جستجو در تک بوک با گوگل!

تابعيت پايگاه تك بوك از قوانين جمهوري اسلامي ايران

کودک درون شما زنده است ؟!

710

بازدید

درمیان انبوه مباحث مطرح شده در روان شناسی بحث «کودک درون» یکی از پرطرفدارترین آن هاست. اگر می خواهید در این باره بیشتر بدانید بهتر است این مطلب را مطالعه کنید.

 

 

کودکی دوران پرفراز و نشیبی است و همه ما تحت تاثیر روزهای خوش دوران کودکی هستیم و از گذشت دوران کودکی ناخشنودیم. در واقع لذت دوران کودکی را در دوره پرهیاهو و دشوار بزرگسالی نمی یابیم. شاید به همین دلیل است که شبانه روز به دنبال کسب منافع فردی می گردیم تا شاید بتوانیم اندکی از لذت دوران کودکی را بار دیگر تجربه کنیم. غافل از این که چنان از معصومیت، بازیگوشی سرزندگی و شادابی آن دوران فاصله گرفته ایم که هرگز نخواهیم توانست بدون بازگشت به آن ویژگی ها، مانند کودکان از زندگی لذت ببریم.

درمیان انبوه مباحث مطرح شده در روان شناسی بحث «کودک درون» یکی از پرطرفدارترین آن هاست. اگر می خواهید در این باره بیشتر بدانید بهتر است ادامه این مطلب را مطالعه کنید.
 
 
 
«کودک درون»
نظریه «کودک درون» متعلق به «نیک برن» روان شناس مشهور است که معتقد بود شخصیت انسان ها شامل ۳ بخش است. کودک درون ، والد و بالغ. والد همان باید و نبایدها و پای بندی به قوانین است که در بزرگسالی به وجدان تبدیل می شود. بالغ همان منطق است که موقعیت سنجی می کند و تصمیم می گیرد. اما کودک درون احساسات، نیازها و خواسته های ماست که گاهی سرکوب و گاهی رها شده است.
 
زمانی که هر یک از ۳ بخش دیگر بخش ها را تحت تاثیر قرار دهد، لذت و  آسایش از زندگی سلب می شود و زمانی که تفاهم نامه ای بین کودک درون و وجدان برقرار شود، بهترین حالت ایجاد می شود.
 
 
معصومه افسری کارشناس اداره سلامت روانی- اجتماعی اعتیاد وزارت بهداشت در تشریح چگونگی شکل گیری این نظریه به خراسان می گوید: در تحلیل روان کاوی گفته می شود که گذشته فرد کلید حل مشکلات فعلی اوست. در واقع ریشه تمام مشکلات روانی هر فردی ، گذشته اوست و می توان گفت «کودکی» که به عنوان یک دوره برای همه ما افراد بالغ گذشته است، هنوز وجود دارد و «کودک» در وجود ما ادامه حیات می دهد.
 
 
نکته این جاست که یک کودک آسیب دیده و صدمه خورده و رنجور که در یک یا چند موقعیت متفاوت خجالت کشیده ، تحقیر شده، مورد سرزنش قرار گرفته، همین احساسات را در نهان به دوران بزرگسالی می آورد و از قرار گرفتن در موقعیت های مشابه همان احساسات را تجربه می کند، در بیشتر موارد والدینی که از مهارت های فرزندپروری آگاهی ندارند و راه های ارتباط و تعامل با کودک را به درستی نمی شناسند، ناخودآگاه زمینه های استرس و اضطراب فرد را در دوران بزرگسالی فراهم می کنند.
 
 
 

کودک و اضطراب ها
افسری ادامه می دهد: اگر دقت کنید در می یابید که بیشتر بچه ها دوست دارند بچه خوبی برای پدر و مادر خود باشند و هرچه را پدر و مادر می گویند، می پذیرند به این ترتیب اگر والدین تمایلات یا خواسته هایی را در کودک سرکوب کنند، بچه ها به آن تن می دهند و تسلیم می شوند. این در حالی است که کودک شخصیت مستقل از والدین خود دارد و والدین نمی توانند و نباید هر آن چه را خود می خواهند به کودک تحمیل کنند.سرکوب تمایلات و خواسته ها هرچند ممکن است اندک و جزئی به نظر برسد اما در ضمیر ناخودآگاه کودک باقی می ماند و در دوران بزرگسالی به شکل عقده، اضطراب و استرس خود را نشان می دهد.
 
 
روان کاوی با نگاه به گذشته فرد تلاش می کند کودک آسیب دیده را پیدا کند و آن را مورد توجه قرار دهد تا اصلاح شود. بسیاری از اختلالات روانی که افراد را درگیر می کند، ریشه در دوران کودکی دارد و تا زمانی که این کودک آسیب دیده را درمان نکنیم، نمی توانیم امیدوار باشیم که اختلال را رفع کنیم.
 
 این کارشناس ارشد روان شناسی بالینی ادامه می دهد: کاری که باید انجام دهیم این است که با تمایلات سرکوب شده خود رو به رو شویم. آن ها را کشف کنیم دریابیم که ریشه افسردگی، اضطراب یا دیگر اختلالات روانی به کدام یک از آسیب هایی که در دوران کودکی دیده ایم، بر می گردد و سعی کنیم رنج هایی را که در دوران کودکی برده ایم و از یادآوری آن ها امتناع می کنیم، عیان کنیم و آن ها را از ضمیر ناخودآگاه بیرون آوریم و آن ها را لمس کنیم اگر خواسته های سرکوب شده دوران کودکی در ضمیر ناخودآگاه ما بیرون کشیده نشود، حل نشده باقی می ماند و مانع از کسب لذت در زندگی می شود.
 



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

رویا چیست که می‌بینیم ؟؟؟

814

بازدید

رویا چیست که می‌بینیم ؟؟؟ ۲٫۶۷/۵ (۵۳٫۳۳%) ۳ امتیازs

حتما به نظر شما هم مغز انسان پیچیده‌ترین عضو بدن اوست، کارکرد این عضو با آن‌همه رشته باریک و عصب‌هایی که هر‌کدام مسئول کارهای بزرگ و سخت در بدن ما هستند، حکایتی است که این عضو پیچیده را پیچیده‌تر می‌کند.
جام جم ؛ حتما برای شما هم موقعیت‌هایی پیش آمده که دوست داشته‌باشید بدانید در مغز طرف مقابل‌تان چه می‌گذرد تا بتوانید در مورد واکنش بعدی خود حساب شده‌تر اقدام کنید. حتما این سوال برای شما هم پیش آمده که وقتی می‌خوابیم در ذهن ما چه می‌گذرد؟ یا از آن مهم‌تر وقتی رویا می‌بینیم چطور؟ چه‌چیزی باعث می‌شود در رویای خود، موضوعاتی دور یا عجیب و غریب را ببینیم؟

خواب‌هایمان چه پیامی را با خود منتقل می‌کند؟ یا وقتیصبح بیدار می‌شویم و می‌دانیم که خواب دیده‌ایم اما یادمان نمی‌آید چه خوابی دیده‌ایم، چه حال کلافه‌کننده‌ای داریم. شاید برایتان جالب باشد که بدانید روان‌شناسان در جدیدترین تحقیقات علمی‌شان به روشی دست یافتند که امیدوارند با توسعه آن به راهی برای نشان‌دادن آنچه در مغز انسان می‌گذرد، ‌دست یابند. روشی که شاید روزگاری به نشان‌داده‌شدن رویاها و توهم‌های ما در قالب تصویر و فیلم بینجامد. دستاوردی که در تاریخ علم روان‌شناسی به آرزوی زیگموند فروید و گوستاو یونگ، پیش‌قراولان علم روان‌کاوی، نسبت داده می‌شود.

یونگ و فروید سال‌ها این سوال را مطرح می‌کردند که انسان در شرایط خواب به چه می‌اندیشد و هنگامی که رویا می‌بیند، دقیقا چه می‌بیند؟این دو روان‌شناس مشهورترین و برجسته‌ترین اندیشمندان علوم رفتاری بودند که به تعبیر رویا اصرار فراوانی داشته و معتقد بودند با دستیابی به این توانمندی، می‌توان گره از تحلیل، واکاوی و رفع بسیاری مشکلات رفتاری باز کرد.

رویا آنچنان دغدغه آنها بود که رد‌پای پر‌رنگی از این موضوع را می‌توان در نظرات‌شان دید. یونگ معتقد بود رویای افراد برخاسته از ناخودآگاه جمعی است در حالی‌که همکارش زیگموند فروید معتقد بود رویا افکار سرکوب شده آدمی در بیداری است. اما امروز آنها در قید حیات نیستند تا ببینند چگونه فناوری‌های جدید در آستانه دست یافتن به کشفی است که رویای دست‌نیافتنی آنها را دست‌یافتنی می‌کند و رویاهای آدمی را از حدس و گمان به صورت تصاویر عینی و واقعی نشان می‌دهد.

تصاویر آنچه در مغز می‌بینیم

روان‌شناسان و عصب‌شناسان آمریکایی اعلام کرده‌اند با استفاده از اسکن، تصاویری از مغز کسانی‌ که در آزمایش آنها ‌شرکت کردند، ضبط شده که در آن، تصویر تقریبی از آنچه آنها تماشا کردند قابل بازسازی است.

داوطلبان شرکت در این آزمایش، بریده‌هایی از یک فیلم را تماشا می‌کردند، اسکنری، مغز آنها را بررسی می‌کرد و رایانه‌ای، بر‌پایه کنش‌های مغزی داوطلبان و تجزیه و تحلیل آن، آنچه از ذهن آنها می‌گذشت را بازسازی می‌کرد. تصویرهای باز‌سازی شده از بریده‌های فیلم، بیانگر خام و شبه تقلیدی از شکل‌ها و حرکت‌ها بود. البته بدون جزییات کافی. شاید در نگاه اول نتیجه این آزمایش موضوع خیلی مهمی به‌نظر نرسد اما زمانی اهمیت حقیقی خود را نشان می‌دهد که با این اظهار‌نظر محققان مواجه می‌شویم: «چنین رویکردی ممکن است روزی علم را قادر کند تا رویاها و توهم‌های ما را نیز به تصویر بکشد.»

این موضوع وقتی اهمیت بیشتری می‌یابد که رفتارشناسان پیش از این می‌اندیشیدند هنگام دیدن تصاویر یا فیلم‌ها، حس بینایی افراد تصاویر را به مغز منتقل ‌کرده و در آنجا رمز‌گذاری ‌شده و بر اساس این رمزها در مغز تحلیل و تبیین‌(به‌اصطلاح رمز‌گشایی) می‌شود.

این رمز‌گذاری و رمز‌گشایی بر‌اساس پارامترهای تاثیر‌گذاری مانند ژنتیک، تربیت خانوادگی، فرهنگ، سواد و‌… انجام می‌گیرد. جک گالانت، عصب‌شناس دانشگاه کالیفرنیا و نویسنده گزارش این پژوهش معتقد است؛ «چنین روشی در نهایت می‌تواند یک رویا یا فیلمی ساخته شده در ذهن را، آن‌قدر خوب بازسازی کند که تصاویر آن قابل شناسایی باشد.»

البته او نگرانی خود را نیز مخفی نمی‌کند و اذعان ‌می‌دارد؛ «این آزمایش با صحنه‌هایی ارتباط داشت که در زمان اسکن توسط چشم‌ها دیده می‌شد، بنا‌بر‌این مشخص نیست چنین روشی تا چه اندازه در صحنه‌هایی کاربرد دارد که توسط مغز تولید شده باشد.» جک گالانت، اظهار امیدواری می‌کند؛ «این روش در آینده برای قربانیان سکته مغزی یا کسانی‌که هیچ راهی برای برقراری ارتباطات ندارند، کمک ویژه‌ای باشد.

او در گزارش خود می‌نویسد: «کاربردهای عملی این تکنولوژی می‌تواند در آینده شامل درک بهتر عصب‌شناسان و روان‌شناسان از عملکرد ذهن افرادی که نمی‌توانند به صورت کلامی با دیگران ارتباط برقرار کنند، شود. این افراد شامل قربانیان سکته‌های مغزی، بیماران به کما رفته و افرادی که به لحاظ عصب‌شناختی مشکل دارند، می‌شود.»

با استفاده از این روش می‌توان با برقراری ارتباط بین رایانه و مغز افراد مبتلا به اختلالات گفتاری یا سکته، از آنچه در ذهن این افراد می‌گذرد، نیازها و خواسته‌هایشان مطلع شد. استفاده از این روش در بهبود یا پیشگیری از شدت یافتن بیماری این افراد نیز می‌تواند تاثیر‌گذار باشد. البته او نگرانی عمومی که اغلب با انتشار این‌گونه اخبار در بین افراد منتشر می‌شود را رفع کرده و می‌گوید: «لازم نیست مردم نگران این باشند که در آینده‌ای نزدیک کسی بتواند فال‌گوش افکار آنها بنشیند، چرا که این روش نیازمند آن است که فرد مدت طولانی را در داخل یک دستگاه ام.آر.آی بگذراند.»



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

۱۲ علت عجیب افسردگی!

1,294

بازدید

وقتی غده تیروئید نتواند هورمون تیروئید کافی تولید کند، به آن کم‌کاری تیروئید گفته می‌شود و افسردگی یکی از علائم آن است.

افسردگی می‌تواند ازجمله عوارض‌جانبی بسیاری از داروها باشد.

افسردگی محرک‌های معروف زیادی دارد: ضربه‌ روحی، مشکلات مالی، سوگ از دست دادن عزیزان و بیماری نمونه‌هایی از این عوامل هستند. اما اگر افسرده هستید و هیچکدام از اینها درمورد شما صدق نمی‌کند، تعیین یک دلیل خاص برای افسردگیتان کمی دشوار است. درواقع، ممکن است افسردگی شما یک دلیل خاص و مشخص نداشته باشد. در زیر به برخی از علت‌های تعجب‌آور افسردگی اشاره می‌کنیم.

۱٫ هوای تابستان: اختلال عاطفی فصلی بیشتر با افسردگی زمستانی شناخته شده است که افراد زیادی را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. اما برای تعدادی از این افراد، این نوع افسردگی در تابستان اتفاق می‌افتد. افسردگی هوای گرم زمانی اتفاق می‌افتد که بدن یک تاخیر برای وفق یافتن با فصل جدید را تجربه می‌کند. این می‌تواند به‌خاطر عدم توازن در شیمی مغز و هورمون ملاتونین باشد.

۲٫ مصرف دخانیات: خیلی وقت است که کشیدن سیگار و سایر دخانیات یکی از عوامل افسردگی معرفی شده است اما داستان این هم مثل داستان اول مرغ بوده یا تخم‌مرغ است: افرادی که در معرض افسردگی قرار دارند بیشتر به کشیدن سیگار روی می‌آورند. اما گفته می‌شود که نیکوتین بر فعالیت انتقال‌دهنده‌های عصبی در مغز اثر می‌گذارد و موجب بالا بردن سطح دوپامین و سروتونین (که مکانیزم عمل داروهای ضدافسردگی نیز هست) می‌شود. این می‌تواند ذات اعتیادآور دارو و تغییرات خلق‌وخو که با آن همراه است و همچنین اینکه چرا افسردگی با ترک سیگار همراه است را توضیح دهد. خودداری از کشیدن سیگار و ترک آن می‌تواند به متوازن کردن موادشیمیایی مغز شما کمک کند.

۳٫ بیماری تیروئید: وقتی غده تیروئید نتواند هورمون تیروئید کافی تولید کند، به آن کم‌کاری تیروئید گفته می‌شود و افسردگی یکی از علائم آن است. این هورمون چندکاره است اما یکی از مهمترین وظایف آن عمل کردن بعنوان یک انتقال‌دهنده عصبی و تنظیم سطح سروتونین در بدن است. اگر علائم جدیدی از افسردگی را در خود مشاهده می‌کنید—مخصوصاً اگر همراه با حساسیت به سرما، یبوست و خستگی باشد—بد نیست که یک آزمایش تیروئید انجام دهید. کم‌کاری تیروئید با دارو قابل درمان است.

۴٫ عادات بد خواب: جای تعجب نیست که کمبود خواب می‌تواند منجر به آسیب‌پذیری شود اما می‌تواند احتمال بروز افسردگی را نیز افزایش دهد. در یک تحقیق که در سال ۲۰۰۷ انجام گرفت مشخص شد که وقتی به شرکت‌کننده‌های سالم کمبود خواب اعمال شد، بعد از مشاهده تصاویر ناراحت‌کننده، فعالیت مغزی بیشتری داشتند تا آن دسته از شرکت‌کنندگان که خواب کافی داشتند. و این درست شبیه به واکنشی است که افراد افسرده دارند. اگر به اندازه کافی نخوابید، وقت کافی برای شارژ کردن دوباره سلول‌های مغزی نداشته و مغز خوب کار نخواهد کرد و یکی از عوامل مختلفی که می‌تواند موجب افسردگی شود همین است.

۵٫ فعالیت بیش از حد در فیسبوک: وقت زیادی را در چت‌روم‌ها و وبسایت‌های اجتماعی می‌گذرانید؟ تحقیقات زیادی نشان می‌دهند که این می‌تواند با افسردگی مرتبط باشد، مخصوصاً در نوجوانان. معتادان به اینترنت با ارتباطات انسانی واقعی در کشمکش هستند و معمولاً همراهی ندارند و دیدگاهشان به دنیا تا حدی غیرواقعی است. برخی متخصصین حتی آن را “افسردگی فیسبوکی” می‌نامند. در یک تحقیق که در سال ۲۰۱۰ انجام گرفت، محققان دریافتند که حدود ۲/۱% از افراد بین ۱۶ تا ۵۱ سال زمان بی‌اندازه‌ای را در اینترنت سپری می‌کنند و این افراد بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی متوسط تا شدید هستند. اما محققان این نکته را نیز خاطرنشان کردند که مشخص نیست که استفاده زیاد از اینترنت موجب افسردگی می‌شود یا نه یا اینکه افراد افسرده تمایل بیشتری برای گذراندن وقت خود در اینترنت دارند یا نه.

۶٫ اتمام برنامه تلویزیونی یا فیلم: وقتی چیز مهمی تمام می‌شود، مثل یک برنامه تلویزیونی، فیلم یا یک بازسازی بزرگ در خانه، می‌تواند در برخی افراد افسردگی را تحریک کند. در سال ۲۰۰۹ برخی طرفداران آواتار احساس افسردگی و حتی میل به خودکشی را گزارش کردند زیرا دنیای ساختگی فیلم واقعی نبوده است. واکنش مشابهی به سری‌های آخر فیلم هری‌پاتر گزارش شده است.

۷٫ محل زندگی: بحث بر سر اینکه زندگی شهری بهتر است یا روستایی بحثی بی‌پایان است اما تحقیقات نشان می‌دهد که افرادی که در شهر زندگی می‌کنند تا ۳۹% بیشتر در معرض اختلالات روحی هستند تا آنها که در نواحی روستایی زندگی می‌کنند. تحقیقی که در سال ۲۰۱۱ انجام گرفت، برای این مسئله توضیح ارائه می‌دهد: شهرنشینان در بخشی از مغز که استرس را تنظیم و تعدیل می‌کند فعالیت بیشتری دارند. و مقدار بیشتر استرس می‌تواند موجب اختلالات روانی شود. میزان افسردگی در کشورها و شهرهای مختلف نیز متفاوت است. افسردگی در برخی کشورها شایع‌تر می‌باشد.

۸٫ داشتن گزینه‌های انتخابی زیاد: داشتن گزینه‌های زیاد برای انتخاب کار را سخت می‌کند. البته این برای آن دسته از افراد که در خرید معمولاً اولین چیزی که نظرشان را جلب می‌کند می‌خرند مشکل به شمار نمی‌رود. اما افرادی هستند که در صورت زیاد بودن گزینه‌های انتخاب، وقت بسیار زیادی را صرف بررسی چندباره هر گزینه می‌کنند تا بهترین را انتخاب کرده باشند. تحقیقات نشان می‌دهد که این سبک برخورد موجب ایده آل‌گرایی و افسردگی می‌شود.

۹٫ نخوردن ماهی: مصرف کم اسیدهای چرب امگا۳ که در ماهی سالمون و روغن‌های گیاهی یافت می‌شود می‌تواند موجب بالا رفتن احتمال ابتلا به افسردگی شود. در یک تحقیق که در سال ۲۰۰۴ انجام گرفت رابطه‌ای بین مصرف کم ماهی و افسردگی در خانم‌ها مشخص شد اما در آقایان این مسئله دیده نشد. این اسیدهای چرب انتقال‌دهنده‌های عصبی مثل سروتونین را تنظیم می‌کنند که می‌تواند علت ماجرا باشد. مکمل‌های روغن ماهی هم می‌توانند کمک کنند؛ حداقل یک تحقیق تایید کرده است که این مکمل‌ها به کاهش افسردگی در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی کمک کرده است.

۱۰٫ روابط خواهربرادری ضعیف: بااینکه داشتن رابطه بد با هرکسی می‌تواند موجب افسردگی شود اما در یک تحقیق امریکای که در سال ۲۰۰۷ انجام شد، مشخص گردید که مردهایی که قبل از سن ۲۰ سالگی با خواهربرادرهای خود کنار نمی‌آمدند، در سالهای بعد و بزرگسالی بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی قرار داشته‌اند. با اینکه مشخص نیست چه چیزی در رابطه خواهربرادری اینقدر مهم است، اما محققان حدس می‌زنند که این روابط می‌تواند با توانایی برقراری ارتباط افراد با هم‌سالان خود مرتبط باشد. صرفنظر از دلیل آن اما کشمکش زیاد بین خواهر و برادرها می‌تواند فرد را تا قبل از سن ۵۰ سالگی در معرض ابتلا به افسردگی قرار دهد.

۱۱٫ قرص‌های ضدبارداری: این مورد هم مانند هر داروی دیگری عوارض‌جانبی دارد. روش‌های جلوگیری خوراکی حاوی نوع سنتزی از پروژسترون هستند که تحقیقات مشخص کرده است می‌تواند موجب افسردگی در خانم‌ها شود. دلیل آن هنوز مشخص نیست و این مشکل برای همه اتفاق نمی‌افتد اما اگر خانم‌ها سابقه افسردگی دارند یا در معرض ابتلا به آن قرار دارند، با استفاده از این دارو احتمال بیشتری برای افسرده شدن آنها وجود دارد. بعضی از خانم‌ها قادر به استفاده از این داروها نیستند و پزشکان تلاش می‌کنند یک روش جلوگیری دیگر برای آنها پیدا کنند.

۱۲٫ داروها: افسردگی می‌تواند ازجمله عوارض‌جانبی بسیاری از داروها باشد. به عنوان مثال، آکوتان (ایزوترتینیون) برای از بین بردن جوش‌های پوستی تجویز می‌شود اما افسردگی و فکر خودکشی ازجمله خطراتی است که افراد را با مصرف این دارو تهدید می‌کند. افسردگی یک عارضه‌جانبی ممکن داروهای اضطراب و خواب‌آور مثل والیوم و زاناکس، لوپرسور، که برای درمان فشارخون بالا تجویز می‌شود، می‌باشد؛ داروهای پایین آورنده کلسترول مثل لیپیتور و پریمارین برای سندرم‌های پیش از یائسگی نیز از این جمله هستند. هر زمان که دارو جدیدی برایتان تجویز می‌شود حتماً قسمت عوارض‌جانبی آن را مطالعه کنید و حتماً از پزشکتان سوال کنید که در خطر ابتلا به آن قرار نداشته باشید.



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

توضیحات منطقی برای رفتار مجرمانه در کودکان

748

بازدید

توضیحات منطقی برای رفتار مجرمانه در کودکان ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۳ امتیازs
به نظر می‌رسد این روزها تعداد کودکان و نوجوانانی که به سمت رفتارهای مجرمانه گرایش پیدا می‌کنند بیشتر می‌شود. این نسل خانواده‌ها و همه جامعه را نگران کرده است. مهمترین راه برای برخورد با این مسئله، کمک به کودکان و نوجوانان برای تغییر رفتارهای منفی خود به رفتارهایی مثبت‌ است. مسائل و مشکلاتی وجود دارد که باعث می‌شود این کودکان  به طریقی نادرست واکنش نشان دهند. این می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد، مثل:

– کودک‌آزاری
– بی‌توجهی به کودکان
– ناتوانی و نقص جسمانی آنها
– شناخت نادرست آنها
– داشتن مشکلات غیرمتداول
– مشکل در کنار آمدن درست
– قرار داشتن در معرض رفتارهای مجرمانه

برای آنها که تازه شروع کرده‌اند، به نظر می‌رسد هرچقدر هم که برای محافظت از فرزندانتان دربرابر مسائل منفی تلاش کنید، غیرممکن است. فوق‌العاده خواهد بود اگر همه دنیا برای بچه‌ها مناسب بود اما متاسفانه واقعی نیست. چه در ایستگاه اتوبوس باشد، یا در مدرسه، در فعالیت‌های همراه با همسالان، در محل، در خانه یا هر جای دیگر، بچه‌ها در معرض دیدن یا شنیدن اطلاعات منفی هستند که می‌تواند روی آنها تاثیر بگذارد. شما بعنوان والدین قادر به کنترل همه چیز در زندگی فرزندتان نیستید. هرچقدر هم که اراده  و خواستی قوی داشته باشید! بچه‌ها از بچه‌های دیگر چیزهای زیادی می‌شنوند و یاد می‌گیرند. حالا همین بچه‌ها هم آن را یا در تلویزیون دیده‌اند یا از کسی دیگر شنیده‌اند.

خیلی از کارتون‌هایی که برای بچه‌ها ساخته می‌شود هم می‌توانند مقصر باشند. این موضوع بسیار موردعلاقه والدین است و نمی‌خواهیم با آن سرتان را درد بیاوریم و فقط اشاره کوچکی به آن می‌کنیم. برنامه‌های مربوط به بچه‌ها این روزها خشونت کمتری نسبت به قبل دارد و مناسب‌تر است. برنامه‌های مربوط به کودکان نوپا عالی به نظر می‌رسند و هیچ مشکلی ندارند. برنامه‌های مربوط به بچه‌های بزرگتر از ۵ سال به نظر می‌رسد چیزهایی را نشان می‌دهد که انتظار داریم بچه‌ها انجام ندهند. اما آنها یاد می‌گیرند و انجامشان می‌دهند. به طور مثال چند وقت پیش پسرم برنامه‌ای در تلویزیون دید که قصد داشت نشان دهد که کار بچه‌هایی که سر دوستشان را در توالت‌فرنگی کرده بودند و سیفون را زده بودند چقدر بد بوده اما متاسفانه نتیجه آن این شد که پسرم این کار را با دوستش انجام داد و وقتی از او پرسیدم که چرا این کار را کرده است پاسخ داد که وقتی در تلویزیون این را دیده بود به نظرش خیلی جالب و خنده‌دار بوده است و اصلاً به میکروب‌ها و چندش‌آور بودن آن فکر نکرده است.

البته خیلی از بچه‌ها ممکن است بفهمند که این کار چقدر چندش‌آور است و آن را انجام ندهند اما همه بچه‌های یکجور نیستند. آهنگ‌هایی هم در برنامه‌های تلویزیونی مربوط به بچه‌ها پخش می‌شود که ما بعنوان والدین دوست نداریم فرزندمان آنها را بخواند. البته رادیو راه‌حل‌هایی دارد مثل گذاشتن نوارها و سی‌دی‌های مخصوص بچه‌ها اما درمورد فیلم و تلویزیون کاری از دستتان برنخواهد آمد.

بعضی افراد به اندازه کافی هوشیار نیستند که فکر کنند نباید جلو بچه‌ها درمورد بعضی چیزها حرف بزنند. مردم معمولاً به اشتباه فکر می‌کنند که  بچه‌ها خوب گوش نمی‌کنند. مثلاً در ایستگاه اتوبوس هستید، چند بچه جمع شده‌اند و با هم حرف می‌زنند و بازی می‌کنند و بزرگترها هم انتظار می‌کشند. بعضی‌ها فکر می‌کنند که بچه‌ها درگیر کار و بازی خودشان هستند و به آنها گوش نمی‌کنند. بچه‌ها مثل اسفنج می‌مانند، حرف‌ها و مکالمات اطرافشان را می‌شنوند و آن را جذب می‌کنند. بعد آنچه شنیده‌اند را به بچه‌های دیگر منتقل می‌کنند.

بعضی از والدین فرزندانشان را نادیده می‌گیرند. این هم بخاطر مکالمات مناسب سن است اما به طریقی خیلی بی‌خیال‌تر. ما شاهد اتفاقی در همسایگی‌مان بودیم که هیچوقت فکر نمی‌کردیم پیش بیاید. چند بچه در زمین بازی محل بازی می‌کردند. یک بچه با یک جعبه اسباب‌بازی وارد زمین بازی شد. تا اینجا هیچ مشکلی نیست. اما شروع کرد به هر بچه یک اسباب‌بازی دادن و به آنها گفت که این اسباب‌بازی‌ها برای شروع سکس هستند. این واقعاً مشکل بزرگی است. ما مداخله کردیم و بچه با جعبه اسباب‌بازی‌اش به را به خانه‌اش فرستادیم. اما هیچکدام از والدین او حتی تا دم در هم نیامدند. حالا جای نگرانی بیشتری بود. بچه‌ها گیج شده بودند و یک عالمه سوال می‌پرسیدند. شما بعنوان والدین فقط می‌توانید چیزهایی را به او بگویید و برایش توضیح دهید که مناسب سن او باشد اما در عمق فکرشان هنوز سوالاتی بی‌پاسخی دارند که جواب‌های شما راضی‌شان نکرده است.

بی‌توجهی و کم‌محلی به بچه‌ها انواع مختلفی دارد. بیشتر آنها به استفاده از حس پدر یا مادر بودن و مراقبت از بچه برمی‌گردد. منظور مراقبت‌ها و توجه‌های مثلاً پزشکی و اینها نیست. بیشتر جنبه ذهنی و روانی آن مدنظرمان است. خیلی از بچه‌ها مشکلات ذهنی و رفتاری دارند. پیدا کردن متخصصین خوبی که در این زمینه حرفه‌ای باشند ممکن است خسته‌کننده باشد. ممکن است بچه‌ پیش دکترهای مختلفی برود اما اگر این دکترها درکی از مسائل فرزندتان نداشته باشند، نخواهند توانست فرزندتان را درمان کنند. نتیجه این خواهد شد که کودک به آن رفتارهای خود ادامه می‌دهد و سرکش‌تر می‌شود. از شما بعنوان والدین انتظار می‌رود که این خدمات را برای او فراهم کنید. اگر این کار را نکنید، ممکن است جزء آندسته والدین طبقه‌بندی شوید که توجهی به نیازهای ذهنی و رفتاری فرزندشان ندارند. پیدا کردن متخصص خوب اهمیت زیادی دارد. بعضی از آنها ممکن است در این زمینه آموزش ندیده باشند، بعضی ممکن است آموزش دیده باشند اما تجربه کافی نداشته باشند. بعضی از آنها برای بررسی سوابق رفتاری کودک تنبل هستند و حوصله ندارند به همه نگرانی‌های شما درمورد فرزندتان گوش دهند. همچنین ممکن است خیلی زود درمورد تشخیص مشکل فرزندتان تصمیم‌گیری کنند. اما متخصصین خوب هم وجود دارند. اگر کودک آن خدماتی که نیاز دارد را دریافت نکند هیچ پیشرفتی در رفتار و وضعیت او مشاهده نخواهید کرد.

خیلی از والدین که فرزندشان مشکل جدی دارد واقعاً سردرگم می‌شوند. این سردرگمی باعث می‌شود اینطرف و آنطرف بروید و همه چیز را امتحان کنید. پیدا کردن بهترین خدماتی که می‌تواند برای فرزندتان مفید باشد کار سختی است مخصوصاً اگر با بچه‌ای سروکار داشته باشید که مشکلش غیرعادی باشد. همچنین صداقت یکی از مهمترین عوامل در بهبودی فرزندتان است. اگر کودک یا والدین او با متخصص صادق نباشند، بی‌فایده خواهد بود. بهترین دکتر با کودک کار خواهد کرد اما اگر همه اطلاعات صادقانه و درست را دریافت نکند، نمی‌تواند با توجه به نیاز اصلی فرزندتان برای او درمان انجام دهد.

کودک‌آزاری نقش بسیار مهمی در رفتار بچه‌ها بازی می‌کند. این مسئله بچه‌ها را حتی بسیار بیشتر از افراد بزرگسال تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. هر کودکی رفتار متفاوتی را دربرابر آن نشان می‌دهد. اگر حل‌نشده باقی بمانند خیلی زود به یک رفتار مجرمانه تبدیل می‌شوند. حتی بچه‌هایی که از موقعیت‌های کودک‌آزاری بیرون آورده می‌شوند به سمت امتحان کردن آن می‌روند اما برای بهتر شدن کمک می‌گیرند برخلاف بچه‌هایی که وادار می‌شوند در موقعیت‌های کودک‌آزاری بمانند.

بچه‌ها باید تشویق شوند که راحت حرف‌هایشان را بزنند و یک نفر را داشته باشند که به او اعتماد کامل داشته باشند. نگرانی و احساسات منفی در آنها منجر به فاجعه می‌شود. به کودکتان کسانی را معرفی کنید که می‌توانند آزادانه با آنها درمورد نگرانی‌ها و مشکلاتشان حرف بزنند. بچه‌ها قادر نیستند به خوبی بزرگتر با نگرانی‌های احساسی کنار بیایند و آنها را کنترل کنند و نیاز به کمک دارند.

شما بعنوان والدین ممکن است نگرانی‌هایی داشته باشید که نیاز به توجه دارد تا بتوانید برای فرزندتان بهترین باشید. این برای بهبود سلامتی فرزندتان و خودتان بسیار مفید است. استرس بزرگترین و متداول‌ترین مسئله‌ای است که بچه‌های مشکل‌دار تجربه می‌کنند. اما مسائل دیگری هم هستند که نیاز دارید برای خودتان به دنبال کمک تخصصی بروید. والدین یا کودک ممکن است در زمینه‌های زیر نیاز به کمک متخصص پیدا کنند:

– رفتار
– کنترل استرس
– کنترل عصبانیت
– افسردگی
– مهارت‌های مقابله

بچه‌ها و رفتارهای مجرمانه آنها می‌تواند با عوامل مختلفی در ارتباط باشد. شما بعنوان والدین می‌بایست برای جلوگیری از مجرم شدن آنها، به دنبال کمک برایشان باشید. این بچه‌ها نسل بعدی جامعه هستند. همه چیز در محدوده توانایی آنهاست. به آنها کمک کنید راهنمایی و حمایتی که می‌خواهند را دریافت کنند. پیشگیری خیلی مهم است. حتی در راه تبدیل شدن به یک مجرم هنوز فرصت مداخله و کمک وجود دارد. پس اجازه ندهید این مسئله و مشکل کوچک جلو شما را بگیرد و نگذارد کمک لازم برای فرزندتان را در اختیار او قرار دهید.



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

اضطراب جدایی در کودکان، آیا کودک شما به راحتی به مهد کودک و یا مدرسه می رود؟

1,268

بازدید

اضطراب جدایی به‌طور طبیعی بین سن ١٨ ماهگی و ٣ سالگی رخ می‌دهد که اوج آن در سن ٢۴-١٢ ماهگی است و پس از ٢۴ ماهگی به‌تدریج کاهش می‌یابد. اضطراب کودک هنگام جدا شدن از والدین معمولاً از یک روز به روز دیگر متفاوت است، یک روز کودک هنگام جدا شدن از مادر مضطرب می‌شود، روز دیگر به مادر می‌چسبد و غمگین است و یک روز دیگر، قشقرق راه انداخته و در مقابل جدایی مقاومت و واکنش شدید از خود بروز می‌دهد. به‌تدریج کودک به سمت استقلال می‌رود ولی هنوز مرحله انتقالی می‌تواند مشکل باشد و برای کودک و مادر استرس‌زا باشد.
برای کودکانی که تجربه جدایی‌های بسیار مکرر و یا بسیار اندک از مادر داشته‌اند، جدایی ممکن است اضطراب بیشتری را ایجاد کند. هرچه کودک بزرگ‌تر می‌شود و مفهوم زمان را درک می‌کند و مدارای موفقیت‌آمیز هنگام جدایی را بیشتر تجربه می‌کند، از اضطراب او کاسته می‌شود.
عواملی که ممکن است در شدت اضطراب جدایی کودک دخالت داشته باشند شامل موارد زیر است:
•خستگی و بیماری کودک
•تغییر در عادات و برنامه‌های منزل
•تغییراتی که در خانواده رخ می‌دهد مانند: تولد فرزند جدید، طلاق، جدایی والدین، مرگ و یا بیماری اعضای خانواده و …
•عوض شدن پرستار و یا مراقبین کودک
•والدین معمولاً علت اضطراب جدایی نیستند ولی می‌توانند با رفتارهای خود آن‌را بدتر یا بهتر کنند.
•کودکانی که از نظر سرشتی، کودکان سخت و دشواری هستند و به تغییرات جدید، مکان و اشخاص جدید دیر عادت می کنند، بیشتر مستعد اضطراب جدایی هستند.
عوامل زیر می‌تواند شانس اضطراب جدایی را در کودک شما کاهش دهد:
•از سن ۶ ماهگی به بعد در زمان‌هایی کوتاه و به‌طور گهگاه از پرستار کودک و یا شخص نزدیک دیگر استفاده کنید تا کودک را مراقبت و نگهداری کند. این موضوع علاوه بر آن‌که کمک می‌کند تا کودک در زمان‌هایی کوتاه، دور شدن از مادر را تجربه کند، فرصتی را نیز در اختیار کودک قرار می‌دهد تا اعتماد به سایر بزرگسالان در او شکل گیرد.
•از ١٢ ماهگی به بعد کودک را وارد ارتباط با همسالان نمائید. (گر چه کودک در این مرحله معمولاً وارد بازی‌های مشارکتی نمی‌شود) و از سن ٣ سالگی می‌توانید فرصت تجربه بازی‌های گروهی را به او بدهید.
•از سن ۴-٣ سالگی کودک می‌تواند بعضی اشکال کلاس‌های پیش‌دبستانی و مهدکودک را تجربه کند، به‌خصوص برای کودکانی که زیاد به والد خود وابسته هستند.
گونه به کودکی که از اضطراب جدایی رنج می‌برد کمک کنیم؟
•در ابتدا سعی کنید کودک را در زمان‌هایی کوتاه به مراقب جدید یا مهد کودک بسپارید، زمان‌هایی که بتواند تجربه‌های مثبتی را در آن‌جا داشته باشد.
•قبل از آنکه کودک را در محل جدید ترک کرده و تنها بگذارید، کمک کنید تا کودک با محیط و مردم جدید آشنا شود.
•روی موارد مثبتی که در محیط جدید رخ می‌دهد متمرکز شوید، نگذارید بچه‌ها از تصور چیزهای بدی که ممکن است رخ دهد نگران شده و بترسند.
•اضطراب کودک را به تمسخر نگیرید و او را به‌خاطر این ترس و اضطراب سرزنش و شماتت نکنید.
•اجازه دهید تا کودک شما بداند که می‌فهمید چقدر سخت است که انسان از کسی که تا این حد دوستش دارد جدا شود، کودک را درک کنید و بپذیرید. اما زیاد با او همدردی و دلسوزی نکنید.
•تسلیم خواسته کودک نشوید و به او بفهمانید که در امنیت و سلامت خواهد بود.
•عشق، محبت و علاقه بی‌قید و شرط خود را از کودک دریغ نکنید.
•اگر کودک بزرگ‌تر است او را به کودکان دیگری که در آن محیط هستند معرفی کنید و بازی و تفریح خاصی را با آن‌ها ترتیب دهید.
•انتظار آن‌را داشته باشید که در چند هفته اول ورود به مهد و یا مدرسه کودک خسته باشد و زود تحریک‌پذیر شود.
•هنگام ترک کودک او راببوسید و نوازش کوتاهی نموده و با خوشرویی از او خداحافظی کنید.
•مراسم خداحافظی و ترک کودک را خیلی طولانی نکنید، بر احساسات دلسوزانه خود غلبه کنید و چندین بار نروید و برگردید.
•دزدکی و یواشکی کودک را ترک نکنید.
•قبل از شروع مهد، آمادگی و یا مدرسه، تدارک کتاب، دفتر و وسایل مورد نیاز کودک را ببینید و برای فراهم آوردن آنها کودک را مشارکت بدهید.
•حتی زمانی که فکر می‌کنید مربی و یا معلم کودک شما سخت‌گیر است و یا کودک توسط کودک دیگری مورد قلدری و اذیت قرار گرفته است، او را از مدرسه و یا مهد خارج نکنید، سعی کنید مشکل را رفع نمائید.
•اگر کودک تحت هیچ شرایطی حاضر نشد به مهد یا مدرسه برود و در منزل ماند، برای او زیاد فعالیت‌های تفریحی و سرگرمی فراهم نکنید.
•در بازی‌ها با ایفای نقش، جدایی را با کودک تمرین کنید.
•پس از بردن کودک به مهد یا مدرسه مدتی آنجا بمانید، سپس کودک را با معلم یا مربی تنها بگذارید و سپس نزد او برگردید.
سخنی با مربیان و معلمان کودک:
•خود را به کودک معرفی کنید و از او دعوت کنید تا با اسباب‌بازی‌ بازی کند یا چیزی بخورد.
•اگر کودک دچار حمله هراس شده است از والد بخواهید نزد کودک بماند تا وی آرام‌تر گردد و او را با صدایی گرم ، محبت‌آمیز، راسخ و قاطع آرام کند.
•هرگز کودک را به‌خاطر اضطراب و غمگینی‌اش مورد انتقاد قرار ندهید.
توجه:
در صورتی‌ که کودک موارد زیر را نشان دهد، لازم است مورد ارزیابی دقیق‌تر قرار گرفته و مشاوره تخصصی‌تر دریافت کند:
•چنانچه پس از گذشت ٢ هفته کودک هنوز آرام نگرفته است و مشکلات هنگام جدایی ادامه دارد.
•کودک صبح‌ها قبل از جدا شدن از مادر و رفتن به مهد کودک یا مدرسه شکایات جسمی مکرر مانند: سردرد، دل‌درد، سرگیجه، حالت تهوع، استفراغ، طپش قلب و … دارد.
•اضطراب جدایی به سال‌های مدرسه ابتدایی کشیده شده و با فعالیت‌های متناسب رشدی و سنی کودک تداخل دارد.
•کودک در هیچ مرحله‌ای از زندگی خود دچار اضطراب جدایی نشده است.
•امتناع از رفتن به مدرسه در بچه‌های بزرگ‌تر و نوجوانان اکثراً مطرح کننده مشکل جدی‌تری است که نیازمند کمک تخصصی است.



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

باز هم روانشناسی شادی شادی شادی

2,707

بازدید

باز هم روانشناسی شادی شادی شادی ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۶ امتیازs
شادی حالتی هیجانی است که منجر به سرزندگی، چالاکی، رضایت مندی و علاقه مندی در افراد جامعه می شود. به اعتقاد روان شناسان، شادکامی دارای سه جزء اساسی است: هیجان مثبت، رضایت از زندگی و نبود هیجانات منفی.

هم چنین برخی روان شناسان معتقدند: روابط مثبت و سازنده با دیگران، هدفمند بودن زندگی، رشد شخصیتی، دوست داشتن دیگران و زندگی از مولفه های شادکامی و نشاط هستند. (علیپور ۱۳۷۹؛ پناهی  1388)

از جمله عوامل شادی بخش در زندگی می توان همسر خوب، دوست خوب، شغل مناسب، برنامه تفریحی سالم، معنویت و… را نام برد.

البته برای داشتن زندگی شاد و معاشرت لذت بخش داشتن مهارت های اساسی و یادگیری آنها ضروری است بنابراین ایجاد رابطه صمیمی و احساس شادکامی نیازمند مهارت های روانی و اجتماعی است که به ترتیب موارد زیر را شامل می شوند:

الف ـ ارتباط کلامی و غیر کلامی صحیح:

مهارت ارتباط کلامی و غیر کلامی به عنوان ساده ترین راه ارتباط از اصول اساسی ارتباط به شمار می رود مهارت «خوب سخن گفتن» و «سخن خوب گفتن» منجر به ایجاد رابطه توام با احترام و صمیمیت خواهد شد که در نهایت نتیجه آن چیزی جز احساس رضایت و شادی نخواهد بود البته مهارت های غیر کلامی صحیح نیز تاثیر گذار خواهند بود. از جمله احترام، رعایت ادب، شیوه رفتار صحیح و رعایت آداب فرهنگی و اجتماعی منجر به ایجاد ارتباط و دوام آن ها خواهد شد.

هم چنین هنر «خوب گوش دادن» به عنوان یک مهارت نشان از توجه و احترام به طرف متقابل است. از این راه فرد احساس ارزشمندی می کند و شما با این کار نشان خواهید داد، برای طرف مقابل ارزش و احترام قائل هستید.

 

ب ـ ایجاد جاذبه های میان فردی:

۱-    تبسم و خنده:

گرمی  تبسم و نشاط آوری آن، باعث رفع کینه ها شده و روابط انسانی را تعادل می بخشد.  خنده باعث سلامتی بدن، رفع فشار روانی و موجب شادابی می شود. خندیدن به آرامش و استراحت بدن، آرامش قلب، کاهش فشار روانی، تقویت دستگاه ایمنی بدن، ایجاد خلاقیت و کارایی بیشتر کمک می کند. (ریو به نقل از سید محمدی ۱۳۸۱؛ پناهی  1388)

۲-    احترام و تکریم:

نیاز به احترام و تکریم منزلت، یکی از نیازهای روان شناختی انسان ها قلمداد می شود. بنابراین حفظ و رعایت آن باعث احساس شادکامی و رضایت خواهد شد.

۳-    هدیه دادن و گرفتن:

هدیه سمبل عاطفه، محبت و علاقه مندی است. هدیه باعث دوستی، محبت، شادمانی و رفع کدورت است. بنابراین دادن هدیه به دوستان و عزیزان به مناسبت مهمانی و تولد و… می تواند در جلب اعتماد و افزایش شادابی تاثیر گذار باشد. هم چنین گرفتن هدیه از عزیزان و تشکر از آنها می تواند در پایداری ارتباط و افزایش نشاط تاثیر گذار باشد.

۴-    آراستگی و نظافت:

آراستگی و نظافت ظاهری از ویژگی هایی است که در ایجاد رغبت، علاقه مندی و شادابی نقش زیادی دارد. یافته های پژوهشی نشان می دهد که اکثر انسان ها افراد زیبا و آراسته را موقر، جالب، اجتماعی، مستقل، مهیج، دوست داشتنی، سازش یافته، دارای مهارت اجتماعی و موفق می دانند.(آذربایجانی ۱۳۸۲؛ پناهی  1388)

۵-    مثبت نگری و مثبت گرایی:

اعتماد به خود و دیگران از نشانه های سلامت روان است. خوش بینی به مسائل زندگی و تبیین های خوشبینانه از حوادث ناخوشایند نیز در توانایی رویارویی با مشکلات تاثیر می گذارد.

۶-    توجه به رغبت ها:

علایق و گرایش ها، و توجه به علاقه مندی های شخصی می تواند در ارضای نیاز های فردی و اجتماعی تاثیر مثبتی داشته است. بنابراین صرف زمان مناسب برای پرداختن به علایق های شخصی موجب نشاط و شادکامی خواهد شد.

۷-    برخورداری از وسعت نظر و سعه صدر:

منظور از وسعت نظر، داشتن ویژگی هایی نظیر بلند نظری، بزرگواری و گذشت است.

۸-    استفاده از سیستم پاداش:

از طریق پاداش دادن، به تقویت خود بپردازید. با ارائه پاداش به خود می توانید خود را به ادامه فعالیت و پرورش علایق امیدوار و فعال نگه دارید. هم چنین توجه به روند فعالیت باعث تمرکز بیشتر و هدفمندی خواهد شد. پیشرفت کار و بررسی آن موجب احساس رضایت و شادکامی خواهد شد. 

۹-    خوش اخلاقی:

خوش خلقی  باعث گورایی و جذابیت زندگی می گردد و خستگی حاصل از تلاش های روزانه را مرتفع می کند.

 

پ ـ تفریح و مسافرت:

تفریح و مسافرت از برنامه هایی است که در شادی و نشاط افراد تاثیر شگرفی دارد. از  آن رو که تفریح و مسافرت بر جنبه مختلف جسمی و روانی انسان ها تاثیر دارد، به چند نمونه از این تاثیرات اشاره می شود:

۱-  عاطفه مثبت:

تفریح و مسافرت در ایجاد عاطفه مثبت و بانشاط، تاثیر زیادی دارد.

۲-  شادی:

تفریح می تواند باعث شادی افراد باشد. فعالیت های تفریحی قوی ترین منبع برای رضایت زندگی هستند.

۳-  بهداشت روانی جسمی:

تفریح علاوه بر شادی و عاطفه مثبت، در بهداشت روانی و آرامش فکری نیز تاثیر گذار بوده و نقش تعیین کننده ای در این حوزه دارد. البته تفریح نباید به جسم و روان آسیب بزند بنابراین استفاده نکردن از مواد اعتیاد آور، اجتناب از کارهای خطر آفرین و توجه به عواقب اجتماعی تفریح می تواند امنیت و بهداشت جسمی و روانی را تامین نماید.

 

ت ـ ورزش:

آثار ورزش در سلامت و پیش گیری از بیماری ها و انحرافات و پر کردن اوقات فراغت، بر کسی پوشیده نیست. تحقیقات ثابت کرده ورزش علاوه بر سلامتی، باعث می شود افراد خلقشان بهبود پیدا کند و از زندگی بیشتر لذت ببرنند.(آرگاپل ۱۳۸۳؛   پناهی  1388)

 

ث ـ دید و بازید و صله رحم :

یکی از تاثیر گذار ترین و با اهمیت ترین عوامل موثر بر بهداشت روان، نشاط درونی  و شادکامی انسان ها، دید و بازید و انجام صله رحم است.  از طریق معاشرت و رفت آمد فرد احساس امنیت و آرامش بیشتری را خواهد داشت. زیرا احساس تنهایی و رهایی ندارد و در جمع احساس پویایی و ارزش بیشتری را خواهد داشت .

 هم چنین افراد در زمان حزن و اندوه نیازمند دریافت حمایت از دیگران هستند. رفع مشکل، داشتن گوش شنوا و دریافت حمایت مالی، روانی و عاطفی از جمله مزایای رفت و آمد است علاوه بر آن با پر کردن اوقات فراغت و تنهایی از طریق مهمانی رفتن و میزبانی عزیزان نشاط روانی و اوقات فراغت خوبی را خواهد  داشت. 



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

همه آنچه در مورد “اضطراب” نمی دانید

1,859

بازدید

همه آنچه در مورد “اضطراب” نمی دانید ۲٫۶۷/۵ (۵۳٫۳۳%) ۳ امتیازs
افراد مضطرب بیشتر به خودشان فکر می‌کنند تا دیگران و آنها همیشه از تغییر موقعیت و شروع هر کاری بیشتر احساس اضطراب و هراس می‌کنند.

دوره‌هایی در زندگی وجود دارد که در آن هر شخصی ممکن است احساساتی مانند ترس، فشار، افسردگی، اضطراب و یا از دست دادن اراده داشته باشد. این دوره‌ها به شدت پریشان کننده هستند. روز بدی را پشت سر گذاشتن، احساس گرفتگی و غمگینی و سوگ، همگی اجزای طبیعی تجارب زندگی آدمی محسوب می‌شوند.
این تجارب نوعی پاسخ‌ طبیعی به دشواری‌های زندگی مانند نومیدی، فقدان‌ها و رویدادهای هیجانی دردناک به‌شمار می‌آیند که همگی اینها اضطراب زندگی نامیده می‌شود.

روانشناسان، نظریه و دیدگاه‌های مختلفی در رابطه با اضطراب دارند.
به عقید فروید اضطراب انسان در نتیجه فشار و امیال واپس زده و یک سلسله کشمکش‌ها میان قسمت‌های مختلف شخصیت است و همچنین براساس نظریه آدلر اضطراب نتیجه قصور در یادگیری است و نیز نتیجه ادراک و تصورات معیوب و منحرف در انسان می‌باشد.
آدلر معتقد است اضطراب ، زندگی فرد را تا حد زیادی تلخ می‌کند، و امید اوبه ایجاد زندگی آرام نابود می‌کند. افراد مضطرب بیشتر به خودشان فکر می‌کنند تا دیگران و آنها همیشه از تغییر موقعیت و شروع هر کاری بیشتر احساس اضطراب و هراس می‌کنند.
در مجموع در تعریف اضطراب می‌توان گفت بیشتر به حالت‌های هیجانی نگرانی و دلواپسی به علت خطری نامعلوم اطلاق می‌شود.

تفاوت ترس و اضطراب
باید توجه داشت که اغلب افراد اصطلاح ترس و اضطراب را به صورت مترادف به کار می‌برند در صورتی که تمایزی بین ترس و اضطراب وجود دارد زیرا ترس اغلب به ارزیابی اولیه از یک خطر واقعی بر می‌گردد. در حالی که اضطراب همان‌گونه که قبلا نیز اشاره شد بیشتر به حالت هیجانی نگرانی به علت خطری نامعلوم گفته می‌شود.

علائم اضطراب
علائم اضطراب را می‌توان از سه بعد بدنی، فکری و روانی بررسی کرد. وجود مجموعه‌ای از این علائم بدنی، فکری و روانی ما را متوجه می‌کند که مضطرب هستیم.
این علائم عبارت است از:
بدنی: وقتی مضطرب می‌شوید بدنتان با تپش قلب، تنگی نفس، از دست دادن اشتها، تهوع، بی‌خوابی، تکرر ادرار، چهره برافروخته ، تعریق، اختلال درگفتار و بی‌قراری، واکنش‌ نشان می‌دهد.
تفکر: اضطراب موجب سردرگمی، اختلال درحافظه و تمرکز، حواس پرتی، ترس از دست دادن کنترل، کم‌رویی، گوش به زنگی و افکار تکرار شونده می‌شود.
روانی: وقتی مضطرب هستید، عصبی، بی‌طاقت ، نگران، هشیار، وحشت زده، دلواپس، افسرده ، تنیده، ترسناک یا هیجان زده می‌شوید.

مهارت مقابله با اضطراب
روش‌های مختلفی برای مقابله با اضطراب وجود دارد.
می‌توان به پنج مهارت اساسی و موثر مقابله با اضطراب اشاره کرد:
مهارت اجتناب نکردن: این روش راه وسوسه انگیزی برای مقابله با اضطراب است اما باید توجه داشته باشید که این روش در کوتاه مدت اضطراب را کاهش می‌دهد و در طولانی مدت مشکلاتی را ایجاد می‌کند. در واقع اجتناب موجب تسکین موقت می شود. اجتناب از افراد ومکان‌ها و تکالیفی که زندگی را مشکل می‌کند تقویت کننده است. متاسفانه این منابع اضطراب تا زمانی که با آن روبه‌رو نشوید خود به خود مرتفع نمی‌شود و هر چه بیشتر از این عوامل اضطراب زا اجتناب کنید بیشتر به سراغ شما می‌آیند.
مهارت استفاده از رویارویی مثبت: ما از طریق تجارب زندگی خود می‌توانیم با شرایط اضطراب ساز مقابله کنیم یا به عبارتی اگر می‌خواهی موفق باشی، طوری عمل کن که انگار موفق هستی و موفق خواهی شد.
استفاده از این روش دو دلیل دارد: اول اینکه مواجهه رویارویی مثبت ، راهی است برای حساسیت زدایی خود نسبت به منابع اضطراب‌ساز که زندگی را برای ما دشوار می‌کند.
دوم ، رویارویی مثبت با مسائل، بر خود پنداره شما تاثیر می‌گذارد. تصور کنید وقتی به‌جای اجتناب از اضطراب به کار درستی دست می‌زنید چقدر احساسات شما متفاوت خواهد بود.

مهارت تسلط گرا بودن: افرادی که تسلط گرا هستند انرژی خود را برای کسب و توسعه مهارت‌ها صرف می‌کنند و مشکلات را به تجارب آموزنده مبدل می‌سازند. این نوع نگرش نسبت به مشکلات زندگی در مقابل عملکرد گرایی قرار دارد که اولین هدف در آن اجتناب از اشتباه کردن است. زیرا برای افراد عملکرد گرا سخت است که بعد از شکست بتوانند سرحال باشند و همچنین غلبه بر کمرویی وبه دست گرفتن ابتکار عمل در روابط شخصی هم برای این افراد سخت است.
برای اینکه تسلط‌گرا باشید باید دو چیز را به یاد داشته باشد؛ اول، باید توجه خود را به کاری که در پیش دارید تمرکز کنید واز خود تردیدی‌ها و سایر عقاید منفی که مزاحم عملکرد بهتر شما هستند اجتناب کنید. دوم، باید به تکلیف به عنوان یک چالش نگاه کنید.
مهارت یادداشت برداری: هنگامی که شما دارید روی اضطراب خود کار می‌کنید، یادداشت برداری روش خوبی است.
باید اطلاعات زیر را یادداشت برداری کنید:
۱٫ تاریخ ، ساعت، روز و موقعیت.
۲٫ درجه‌بندی اضطراب براساس مقیاس یک( خفیف) تا پنج( شدید). نکته‌ای که در اینجا باید به یاد داشته باشید این است که ابتدا باید علائم اضطراب را بنویسید و بعد براساس مقیاس یک تا پنج به آن نمره دهید. این عملکرد باعث بالا رفتن آگاهی شما نسبت به اضطرابتان می‌شود.
۳٫ ارزیابی‌های خود ازموقعیت( چه چیزهایی به خود گفتید).
۴٫ مهارت مقابله‌ای که به کار بردید.
۵٫ درجه‌بندی مجدد اضطراب براساس همان مقیاس پنج درجه‌ای. نتایج مفید مهارت یادداشت برداری این است که از زمان و مکانی که مضطرب می‌شوید آگاهی دقیق می‌یابید و این اطلاعات در طرح ریزی مهارت‌های مقابله‌ای به شما کمک می‌کند و اینکه یادداشت برداری به شما کمک می‌کند تا مهارت‌های مقابله‌ای مفید و اثربخش را از مهارت‌های مقابله‌ای نامناسب تشخیص دهید.

مهارت‌ آمادگی برای تمرین:
اگر میل دارید به‌طرز موثری با اضطراب مقابله کنید باید روی آن کار کنید. اثربخشی مهارت‌های مقابله با اضطراب در تحقیقات عملی اثبات شده است. اما این مهارت‌ها تنها زمانی اثربخش هستند که شرکت‌کنندگان در تحقیق برای تسلط بر آنها وقت و تلاش کافی صرف کنند وبه تمرین آن بپردازند. باید هر روز مهارت‌های مقابله با اضطراب را تمرین کنید. همه ما در مواقع مختلف زندگی احساس اضطراب می‌کنیم. از آنجا که اضطراب دارای دو جنبه عینی و ذهنی است برخی از رویدادهای زندگی ما را متقاعد می‌کند که در وضعیت خطرناکی هستیم.میگناirدر این شرایط، اضطراب ، یک واکنش طبیعی است. کار اضطراب بسیج کردن نیروی دفاعی بدن است و به ما هشدار می‌دهد گوش به زنگ باشیم و خود را از خطر حفظ کنیم. زمانی که ارزیابی اولیه شما از خطری قریب الوقوع، واقع‌بینانه و درست است و در این وضعیت باید به‌دنبال یافتن پاسخ مقابله‌ای مناسب باشید، داشتن اضطراب نه تنها اشکالی ندارد بلکه در طول فرایند مقابله، به شما انرژی و نیرو نیز می‌دهد.
نکته‌ای که نباید آن را فراموش کنید این است؛ اضطراب زمانی مشکل آفرین است که شما بدون دلیل موجه، احساس ناراحتی و تنش کنید. در نتیجه شما بی‌جهت دچار رنج و عذاب می‌شوید زیرا بدن و ذهن شما برای دفع خطر یا تهدیدی که به طور اشتباه برای خود ایجاد کرده‌اید برانگیخته می‌شود.



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

کودک خود را مسئولیت پذیر بار بیاورید

1,117

بازدید

کودک خود را مسئولیت پذیر بار بیاورید ۳٫۵۰/۵ (۷۰٫۰۰%) ۴ امتیازs
شاید با خودتان فکر کنید که «پس کی پسرم می‌تواند اتاقش را خودش جمع کند!» یا «روزی را می‌بینم که دخترم لباس‌هایش را مرتب در کمد بگذارد؟!» وقتی ریخت و پاش و بی‌نظمی و بازیگوشی فرزندتان را می‌بینید شاید فکرش را هم نکنید که همین‌ها روزی از پس کارهایی که به آنها محول می‌شود، بربیایند. اما لازم نیست خودتان را خیلی نگران کنید. کافی است کودکی خودتان را به خاطر بیاورید تا بفهمید که آنها هم بالاخره روزی همین کارهای شما را انجام خواهند داد. ولی بهتر است چند راه را امتحان کنید تا زودتر این حس زیبای مسئولیت‌پذیری را در آنها زنده کنید.

 

کارهای کوچک به او بسپارید
وقتی کودکان انجام کارهای ساده را به عهده می‌گیرند، این احساس را دارند که در انجام کاری مفید برای خانواده مشارکت می‌کنند. بهتر است یک چارت وظایف تهیه کنید.  اگر کودک کوچک است به جای کلمات از تصاویر در این چارت استفاده کنید. این چارت می‌تواند از مسئولیت‌های کوچک مانند خاموش کردن چراغ‌های اضافی خانه تا قفل کردن در یا جمع کردن کاغذهای روی زمین باشد. فقط بگذارید  او این کارها را انجام دهد و برای رسیدن به این هدف صبور باشید. باید حواس‌تان باشد که با افزایش کارهایی که باید کودک انجام دهد، او نیاز به تشویق هم دارد.

بگذارید آنچه می‌خواهند را به دست بیاورند
 اگر کودک‌تان یک هدیه گران‌قیمت می‌خواهد بهترین کار این است که از او بخواهید نیمی از پول آن هدیه را خودش به دست آورد و به آنها کمک کنید از مهارت‌های‌شان استفاده کنند. در این مدت شما می‌توانید بابت برخی کارهای خانه به آنها پول پرداخت کنید. مثلا اگر برای کاشتن گلی در باغچه یا شستن ظرف‌ها به شما کمک کردند، مبلغی برای‌شان در نظر بگیرید. این بهترین دادوستد برای القای حس مسئولیت‌پذیری در آنهاست.

به کودکان یاد دهید اشتبا‌هات‌شان را بپذیرند
 اگر کودکان‌تان کار اشتباهی انجام دادند نه آنها را بترسانید و نه خیلی ساده از کنار آن بگذرید. قبول اشتباه یکی از بهترین راهکارها در زندگی است. این باعث می‌شود شما برای هر آنچه انجام دادید، مسئول باشید.

باورشان کنید
 مدام تکرار نکنید که «تو نمی‌تونی این کار رو انجام بدی!»، «تو از پس این کار برنمیای!» بهتر است ظرفیت آنها را دریابید و متناسب با آن از آنها توقع داشته باشید. وقتی آنچه را که در توان‌شان است از آنها بخواهید،‌ آنها با حس قوی مسئولیت‌پذیری‌شان شما را شگفت‌زده می‌کنند. در این مورد آنچه مهم است تلاشی است که کودک برای انجام کار می‌کند و نتیجه کار اهمیتی ندارد.

هر چیز کوچکی ارزش انجام دادن را دارد
باید اطمینان حاصل کنید که آنها فکر نمی‌کنند که کارهایی مانند کارهای خانه پیش‌پا افتاده و بی‌ارزشند. باید فرزندان فهرستی از کارهایی داشته باشند که بابت انجام‌شان از کسی خواهش نکنند مانند زمانی که یک لیوان آب می‌خورند و لیوانش را برمی‌گردانند یا قرار دادن کفش‌های‌شان در جاکفشی یا حتی حمل کوله‌پشتی مدرسه‌شان.



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

تمریناتی برای مبارزه با کمرویی

2,639

بازدید

تمریناتی برای مبارزه با کمرویی ۳٫۹۲/۵ (۷۸٫۳۳%) ۱۲ امتیازs
  پاهای تان شروع می کند به لرزیدن، رنگ تان می پرد و قلب تان تالاپ تالاپ می کند! نه جانم این زمانی نیست که شما رفته اید خواستگاری! بلکه زمانی است که روی تان نمی شود در جمعی حاضر شوید یا در میان گروهی حرف بزنید. ترس از ملاقات و دیدن آدم های مختلف باعث می شود که دور خیلی از مهمانی ها، برنامه ها و جمع ها را خط بکشید و بی خیال همه آن ها شوید. اگر شما هم از دردی به نام کمرویی رنج می برید و احساس می کنید این ترس و واهمه شما را از خواسته ها و آرزوهای تان دور کرده است بهتر است از همین حالا به فکر راهی برای مبارزه با آن باشید. گفته باشیم اگر دیر شود نصف زندگی تان را از دست داده اید!

 

 

● دردسرهای یک بدون رو!

 

کارشناسان می گویند اگر شما از ملاقات و دیدار مردم واهمه دارید و از این اتفاق احساس ناراحتی می کنید و نمی توانید به راحتی با اطرافیان تان تعامل داشته باشید در واقع دچار حالتی به نام کم رویی هستید. کم رویی حالتی است که بیش تر آدم ها، آن را در موقعیت های مختلف زندگی شان تجربه کرده اند اما فقط آن هایی دچار مشکل می شوند که در همه موقیعت های زندگی از حضور دیگران احساس ناراحتی می کنند. آدم های کم رو با دیدن چند تا آدم، دچار تپش قلب، عرق کردن، سرخ شدن و حتی گاهی دچار ناراحتی معده می شوند.

 

علاوه بر این علایم جسمی که دامن آن ها را می گیرد افراد کم رو از نظر برخوردهای اجتماعی هم ضعیف عمل می کنند یعنی یا از آدم های دیگر فرار می کنند و سعی می کنند در موقعیت های اجتماعی قرار نگیرند یا آن قدر بد برخورد می کنند که دیگران حس خوبی نسبت به آن ها پیدا نمی کنند. کم روها دایم در حال تحقیر کردن خودشان هستند و فکر و احساس شان درگیر این است که خودشان را کوچک کنند یا دایم نگران این هستند که دیگران در مورد آن ها چه فکری می کنند.

 

مثلا در یک جمع، هی به این فکر می کنند که الان همه در مورد من منفی فکر می کنند و می گویند من یا زشتم، یا قیافه خوبی ندارم، یا لباسم مناسب نیست و… یا هی خودشان با خودشان فکر می کنند که چه آدم به درد نخوری هستند، مزخرف اند و هزار و یک ایراد دارند. آدم های کم رو به خودشان ظلم می کنند چون در خیلی از موارد نمی توانند حق خود را بگیرند یا از خواسته های خود دفاع کنند آن ها به خاطر کمرویی مجبورند از خیلی از علایق خود بگذرند و خیلی از حقوق مسلم خود را زیر پا بگذارند و همه این ها باعث می شود که دایم توی زندگی احساس شکست کنند و خودشان را به دست خودشان بدبخت کنند.

 

● تمریناتی برای مبارزه با کمرویی

تا کمرو نباشید این احساس حقارت، خجالت، ترس و بدبختی را درک نمی کنید. اگر شما هم از خودتان خسته شده اید و دوست دارید این بازی کمرویی را تمامش کنید بهترین روش تمرین کردن است این تمرینات می تواند فکری، رفتاری، گفتاری یا حتی جسمی باشد:

 

 

این که دایم خودتان را سرزنش کنید یا با خودتان فکر کنید آدم مهمی نیستید و به درد نمی خورید، ضعیف هستید و در حضور دیگران حرف به درد بخوری ندارید یا بلد نیستید با دیگران ارتباط برقرار کنید باعث می شود تصور منفی و بدی از خود داشته باشید و با این افکار و احساسات اعتماد به نفس خود را پایین بیاورید.

 

پس در اولین تمرینات بهتر است در مورد خود درست فکر کنید و جملات مثبت و منطقی را با خود تکرار کنید. مثلا با خودتان بگویید شما آدم توانمندی هستید و در کنار ضعف ها، توانایی هایی هم دارید. شخصیت محترمی دارید و می توانید با دیگران به خوبی ارتباط بگیرید. حرف های تان ارزش شنیدن دارد و مثل بقیه آدم ها به راحتی می توانید در جمع اظهار نظر کنید.

 

نوع نگاه و فکر شما به روابط تان هم مهم است مثلا شما اگر فکر کنید روابط شما همیشه ناموفق به همراه دلهره است در ارتباط با آدم ها دقیقا همین جوری رفتار خواهید کرد اما اگر نسبت به روابط خود خوشبین باشید وضع فرق خواهد کرد.

 

به رفتارهایی که در هنگام ملاقات با افراد دیگر دارید توجه کنید. مثلا به نوع حرف زدن، نگاه کردن و حتی گوش دادن خود توجه کنید، بعد سعی کنید آن ها را تغییر دهید. اگر بتوانید ارتباطات اجتماعی خودتان را کنترل کنید یعنی موقع حضور در جمع، نترسید و حرف تان را بزنید و به این توجه نکنید که حرف تان ممکن است خیلی بد یا خیلی ضایع باشد به راحتی می توانید بر کمرویی غلبه کنید.

 

بهتر است وقتی در جمع حضور پیدا می کنید به جای این که منتظر دیگران باشید خودتان شروع کننده صحبت باشید. وقتی همه در مورد موضوعی نظر می دهند شما هم نظر واقعی خودتان را بدون موضع گیری و تهدیدآمیز بودن بیان کنید. رفتارتان را دوستانه کنید به دیگران لبخند بزنید و با آن ها با مهربانی رفتار کنید همین همدلی و محبت خودش حس شما از حضور در جمع را بهتر می کند.

 

میزان ریسک پذیری خود را در مورد نظر دادن بالا ببرید چون ممکن است نظر شما مورد توجه قرار نگیرد یا حتی با آن مخالفت شود بنابراین تحمل خود را بالا ببرید و بدانید این اتفاق برای همه پیش می آید. انتظار نداشته باشید همیشه حرف های شما مورد استقبال واقع شود انتظارات واقع بینانه داشته باشید و تمایل خود را برای صحبت کردن به دیگران نشان دهید.

 

 

دست و پای تان می لرزد، سرخ می شوید، صدای تان تغییر می کند و حتی گاهی تیک عصبی پیدا می کنید! بهترین روش این است که خود را آرام کنید. برای آرامیدگی به جسم خود توجه کنید، آرام نفس بکشید و به ضربان قلب تان توجه کنید و تحریک های بدنی خود را کنترل کنید. مثلا اگر دست خود را به هم می مالید یا پای تان را تکان می دهید جلوی این حرکات را بگیرید. وقتی احساس کردید دارید دچار اضطراب و ترس می شوید نفس عمیق بکشید و با خود بگویید که باید این علایم را دور کنید و بعد با آن ها مقابله کنید.

 

اگر مشکل شما این است که نمی توانید با دیگران به خوبی صحبت کنید باید حتما روی صحبت کردن تان تمرین داشته باشید برای این کار می توانید از چند روش استفاده کنید در روش اول یک هم صحبت خیالی برای خود در نظر بگیرید و در مورد یک موضوع شروع کنید به صحبت کردن می توانید بروید رو به روی آیینه و تمرین کنید.

 

در روش بعدی می توانید از تلفن استفاده کنید مثلا زنگ بزنید به ۱۱۸ و شماره بگیرید به کتابخانه ها زنگ بزنید و کتاب هایی را پیگیری کنید در برنامه ها و مسابقات تلفنی شرکت کنید و… سومین روش سلام کردن است! یعنی سعی کنید اول شما سلام کنید. در دانشگاه، محل کار، مغازه، فروشگاه ها یا حتی در تاکسی شما ابتدا سلام کنید.

 

سلام کردن اولین کلام برای ارتباط است بعد حال و احوالپرسی در جمع های آشنا را فراموش نکنید بپرسید حال شان چه طور است؟ چه کار می کنند و… و عکس العمل شان را ببینید. روش بعدی تعارف کردن است مثلا موقع ورود به آسانسور یا توی صف نانوایی یا توی اتوبوس سر نشستن بر صندلی می توانید تعارف کنید و با دیگران صحبت کنید. تعریف کردن از نوع پوشش، نوع آرایش، نوع فکر یا وسایل دیگر آن هم روش بعدی برای تمرین صحبت کردن با آدم هاست.

 

در ششمین روش به دنبال موضوعات عمومی باشید مثل آب و هوا یا اتفاقات جاری در جامعه و آن را بهانه ای برای صحبت با افراد جامعه کنید در آخرین روش باید به خودتان زحمت دهید و آگاهی ها و اطلاعات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و در مورد مردم و جهان را بیش تر کنید تا حرفی برای گفتن داشته باشید و بتوانید اظهار نظر درستی بکنید. بسیاری از آدم های کمرو چون اطلاعات خوبی در مورد اطراف خود ندارند، می ترسند صحبت کنند. شما می توانید با بالا بردن اطلاعات خود و حتی پرسیدن نظر و عقیده دیگران در مورد یک اتفاق یا موضوع، اطلاعات خودتان را با دیگران رد و بدل کنید.



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

از هیپنوتیزم چه می دانید؟

2,762

بازدید

از هیپنوتیزم چه می دانید؟ ۴٫۱۵/۵ (۸۳٫۰۸%) ۱۳ امتیازs

فراروانشناسی

دراین فرصت میخواهیم راجع به شاخه ای از علم فراروانشناسی به نام هیپنوتیزم صحبت کنیم ، برای اینکه با مطلب مورد نظر بیشتر آشنا شوید ابتدا این سوالات را که ممکن است برای شما هم جالب باشد بخوانید :

۱-آیا ممکن است کسی که هیپنوتیزم شده از خواب بیدار نشود؟

۲-آیا با هیپنوتیزم میتوان کسی را مجبور به کاری کرد که اصلا دوست ندارد انجام دهد ، مثلا جنایت ؟

۳-آیا میتوان با هیپنوتیزم کردن جواهر فروشی دست به سرقت از آن زد؟

۴-آیا میتوانیم عملیاتی که بدن ما ناخوداگاه انجام میدهد مانند تنظیم قند خون با هیپنوتیزم کنترل کنیم؟

۵-چگونه بعضی افراد بدون بی هوشی تحت عمل جراحی قرار میگیرند و هیچ دردی حس نمیکنند؟

۶-چگونه کسی بدون هیچ رژیم غذایی و ورزشی فقط با هیپنوتیزم وزن خود را کم یا زیاد میکند؟

۷-آیا با هیپنوتیزم میتوان فلج مادرزاد را درمان کرد؟

۸- آیا در حالت هیپنوتیزم روح انسان از بدن خارج میشود؟

۹-آیا میتوان در هیپنوتیزم با ارواح ارتباط برقرارکرد؟

۱۰-آیا جنگیران هم از هیپنوتیزم برای ارتباط با اجنه استفاده میکنند؟

۱۱-این هاله ای که میگویند در هنگام هیپنوتیزم از بدن خارج مشود چیست؟

۱۲-آیا واقعا ما به جز روح و جسم بدن دیگری به نام هاله اختری داریم؟

۱۳-چگونه مرتاض ها با هیپنوتیزم کردن خود آینده را پیشگویی میکنند؟

۱۴-تله پاتی چیست و چگونه میتوان افکار دیگران را خواند؟

۱۵-علم تاثیر بر اجسام و انتقال فکر به ذهن دیگران ، تله کینه سیس و تله پسیشی ، چگونه رخ میدهد؟

۱۶- آیا آینه بینها که با هیپنوتیزم دیگران غیب گویی میکنند واقعیت را میگویند؟

۱۷-چه ارتباطی بین علم دعانویسی یا همان جَفر با هیپنوتیزم وجود دارد؟

۱۸-آیا یوگی ها در حالت هیپنوتیزم نفس نمیکشند؟

۱۹-این درست است که یوگی های هند خود را غیب میکنند؟یا با نگاهشان قطاررا از حرکت باز میدارند؟

مراحل هیپنوتیزم
برای اینکه عمیقتر با این پدیده آشنا بشویم مروری داریم بر ساختارعملی هیپوتیزم :

اولین مرحله : یعنی شروع هیپنوتیزم حالتی شبیه چرت زدن ذهن شمارا فرا میگیرد ، امواج مغزی به حالت آلفا میروند و رخوتی وجود شما را فرامیگیرد که انگار درحال به خواب رفتن هستید اما حفظ تمرکز دراین مرحله موجب میشود برخلاف خواب وارد مرحله بعدی هیپنوتیزم شوید.

مرحله دوم : با بالا رفتن تمرکز و عمیق تر شدن هیپنوتیزم بدن شما رفته رفته کاملا ریلکس شده و احساس آرامش تمام وجودتان را در بر میگیرد بطوریکه در نهات بدن در حالت بیحسی کامل قرار میگیرد مانند زمانی که در حال بیهوش شدن هستید.البته در این مقطع همانند بیهوشی زمان و مکان را هم کاملا فراموش میکنید اما باز هم با افزایش تمرکز حواس شما به مرحله سوم هیپنوتیزم وارد میشوید .

مرحله سوم : هوشیاری و آگاهی از محیط پیرامونمان رفته رفته کم میشود تا جایی که هیچ صدایی را نمیشنویم و با چشمان باز هیچ چیزی را نمیبینیم و به هیچ چیزی فکر نمیکنیم وهیچ فکری هم به مغرمان خطور نمیکند گویا روحمان از بدن خارج شده است و در واقع در این مرحله تنها چیزی که میبینیم میشنویم و حس میکنیم همان چیزی است که به آن تمرکز کرده ایم مثل عاشقی که در هر لحظه فقط به معشوق خود می اندیشد و بس .

این حالت را میتوان با نشئگی حاصل از مواد مخدر مقایسه کرد که لذت فوق العاده ای به شخص هیپنوتیزم شده میدهد البته برخلاف نشئگی حاصل از مصرف مواد مخدر که مضرات بیشماری از جمله خماری در پی دارد این حالت نه تنها مضر نیست بلکه از نظر علمی اثبات شده که برای بدن انسان بسیار مفید نیز میباشد ولذت آن همراه با بهبودی و سلامت است.



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...



هو الکاتب


پایگاه اینترنتی دانلود رايگان كتاب تك بوك در ستاد ساماندهي سايتهاي ايراني به ثبت رسيده است و  بر طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند و به هیچ ارگان یا سازمانی وابسته نیست و هر گونه فعالیت غیر اخلاقی و سیاسی در آن ممنوع میباشد.
این پایگاه اینترنتی هیچ مسئولیتی در قبال محتویات کتاب ها و مطالب موجود در سایت نمی پذیرد و محتویات آنها مستقیما به نویسنده آنها مربوط میشود.
در صورت مشاهده کتابی خارج از قوانین در اینجا اعلام کنید تا حذف شود(حتما نام کامل کتاب و دلیل حذف قید شود) ،  درخواستهای سلیقه ای رسیدگی نخواهد شد.
در صورتیکه شما نویسنده یا ناشر یکی از کتاب هایی هستید که به اشتباه در این پایگاه اینترنتی قرار داده شده از اینجا تقاضای حذف کتاب کنید تا بسرعت حذف شود.
كتابخانه رايگان تك كتاب
دانلود كتاب هنر نيست ، خواندن كتاب هنر است.


تمامی حقوق و مطالب سایت برای تک بوک محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.


فید نقشه سایت


دانلود کتاب , دانلود کتاب اندروید , کتاب , pdf , دانلود , کتاب آموزش , دانلود رایگان کتاب

تمامی حقوق برای سایت تک بوک محفوظ میباشد

logo-samandehi