جستجو در تک بوک با گوگل!

تابعيت پايگاه تك بوك از قوانين جمهوري اسلامي ايران

روانشناسی ورزش۳

639

بازدید

روانشناسی ورزش۳ ۳٫۷۹/۵ (۷۵٫۷۱%) ۱۴ امتیازs
نسپر    (2005 )  در بررسی  اثر تمرینات ورزشی و یوگا درپیشگیری و درمان بیماری های اعتیاد آور نشان داد ورزش با آموزش مهارت های ارتباطی بین فردی و اجتماعی ، مهارت تصمیم گیری ، دخالت فامیل و  ابراز وجود با قدرت نه گفتن جزو درمان های پیچیده و بلند مدت و منظم آن قرار دارد .مزیت یوگا به دلیل توام بودن تمرین های  ورزشی و آرام سازی است و از طرفی ورزش  رقابتی حرفه ای تعداد عوامل خطرزا را در مشکلات مرتبط به مواد افزایش می دهد. (۶۶)
ویلسون  و همکاران  (2005 ) با مقایسه ۲۱ برنامه برای خویشتن داری تا ازدواج گزارش کرد تقدم بر مهارت هایی چون  انتخاب هدف  – تصمیم گیری و ابراز وجود    –روابط صادقانه و عوامل روانی چون احترام به خود نتیجه بهتری را حاصل کرد. (۷۹)
باری تایگای    (2005 )   تاثیر ورزش به روی سلامت ذهنی : افزایش ترشحات غده هیپوفیز و اندورفین ها مانع افسردگی و استرس شده و یک حس کنترل بر بدن و زندگی را بدست می دهد ، توسعه ابراز وجود و کمک به فرد درتغییر الگوهای فکری و کاهش تنش و عصبانیت ، گیجی و خستگی از نتایج ۵ ساله تحقیق مور در دانشگاه  داک  D  uke   بود، برای رسیدن به این نتایج  20 تا ۳۰  دقیقه تمرینات هوازی  بیشترین تاثیر را داشتند. (۴۵)

جمع‌بندی و نتیجه‌گری از  پژوهش‌ های انجام گرفته
ابراز وجود روشی جهت احقاق حقوق افراد در ارتباطات بین‌فردی و اجتماعی است، فقدان آن با مشکلات روانی همچون انفعال- پرخاشگری- پرخاشگری منفعل- اضطراب- افسردگی- تنش و استرس و از طرفی وجود آن با عزت‌نفس، کمال گرای، جلوگیری از انحرافات اجتماعی و موفقیت‌های شغلی و حضور مثبت و مؤثر در جامعه و… همراه است، فاصله طبقاتی و عدم وجود امکانات خود‌مطرح شدن بویژه در مناطق محروم و کمبود اطلاعات و عدم آگاهی مردم در این زمینه منجر به افزایش افراد فاقد ابراز وجود می گردد. روانشناسان از روشهای سرمشق‌پذیری و تمرین و مشاوره گروهی  بیشترین استفاده را افزایش میزان ابراز وجود و رفع مشکلات ارتباطی افراد، کرده‌اند. به منظور رفع ترس از روابط اجتماعی نیاز به شرایط و امکاناتی است که مهارتهای ارتباطی را در افراد رشد دهد.
پژوهشهای حاکی از تفاوت‌های شخصیتی بین ورزشکاران و غیر‌ورزشکاران نشان‌دهنده ویژگی‌هایی است که در نتیجه شرکت در ورزش رشد یافته‌اند. نمرات بالایی که ورزشکاران در برقراری ارتباط با دیگران کسب کرده‌‌اند از این جمله است، افسردگی و اضطراب کمتر و اعتماد‌به‌نفس و عزت‌نفس و احترام به خود بالایی در ورزشکاران گزارش شده است حتی خشونت به دلیل ایجاد سیکل معیوب برانگیختگی- ضعیف‌شدن عملکرد در ورزشکاران سطوح بالا مشاهده نشده است. مربیان موفق در گفتگوی مؤثر نیز از قدرت نه‌گفتن- انتقاد سازنده- ابراز احساسات مثبت- بیان و ابراز محدودیت‌های شخصیتی (شخصی) در موقع لزوم- ارائه رفتر منطقی در موقع اختلاف‌ عقیده‌داشتن با دیگران و ابراز وجود در موقعیت‌های خدماتی، در برقراری ارتباط صمیمانه با اعضای تیم‌هایشان استفاده نموده‌اند.انتقال این تکنیکها به شرکت‌کنندگان در ورزش مخصوصا ورزشکاران که حتی از علائم غیر کلامی مربی سرمق‌پذیری می‌کنند، محیط ورزش را به فضایی آرام و شاد نبدیل می‌کند که امکان بازپروری و بهبود و پیشرفت مهارتهای روانی و ارتباطی بین فردی و اجتماعی را فراهم می‌سازد. ورزش از رهگذر فرصت‌های فراوانی که به دت می‌دهد و شرایط و موقعیتهای مشارکت گسترد در آن راههایی برای اجتماعی شدن و یکپارچگی طبقات مختلف جامعه را فراهم می‌سازد، بنابراین می‌توان از آن به منظور کم‌رنگ کردن فاصله طبقاتی و کاهش افراد فاقد ابراز وجود بخصوص در مناطق محروم استفاده نمود.
شروع برقراری ارتباط، ادامه و پایان دادن به آن ارتباط موثر با دیگران، به میزان زیادی در محیطهای کاری استفاده می‌گردد. پژوهش‌ها نیز حاکی از آنند که افراد فعال از لحاظ فیزیکی در مهارتهای شغلی موفق‌تر بوده، با نشانه‌های تنش و افسردگی کمتر در شرایط مختلف احساس شادی و بهزیستی می‌کنند. سلامت جسمانی عامل موثر بر احساس شادی و بهزیستی اس. افراد شاد از عزت نفس و احترام به خود بالایی برخوردارند. رابطه معنی‌دار ورزش و عزت نفس و ابراز وجود نشان داده است که ورزش میزان ابراز وجود در افراد را افزایش می‌دهد، جلوگیری و درمان مصرف مواد مخدر و مراقبت در برابر تمایلات جنسی نیز نیاز به ابراز وجود و احترام به خود بالایی دارد قدرت نه گفتن را می‌طلبد. بنابراین می‌توان از فعالیت فیزیکی و تجارب گروهی در ورزش به منظور آموزش مهارتهای ارتباطی سالم و مهارت تصمیم‌گیری و افزایش احترام به خود در جوانان استفاده کرد مخصوصا در دختران که به گونه‌ای اجتماعی شده‌اند که کمتر ابراز وجود کنند لذا فواید شرکت در اجتماع به گونه‌ای سالم و مطابق هنجارهای اجتماعی اهمیت بیشتری برای آنان دارد. آمادگی ذهنی برای ارتباط موفق با دیگران یکی دیگر از پیامدهای روانشناختی ورزش در افرادی است که دچار نقایص جسمانی هستند مانند افراد مبتلا به چاقی – ناشنوایان- معلولان جسمی و ذهنی و … که خودپنداری و تصویر بدنی مثبت در ورزش می‌تواند به آنها در حضور به دلیل توانمندیها و نه کمبودهایشان در جامعه کمک کند، ورزش همگانی بدور از عوامل خطرزا ورزش رقابتی مانند یوگا که با آرام سازی همراه است بیشترین تاثیر را در این زمینه داشته‌اند.
در این پژوهش اهداف منشور بین المللی المپیک و ورزش یونسکو در سال ۱۹۷۸ مد نظر قرار گرفته است: ترویج ارزشهای اخلاقی به ویژه در مبارزه با انزوا و خشونت- ترویج ورزش همگانی به ویژه برای معلولان جسمی و ذهنی- رشد ارتباط مردم جامعه- کاستن فاصله فقیر و غنی که بر آینه این خواسته‌ها و اهداف نیکو مشمول اجتماعی است تا مردم به هم نزدیکتر شوند و بهتر زندگی کنند.

 

روش پژوهش
تحقیق حاضر از نوع علی مقایسه ای پس از وقوع  است و سعی برآن است تا حاصل آزمایش یا  واقعه ای که به صورت طبیعی رخ داده و قابل دستکاری نیست ، با علل وابسته به آن ربط داده شود، در این پژوهش محقق بر آن است تا دو گروه از دانشجویان دختر ورزشکار و غیرورزشکار را در زمینه ی  میزان مهارت ابراز وجود ( قاطعیت)  با انجام یک پس آزمون مقایسه نماید .

جامعه و نمونه آماری و روش نمونه برداری
جامعه آماری در این پژوهش شامل ۱۰۲۳۸ دانشجوی دختر می باشد که در سال ۱۳۸۴ در رشته های مختلف  دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد به تحصیل اشتغال داشتند . نمونه آماری پژوهش ۳۸۰ نفر است که با استفاده از جدول حجم نمونه آماری کرجسی و مورگان تعیین شده است . نمونه آماری دختران غیرورزشکار ۳۰۰ نفرند که بصورت تصادفی ساده از رشته های مختلف انتخاب شده اند و نمونه ورزشکاران شامل اعضای تیم های ورزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد  است که در سال تحصیلی ۸۴-۸۳  به مسابقات خارج از دانشگاه اعزام شده اند. 
متغیرهای پژوهش

الف ) متغیرهای مستقل :
۱ـ دختران ورزشکار و غیر ورزشکار با دامنه سنی ۱۸ تا ۳۰ سال

ب ) مغیرهای وابسته :
۱ـ میزان ابراز وجود ( قاطعیت ) و زیر مجموعه های آن شامل : میزان امتناع از درخواست یا قدرت نه گفتن ،  بیان و ابراز  محدودیت های  شخصی  ، شروع برقراری ارتباط اجتماعی ،  ابراز احساسات مثبت ، انتقاد کردن ، اختلاف عقیده داشتن با دیگران ، ابرازوجود در موقعیت خدماتی ، ۲- میزان ابرازوجود با توجه به وضعیت تاهل
۳- میزان ابرازوجود با توجه به ترتیب تولد در خانواده 

ابزار اندازه گیری

الف ) پرسشنامه مشخصات فردی
از این پرسشنامه برای اندازه گیری متغیرهای مستقل که حاوی خصوصیات فردی  آزمودنی ها شامل سن و سابقه ورزشی ، وضعیت تاهل ، ترتیب تولد ، میزان تحصیلات پدر و مادر و …..می باشد استفاده گردیده و همراه با پرسشنامه اصلی به آزمودنی ها تحویل داده شده است.( پیوست   )

ب ) پرسشنامه ارزیابی میزان ابراز وجود ( قاطعیت ) گامبریل
این پرسشنامه توسط حمیدرضا رمضانی بروی دانشجویان با قاطعیت کم مورد استفاده قرار گرفته و
پایایی پرسشنامه در روش پس آزمون حدود ۸۱ %  می باشد ، در این پژوهش  روایی با انجام یک پیش آزمون بروی  30 نفر از ورزشکاران و غیر ورزشکاران و آزمون آلفا کرونباخ بالای ۸۰ % بست آمده است .
  این پرسشنامه شامل ۴۰ سؤال  می باشد هر سؤال بیان یک موقعیت است که آزمودنی بایستی پاسخ ( ۵-۱ ) خود را در قبال هر سؤال مشخص سازد این پرسشنامه توسط فارنهام و هندرسون ۱۹۸۴  ،  الکساندرار . ریچ و هارود . ای اسچرودر ،  راکوس . ا . ریچارد ۱۹۹۱ جهت اندازه گیری متغییرهای مستقل تایید و مورد  استفاده قرار گرفت .
 قابل ذکر است که سؤالات پرسشنامه ۷  موقعیت شامل : امتناع از درخواست یا قدرت نه گفتن (در سوالات ۱ ، ۴ ، ۶ ، ۱۱ ، ۲۷ ، ۳۵ ) – بیان و ابراز محدودیت های شخصی (۵ ، ۷ ،۱۰ ،۱۹ ،۳۴ ، ۳۹   شروع برقراری ارتباط اجتماعی (۱۲، ۱۵، ۱۷، ۱۸، ۲۹ )  – ابراز احساسات مثبت (۲، ۱۶، ۲۲، ۲۸، ۳۰، ۳۷ ) –  انتقاد کردن (۱۴، ۲۳، ۳۱، ۳۲، ۳۸ )  – اختلاف عقیده داشتن با دیگران (۸ ،۲۱، ۲۴، ۲۶، ۳۳ ،۴۰ )  –  میزان ابراز وجود در موقعیت های خدماتی (۳، ۹، ۱۳، ۲۰، ۲۵، ۳۶ ) که به صورت
 نا منظم قرار گرفته اند را مورد سنجش قرار می دهد .
روش جمع آوری داده ها
به منظور جمع آوری داده ها  با مسئولان واحد فوق برنامه تربیت بدنی دانشگاه آزاد هماهنگی شد   و  اسامی اعضای تیم های ورزشی به همراه شماره های تماس آنها گرفته شد ،  پس از هماهنگی با یکایک ورزشکاران پرسشنامه ها به آنها تحویل گردید و پس از تکمیل توسط پژوهشگر جمع آوری شد، در مورد نمونه ی  غیر ورزشکاران ، با ارائه معرفی نامه به گروه دانشکده ها ، پرسشنامه ها به صورت گروهی یا انفرادی در  رشته های مختلف دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد توزیع و توضیحات لازم در مورد نحوه تکمیل آن به دانشجویان داده شده است و پس از تکمیل توسط پژوهشگرجمع آوری گردید ، لازم به ذکر است ، موضوع اصلی پژوهش یعنی ابراز وجود محرمانه نزد پژوهشگر باقی مانده و پرسشنامه تحت عنوان ویژگی های شخصیتی به آزمودنی ها ارائه شد، در ضمن ساعت تکمیل پرسشنامه ها در روزهای مختلف توسط کلیه ی غیر ورزشکاران و اکثریت ورزشکاران در حدود ۵ بعد از ظهر بوده است   .

روش تجزیه وتحلیل آماری
در این پژوهش به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار      SPSSدر دو سطح آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است . 
در آمار توصیفی برای تعیین میانگین ، انحراف معیار ، جداول فراوانی استفاده شده است .
در آمار استنباطی به منظور آزمون فرضیه ها از آزمون آماری    t استیودنت درگروه های مستقل و همچنین آزمون تحلیل واریانس یکطرفه  استفاده شده است .
 

شرکت در ورزش و تاثیر آن بر باورها ، نگرش ها ، تشکل شخصیت و توسعه مهارت ها همیشه مورد بحث و بررسی بوده است .  چنین استنباط می شود که درس هایی که ازشرکت در ورزش    می آموزیم به سایر جنیه های اجتماعی نیز انتقال می یابد و از این طریق فرد را برای شرکت موفقیت آمیز در آن زمینه ها یاری می دهد .
سابقه این اندیشه که شرکت در ورزش تاثیر مثبتی در شکل گیری شخصیت افراد دارد دست کم به زمان افلاطون برمی گردد. او بین آمادگی جسمانی و سلامت اخلاقی ارتباط نزدیکی قایل بود .
پژوهش های متعددی که در سالهای پس از ۱۹۵۰ میلادی انجام شده حاکی از تایید فرضیه هایی است که مدعی اند شرکت در ورزش تجارب ویژه ای برای شرکت کننده فراهم می آورد که با موفقیتها و آرزوهای تحصیلی همبستگی مثبت دارد . پژوهش های انجام شده دیگری نیز مؤید ارتباط معکوس بین ورزش و بروز رفتارهای بزهکارانه است . داده های حاصل از پژوهش های مختلف  چنین ارتباطی را برای مردان و زنان از همه نژادها و طبقات اجتماعی و در مقاطع مختلف نشان داده است .(۲۴ )
زیر بنای نظری پژوهش
در دیدگاه روانکاوی فروید  ضمن بررسی مراحل شکل گیری شخصیت انسان از فعل پذیری و حالت انفعالی بحث کرده است او می گوید اگر در مرحله دهانی ارضاء بیش از حد یا ناکامی شدید پیش آید فرد در بزرگسالی دو منش خواهد داشت ، یکی منش اتکالی و دیگری پرخاشگرانه که بعدا فرد سعی می کند همیشه دیگران را از خود راضی نگهدارد و درخود احساس حقارت می کند چون ازخود اراده ای ندارد و در دیگری فرد سلطه جو و فحاش می شود، او کم رویی را، اضطراب اجتماعی و اخلاقی می داند که  در آن فرد می ترسد احساس ، فکر و یا عملی که مورد پسند اخلاق اجتماعی و بخصوص خانواده نیست را انجام دهد.
اریکسون  درتقسیم مراحل رشد روانی اجتماعی معتقد است فرد در دومین مرحله رشد با دو موضوع روبرو می شود . خودکفایی در برابر شرم و تردید ، احساس کنترل شدید یا ازدست دادن کنترل می تواند پایه گذار احساس شرم در کودک گردد که تاثیر آن درتمام مراحل زندگی پایدار    می ماند .
دیدگاه انسان گرایی  تحقیقات گسترده ای درمورد ابراز وجود انجام داده اند و درمان را برای انسانی که آزاد و مختار است و می تواند احساسات و عواطف خود را براحتی بیان کند را در تجربه احساسات خود و آگاهی از وجود آنها می داند .
رویکرد شناختی ،ترس از روابط اجتماعی را ناشی از پندارها و افکاری می داند که بر انسان حاکم می باشد.(۲۱)

۱۲-    مبانی نظری پژوهش
۱۳-     ابراز وجود و کاربرد آن
آموزش ابراز وجود روشی است برای رفع اضطراب هایی که از روابط متقابل اجتماعی ناشی شده‌اند. افرادی که به علت عدم مهارت های مهم بین فردی و اجتماعی نمی‌توانند احساسات و خواسته‌ های خویش را بیان کنند و یا از عهده رد تقاضاهای نامعقول دیگران بر نمی‌آیند و غالبا از جانب افراد دیگر مورد سوء ‌استفاده قرار می‌گیرند، احساس احترام به خود و یا عزت نفس را از دست می‌دهندو معمولا احساس می‌کنند کنترلی بر وقایع زندگی خویش ندارند. این افراد از رویارویی با مسائل مختلف زندگی اجتناب می‌نمایند.خشنودی انسان در زندگی تا حدودی به ارضای نیازهایی وابسته است که محصول ارتباط با دیگران هستند. (همچون دوستی، عشق، تقدیر، پیشرفت، احترام، اعتماد و عزت نفس)، به دلیل اینکه ارضای بسیاری از نیازهای اساسی انسان مستقیم یا غیر مستقیم به دیگران بستگی دارد لذا توانایی شخص برای واکنش متقابل اثربخش با افراد دیگر بسیار مهم است. افرادی که فاقد مهارت های لازم هستند اغلب در ارضای نیازهای اساسی خویش با شکست روبرو می‌شوند. به عنوان مثال دانش آموزی که نمی‌تواند سوالی را که در نظرش کم اهمیت جلوه می‌کند از معلم بپرسد ممکن است هرگز نتواند به تقویتی که از طرف معلم در زمینه طرح سؤالات جالب ارائه می‌شود. دست یابد و یا مردی که نمی‌تواند تقاضاهای شغلی و یا آرزوهایش را به مافوق خودش بگوید ممکن است زندگی را بدون توفیقات شغلی سپری کند.آموزش ابراز وجود به افراد کمک می‌کند تا مهارت هایی را در زمینه ابراز حقوقشان کسب کنند، بدون اینکه به دیگران آسیبی وارد نمایند. به افراد آموزش می‌دهند تا باور کنند که می‌توانند در اهدافشان پیشرفت نمایند و می‌توانند احساسات درونی‌شان را بدون ترس از استهزاء ، از دست دادن احترام یا حتی از دست دادن محبت ابراز کنند.نظریه آموزش ابراز وجود تا حدود زیادی بر پایه اصول شرطی شدن و یادگیری استوار شده است. بسیاری از طرفداران این نظریه چنین فرض می‌کنند که اگر افراد انسانی مجموعه‌ای از مهارت ها را فراگیرند، می‌توانند نیازهای اساسی خودشان را ارضاء نمایند. به عبارتی دیگر از طریق فراگیری مهارتها، شخص قادر می‌شود اهدافی را رشد دهد که چنین اهدافی راه رسیدن به ارضای نیازها را ممکن می‌سازد. بنابراین مشکل بسیاری از افراد آن نیست که فاقد اهدافی در زندگیشان می‌باشند، بلکه آنها نمی‌دانند چگونه باید به اهدافشان برسند.
نظریه آموزش ابراز وجود نخستین بار توسط آندریو سالتر   (1949)   مطرح شد. او از افکار پاولف درباره برانگیختگی و بازداری تاثیر پذیرفته بود. سالتر عقیده داشت که بعضی از افراد بیشتر متمایل به عمل مداری بوده و مقدار زیادی حالت برانگیختگی دارند. افراد دیگر بیشتر به حالت توروتیک متمایلند، یعنی حالت بازداری در آنها بیشتر است. طبق نظر سالتر نقش درمانگر آن است که افراد را به سوی عمل مداری سوق دهد. او بیمارانش را تشویق می‌کرد احساساتشان را به طور آزادنه‌ای نشان دهند تا مقدار زیادی حالت برانگیختگی در آنها به وجود آید. منظور سالتر از برانگیختگی زیاد، حالتی است که در آن افراد می‌توانند تمام توان های خود را چه از نظر شناختی و چه از نظر عاطفی به فعلیت برسانند. چنین حالتی اشتیاق‌آور و لذت‌بخش است. او اشاره کرده است که بسیاری از افراد از عادت به حالت بازداری رنج می‌برند. آنها می‌توانند این حالت را از طریق تمرین هیجانی رفع کنند و حالت برانگیختگی ایجاد نمایند. نهایتا” حالات برانگیختگی  و بازداری متعادل می‌شوند. به نظر سالتر تغییراتی که بدین طریق در رفتار ایجاد می‌شود منجر‌به تغییر بیولوژیکی مغز می‌شود و شخصیت تازه‌ای را پدید می‌آورد، شخصیتی که می‌تواند با سرعت تصمیماتی را اتخاذ نموده، از مسئولیت‌ ها لذت ببرد، بدون‌ اینکه از اضطراب به ستوه آید.
ولپی و لازاروس  از افراد دیگری هستند که در رشد نظریه ابزار وجود نقش عمده‌ای دارند. آنها تعدادی از روش های آموزش ابزار وجود را به منظور کمک به افراد در جهت به‌دست آوردن کنترل وقایع زندگی مطرح کرده‌اند. ولی نقش بازی‌کردن را به منظور کاهش اضطراب مطرح می کند. با استفاده از این‌روش بیمار یاد می‌گیرد با موقعیت‌های اضطراب‌زا به طور موفقیت‌آمیزی رو به رو شود.

موقعیت‌ هایی که ممکن است در بیمار ایجاد اضطراب کند درجه‌ بندی می‌شوند، سپس بیمار تشویق می‌شود تا با هر حالت عاطفی (خشم، محبت و…) که اضطراب را منع می‌کند پاسخ دهد. با تکرار این تمرینات بیمار یاد می‌گیرد تا با موقعیت‌ های اضطراب‌زا با موفقیت برخورد نماید.
لازاروس عقیده دارد افراد برای رشد دادن یک حالت آزادی هیجانی یاد بگیرند هیجاناتشان را ارائه کنند. او بیمارانش را آموزش می‌داد برای گرفتن حقوقشان فعالیت کنند. آموزش ها عبارت بودند از کمک به افراد برای درک حق قانونی خویش، چگونگی تلاش برای رسیدن به آنها و جلوگیری از پایمال شدنشان.(۲۸)
پیش‌فرضهای بنیادی درمان مبتنی بر آموزش ابراز وجود
در سالهای اخیر شیوه‌های متفاوتی از آموزش ابراز وجود مطرح شده است. بررسی همه این روش‌ها از حوصله این بحث خارج است. به نظر می‌رسد که همه این فنون بر چهار فرض اساسی استوار باشند.
۱- مهارت ها
اولین و مهمترین پیش‌ فرض آن است که شخص باید یاد بگیرد او می‌تواند رویدادهای محیطش را کنترل کند. همچنان که اشاره شد افرادی که احساس می‌کنند کنترلی بر وقایع مختلف زندگی خویش ندارند به تدریج به سوی درماندگی سوق پیدا می‌کنند و نهایتا تلاش هایشان در جهت رسیدن به اهداف زندگی کاهش می‌یابد. بهترین روش برای به وجود آوردن احساس کنترل و رهایی از درماندگی عبارت است از یاد گرفتن مهارت هایی برای رویارویی با موقعیت‌ های روزانه محیطی مورد نیاز. فراگیری این مهارتها نه تنها تقویت لازم را برای ایجاد رفتار سازگارانه فراهم می‌کند، بلکه این عقیده را در شخص به وجود می‌آورد که وقایع قابل کنترل‌اند.(۲۸)
۱۴-    2- مفهوم خود
دومین پیش‌فرض آن است که باید مفهوم خود شخص تغییر کند. مطالعاتی که درباره افراد با ابراز وجود بالا و افراد با ابزار وجود پایین انجام گرفته، نشان داده است افرادی که ابزار وجود پایینی دارند مفهوم خود ضعیفی می‌باشند. اگر چه یادگیری مهارتهای اجتماعی به دلیل تقویتی که به همراه دارند می‌تواند به تغییر مفهوم خود کمک کند اما بر اساس استدلال بسیاری از نظریه پردازان این تغییر ممکن است به کندی صورت گیرد. به عنوان مثال اگر بپذیریم که مفهوم خود مبتنی بر مجموعه‌ای از موقعیت‌ ها و شکست‌ هاست، در این صورت تعداد کمی از موقعیت‌ ها (در جریان مهارت آموزی) در مقایسه با یک عمر احساس شکست در طول زندگی ممکن است تغییرات اندکی را در مفهوم خود ایجاد کند. بدین منظور، تکنیک‌های آموزش ابراز وجود اغلب برای به وجود آوردن تغییرات سریعتر در مفهوم خود طرح‌ریزی می‌شوند. یک تکنیک عبارت است از دادن اطلاعات مثبت به افراد درباره اینکه مفهوم خود مثبت پیامدهای مناسبی به همراه دارد. مثلا به شخص گفته می‌شود که اگر مفهوم خود مثبتی داشته باشد، قدرت فکری و حالت کمال و شایستگی‌اش در زندگی فزونی می‌یابد از آنجا که تعدادی از افراد با ابراز وجود پایین افکار منفی مداومی درباره خودشان دارند، در برنامه آموزش ابراز وجود چندین روش جهت توقف این افکار منفی به وجود آمده است. یک روش آن است که هر وقت فکر منفی به وجود می‌آید شخص به طور ساده‌ای بگوید: ایست. روش دیگر عبارت است از اینکه شخص به جای سخنان منفی درباره خود، سخنان مثبتی را جایگزین نماید. مثلا او تشویق می‌شود به اینکه بگوید: «من می‌توانم آن کار را انجام دهم» ، « من می‌توانم موفق شوم» ، « من قادرم به خوبی در جمع ظاهر شوم» و جملاتی از این قبیل. سومین پیش‌فرضی که طرفداران آموزش ابراز وجود مطرح می‌کنند عبارت است از اینکه وقتی ناتوانی در کنترل وقایع محیطی وجود داشته باشد، وجود آسیب‌ ها (همچون اضطراب، افسردگی و کمرویی وحقارت) اغلب طبیعی و قابل پیش‌بینی است.
بسیاری از طرفداران این نظریه مفاهیمی مطرح می‌کنند که مشابه مفاهیم سلیگمن  درباره درماندگی آموخته شده است. آنها نداشتن ابراز وجود را کم و بیش معادل درمانده شده می‌دانند. نتیجتا” آموزش ابراز وجود به طرف یاد دادن مهارت هایی سوق داده می‌شود که افراد را در کترل وقایع زندگیشان یاری رساند. به افرادی که از آسیب های مخصوصی (همچون کمرویی) رنج می‌برند آموزش داده می‌شود تا بتوانند نیازهای مخصوص خویش را ارضا نمایند و بدین وسیله نشانه‌ های آسیب‌شناسی در آنها برطرف می‌شود.(۲۸)
شخصیت
طرفداران آموزش ابراز وجود عقیده دارند که  آموزش ابراز وجود، یک شخصیت همراه با ابراز وجود را می‌پروراند. به عبارت دیگر آموزش مهارت های مخصوص تغییرات کلی در الگوهای تفکر و عمل ایجاد می‌کند. اینکه واقعا  این تغیرات چگونه تولید می‌شوند به درستی روشن نیست. چنین فرض می‌شود که شخص از  آموزش ها اصول معین و گرایش های پاسخ‌دهی مشخصی را انتزاع می‌کند و آنها را به موقعیت‌ های جدید نیز تعمیم می‌دهد. همچنین فرض بر آن است که وقتی یک مفهوم خود مثبت پدید می‌آید، شخص رفتارهایی را از خود نشان می‌دهد که با آن مفهوم خود متناسب باشد به طور کلی داشتن این عقیده که یک واقعه قابل کنترل است تا حدودی برای ایجاد رفتار مناسب کافی است، بنابراین ضرورتی ندارد همه مهارت های لارم به شخص آموزش داده شوند.
درآموزش ابراز وجود شیوه ی واحدی وجود ندارد و شیوه‌ های عملی گوناگونی برای آن موجود می‌باشد این روش ها نه تنها باید مهارت هایی را به منظور رویارویی با موقعیت های روزانه زندگی آموزش دهند، بلکه باید به افراد کمک کنند تا نگرش ایشان را نسبت به خویشتن تغییر بدهند. به خصوص آموزش ها باید افراد را متقاعد کند که اگر آنها حقوق و خواسته‌هایشان را به طریقی مثبت مطرح کنند رفتارشان بهتر خواهد شد.(۲۸)
کاربردها و فواید آموزش ابراز وجود
آموزش ابراز وجود می‌تواند در کارهای بالینی و مشاوره‌ای کاربردهای فراوانی داشته باشد. همچنین آگاهی از تاثیرات آن، در اصلاح شیوه‌ های تربیتی خانواده‌ ها و نحوه عملکرد دست‌ اندرکاران تعلیم و تربیت نقش اساسی دارد. شاید بیشترین کاربرد این روش برای مراجعاتی باشد که در ارتباط و روابط اجتماعی خویش احساس عدم کفایت شخصی می‌کنند. چنین افرادی قادر به دفاع از حقوق خود، بیان  افکار و احساسات، ابراز شخصیت، صحبت کردن در جمع، رد کردن منطقی تقاضاهای غیر منطقی دیگران و به طور کلی برقراری ارتباط مثبت نیستند. نوع بسیار معمول و متداول مراجعانی که نیاز مبرمی به آموزش ابراز وجود دارند کسانی هستند که تربیت اولیه شان تاکید بیش از اندازه‌ای بر وظایف و الزامات اجتماعی گذاشته است و این احساس را در آنها به وجود آورده که حقوق دیگران بسیار مهم‌تر از حقوق آنان است. این‌گونه افراد به دلیل اهمیت فوق‌العاده‌ای  که برای رعایت حقوق دیگران قائل می‌شوند، حقوق خودشان را نادیده می‌گیرند و قادر به ابراز خواسته‌ هایشان نمی‌باشند. این رفتارها ممکن است به طور ناخواسته در مدارس نیز تقویت شوند و معلمان وجود چنین حالات را نشانه‌ای بر ادب، نظم و یا وقار دانش‌آموز تلقی کنند و ناآگاهانه آنها را در جهت تثبیت الگوهای رفتاری معیوب پیش ببرند. تقویت چنین الگوهایی نهایتا” منجر به کمرویی و گوشه‌گیری و احتمالا” افسردگی می‌شود.
معمولا افرادی از روش های آموزش ابراز وجود سود می‌برند که مایلند در روابط اجتماعی، احساس اضطراب و محرومیت و بازداری را از بین ببرند. هدف اصلی این آموزش ها در اکثر موارد کمک به مراجعان در ابراز حالت ها، تمایلات و افکاری است که قبلا امکان ابراز آنها وجود نداشت. البته این آموزشها علاوه بر موارد فوق در مورد افراد دیگری نیز اثربخش می‌باشند. افرادی که نه تنها قادرند عواطف خویش را به راحتی ابراز کنند بلکه حتی پرخاشگر هم هستند و دائما در حال فحاشی، شکستن اشیا، انتقاد و دعوا با دیگرانند و نمی‌توانند خشم و عصبانیت خویش را کنترل کنند. آموزش‌ها به آنها یاد می‌دهد که چگونه ابراز وجود نمایند تا جنبه‌ مثبت و خلاق داشته باشند و متناسب با معیارهای اجتماعی رفتار کنند.
عده‌ای از طرفداران آموزش ابراز وجود عقیده دارند که یادگیری ابراز وجود علاوه بر اینکه به آموزش بینندگان کمک می‌کند تا در موقعیت‌ هایی که قبلا شکست خورده اند موفقیت هایی را کسب کنند، فواید دیگری نیز دارد. یکی از این فواید عبارت است از شادکامی بیشتر و سلامت روانی بهتر، این اثر اشاره دارد به نظر سلیگمن که عقیده داشت وقتی شخص وقایعی را که غیر قابل کنترل تصور می‌شدند تحت کنترل در می‌آورد، نشانه‌ های مرضی و حالاتی همچون افسردگی و اضطراب کاهش می‌یابند، روشن است که اگر شخصی شایسته و خوب رفتار کند، احساس شادکامی می کند. همچنین اشاره شده است که برخی از نشانه‌ های دیگر ممکن است به وسیله آموزش ابراز وجود برطرف شوند. نشانه‌ هایی همچون کمرویی، احساس تنهایی و وابستگی  ،مثلا” : ممکن است احساس تنهایی بدان دلیل به وجود آید که یک شخص یا نتوانسته است دوستانی برای خود پیدا کند و یا نمی تواند به طور صادقانه و دوستانه با دیگران رفتار کند. یک ویژگی متداول در میان افراد تنها آن است که آنها در خودشان می‌مانند، آنها در اینکه چرا به یک مهمانی نمی‌روند یا در یک شام و نوشیدن چای با دیگران شرکت نمی‌کنند، عذر می‌خواهند. شخص تنها، اغلب احساس می‌کند که دیگران او را دوست ندارند، بنابراین او از بسیاری از موقعیت‌ ها ی اجتماعی که ممکن است فرصت هایی را برای ایجاد دوستی ها فراهم کند، اجتناب می‌کند. گاهی اوقات شخص تنها از صحبت کردن با افراد دیگر خودداری می‌نماید زیرا می‌ترسد که با سخنانش آنها را برنجاند و یا احساسات ناخوشایندی در انها به وجود آورد. از آنجا که چنین شخصی از ابراز رفتارهای دوستانه نسبت به دیگران عاجز است در نتیجه افراد دیگر نیز از او دوری می‌کنند و شخص تنها تاییدی بر این نظرش به دست می‌آورد که دیگران او را دوست ندارند و بدین ترتیب دور(سیکل) عملکرد بد و خود مغلوبی ادامه می‌یابد.
چنین فرض می‌شود که در جریان آموزش ابراز وجود فرد برخی از اصول انتزاعی را فرا می‌گیرد. اصولی که بر ادراک او از جهان خود اثر می‌گذارد.
افراد با ابراز وجود وجود پایین عموما نگران آن هستند که مورد تنفر و انزجار دیگران باشند و آموزش ابراز وجود مفهوم خود این افراد را تغییر می‌دهد و به آنها یاد می‌دهد، که اگر ابراز وجود کنند دیگران از آنها متنفر نخواهند شد. به عنوان مثال زمانی که شخصی از طریق ابراز وجود رفتار مناسبی نشان می‌دهد، احساس می‌کند که می‌تواند وقایع محیطی را کنترل کند. نتیجتا” مفهوم خود او به مثبت تغییر می‌یابد. همچنین او به تدریج متوجه می‌شود که افراد دیگر برای ابراز وجود کردن از او متنفر نیستند. در واقع آموزش اغلب بدین منظور طراحی می‌شود که به شخص نشان دهد تلاش برای رسیدن به حقوق خویش اغلب موجب احترام و عزت می‌باشد نه موجب انزجار و تنفر دیگران.
افرادی که مفهوم خود ضعیفی دارند اغلب تصور می‌کنند که تلاش هایشان منتهی به شکست است. یکی از پیامدهای تصور شکست، استهزاء و مسخره شدن است. آموزش ابراز وجود شخص را در موقعیتی قرار می‌دهد که او می‌فهمد ابراز وجود کردن مساوی شکست نیست بلکه بی‌جرأتی معادل شکست می‌باشد.
یادگیری اصول ابراز وجود چگونه به شخص تنها یا کمرو کمک می‌کند؟ چنین فرض می‌شود که افراد تنها، کمرو و خجالتی از ابراز وجود پایینی برخوردارند. این افراد با مفهوم خود ضعیف از مورد تنفر بودن بیم دارند. به نظر می‌رسد آموزش ابراز وجود به این افراد کمک می‌کند تا مفهوم خود مثبتی به دست آورند و در نتیجه احساس ارزش و مهم بودن کنند و دیگر اشتغال ذهنی در رابطه با ترس از مورد تنفر واقع شدن، نداشته باشند. شخص که احساس ارزش خویش را از دست می‌دهد نمی‌تواند به راحتی بپذیرد که دیگران او را دوست دارند. بنابراین یک احساس خود ارزشی در اولین قدم لازم است.
همچنین لازم است فرد دست به رفتارهایی بزند که خواسته‌ ها و مقاصدش برای دیگران معلوم شود. مثلا اگر می‌خواهد برای دیدن فیلمی برود یا تنها باشد و یا می‌خواهد صدای نوار موسیقی پایین باشد، بهتر است دیگران را از چنین خواسته‌هایی مطلع گرداند. ممکن است دیگران کاملا تقاضاهایشان را بپذیرند و یا برای رسیدن به توافق با یکدیگر بحث کنند. افراد تنها اغلب این تصور نادرست را دارند که اگر خواسته‌ ها و امیال خویش را نشان دهند دیگران ناراحت خواهند شد.
واقعیت چیز دیگری است قصور در شناساندن امیال شخصی اغلب دیگران را دلخور و ناراحت می‌کند. برای بسیاری از افراد هیچ چیز ناکام‌کننده‌تر و آزاردهنده‌تر از آن نیست که بخواهند با کسی هم صحبت شوند که امیال و آرزوهایش را ابراز نمی‌کند و یا عقیده و نظری ارائه نمی‌نماید.
به طور کلی آموزش ابراز وجود به افراد کمک می‌کند تا مفهوم خود مثبتی را رشد دهند، عزت نفسشان افزایش یابد و بتوانند امیال و خواسته‌های منطقی شان را ابراز نمایند و برای رفتارهایشان پیامدهای مناسبی دریافت کنند. (۲۸)

عوامل مؤثر بر افزایش افراد فاقد ابراز وجود در ایران
۲-    فاصله طبقاتی    2- عدم امکانات خود مطرح شدن     3 – باورهای ذهنی غلط مردم
فاصله طبقاتی
نظام طبقاتی افراد را در سلسله مراتبی از نقش ها قرار می دهد ( سلطه گر و سلطه پذیر ) و افراد را مجبور می کند تا بازیگر همان نقش تحمیلی باشند و نتوانند به طور صریح و صادقانه هدف و منظور و خواسته خود را به روشنی به فرد مقابل بیان کنند در نتیجه پیام خود را به اشکال ناسالم منتقل خواهند کرد مانند برتری طلبی ، پرخاشگری ، انفعال ، پرخاشگری منفعلانه ، مسامحه گری ، تکروی سازشگری و …  قاضی ۱۳۵۴ می گوید حرکت چنین جامعه ای در جهت حاکمیت و سود یک طبقه و محکومیت و ضرر طبقه دیگر بوده و در این روند جامعه از هدف اصلی که سلامت و رشد است
 دور می شود.
عدم وجود امکانات خود مطرح شدن
فرصت کمتر و محدودتر برای ابراز توانایی ها و ویژگی های مثبت این انزوا و فاصله اجتماعی را زیادتر می کند در صورت عدم وجود امکانات به منظور بروز استعداد ها افراد به طوری تربیت      می شوند که با ناتوانی در ابراز وجود و عدم توجه به نیازها و حالات خود از دیگران تبعیت و پیروی کرده و با نگرانی از رنجانیدن دیگران خود را دچار نارضایتی از  کار و موقعیت های شخصی ،‌ اضطراب و افسردگی  می کنند. 
باورهای ذهنی غلط مردم
مردمی که ابراز وجود را فخر فروشی ، خود نمایی ، تحمیل خود بردیگران و … می دانند و از طرفی پرخاشگری ، انفعال ، پرخاشگری منفعلانه را مشکل رفتاری نمی شناسند ، در مقابل تغییر نیز از خود
مقاومت نشان می دهند و با عدم توجه به نیازهای مقطعی افراد در حال رشد انسان های بسیار وابسته ای را می سازند که هیچ گاه به آنها فرصت و امکان ابراز وجود داده نشده است و این محدودیت روانی و عاطفی ، مشکلات روانی را بیشتر می کند.(۳۳)
۱۵-    بررسی روابط اجتماعی  :
امری  (1367)  مفهوم ارتباط در معنای عام را با توجه خاص به ارتباط اجتماعی چنین تعریف می کند، ارتباط عبارت است از : فن انتقال اطلاعات، افکار و رفتارهای انسانی از یک شخص به شخص دیگر. با توجه به تعریف فوق ، ارتباط متقابل اجتماعی را می توان  به صورت زیر تعریف نمود : ارتباط متقابل اجتماعی، ارتباطی است که به صورت های گوناگون مانند تقلید، سخن گفتن و تلقین درمی آید و تجارب انسانها را از یکی به دیگری انتقال می دهد. برای ارتباط متقابل اجتماعی کنش های اجتماعی یک انسان با کنش های اجتماعی انسان های دیگر که در پیرامون او هستند می آمیزند. (۲ )
اهمیت و نقش روابط اجتماعی :
هر فردی از افراد بشر با این مسئله مواجه است که چگونه به شکل سالم و با کمال صداقت و صمیمیت با دیگران ارتباط برقرار نماید. این مشکل هم مربوط به ارتباط فرد با فرد دیگر و هم مربوط به ارتباط هر فرد با گروه ها می باشد. ما نه تنها احتیاج داریم که بدانیم چگونه باید در مسائل ملی و بین المللی با افراد همکاری کنیم بلکه نیازمندیم که بدانیم چگونه باید فرد با فرد دیگر رابطه سالم و صمیمی داشته باشد
آدلر  نیز اعتقاد دارد که بین بهداشت روانی و شرکت در امور اجتماعی ارتباط زیادی وجوددارد.
سالیوان       (1365) معتقد است که رشد فکری انسان، تکامل او، مشکلات و زیان هایی که با آنها مواجه می شود، همگی ناشی از ارتباط های انسان ها با یکدیگر می باشد (۱۵).
۱۶-    ارتباط های اجتماعی سالم :
نخستین لازمه ارتباط با خود و دیگران، شناخت خویشتن است. انسان باید در مورد عواطف و احساسات در زمینه عقل و دانایی در مورد گرایش ها و پرهیزها ، در مورد آرزوها و خواستها، در هر سطحی که هست خود را بشناسد تا بتواند ضمن تقویت نقاط مثبت، نقاط ضعف را محو و نقائص خویش را ترمیم کند اگر انسان کاملا با واقعیات خود (شعور، احساسات،‌ عقل و آینده ) آشنا باشد کاملا آزادانه و با تمام قدرت عمل خواهد کرد و رفتار او نشانگر تعادل وجودیش خواهد بود و همانطوری که راجرز   می گوید : هنگامی که فرد آزادانه عمل کند، واکنش های او حقیقت داشته و ممکن است مثبت، پیشرو و آموزنده باشد (۳۱) . یک انسان کامل حقیقی همواره در حال تعادل بین حالات درونی و عکس العمل های بیرونی است یعنی ظاهر و باطن وی با هم موازنه دارند و به عبارتی نخستین گام به سوی تکامل تعادل می باشد. در مسیر تکامل شخصیت انسان ، ارتباط های اجتماعی تاثیرات مستقیم و فراوان دارند هیچکس را نمی توان یافت که کاملا رشد کرده و یا احساس کند که فردی کامل است ، مگر آنکه در یک ارتباط انسانی قرارگیرد . ارتباط های انسانی  یعنی پیوند بین افراد ، پیوندی از صمیم قلب که در پی شراکت غم و شادی است  (10) . 
هچنین روابط بین انسانها مستلزم وجود اعتقاد و اطمینان است برای رشد و تکامل ،‌ مهمترین مرحله  ارتباط مخصوص بین دو انسان است که فقط و فقط صادقانه و بدون دروغ و ریا به یکدیگر نزدیک شده اند . و اگر اساس یک ارتباط صادقانه ریخته شود، انسانها می توانند با اطمینان خاطر و اعصابی آرام به روابط شان با یکدیگر ادامه دهند. اگر در یک رابطه واقعی صمیمیت و حقیقت وجود داشته باشد انسانها، بد و خوب یکدیگر را در کنار هم می پذیرند و با همکاری یکدیگر در رفع مشکلاتشان کوشش می کنند.
۱۷-    ارتباط اجتماعی ناسالم :
ارتباط اجتماعی ناسالم تحقیر و لگدمال کردن انسان را در بردارد بنابراین نمی تواند جنبه انسانی داشته باشد و بطور کلی فاقد عشق ، فروتنی ، صداقت ، ایمان به مردم ، اعتماد متقابل و تفکر       انتقادی می باشد. (۳۰) 
پاول   (1365) معتقد است در ارتباط های اجتماعی ناسالم تفاهم از بین رفته و افراد احساسات سخنان و رفتارهای یکدیگر را درک نکرده و طبعا پاسخ مناسب از خود نشان نمی دهند هنگامی که یک ارتباط ناسالم برقرار می شود فرد نه شناختی از احساسات خود دارد و نه شناختی از احساسات دیگران . به همین دلیل نمی تواند بطور صحیح ، سالم و صادقانه عقیده اش را ابراز نموده و خود را به دیگران بشناساند و نیز عقیده دیگری را بفهمد و او را درک کند، بنابراین فرد از ارتباط اجتماعی برقرار شده به هدف خود نرسیده و ناراحتی هایش تشدید می شود لذا آن چنان رفتار می کند که ارتباط اجتماعی را به سمت ناسالم شدن سوق می دهد. در این ارتباط است که صداقت وحقیقت که مهمترین لازمه تکامل انسان ها هستند دیده نمی شود و انسان از بیان صحیح عقیده و فکر خود عاجز می شود و به شیوه های غیرسالم و غیرصادقانه سعی می کند تا به اهداف خود جامه عمل بپوشاند.
در چنین وضعیتی ارتباط های اجتماعی ، بازیچه افراد برای بیان خواسته ها و رسیدن به اهدافشان  می شود(۱۰).
 بنابه عقیده فرجاد (۱۳۶۳) به همین دلیل است که مشاهده می کنیم علی رغم پیشرفت علمی و صنعتی جوامع امروزی ارتباط های انسانی فراموش شده اند و سرکشی ، عصیان ، کلاهبرداری ، سرقت ، آدم کشی و… با شدت و بی رحمی هرچه بیشتر پدیدار می گردد و مردم اینگونه جوامع را وحشتزده و هراسناک می نمایند تا حدی که همه از هم می ترسند و یا به هم اعتماد ندارند و به همین دلیل است که انسان امروزی نسبت به خود و دیگران بدبین شده و در اعماق قلب خود به طبیعت بشر اعتمادی ندارد. آنچنان که در نظر وی ارتباط با سایر افراد بشر برای دو منظور کنترل کردن و کنترل شدن است .     
انسان امروز، هوشیارانه یا بطور نیمه آگاهانه تمام حیله های دروغین را از گهواره تا گور بکار می برد تا حیات طبیعی و واقعی خود را پنهان سازد در حقیقت تصور می کند که هر چه کامل تر و بی عیب تر جلوه کند مردم او را بیشتر دوست خواهند داشت. در واقع چنین به نظر می رسد که عکس این مطلب بیشتر صادق است . هر چه بیشتر حاضر شویم نقاط ضعف خود را به سطح اشیاء تنزل داده تا قابل کنترل شدن باشند و می دانیم که انسان شیء ، می تواند عامل فسادها ، بی عدالتی ها و اختلافات باشد. (۲۶)
پرلز  (1947) می گوید برای روانشناسی انسانی یک تراژدی است که انسان مدرن با سلطه جویی ، کلیه رفتارها و قابلیت ها برای احساس کردن و آشکارساختن خود را به طور مستقیم و خلاق از دست داده و ناچار به یک موجود خودکار و مضطرب که ساعات عمر خود را در بدست آوردن مجدد گذشته یا حصول اطمینان از آینده صرف می کند ولی بندرت آنها را به تجربه در می آورد تبدیل گشته است . و بدین سان جوامع هر روز به سمت بی ثباتی بیشتر کشیده شده و روابط و اصول انسانی و اخلاقی ضعیف تر می شوند و اضطراب انسان را شدیدتر می نماید.
اینها انسانهایی هستند که در زندگی دارای مشکلاتی بوده و در وجودشان الگوهای رفتاری سلطه جویی گسترش یافته است الگوهایی که موجب خود شکستگی خویش می شود. بر اثر این        ارتباط های  ناسالم ، رابطه خویشتن سازانه از میان می رود و فرد نمی تواند خود را با دیگران در یک ارتباط نزدیک ببیند و در نتیجه برای ارتباط با دیگران از راه های ناسالمی نظیر پرخاشگری انفعال و انفعال – پرخاشگری استفاده می نماید. این امر نه تنها عملکرد آنها را تحت تاثیر قرار      می دهد بلکه زبان نیز که به قول جاکب سون  (1972) مرکب از زندگی روانی و ارتباطی نوع انسان است ، به شکل ناسالمی مورد استفاده قرار می گیرد (۲۶).           
۱۸-    خصوصیات  رفتاری  افراد پرخاشگر و سلطه جو در ارتباط های اجتماعی :
خدیوی (۱۳۶۷) می نویسد : دانشمندان زیادی پرخاشگری را زائیده ضعف ارتباط های انسانی   دانسته اند مثلا مزلو  معتقد است که در انواع حیوانات پرخاشگری ، فطری و به منظور دفاع است اما در انسان فطری نیست بلکه حاصل اختلال در سازمان نیروهای غیرارادی است که به عوامل بیرونی و درونی فرد و همچنین به کمبود فرهنگ و قدرت کنترل او وابسته است . همچنین معتقد است که پرخاشگری پاسخ به ناکامی هایی مانند گرسنگی ، کمبود عواطف ، کمبود ارتباط با دیگران ضعف ارضای جنسی و پذیرفته نشدن از طرف دیگران است  (18).
این مسئله به این معنی نیست که سلطه جویی و خشونت جزء لاینفک زندگی و ارتباط است ، بلکه می توان گفت که سلطه جویی ، الزاما” هیچ ارتباطی با زندگی واقعی نداشته و فایده ای هم برای آن ندارد. انسان سلطه جو متولد نمی شود ، بلکه این سلطه جویی را از آن چه برایش رنج آور و بیماریزا است ، یاد می گیرد ، این امر موجب می شود که تمایل به سلطه جویی علیه دیگران ، اعم از این که کم یا زیاد باشد در او فزونی گیرد. یعنی در او شکل می گیرد که به ناتوانی بیشتر وی در ارتباط ها می انجامد. لذا این فرد آگاهانه یا به طور ناآگاهانه بر آن می شود که اجحاف، ظلم و ناروایی های دیگران را با جنگ و ستیز و پرخاشگری دفع کند. به احساسات و نیات دیگران نسبت به خودش با تردید و بدگمانی می نگرد. آدمی مبارز، گردنکش و طاغی می شود. می کوشد قوی گردد ودیگران را شکست دهد تا به این طریق هم خود را از آزار آنها مصون دارد و هم از آنها انتقام گیرد. انسان پرخاشگر و سلطه جو چنین تصور می کند که برای رفع نواقص خویش، بهترین راه ، جنگیدن با خود و اطرافیان است . به نظر وی زندگی نوعی پیکار است زمانی باید از استراتژی، تاکتیک، حیله یا بازی هایی که برای بقا لازم است ، سود جست و موقعی که در یک پیکار بازنده می شود تصور     می کند همه چیز را از دست داده است (۲۶) .
۱۹-    خصوصیات رفتاری افراد منفعل در ارتباط های اجتماعی :             
اسمیت  (1366) می گوید برای او تصور اینکه مردم او را دوست نداشته باشند یا دوستی شان را از او دریغ کنند یک فاجعه است اغلب این افراد به خاطر باورهای ساده لوحانه که نباید اسباب ناخشنودی دیگران را هر چند جزئی فراهم کنند از رد پیشنهادی که به آن تمایل ندارند طفره        می روند. این افراد چنین تصور می کنند که مسئول رفاه ، خوشبختی و موفقیت زندگی دیگران هستند و همواره سعی دارند خواهش دوست را برآورند و او را موقتا راضی کنند (۵).
به عقیده هورنی   (1351) این گروه از افراد دارای صفات و خصوصیاتی هستند که الزاما آنها را به صورت آدم هایی سربراه ، رام و تسلیم طلب و به طور کلی تابع و مطیع دیگران در می آورد. این افراد  خواسته ها و رفتارشان را طوری شکل می دهند و می پرورانند که با خواسته های دیگران تطبیق کند و مطابق دلخواه آنها گردد احتیاج شدیدی به جلب محبت و تایید و تصویب دیگران پیدا می کنند. خود را به قوی ترین فرد محیط وابسته کرده و از او می خواهند که مسئولیت خوب و بد زندگی شان را برعهده گیرد و توقعات آنها را برآورده نماید.(۴۳)

همچنین احتیاج مبرم دارند که از هر لحاظ انسانهایی دوست داشتنی، خواستنی، مورد پسند ، مقبول و محبوب جلوه کنند. دیگران آنها را احترام کنند رفتارشان را بپسندند و تایید و تمجیدشان نمایند. همه کس به آنها احتیاج داشته باشد، به نظر همه مردم ( به خصوص یک شخص معین ) برازنده باشند با اهمیت جلوه کنند و همه کس آنها را یاری و حمایت و هدایت نمایند. وی همچنین معتقد است که این افراد در زمینه شخصیتشان همیشه احساس گناه، کوچکی، خفت، عناد به خود دارند و این احساس را به یک طریق منفی فرافکن می نمایند. اینگونه اشخاص ، قضاوت نهایی در مورد افکار احساسات و رفتارشان را به عهده دیگران می گذارند و به این ذهنیت که من حق استقلال رای ندارم قضاوت نهایی رفتار با من نیست، بزرگترها باید قضاوت کنند، خواسته و ناخواسته راه را برای   سلطه جویی دیگران هموار می کنند ،این گونه افراد به کرات مورد اجحاف و استثمار دیگران قرار می گیرند و اعتراض نمی کنند (۲).
با وجود اینکه به علت تعددی و اجحاف دیگران ، احساس عناد و خصومت شدیدی در آنها ایجاد می شود جز در مواقعی که دچار طغیان و آشفتگی روانی گردند ، عناد خود را ابراز نمی دارند و آن را مثل آتش زیر خاکستر پنهان می کنند . ساختمان روانی شان از اول طوری بوده که دست و پای بسیاری از احساسات و نیروهای مثبت و فعال وجود خود را بسته و قدرت جنبیدن را از آنها گرفته است. به طور کلی می توان گفت این افراد از هرگونه مخاصمت ، کشمکش ، رقابت و مبارزه علنی حذر می کنند. آدمی مسالمت جو می شوند که از هر نوع کینه توزی علنی مبری است. میل  انتقام جویی و غلبه بر دیگران را چنان به شدت سرکوب و پنهان می سازند که خودشان هم از گذشت و          آشتی پذیری خود و اینکه هرگز برای مدت زیادی رنجش کسی را بدل نمی گیرند در تعجب هستند.
هورنی عزلت طلبی وانزاطلبی را نیز ویژگی دیگر گروهی از افراد منفعل می داند ، این دسته از افراد منفعل با جدایی از دیگران و عدم شرکت و دخالت فعالانه در زندگی ، سعی در رفع تضادهای درونی خود می نمایند. در این صورت این افراد به طور کلی از تلاش و کوشش بازمانده و زندگی شان را محدود می سازند.
به عقیده مالتز  (1364) تنهایی راهی برای در امان قراردادن خویش است که خطوط ارتباطی با مردم و به خصوص اتصال های احساس را قطع می کند، راهی است تا خویش آرمان زده را از ناراحتی تحقیر و تعرض دورنگه می دارد. شخصیت تنها، از دیگران و ارتباط با آنها بیمناک است.
احتیاجات افراد انزواطلب بیشتر شکل نخواستن است. یعنی حالت منفی دارد. طالب زندگی بی ماجرا بدون اصطکاک، بدون مزاحمت و سطح پایین هستند آنها زندگی بی رنج و دردسر و بدون شور و شوق می خواهند. نوعی تسلیم ، عدم دخالت مؤثر و مصممانه در زندگی ، انواع ترمزها و محدودیت های معنوی و استعفای از زندگی ، وجود آنها را در برگرفته است (۴۳).
مالتز  (1364) افراد حساس و زود رنج را نیز گروهی از افراد منفعل می داند. اشخاص زود رنج و آنهایی که از موارد جزئی رنجیده خاطر می شوند، از مناعت طبع ضعیفی برخوردارند. چنین افرادی خود را بی صلاحیت می پندارند ، به ارزشها و توانائی های خود شک دارند ، خویش را دست کم    می گیرند و به هر چیز جزئی حسادت می کنند. این افراد در دل احساس نا امنی می کنند بی مورد خود را در خطر می بینند ، از کاه کوهی می سازند و ناراحتی های جزئی را بزرگ جلوه می دهند.
وی ادامه می دهد کسی که احساس می کند ارزشش با کوچکترین مسئله به مخاطره می افتد و نقش ضعیفی دارد ، در واقع آدم خود محوری است که کنار آمدن با او کار دشواری است ، به عبارت دیگر چنین انسانی ، یک فرد خودپرست است .(۳۶)
۲۰-    ارتباط کلامی در افراد منفعل :     
طبق نظر هورنی ، فرد منفعل ، چون به دوستی دیگران احتیاج حیاتی دارد تظاهر می کند که با اطرافیانش در مورد هر مسئله ای تفاهم دارد ، تا بدینوسیله دیگران در موقع لزوم از او دفاع کنند . وی دائما آماده خوش خدمتی ،‌ ابراز هم دردی ،‌ کمک و تمجید و تحسین دیگران است وی می کوشد تا هر چه دیگران از او بخواهند ، برآورده کند.
هورنی می نویسد : فرد منفعل ، در ابراز قدردانی مبالغه می کند. چنین فردی می گوید ‹‹ تمام مردم
خوب و قابل اعتمادند ››  و آنکه همه کس را شدیدا دوست دارد وقتی ناسالم و غیرطبیعی بودن این احتیاجات آمرو ، بی اختیار به او تذکر داده می شود دیگران را تخطئه می کند و می گوید که تمام این تمایلات کاملا طبیعی و عادی اند و آنها را جزو فضایل خود به حساب می آورد. مجموع این صفات به نوبه خود موجب می شود که مقداری حالات و صفات دیگر در فرد منفعل بوجودآید، میل دارد خودش را تابع و زیردست دیگران ببیند بنابراین قدرت ابراز وجود و برازندگی ندارد. تواضع و فروتنی می کند همچنین دائما میل دارد مورد سلامت و سرزنش قرارگیرد حتی در مواردی که به نحو بارزی انتقاد و شماتت دیگران نسبت به او بیجاست چشم بسته ملامت آنها را می پذیرد. اگر خوب توجه نشود چون هر نوع مبارزه علنی و کشمکش و میل تجاوز به نظر او نوعی تابلو ممنوع می رسد از هر کاری که کمترین شباهتی به این قبیل تمایلات داشته باشد خودداری می کند مثل جرات و شهامت ابراز وجود ،‌ انتقاد ، تقاضا ، تحکم و فرمان دادن و ابراز لیاقت از او زائل می گردد. اگر از شخص یا عقیده یا چیز بخصوصی خوشش نیاید جرات ابراز ندارد. جرات توبیخ ، سرزنش و متهم ساختن دیگران را ولو بجا باشد ندارد. حتی به شوخی هم انتقاد و حرف رنجش آور و کنایه آمیز را نمی تواند ابراز کند. آگاه است براینکه تمام حالات ، صفات ، تمایلات ،‌ عمل ها و عکس العملهای او حاکی از کوچکی و حقارت است ، بنابراین دائما یک احساس ضعف ، بیچارگی و یاس عمیق بر او مستولی است ، اغلب این احساس ضعف را به صراحت ، هم به خودش و هم به دیگران بروز      می دهد ، مثلا به دیگران گاهی صریح و گاهی ضمنی می گوید : باید مرا حمایت کنید مرا هدایت و راهنمایی کنید زیرا من ضعیف و بیچاره ام .
عدم ابراز وجود ، احساس یاس و درماندگی عمیق و ترمزهای متعددی که در خود ایجاد کرده موجب می شود که نتواند حداکثر استفاده را از استعدادها و امکانات خود بنماید و آنها را بکار اندازد بنابر این همه کس را از خود برتر فرض می کند می گوید که همه جذاب تر، با هوش تر، باسواد تر و بطور کلی با ارزش تر از من هستند. به خصوص در حضور افراد پرخاشگر و سلطه جو این احساس بی ارزش چندین برابر می گردد. خلاصه اینکه فرد منفعل می کوشد تا همه چیز خود را کمتر از دیگران بپندارد و معمولا می کوشد تا برای احساس و پندار خود یک دلیل منطقی و موجهی هم بتراشد مجموع خصوصیات و صفاتی که تا اینجا ذکر شد موجب می گردد که فرد منفعل در مقابل دیگران دائما شکسته نفسی نماید. وی همچنین معتقد است یک استدلال ناآگاه و منطق سازی فرد منفعل این است که احساس می کند اعتماد به نفس ندارد حتی اگر کار برجسته ای انجام دهد  می گوید که تصادفی و برحسب شانس بود (۴۳) .
۲۱-    خصوصیات رفتاری  افراد منفعل  – پرخاشگر در ارتباط های اجتماعی :
بنا به تعریف DSM II  (1968) رفتار فرد منفعل  – پرخاشگر یک نوع بیان است . در واقع او با
رفتارش آنچه را که جرات ابراز مستقیم و آشکار آن را ندارد بیان می کند. این افراد اغلب دچار عدم
اعتماد به نفس بوده و به دیگران متکی هستند به آینده بدبین بوده و درک این را ندارند که این رفتار
آنهاست که مسئول مشکلاتشان می باشد . اگر چه ممکن است فرد ، رنجش آگاهانه ای نسبت به اشکال قدرت ، تجربه کنند اما هرگز رفتار منفعل  – مقاوم خود را با این رنجش مرتبط نمی دانند. فرد منفعل پرخاشگر از یک سو وابسته است و از سوی دیگر تمایل به استقلال دارد در ارتباط های اجتماعی می کوشد تا خود را در وضعیت وابستگی قرار دهد ، اشتباه کسانی را که بر آنها متکی است پیدا می کند ولی از قطع روابط وابستگی خود اهتراز می نماید. هم می خواهد دیگران را بیازارد و هم راضی کند در عین حال رفتار منفعلانه و خود آزارانه او را دیگران تنبیهی و ساختگی احساس می کنند. کار و مسئولیت های معمول او را باید دیگران انجام دهند. روابط نزدیک خوب و کار و مسئولیت های معمول او را باید دیگران انجام دهند. روابط نزدیک خوب و آرام بندرت با شخصیت  منفعل – پرخاشگر امکان پذیر است (۳۲) .
فرد منفعل – پرخاشگر در برابر تقاضا برای افزایش سطح کار یا ادامه آن اظهار تنفر و مخالفت می کند واضح ترین موردی که این حالت را می توان دید در موقعیت های شغلی است ، اگرچه در عملکردهای اجتماعی نیز دیده می شود.
مقاومت به طور مستقیم ابراز می شود به صورت مسامحه ، وقت گذرانی بیهوده ، لجاجت ، عدم کارائی عمدی و فراموش کاری … عملکردهای شغلی و اجتماعی فرد به علت رفتار منفعل   –  مقاوم بی ثمر و بی نتیجه است . عدم کارایی عمدی این افراد یک نوع رفتار است که بوسیله آن می خواهند فردی را که از او رنجیده اند مجازات کنند. به عنوان مثال فرد می خواهد به والدینی که اسباب ناراحتی او را فراهم کرده اند ابراز خشم کند و چون نمی تواند درس نمی خواند قدرت تمرکز حواسش را از دست می دهد دائما در امتحانات شکست می خورد ، مشق هایش را دیر و بد انجام و در وضعیت یک آدم شکست خورده ،‌ کارنامه ای از مدرسه به منزل می آورد که خشم و حرمان والدینش را برمی انگیزد  هر کوششی از جانب پدر و مادر در اصلاح این فرد با سرسختی او مواجه می گردد (۲۷) .
خصوصیات افراد منفعل – پرخاشگر در ارتباطات کلامی
اسمیت (۱۳۶۶) می گوید این افراد در مکالمات خود زخم زبان می زنند و با شوخی ها و کنایه هایشان دیگران را می رنجانند. به گفته ( قریب  – 1368) از آنجا که این افراد نمی توانند پرخاشگری خود را به طور مستقیم بیان کنند. شیوه های غیرمستقیم را بکار می برند مثلا زخم زبان زدن ، نیش زدن ، مسخره کردن ، اشکال تراشی ، غرغرکردن و کله شقی (۵) .
فرد منفعل  – پرخاشگر معمولا فاقد قاطعیت است و با نیازها و امیال خود بطور غیرمستقیم روبرو می گردد. از طرح سؤالات ضروری در مورد آنجه که از او انتظار می رود خودداری نموده و در برابر درخواست عملکرد کافی مقاومت می کند و برای تاخیرهای خود دلیل می تراشد (۳۲) .
هورنی (۱۳۵۱) می گوید فرد منفعل  – پرخاشگر اغلب دارای اعتقادات متضاد و مغایری است و با منطق تراشی ، تضاد و مغایر بودن اعتقاداتش را انکار می کند (۴۳).

ورزش و رشد شخصیت
شخصیت مجموعه‌ای از ویژگی‌های جسمی، روانی و رفتاری است که هر فرد  را از افراد دیگر متمایز می‌کند. افراد مختلف دارای شخصیت‌های متفاوتی هستند بعضی آرام و انفعالی هستند، برخی دیگر پرخاشگر ظاهر می‌گردند برخی قابل اعتماد، محافظه‌کار، خودکفا، منطقی … می‌‌باشند. روانشناسان درباره این ویژگی‌های شخصیتی تحقیقات وسیعی را انجام داده‌اند تا بتوانند رفتار افراد را در موقعیت های معین پیش‌بینی کنند. روانشناسان ورزشی نیز به دنبال پیدا کردن رابطی بین صفات شخصیتی و فعالیت های ورزشی بوده‌اند. آیا ورزش به عنوان یک پدیده تربیتی و اجتماعی در رشد و تکامل شخصیت تاثیر دارد؟ آیا جهت این تاثیر به سوی کمال است؟ آیا فعالیت‌های ورزشی به ویژگیهایی چون رفتارهای اجتماعی، گوشه‌گیری، سازگاری اجتماعی، اعتماد به نفس، میزان نارضایتی جسمی و سلامتی و .. تاثیر دارد؟
یکی از عقاید رایج در ارتباط با ورزش آن است که این پدیده اجتماعی، شخصیت ورزشکاران را رشد می‌دهد. ارضای نیازهای اساسی چون احساس تعلق، احترام به خود، احساس موفقیت و پذیرفته شدن، بعلاوه رقابت که وسیله‌ای برای اشباع نیازهای بدنی و خلاقیت می‌باشد، این آثار روزی به شکل‌گیری جنبه‌های اجتماعی شخصیت کمک می‌کند. اگر چه ورزش رقابتی می‌تواند آثار زیان‌باری همراه داشته باشد: ۱- تاکید بیش از حد والدین، جامعه، مربیان بر برنده شدن ۲- قرار دادن افراد در موقعیت‌هایی که با قابلیت و تواناییهای جسمانی انها متناسب نیست، به هر حال یادگیری و اجرای مهارت های ورزشی در محیطی سالم، احساس شایستگی را در افراد به وجود می‌آورد که منجر به ایجاد  تصورات شخصیتی مثبتی در افراد و صلاحیت و شایستگی به در اختیار گرفتن کنترل عوامل محیطی اطلاق می‌گردد اگر چه میزان موفقیت‌ ها و شکست های فرد در گذشته در کمی و زیادی احساس شایستگی موثرند، موفقیت با دیدگاه مثبت به زندگی همراه است، هر وضعیتی را مبارزه‌ای جالب دیدن که پیروزی بر آن وضعیت را دور از توانایی خود نخواهد یافت و نهایتا حضور مثبت در زندگی و اجتماع را به دنبال خواهد داشت. فعالیتهای ورزشی همیشه با یک تربیت روانی همراه بوده‌اند لذا شرکت در فعالیتهای ورزشی یکی از راههای مهم تکامل جسمی و روانی و حضور مثبت در اجتماع است.(۳۸)
کارکرد ورزش در زندگی اجتماعی جوانان
۱- نشاط روحی و جمی    2- انسجام روابط گروهی     3- جلوگیری از بزهکاری       4- امید به آینده  5- تقویت خصایص جوانمردی           6- انسجام لیاقت و برتری            7- روابط سالم اجتماعی
آسیب‌پذیری دوران نوجوانی و جوانی باعث می‌شود که تعدادی از افراد این گروه سنی تحت تاثیر شرایط نامساعد خانوادگی اجتماعی و عناصر مربوط به آنها در مسیر روابط ناسالم به صور مختلف قرار گیرد.جوانانی که به صورت انفرادی یا گروهی به ورزش می‌پردازند نیاز به برنامه‌ریزی سازماندهی و تقسیم اوقات خود برای فعالیت های مختلف دارند در نتیجه فرصت های زندگی آنان تحت قاعده درآید.
داشتن خصلت جوانمردی و مقابله در برابر تجاوزگری ها و بی‌عدالتی‌ها از ویژگی‌های دوران جوانی است، انحطاط اخلاقی فرهنگی می تواند آن را به خشونت و لاابالی‌گری بکشند در صورتی که فعالیت ورزشی به خصوص در بعد حزفه‌ای‌اش وجهه اجتماعی برای صاجبان خود کسب می‌کند. احساس لیاقت و شایستگی و برتری را در آنان افزایش داده و افکار و ذهنیاتشان در زمینه‌های مثبت و مساعد سیر می‌کند، از فراز و نشیب‌های زندگی هراسی نداشته و با تصمیم‌گیری‌های مهم و منطقی در جنبه‌های مثبت ابراز وجود می کند.(۱۹)
ورزش و پیوستگی اجتماعی
یکی از نقش‌های عمده کارکردی در ورزش، استفاده از آن به عنوان ابزار ایجاد و تقویت پیوستگی اجتماعی در میان افراد و گروه هاست. در سطح قهرمانی، ورزش می‌تواند منزلت اجتماعی-اقتصادی ورزشکار را افزایش دهد و به همراه شهرت بیشتر، موجب پذیرش اجتماعی و ستایش بیشتر ورزشکار در جامعه شود و در سطح ورزش همگانی و تفریحات سالم، بایستی ورزش را فعالیتی ارزشمند و به لحاظ اجتماعی پذیرفته شده تلقی کنیم که از طریق آنها مردم با جامعه پیوستگی می‌یابند. تماس‌های اجتماعی یکی از مهمترین دلایل شرکت در ورزش بوده است، تعامل  در ورزش را می‌توان به مردم‌آمیزی، دوستی و پیوندجویی تعبیر کرد. محیط ورزشی نه تنها امکان تعامل کلامی را عرضه می کند بلکه ارتباط غیر کلامی نیز اغلب در فعالیت‌های ورزشی بوجود می‌آید و از همین طریق احساس تفاهم و همبستگی ایجاد می‌شود. بنابراین مفهوم اجتماعی- تعاملی ورزش به دو جهت اهمیت می‌یابد: ۱-  به جهت بوجود آوردن فرصت‌های جالب برای آشنایی و ملاقات با افراد دیگر ۲-بوجود‌آوردن امکان فرایند یادگری و اجتماعی ورزش.
پیشگیری از روند منفی انزواطلبی (انزواگرایی) و بازسازی پیوستگی از اهداف ورزش به عنوان ابزار مهم تسهیل ارتباطات  با دیگر افراد و شتاب بخشیدن به پیوستگی آنان با جامعه تلقی شده است.
جامعه‌شناسان همیشه در اندیشه ایجاد پیوستگی و یگانگی بین واحدهای کوچکتر اجتماعی یا کل جامعه بوده‌اند. جامعه‌شناسی ورزش نیز مدعی است که فعالیت‌ های بدنی حوزه‌ای است که افراد می‌توانند در آن به دلیل توانمندی ها و نه کمبودهایشان شناخته و معرفی شوند و بدین ترتیب بین آنان و جامعه یگانگی و پیوستگی حسنه‌ای ایجاد می‌شود. پیوستگی اجتماعی به مفهوم میزان تطابق رفتارهای فردی و گروههای جزیی با آنچه جمع ، انتظار و توقع دارد به کار برده‌اند.(۲۴)

پیامدهای روانشناختی ورزش:
شواهد مبتنی بر آن است که ورزش یک روش درمانی وسیع برای کاهش وقوع انحرافات رفتاری و افزایش عملکرد شغلی افرادی است که با ناتوانی‌هایی مواجه‌اند. ورزش به فرد کمک می‌کند تا با استرس مبارزه و سلامت روانی خود را تضمین کند. در نظرتکاچوک و مارتین ۲۰۰۱ یکی از ویژگی‌های افراد مبتلا به اختلالات روانی، نداشتن تحرک و فعالیت جسمانی مطلوب است. افزایش اعتماد به نفس و احساس لذت و رضایت از خود و دیگران و احساس شادی و بهزیستی از نتایج شرکت در ورزش بوده است.
مایرز و دینر  ( 1995) می گویند افراد شاد، حوادث و موقعیت های زندگی‌شان را مطلوب ارزیابی می‌کنند و کمتر هیجانات منفی نظیر اضطراب و افسردگی و خشم را تجربه می‌کنند و به نظر ژانوف-  بوسمن  ( 1989 )و مایرز ( ۱۹۹۳ )  این افراد  از عزت نفس و احترام به خود بالایی برخوردارند به اخلاقیات توجه بسیار دارند و عقلایی رفتار می‌کنند و در نظر دومونت و لارسن  (1989) احساس کنترل شخصی بیشتری را در خود احساس می‌کنند و با اندیشدن به توانایی‌ها با استرس مقابله بیشتری می‌کنند و به عقیده  دمبر و بروک  (1989) و سلیگمن  (1991) خوش‌بین هستند یعنی در رو به رویی با انجام کارها، انتظار موفقیت در آن کار را دارند و دینر و همکاران (۱۹۹۲) آنها را برون‌گرا دانسته  و در ارتباط و همکاری با دیگران توانمند ظاهر می‌شوند (۳۷).  همان‌گونه که بهبود شرایط بهداشتی و تغذیه‌ای می‌تواند به رشد جسمی مؤثر باشد بهبود شرایط محیطی نیز موجب رشد بیشتر هوش می‌شود ( محیط غنی‌تر، هوش بیشتر). با ورزش و تحرک بدنی فرد در تماس و تعامل با دیگران قرار می‌گیرد که موجب کسب تجربه، تفکر و پرورش حواس از طریق رشد ذهنی و شناختی می‌گردد، افراد تربیت شده در محیط غنی از هم‌نوعانشان که در انزوای نسبی پرورش یافته‌اند سریع‌تر می‌آموزند. جعفری و عسگری ۱۳۸۱ در سال  به این نتیجه رسیدند که ورزش باعث خودپنداری مثبت در ورزشکاران می گردد و با تصویر بدنی مثبت درارتباط های سالم با دیگران شرکت فعال و موفقی را خواهد داشت . تصویر بدنی مثبتی که در ورزش به دست می‌آید در هویت‌یابی، عزت‌نفس ، موفقیت تحصیلی و شغلی… شرکت فعال و موفق در برقراری ارتباط با دیگران، احترام به خود، تمرکز حواس و برخورداری از روحیه شاد تاثیر بسزایی دارد. ورزش می‌تواند ارزش های مثبت و منفب گوناگونی را به افراد انتقال دهد و اگر قرار است که ورزش تربیت اخلاقی را تسهیل کند، باید عدالت و عدم خشونت در ساختار برنامه‌های ورزشی مورد توجه قرار گیرد (۱۷).
اهمیت ورزش در اصلاح جوامع و رفع محرومیت‌های اجتماعی
در حالی که یونسکو از ورزش به عنوان یک وسیله برای کاستن فاصله فقیر و غنی نام می‌برد. اسکاتلند میلیونها پوند برای تسطیح زمین‌های ورزشی مناطق روستایی اختصاص می‌دهد و ایالت میشیگان ۲۳ المپیک سالمندان را برگزار می‌کند. ما چه کنیم؟
رشد شهرهای بزرگ در کشورهای در حال توسعه با افزایش فقر شهری توأم بوده است. حدود یک سوم تا یک چهارم خانوارهای شهری جهان در فقر مطلق زندگی می‌کنند. بسیاری از محرومان شهری فاقد حمایت های قانونی از سوی مراجع رسمی هستند بی پناهی در قبال خشونت، مواد مخدر، محاصره اموال، اخراج از محل اقامت، اسارت در چنبره جرایم سازمان یافته از آن جمله است. شهرهای بزرگ در کشورهای در حال توسعه در معرض هر دو دسته مخاطرات است زیرا هم دچار انواع کاستی‌ها در عرضه رقابت جهانی شدن است و هم دستخوش ساختارها و مدیریت‌های فاقد درخوری با ملازمات جهانی است. از این رو سازمان‌ های جهانی با محوریت سازمان ملل برای کارا کردن راه مشارکت اجتماعی و کم کردن فاصله‌ های اجتماعی اهمیت ویژه‌ای یافته است. در اینجا شعار شهر شامب در مثابل شهر فاصل رواج می‌یابد. در شهر شامل شهروندان امکان می‌یابند تا در مورد کارکرد و اداره شهر خود نظر بدهند. با جلب همکاری گسترده مردم به ویژه مردم محروم در مناطق خود باب مشارکت همگانی گشوده می‌شود، نشارکت در مدیریت آموزش بهداشت و سایر فعالیتهای شهری از آن جمله است. در این میان اقبال مردم به ورزش موضوعی محوری است. برای کاهش محرومیت اجتماعی و نزدیکی به جامعه شامل ورزش دارای جایگاه ویژه است. اهمیت ورزش در آن است که موضوع مشترک طبقات و اقشار مختلف جامعه است. از طرفی امکان حضور، بروز، ارتباط و مشارکت افراد و گروههای مختلف اجتماعب در یک جامعه فارغ از جایگاه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و به دور از تبعیضات نژادی – دینی – قومی – جنسی می‌توانند مشارکت کنند، در دسترسی به امکانات ورزشی تفاوتهای سنی و معلولیتهای جسمی نیز منظور نمی‌شود.
کمیته توسعه ورزش شورای اروپا برای همبستگی اجتماعی ورزش را عامل عمده اعلان کرده است سوق یافتن جهان به سوی ارتباطات گسترده و یکپارچه و روند جهانی‌شدن سبب شده است که به زنان عمدتاً به عنوان یک منبع کار نگریسته شود، در حالیکه زنان تربیت‌کنندگان  نسل آینده‌اند که نیازمند آموزش و جایگاه اجتماعی مناسب هستند. ایجاد زمینه‌های مناسب برای ورزش بانوان یک موضوع مهم ملی در جوامع مختلف بویژه جوامع اسلامی است.  زیرا زنان نیازمند محیط و امکانات مناسب برای انجام ورزش همگانی تعلیم و تربیت و قهرمانی‌اند. مورد دوم از مصادیق شمول اجتماعی توجه به ورزش معلولان است. در ایران معلولیت ناشی از جنگ اهمیت و ضرورت توجه را می‌طلبد، بخصوص آنکه معلولان بر اثر کاستی‌های جسمی فرصت کمتری برای تحرک جسمی و مشارکت اجتماعی دارند. موضوع مهم بعدی مشارکت اجتماعی سالمندان است. ورزش وسیله‌ای برای پیشگیری از بیماری‌هاست. شعار هیچ وقت دیر نیست عنوان برنامه‌ای برای جذب سالمندان استرالیا به ورزش است. و بالاخره مشارکت روستائیان.
شاید بی‌منلسبت نباشد که در این مبحث به منشور بین‌المللی تربیت‌بدنی و ورزش یونسکو در سال ۱۹۷۸ اشاره شود. یونسکو  رویکرد ورزشی خود را بر اساس ارتقای ارتباط نزدیک‌تر بین مردمان و نیز بین افراد جامعه – برقراری همبستگی- برادری- احترام و درک متقابل- احترام برای یکپارچگی و شخصیت آدمی- ترویج ارزشهای اخلاقی بویژه در مبارزه با انزوا و خشونت- ترویج ورزش همگان بویژه معلولان جسمی و ذهنی- حمایت از ورزش زنان و ورزش به عنوان ابزار توانمند  تعلیم و تربیت و در نهایت ورزش وسیله‌ای برای کاستن فاصله فقر و غنا یاد کرده است. در‌واقع این موارد آرزوها، افق‌ها و دستاوردهایی است که از رواج ورزش در جامعه انتظار می‌رود. برایند این خواسته‌های نیکو شمول اجتماعی است تا مردم به هم نزدیک‌تر شوند و بهتر زندگی کنند.(۳۴)
کاربرد ملاک‌های سنجیده‌شده  ابراز وجود در ورزش
موقعیت های ابزار‌وجود که در این تحقیق مورد سنجش قرار گرفتند شامل:
۱- ابراز وجود کلی فرد ۲- توانایی و قدرت گفتن نه (امتناع از درخواست) ۳- بیان و ابراز محدودیت‌های شخصی ۴- برقراری روابط اجتماعی ۵- ابراز احساسات مثبت ۶- توانایی انتقاد سازنده ۷- اختلاف عقیده داشتن با دیگران ۸- ابراز وجود در موقعیت‌های خدماتی.
ابراز وجود:
بسیاری از مربیان خوب در طرح‌ریزی رهیافت ها، تدریس فنون عملی و آگاهی از جزئیات ورزش خود نابغه هستند. اما این مربیان تا نتوانند به‌گونه‌ای مؤثر دانش خود را منتقل کنند، مؤثر و موفق نخواهند بود. گفت‌و‌گوی مؤثر عبارت است از هنر و علم کمک به ورزشکاران تا درباره خود احساس خوبی داشته باشند، خود‌پنداری ورزشکار را بالا ببرد، مهارتهای ورزشی را به‌گونه‌ای مؤثر یاد بدهد و احترام و وفاداری ورزشکار را به دست دهد.
اگر قرار باشد مربی مؤثر باشد باید درستکار باشد، تدافعی عمل نکند، پایداری و همدردی داشته باشد، طعنه نزند، رفتار را تحسین یا انتقاد کند نه شخصیت را، تمامیت دیگران را محترم بشمارد، از علائم کلامی و غیرکلامی مثبت استفاده کند، مهارت ها را بیاموزد و پیوسته با همه اعضای تیم کنش متقابلی داشته باشد. این روس از مسائل بالقوه بین شرکت‌کنندگان در تیم جلوگیری کرده یا دست‌کم به کمترین مقدار کاهش می‌دهد.(۷)
امتناع از درخواست (قدرت نه گفتن)
فشار همسالان برای به مبارزه‌طلبیدن قوانین و همگام‌شدن با گروه، گاهی اوقات بر فرد فشار می‌آورد. یک نمونه خوب از این مورد فشار گروهی، استفاده از مواد‌مخدر غیرقانونی است. ورزشکاران می گویند که گروههای اجتماعی اغلب فرصت استفاده از موادمخدر را فراهم می‌سازند. همراه با نوشیدن الکل و در محیطی نسبتاً القا‌ء کننده، اغواگری برای امتحان‌ کردن موادمخدر بسیار زیاد است، امّا ورزشکارانی که درباره نتایج استفاده از مواد مخدر و شکستن قواعد تیمی و قوانین هشدار داده شده باشند، بهانه‌ای برای امتناع از مواد مخدر را دارند، مانند: اگر مربی پی‌ببرد یا آزمایش مواد در من مثبت باشد، از تیم اخراج خواهم شد، این یک دلیل توجیه‌ پذیر و حفظ‌ آبروست برای گفتن «نه» .(7)
بیان و ابراز محدودیت‌های شخصی
 مربی با تأیید عملکرد رقیبان بعد از بازی نه‌تنها کمبودهای خود را نمایان نمی‌سازد بلکه از آنها به منظور بهبود و پیشرفت‌های بیشتر در آینده استفاده می‌کند و با استفاده از «سیاست‌باز» خود در برخوردها، احترام و صمیمت خود را چندین برابر می‌سازد مثلاً اگر زمان برقراری ارتباط و پاسخگویی به نیازهای افراد تیم، واقعاً مناسب نباشد مربی می‌تواند عذر بیاورد، امّا باید این موضع را به ورزشکار انتقال دهد که صحبت‌نکردن با او مربوط به موضوع دیگری است که با علاقه او به ورزشکار ارتباطی ندارد و هرچه زودتر برای ملاقات بعدی قراری را تنظیم نماید، در اینجا سیاست درباز خود را صمیمانه ابراز داشته است.(۷)
برقراری ارتباط اجتماعی
 بهترین راه برای پرهیز از تدافعی جلوه دادن، حساسیت نشان‌دادن به چیزی است که بازیکن، والدین، دستیار، داور…می‌گویند. وقتی فرد در پاسخ‌دادن و توجه نشان‌دادن به احساسات دیگران ناتوان است از گوش دادن انفعالی استفاده کرده، در حالیکه گوش‌کردن فعال زمانی رخ می‌دهد که او در پاسخ به آنچه که دیگران می‌گویند با آنها شروع به گفتگو نماید. (  1990 wilder   و Rosen feld)
مربیان موفق دستتیاران خود را به آغاز و حفظ تماس‌های شخصی نزدیک با بازیکنان تشویق می‌کنند. سلام کردن، لبخند زدن و یا دست‌ تکان‌دادن موجب می‌شود تا آنها را شخصی خوب و با ملاحظه بنگرند فرصت گفتن کلمات دلگرم‌کننده و محبت‌آمیز را نسبت به اطرافیان از دیت نمی‌دهند (۱۹۸۳- Mechikoff , Kozar). مربیان دارای مهارتهای کلامی نسبتاً ضعیف می توانند به‌گونه غیر کلامی با تیم رابطه برقرار کنند و اثرهای روانی سودمند و نتایج عملکرد  مطلوب به‌بار آوردند، گاهی‌اوقات ارتباط غیرکلامی ممکن است در رسانیدن پیام حتی از کاربرد واژه‌ها مؤثرتر باشد و احساس آرامش، صمیمت و ارزیابی واقع‌بینانه را از عملکرد القاء کنند (M  arten s –1981).
بلانچارد و هرسی B lanchard , Hhersey (1977 ) در  پژوهشی می‌گویند، رهبران مؤثر ۱- اهداف گروه را ممکن می‌سازنند (رفتار هدف‌گرا) و۲- کنش متقابل مثبت در بین اعضای گروه را آسان می‌کنند.
ودرنظرکارون (۱۹۸۴) برای کمک به جلوگیری از درون‌گرایی و احساس انزوا تازه‌واردین  به تیم بایستی، اعضای رسمی تیم وظیفه معرفی بازیکنان جدید به هم‌تیمی‌های و آوردن آنها به تبادلات اجتماعی را برعهده گیرند Carron (7)

دانلود کتاب






مطالب مشابه با این مطلب

    ازدواج هایی که عاقبت خوشی ندارند

    ازدواج هایی که عاقبت خوشی ندارند ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز بسیاری از رابطه‌ها و ازدواج‌ های امروزی به علت برخی ویژگی‌های اخلاقی طرفین و نداشتن شناخت کافی نمی‌تواند موفقیت آمیز باشد.

    بیشتر با وجدان هستید یا روشن فکر؟

    بیشتر با وجدان هستید یا روشن فکر؟ ۲٫۶۷/۵ (۵۳٫۳۳%) ۳ امتیازs شخصیت شما بر هر چیزی، از دوستان‌تان گرفته تا کاندیدی که به او رای می‌دهید تاثیرگذار است؛ اما با این حال خیلی از افراد وقت زیادی را صرف فکر کردن به ویژگی‌های شخصیتی‌شان […]

    شیوه های پاداش به کودکان

    شیوه های پاداش به کودکان ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز قبل از هر چیز باید تعریفی صحیح از پاداش داشته باشیم . قانون اثر در روانشناسی بیان می کند که وقتی به دنبال یک رفتار اتفاق خوشایندی روی می دھد احتمال تکرار شدن آن رفتار […]

    مهم ترین نشانه های تفاهم زوجین

    در مورد عشق از یکدیگر سوال نمی کنند می‌دانید که طرفتان را دوست دارید و او هم دوستتان دارد و هیچ شکی درمورد هیچکدام از اینها در ذهنتان نیست. کاملاً احساس امنیت می‌کنید و از رابطه‌تان خوشحالید. و حتی اگر ذاتاً آدم نگرانی باشید، […]

    نکته هایی برای خواندن صورت اطرافیانتان

    نکته هایی برای خواندن صورت اطرافیانتان ۳٫۳۶/۵ (۶۷٫۲۷%) ۱۱ امتیازs نکته هایی برای خواندن صورت اطرافیانتان/ جهانی بودن حالات صورت و رواج آن در بین انسانهای سراسر جهان نشان می دهند که این حالات در بیولوژی ذاتی ما انسانها ریشه دارند و حاصل میلیونها […]

    اختلال سلوک در کودکان

    اختلال سلوک در کودکان ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۵ امتیازs اختلال سلوک چیست؟ این اختلال وضعیتی است که کودکان و نوجوانان دچار آن می‌شوند. کودکان درگیر این اختلال از آزاررساندن به مردم و انجام‌دادن کارهای ناشایست لذت می‌برند.




هو الکاتب


پایگاه اینترنتی دانلود رايگان كتاب تك بوك در ستاد ساماندهي سايتهاي ايراني به ثبت رسيده است و  بر طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند و به هیچ ارگان یا سازمانی وابسته نیست و هر گونه فعالیت غیر اخلاقی و سیاسی در آن ممنوع میباشد.
این پایگاه اینترنتی هیچ مسئولیتی در قبال محتویات کتاب ها و مطالب موجود در سایت نمی پذیرد و محتویات آنها مستقیما به نویسنده آنها مربوط میشود.
در صورت مشاهده کتابی خارج از قوانین در اینجا اعلام کنید تا حذف شود(حتما نام کامل کتاب و دلیل حذف قید شود) ،  درخواستهای سلیقه ای رسیدگی نخواهد شد.
در صورتیکه شما نویسنده یا ناشر یکی از کتاب هایی هستید که به اشتباه در این پایگاه اینترنتی قرار داده شده از اینجا تقاضای حذف کتاب کنید تا بسرعت حذف شود.
كتابخانه رايگان تك كتاب
دانلود كتاب هنر نيست ، خواندن كتاب هنر است.


تمامی حقوق و مطالب سایت برای تک بوک محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.


فید نقشه سایت


دانلود کتاب , دانلود کتاب اندروید , کتاب , pdf , دانلود , کتاب آموزش , دانلود رایگان کتاب

تمامی حقوق برای سایت تک بوک محفوظ میباشد

logo-samandehi