هدف فلسفه برای کودکان را نیز بر میدارد.
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
اینک که من از دنیا می روم، بیست و پنج کشور جز امپراتوری ایران است و در تمامی این کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان درآن کشورها دارای احترام هستند و مردم آن کشورها نیز در ایران دارای احترامند، جانشین من خشایارشا باید مثل من در حفظ این کشورها کوشا باشد و راه نگهداری این کشورها این است که در امور داخلی آن ها مداخله نکند و مذهب و شعائر آنان را محترم شمرد.
اکنون که من از این دنیا می روم تو دوازده کرور دریک زر در خزانه داری و این زر یکی از ارکان قدرت تو می باشد، زیرا قدرت پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز هست. البته به خاطر داشته باش تو باید به این حزانه بیفزایی نه این که از آن بکاهی، من نمی گویم که در مواقع ضروری از آن برداشت نکن، زیرا قاعده این زر در خزانه آن است که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند، اما در اولین فرصت آن چه برداشتی به خزانه بر گردان .
مادرت آتوسا ( دختر کورش کبیر ) بر گردن من حق دارد پس پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن .
ده سال است که من مشغول ساختن انبارهای غله در نقاط مختلف کشور هستم و من روش ساختن این انبارها را که از سنگ ساخته می شود و به شکل استوانه هست در مصر آموختم و چون انبارها پیوسته تخلیه می شود حشرات در آن به وجود نمی آید و غله در این انبارها چندین سال می ماند بدون این که فاسد شود و تو باید بعد از من به ساختن انبارهای غله ادامه بدهی تا این که همواره آذوغه دو یاسه سال کشور در آن انبارها موجود باشد و هر سال بعد از این که غله جدید بدست آمد از غله موجود در انبارها برای تامین کسری خوار و بار استفاده کن و غله جدید را بعد از این که بوجاری شد به انبار منتقل نما و به این ترتیب تو برای آذوقه در این مملکت دغدغه نخواهی داشت ولو دو یا سه سال پیاپی خشک سالی شود .
هرگز دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی نگمار و برای آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافیست، چون اگر دوستان و ندیمان خود را به کار های مملکتی بگماری و آنان به مردم ظلم کنند و استفاده نا مشروع نمایند نخواهی توانست آنها را مجازات کنی چون با تو دوست اند و تو ناچاری رعایت دوستی نمایی.
کانالی که من می حواستم بین رود نیل و دریای سرخ به وجود آورم ( کانال سوئز ) به اتمام نرسید و تمام کردن این کانال از نظر بازرگانی و جنگی خیلی اهمیت دارد، تو باید آن کانال را به اتمام رسانی و عوارض عبور کشتی ها از آن کانال نباید آن قدر سنگین باشد که ناخدایان کشتی ها ترجیح بدهند که از آن عبور نکنند .
اکنون من سپاهی به طرف مصر فرستادم تا این که در این قلمرو ، نظم و امنیت برقرار کند، ولی فرصت نکردم سپاهی به طرف یونان بفرستم و تو باید این کار را به انجام برسانی، با یک ارتش قدرتمند به یونان حمله کن و به یونانیان بفهمان که پادشاه ایران قادر است مرتکبین فجایع را تنبیه کند .
توصیه دیگر من به تو این است که هرگز دروغگو و متملق را به خود راه نده، چون هر دوی آنها آفت سلطنت اند و بدون ترحم دروغگو را از خود بران. هرگز عمال دیوان را بر مردم مسلط مکن و برای این که عمال دیوان بر مردم مسلط نشوند، قانون مالیات را وضع کردم که تماس عمال دیوان با مردم را خیلی کم کرده است و اگر این قانون را حفظ نمایی عمال حکومت زیاد با مردم تماس نخواهند داشت .
افسران و سربازان ارتش را راضی نگاه دار و با آنها بدرفتاری نکن، اگر با آنها بد رفتاری نمایی آن ها نخواهند توانست مقابله به مثل کنند ، اما در میدان جنگ تلافی خواهند کرد ولو به قیمت کشته شدن خودشان باشد و تلافی آن ها این طور خواهد بود که دست روی دست می گذارند و تسلیم می شوند تا این که وسیله شکست خوردن تو را فراهم کنند .
امر آموزش را که من شروع کردم ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنویسند تا این که فهم و عقل آنها بیشتر شود و هر چه فهم و عقل آنها بیشتر شود تو با اطمینان بیشتری حکومت خواهی کرد .
همواره حامی کیش یزدان پرستی باش، اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیشی که میل دارد پیروی کند .
بعد از این که من زندگی را بدرود گفتم ، بدن من را بشوی و آنگاه کفنی را که من خود فراهم کردم بر من بپیچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قبر بگذار ، اما قبرم را مسدود مکن تا هر زمانی که می توانی وارد قبر بشوی و تابوت سنگی من را آنجا ببینی و بفهمی که من پدرت پادشاهی مقتدر بودم و بر بیست و پنج کشور سلطنت می کردم مردم و تو نیز خواهید مرد زیرا که سرنوشت آدمی این است که بمیرد، خواه پادشاه بیست و پنج کشور باشد ، خواه یک خارکن و هیچ کس در این جهان باقی نخواهد ماند، اگر تو هر زمان که فرصت بدست می آوری وارد قبر من بشوی و تابوت مرا ببینی، غرور و خودخواهی بر تو غلبه نخواهد کرد، اما وقتی مرگ خود را نزدیک دیدی، بگو قبر مرا مسدود کنند و وصیت کن که پسرت قبر تو را باز نگه دارد تا این که بتواند تابوت حاوی جسدت را ببیند.
زنهار، زنهار، هرگز خودت هم مدعی و هم قاضی نشو، اگر از کسی ادعایی داری موافقت کن یک قاضی بی طرف آن ادعا را مورد رسیدگی قرار دهد و رای صادر کند، زیرا کسی که مدعیست اگر قضاوت کند ظلم خواهد کرد.
هرگز از آباد کردن دست برندار زیرا که اگر از آبادکردن دست برداری کشور تو رو به ویرانی خواهد گذاشت، زیرا قائده اینست که وقتی کشوری آباد نمی شود به طرف ویرانی می رود، در آباد کردن ، حفر قنات ، احداث جاده و شهرسازی را در درجه اول قرار بده .
عفو و دوستی را فراموش مکن و بدان بعد از عدالت برجسته ترین صفت پادشاهان عفو است و سخاوت، ولی عفو باید فقط موقعی باشد که کسی نسبت به تو خطایی کرده باشد و اگر به دیگری خطایی کرده باشد و تو عفو کنی ظلم کرده ای زیرا حق دیگری را پایمال نموده ای .
بیش از این چیزی نمی گویم، این اظهارات را با حضور کسانی که غیر از تو اینجا حاضراند کردم تا این که بدانند قبل از مرگ من این توصیه ها را کرده ام و اینک بروید و مرا تنها بگذارید زیرا احساس می کنم مرگم نزدیک شده است .
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
۱٫ افزایش عملکرد محصولات: انقلاب سبز ، به مسئولیت آقای نورمن بورگاف ، در اواسط قرن بیستم ، این نتیجه را داد که اگر کشت ، داشت و برداشت ، با تکنیکهای مدرن کشاورزی همراه باشد، بازدهی واریتههای اصلاح شده به حداکثر میرسد.
۲٫ مقاومت به امراض و آفات گیاهی: متاسفانه همراه با وسعت دادن به نژادهای جدید نباتات ، امراض جدید نیز ایجاد میگردد و بنابراین مقاومت دائمی امکان پذیر نمیباشد و بایستی مداوما اصلاح برای مقاومت در برابر امراض و آفات گیاهی صورت پذیرد.
۳٫ وسعت دامنه کشت: برخی از واریتههای گیاهی را در مناطق با شرایط اقلیمی خاص میتوان کاشت با تغییر برخی از صفات گیاهان ، می توان آنها را در محیط متفاوت هم کشت داد.
۴٫ تغییر کیفیت محصولات گیاهی: با گذشت زمان و صنعتی شدن جوامع انسانی ، توقعات افراد بشر تغییر میکند بنابراین باید استاندارد محصولات کشاورزی را متناسب با ذائقه افراد تغییر داد. امروزه اصلاح کنندگان توجه زیادی به کیفیت محصول مینمایند چون نه تنها باید عملکرد واریته جدید نسبت به واریتههای قدیمی زیادتر باشد بلکه کیفیت محصول از نظر چیدن ، حمل و نقل و استفاده در صنایع غذایی هم متناسب باشد.
۵٫ ماشینی نمودن برداشت نباتات: در برخی از نباتات مثل ذرت خوشهای و گندم ، رشد بیش از حد ساقه و خوابیدگی بوتهها ، افت قابل توجهی را در برداشت ماشینی ایجاد کرده است. برای رفع این مشکل اصلاح کنندگان ، به تولید واریتههای پا کوتاه پرداختند و واریتههای مناسب برداشت ماشینی را تولید کردند.
۶٫ واریتههای هیبرید: یکی از مهمترین عوامل افزایش محصول استفاده از پدیده هتروزیس میباشد که در واریتههای هیبرید ظاهر میگردد. چرا که در این روش ، سعی در تجمع دو صفت مختلف از نظر ژنتیکی و ایجاد یک صفت مناسب میباشد و این بدست نمیآید دیگر با انجام آزمایشات مکرر هیبریداسیون.
ژنتیک و سرطان
سرطان (Cancer) رشد خطرناک بافت بدن بوسیله تقسیم سریع سلولهای بدن است. سرطان اساسا یک بیماری ژنتیکی است.
اطلاعات اولیه
سلولهای سرطانی به دو صورت وجود دارند: اول نوعی که به آن حالت پیشرونده گویند و آن عبارت از استعداد سرایت و تخریب بافتهای مجاور است، بطور مثال سلولهای سرطانی شکم ممکن است فقط تا مثانه پیشرفت نمایند. حالت دوم ، سلولهای سرطانی که باعث ایجاد حالت ثانویه در قسمتهای مختلف بدن میشوند. سلولهای سرطانی از یاختههای رشد یافته قبلی بوجود آمده و بوسیله جریان خون به سایر اعضا و جوارح برده میشوند و در آنجا مجددا شروع به تقسیم نموده و ایجاد تودههای غدهای شکل مینمایند. سرطان نزد کودکان و اشخاص بالای ۴۰ سال ، بیشتر از سایر گروههای سنی دیده میشود.
سرطان یکی از شایعترین و شدیدترین بیماریهای مشاهده شده در طب بالینی است. آمار نشان میدهد که سرطان به نوعی بیش از ۳/۱ جمعیت را گرفتار میکند، مسئول بیش از ۲۰ درصد تمام موارد مرگ و میر است و در کشورهای پیشرفته مسئول بیش از ۱۰ درصد کل هزینه مراقبتهای پزشکی میباشد. سرطان در صورت عدم درمان ، همواره کشنده است. تشخیص و درمان زودرس اهمیت حیاتی دارد و شناسایی افراد در معرض افزایش خطر سرطان پیش از ابتلا به آن ، یکی از اهداف مهم تحقیقات سرطان است.
سمبل سرطان
زیست شناسی سرطان
سرطان یک بیماری منفرد نیست، بلکه نامی است که برای توصیف اشکال بیماریزایی نئوپلازی بکار میرود. نئوپلازی نوعی روند بیماری است که با تزاید کنترل نشده سلولی منجر شونده به یک توده یا تومور ، مشخص میشود. به هر حال برای اینکه تومور (نئوپلاسم) را سرطان محسوب کنیم، باید بدخیم هم باشد، یعنی رشد آن دیگر کنترل شده نبوده و تومور قادر به تهاجم به بافتهای مجاور یا گسترش به نواحی دورتر یا هر دو میباشد.
اشکال سرطان
• سارکومها (Sarcomas) ، که در آنها تومور از یک بافت مزانشیمی مانند استخوان ، ماهیچه یا بافت همبند بوجود آمده است.
• کارسینومها (Carcinomas) ، که از بافت پوششی مانند سلولهای مفروش کننده رودهها ، نایژهها و یا مجاری غدد پستانی ایجاد میشود.
• بدخیمیهای خونی و لنفاوی مانند لوکمیها و لنفومها که در سرتاسر مغز استخوان ، دستگاه لنفاوی و خون محیطی گسترش مییابند. در داخل هر یک از گروههای اصلی ، تومورها را برحسب مکان ، نوع بافتی ، تظاهر بافت شناختی و درجه بدخیمی طبقه بندی میکنند.
نئوپلازی که نوعی تجمع غیر طبیعی سلولهاست، به علت عدم تعادل بین تزاید و فرسایش سلولی ایجاد میشود. سلولها با گذر از چرخه سلولی و انجام میتوز افزایش مییابند، در حالی که فرسایش به علت مرگ برنامه ریزی شده سلولی ، از طریق نوعی روند طبیعی قطعه قطعه شدن DNA و خود کشی سلولی که به آن آپوپتوز اطلاق میشود، سلولها را از یک بافت خارج میکند.
اساس ژنتیکی سرطان
• صرف نظر از اینکه آیا سرطان به صورت تک گیر در یک فرد ، یا بطور مکرر در بسیاری از افراد در داخل خانوادهها به صورت یک صفت ارثی رخ میدهد، سرطان نوعی بیماری ژنتیکی است.
• انواع مختلف ژنها را در آغاز روند سرطان ، دخیل دانستهاند، اینها شامل ژنهای رمز گردانی کننده پروتئینها در مسیرهای پیامدهی برای تزاید سلولی ، اجزای اسکلت سلولی دخیل در حفظ مهار تماسی ، تنظیم کنندههای چرخه میتوزی ، اجزای ماشین مرگ سلولی برنامه ریزی شده و پروتئینهای مسئول تشخیص و ترمیم جهشها میباشند.
• انواع مختلف جهشها مسئول ایجاد سرطان هستند، اینها شامل جهشهایی مانند موارد زیر میباشند: جهشهای کسب فعالیت و فعال کننده یک آلل از یک پروتوانکوژن ، از دست دادن دو آلل یا جهش منفی غالب یک آلل از یک ژن سرکوبگر تومور ، جابجایی کروموزومی که باعث بروز نادرست ژنهای رمز گردانی کننده پروتئینهایی که خواص عملکردی جدیدی بدست آوردهاند، میشوند.
• پس از شروع ، سرطان ، از طریق جمعآوری صدمه ژنتیکی اضافی به واسطه جهش یا برش و چسباندن اپی ژنتیک ژنهایی که ماشین سلولی رمز گردانی کننده DNA صدمه دیده را ترمیم و حالت طبیعی ژنتیک سلولی را حفظ میکنند، تکامل مییابد.
سرطان در خانوادهها
بسیاری از اشکال سرطان ، میزان بروز بالاتری در بستگان بیماران نسبت به جمعیت عمومی دارند. بارزترین این اشکال خانوادگی سرطان حدود ۵۰ اختلال مندلی است که در آنها خطر سرطان بسیار زیاد است، مانند سرطان معده ، سرطان پوست و سرطان خون. در برخی سرطانها ، جهشهایی در یک ژن منفرد میتواند عامل دخیل غالب در ایجاد بیماری باشد. در برخی خانوادهها ، حتی در غیاب نوعی طرح توارث مندلی آشکار سرطان ، خطر این بیماری بیشتر از حد متوسط است. به عنوان مثال افزایش بروز سرطان در محدوده ۲ تا ۳ برابر در بستگان درجه اول بیماران مشاهده شده است و این امر چنین مطرح میکند که بسیاری از سرطانها ، صفات پیچیده ناشی از عوامل ژنتیکی و نیز محیطی میباشند.
انکوژنها
انکوژن ، نوعی ژن جهش یافته است که عملکرد یا بروز تغییر یافته آن موجب تحریک غیر طبیعی تقسیم و تزاید سلولی میشود. جهش فعال کننده میتواند در خود انکوژن ، در عناصر تنظیم کننده آن یا حتی در تعداد نسخههای ژنومی آن باشد و به عملکرد تنظیم نشده یا بروز مفرط فرآورده انکوژنی بینجامد. انکوژنها اثری غالب در سطح سلولی دارند، یعنی وقتی یک آلل جهش یافته منفرد فعال شود یا بروز مفرط پیدا کند، برای تغییر دادن فنوتیپ سلول از طبیعی به بدخیم ، کافی است.
ژنهای سرکوبگر تومور
در حالی که پروتئینهای رمز گردانی شده توسط انکوژنها ، سرطان را عموما از طریق جهشهای کسب عملکرد یا بروز افزایش یافته یا نامناسب یک آلل از ژن پیش میبرند، ژنهای بسیار دیگری وجود دارند که جهش در آنها از طریق مکانیزم متفاوتی ، یعنی از دست رفتن عملکرد هر دو آلل ژن ، در ایجاد بدخیمی نقش دارد. به این ژنها ، ژنهای سرکوبگر تومور گفته میشود. از آنجا که این ژنها و فرآوردههای آنها طبیعت حفاظت کنندگی در برابر سرطان دارند، امید بر آن است که درک آنها سرانجام به بهتر شدن شیوههای درمان ضد سرطان منجر شود.
تغییرات سیتوژنتیکی سرطان
تغییرات سیتوژنتیکی مانند تغییر در تعداد کروموزومها یا ساختمان کروموزومها) شاه علامتهای سرطان هستند، به ویژه در مراحل دیررستر و بدخیمتر یا مهاجمتر تکامل تومور. این تغییرات ژنتیکی ، مطرح کننده آن هستند که از عناصر مهم پیشرفت سرطان ، نقایصی در ژنهای دخیل در حفظ انسجام و پایداری کروموزمی و تخمین جور شدن صحیح میتوزی است.
از کانونهای تمرکز تحقیقات سرطان ، روی تعریف سیتوژنتیکی و مولکولی این اختلالات است که بسیاری از آنها را مرتبط با پروتوانکوژنها یا ژنهای سرکوبگر تومور میدانند و احتمالا تقویت بروز پروتوانکوژنها را مقدور میسازند یا نمایانگر از دست رفتن آللهای ژن سرکوبگر تومور میباشند.
پرتوها
پرتوهای یونیزه کننده ، خطر سرطان را افزایش میدهند. دادههای مربوط به افراد زنده مانده از بمبهای اتمی هیروشیما و ناکازاکی و سایر جمعیتهای برخورد داشته با پرتوها ، دوره نهان طولانی را نشان میدهند که در مورد لوکمی در محدوده ۵ سال است، اما برای برخی تومورها تا ۴۰ سال میرسد. این خطر وابسته به سن است و بیشترین میزان آن برای کودکان زیر ۱۰ سال و افراد مسن میباشد.
پرتوتابی برای افراد دچار نقایص ذاتی ترمیم DNA به مراتب صدمه زنندهتر از جمعیت عمومی است. هر فردی در معرض درجاتی از پرتوهای یونیزه کننده ناشی از پرتوتابی زمینهای ، برخورد طبی و انرژی هستهای میباشد. متاسفانه نقاط ابهام زیادی در مورد وسعت آثار پرتوها ، خصوصا پرتوتابی در سطح کم ، بر خطر سرطانها وجود دارد.
سرطانزاهای شیمیایی
امروزه نگرانی در مورد بسیاری از سرطانزاهای شیمیایی خصوصا توتون ، اجزای رژیم غذایی ، سرطانزاهای صنعتی و فضولات سمی وجود دارد. اثبات خطر برخورد اغلب دشوار است، اما سطح نگرانی در حدی میباشد که تمام پزشکان باید دانش کاری از این موضوع داشته باشند و بتوانند بین واقعیات اثبات شده و موضوعات مورد شک و بحث افتراق قائل شوند.
یک موضو ع مهم که در آن عوامل محیطی و ژنتیکی میتوانند تعامل کنند تا آثار سرطانزای مواد شیمیایی را تقویت یا مسدود کنند، در ژنهای رمز گردانی کننده آنزیمهایی است که داروهای برونزاد و مواد شیمیایی را متابولیزه میکنند. گروهی از آنزیمهای متابولیزه کننده داروها که توسط خانواده ژنهای سیتوکروم P450 رمز گردانی میشوند، مسئول سم زدایی مواد شیمیایی خارجی هستند. یکی از این آنزیمها ، آنزیم آریل هیدروکربن هیدروکسیلاز (AHH) ، پروتئینی قابل القا است که در متابولیزم هیدروکربنهای چند حلقهای مانند آنهایی که در دود سیگار یافت میشوند، دخالت دارد.
AHH ، هیدروکربن را به شکل اپوکسیدی تبدیل میکند که راحتتر از بدن دفع میشود، اما سرطانزا نیز میباشد. میزان متابولیزم هیدروکربن بطور ژنتیکی کنترل میشود و در جمعیت سالم ، تنوع چند شکل نشان میدهد. افراد حامل آللی با قابلیت القای زیاد ، خصوصا افراد سیگاری ، ظاهرا در معرض خطر افزایش یافته سرطان ریه میباشند.
آینده بحث
سرطان نوعی اختلال ژنتیکی است که در آن ، کنترل تزاید سلولی از دست رفته است. مکانیزم پایه در تمام سرطانها ، جهش در رده زاینده یا بطور به مراتب ناشایعتر ، در سلولهای پیکری میباشد. در مورد روندهای ژنتیکی ایجاد سرطان و عوامل محیطی که DNA را تغییر میدهند و لذا به بدخیمی منجر میشوند، مطالب ناشناخته زیادی وجود دارد.
محتمل است که بینش جدید به نقش بنیادی تغییرات DNA در ایجاد سرطان ، در آینده نزدیک ، به ایجاد روشهای بهتر و اختصاصیتر تشخیص زود هنگام ، پیشگیری و درمان بیماریهای بدخیم منجر شود.
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
دراین جزوه اطلاعات اولیه در مورد برخی از مواد اولیه مصرفی و رنگ و نوع ماسوره ها و اطلاعاتی در مورد نقشه های فرش مورد استفاده در کارخانه و بررسی چند نوع بافت آمده است.
هدف از این آموزش باز کردن سرفصل مطالب در این زمینه می باشد مسلما همکاری و تجربه شما در شناسایی راهکارهای مناسب تر در انجام کارها جهت کاهش ایرادات و افزایش راندمان در پربارتر کردن آموزش موثر خواهد بود.
الیاف و نخ شناسی:
الیاف به طور کلی به دو دسته تقسیم میشوند
۱- الیاف طبیعی
۲- الیاف مصنوعی
در حال حاضر نخهای مصرفی شرکت که از الیاف طبیعی تشکیل شدهاند شامل:
۱- نخ پشم: جهت نخ خاب (پرز) فرشهای پشمی استفاده میشود.
۲- نخ ابریشم: جهت نخ خاب (پرز) فرشهای پشم- ابریشمی استفاده میشود.
۳- نخ پنبه: جهت نخ ریشه و به صورت مخلوط با پلی استر برای نخ چله مصرف میگردد.
۴- نخ کنف: برای نخ پود فرش استفاده میشود.
نخهای مصرفی شرکت که از الیاف مصنوعی تشکیل شده اند شامل:
۱- نخ اکریلیک: جهت نخ خاب (پرز) فرش مصرف می شود.
۲- نخ پلی پروپلین (PP): جهت نخ خاب فرشهای پلی پروپلین استفاده می شود.
۳- نخ نایلون: جهت نخ دوخت در زیگزاگ مصرف می شود.
۴- نخ پود PP: جهت نخ پود بافت های پر تراکم استفاده می شود.
جهت شناسایی الیافت از روشهای فیزیکی و شیمیایی مختلفثی استفاده می شود و یکی از روشهایی که می توان جهت شناسایی نخ های مصرفی شرکت استفاده نمود به شرح ذیل می باشد.
– نخ های مورد مصرف جهت خاب فرش شامل: نخ های اکریلیک، پشم، PP، ابریشم می باشد.
– نخ اکریلیک به صورت دولا مصرف می شود ولی نخ پشم و ابریشم مصرفی در حال حاضر به صورت سه لا می باشد.
– نخ های پشم دارای زیر دست نرمتری نسبت به نخ اکریلیک بوده و بوی خاص پشم ممکن است از آن استشمام گردد.
– نخPP از فیلامنت ها یا رشته های ممتدی تشکیل شده است و دارای سطح صاف و بدون پرز می باشد.
– همچنین طیف رنگی اکثر نخ های پشم، اکریلیک و PP با یکدیگر متفاوت است.
نمرات کلیه نخ های مصرفی در خط تولید به قرار ذیل می باشد:
– نمره نخ: توسط نمره نخ، ضخامت (نازکی و کلفتی) نخ ها نسبت به یکدیگر بیان می شود.
– تعریف نمره متریک: متراژی از نخ یک لا که ی گرم وزن داشته باشد
بعنوان مثال: اگر ۵۰ متر از نخ دولای اکریلیک مصرفی را وزن نماییم و وزن آن ۵۲/۹ گرم باشد و سپس در فرمول ذیل قرار دهیم نمره متریک نخ به دست میآید.
N.m5/10 = 50*2 = متراژ *تعداد لا = نمره متریک
52/9 وزن نخ
جهت تشخیص و اندازه گیری نمرات سایر نخهای دیگر ابتدا بایستی نمره متریک آن نخ را به دست آورد و سپس از نمره متریک به دست آمده میتوان نمره نخ در سایر واحدهای دیگر را به دست آورد.
که در اینجا به ذکر چند نمونه از آن (فرمول به دست آوردن نمره نخ کنف) و نخهای PP ریشه و چله اکتفا میکنیم.
جهت نخ فرمول تبدیل جنس نخ فرمول تبدیل
جهت نخهای کنف LEA= N.m/0.6 جهت نخهای پنبه (نخ ریشه و پنبه پلی استر (نخ چله Ne= N.m*0/591
جهت نخهای PP Dtex=10000*N.m
*نمرات مختلف نخهای مصرفی و موجود در کارخانه (در جنسهای مختلف) به قرار ذیل میباشد.
جنس نخ نمرات مختلف نخ
نخ اکریلیک N.m2/5/10
نخ پشم N.m3/15 N.m 3/18
نخ ابریشم N.m3/15
نخ PP Dtex 2/1450 Dtex1/1600 Dtex 1/1800 Dtex 1/2100 Dtex 1/2400 Dtex 1/1350
نخ کنف LEA 2/3 LEA 2/4 LEA 2/5 LEA 2/6 LEA 2/7 LEA 2/8 LEA 2/10 LEA 2/12
نخ چله N.e 6/20 N.e 8/20 N.e 4/20 N.e 12/20
نخ ریشه N.e 12/10 N.e 6/5 N.e 10/10
* جهت سهولت در شناسایی و طبقه بندی رنگ نخها، (توسط سیستم کدینگ) به رنگ نخ ها کد یا شماره داده شده است.
در اینجا جهت اطلاع شما به ذکر چند کد داده شده به رنگ نخهای پر مصرف تولید اکتفا میکنیم.
رنگ نخ جنس نخ نمره نخ کد رنگ نخ رنگ نخ جنس نخ نمره نخ کد رنگ نخ
لاکی A اکریلیک
۱۰۰۳ سرمه ای A پشم N.m3/15 2061
سرمه ای A اکریلیک
۲۱۰۱ کرم A پشم N.m3/15 3062
کرم (نائین) B اکریلیک
۳۱۳۰ پیازی B پشم N.m3/15 6061
کرم روشن A اکریلیک
۳۰۰۳ بژ A پشم N.m3/15 8060
زیتونی A اکریلیک
۵۰۰۴ آبی A پشم N.m3/15 4060
آبی A اکریلیک
۴۰۰۵ سبز A پشم N.m3/18 7064
مسی روشن A اکریلیک
۶۱۰۱ لاکی A پشم N.m3/18 1064
سبز D اکریلیک
۷۱۰۹ سرمه ای A پشم N.m3/18 2064
مسی تیره BS اکریلیک
۶۰۰۹ پیازی B پشم N.m3/18 6064
بژF اکریلیک
۸۱۱۸ سبز روشن A PP Dtex1/2100 7070
قهوه ای تیره B اکریلیک
۸۵۲۷ سرمه ای A PP Dtex1/2100 2070
طوسی B اکریلیک
۷۵۰۵ آبی A PP Dtex1/2100 4070
سفید A ابریشم N.m3/15 3041 لاکی A PP Dtex1/2100 1074
آجری A اکریلیک
۸۵
زیتونی C اکریلیک
۵۱۲۱
سبز L اکریلیک
۷۱۲۱
لازم به ذکر است که رقم هزارگان کدهای فوق نشان دهنده رنگ نخ میباشد و بقیه اعداد نشان دهنده ردیف رنگ مربوط به جدول کدینگ میباشد.
بعنوان مثال اصلی ترین معرف نخ لاکی با کد ۱۰۰۳ رقم هزارگان آن یعنی ۱ میباشد (عدد ۱ نشان میدهد که رنگ نخ مربوطه لاکی میباشد.) به همین صورت نخهایی که با عدد ۲ شروع میشود رنگ آنها نخ سرمه ای و رنگ نخهایی که با عدد ۳ شروع میشوند کرم یا سفید، رنگ نخهایی که با عدد ۴ شروع میشوند آبی، رنگ نخهایی که با عدد ۵ شروع میشوند زیتونی، رنگ نخهایی که با عدد ۶ شروع میشوند پیازی یا مسی، رنگ نخهایی که با عدد ۷ شروع میشوند سبز، رنگ نخهایی که با عدد ۷۵ شروع میشوند طوسی، رنگ نخهایی که با عدد ۸ شروع میشوند بژ یا شتری، رنگ نخهایی که با عدد۸۵ شروع میشوند قهوه ای میباشد.
* رنگ ماسوره یا بوبین جمبو:
جهت سهولت در شناسایی نخهای مصرفی در خطر تولید و جلوگیری از بروز اشتباه د مصرف نخها و پیشگیری از ایجاد اشکال دو رنگی یا دو جنسی در بافت ها توسط کمک بافنده و یا پرسنل خدمات، مخصوصا در رنگهای مشابه و با شماره لاتهای مختلف، یا در جنسهای مختلف از ماسوره ها و یا بوبینهای جمبو رنگی مختلف استفاده میشود.
مشخصات ماسوره یا بوبینهای جمبو و نام مصطلح هر رنگ ماسوره یا بوبین در خط تولید به قرار ذیل میباشد:
ردیف رنگ نوع جنس طول ماسوره یا بوبین نام مصطلح در خط تولید
ماسوره بوبین جمبو
۱ آبی * پلاستیکی Cm 5/14 ماسوره آبی
۲ قرمز * پلاستیکی Cm 5/14 ماسوره قرمز
۳ نارنجی * پلاستیکی Cm 5/14 ماسوره نارنجی
۴ صورتی * پلاستیکی Cm 5/14 ماسوره صورتی
۵ قرمز فسفری * پلاستیکی Cm 5/14 ماسوره قرمز پستهای
۶ سبز مغز پسته ای * پلاستیکی Cm 5/14 ماسوره سبز مغزپستهای
۷ سبز فسفری * پلاستیکی Cm 5/14 ماسوره سبز فسفری
۸ سبز تیره * پلاستیکی Cm 5/14 ماسوره سبز تیره
۹ سبز روشن * پلاستیکی Cm 5/14 ماسوره سبز روشن
۱۰ مشکی * پلاستیکی Cm 5/14 ماسوره مشکی
۱۱ زرد * پلاستیکی Cm 5/14 ماسوره زرد
۱۲ سفید * پلاستیکی Cm 5/14 ماسوره سفید
۱۳ چوبی * پلاستیکی Cm 5/14 ماسوره چوبی
۱۴ سرمهای * چوبی Cm 5/14 ماسوره سرمهای
۱۵ خاکستری * پلاستیکی Cm 5/14 ماسوره خاکستری
۱۶ پرتغالی * پلاستیکی Cm 5/14 ماسوره پرتغالی
۱۷ سبز چمنی * پلاستیکی Cm 5/14 ماسوره سبز چمنی
۱۸ آبی * پلاستیکی Cm 29 بوبین آبی
۱۹ سبز * پلاستیکی Cm 29 بوبین سبز
۲۰ زرد * پلاستیکی Cm 29 بوبین زرد
۲۱ سفید * پلاستیکی Cm 29 بوبین سفید
۲۲ قرمز * پلاستیکی Cm 29 بوبین قرمز
۲۳ مشکی * پلاستیکی Cm 29 بوبین مشکی
رنگهای مختلف * مقوایی Cm 29 بوبین مقوایی
تعاریف:
– بافتهایی که سایزشان ۵/۳* ۵/۲ یا بیشتر از ۵/۳*۵/۲ باشد را قالی (فرش) گویند.
– بافتهایی را که سایزشان کمتر از ۵/۳* ۵/۲ باشد را قالیچه گویند.
– بافتهایی را که ابتدا و انتهای فرش مشخص نبوده و نقشه ابتدا و انتهای فرش بسته نشده باشد را بافتهای کناره گویند.
– و یا به صورت کلی بافتهایی را که طولشان تقریبا ۴ برابر عرضشان باشد را بافتهای کناره گویند.
– بافتهایی را که نقشه خاصی نشداشته باشند را بافت کف ساده گویند
– بافتهایی را که نقشه آنها ترکیب خاص و مشخصی را نداشته باشند را نقشههای مدرن یا کلاسیک گویند.
– بافتهایی را که اصلا پایل (نخ پرز) نداشته باشند را (ساده بافت) گویند.
– اصولا رنگ لبه فرش با رنگ زمینه فرش یکی میباشد ولی ممکن است در برخی از نقشه ها زمینه فرش با لبه فرش از لحاظ رنگ همرنگ نباشد (بعنوان مثال در برخی از بافتهای صادراتی رنگ لبه فرش تیرهتر از رنگ زمینه انتخاب میشود.)
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
چکیده
امروزه سرمایه اجتماعی، نقشی بسیار مهمتر از سرمایه فیزیکی و انسانی در جوامع ایفا می کند و شبکه های روابط جمعی انسجام بخش میان انسانها و سازمانهاست. در غیاب سرمایه اجتماعی، سایر سرمایه ها اثربخشی خود را از دست می دهند و بدون سرمایه اجتماعی، پیمودن راههای توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی ناهموار و دشوار می شوند. در این مقاله، ابتدا به مفهوم سرمایه اجتماعی اشاره گردیده و سپس جنبه های منفعت اقتصادی و عمومی سرمایه اجتماعی و چگونگی ایجاد، حفظ و نابودی سرمایه اجتماعی بیان گردیده، بعداز آن به توضیح نقش دولت در ایجاد سرمایه اجتماعی مبادرت گردیده، و در پایان با ارائه مدلی به نقش عوامل عملکردی سازمانهای بخش دولتی در ایجاد سرمایه اجتماعی پرداخته شده است.
مقدمه
امروزه، در کنار سرمایه های انسانی، مالی و اقتصادی، سرمایه دیگری به نام سرمایه اجتماعـــــــی SOCIAL CAPITAL مورد بهره برداری قرار گرفته است. این مفهوم به پیوندها، ارتباطات میان اعضای یک شبکه به عنوان منبع باارزش اشاره دارد که با خلق هنجارها و اعتماد متقابل موجب تحقق اهداف اعضا می شود. سرمایه اجتماعی که صبغه ای جامعه شناسانه دارد، به عنوان یک اهرم توفیق آفرین مطرح و مورداقبال فراوان نیز واقع شده است. ســرمایه اجتماعی، بستر مناسبی برای بهره وری سرمایه انسانی و فیزیکی و راهی برای نیل به موفقیت قلمداد می شود. مدیران وکسانی که بتوانند در سازمان، سرمایه اجتماعی ایجاد کنند، راه کامیابی شغلی و سازمانی خود را هموار می سازند. از سوی دیگر، سرمایه اجتماعی به زنــــــدگی فرد، معنی و مفهوم می بخشد و زندگی را ساده تر و لذت بخش تر می سازد.
امروزه سرمایه اجتماعی، نقشی بسیار مهمتر از سرمایه فیزیکی و انسانی در سازمانها و جوامع ایفا می کند و شبکه های روابط جمعی و گروهی، انسجام بخش میان انسانها، سازمانها و انسانها و سازمانها با سازمانها می باشد. در غیاب سرمایه اجتماعی، سایر سرمایه ها اثربخشی خود را از دست می دهند و بدون سرمایه اجتماعی، پیمودن راههای توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی، ناهموار و دشوار می شوند.
در دیدگاههای سنتی مدیریت توسعه سرمایه های اقتصادی، فیزیکی و نیروی انسانی مهمترین نقش را ایفا می کردند اما در عصر حاضر برای توسعه بیشتر از آنچه به سرمایه اقتصادی، فیزیکی و انسانی نیازمند باشیم به «سرمایه اجتماعی نیازمندیم، زیرا بدون این سرمایه استفاده از دیگر سرمایه ها به طور بهینه انجام نخواهدشد. در جامعه ای که فاقد سرمایه اجتماعی کافـــی است. سایر سرمایه ها ابتر می مانند و تلف می شوند. از این رو موضوع سرمایه اجتماعی به عنوان یک اصل محوری برای دستیابی به توسعه محسوب شده و مدیرانی موفق قلمداد می گردند که بتوانند در ارتباط با جامعه به تولید و توسعه سرمایه اجتماعی بیشتر نایل گردند.
سرمایه اجتماعی
اصطلاح سرمایه اجتماعی قبل از سال ۱۹۱۶، در مقاله ای توسط هانی فان از دانشگاه ویرجینیای غربی مطرح شد. اما، نخستین بار در اثر کلاسیک جین جاکوب: مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکایی (۱۹۶۱) به کاررفته است، که در آن او تــــوضیح داده بود که شبکه های اجتماعی فشرده در محدوده های حومه قدیمی و مختلط شهری، صورتی از سرمایه اجتماعی را تشکیل می دهند و در ارتباط با حفظ نظافت، عدم وجود جرم و جنایت خیابانی و دیگر تصمیمات درمورد بهبود کیفیت زندگی، در مقایسه با عوامل نهادهای رسمی مانند نیروی حفاظتی پلیس و نیروهای انتظامی، مسئولیت بیشتری از خود نشان می دهند.
گلن لوری اقتصاددان نیز همچون ایوان لایتجامعه شناس، اصطلاح سرمایه اجتماعی را در دهه ۱۹۷۰ برای توصیف مشکل توسعه اقتصادی درون شهری به کار برد. در دهه ۱۹۸۰، این اصطلاح توسط جیمز کلمن جامعه شناس در معنای وسیعتری مورداستقبال قرار گرفت و رابرت پوتنام دانشمند علوم سیاسی، نفر دومی بود که بحثی قوی و پرشور را درمورد سرمایه اجتماعی و جامعه مدنی هم در ایتالیا و هم در ایالات متحده برانگیخت _(فوکویاما، ۱۳۷۹، صفحه ۱۰). سرمایه اجتماعی مفهومی است که پیشینه طولانی زیادی ندارد. کاربرد این مفهوم به تدریج از دهه ۱۹۹۰ به این سو در تزها و مقالات دانشگاهــی – بویژه در رشته های جامعه شناسی، اقتصاد، سیاست و آموزش – با کارهای افرادی چون جیمز کلمن، پیربوردیو، رابرت پاتنام و فرانسیس فوکویاما افزایش یافته است (وال، ۱۹۹۸، صفحه ۲۵۹).
همچنین استفاده از مفهوم سرمایه اجتماعی باتوجه به روند جهانی شدن و تضعیف نقش دولتهای ملی، به عنوان راه حلی اجرا شدنی در سطح اجتماعات محلی برای مشکلات توسعه، موردتوجه سیاستگذاران و مسئولان سیاست اجتمــاعی قرار گرفته است _(وارنر، ۱۹۹۹ صفحه ۱۲۶).
تعریف رایج سرمایه اجتماعی در جریان اصلی جامعه شناسی آمریکایی – بویژه در روایت کارکرد گرایانه آن – عبارت است از روابط دوجانبه، تعاملات و شبکه هایی که درمیان گروههای انسانی پدیدار می گردند و سطح اعتمادی که در میان گروه و جماعت خاصی، به عنوان پیامد تعهدات و هنجارهایی پیوسته با ساختار اجتماعی، یافت می شود. در مقابل جامعه شناسی اروپایی این مفهوم را در بررسی این موضوع به کار می گیرد که چگونه تحرک پیوندهای مربوط به شبکه های اجتماعی، سلسله مراتب اجتماعی و قدرت تمایزیافته را تقویت می کند. با وجود این، نکات مشترک این دو دیدگاه درمورد سودمندی سرمایه اجتماعی در افزایش برخی ویژگیها، مانند آموزش، تحرک اجتماعی، رشد اقتصادی، برتری سیاسی و درنهایت توسعه است (وال، ۱۹۹۸، صفحه ۳۰۴).
سرمایه اجتماعی با کارکردش تعـــریف می شود. سرمایه اجتماعی شیئی واحد نیست، بلکه انواع چیزهای گوناگونی است که دو ویژگی مشترک دارند: همه آنها شامل جنبه ای از یک ساخت اجتماعی هستند، و کنشهای معین افرادی را که در درون ساختار هستند تسهیل می کنند. سرمایه اجتماعی، مانند شکلهای دیگر سرمایه مولد است و دستیابی به هدفهای معینی را که در نبودن آن دست یافتنی نخواهدبود امکان پذیر می سازد. سرمایه اجتماعی، مانند سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی کاملاً تعویض پذیر نیست. اما نسبت به فعالیتهای بخصوصی تعویض پذیر است. شکل معینی از سرمایه اجتماعی که در تسهیل کنشهای معینی ارزشمند است ممکن است برای کنشهای دیگر بی فایده یا حتی زیانمند باشد. سرمایه اجتماعی نه در افراد و نه در ابزار فیزیکــی تولید قرار دارد (کلمن، ۱۳۷۷، صفحه ۴۶۲).
سرمایه اجتماع را به سادگی می توان به عنوان وجود مجموعه معینی از هنجارها یا ارزشهای غیررسمی تعریف کرد که اعضای گروهی که همکاری و تعاون میانشان مجاز است، در آن سهیم هستند. مشارکت در ارزشها و هنجارها به خودی خود باعث تولید سرمایه اجتماعی نمی گردد، چرا که این ارزشها ممکن است ارزشهای منفی باشد. هنجارهایی که سرمایه اجتماعی تولید می کنند اساساً باید شامل سجایایی از قبیل صداقت، ادای تعهدات و ارتباطات دوجانبه باشد.
به طورکلی از سرمایه اجتماعی تعاریف مختلفی ارائه گردیده است.
یکی از تعاریف مطرح این است که سرمایه اجتماعی مجموعه هنجارهای موجود در سیستم های اجتماعی است که موجب ارتقای سطح همکاری اعضای آن جامعه گردیده و موجب پایین آمدن سطح هزینه های تبادلات و ارتباطات می گردد. براساس این تعریف، مفاهیمی نظیر جامعه مدنی و نهادهای اجتماعی نیز دارای ارتباط مفهومی نزدیک با سرمایه اجتماعی می گردند (فوکویاما، ۱۹۹۹، صفحه ۵).
بانک جهـــانی نیز سرمایه اجتماعی را پدیده ای می داند که حاصل تاثیر نهادهای اجتماعی، روابط انسانی و هنجارها بر روی کمیت و کیفیت تعاملات اجتماعی است و تجارب این سازمان نشان داده است که این پدیده تاثیر قابل توجهی بر اقتصاد و توسعه کشورهای مختلف دارد. سرمایه اجتماعی برخلاف سایر سرمایه ها به صورت فیزیکی وجود ندارد بلکه حاصل تعاملات و هنجارهای گروهی و اجتماعی بوده و ازطرف دیگر افزایش آن می تواند موجب پایین آمدن جدی سطح هزینه های اداره جامعه و نیز هزینه های عملیاتی سازمانها گردد (بانک جهانی ۱۹۹۹).
به طورکلی سرمایه اجتماعی منابعی دردسترس هستند نظیر اطلاعات، اندیشه ها، راهنماییها، فرصتهای کسب و کار، سرمایه های مالی، قدرت و نفوذ، پشتیبانی احساسی، خیرخواهی، اعتماد و همکاری. کلمه اجتماعی در عنوان سرمایه اجتماعی، دلالت می کند که این منابع، خود داراییهای شخصی محسوب نمی شوند، هیچ فردی به تنهایی مالک آنها نیست. این منابع در دل شبکه های روابط قرار گرفته اند. اگر شما سرمایه های انسانی را از آنچه که شما می دانید فرض کنید (مجموع دانش، مهارت و تجارت شما)، پس دسترسی به سرمایه اجتماعی به کسانی که شما می شناسید بستگی دارد، یعنی اندازه، کیفیت و گوناگونی شبکه های کسب و کار و شبکه های ارتباطی شخصی شما در آن موثر است. اما فراتر از آن، ســــرمایه اجتماعی به کسانی که شما نمی شناسید نیز بستگی دارد، البته اگر شما به طور غیرمستقیم به وسیله شبکه هایتان با آنها در ارتباط باشید.
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
این دستور که دستوری مستقل نیست و حتما باید با اجزایی بکار رود جهت ساخت پرس و جو بر روی بانک اطلاعاتی بکار میرود و رکوردهایی که با شرایط این دستور همخوان باشد به عنوان نتیجه پرس و جو برمیگرداند . چهار کلمه کلیدی وجود دارند که بخشهای ارزشمند این دستور را تشکیل میدهند :
۱- select
۲- from
۳- where
۴- order by
شکل کلی دستور :
Select [*|distinct column1, column2,…]
From table[,table2,…]
Where شرط
Order by نام فیلد یا شماره فیلد
مثال :
Select * from customers
این دستور تمام رکوردهای جدول customers را برمیگرداند.
که نتیجه ۹۱ سطر از اطلاعات این جدول خواهد بود
حال اگر شرط Country =uk اضافه کنیم ، فقط اطلاعات مشتریان انگلیس جواب خواهند بود که به ۷ سطر تقلیل مییابد.
select * from customers
where Country =uk
حال
select City,Country from customers
order by city
فقط ستونهای نام شهر (city) و نام کشور (Country) را بر گردانده و بر اساس نام شهر مرتب میکند. دستور بالا با دستور پایین هردو یک جواب را میدهند :
select City,Country from customers
order by 1
که ۹۱ سطر بازگردانده خواهد شد . در نتیجه پرس و جو تعدادی سطر تکراری وجود دارد مانند شهر London که اگر از کلمه Distinct در Select استفاده کنیم این سطرهای تکراری حذف خواهد شد .
select distinct City,Country from customers
order by 1
و جواب ۶۹ سطر خواهد بود.
استفاده از توابع در Select
۱- Count : تعداد سطرهای بازگردانده شده توسط select را میشمارد.
Select Count(*) from Customers
where Country =uk
در اصل تعداد مشتریانی را میشمارد که در کشور انگلیس هستند. که عدد ۷ جواب است.
۲- Sum : مجموع یک فیلد عددی را برمیگرداند.
Select sum(Quantity) from [Order Details]
where productid = 11
مجموع فیلد Quantity را برای فیلدهایی که شماره محصول آنها ( Productid) برابر ۱۱ است را محاسبه میکند
نکته ۱ : در دستور select میتوان از اسم مستعار استفاده کرد ، یعنی نام جدیدی را برای یک ستون در نظر گرفت به عنوان مثال select قبل را به شکل زیر بکار برد :
Select sum(Quantity) as Sum_QTY
from [Order Details]
where productid = 11
که Sum_QTY یک اسم مستعار برای مجموع است. استفاده از کلمه کلیدیas اختیاری است.
نکته ۲ : در دستور select هرگاه اسم فیلدی اسم خاص باشد و یا فاصله بین اسم باشد مثل Order Details که فاصله بین اسم جدول است حتماُ از علامت براکت [] میبایست استفاده کرد.
نکته ۳ : استفاده از group by :
هنگامی که از توابع count و Sum به همراه یک فیلد دیگر در دستور select استفاده میشود از group by استفاده میکنیم .
به عنوان مثال دستور زیر جمع مقادیر فیلد Quantity را برای هر شماره محصول محاسبه میکند .
Select productid, sum(Quantity) as sum_qty
from [Order Details]
group by productid
که نتیجه مانند زیر خواهد بود :
productid sum_qty
———– ———–
۶۱ ۶۰۳
۳ ۳۲۸
۳۲ ۲۹۷
۶ ۳۰۱
۴۱ ۹۸۱
۶۴ ۷۴۰
۹ ۹۵
۱۲ ۳۴۴
در صورتیکه دستور ordr by 1 بعد از group by استفاده کنیم نتیجه بر اساس کد محصول مرتب خواهد شد.
نکته ۴ : دستور where می تواند خود شامل یک دستور select باشد :
select * from Products
where ProductID in
( select distinct ProductID from [order details] where Quantity >70)
order by ProductID
تنها نکته ای که می بایست توجه کرد این است که نام فیلدی که در شرط آورده می شود حتما در دستور select آورده شود, به عبارت دیگر select درون شرط تنها یک ستون را می بایست برگرداند .
تمرین : با فرض اینکه دو جدول Products و order details دارای ستون (فیلد) یکسان ProductID هستند , یک دستور Select بنویسید که تمام فیلدهایی از Products را نشان دهد که فیلد ProductID آن با ProductID جدول order details یکی باشد.؟
حل :
Select pr.*
From Products as pr , [order details] as od
Where pr. ProductID = od. ProductID
قابل به ذکر است که بیش از ۹۰% از کارهایی که ما برروی جداول انجام می دهیم با select و ترکیبات آن انجام می شود. لذا بدست آوردن تبحر در نوشتن select ها می تواند شما را در تهیه برنامه ها یاری کند.
۳- Min,max : بیشترین و کمترین مقدار فیلد را در بانک اطلاعاتی بدست می دهد.
Select min (Quantity)
from [Order Details]
۴- Top n : تعداد n سطر اول بانک اطلاعاتی را برمی گرداند.
Select top 5 *
from [Order Details]
۵ سطر اول بانک را برمی گرداند.
نکته ۳ : در حالت بالا اگر مقدار سطر ۵ و ۶ یکی باشد فقط سطر ۵ جواب خواهد بود برای گریز از این حالت از شکل زیر در این دستور استفاده میکنیم :
Select top n with ties *
From table
۵- Into
Select * from table1 into table2
اطلاعات table1 را به table2 کپی میکند. البته table2 باید از قبل وجود نداشته باشد.
این دستور خود table2 را میسازد.
دستور select قویترین و کاربردی ترین دستور در sql است که خود ماهها نیازمند تمرین و آموزش است . برای اطلاعات بیشتر به books online خود Sql Server مراجع کنید.
دستور Delete
برای حذف اطلاعات از یک بانک اطلاعاتی استفاده میشود.
شکل کلی دستور :
Delete table1
Where شرط
مثال :
فرض کنید جدول authors موجود باشد و فیلد کلید آن au_id باشد. برای حذف ۱۰ سطر اول این جدول از دستور زیر استفاده می کنیم :
DELETE authors
FROM (SELECT TOP 10 * FROM authors) AS t1
WHERE authors.au_id = t1.au_id
دستور insert
برای اضافه کردن اطلاعات به یک جدول از این دستور استفاده میشود.
Insert into table1 (f1,f2,…)
Values (v1,v2,…)
که f1,f2 نام فیلدها و v1,v2 مقادیر آنها میباشد.
البته میتوانید مقادیر را نتیجه یک select قرار داد.
مثال :
Insert into table1
Select top 10
From table2
مقدار ۱۰ سطر اول را از table2 را در table1 درج میکند. البته باید تعداد فیلدها یکی باشد. در غیر اینصورت از values استفاده کنید .
آموزش Enterprise Manager
میتوان گفت قلب Sql Server است. در Enterprise Manager شما میتوانید یک اتصال به سرور Sql برقرار کنید . table بسازید. User تعریف کنید و…..
علامت فلش سبز نمایانگر فعال بودن سرور است.
سرور میتواند local باشد مانند بالا و یا یک Sqlserver باشد برروی یک سرور . برای ایجاد یک سرور جدید یا به عبارت دیگر وصل شدن client (ویندوز ۹۸) به یک سرور دیگر بر روی یکی Microsoft Sql Server یا SQL Server Group و یا برروی سرور موجود کلیک سمت راست کرده و گزینه New Sql Server Registratin را انتخاب کنید. سپس کلید next را انتخاب کنید. سپس در منوی بعدی در available Server نام سرور خود را تایپ کنید . (نام سرور SQL خود را که برروی ویندوز ۲۰۰۰ خود نصب کرده اید) و بعد کلید add را فشار دهید.و گزینه next را انتخاب کنید.
در پتجره بعد از شما سوال میکند که آیا از username ویندوز استفاده کند و یا اینکه از یک username مخصوص خود Sql Server استفاده کنید. گزینه دوم را انتخاب کرده و سپس Login Name و Password را وارد کنید. (در حالت پیش فرض sa بعنوان login name و فضای خالی بجای Password وارد کنید.) پس از چند بار فشار کلید next شروع به وصل شدن به Server میکند. در صورت موفقیت آمیز بودن با پیامی این کار را اطلاع میدهد.
از دیگر گزینه ها شما بیشترین استفاده را از Databases خواهید کرد.
به عبارت دیگر هر کار و پروژه ما بعنوان یک Database در سرور sql قرار میگرد. همه جداول و دستورات مربوط به آنها در این محل نگهداری می شود.
با کلیک سمت راست برروی Databases و انتخاب New Database… میتوانید یک Database جدید برای خودتان بسازید.
پس از انتخاب نام آن را تایید کنید.
هر Database شامل موارد زیر است :
۱- Diagram : ارتباط جداول را نشان میدهد.
۲- Tables : جداول پروژه را نشان میدهد.
۳- Views : دیدهای پروژه را نشان میدهد.
۴- Stored Procedure : کدهای sql مربوط به عملیاتهای روی جداول را نگهداری میکند.
۵- Users : کاربران تعریف شده بر روی این database را نشان میدهد.
۶- Roles: قوانین دسترسی به جداول و پروسیجرها را نشان میدهد.
۷- Rules : قوانین مربوط به داده ها را در جداول نشان میدهد.
گزینه های ۷ به بعد کاربرد آنچنانی برای کارهای ابتدایی ندارند
ایجاد یک جدول جدید :
برای ایجاد یک جدول جدید بروی tables کلیک سمت راست کرده و گزینه New Table را انتخاب کنید. سپس در کادر بعدی نام جدول را انتخاب کنید. حال فیلدها و نوع آنها را مشخص کنید .
بعد از مشخص کردن نوع و احتمالاً طول فیلد , باید مشخص کنید که آیا فیلد همیشه می بایست مقدار داشته باشد و یا می تواند null باشد. Allow Nulls اگر تیک داشته باشد یعنی اینکه این فیلد می تواند هیچ مقداری به خود اختصاص ندهد.
تذکر : مقدار null را با فضای خالی اشتباه نگیرید.
در قسمت Default Value مقدار اولیه برای فیلد وارد کنید. تا در صورتیکه هیچ مقداری درج نشد آن مقدار درج شود. (در دستور insert )
اگر Identity را تیک بزنید این فیلد بشکل خود افزا خواهد شد که اولا باید نوع فیلد عددی و ثانیا مقدار گامها در Identity increment مشخص شود. مقدار اولیه آن را هم می توانید در Identity Seed قرار دهید. بدین شکل با این مقدار شروع و با گامهای مشخص شده حرکت خواهد کرد.
تذکر : هیچ مقداری در این فیلد نمی توانید درج کنید , چراکه خود سیستم این مقدار را تولید می کند .
برای مشخص کردن فیلد کلید (یا فیلدهای کلیدی) فیلد(ها) را انتخاب و بر روی علامت کلید بر روی Toolbar کلیک کنید .
تذکر : فیلد کلیدی نمی تواند Allow Nulls باشد.
تذکر : برای تعریف index کلیک سمت راست کرده و index/keys را انتخاب کنید .
( در مورد index بطور مفصل صحبت خواهد شد )
ایجاد Stored Procedure :
مانند هر زبان دیگر رویه ها در sqlServer نیز موجود می باشند. و بکار میروند. سه رویه insert , Updaet و Delete را می توانید براحتی با ویزاردهای خود SqlServer بسازید. از اینجا به بعد از واژه SP بجای رویه استفاده خواهیم کرد.
ابتدا با ساختار کلی SP آشنا شده و سپس به ویزارد موجود خواهیم پرداخت.
برای ایجاد یک SP جدید ابتدا برروی گزینه Stored Procedure کلیک سمت راست کرده و گزینه new Stored Procedure… را انتخاب کنید. در پنچره بعدی شما می توانید متن SP را وارد کنید.
۱- نام sp : ابتدا بجای [PROCEDURE NAME] یک نام برای SP خود در نظر بگیرید. من خود از ساختار زیر بدین منظور استفاده میکنیم : عملیات_نام جدول
عنوان مثال اگر نام جدول Sale و عملیات مورد نظر یک عملیات insert باشد نام SP را Sale_INSERT میگذاریم. بهتر است نام عملیات با حروف بزرگ تایپ شود . البته بعضی از دوستان از سه حرف عملیات استفاده می کنند. برای مثال بالا خواهیم داشت :Sale_INS .
۲- تعریف پارامترها : برای تعریف پارامترهای ورودی SP قبل از کلمه کلیدی As آنها را داخل پرانتز مشخص کنید. بدین شکل که ابتدا علامت @ سپس نام پارامتر بعد فاصله و نوع پارامتر.
تذکر : تمامی متغییرها در SP از ساختار نام متغییر@ پیروی میکنند.
بعنوان مثال فرض کنید یک SP دارای دو پارامتر با نامهای Id از نوع int و Name از نوع Varchar(20) باشد , داریم :( @id int,@name varchar(20))
حال بعد از As دستورات مورد نظر را تایپ میکنیم :
مثال ۱ : SP بنویسید که چهار حرف اول فیلد LastName و فیلد FirstName را از جدول Employees انتخاب کند به شرطی که فیلد LastName با حرف A شروع شود ؟
ابتدا برروی Stored procedure کلیک سمت راست کرده و گزینه New stored procedure را انتخاب کرده و خطوط زیر را تایپ کنید. بعضی از دستورات پایین در کادر باز شده موجود هستند که نیازی به تایپ مجدد آنها نیست .
create Stored Procedure Employees_BROWSE
As
Select substring(Lastname,1,4) as LastNmae,FirstName
From Employees
Where LastName Like ‘%A’
حال بر روی دکمه ok کلیک نمایید. حال SP با نام Employees_BROWSE در لیست SP اضافه شده است .
مثال ۲ : تمام فیلدهای Employees را انتخاب کنید که فیلد BirthDate در یک بازه تاریخی که به شکل پارامتر وارد میشود قرار گیرد ؟
create Stored Procedure Employees_BROWSE2
(@StartDate char(10) , @EndDate char(10))
As
Select *
From Employees
Where BirthDate between @StartDate and @EndDate
حال برای اجرای SP ها در Query Analyzer کافی است بنویسیم : نام Exec SP
بعنوان مثال :Exec Employees_browse
اگر پارامتر داشت مقدار پارامترها را هم می آوریم :
Exec Employees_Browse2 ‘01/01/1940’ , ‘15/06/1955’
۳- تعریف متغیرها : برای تعریف متغیرها می بایست از کلمه کلیدی Declare استفاده کنیم. بعنوان مثال : Declare @myname varchar(50)
متغییر @myname از نوع کارکتری پویا تعریف میکند.
۴- برگرداندن کد خطا : بدین منظور از دستور return @@Error
گرچه هرمقداری را که بخواهیم می توانیم با دستور return برگردانیم.
۵- تعریف پارامترها که مقداری را برمی گردانند : برای این منظور هنگامی که پارامتر را در ابتدای پروسیجر تعریف میکنیم بعد از نوع آن از کلمه کلیدی output می کنیم بعنوان مثال :
create Stored Procedure Employees_BROWSE2
(@StartDate char(10) , @EndDate char(10) , @pp varchar(10) output)
As
۶- مقدار دهی به متغییرها : به دو روش می توانید این کار را بکنید یکی با دستور Set و دیگری با دستور Select .
۷- دستورات شرطی :مانند دیگر زبانها شما می توانید در Sql دستورات شرطی را بکار ببرید. ساختار آن به شکل زیر است :
If شرط then دستور
If شرط then
Begin
دستور۱
دستور۲
…
end
مثال :
If @Sdate > @Edate set @newDate = @Sdate
۸- دستور Set NOCOUNT on : این دستور از نوشت تعداد سطرهای برگردانده شده توسط دستورات جلوگیری میکند. کاربرد مهم آن زمانی است که شما چند کار را پشت سرهم در SP انجام میدهید. مثلا یک جدوی موقت میسازید و سپس از آن یک تعدادی از فیلدها را با دستور Select انتخاب می کنید. اگر این دستور را در ابتدای SP استفاده نکتید , هنگامی که میخواهید از آن SP در یک زبان برنامه نویسی استفاده کنید با خطای SP هیچ dataset ی برنمی گرداند مواجه خواهید شد.
تذکر۱ : شما می توانید یک SP را در یک SP دیگر فراخوانی کنید. برای این منظور همانطور که قبلا گفته شد از دستور exec استفاده نمایید.
تذکر ۲ : با دستور exec شما می توانید یک دستور sql را نیز اجرا کنید. این کار زمانی بکار می آید که دستور مورد نظر پویا و متغیر باشد.
مثال :
Exec (“ select * From Employees Where “+@Shart)
این شرط میتواند بر اساس فیلدهای بانک تولید گردد.
مثال : یک SP بنویسید که اختلاف تعداد سفارشاتی که فیلد ShipCountry آنها France یا German باشد. را برگرداند ؟
create Stored Procedure Order_France_German ( @Outp int output)
as
declare @Count_France int , @Count_German int
select @Count_France = Count(*)
from orders
where ShipCountry = France
select @Count_German = Count(*)
from orders
where ShipCountry = German
if @Count_France is null set @Count_France = 0
if @Count_German is null set @Count_German = 0
set @outp = @Count_France – @Count_German
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
با وقوع کودتای ۲۸ مرداد، شاه و دربار از بحران عبور کردند. کمکهای مالی امریکا امکان نظامیگری را فراهم کرد و این گرایش بعدها به مدد سرازیر شدن دلارهای نفتی به اوج رسید.
پس از انعقاد قرارداد کنسرسیوم در سال ۱۳۳۳ و برکناری دولت کودتا، دوباره دربار رونق گرفت و شاه که گمان میکرد تنها راه غلبه بر مشکلات داخلی و بحرانهای منطقهای نظامیگری است اقتصاد نفتی ایران را معطوف به گسترش و توسعه تشکیلات نظامی و خرید تسلیحات کرد.
حسین علاء، این آخرین حلقه از رجال استخواندار قاجار برای چنین روزی برگزیده شده بود. کسی که به رغم گرایش آشکار به سیاستهای انگلستان، چندی در همراهی با قوام به امریکا نزدیک شده بود. علاء به سبب نرمش در موضعگیریها، برای چنین روزی مناسب مینمود.
در آن سالها بیش از آنکه امریکا از نفوذ شوروی در خاورمیانه نگران بوده باشد، جمال عبدالناصر زبان مشترک اعراب، انگلستان را به وحشت انداخته بود. برای پیشگیری از نفوذ و گسترش نهضت مصر، ایران میبایست در رأس پیمان نظامی باشد؛ « پیمان بغداد» (که بعدها با خروج بغداد از آن به « پیمان سنتو» شهرت یافت). کشورهای ایران، عراق، ترکیه و پاکستان زیرنظر انگلستان اعضای پیمان بغداد بودند.
فریاد مظفرعلی ذوالقدر در شبستان مسجد سپهسالار، پژواک نفرت عمومی مردم از انگلستان بود. گلوله در لوله گیر کرد و مجلس ختم سیدمصطفی کاشانی مصادف با فوت علاء نشد. ذوالقدر که خشت را از جای رفته دید سراسیمه بر سر و روی علاء یورش آورد. با این ترور نافرجام پرونده ۱۰ ساله یک گروه مسلح اسلامی بسته شد. سرانجام علاء با سر و روی باندپیچی شده که نشانِ اعتراض مردم به عضویت ایران در پیمان بغداد بود برای شرکت در کنفرانس به بغداد رفت.
دو سال پس از انعقاد پیمان بغداد، در سال ۱۳۳۶ حسین علاء (وزیر دربار) خطاب به جان فاستر دالس (وزیر امور خارجه امریکا) میگوید: « همان طور که احتمالاً اطلاع دارید، بیشترین رقم هزینه کشور به تسلیحات نظامی اختصاص دارد. ما به عنوان عضو پیمان بغداد، این ضرورت را نه فقط در مورد امنیت خود بلکه امنیت متحدان و دوستانمان قلمداد میکنیم. در نتیجه از دوستان و همپیمانان خود میخواهیم که مسائل ما را درک کنند».
درک مسائل ایران بیش از هر چیز به مفهوم اعطای وامهای گوناگون به ایران بود.
طرح ایجاد یک کمربند امنیتی از غرب اروپا تا جنوب شرق آسیا به ادعای جلوگیری از نفوذ کمونیسم، نیاز به یک حلقهٔ زنجیر به نام پیمان بغداد داشت تا پیمان ناتو در غرب و پیمان سیتو در شرق آسیا را به یکدیگر مرتبط سازد. قرارداد این پیمان در ۵/۱۲/۱۳۳۳ در بغداد بین کشورهای پاکستان، ترکیه، عراق و انگلستان منعقد گردید و در آبان ۱۳۳۴ ایران رسماً به آن پیوست. کمی بعد آیتالله کاشانی طی اعلامیهای به افشای اهداف آن پرداخت و فدائیان اسلام نیز در مخالفت با آن اقدام به ترور نافرجام حسین علا نخستوزیر در ۲۵ آبان ۱۳۳۴ نمودند که به دستگیری و شهادت چند تن از اعضای سازمان ختم شد.
پس از بروز کودتای ۱۳۳۷ عبدالکریم قاسم در عراق و خروج آن کشور از پیمان، نام آن به سنتو (Central Treaty Organization) تغییر یافت. امریکا به ملاحظه شوروی رسماً در آن عضویت نداشت اما در کمیتههای اصلی آن منجمله ” کمیته مبارزه با خرابکاری“ پیمان که تحت نظارت کارشناسان امریکا فعالیت داشت عضو بود و فاستر دالس وزیر خارجه، مجری سیاستهای آن کشور در سنتو بود. کمیته مذکور نقش عمدهای در سرکوب مبارزات مردمی ایفا میکرد و در سال ۱۳۵۰ کمیته مشترک ضد خرابکاری با حضور نماینده امریکا در سنتو و نمایندگان ارتش، ژاندارمری، شهربانی و ساواک به منظور سرکوبی مبارزات مردمی ایجاد شد.
اعلان بیطرفی، عدم کمک امریکا به پاکستان در جنگ ۱۹۶۵ با هند و تجزیه بخشی از خاک آن کشور در ۱۹۷۱ که منجر به تأسیس کشور بنگلادش شد، این واقعیت را برای شاه آشکار ساخت که در صورت تجاوز به ایران، نمیتوان امیدوار به کمک امریکا بود. به تدریج با کاهش نگرانی ناشی از خطر نفوذ کمونیسم که ایجاد اتحادیههای متعدد اقتصادی در جهان را به دنبال داشت سران سنتو که به لحاظ سیاسی مواجه با مشکلاتی بودند و نیازمند حمایت از یکدیگر، تحت رهبری امریکا ” سازمان همکاری منطقهای برای عمران (RCD)“ را بنیان نهادند که به مرور جای سنتو را گرفت و با خروج ایران از آن در اسفند ۱۳۵۷، پیمان مذکور در فروردین ماه ۱۳۵۸ منحل شد.
http://fa.wikipedia.org
خروج ایران از پیمان سنتو
در روز۵ فروردین در سال ۱۳۵۸هجری شمسی جمهوری اسلامی ایران رسما ازپیمان سنتو خارج شد . در سال۱۹۵۵ ترکیه و عراق یک پیمان مشترک نظامی به امضا رساندند . در روزهاى ۲۸ و ۲۹ ژوییه ۱۹۵۸ برابر با ۷ و ۸ تیر ۱۳۳۷، جلسات شوراى وزیران پیمان بغداد در لندن تشکیل شد و هدفهاى پیمان توسط اعضا، تایید شد و آمریکا که به عنوان ناظر در جلسه هاى این پیمان شرکت مى کرد، قول مساعدتهاى بسیارى را داد.عمر پیمان بغداد دیری نپایید و با کودتای عبدالکریم قاسم ، عراق خود را رسما از ذیل این پیمان خارج ساخت . پس از خروج عراق از پیمان بغداد در ۲۴ مارس ۱۹۵۹ میلادی مرکز پیمان از بغداد به آنکارا انتقال یافت .
بعدها انگلستان ، پاکستان و ایران به این پیمان نظامی پیوستند . سازمان پیمان مرکزی « سنتو » عنوان تغییر یافته این سازمان پس از خروج عراق از این سازمان بود . این معاهده استعماری ابتدابا هدف های نظامی ایجاد شد اما هدف اصلی آن جلوگیرى از بسط نفوذ کمونیسم در میان ملتهاى جهان سوم و حفظ منابع استعمارى و دراز مدت غرب بود. در بیست و دوم اسفند سال ۱۳۵۷ در سال امیر عباس انتظام معاون نخست وزیر و سخنگوی دولت موقت اعلام کرد قرارداد سنتو لغو شده است .
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
ذوق سلیم، سلیقه لطیف، احساس خلاق، ادراک فعال، روح حساس، و عاطفه بارور را اگر به همراه زیبایی و زیباشناسی ذاتی در یک جمله خلاصه کنیم، جامع و مانعی میشود از هنر غنی و مجرد ایرانی، این تعریف شاید در نزد برخی از کارشناسان راه خلاف واقع وغلو را پیموده باشد اما در حقیقت اگر به خوبی مشاهده کنیم هر یک از این عوامل و ابزارهای معنوی و مادی را میتوان در جزء جزء نقش و نگارهای ریز و ظریف دکوراتیوی که به منظور آذین و آرایش آثار هنری ایرانی بکار رفتهاند در کالبدی جامع و فراگیر مظاهر هنری، به خوبی و به وضوح نمایان است، مشاهده نمود. به واقع ادراک صحیح هنر خلاقه ایرانی مستلزم تبیین همین مفاهیم مستتر در جوهر آثار خواهد بود. ذوق و خلاقیت هنری جوامع مختلف از سنن و آداب و بینشهای فرهنگی و سوابق تاریخی و محیط طبیعی آن اقوام ریشه و الهام میگیرد و غالباً اتفاق میافتد که یک قوم به جهت تبهر و مهارت جانانهای که در زمینه یک یا چند رشته خاص از هنرهای چندگانه (به ویژه هنرهای سنتی، دکوراتیووتزئینی) تبلور و نمود یافته است، رقابت و برابری دیگر اقوام در آن زمینهها با ملت فوق الذکر کاری عبث و بیهوده خواهد بود. اگر نخواهیم تمامی هنرهای، هشتگانه معاصر و دیگر مظاهر ذوقی اقوام مختلف را مورد بررسی قرار دهیم و اگر تنها در یک مورد کار تحقیق و تفحص در جریان پیدایش، رشد و بالندگی هنری خاص را پی گیری کنیم و آن زمینه لزوماً موضوعی باشد که عمومیت بیشتری دارد یعنی تقریباً نزد تمامی انباء بشری از گذشتههای دور تاکنون جلوه گر ذوق و سلیقه زیبایی دوستی باشد؛ میتوان هنرهای صنعتی و صنایع دستی را ذکر نمود. هنرها و صفاعاتی که در سرزمین کهن ایران به مرور زمان و در طی سالیان طولانی که هم اکنون به یک چشم همزدنی میماند، آنچنان راه کمال و ترقی را پیموده است که بی اغراق هم چنان بی رقیب بر پهنه این گونه از هنرهای ممالک گوناگون میدرخشد و تجلی میکند. دلایل این شکوفایی و درخشش همیشگی را میتوان علاوه بر بالا بودن میزان مهارت و استادی و همین طور ویژگیهای ذاتی و حس زیبایی دوستی ایرانی، طبع لطیف و روحانی هنرمند ایرانی ذکر نمود زمانی که استاد کار بنا به هنگام کارکردن بر روی قسمتی از بنا یا استادکاری که در گوشه خلوتی از یک مکان متبرک با صبر و تأنی مثال زدنی سرگرم نقش اندازی دیوار بوسیه گچبری، آینه کاری، کاشی و… میباشد و زمانی که بهترین و زیباترین تجلی گاههای هنری دستی و معماری ایرانی عجین و همراه با بهترین و زیباترین مظاهر ذهنی و عاطفی از همین دین و آئین و مذهب یکتاپرستیاش باشد مسلم است که هر چه دارد چون جان در طبق اخلاص میگذارد. تا نه تنها یک اثر زیبا و دل انگیز مادی بلکه اثری سرشار و مملو از روح و جان الهی را خلق و ابداع نماید و نسل به نسل به جای اینکه به دین و مرامش در خدمت تعالی و ترقی او باشد او نیز در پیشرفت و گسترش آن به نوبه خود سهم و نقش ایفا میکند. در این میان علاقه و پیوند عاطفی که عموم مردم ایران با هنرها و میراثهای هنری و فرهنگی خود برقرار نمودهاند به حدی بوده که علاوه بر کمک به جریان رشد و تعالی هنرها، سبب ماندگاری آنها نیز شده است.
هنر پیش از تاریخ
هدف تاریخ هنر عبارت است از شناخت و ارزیابی هنر از هر زمان و مکانی که آمده باشد. هنر و تاریخ تنها در عرصه فرهنگ این چنین در کنار هم قرار می؛یرند. هر اثر هنری رویدادی است پایدار؛ این اثر متعلق به هر دورهای که باشد، تا مدتهای مدید پس از روزگار خویش باقی میماند و به حیاتش ادامه میدهد. اثر هنری همزمان یک شیء و یک رویداد تاریخی به شمار میآید.
قدمت تمدن و فرهنگ در خطه فلات ایران به چند هزار سال قبل از ورود آریایی ها باز می گردد.
اقوام آریایی، احتمالاً از اوایل هزاره اول ق.م در فلات ایران ساکن شده و نام خود را بر آن نهادند
واژه ایران مشق از صورت قدیمی آریانا، یعنی سرزمین آریایی هاست. بنابراین تاریخ هنر ایران آثار مصنوعی را از دوران های ما قبل تاریخ تا سده های اخیر در محدوده این سرزمین وسیع در بر می گیرد. هنر ایرانی دارای ویژگیهای ماندگاری است که آن را از
سایر هنرهای جهان متمایز و مشخص می سازد.
این سرزمین وسیع در بر میگیرد. هنر ایرانی دارای ویژگیهای ماندگاری است که آن را از سایر هنرهای جهان متمایز و مشخص میسازد.
هنر در نخستین سالهای اسلام
آغاز دوران اسلامی را در تاریخ هجرت حضرت محمد (ص) به مدینه که در ۶۲۲ میلادی اتفاق افتاد حساب میکنند. اندکی بیش از بیست سال پس از آن تاریخ مسلمانان سوریه و مصر را از امپراتوری بیزانس وارث سرزمین رومیها و شکوه و افتخار مردم روم، با از دست دادن دو ایالت بزرگ خود را از پای در آمد، و نیروی عظیم ایران که طی چهارصد سال مانع پیشروی رومیها به سوی سرزمینهای شرقی بود یکسره مقهور سپاه اسلام گردید. گرچه ظهور اسلام آغاز مرحلهای تازه و بینهایت مهم را در تاریخ جهان به ثبت رسانده است، ایالات فتح شده بیزانسی و شاهنشاهی فرسوده ساسانی، میراث فرهنگی عظیمی برجای گذاشت که تأثیر آن تا چندین سده بعد در جهان اسلام دوام یافت. در واقع تاجایی که به هنر مربوط میشد این هر دو در ایران میراثی بنیادی بود و اهمیت آن در ابتدا فقط با اعمال نفوذ تفکر سامی و بعدها تا اندازهای که سبک شیوه غیرتصویری شرق ایفا میکرد، برابری داشت رواج این گرایشهای گوناگون و متفاوت، با پذیرفتن خط عربی که یکی از انواع آن پیش از هر چیز دیگر عامل سبکی ممتاز در هنر جهان اسلام شد با هیچ یک از عوامل ویژه نژادی یا سیاسی درون خود برخورد نکرد، مگر با وابستگیهای عقیدتی، خلفای راشیدین در مدینه مستقر بودند، ولی خیلی زود معلوم شد که این شهر گرچه به عنوان مرکز ایمان مذهبی جایی مطلوب بود، ولی برای پایتخت اداری دولتی که ظرف دو دهه به امپراتوری عظیمی تبدیل شده بود چندان مناسب نیست. و آن گاه که گروهی از مردم به اقامت در یک محل عادت کرده، زندگی فرهنگی با شرایط شهری و شهرنشینی به وجود آورده بودند دیگر امکان نداشت که زندگانی کهنه اعرابی که بر اساس تنوع طلبی و تا حدود زیادی بر پایه سودجویی ناشی از غارتها و چپاولهای همسایگان ثروتمند و شادکام خود بنیاد شده بود ادامه یابد در نتیجه پایتختی نوین و روشی تازه برای گذراندن حیات امری ضروری شد.
کیمیاگران ایرانی و اکتشافات آنان پیرامون رنگ و رنگسازی
با مطالعه شرح حال دانشمندان علم شیمی در جهان غرب و جهان اسلامی (مشرق زمین) و با مطالعه اکتشافات و تحقیقات آنها در زمینه مواد معدنی برای رنگ سازی و ظروف و مواد آلی شیمیایی و دارویی معلوم گردید که صنعت رنگ سازی ایران نیز مرهون زحمات دانشمندان علم شیمی در دوران قبل از اسلام و بعد از اسلام بوده است و کیمیاگران که در حقیقت اساتید و علمای شیمی محسوب میگردیدهاند سهم به سزایی در این مهم داشتهاند. در بررسی اشیاء یافت شده مربوط به زمان تیموریان که با سبک و تکنیک مغولی همراه میباشد، ظروف بدون لعاب که دارای خمیر نخودی رنگ است و گروهی از آنها دارای نقوش کندهکاری شده میباشد مربوط به اواخر دوره ایلخانیان کشف و حفاری شده است. این ظروف اغلب خمیر قرمز و یا نخودی رنگ شوده و با رنگهای سبز، زرد، قهوهای، فیروزهای بر روی لعاب شفاف تزئین شده و نقوش هندسی و گیاهی دارند که با رنگ سیاه بر بدنه ظرف نقاشی گردیده است. ارنست گروبه Ernest Groubee باستانشناس و مورخ مشهور عقیده دارد برای اولین بار در دوران خلفای عباسی به ظروف آبی و سفید مواجه میشویم که در قرن چهارم میلادی به اوج خود رسیده بوده است. ساخت این نوع ظروف در اواخر قرن هشتم هجری قمری دوباره در سوریه و ایران متداول گردیده است و عمدتاً رنگ آبی کبالت در چین در دوره سلسله مینک معمول بوده و در قرن چهاردهم میلادی به بعد از چین به اروپا و ایران صادر شده است وبعدها در ایران ساخته شدهاند.
ارنست گروبه عقیده دارد که ظروف سبز رنگ باستانیتر از قرن ۱۴ و ۱۵ میلادی یعنی مربوط به قرن هفتم و هشتم هجری قمری میباشد و ظروف سفید و آبی مربوط به قرون هشتم و نهم هجری قمری میباشد. از دوره تیموریان نقوش به رنگ سیاه و آبی در زیر لعاب دیده میشود و مواد اولیه سفال گِل رس میباشد و در دوران صفویه مواد اولیه مخلوطی از سیلیس و شیشه است که دارای نقوش اژدها گل شقایق و ابرهای پراکنده بوده و تزیین شدهاند و نیز ظروف آبی و سفید تا قرن ۱۳ هجری در ایران ادامه داشته است. از بناهای تیموری کاشی شش ضلعی و مدور و لوزی شکل دارای لعاب فیروزی یا سفید در آن به جای مانده است. که با رنگ یا خطوط طلای به صورت گل و برگ تزیین یافتهاند و کاشیهای ملون معروف به قازمقازی در زمره آنها دیده میشود (توضیحاً قازمقازی نوعی تلألو است که با رنگ مخصوص صدف مانندی میدرخشد). از تجزیه و تحلیل مواد به کار رفته در صنایع دستی ایرانی کاملاً درک و استنباط میشود که کیمیاگران که اساتید مسلم علم شیمی بودهاند در تهیه مواد رنگین سهم به سزایی داشتهاند چنانکه: ابوبکر محمدبن ذکریای رازی، ابوریحان بیرونی، جابربنحیان بن عبدالکونی که دانشمند اخیر الذکر (جابر) افتخار نثاگردی حضرت امام صادق علیه السلام را داشته است و ابوعلی سینا از جمله شخصیتهای علمی بودهاند که به بشریت خدمت کردهاند و آنها با اکتشافات خودشان استادان رنگ سازی و رنگسازی را قدرت بخشیدهاند. دانش کیمیا chemistry در اسلام از یکسو به صورت فلزشناسی و داروسازی و از سوی دیگر به صورت عمل نیمه فیزیکی Eclectic تجلی نمود و آنها موفق به کشف عدهای از عناصر و مواد شیمیایی جدید گردیدند. مسلمانان که در شیمی صنعتی و شیمی پزشکی و کانی شناسی صاحب تحقیقات و تجارت بودند کارشان در زمینه قندسازی، کاشی سازی، چینی سازی ساختن شیشههای رنگی و کاغذ سازی و بسیاری دیگر از رشتههای صنعتی توسعه یافت. آنها انواع مرغوبترین کاغذهای الوان در (رنگین) را ساختند. از تهیه خمیر کاغذ و سفید کردن خمیر کاغذ و باردادن به آن با چسب و رنگ کردن کاغذ اطلاع کافی داشتند. کاغذ سلیمانی، کاغذ طلحی، کاغذ لوحی، کاغذ فرعونی (که مرغوبتر از پاپیروس مصر بود) و کاغذ جعفری و منصوری و صالحی و اقسام دیگر را به بازارهای جهان عرضه نمودند.
کشف صمغ مودیا که مخلوطی از هیدروکربورها (Hydrocarboms) میباشد و کشف خواص فیزیکی و شیمیایی پارافین طبیعی ozokerit و آسفالت طبیعی Asphalt (که نوعی فیرمتراکم و براق و بیشکل و با رنگ قهوهای و سیاه بوده است) توسط ابوریحان بیرونی شیمیست عالیقدر، و نیز عمل تقطیر نفت سیاه و تجزیه آن به نفت سفید و سیاه توسط ذکریای رازی از اهم مسایل دانش کیمیاگری بوده است.
شاردن سیاح فرانسوی که در سال ۱۶۳۱ میلادی برابر با ۱۰۵۰ هجری به ایران مسافرت نموده نوشته است: در ایران نفت سیاه و سفید را در پوشش رنگ به کار میبرند و نوشته است سرانجام در ایران روغن یافت شده و برای ساختن رنگ همانگونه که ما میسازیم به کار میبرند. ایرانیان از ترکیب براده طلا Au3+ و سولفوره نقره SAg2 و فلز مس Cu++ و براده الماس C4+ شیشههای مرغوب میساختهاند که به عنوان جواهر کاربرد داشتهاند در ساختن دلبربای بدلی که امروزه آون تورن نامیده میشود از مخلوط کردن شیشه با روغن تخم مرغ و سایر روغنها و یا مواد آلی و مس با عمل احیاء در محیط مناسب انواع شیشههای اوتتورین (دلربا) را درست میکردند که از تجربیات رازی شیمیست عالی مقام ایرانی بوده است. ایرانیان در دوره نهضت و تمدن اسلامی با افزودن اکسید قطع استاتیک اسید sho2 به لعاب چینی و کشیدن رنگهای آبی، ارغوانی، زرد، سبز بر روی لعاب نپخته که احتیاج به قدرت و اطمینان صنعتگر هنرمند دارد عملاً صنعت لعاب صنعت لعاب دادن را انجام میدادند و استعمال رنگهای فوق الذکر نشان میدهد که صنعتگران اسلامی ایران در این صنعت بخوبی از خواص اکسید فلزات برای رنگ کردن لعاب چینی اطلاع کافی داشتهاند. جابرابن حیان شیمیست مشهور و مجریی بوده است. او برای اولین بار جوهر شوره (اسید نیتریک) را از تقطیر زاج سبز SO4 cn و شوره No3k به دست آورد تهیه شنگرف یا شنجرف که به زبان لاتین سینا بر نام دارد و به فرمول Hgs می باشد از دانش این استاد بزرگوار است. تهیه سفید آب سرب (مخلوط هیدرات و کربنات سرب) به فرمول pb(OH)2 می باشد از شرح مطالب گوناگون فوق الذکر درباره تاریخ و تحول و پیشرفت دانش و صنعت رتگسازی و رنگرزی جهان و تاریخ رنگهای سنتی ایران نتیجه می شود که کیمیا گری اسلامی که از مدتی مخصوص به خود برخوردار بوده است با ظهور خود در هر دوره تاریخ و در هر زمانی خصوصیات سنتی خود را حفظ نموده است و توانسته طی چندین قرن برخی از بزرگترین شخصیت های علمی را به جهان مغرب و مشرق زمین صادقانه معرفی و عرضه نماید.
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
روانشناسی اجتماعی
بزهکارى نوجوانان و جوانان یکى از مقولههاى مهم در حوزه مسائل جوانان به شمار میآید که در سطح ملى و بینالمللى توجه زیادى را به خود معطوف داشته است؛ چنان که پیشگیرى از بزهکارى و اصلاح بزهکاران جوان و نوجوان، یکى از محورهاى عمده سیاست گزاریهاى ملى بسیاری ازکشورها درمورد جوانان می باشد. آمارها نشان میدهند که بیشتر مناطق جهان طى دهه گذشته با مشکل افزایش بزهکارى و جرائم در میان جوانان مواجه بودهاند و این امر در کشورهاى در حال گذار شدت بیشترى داشته است. در سطح بینالمللى نیز کنفرانسها، کنگرهها، همایشها و کارگاههاى علمى متعددى در خصوص این موضوع به ویژه طى دو دهه اخیر برگزار شده است و «برنامه عمل جهانى براى جوانان تا سال ۲۰۰۰ و پس از آن» نیز موضوع بزهکارى را به عنوان یکى از ده حوزه اولویتدار براى رسیدگى به امور جوانان تعیین کرده است. این امر در مورد مراکز علمى و دانشگاهى نیز صادق میباشد و هم اکنون در رشتههایى همچون : حقوق و روان شناسى، درس خاصى موسوم به بزهکارى نوجوانان یا اطفال به عنوان یکى از دروس اصلى دانشگاهى گنجانیده و ارائه می گردد ـ علاوه بر آن که در مراکز علمى مربوط به مطالبات جوانان نیز به این مسئله به عنوان یک موضوع مهم تحقیقاتى نگاه میکنند. ریشه این توجه خاص به مسئله بزهکارى نوجوانان را میتوان در اذعان عمومى به این نکته جستجو کرد که رفتارهاى خلاف قانون نوجوانان، ماهیتى متفاوت با جرائم بزرگسالان دارد و به همین دلیل باید به گونهاى متفاوت از بزرگسالان با آنان برخورد کرد. در این زمینه، متخصصان رشتههاى مختلف علوم انسانى نقش ایفا کردهاند، اما نقش روانشناسى بویژه «روانشناسى رشد» از برجستگى خاصى برخوردار است؛ به گونهاى که مى توان از سیطره روان شناسى بر بحث بزهکارى نوجوانان سخن گفت. در حال حاضر، بیشتر کتابهاى مربوط به این حوزه با چنین نگرشى تألیف میشود و حاصل جمع تخصص کارشناسان حقوق و روان شناسى به شمار میآید.
اعتماد به نفس
در میان خصلت هاى انسانى و فضیلت هاى اخلاقى، برخى چنان با اهمیت اند که مى توان از آنها به «صفات سرنوشت ساز» یادکرد. خودباورى یا اعتماد به نفس، از شمار این گونه فضایل روحى است. خودباورى، انواعى دارد که آشنایى با آنها، براى همگانْ مفید و بلکه لازم است، بدین قرار:
1. خودباورى انسانى،
۲٫ خودباورى مذهبى،
3. خودباورى ملّى،
۴٫ خودباورى شخصى.
نخستین نهاد خودباورى و اعتماد به نفس، باور به خودِ انسانى است و توجّه به ماهیتى که فراتر از حیوان و عالى تر از ماشین است؛ انسان، موجودى است که استعدادها، ظرفیت ها و زمینه هاى رشد بى کران دارد، خداوند متعال، او را تکریم کرده است، فرشتگان، بر آستان او سجده گزارده اند، با بهترین نظامْ آفریده شده است و مى تواند خداگونه شود و در درون خود، داراى جهانى بزرگ تر است.
این خودباورى انسانى، در برابر خود باختگى ها و از خود بیگانگى هاى گوناگون، مطرح مى شود. هنگامى که این خود باورى انسانى از انسان، رخت بربندد و انسان به خوهاى حیوانى روآورد، هویت حیوانى پیدا مى کند؛ و اگر از عواطف انسانى تهى شود و از کشش ها و گرایش هاى متعالى دور گردد، خصلت هاى ماشینى پیدا مى کند، رایانه متحرّک و ماشین آدمْ نما مى شود و این، همان «خودباختگى» یا «دیگر شدن )اِلیناسیون( است.
خودباورىِ دینى
دین، هویّت ملّى و فردى ما را شکل داده و از دیرباز، با همه چیز ما عجین گشته است. عشق ها، آرمان ها، غم ها، شادى ها و خلاصه، نظام زندگى ما، همه برآمده از آموزه هاى کانون دین است.
دین، با درونْ مایه هاى غنى و زندگى سازى که دارد و با الگوها، نمادها، شعائر، سنّت ها و ارزش هایش، آشناترین خانه زاد ماست.
ما باید تمام تلاش هاى خویش را در بستر دین، سامان دهیم و باور داشته باشیم که دین، بهترین بستر براى رشد و تعالى فردى و اجتماعى است.
مسلمانان در طول تاریخ، در همین بستر، قلّه هاى بلند فرهنگ و تمدّن را فتح کردند. اکنون اگر این باورْ سست گردد و پذیرش اندیشه ها و فرهنگ هاى بیگانه از دین یا مخالف آن گسترش یابد، به از خودبیگانگى دینى دچار خواهیم شد.
امروز، خودباورى دینى به این معناست که با عمق جان دریابیم که «الإسْلامُ یَعْلُو وَ لا یُعْلى علیه.. اسلام، از هر مکتب و هر بینشى بالاتر و والاتر است و هیچ مکتبى بر آن، برترى ندارد» و باور داشته باشیم که اسلام، تنها دین مورد قبول خداوند است. روشن است که چنین باورى، تنها مى تواند با آگاهى و کسب معارف دینى و تجربه هاى معنوى به دست آید.
خودباورى ملّى
ما به عنوان یک ملّت با پیشینه درخشان فرهنگى و نقش کار ساز در تمدّن اسلامى و بشرى و داراى سهم قابل توجّه در پیشبرد دانش جهانى، پیوسته در طول تاریخ، شایستگى هاى خویش را نشان داده ایم. اکنون نیز باید با باور کردن ظرفیت ها، استعدادها و توانایى هاى ملّى، سرنوشت خود را در جهان کنونى، رقم بزنیم و حاکمیت هاى فکرى و فرهنگى بیگانه را نپذیریم. خودباورى ملّى، در برابر از خود بیگانگى ملّى و در برابر خودباختگى نسبت به فرهنگ ها و تمدّن هاى بیگانه است.
پذیرش غیرآگاهانه و غیر سود بخش نمادها، ارزش ها و سنّت هاى بیگانه، بدترین شکل سقوط خودباورى ملّى است. به همین جهت، علامه محمد اقبال (طرّاح «فلسفه خودى») همگان را دعوت مى کند که با پاى خویش راه بروند و با بال خود، پرواز کنند:
همچو آیینه مشو محو جمال دِگران
از دل و دیده فروشوىْ خیال دگران
در جهان،بال و پَر خویش گشودن آموز
که پریدن نتوان با پر و بال دگران
اگر خود باختگى ملّى در جامعه اى پدید آید، نسبت به اصالت ها، سنّت ها و ارزش هاى ملّى، بى اعتماد مى شود و پیوسته، رو به بیگانه مى کند. داستان این از خود بیگانگى ملّى را از زبان امام خمینى ـ که مردم ایران، خودباورى ملّى خویش را سختْ مدیون او هستند ـ بشنوید:
آن وقت که در ترکیه تبعید بودم، مجسّمه آتاتورک را دیدم که رو به غرب بود و دستش را بالا کرده بود، و آن جا به من گفتند که این، علامت این است که ما هر چه باید انجام بدهیم، از غرب خواهد بود.
و چه زیبا متفکّر شرق، اقبال لاهورى، در این باره داد سخن درداده که:
قیمت شمشاد خود، نشناختى
سروِ دیگر را بلند انداختى
مثل نِى، خود را ز خود کردى تهى
بر نواى دیگران دل مى نهى
اى گداى ریزه خوار از خوان غیر!
جنس خود مى جویى از دکّان یر؟
این نوع از خود بیگانگى را در غرب فوئرباخ، هِگِل و مارکس، و در جوامع اسلامى، سید جمال الدین اسدآبادى، محمّد عبدُه، محمد اقبال لاهورى، امیرکبیر، جلال آل احمد، شهید مدرّس و حضرت امام(ره) مطرح ساختند. البته این خود باورى ملّى، به معناى گرایش هاى ملّى گرایانه جدا شده از دین نیست. اسلام، اساس هویّت ملّى ماست و تفکّر تقابل ایران و اسلام، یک اندیشه پوچ است؛ وگرنه، ملّیت ایرانى، بیش از هزار سال است که با هویت اسلامى آمیخته است و اکنون، تفکیک اسلام از هویّت ملّى ما ممکن نیست. اسلام، عاملِ وحدت ملّى ما در طول تاریخ بوده است. همه افتخارات ملّى ما در هزار سال گذشته، در بستر اسلام، آفریده شده اند و اکنون، تمدّن ملّى ما بخشى از تمدّن اسلامى است.
اهتمام شگفت کشورها به حفظ و حراست بناهاى کهن و بزرگداشت شخصیت هاى تاریخى خویش ونیز مشارکت فعّال آنها در مسابقات بین المللى علمى و ورزشى و هنرى، از عنایت آنها به خودباورى ملّى مایه مى گیرد. این باور، مادام که به پرستش ملّیت و قوم گرایى افراطى نینجامد، نه تنها همسو با تعالیم دینى است، بلکه از راه کارهاى دین براى پیراستن مردم و حاکمان مسلمان از آلودگى هاست؛ زیرا به حتم، مردمى که خود را باور کنند و براى خود، پیشینه و اعتبار بسیار ببینند، دیرتر و سخت تر به گناه ها و خوارى ها تن مى دهند.
خودباورى شخصى
جدا از باورهاى زندگى ساز به خودِ انسانى، ملّى و دینى، هر کس در قلمرو شخصى و شخصیتى خویش ـ با تمام ویژگى هایى که او را از دیگران جدا مى سازد ـ ، توانایى ها، استعدادها و ظرفیت هاى خاصّى دارد که باید آنها را بشناسد، استخراج کند و به کار گیرد و با باورمندى به عظمت آنها، ضعف ها، کمبودها و شکست هایش را جبران سازد. این خودباورى، باید ریشه ناامیدى را برکَنَد، ناتوانى هاى خیالى را از پندار انسان برگیرد و نشاط و شور بیافریند.
این خودباورى، باید بنیان سست اندیشى و وابستگى بى جهت به دیگران را از بین ببرد و شخص را به استقلال در اندیشه و تلاش، وادارد و رهاوردهایى از این دست دارد:
۱٫ از اتّکاى بى جهت به این و آن، جلوگیرى مى کند؛
2. یأس و ناامیدى را مى زداید؛
۳٫ خودباختگى، خودناشناسى و خودکم بینى را از بین مى بَرد؛
4. اراده را توانمند مى سازد؛
5. به انسان، شجاعت اقدام هاى بزرگ مى دهد.
گفتنى است که این خودباورى، در طول اعتماد، توکّل وتفویض به خداوند متعال و جزئى از آن و از جنس آن است، نه در عرض آن و رویاروى آن. در بینش اسلامى، نیروها و عظمت هاى شخصى، مستقل و قائم به ذات نیستند؛ بلکه برآمده از کانون قدرت آفرین الهى اند؛ حتّى اعتماد به خداوند و توکّل و تفویض، ممکن است براى بهره ورى بهینه از این نیروهاى شخصى و گوهرهاى نهفته در جان آدمى باشند.
آفت هاى خودباورى شخصى
آفت هاى خودباورى شخصى بدین شرح اند:
1. خود کم بینى،
2. نقص هاى جسمى،
3. شکست ها،
4. پذیرفته نشدن،
5. کمداشت محبّت،
6. وابستگى افراطى،
7. تحقیرها،
8. فقر و تنگدستى.
اینک به ترتیب، هرکدام از این موارد را شرح مى دهیم:
خود کم بینى یا عقده حقارت، نگرش منفى نسبت به خویش و کم انگاشتن یا نادیده گرفتن توانایى ها و ارزش هاى خود است.
اسلام، مؤمن را عزیز و گران قدر مى پرورانَد و او را داراى شخصیت والایى مى داند:
وَلله العِزَّهُ وَلِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤمِنین
عزّت، براى خدا، رسول او ومؤمنان است.
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
از شاعران معاصر
محمد حسن معیری، متخلص به « رهی » فرزند محمد حسن خان مؤید خلوت در دهم اردیبهشت ماه ۱۲۸۸ هجری شمسی در تهران چشم به جهان گشود. پدرش محمد حسن خان چندگاهی قبل از تولد رهی رخت به سرای دیگر کشیده بود.
تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران به پایان برد، آنگاه به استخدام دولت درآمد و در مشاغلی چند انجام وظیفه کرد و از سال ۱۳۲۲ به ریاست کل انتشارات و تبلیغات وزارت پیشه و هنر منصوب گردید.
رهی از اوان کودکی به شعر و موسیقی و نقاشی علاقه و دلبستگی فراوان داشت و در این سه هنر بهرهای به سزا یافت. هفدهسال بیش نداشت که اولین رباعی خود را سرود:
کـــاش امــشبم آن شمع طرب میآمد وین روز مفارقت به شب میآمد
آن لب که چو جان ماست دور از لب ماست ای کـــاش کـه جان ما به لب میآمد
در آغاز شاعری، در انجمن ادبی حکیم نظامی که به ریاست مرحوم وحید دستگردی تشکیل میشد شرکت جست و از اعضای مؤثر و فعال آن بود و نیز در انجمن ادبی فرهنگستان از اعضای مؤسس و برجسته آن به شمار میرفت. وی همچنین در انجمن ملی موسیقی ایران عضویت داشت. اشعارش در بیشتر روزنامهها و مجلات ادبی نشر یافت و آثار سیاسی، فکاهی و انتقادی او با نامهای مستعار « شاه پریون »، « زاغچه» «حقگو»، « گوشهگیر» در روزنامه «باباشمل» و مجله « تهران مصور» چاپ میشد.
رهی علاوه بر شاعری، در ساختن تصنیف نیز مهارت کامل داشت. ترانههای خزان عشق، نوای نی، به کنارم بنشین، آتشین لاله، کاروان و دیگر ترانههای او مشهور و زبانزد خاص و عام گردید. و هنوز هم خاطره آن آهنگها و ترانههای شورانگیز و طربافزا در یادها مانده است.
رهی در سالهای آخر عمر در برنامه گلهای رنگارنگ رادیو، در انتخاب شعر با داود پیرنیا همکاری داشت و پس از او نیز تا پایان زندگی آن برنامه را سرپرستی میکرد.
رهی در طول حیات خود سفرهایی به خارج از ایران داشت که از آن جمله است: سفر به ترکیه در سال ۱۳۳۶، سفر به اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۳۳۷ برای شرکت در جشن انقلاب اکتبر، سفر به ایتالیا و فرانسه در سال ۱۳۳۸ و دو بار سفر به افغانستان، یک بار در سال ۱۳۴۱ برای شرکت در مراسم یادبود نهصدمین سال درگذشت خواجه عبدالله انصاری و دیگر در سال ۱۳۴۵٫ عزیمت به انگلستان در سال ۱۳۴۶ برای عمل جراحی، آخرین سفر رهی معیری بود.
رهی معیری که تا آخر عمر مجرد زیست، در چهارم آبان سال ۱۳۴۷ پس از رنجی طولانی و جانکاه از بیماری سرطان بدرود زندگانی گفت و در مقبره ظهیرالاسلام شمیران مدفون گردید.
رهی بدون تردید یکی از چند چهره ممتاز غزلسرای معاصر است. سخن او تحت تأثیر شاعران چون سعدی، حافظ، مولوی، صائب و گاه مسعود سعد و نظامی است. اما دلبستگی و توجه او بیشتر به زبان سعدی است. این عشق و شیفتگی به سعدی، سخنش را از رنگ و بوی شیوه استاد برخوردار کرده است به گونهای که همان سادگی و روانی و طراوت غزلهای سعدی را از بیشتر غزلهای او میتوان دریافت.
« اگر بخواهیم با موازین کهن ـ که چندان اعتباری هم ندارد ـ سبک شعر رهی را تعیین کنیم، باید او را در مرزی میان شیوه اصفهانی و عراقی قرار دهیم، زیرا بسیاری از خصوصیات هر یک از این دو سبک را در شعر او میبینیم، بیآنکه بتوانیم او را به طور مسلم منتسب به یکی از این دو شیوه بشماریم.
گاه گاه، تخیلات دقیق و اندیشههای لطیف او شعر صائب و کلیم و حزین و دیگر شاعران شیوه اصفهانی را به یاد میآورد و در همان لحظه زبان شسته و یکدست او از شاعری به شیوه عراقی سخن میگوید.
رنگ عاشقانه غزل رهی، با این زبان شسته و مضامین لطیف تقریباً عامل اصلی اهمیت کار اوست، زیرا جمع میان این سه عنصر اصلی شعر ـ آن هم غزل ـ از کارهای دشوار است»
اشکم ولی به پای عزیزان چکیدهام
با یاد رنگ و بوی تو، ای نوبهار عشق
چون خاک، در هوای تو از پا فتادهام
من جلوه شباب ندیدم به عمر خویش
از جام عافیت، می نابی نخوردهام
موی سپید را، فلکم رایگان نداد
ای سرو پای بسته به آزادگی مناز
گر میگریزم از نظر مردمان، رهی
خارم، ولی به سایه گل آرمیدهام
همچون بنفشه سر به گریبان کشیدهام
چون اشک، در قفای تو با سر دویدهام
از دیگران حدیث جوانی شنیدهام
وز شاخ آرزو، گل عیشی نچیدهام
این رشته را به نقد جوانی خریدهام
آزاده من، که از همه عالم بریدهام
عیبم مکن، که آهوی مردم ندیدهام
ادامه مطلب + دانلود...