جستجو در تک بوک با گوگل!

بازدید
۱ ـ مقدمه:
ارزشیابی اصولی حقوق صاحبان سهام مستلزم ارزیابی پرداختهای پیش بینی شده آتی و خطر موجود در این پرداختها میباشد. تحقیقات موجود در مورد مفید بودن ارقام درآمدهای حسابداری بیشتر به نقش آنها به عنوان اطلاعات مربوط به پرداخت اختصاص یافته تا نقش آنها به عنوان اطلاعات مربوط به خطر یک مورد استثناء مطالعه بنیادین و اصولی Beaver و همکاران است که نشان میدهد ارزیابیهای خطر حسابداری با الگوی بقای بازار رابطه مثبت دارد، ولی این که آیا ارزیابیهای خطر حسابداری قیمتهای بهره سهام را توضیح میدهد یا نه را مورد ارزیابی و بررسی قرار نمیدهد. از این گذشته، تحقیقات تجربی حسابداری در مورد این که آیا ارقام درآمدهای حسابداری از نظر خطر توأم با اختلافات مقطعی در قیمتهای سهام، دارای اختلافات مقطعی است یا نه صحبت چندانی به میان نمیآورد. ما در این مطالعه با ارائه این پرسش خطر مربوط به ارقام حسابداری را مورد بررسی قرار میدهیم: آیا ارزیابی خطر درآمدهای حسابداری با ارزیابی بازار سرمایه و برآورد خطر شرکت ارتباطی دارد یا خیر؟ پاسخ به این پرسش شرکای بازارهای سرمایهای، نیز محققان و مدرسان حسابداری را از تأثیرات اصولی ارقام درآمدهای حسابداری در ارزیابی و برآورد خطر آگاه میکند. یافتهها نیز به درک بهتر چگونگی تشخیص الگوی ارزشیابی درآمدهای حسابداری و چگونگی بکارگیری آنها در مجموعههایی که ارزیابی خطر بازار (مثلاً الگوی بقای بازار) موجود نیست کمک میکند.
ما نیز پرسش دومی را مطرح میکنیم: آیا ارزیابی ریسک سود حسابداری به صورت افزایشی با ارزیابی بازار و ارزیابی خطر حقوق صاحبان سهام در ورای دیگر عوامل قابل بررسی، نظیر سه عامل موجود در الگوی فاما و فرنچ (بقای بازار، اندازه شرکت و نسبتهای ارزش بازار به ارزشهای دفتری) ارتباطی دارد یا خیر؟ تحقیقات به عمل آمده از سوی فاما و فرنچ و دیگران حاکی از آن است که الگوی یک سازه (عامل) ارزیابی دارایی سرمایهای کامل نیست چون به نظر میرسد عوامل خاص خارج از این الگو (از قبیل عواملی بر مبنای ارقام حسابداری، نظیر نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار) بهرههای سهام را توضیح میدهد. بررسی ما شواهدی مبنی بر اینکه : آیا ارزیابی خطرسود حسابداری عوامل خطر برآورد شدهای که ارزیابی سنتی خطر حقوق صاحبان سهام(نظیر الگوی بقای بازار) یا عوامل تعیین شده توسط فرآیندهای خاص اخیر (نظیر تحقیقات فاما و فرنچ)را مطرح میکند یا نه ؟ ارائه میدهد.
تئوری سنتی نقش ارقام حسابداری در ارزشیابی، نظیر الگوهای ارزشیابی سود مازاد (از قبیل ا ولسون ۱۹۹۵؛ فلتام وا ولسون ۱۹۹۵) با فرض این که سرمایه گذاران از نظر خطر حنثی هستند و نرخ تنزیل خالص و Non stochastic است نقش خطر را تسهیل میکند. فلتام و ا ولسون (۱۹۹۹) اخیراً خاطر نشان میکنند که ارزش حقوق صاحبان سهام باید همانند خطر اصلی تغییر غیر قابل تشخیص در درآمد مازاد پیش بینی شدهی آتی برآورد شود. فلتام و ا ولسون از نظر تحلیلی نشان میدهند که با کاهش درآمدهای پیش بینی شده غیر عادی آتی در معادلات قطعیت بر مبنای تغییر خطر سرمایه گذار در میان کل وقایع و زمانهای ممکن میتوان خطر درآمد مازاد را افزود. فلتام و ا ولسون در این بررسی درآمدها را به عنوان درآمدهای فاقد هزینه سرمایه حقوق صاحبان سهام، بر مبنای هزینه ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام و ساختار زمانی نرخ بهره بدون خطر در زمان ارزشیابی ارزیابی میکند. بنابراین برآورد خطر به برآورد مجموعه رویدادهای احتمالی و تاریخی درآمدهای غیر عادی آتی که به عنوان معادلات قطعیت ارزیابی شده بستگی دارد. ولی تحقیقات این دو محقق در مورد این که سرمایه گذاران و محققان تجربی چگونه باید این مجموعه برآوردهای احتمالی و تاریخی رویدادها را به کار بندند حرفی به میان نمیآورند.
در نبود اصل تئوری قابل اجرا، کاربردهای تجربی الگوهای ارزشیابی درآمد مازاد با افزودن یک صرف ریسک ویژه به نرخ تنزیل بدون خطر و نتایجی که قطعاً نسبت به فرضیهی صرف ریسک حساسیت پذیر است، ریسک را با ارزشیابی ترکیب کردهاند. دیگر مطالعات اخیر با آمیزهای از نتایج الگوی ارزشیابی درآمد مازاد را به برآورد صرف ریسک منتهی آینده در نرخ تنزیل تبدیل میکنند.
نظام مطالعات قبلی ارزش سهام بررسی شده یا بهرههای سهام را در برآورد صرف خطر و نرخ بهره پیش بینی شده مورد نیاز الگوهای ارزشیابی به کار میبرد. استفاده از ارزش سهام بررسی شده یا بهره سهام در ارزیابی خطر در ارزشیابی یک مقدار تغییر ایجاد میکند.
ما روند دقیق تری را مطرح میکنیم که در ارزیابی خطر شرکت و ارزش سهام در یک بافت ارزشیابی درآمد مازاد، ارقام حسابداری را به کار میبرد. ابتدا، تنزیل خطر موجود در قیمتهای سهام را ارزیابی میکنیم و ارزش بدون خطر را بر مبنای الگوی درآمد مازاد، پیش بینی تحلیل گران از درآمدها، و نرخ بهره بدون خطر رایج بر آورد میکنیم. سپس تفاضل قیمت یعنی برآورد ارزش بدون خطر منهای قیمت سهام را محاسبه میکنیم. تفاضل قیمت به صورت فرضی ساده ولی از نظر تئوری ارزیابی دفاع پذیر تنزیل خطر قسمتی در قیمت سهام است. این ارزیابی فقط به پیش بینی تحلیل گران از درآمدها، الگوی ارزشیابی درآمد مازاد، ارزش زمانی پول با نرخهای رابع بدون خطر و قیمت سهام بستگی دارد. تفاضل قیمت بالقوتاً ارزیابی ویژه و جالب توجهی از خطر شرکت است چون به هیچ یک از اشکال کاربردی نرخهای پیش بینی شده، یا برآورد پارامترهای آشکارای خطر بازار (یعنی بقاها) یا صرف خطر بستگی ندارد. همان طور که پیش بینی شده، تفاضل قیمتها تقریباً در تمام سالهای فعالیت شرکت مثبت است چون ارزشهای بدون خطر تنزیل خطر در قیمتهای سهام را نادیده میگیرد. برآورد ما از تفاضل قیمتها از نظر عملی با برآورد نرخ بازده مورد انتظار ضمنی در قیمتهای سهام رابطه کاملاً مثبتی دارد، ولی محاسبه آنها سادهتر است.
سپس خطر سیستماتیک (نظاممند) و تغییر پذیری کل در مجموعه زمانی بازده غیر عادی صاحبان سهام (ROE غیر عادی) را که به عنوان بازده ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام منهای نرخ بهره رایج عاری از خطر محاسبه شد ارزیابی کرده، در نتیجه ارزیابی ROE غیر عادی را از ارزیابی خطر جدا میکنیم. خطر سیستماتیک در درآمد مازاد را به عنوان بقای ROE غیر عادی مشابه با بقای درآمدهای حسابداری در نظریه Beaver و همکاران با استفاده از رگراسیون Roe غیر عادی شرکت بر روی نمونهای گسترده از ROE غیر عادی ارزیابی میکنیم. و همچنین تغییر پذیری کامل درآمدها مازاد را با استفاده از انحراف استاندارد (استاندارد روی اشن) ROE غیر عادی بررسی میکنیم، چون تحقیقات قبل نشان داده است که تغییر پذیری کل در درآمدها شاخصی از خطر است.
بررسی میکنیم آیا خطر سیستماتیک و تغییر پذیری کل در درآمد مازاد توضیح گر مقطعی از تفاضل قیمتها میباشد یا خیر. اگر تفاضل قیمتها تنزیل اصلی خطر در قیمتهای سهام را در تصرف خود درآورد، و در صورتی که بقای ROE غیر عادی و یا انحراف استاندارد ROE غیر عادی جانشینان معتبری برای عوامل خطر باشند، پیش بینی ما بر این است که این مابه التفاوت با خطر درآمد مازاد افزایش پیدا میکند.
بر طبق فرضیه ما، نتایج پورتفولیو و بررسیهای رگراسیون تک متغیری نشان میدهد که بقای ROE غیر عادی و تغییر پذیری کل در ROE غیر عادی با تفاضل قیمتها رابطهی کاملاً مثبتی دارد. نتایج بررسی پورتفولیو حاکی از آن است که این تفاضلها از نظر اقتصادی نسبت به قیمت سهام بیشتر هستند. ولی، با وجود این که بقای ROE غیر عادی در اکثر سالهای نمونه برداری با تفاضل قیمتها رابطه کاملاً مثبتی دارد، در مورد تفاضل قیمتها شواهد توضیحی زیادی ارائه نمیدهد. (غالباً کمتر از یک درصد). در مقایسه، تغییر پذیری کل در ROE غیر عادی تقریباً در تمام سالهای نمونهبرداری با تفاضل قیمتها رابطه مثبت و قویتری دارد. به طور کلی، این نتایج تأیید میکند که شرکای بازارهای سرمایهای و محققان میتوانند ارقام حسابداری را همراه با الگوی ارزشیابی درآمد مازاد در ارزیابی خطر شرکت و تنزیل خطر فمنی در قیمت سهام به کار ببرند. یافتهها نشان میدهد که شرکا و محققان بازارهای سرمایهای میتوانند با ارزیابی مستقیم خطر موجود در درآمد مازاد، پرهیز از چرخش موجود در ارزیابیهای خطر بازار سهام درآمد مازاد را ارزیابی کنند. شواهد ما نیز حاکی از آن است که وقتی در محاسبه ارزیابیهای خطر بازار (نظیر، سه عامل فاما و فرنچ) دادههای اصلی موجود نباشند (از قبیل شرکتهای خصوصی یا هدایای عمومی اولیه)، تغییر پذیری کل در ROE غیر عادی شاخص مؤثر خطر در ارزیابی است.
در رگراسیونهای مرکب تفاضل قیمتهای مربوط به عوامل خطر، در مییابیم که بازارهای سرمایهای علاوه بر سه عامل موجود در الگوی فاما و فرنچ و کنترل خطای بالقوه ارزیابی در تفاضلهای قیمت (رشد طولانی مدت درآمدها و خطاهای پیش بینی تحلیل گران) بقای ROE غیر عادی را از نه سال نمونه برداری فقط در سه سال مورد ارزیابی قرار میدهند. به عبارت دیگر، در مییابیم بازارهای سرمایهای، تغییر پذیری کل در ROE غیر عادی را علاوه بر سه عامل موجود در الگوی فاما و فرنچ و کنترل خطای ارزیابی ار نه سال نمونه برداری در شش سال ارزیابی کرده، و تغییر پذیری کل در ROE غیر عادی بهترین توضیح در مورد کل ارزیابیهای خطر تفاضل قیمتها را ارائه میدهد. علیرغم این امر که ما تغییر پذیری کل در ROE غیر عادی را با استفاده از عوامل خطر سیستماتیک صریح ارزیابی نمیکنیم، ولی این تغییر پذیری کل، هزینه یابی یا ارزیابی عوامل خطر سیستماتیک بازار، از قبیل عوامل خطر در ورای الگوی سه عامل فاما و فرنچ را در تصرف خود دارد.
ما در بررسیها و تحلیلهای تکمیلی مفاهیم ضمنی قیمت سهام از دو ارزیابی خطر درآمد و ارزیابیهای خطر مشابه را بر مبنای درآمد خالص گزارش شده مقایسه میکنیم. تعجب ندارد، ما در مییابیم که ارزیابیهای خطر بر مبنای درآمد گزارش شده یا درآمد مازاد به عنوان شاخصهای خطر و به منظور اهداف ارزشیابی درآمد مازاد عملکرد یکسانی دارند. ارزیابی خطر درآمد مازاد با ارزیابی خطر درآمد گزارش شده رابطه کاملاً مثبتی دارد و هر دو بهترین توضیح در مورد تفاضل قیمتها را ارائه میدهند.
ارزیابی ما از تفاضل قیمت از نظر فرضی کامل، از نظر محاسباتی ساده و از نظر تجربی ارزیابی معتبری از تنزیل خطر ضمنی در قیمت سهام ارائه میدهد. ما در مییابیم که تفاضل قیمتها با دو ارزیابی ما از خطر درآمد مازاد، بقای الگوی بازار، و دو عامل خطر دیگر فاما و فرنچ (۱۹۹۲) رابطه دارد. ارزیابی تفاضل قیمت تنزیل در قیمتهای سهام از نظر خطر میتواند در تحقیقات تجربی حسابداری آتی و در آموزش مراحل تحلیل و ارزشیابی صورت حساب مالی مفید واقع شود.
ما این مقاله را به شرح زیر دنبال میکنیم. در بخش دو، فرضیه خود را با توصیف الگوی ارزیابی درآمدهای حسابداری، نقش خطر درآمد مازاد در الگو، و شواهد تجربی موجود در مورد خطر ناشی از کاربردهای این الگو دنبال میکنیم. در بخش سه، روش تجربی خود از قبیل دو ارزیابی از خطر درآمد مازاد و تفاضل قیمتها را توضیح میدهیم. در بخش چهار نتایج و در بخش پنج ملاحظات و استدلالات را عنوان میکنیم.
I: الگوی ارزشیابی درآمدهای حسابداری و خطر:
تئوری ارزشیابی کلاسیک، ارزشهای سهام را به عنوان ارزش فعلی کل سود سهام مورد انتظار آتی از طریق پیامد تصمیمات سرمایه گذاری و عملیاتی شرکت که در انعکاس خطر غیر قابل تغییر ارزیابی شده را برای سرمایه گذاران توضیح میدهیم. تحقیقات مبنی بر بودجه یابی و حسابداری معمولاً در ارزیابی خطر و برآورد ارزش سهام شاخصهای سود سهام مورد انتظار آتی را به کار میبرد. برای مثال، محققان نوعاً بازده سهام را به عنوان شاخص تغییرات در پیش بینیهای بازار از سود سهام آتی در ارزیابی خطر غیر قابل تغییر، و درآمدها و جریانات وجوه نقد را به عنوان شاخص سود سهام همانند پرداختهای مربوط به سهام به کار میبرند.
Preinreich (1938)، ادوارد وبل (۱۹۶۱)، پیس نل (۱۹۸۲)، اولسون (۱۹۹۵) و دیگران نشان میدهند، مادامی که پیش بینی درآمدها، ارزشهای دفتری و سود سهام، حسابداری مازاد خالص را دنبال کند، الگوی ارزیابی سود سهام برابر است با الگوی ارزیابی درآمد مازاد:
[V.sub.t]=[B.sub.t] + [infinity][summation over (I=1)][E.sub.t][[X.sub.t+I] – r[B.sub.t+I – 1]] / [(1 + r).sup.i]
در اینجا [V.sub.t] یعنی ارزش سهام در زمان t، [B.sub.t] یعنی ارزش دفتری حسابداری حقوق مالی در هر سهم در زمان [E.sub.t],t نشانگر عمل کننده انتظارات در زمان [X.sub.t],t یعنی سود هر سهم در زمان V , t+I یعنی نرخ بازده مورد نیاز. این اطلاعات تمرکز ارزیابی بر روی توزیع ثروت (سود سهام) را به سمت ثروت به جا (ارزشهای دفتری) و ثروت زایی (درآمدهای غیر عادی آتی) سوق میدهد.
اولسون و فلتام و اولسون خطر را خنثی و انتظارات یا پیش بینیها را متجانس فرض میکنند و بنابراین r نرخ بازده خالص و بدون خطر است. فلتام و اولسون (۱۹۹۹) برای خطر زایی در ارزشیابی درآمد مازاد با کاهش توزیع درآمدهای غیر عادی آتی مورد انتظار در معادلات قطعیت روندی کلی ارائه میدهند که بر مبنای ارزش رویدادهای تاریخی و احتمالی که تمام پیامدهای ممکن درآمدهای غیر عادی آتی را گسترش میدهد برآورد میشوند. این تعدیلات در معادله قطعیت مادامی که قیمت یا ارزش رویدادهای احتمالی ـ تاریخی به روش تمایز درامدهای غیر عادی با عوامل خطر اقتصادی بستگی داشته باشد شامل تنزیل خطر میشود. فلتام و اولسون (۱۹۹۹) نیز در فرآینده معادله قطعیت نشان میدهند که درآمدهای غیر عادی باید در برگیرندهی هزینه سرمایه سهامداران بر مبنای نرخ روز بدون خطر در ساختار زمانی نرخ بهره در زمان ارزشیابی باشد. اما بررسیهای تجربی این فرمول مستلزم این است محقق کاربرد واحدی که برای برآورد تمام پیامدهای درآمد غیر عادی احتمالی ممکن مخالفت سرمایه گذار از خطر را در بر دارد، کاری که تا کنون با کاربردهای تجربی مغایرت داشته است را مشخص کند.
Ohlson خاطر نشان میکند که یک روش ترکیب خطر در کاربردهای تجربی این الگو، جایگزینی نرخ بدون خطر با بازده مورد انتظار تعدیل یافته از نظر خطر میباشد. همچنین، غالب مطالعات تجربی قبل در مورد ویژگیهای برآورد ارزش الگوی درآمد مازاد، نرخ تنزیل را از نظر مقطعی بر مبنای نرخ بدون خطر رایج به علاوهی صرف خطر بازار را ثابت فرض کردهاند که معمولاً بین ۶ یا ۷ درصد است. Ohlson مشاهده میکند که این روند عملی است، ولی فاقد اصول تئوری است چون از منبع خطر حرفی به میان نمیآورد. تنظیم یا تعدیلات خطر باید به خطر غیر قابل تغییر موجود در درآمدهای غیر عادی آتی (یا درآمدهای آتی، سود سهام و ارزشهای دفتری) وابسته باشد.
شماری از مطالعات اخیر به دنبال صرف خطر و نرخ تنزیل مشروط به قیمت سهام، ارزشهای دفتری و پیش بینیهای تحلیل گران از درآمد الگوی ارزیابی درآمد مازاد را تغییر میدهند. Claus و Thomas (2001) و Gebhardt و همکاران (۲۰۰۱) به نتایجی دست پیدا میکنند که حاکی از آن است که نرخ تنزیل و صرف خطر کمتر از آنچه با دادههای تاریخی در مورد بازده تحقق یافته بدست آمده میباشد. به عبارت دیگر، Plumlee , Botosan (2002 و ۲۰۰۱) به نتایجی میرسند که نشان دهنده نرخهای تنزیل قسمتی است که نسبت به بازده تحقق تاریخی در حد بالایی قرار دارند. Easton و همکاران (۲۰۰۰) خاطر نشام میکنند که نرخ تنزیل قسمتی که با تبدیل الگوی ارزیابی درآمد مازاد برآورد شد و نرخ رشد فرضی درآمد مازاد در پایان سال بستگی دارد. اگر رشد پایانی سال خیلی پایین فرض شود، پس نرخ ضمنی نیز در حد خیلی پایینی خواهد بود، و بر عکس. بنابراین، Easton و همکاران (۲۰۰۰) الگوی درآمد مازاد را تغییر داده و همزمان نرخهای تنزیل ضمنی و نرخ رشد درآمد مازاد در پایان سال را برآورد میکنند. برآورد آنها از نرخ تنزیل ضمنی مطابق است با بازده سهام تاریخی که به طور متوسط در زمان نمونه برداری آنها بین سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۹۸ ۱۳درصد میباشد. آنان نیز در مییابند که نرخ رشد ضمنی درآمد مازاد در پایان سال خیلی بیشتر از نرخ فرضی در تحقیقات قبل میباشد و به طور متوسط در زمان نمونه برداری ۱۰ درصد بوده است.
این فرآیندهای گذشته و آینده که نرخ تنزیل و ارزش سهام را ارزیابی میکنند گردشی (چرخشی) هستند، ولی به قیمت سهام مشاهده شده برای پی بردن به نرخ تنزیل مورد نیاز ارزش سهام بستگی دارد. ما روند دقیقتری را بر مبنای نظریه اصولی با استفاده از ارقام حسابداری مطرح میکنیم که خطر و ارزش سهام را برآورد میکند. و نیز با بررسی مستقیم چگونگی ارتباط ارزیابیهای خطر درآمد مازاد با قیمتهای سهام نظریه Beaver و همکاران (۱۹۷۰) را بط میدهیم. همان طور که در ابتدا خاطر نشان شد، الگوی درآمد مازاد توجه را از ارزشیابی به سمت ایجاد ثروت معطوف میکند، بنابراین ما بر روی خطر موجود در ثروت زایی (درآمد مازاد) متمرکز میشویم.
ابتدا برای ارزیابی تنزیل خطر ضمنی در قیمتهای سهام، ارزش بدون خطر را بر مبنای الگوی درآمد مازاد و با استفاده از ارزشهای دفتر حقوق سهامداران، پیش بینیهای تحلیل گران از درآمدهای آتی و نرخ بازده بدون خطر رابع محاسبه میکنیم. سپس تفاضل قیمت را مثل برآورد ارزش بدون خطر منهای قیمت سهام محاسبه میکنیم. تفاضل قیمت تنزیل خطر بازار است چون اختلاف میان ارزش سهام را در یک بازار فرضی خنثی از نظر خطر و قیمت سهام مشاهده شده را ارزیابی میکند. این ارزیابی فقط به پیش بینی تحلیل گران از درآمدها، الگوی ارزیابی درآمد مازاد، ارزش زمانی پول به نرخ بدون خطر و قیمت سهام بستگی دارد.
ما پیش بینی میکنیم که تفاضل قیمتها با خطر موجود در درآمد مازاد افزایش مییابد. از این رو دو شکل از ارزیابی خطر درآمد مازاد را بررسی میکنیم. اول اینکه، قیمت گذاری درامدهای غیر عادی باید به روش تغییر درآمدهای غیر عادی با عواملا خطر سیستماتیک بستگی داشته باشد. اولین برآورد از خطر سیستامتیک در یک شرکت ویژه بقای ROE غیر عادی است که با رگراسیون ROE غیر عادی بر روی نمونهای شاخص از ROE غیر عادی به دست میآید. ارزیابی ما از بقا مطابق است با ارزیابی بقای درآمدها ر محاسبه Beaver و همکاران (۱۹۷۰).
دوم، چون دیگر الگوهای خطر تک سازه ناکامل هستند (نظیر الگوی قیمت گذاری دارایی سرمایهای تک سازه)، و چون مطالعات تجربی قبل نشان داده است که تغییر پذیری کل در درآمد خالص جانشینی است برای خطر، دومین ارزیابی ما از خطر سیستامتیک، کل تغییر پذیری در درآمد مازاد است، که همانند انصراف استاندارد در مجموعههای زمانی ROE غیر عادی ارزیابی شد. محدودیت این ارزیابی خطر این است که به جای خطر غیر قابل تغییر کل خطر را نشان میدهد. با وجود این ما این ارزیابی را به دلایل عملی بررسی میکنیم. همان طور که Beaver و همکاران خاطر نشان میکنند، برآورد خطر سیستماتیک (چه بر مبنای بازده سهام یا در آمدها) متحمل خطا میشود. بررسیهای ما باید نشان دهد آیا انصراف استاندارد در ROE غیر عادی، که بر آورد آن آسان است و مستلزم دادههای کمتر، برای کابردهای تجربی الگوی درآمد مازاد کافی است (یعنی فاقد اطلاعات نیست).
اگر بازارهای سرمایهای خطر درآمد مازاد را بررسی کنند و اگر بقای ROE غیر عادی و انصراف استاندارد ROE غیر عادی این خطر را تصرف کند، پس تفاضل قیمتها به دلیل افزایش خطر درآمد مازاد در شرکتها افزایش مییابد. ما فرضیه زیر را به صورت رسمیتری مورد بررسی قرار میدهیم.
فرضیه ۱:
تفاضل قیمتها در بقای ROE غیر عادی و انصراف استاندارد در ROE غیر عادی افزایش مییابد؛ الگوی قیمت گذاری دارایی سرمایهای در ارزیابی خطر میزان تغییر چند گانه بازده سهام را با عوامل خطر غیر قابل تغییر و اقتصادی به کار میبرد. ارزیابی خطر بر مبنای تغییرات چند گانه میان عوامل خطر سیستماتیک و یا بازده سهام یا بازده درآمدهای حسابداری (یعنی ROE غیر عادی) در اصل برابر است، ولی عملاً اختلافات فاحشی دارد. مثلاً، ارزیابی ما از بقای ROE غیر عادی و کل تغییر پذیری در ROE غیر عادی از دقت لازم برخوردار نیست، چون شرکتها درآمدها را ناپیوسته گزارش میکنند (یعنی هر چهار سال و سالانه). این عدم دقت تأثیر بررسیهای ما از استدلالات برآورد خطر حسابداری را کاهش میدهد.
یک مورد جدیتر از این است که ارزیابیهای خطر درآمد مازاد بی دقت انجام میگیرد چون با اطلاعاتی بدست میآیند که پروسه حسابداری آنها را در درآمدها و ارزشهای دفتری تأیید میکند. در مقایسه، ارزیابی خطر بر مبنای بازده سهام اطلاعات مطلوبی در بر دارد، تا جایی که قیمتهای سهام تمام اطلاعات ارزشمند را ثبت و ضبط میکند. علاوه بر این، ارزیابی خطر درآمد مازاد، در صورتی که پروسه حسابداری تعهدی عوامل خطر اقتصادی را با منافع گزارش شده در سطح شرکت به شکل مطلوبی تطابق ندهد متحمل خطا میشود. و این امر دلایل متعددی دارد، از قبیل محافظه کاری (که در برخی شرایط شناسایی خبرهای مطلوب را به تأخیر میاندازد)، پروسههای تحفیص اختیاری هزینهها (مثلاً، استهلاک خط مستقیم داراییها محسوس پر دوام یا استهلاک سرقفلی)، و مدیریت درآمدها.
به عبارت دیگر، حسابداری تعهدی برای ارزیابی خطر اطلاعات خاص مفیدی در بر دارد. سیستم حسابداری تأثیرات مبادلات زمانی در ارزیابیهای دورهای چهار ساله یا یک ساله، که میزان تأثیرات خطری که در هر دوره حسابداری تغییر پیدا میکند را جمع آوری میکند. ارقام درآمدها نتایج فعالیتهای عملیاتی و سرمایه گذاری شرکت در هر دوره را ارزیابی میکند، بنابراین مجموعه زمانی درآمدها باید خطر حیاتی و طولانی مدت و تغییر پذیری در عملیات و سرمایه گذاری شرکت را انعکاس دهد. علاوه بر این، حسابداری تعهدی تأثیرات انواع شایعاتی که ارزیابی خطر بازده سهام، ناشی از تغییر پذیری مفرط در بازده (مثلاً در مورد سهام فریبنده)، یا جنبشهای موقت قیمتها دور از اصول حیاتی (نظیر شایعات مبادلاتی، انبوهی مفرط یا تورم سهام در اواخر سال ۱۹۹۰) را تحت تأثیر قرار میدهد از بین میبرد.
نهایتاً، این پرسش که آیا ارزیابی خطر بر مبنای درآمد مازاد از نظر اقتصادی، ارزیابی معنی داری است یا نه باید با دادههای تجربی بررسی شود. بنابرانی ما نتایج برآورد خطر درآمد مازاد را با نتایج خطر نظاممند (سیستماتیک) در بازده سهام مقایسه میکنیم. و نیز بررسی میکنیم آیا بازارهای سرمایهای علاوه بر عوامل خطر فاما و فرنچ، دو ارزیابی ما از خطر درآمد مازاد را بر آورد میکنند یا نه: بقای الگوی بازار، اندازه شرکت و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار.
IV ـ بررسی و نتایج:
ما نتایج دو ارزیابی خطر قیمت سهام را با مجموعهای از بررسیهای رگراسیون و پورتفولیو ارزیابی میکنیم. در این بخش این بررسیها و نتیجه گیریها را توضیح میدهیم.
تحلیل پورتفولیو:
ما در فرضیه ۱ پیش بینی میکنیم که با افزایش خطر درآمد مازاد، PDIFF افزایش مییابد، بقیه عوامل یکسان است. ما به عنوان یک تحلیل مقدماتی، شرکتهای نمونه برداری را هر ساله و بر مبنای دسیل [[beta].sub.AROE] و [[sigma].sub.AROE] طبقه بندی میکنیم. برای ارزیابی بزرگی میانگین تنزیل خطر ضمنی در قیمت سهام در میان دسیل [[beta].sub.AROE] و [[sigma].sub.AROE]، متوسط PDIFF را برای هر دسیل و هر سال از ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۸ محاسبه کردیم. طبقه بندی شرکتها بر حسب دسیل با تخریب صدها شرکت به ده پروتفولیو تأثیر بررسیهای آماری ما را محدود میکند. ضمناً، این بررسیها به طور ضمنی متغیرهای چند گانهای که مختل میشوند را کنترل نمیکند. (مثلاً، خطای ارزیابی در PDIFF). علیرغم این محدودیتها، نتایج بررسی را گزارش میکنیم چون متوسط دسیل PDIFF بینش ما را نسبت به اهمیت احتمالی (هر سهم به دلار) تأثیر خطر درآمد مازاد بر قیمتهای سهام و سیعتر میکند. مطالعات قبل میانگین مقطعی نرخ بازده ضمنی یا صرف خطر را گزارش میکند، ولی برآورد دلاری از تأثیرات اقتصادی چشم پوشی از خطر ارائه نمیدهد.
جدول ۳ متوسط [[beta].sub.AROE] و [[sigma].sub.AROE]،هر دسیل را در میان نه سال نمونه برداری و متوسط PDIFF را برای هر متوسط دسیل سالانه (هر سهم به دلار) نشان میدهد. نتایج جدول ۳، ستون ۲ و ۳ حاکی از آن است که با برقراری میانگین میان سالها، متوسط PDIFF در مورد شرکتهایی که پایینترین دسیل [[beta].sub.AROE] را دارند ۶۴/۱۸ دلار و در مورد شرکتهایی که بیشترین دسیل [[beta].sub.AROE] (تقریباً ۴۷ درصد بیشتر) را دارند ۶۰/۲۷ دلار است. این بزرگیها نشان میدهد که اگر میانگین سهام در کمترین دسیل [[beta].sub.AROE] دارای متوسط قیمت سهام ۳۱/۲۴ دلار باشد، پس در محیطی فرضی که سرمایه گذاران در آن محیط از نظر خطر خنثی و هر چیز دیگر مشابه است ۹۵/۴۲ دلار قیمت گذاری میشود. همچنین، متوسط سهام در بیشترین دسیل [[beta].sub.AROE] 71/51 دلار قیمت گذاری میشود. بر طبق پیش بینیهای ما که تفاضل قیمتها در [[beta].sub.AROE] رو به افزایش است، رابطه درجه بندی Spearman میان درجات دسیل [[beta].sub.AROE] و متوسط دسیل PDIFF 79/0 است. از میان نه سال بررسی، در هشت سال (۱۹۹۰ مستثنی است) روابط درجه بندی Spearman میان درجات دسیل [[beta].sub.AROE] و متوسط PDIFF در ۱۰/۰P< مثبت و قابل ملاحظه هستند.
نتایج جدول ۳، ستونهای ۴ و ۵ نشان میدهد که متوسط PDIFF در طول سالها برای کمترین دسیل [[sigma].sub.AROE] شرکتها ۰۵/۱۴ دلار، ولی برای بیشترین دسیل شرکت (بالغ بر ۵۳ درصد بیشتر است) ۵۹/۲۱ دلار است. رابطه درجه بندی Spearman میان درجات دسیل [[sigma].sub.AROE] و متوسط دسیل PDIFF مطابق با افزایش تفاضل قیمت در [[sigma].sub.AROE] 81/0 است. علاوه بر این، در هر سال نمونه برداری، این رابطه بین درجات دسیل [[sigma].sub.AROE] و متوسط دسیل PDIFF در ۰۵/۰ P< یا کمتر مثبت و قابل ملاحظه است.
احتمالا این روزها درباره ارزهای دیجیتال مخصوصا بیتکوین از گوشهوکنار در اخبار رادیو و تلویزیون یا شبکههای اجتماعی چیزهایی شنیدهاید.
چانه زنی برای دستمزد ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۱ امتیاز مذاکره درباره حقوق بخشی مهم و معمولی از فرایند استخدام است. منتها چرا به این بخش از صحبتها که میرسیم، کمی دستپاچه میشویم و نمیتوانیم درباره دستمزد و پولی که حقمان است بهخوبی مذاکره کنیم؟
اشتباهات مالی را به فرزندان خود گوشزد کنیم ۳٫۰۰/۵ (۶۰٫۰۰%) ۲ امتیازs اشتباهات مالی را به فرزندان خود گوشزد کنیم/ آموزش رفتارهای مالی مناسب به نوجوانان اهمیت زیادی دارد. آموزش مهارتهایی از این دست باعث میشود مدیریت مالی در بزرگسالی به نحو بهتری انجام […]
آزمایش علمی تناقض یا پارادوکس انتخاب ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز همیشه هر چه بیشتر باشد، بهتر است. موافق نیستید؟ تنوع غذایی بیشتر در یک رستوران، طعمهای بیشتر یک برند مربا، کانالهای تلویزیونی بیشتر و … ما همیشه به دنبال بیشتر، بیشتر و بیشتر هستیم. […]
سرمایه گذاری در بورس بین المللی ۳٫۴۴/۵ (۶۸٫۸۹%) ۹ امتیازs سرمایه گذاری در بورس بین المللی پیشینه تبادلات ارزی مشابه پیشینه اختراع پول است و همواره افراد به سرمایه گذاری توجه ویژه ای داشته اند. حجم معاملات در بازار به دلیل تعداد بالای افراد […]
موسسه ” کورپوریت فایننس” در گزارش جدید خود به معرفی برترین بانکهای ژاپنی پرداخت. نظام بانکی در ژاپن شامل بانکهای داخلی و خارجی است.
به نکات زیر توجه کنید