جستجو در تک بوک با گوگل!

تابعيت پايگاه تك بوك از قوانين جمهوري اسلامي ايران

سخنان بزرگان اسلام در مورد زن

3,798

بازدید

سخنان بزرگان اسلام در مورد زن ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۲ امتیازs

    زنان پیشتاز در دین بودند ( اولین زنی که قبل از همه مردان به پیامبر اسلام ایمان آورد و با جان و مال از او حمایت کرد حضرت خدیجه(س)بود).(۵۰)
    انسانها بعضی مظهر خشونت حق تعالی هستند و در میدان کارزار مشغول جنگ و ستیز با کفار هستند و بعضی دیگر مظهر رأفت حق اند آنها پشت جبهه را اداره می کنند در ۸ سال دفاع مقدس زنها نقش مهمی داشتند.(۵۱)
    زن ها در پیشبرد مسائل نظامی در صدر اسلام همچون اباذر و مالک اشتر بودند . (۵۲)
    آفرینش زن و مرد از یک گوهر است و همه زنان و مردان مبدأ فاعلی واحد داشته، چه اینکه مبدأ فاعلی همه آنها خدای یگانه و یکتاست و هیچ مزیتی برای مرد نسبت به زن در اصل آفرینش نیست . (۵۳)
    نگرش اسلام به زن و تنظیم حقوق او و اینکه حیثیت او جنبه حق الله دارد نه حق الناس و هتک حرمت او برای احدی روا نیست و همگان موظف به پاسداری از مقام زن اند و این امر در خلال احکام دینی مشهود است.(۵۴)
    اینکه زن زودتر گریه می کند به خاطر آن است که دستگاه پذیرش او عاطفی تر است و مهم ترین راه تقرب به خدا راه ذکر است که انعطاف پذیری مقدمه اوست . (۵۵)
    مهم ترین سرمایه زن انعطاف پذیری، مناجات با خداست. اگر این معارف عرضه بشود و زنها بفهمند و به آنها عمل کنند آنگاه می دانند که این ذخیره الهی به نام گریه را کجا مصرف کنند (۵۵)
    زنها در بخش قلب، دل و گرایش و جذبه موفق تر از مردانند . لذا مناجات در زنها بیشتر از مردها اثر می کندو موعظه درزن بیش از مرد اثر می کند . (۵۶)
    زن مظهر رأفت حق است (۵۶)
    پیامبر اسلام (ص) می فرماید : گرامی نمی دارد زنان را جز انسان بزرگوار و توهین نمی کند به آنان مگر آدم پست  (57)
    حضرت علی (ع) می فرماید : زن ریحانه است این گل را نباید رها کرد این گل فقط باید  به دست باغبان باشد ، جمال برای زنان سرمایه است و زکات جمال همان عفاف است (۵۸)
    حجاب مصونیت است نه محدودیت. (۵۹)
    زن با خودداری و خویشتن داریهای ظریفانه خود نه تنها شخصیت خود را حفظ می کند بلکه به مرد نیز شخصیت می دهد (۵۹)
    زن مربی جامعه است .از دامن زن مرد به معراج می رود (۶۰)
    به درستی که خدای متعال بر زنان و دختران مهربانتر از مردان است (۶۱)

در میان گفتار مردم غرب مطالبی به چشم می خوردکه شگفت انگیز است . از جمله گفته اند :
    زن باید از اینکه زن هست شرمسار باشد .
    زن، همان موجودی است که گیسوان بلند و عقل کوتاه دارد.
    زن برزخ میان انسان و حیوان است.
    مردی که زن می گیرد مثل کسی است که میمون می پروراند.
    زنان دام شیطانند.
    زن شکل فرشته ، قلب افعی و شعور خر را دارد.
    کا ری که شیطان  از پس آن بر نیاید زن انجام می هد .
    برای زن ، الاغ و گردو ، دست قوی لازم است.
    سه چیز شر هستند : زن ، آتش و طوفان
    شیطان به گرد زن نمی رسد.
    حتی بهترین زنان دنده ای از شیطان دارند .(۶۲)

در قرن بیستم برای اولین بار مسئله حقوق زن در برابر مرد مطرح شد . انگلستان که قدیمیترین کشور دموکراسی به شمار می رود ، در اوایل قرن بیستم برای زن و مرد حقوق مساوی قائل شد .
در کشور فرانسه ژنرال دوگل قانونی گذاشت که زن تا حدودی می توانست صاحب اموال خود باشد هر چند هنوز هم نمی توانند بدون امضای شوهر استقلال مالی داشته باشند .(۶۳)

در دنیای غرب از قرن هفدهم به بعد پا به پای نهضتهای علمی و فلسفی نهضتی در زمینه مسائل اجتماعی به نام حقوق بشر صورت گرفت . نویسندگان و متفکران قرن ۱۷ و ۱۸ افکار خویش را  درباره حقوق طبیعی و فطری وغیر قابل سلب بشر با پشتکار قابل تحسین در میان مردم پخش کردند. ژان ژاک روسو و ولترمنتیسکو از این گروه نویسندگان و متفکرانند . این گروه حق عظیمی بر جامعه بشریت دارند شاید بتوان ادعا کرد که حق اینها بر جامعه بشریت از حق مخترعان و مکتشفان بزرگ کمتر نیست.
اصل اساسی مورد توجه این گروه این نکته بود که انسان بالفطره به فرمان خلقت و طبیعت، واجد یک سلسله حقوق و آزادیها است که هیچ گروه و فردی نمی تواند از او سلب کند. حتی خود صاحب حق نیز نمی تواند به میل و اراده خودآنها رابه غیر منتقل نماید و خود را از اینها عریان و منصرف سازد و همه مردم اعم از حاکم و محکوم ، سفید و سیاه، ثروتمند و مستمند در این حقوق و آزادیها با یکدیگر متساوی و برابرند. این نهضت فکری و اجتماعی اولین بار در انگلستان و بعد آمریکا و بعد در فرانسه به صورت انقلابها و تغییر نظامها و امضای اعلامیه ها بروز نمود و به تدریج به نقاط دیگر سرایت کرد.
در قرن ۱۹ آنچه درباره حقوق انسانها گفته شد و یا عملا اقدامی صورت گرفته مربوط است به حقوق ملتها در برابر دولتها و یا حقوق طبقه کارگر. اما در قرن ۲۰ مسئله حقوق زن در برابر مرد مطرح شدو برای اولین بار در اعلامیه جهانی حقوق بشر که پس از جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۸ میلادی از طرف سازمان ملل متحد منتشر گشت تساوی حقوق زن و مرد صریحا اعلام شد .
در همه نهضتهای غرب از قرن ۱۷ تا قرن حاضر  محور اصلی دو چیز بود: آزادی و تساوی .
نظر به اینکه نهضت حقوق زن در غرب دنباله سایر نهضتها بود در این مورد نیز جز درباره آزادی و تساوی سخن نرفت.پیشگامان این نهضت مدعی شدند که حقوق بشر بدون آزادی زن بی معنی است و به علاوه همه مشکلات خانوادگی ناشی از عدم آزادی زن و عدم تساوی حقوق او با مرد است. همه ی سخن ها دور این مطلب دور زد که زن با مرد در انسانیت شریک است و یک انسان تمام عیار است پس باید از از حقوق فطری و غیر قابل سلب بشر مانند مرد و برابر با او  برخوردار باشد.  این نهضت شاید برخی بدبختی ها را از زن گرفت ولی بدبختی ها و بیچارگی های دیگری را برای او به ارمغان آورد .
زن اوایل قرن بیستم ازسا ده ترین و پیش پا افتاده ترین  حقوق محروم بود و تنها در اواخر قرن بود که غربیها به فکر جبران مافات افتادند و چون این نهضت را دنباله نهضتهای دیگر می دانستند همه معجزه ها را از آزادی و تساوی خواستند غافل از اینکه تساوی آزادی مربوط است به رابطه انسانها با یکدیگر، ازآن جهت که زن  مانند هر انسان دیگری آزاد آفریده شده است و از حقوق مسا وی بهره مند است ولی زن انسانی است با چگو نگی های خاص و مرد انسانی با چگونگی های دیگر .
سرمایه داران از این نهضت سوء استفاده کردند آنها برای اینکه زن را از خانه ها به کار خانه ها بکشند و از نیروی اقتصادی او بهره کشی کنند حقوق زنان ، استقلال اقتصادی زن و آزادی زن را عنوان کردند .در مجله ی خواندنی ها مقاله ای از مهنامه ی شهربانی تحت عنوان (سر گذشت هایی از زنان کارگر در جامعه ی آمریکا ) نقل کرده است . این مقاله ترجمه ای است از مجله ی کورونت .
در ابتدا درد دل خانمی را نقل میکند که چگونه به عنوان تساوی زن و مرد رعایت هایی که سابقا از زنان کارگر میشد دیگر امروز وجود ندارد او میگوید: (( حالا شرایط کار در کارخانه ی جنرال موتور ایالت اهایو یا به عبارت بهتر همان جایی که نزدیک ۲۵۰۰ زن در حال زجر کشیدن هستند تغییر یافته است )). خانم مذکور همچنین خود را در حال نگه داشتن یک ماشین بخار بسیار قوی یا پاک کردن یک تنور فلزی ۲۵ پوندی که چند لحظه ی قبل مردی قوی هیکل آن را بر جا گذاشته می بیند و با خود می گوید : ((سر تا پا کوفته و مجروح شدم)).(۶۴)

فیمینیسم یکی از پدیده های نو ظهوری است که داعیه دفاع و حمایت از زنان و استیفای حقوق آنها را دارد .در واقع جنبش فیمینیسم یک پدیده ی غربی تمام عیار محسوب می شود . این جنبش عمدتا در دوران پس از جنگ جهانی دوم قوت و گسترش زیادی پیدا کرد و در کشورهای غربی رشد یافت و بعضا در عرصه ها و میادین مختلفی موفق به نیل موفقیتهای چشمگیر به نفع زنان گردید.
انقلاب صنعتی در اروپا و به ویژه در انگلستان منشا پیدایش تحولات بسیار مهمی در عرصه های اجتماع گردید و می توان گفت نیاز روز افزون به کارگان ارزان و نیمه ماهر برای تضمین جرقه تولید کارخانجات و صنایع انگلستان زن رسما به عنوان نیروی کار وارد عرصه تولید شد و استفاده از آنان شکل معمول تری نسبت به گذشته پیدا کرد. زیرا فیمینیسم اساسا یک جنبش اصلاح طلبانه و منادی دفاع از حقوق زنان در چهارچوب یک جامعه مدنی محسوب نمی شود بلکه این جنبش به دنبال تاسیس و یا به عبارت بهتر، ایجاد نوآوری در حقوق زنان می باشدتا اینکه از حقوق مسلم آنها دفاع کند . مثلا در حال حاضر یکی از مسائل و موضوعاتی که جنبش فیمینیسم در غرب به دنبال تحقق آن بوده و برای آن اهمیت زیادی قائل است این است که نام خانوادگی فرزندان را به نام خانوادگی زن مبدل سازد تا نام خانوادگی مرد !!!
این موضوع نشان می دهد که برای رسیدن به برابری حاضرند هر آنچه را قاعده و قانون طبیعی است را وارونه سازند. آنان خیال می کنند که چنانچه اسم خانوادگی فرزندان را به اسم خانوادگی زن ملحق کنند به یک برا بری دست می یابند!البته در برخی گروههای افراطی فیمینیسم حالت اعتراض و انزجار نسبت به مردان هم وجود دارد از این رو است که متاسفانه حالتهای بیمار گونه ای در بدنه جنبش فیمینیسم در غرب پدیدار گشته است که واقعا مایه تاسف است .
طرفداران جنبش فیمینیسم از سقط جنین که مخالف باورها و ارزشهای کلیسای کاتولیک است طرفداری می کنند و همچنین از همجنس بازی زنان حمایت می کنند .
ارتباط هواداران این جنبش با مذهب و دیانت مسیحی در غرب کاملا سلبی و منفی است و اصولا یکی از فعالیتهای اصلی کلیسای کاتولیک و واتیکان عبارت از نفی ورود هر گونه ادعا و خواسته جنبش فیمینیسم می باشد. هواداران این جنبش هیچ گونه احترام و شانی برای خانواده و رسومات مذهبی در خصوص زن و خانواده قائل نیستند . (۶۵)

فیمینیسم انواع و اقسام گوناگونی دارد که تابع نگرش به باوردارندگان این جنبش است . دیدگاههای این گروهها درباره جامعه ایده آل و چگونگی تغییر یک جامعه با یکدیگر متفاوت است در اینجا از سه نوع فیمینیسم یعنی برابری خواهان لیبرال ، مارکسیست و رادیکال یاد خواهیم کرد .(۶۶)

فیمینیستهای لیبرال معتقد هستند که زنان باید کاملا با مردان برابر باشند آنها در این راستا اصلاحات داخل سیستمی را پیشنهاد می کنند .این گروه دارای اهرمها و سازمانهایی هستند که در راستای این هدف تلاش می کنند .در این ارتباط
 می توان از سازمان ملی زنان ( N.O.W) یاد کرد .عقیده بر این است که اساسا جامعه ی آمریکا بر اساس اصول خوبی چون عدالت گستری و آزادی استوار شده است ، لیکن این اصول هنوز به طور کامل در مورد زنان اعمال نمی شود . برخی بر این باورند که مساعی لیبرالیستی این اشخاص نتیجه داده است و بسیاری از اصلاحات فرهنگی خوب در دهه ی گذشته به خاطر اعضای فعال این جنبش بوده است .(۶۶)

فیمینیست های سوسیالیست بر این باورند که تحلیل اشخاص لیبرال از مشکلات زنان سطحی بوده و به عمق مسائل
 نمی پردازند . مارکسیستها سرکوبی زنان را نوعی استبداد می دانند که ریشه در فاصله طبقاتی انسانها و دو سیستم سرمایه داری دارد .  این گروه مدعی هستند که عدم برابری دریافت حقوقی دو جنس منافع سرمایه داری را تضمین می کند . کلام آخر اینکه بر اساس اعتقادات فیمینیستهای سوسیالیست وضعیت زنان بهبود نمی یابد مگر آنکه مفهوم خصوصی دستخوش دگرگونیهای وسیعی گردد.(۶۶)

فیمینیست دوآتشه ای چون FIRE STONE تحلیل برابر خواهی سوسیالیست را نیز پیش افتاده و سطحی دانسته و معتقد است که سرکوب زنان در هر سیستمی ممکن است .جالب اینجا است که رویکرد این گروه رویکردی بیولوژیکی است این گروه مدعی است که تفاوتهای زنان و مردان ریشه در اختلافات بیولوژیکی دارد دلیلشان این است که بچه زایی عامل اصلی مشکلات زنان می باشد این عامل سبب شده است که زنان جهت بزرگ شدن بچه های خویش به مردان وابسته گشته و به همین دلیل به حاشیه رانده شده و فرودست شوند.این گروه جهت خلاصی از این حقارت، شدیدا دست به دامن تکنولوژی شده و میل قلبیشان این است که زمانی بچه های آزمایشگاهی و علمی جایگزین نقش بچه زایی زن شوند. برای اینکه وضعیت زنان ارتقا یابد، این گروه معتقد هستند که باید شرایط بیولوژیکی و اجتماعی زنان کاملا دگرگون گردد. در بین این گروهها خرده گروههایی یافت می شوند که به مادر محوری معتقد هستند این اشخاص باور دارند که بچه های آزمایشگاهی مشکلات زنان را برطرف نکرده بلکه سبب تشدید آن می شوند.
نکته قابل تامل این است که کارآمدی دیدگاه زنان لیبرال بیشتر می باشد زیرا این گروه به تدریج ایده آلهی زندگی خویش را به نهادهای مسوول القاء می کنند . (۶۶)

 
نظریه پردازان فیمینیسم مسئله جنسیت را یک واقعیت بیولوژیکی ندانسته بلکه آن را پدیده ای می دانند که به واسطه اجتماع شکل می گیرد.موضوع اصلی ساخت گرایی این است که حتی دانشمندان واقعیت آن را کشف نکرده بلکه به ساخت آن
می پردازند بر اساس رویکرد ساخت گرایی اجتماعی، ما مستقیما واقعیت را تجربه نمی کنیم بلکه در عوض فعالانه، مفاهیمی برای وقایع محیطی می سازیم که بر اساس تجارب قبلی و پیش انگاشتهای ما می باشد این رویکرد شباهت زیادی به تئوری طرح واره ای دارد این در حالی لست که در فرهنگهایی چون  ZUNI و SIOUX مقوله دیگری به نام BERDACHE وجود دارد که جنسیت  اساس اجتماعی دارد. مثلا سفید پوستان معتقدند که زنان بعد از زایمان خسته می شوند این در حالی است که در برخی از فرهنگها به مفهوم زائو نمایی پدر عقیده دارند. به عبارت دیگر طوری به مساله زایمان می نگرند که گویی وضع حمل کننده جنس مذکر می باشد . به مجرد اینکه نوزاد پا به عرصه حیات می گذارد زنی که زایمان کرده  نوزاد را در اختیار پدرش گذاشته تا چندین روز استراحت کند این در حالی است که خودش به فعالیتهای سابقش برمی گردد .
روانشناسان فیمینیسم معتقد هستند که نه تنها جنیست یک متغیر شخصی است در عین حال نیز یک متغیر متحرک نیز می باشد زمانی که ادعا می شود جنسیت یک متغیر شخصی است منظور این است که جنسیت شاخص فرد است .این امر شخص را به مطالعه تفاوتهای جنسیتی رهنمون می کند. منظور از متغیر محرک این است که دیگران به واسطه این امر در برابر شخص واکنش نشان می دهند. با این تفاسیر مطالعه موضوع جنسیت می تواند بسیار راهگشا باشد .(۶۶)



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

حقوق زن ۱

865

بازدید

حقوق زن ۱ ۴٫۲۵/۵ (۸۵٫۰۰%) ۴ امتیازs

مقدمه

مساله حقوق زنان ونقش زن در طول تاریخ یک مساله ی علمی و فکری است ومذاهب مختلف، فلسفه های مختلف، نظام های اجتماعی مختلف  جبهه گیری مختلفی داشته اند .
امروزه بخصوص از قرون ۱۸و۱۹و۲۰ و بالاخص بعد از جنگ بین المللی دوم مساله خاص حقوق اجتماعی و ویژگی انسانی زن در مجامع علمی و هم چنین در جر یا نات اجتماعی و سیا سی جهان به شکل یک تکان شدید روحی و به شکل یک بحران انقلابی مطرح شده است.
جامعه های سنتی، جامعه های تاریخی و جامعه های مذهبی چه در شرق و چه در غرب چه جامعه های دینی وچه  فرهنگی و مدنی که باشند خود به خود مستقیما تحت تاثیر این اندیشه ها، این جریانات فکری و حتی وا قعیات نوین اجتماعی قرار گرفته اند .
متاسفانه بحران آن چنان که در غرب آغاز شده وآنچنانکه قدرت های نیرو مند حاکم بر قرن بیستم تقویتش می کنند در سراسر جامعه های بشری و در همه ی محدوده ها و حتی حصار های بسته مذهبی و سنتی شیوع پیدا کرده است وکمتر جامعه های سنتی فرهنگی.تاریخی و یا حتی مذهبی هستند که بتوانند در برابر این سیل مهاجم فرا گیرنده و تغییر دهنده درست ایستادگی کنند. غالبا مقاومت در برابر این مدرنیسم خا صی که به نام آزادی مطرح شد ه به شکل تکیه کردن به سنت های کهنه و یا به شکل مقاومت ومعارضه ی متعصبانه و کور انجام شده و این است که نتوانسته اند در برابر این تغییرات و این حمله مقاومت کنند واز هجوم و پیشروی آن بکاهند.
بیشتر تحصیل کرده های جدید وشبه فرنگی ها یا به قولی روشنفکران در جا معه های عقب مانده این بحران را با شدت استقبال کردند و خودشان یکی از قوی ترین عوامل تقویت این دگرگونی شدید و ویران گر بودند بنا براین خود به خود در جا معه های سنتی و مذهبی و از آن جمله در جامعه های اسلامی بر خورد دربرابر هجوم مدرن مآبانه آزادی زن  به آن معنایی که غرب اعلام کرده بود از هر دو جناح تقویت کننده و تایید کننده بود هم جناح شبه رو شنفکر و متمدن جامعه های اسلامی ویا غیر اسلامی درشرق که آن را بعنوان سمبل تمدن

ومقابل کوبی های غیر علمی وغیر منطقی وبصورت غیر مستقیم زمینه را در داخل این جامعه هابرای تقویت این فکر وپذیرش هر چه بیشتر این بحران آماده کردند)این یک قانون بزرگ و عمومی است مثل اینکه وقتی بنزین در خا نه ای مشتعل می شود اگر از یک گوشه کسانی عجولانه و غیر منطقی تلاش کنند که آتش را خا موش کنند به تو سعه ی هر چه بیشتر آتش کمک خواهند کرد. )برای همین است که غالبا این مقاومت ها در برابر غرب به صورت ناشیانه ای شکل گرفته و زمینه را برای پذیرش جامعه و ایجاد عقده در درون این جامعه ها و برای ایجاد عکس العملی که نتیجه اش استقبال از دعوت غرب بوده مسا عد کرده است .
بسیار کم اند جامعه هایی که توانسته اند در برابر دعوت جدید غرب خوب بایستند و آگاهانه شکل زندگی خود شان را انتخاب کنند .
یکی از عوامل بزرگی که می تواندجامعه های شرقی را در برابر هجوم فکری و فر هنگی غرب که  یکی از وجوهش زندگی زن و وجه زن مدرن است، توانایی مقاومت ببخشد، داشتن فرهنگ غنی ، تاریخ پر از زیبایی و تجربه و ارزش و عقیده، همچنین داشتن حقوق انسانی مترقی و بالاخص داشتن چهره های بسیار پرشکوه و کامل انسانی در مذهب و در تاریخ آن قوم است و خوشبختانه از این جهت جامعه های اسلامی اگر چه نتوانسته اند آگاهانه در برابر هجوم استعمار غربی بایستند ولی از نظر نیرو و امکانات فرهنگی دارای تاریخ و فرهنگ و مذهب بسیار مترقی هستند که می توانند با تکیه به آن و با احیای آن و با رواج ارزشهای انسانی موجود در فرهنگ و در گذشته شان نسل جدید را توانایی مقاومت در برابر غرب بخشد و در این زمینه خاص که موضوع سخن ماست بزرگترین سلاح برای مبارزه با تحمیل ارزشهای غربی و بزرگترین وسیله برای ایجاد مقاومت آگاهانه در نسل جدید جامعه های اسلامی در برابر دعوت غرب ، داشتن چهره های بسیار ممتاز و شخصیت های نمونه متعالی زنده  درتاریخ و در مذهب اسلام است که اگر این چهره ها دقیقا شناخته شوند و دقیقا تصویر شوند و این شخصیتها درست ، عالمانه و آگاهانه با بینش علمی و نو بازشناسی شوند و یاد و نامشان احیا شود و دو مرتبه شخصیت و رسالتشان مطرح شود، نسل جدید و زن جدید احساس خواهد کرد که برای نجات از سنتهای کهنه و برای رهایی از سنتهای انحرافی و ارتجاعی ، لزومی ندارد که به دعوتهای منحرفانه غرب به نام مدرنیسم  پاسخ مثبت دهد ، بلکه خود الگوهای بسیار متعالی برای پیروی و برای خودسازی دارد و در راس همه این تصویرها و در بالای همه این نمونه های متعالی حضرت فاطمه(س) قرار دارد .
آنچه که مهم است و آنچه که تلاش ما همه موقوف به آن است، این است که مسائل مربوط به زن، مربوط به علم، مربوط به جامعه، مربوط به فرم زندگی، مربوط به روابط طبقاتی، مربوط به بینش علمی، مربوط به جهان بینی، همه در اسلام مطرح است.
پس کوشش ما در این است که ببینیم امروز برای حل مشکلاتمان و پاسخگویی به سوالات زمانمان و برای درگیریهای فکری ای که اکنون داریم و برای نیازهایی که اکنون حس می کنیم چگونه می توانیم آنها را تحقق بخشیم و از آنها بهره بگیریم.
این هدف اساسی کار است! (۱)

 

زن ازابتدا تاکنون

انسان اولیه پس از آنکه توانست به زندگی خود در روی زمین سر و سامان دهد و با غلبه و استیلا بر بعضی عوامل طبیعی، آنها را به خدمت بگیرد، کشاورزی و دامداری را به عنوان راه و روش تامین خوراک و پوشاک خویش پیشه خود نمود و به تدریج زندگی اجتماعی خود را آغاز نمود و دو دوره زن سالاری و مرد سالاری را پشت سر گذاشت.
در ابتدا چنین تصور می شد که زن به دلیل زیبایی و لطافت خود و نیز قدرت باروری خود و هستی بخشیدن به فرزندان دارای اصالت بوده و جنس برتر می باشد و مرد در خدمت او و تحت اختیار او قرار داشت. آثاری که از این دوران به تدریج با گسترش کار و فعالیت به ویژه در امر زراعت که نیاز به زور بازوی بیشتری داشت، مردان با استفاده از نیروی برتر جسمی خویش و با فعال کردن مغز خویش، گوی سبقت را از زن ربودند و به تدربج کار به جایی رسید که زن محروم گشت و دیگر خود نیز باور کرد که باید صحنه را به نفع رقیبی که اصالت از آن اوست خالی نماید.
 این زمان، تاریخ قبل از اسلام را تشکیل می دهد و هنوز هم رسوبات فکری باقی مانده از آن دوران در ذهن پاره ای از افراد بر جای مانده است.
بررسی گذرا در مورد سرگذشت زنان و دختران در این دوران نشان می دهد که آنان همواره مورد بی مهری قرار گرفته و تقریبا هیچگاه از شان و منزلت واقعی خویش برخوردار نبودند. به گواهی تاریخ نگاه به زن در حد یک کالا و اعتقاد به این امر که زن برای مرد خلق شده و تمام وجود و زندگی او تابع مرد و در جهت ارضاء نیازهای وی می باشد هرگونه اختیار و استقلال را از او سلب کرده بود، تا آنجا که مرد می توانست زنش را بفروشد و یا او را به کسی ببخشد و این یعنی برتری بی قید و شرط مرد بر زن. از همان اول تا همین الان!!! (۲)
                       
زن در ایران باستان

در ایران باستان دختر حق اختیار شوهر نداشت بلکه پدرش صاحب اختیار او بود و او را به هر کس که خود اراده می کرد تزویج می نمود.در میان اشراف ایرانی دختران و زنان از اقلام صادراتی محسوب می شدند و خرید و فروش آنها قانونی بود. سالیانه بیش از دوازده هزار زن تنها از بندر کلیشه صادر می گردید.
تمام نیازمندیهای مرد بر عهده زن بود و آنها را به سخت ترین کارها مانند گلکاری و باربری وادار می کردند. ظلم و ستم بر زنان تا آن حد بود که پس از وضع حمل زن مجبور بود بی درنگ به دنبال وظایف خدمتکاری برود و مرد چمد روز به جای او در بستر بیماری بخوابد. (۳)

مشارکت اجتماعی،سیاسی زنان ایران باستان

در تاریخ ایران باستان اگر تعداد زنان و مردان نامور را تقسیم کنیم، شمار زنان نسبت به مردان بسیار کم است و بخشی از همین شمار کم نیز نامشان فقط به اعتبار نام پدران، همسران، برادران و فرزندان معروفشان ضبط شده و خود مصدر امری نشده اند.
اما زنانی که در امر سیاست و جنگ دست داشته و به حکومت و فرمانداری رسیده اند چنان تاثیر و دخالتی در روند تاریخ کرده اند که به نظر مورخان غیر منتظره می نموده است. چنین است که هرودوت در جایی از تاریخ خود پس از آنکه از سرکردگان نیروهای خشایار شاه، در لشگر کشی به یونان یاد می کند ناگهان رشته گزارش خویش را قطع کرده و می گوید: (( راجع به سایر فرماندهان عالی رتبه سخن نمی گویم چون لزومی ندارد اما برعکس از آرتمیزیا، زنی که علیه یونان لشگر کشید و ستایش بسیار مرا برانگیخته توضیح می دهم)) و یا بلعمی در تاریخ طبری، درباره پوران دخت دختر خسرو پرویز می نویسد : (( پس چون پوران دخت به پادشاهی نشست عدل و داد کرد و ستم برگرفت…  و نامه نوشت به همه سپاهها، تا همه به حضرت او گرد آمدند و آن برایشان بخواند و اندر نامه چنین نوشته بود که این پادشاهی نه به مردی توان نگاه داشتن و سپاه دشمن نتوان شکستن مگر به عطا دادن به سپاه و سپاه نتوان داشت مگر به عدل و انصاف و چون پادشاه دادگر بود، ملک بتواند داشتن، اگر مرد بود و اگر زن بود! من چنان امیدوارم که شماعدل و داد  و عطا دیدن را از من ببینید چنانکه از هیچ کس ندیده باشید و داد و عدل بگسترانید چنانکه به هیچ روزگار ندیده بودند. ))
مع هذا، به علت فقدان بسیاری از کتب، کمبود مدارک و اسناد تاریخی و از بین رفتن بایگانیهای اداری و در تهاجمات پی در پی ما اطلاع دقیقی از میزان مشارکت سیاسی و اجتماعی در دوران باستان کشورمان نداریم و آنچه نیز تحت عنوان تاریخ در دسترس ماست با افسانه ها به هم آمیخته است.
زنان به نام ایران باستان
ماندانا – سپاکو- آرین – آمی تیدا – کاساندان – اسپارترا – تومیریس – تیگرانویی – انوشه – می ته تیس
آتوسا  – مروئه – رخسان – رکسانا – آرتیس تن – آباکیش – فدیمه – پارمیس – فراتاگون – امس تریس
آرتیمزیا – ماندان – آمی تیس – رودوگون – سان دوسه – داماستیا – آلوگونه – پریزاد – استاتیرا – مانیا
مهرداد – رام بهشت – آذر آناهید – آناهیتا – توران – آذرمیدخت – شیرین (۴)

زنان در جامعه چین

در چین ازدواج با زن نوعی خریداری محسوب می شد به معنی مالک شدن او و محرومیت او از ارث و نیز عدم هم غذایی با مرد و حتی پسرش بود.
چینیها اگر در موارد تنگدستی و سختی دختری بر دختران خانواده شان افزوده می شد، نوزاد را مظلومانه رها می کردند تا در سرمای شب بمیرد و یا خوراک حیوانات وحشی گردد! یا آنها را در پای بتها قربانی می کردند. گاهی نیز پاهای آنها را قطع می کردند زیرا معتقد بودند پاهای زن مرد را فریب می دهد.
هر گاه زنی بیمار می شد شوهرش وی را طلاق می داد یا رهایش می کرد.
همچنین معتقد بودند که خداوند خالق پسران و شیطان خالق دختران است، برای همین پسران را موجوداتی بابرکت ولی دختران را طوق لعن می دانستند و می گفتند هر چه زودتر باید دختران را شوهر داد تا از شر آنها در امان بود و می گفتند: همان طور که جوجه را نمی توان مرغ نامید در مورد زنان نیز نمی توان کلمه آدم را به کار برد .آنان بنا بر وظیفه خرافی آن سرزمبن ، خود را موظف می دیدند که اگر زنی قبل از سی و شش سالگی آبستن شود ، باید شکم او را به سختی فشار دهند تا از این طریق جنین سقط شده و بمیرد.(۵)

زن در جامعه یونان
در یونان که مترقی ترین و پرآوازه ترین تمدن پیش از تاریخ از لحاظ علمی و اجتماعی است، زن به عنوان یک موجود پست، زاده ی شیطان و همگون حیوان قلمداد می شد و به او به دیده دوزخی، ذلیل و حقیر نگریسته میشد.
زن یونانی از تمام حقوق قانون و مدنی بی بهره بود و از لحاظ اخلاق و رفتار اجتماعی در اوج بدبختی و تیره روزی به سر می برد حتی مرد می توانست زنش را به هر یک از دوستانش که می خواست تقدیم کند و زن ناگزیر از قبول آن بود. همچنین گاهی زن را با مبلغ ناچیزی مثلا ۵۰ کیلو جو می فروختند. مرد حق دادرسی و کیفر زن را داشت و می توانست به خاطر گناهانش او را به مرگ محکوم نماید .(۶)
 
زن در جامعه روم

در روم باستان زنان وضعیت خوبی نداشتند. مرد که خدای خانه محسوب می شد و تسلط او بر زن و فرزند به حدی بود که حتی حق کشتن همسر خود را هم داشت. آنها می گفتند:(( زنها چون آبهای دردآلودی هستند که نیکبختی و ثروت را می شویند)). با تولد دختر فریاد تسلیت از سوی مردم بلند می شد و زن در زبانها و گفتارهای جاری این مردم همواره به عنوان عنصری پلید یاد می شد. در غالب مثلی می گفتند: (( اگر مایلی یک روز معذب باشی مهمانی کن، اگر می خواهی یک سال در رنج باشی پرنده نگه دار و اگر می خواهی یک عمر در عذاب باشی زن بگیر)).
از دیگر رفتارهای نکوهیده آنان با دخترانشان این بود که پاهای دختران را در قالب های فلزی مخصوصی قرار می دادند تا از رشد طبیعی پای آنان گرفته شود و دختران توانایی خروج از خانه را در بزرگسالی نداشته باشند. (۷)

زن در جامعه هند
در هند زن تابع شوهر بود و پس از مرگ شوهر حق ازدواج نداشت گاهی نیز زن را زنده زنده به همراه جسد شوهرش می سوزاندن و در زمانی نه چندان دور یعنی در همین عصر اوج پیشرفت صنعت و تکنولوژی، برای رضایت خاطر (( کالی )) که از خدایان مردم هند است، زن جوان آبستنی را سر بریده، خونش را به قربانگاه پاشیدند و سرش را به حضور معبد  بردند. این عمل یک رسم و روش پسندیده در نزد مریدان محسوب می شود. شوهر همسان خدای زن مطرح بود و زن باید به هنگام خواب پای او را می بوسید . زنان را دروازه اصلی جهنم می پنداشتند و دانش را برای زن همچون قرار دادن شمشیر در کف میمون مست تلقی می کردند. هندیان آمریکا زنان را به پلیدترین کارها وا می داشتند و غالبا آنها را به نام سگها صدا می کردند.
بنابر اظهار خانم ایندرا در کتاب (( وضع زنان در مهاباراتا )) بعضی از اقوام هند خلقت زن را اشتباه دوم خدایان خود می دانستند و آنها را طوق لعنت صدا می کردند.
حق حیات پس از مرگ شوهر از زن سلب و پس از فوت همسرش باید سوزانده می شد. در ایالت مرتا دو نفر از مردان نامدار مردند یکی از آنها ۱۷ زن و دیگری ۱۳ زن داشت. طبق قانون ساتیس ۲۹ نفر از اینها زنده زنده خود را به آتش کشیدند و یکی پس از وضع حمل  خود را در آتش جهالت نیاکان به خاکستر مبدل ساخت و این سوختن نوعی فداکاری و عشق زن هندی به همسرش محسوب می شد.
در جزایر فیبحی به سگ اجازه ورود به بعضی از معابد را می دادند در صورتی که زنان به طور کلی از ورود به معبد ممنوع بودند. (۸)

زن در ژاپن
در ژاپن نیز از بردن ارث محروم بود. در مورد تادیب زن می گفتند : ((زن بسان کوزه نیست که شکسته شود پس از زدنش دریغ مکن!!!!!!!!!!!!!!. ))
در بعضی نقاط زنان را ما نند خوک پرورش می دادند تا در روز های میهما نی آنان را به عنوان
 خو راک مصرف کنند. (۹)    

زن در نزد یهودیان ومسیحیان

در دین تحریف شده یهود مادری که از او دختر متولد می شد از پانزده تا هفتاد روز او را نجس می شمردند. در مجامع مسیحی ایتالیا و اسپانیا، پس از مناظرات زیاد به این نتیجه رسیدند که در میان زنان جهان حضرت مریم (س) انسان بوده و دارای روح جاوید است و بقیه زنان دارای صفات انسانی نبوده، روح جاوید ندارند و برزخ بین انسان و حیوان محسوب می گردند.بر این اساس بعضی از اقوام معتقدند که بهتر است بعد از وفات شوهر زن نباید زنده بماند و باید با در قبر گذاشته شود ؛ و اگر به وی ارفاق نموده که بعد از مرگ شوهرش او را زنده بگذارند ، حق ندارد بعد از او شوهر نماید.
هر دختری برای به دست آوردن جواز ازدواج باید به معبد (( ونوس )) می رفت و خود را در اختیار راهبان قرار می داد تا مجاز به انجام زناشویی باشند .  نظیر این مراسم در میان آشوریها، مصریها، فینیقیها نیز به مورد اجرا گذاشته می شده . (۱۰)

زن در اقیانوسیه
در جزایر تاسمانی مادرانی که باید از نظر احسساسات مادری و غرایض فطری برای بچه های خود پناهگاه باشد به سبب تنگدستی ، به دستور پدر سنگدل ، جگر گوشه های خود را می کشتند و برای اینکه غریزه مادری خود را ارضا نمایند ، به تربیت بچه سگ و گربه می پرداختند .
در استرالیا به خرید و فروش گله و گوسفندان بیشتر اهمیت داده می شد تا به خرید و فروش بردگان زن و دختر ؛ زیرا می گفتند گوسفندان دارای پشم و شیر هستند که از آن می توان پوشاک و خوراک تهیه نمود ولی از دختر ، کاری ساخته نیست .لذا کشتن و از بین بردن دختر دربین آنها گناه بسیار کوچکی بوده است اما مضروب ساختن خفیف گاو شیرده را گناه می دانستند و کشتن دختر به مراتب آسان تر شمرده می شده است.
در استرالیا زنان به مثابه حیوانات اهلی بودند و در مسافرت ها باید حمل تمام اثاثیه خانه وبچه توسط زنان باید گرفته می شد. همچنین در مواقع قحطی و گرسنگی زنان را می کشتند و گوشت آنها را می خوردند .
در بعضی اوقات که زنان مریض می شدند شوهران ، آنها را خفه می نمودند تا اینکه مردن آنان تسریع گردد.(۱۱)

زن درآفریقا
در مجالس میهمانی از گوشت دختران استفاده می کردند و آنها را می کشتند و گوشتشان را کباب نموده ، برای میهمانان می آوردند .
در کنیا مرد عروس خود را می ربایید و پنهان می کرد و بعد دوستان را نزد خانواده عروس می فرستاد تا قیمت را با آنها طی نماید.
در سومالی عادت داشتند که دختر را بیارایند و او را سواره و یا پیاده همراه با عطر و عود حرکت دهند تا دامادهای داوطلب تحریک شوند و بهای بیشتری بپردازند.(۱۲)

زن در بابل
بنا بر نوشته هردوت هنگام محاصره زنان را خفه می کردند تا در آذوقه صرفه جویی شود . هر مردی که دچار تنگدستی می شد دختران خود رابرای فسق و جور در معرض عموم قرار می داد تا از این راه در آمدی به دست آورد. (۱۳)

چیزهای زیادی در وجود مانهفته است
زنان خیلی بهتر از آن هستند که خودتصور می کنند . اغلب زنان همواره از داشتن اعتماد به نفس پایین رنج می برند . آنها خود را بد تر و پست تر از آنچه که هستند نشان می دهند . آنها به توانایی های خوداعتماد ندارند . تعجبی ندارد اگر همه شغل ها و پست های خوب را مردان اشغال کرده باشند . اما اینگونه نیز نخواهد ماند ، صعود و ترقی زنان شروع شده است .
به شیوه و طریقه زنان فکر کردن و ایجاد انگیزه کردن در انسانهای دیگر ، پایه و اساس شایستگی و لیاقتهای اجتماعی ما را تشکیل می دهد .
توانایی انجام چندبن کار با هم و دیدن جزئیات زیاد در کنار یکدیگر ، ما را قادر میکند در بسیاری از حوزه های زندگی نه تنها با دیگران همیاری کنیم بلکه حتی بتوانیم در مقام یک فرمانده و رهبر ظاهر شویم .
زنان در اقتصاد ، در ادارات در بخشهای پرستاری و پزشکی ، در سیاست ، در فرهنگ و در حوزه های با اهمیت باقیمانده دیگر در جامعه ما ، به کار گرفته شده اند . هرگاه نظریه زنان بر تر هستند را بیان می کنند بعضی از زنان با شور و هیجان صحبت می کنندکه : کنده شدن از تواضع و احتیاط آسان نیست . آنها از باد سرد نوک قله میترسند . برای انها غیر طبیعی و هولناک است که به طور صریح و آشکار اعتراف کنند که ((بله من بهتر ار خیلی های دیگر میتوانم ، من میتوانم این را ثابت کنم ))
زنان میتوانند جانشین خوبی برای بسیاری از مردان شوند . اما بیشتر زنان از بلندی میترسند ، همان طور که انسان از شیطان می ترسند . زمان لازم است تا زنان این جرات را بیابند تا به طور آشکاروروشن اعتراف کنند که ((من بهتر می توانم ))
ما مدت هاست در ردیف دوم ایستاده ایم ! (۱۴)

واقعیتهایی در مورد زنان:

نشانه های قابل توجه و مهمی از افزایش تواناییهای ارتباطی زنان وجود دارد : زنان فصیحتر و روانتر هستند . زنان بهتر و راحت تر از مردان می توانند حدس بزنند و مسا ئل را کشف کنند . با ظرافت طبع،  ایماو اشاره های دیگران را میفهمیم و متوجه منظور آنها میشویم . آنها را که با گوشه و کنایه در کنار حرفها گفته میشود را درک میکنیم ، تعبیر وتفسیر میکنیم ، همچنین پیامهایی را که به زبان نمی آیند را دریافت میکنیم .
زنان دارای یک درجه بالا، آشکار از توانایی و قدرت شروع و مقدمه چینی هستند . ما عقاید و نظرات را شناسایی میکینم ، حالتهای روحی و روانی دیگران را بدون اینکه این حالتها نمود خارجی داشته باشند را به خوبی تشخیص میدهیم . ما نداهای درونی خود را جدی میگیریم و یاد گرفته ایم سایه های ظریف و جزئیات و مشخصات را در تغییرا ت رفتاری دیگران بشناسیم و تشخیص دهیم . برای ما نسبتا آسان است نظرات و پیشنهاد های عاقلانه خود را به هم ربط دهیم و آنها را مطابقت دهیم . ما تاجرهای خوبی هستیم و میتوانیم کار اشتراکی را بهتر انجام دهیم و به صورت تعاونی کار کنیم و این موهبت و استعداد را کسب کرده ایم تابا هم و به صورت گروهی مسائل را حل کنیم و یگانگی و اتفاق نظر را برقرار کنیم .
در زنها تمام حواس دقیق عمل می کنند. ما در معیار و مقیاسهای بالا تونایی و مهارت احساس را در اختیار داریم و زنان این توانایی را دارند که در یک زمان مسائل مختلفی را مد نظر داشته باشند .
زنان برای مدت طولانی برنامه ریزی میکنند و به ندرت اتفاق میافتد که هدفشان را گم کنند .، حتی اگردر بیراهه ها به ناچار راهی را برگزینند . آنها استقامت و پشت کار دارند و میتوانند با تلاش جسمی بهتر از عهده بر آیند و پیروز شوند . خصو صیات رهبری ، قویتر به رفتارهای مساوی و برابر ، با هم کار کردن و هدف قرار دادن ، استفاده از همه توانایی ها در یک تیم وابسته هستند . زنان به انسان ها علاقه مند هستند و آنها میخواهند بدانند که دیگران چه کار می کنند و میخواهند دیگران را درک کنند . آنها کنجکاو هستند که بدانند انسانهای دیگر چگونه فکر میکنند و انگیزه های آنها چیست و در نتیجه سطح بالای از اطلاعات در آنها
 تو سعه و گسترش می یابد.(۱۵)

  زن باهوشتر است یا مرد؟
این سوال که مرد باهوشتر است  یا زن مدتهاست که دانشمندان را به خود مشغول کرده است . امروزه تا حدی به طرز مطمئن پاسخ داده شده است که تفاوتهای هوشی ، ناچیز و جزئی هستند . امتیازات و برتریهای کمی در زنان وجود دارد که به توانایی های کلامی انها مرتبط میشود .  به عنوان مثال توانایی یافتن تداعی معانی یا قافیه ساختن . وقتی که صحبت از تمایل به تصورات فضایی باشد مردان جلوتر قرار گرفته اند .
همچنین توانایی های دیگری هم وجود دارد که با هوش و بصیرت معمول یا متداول درک نمی شود ، وقتی با این سوال برمی خورند که چگونه یک انسان می تواند مطابق میل خود زندگی کند ،  این توانایی ها نقش بزرگی را پیدا میکنند . اینها در حوزه هوش و بصیرت اجتماعی ، احساس و درک کردن قرار گرفته اند . آنها خودشان را در جایی نشان می دهند که درآنجا به مسائل علمی زندگی مربوط میشود و درباره عقل و شعور سالم انسان سوال شده. (۱۶)

زنان چگونه درک می کنند؟
به نظر میرسد که زنان به طور دائم در حال جست و جوی اطلاعات از محیط پیرامون خود هستند . آنها دریافت میکنند ، تجزیه و تحلیل می کنند و دائما ورودی هایی را از محیط اطراف خود می گیرند :
در ظرف هفته اول همه نوزادان دختر این توانا یی را دارند که صدای مادر خود را تشخیص دهند . در مورد نوزادان پسر این توانایی چند هفته بعد به دست می آید . این پیشرفت در دختران باقی می ماند . زنان نه تنها بهتر می شنوند بلکه می توانند سر و صداهارا با اطمینان بیشتری تفکیک و طبقه بندی کنند .
زنان میتوانند بهتر از مردان با کسی حرف بزنندو همزمان صحبت های کس دیگری را دنبال کنند . زنان متوجه صداهای زیر و بم مختلف می شود و تغییرات لحن صدارا جدی می گیرند . آنها تغییرات احساسی  تغییرات آهنگ یک صدا در طرف مقابل را تشخیص دهند . آنها پیامی را که در آهنگ یک صدا موج می زند حس می کنند .
مردان در حوزه ی دریافتهای حسی فقط در یک زمینه جلو هستند و آن این که جهت صدا را به خوبی تشخیص می دهند.(۱۷)

زنان چگونه فکر می کنند؟

در واقع یک تفاوت فیزیکی در این که مغز مردان و زنان چگونه واکنش نشان میدهد وجود دارد . وقتی زنان درباره چیزی فکر می کنند ، به وضوح نواحی بیشتری از مغزشان نسبت به مردان  واکنش نشان می دهد.
بعد از ساعتها بحث و گفت و گو در مورد این فرضیه ، تحقیقات نشان داده است که زنان توانایی های قوی تر و مشخص تری دارند که ارتباط بیشتری بین جزئیات برقرار میکنند .
آقایان ! لطفا این توانایی را به عنوان برتری و مزیت بزرک فکر و اندیشه زنان در برابر فکر و اندیشه مردان قرار ندهید ، زیرا این مسئله ربطی به فکر و اندیشه و حس قوی ندارد . این ارتباط بدون این که ضمیر خود آگاه ما دخالت داشته باشد اتفاق می افتد ، بدون اینکه ما دستورات را با فکر کردن بدهیم . پیوستگیها و ارتباطات نا خود آگاه و ندانسته ای وجود دارند که زنان از آنها سود می برند.(۱۸)
 

حافظه زنان

معمولا زنان، تغییرات اجتماعی و همچنین فضای محیط را بهتر و دقیقتر از مردان درک میکنند . به طور ساده ، ما چیز های بیشتری را می بینیم و آنها را ضبط می کنیم . اگر به زنان و مردان یک کاغذ را با موضوع های مختلف نشان دهیم و بعد از چند لحظه یک شرح را تغییر دهند ، زنان مرتبا تغییرات بیشتری را تشخیص میدهند . شاید اینها تصویرذهنی ما از این صفه کاغذ را نشان میدهد که ما بهتر و با جز ئیات بیشتری حقایق و واقعیت های یک تصویر را به خاطر می سپاریم . از آنچه که مردان به خاطر می سپارند ، زنان در مسائل ریاضی سریع تر از مردان به راه حل می رسند . ما آما ده تر هستیم ، که سریع تر نتایج موقتی را به خاطر بسپاریم. در اینجا نیز حافظه کوتاه مدت ما به ما بهتر کمک میکند . البته شاید در حافظه طولانی مدت نیز مزایا یی وجود داشته باشد.
 شاید گاهی اوقات خود را دست کم بگیرید . اما این رابدانید که شمابهتر از یک مرد عادی هستید، حتی اگر نتوانید باور کنید . ما علم و دانش قدیم را با جدید ربط میدهیم ، بدین ترتیب درمغز ما یک شبکه فشرده تر ایجاد میشود و زنان نسبت به مردان ، مغزشان فعال تر است و ارتباطات بیشتری را به یاد می آورند  و این مزیت ماست.
مغز زنانه ما در جریان هر یاد گیری جزئیات بیشتری را دریافت میکند ، بدون اینکه ما زحمت  وتلاش خاصی را انجام دهیم. (۱۹)

قدرت عاطفی زنان
قهرمانان اسطوره ای نمونه هایی هستند که به طور ابدی جاویدان مانده اند اینگونه است که زنان به عنوان موجودی لطیف وملایم  و به ندرت پرخاشگر در ذهن ما برچسب خورده است .
حتی وقتی ما نیز اعتقادی به صلح و آرامش زنان نداشته باشیم ، اکثریت زنان شک و تردیدی نسبت به این مساله نشان نمی دهند .شاید از این توصیف خوشمان می آید و مورد پسندمان واقع میشود .شاید ناشی گری باشد که از مزایای فریب و اغفال صرف نظر کنیم یا برایمان ساده و منقلب کننده است ، خشم خود را در اختیار زیرکیمان قرار دهیم.
تحقیقات کاملی که دعواهای بین زوجها را تجزیه و تحلیل می کند نشان داده اند که زنان از قدرت احساسی برخوردارند . زنان در رابطه اشان حتی به اندازه مردان پرخاشگر و مهاجم هستند اما در مقابل ، مردان صدمات خطرناکی به زنان وارد می آورند .
مردان نه تنها قویتر هستند بلکه به طور واضح محجوب تر ولی بی وجدانتر هستند . وقتی موضوع بر سر آن است که برتری جسمی خود را نشان دهند زنان ذاتا استوارتر و مقاومتر هستند. اغلب زنها آنقدر راجع به علل دعوا و کشمکش گفتگو می کنند تا جایی که آنچه را می خواهند به دست می آورند و اغلب از استراتژی تبرئه استفاده می کنند . بعد از جر و بحث به دنبال یک دوست یا راه دیگری می گردند تا استرس خود را کاهش دهند و به این وسیله حداقل از نظر جسمی سریع تر آرامش یابند.(۲۰)
 
زنان کمبودهای مردان را زیبا بیان می کنند!!!
اغلب زنان کمبود های مردان را با قدرت اراده ، نیروی شخصیت یا استقلال آنها می پو شانند . بسیاری از زنان به این جمله صحه می گذارند ((مردان در زندگی مجردی مطابق میل و به طور دلخواه زندگی میکنند!))
زنان سریعا آماده اند ، ناتوانیها مردان را طور دیگری تفسیر کنند . در حقیقت زندگی مردان بدون همسر وضع بسیار بدی دارد . تصور اینکه مردها برتر از زنان هستند ، آنها از بدو تولد گرگهایی تنها هستند، از افکار خرافاتی  موهوم پرستانه سر چشمه می گیرد: به طور مثال ، وقتی مردان تنها زندگی می کنند به طور وضوح روحیه ضعیفتری نسبت به زنان دارند .
بیرته خراب شدن و نابودی عمدی رفاه و سعادت را نشانه بیماری نامیده است که در مردانی که از طرف زنانشان رها شده اند دیده میشود : پیراهن های اتو نشده ، نامرتب بودن و اهمال در تراشیدن ریش ، نشانه هایی است که در این مردان وجود دارد .
اما زنان با زندکی مجردی بهتر کنار می آیند . آنها برخورد های اجتماعی بشتری دارند و خود را از نطر روحی متعادل نشان می دهند .

زنان متحد میشوند
زنان دشوارتر از مردان پیمان می بندند اما رابطه های طولانی مدت و قابل اطمینان تری به وجود می آورند و از آن حفاظت می کنند این تفاوت خیلی زود آشکار می شود اگر در گروه پسران که در حال بازی هستند یکی از بازیکنان صدمه ای جزئی ببیند، بقیه گروه انتظار دارند که فرد اسیب دیده به بیرون از بازی برود و سریعا خود را آرام کند ، بازی باید ادامه پیدا کند اما در گروههای دختران همه ی اعضا گروه نگران فرد آسیب دیده هستند و بازی قطع می شود . دختران یاد گرفتند و در ذات و طبیعت آنهاست که در وهله اول مواظب دیگران باشند . اما برای پسران ادامه بازی شان مهم تر است. به نیازهای خود رسیدن، جنگ تن به تن و امتیاز آوردن به روحیه پسران نزدیک تر است. دختران انقدر بازی را ادامه می دهند تا خسته شوند و پسران تا آن حد که بازی را برنده شوند بازی می کنند. یکی از معایب مددکاری این است که کار شخصی شان می تواند به تعویق بیفتد و یکی از منافع آن ایجاد پایه محکم برای یک اتحاد و یک شبکه اجتماعی محکم و باثبات است، مشروط به اینکه ما کار و هدف خود را از یاد نبریم.
کسی که از حمایت و قدرت جمع استفاده می کند، سود می برد.(۲۱)

زنان وتضعیف
در ارتباط با افراد ناشناس زنان خشونت خود را نشان می دهند. خشونتها آنان اغلب لفظی است و به ندرت این خشونتها باعث صدمات جسمی جدی به آنها می شود . معمولا زنان استراتژی آرام را انتخاب می کنند آنان خشونتها و تنشها را کاهش می دهند و یا در وهله اول اجازه نمی دهند خشونت و تنشی ایجاد شود. چندی پیش روزنامه اشپیگل چاپ آلمان این تیتر خبری (( همواره یک قدم باهوشتر و زیرکتر )) با یک گزارش مفصل درباره زنان در نیروی پلیس را به چاپ رساند . زنها دقیق تر تحقیق می کنند و عمیق تر سوال می کنند، روسا و مافوق ها از اینگونه موارد در مورد زنان پلیس اظهار می کنند. یک رئیس پلیس این جمله را نقل می کند : (( زنان از نظر روانشناسی ماهرانه تر و با توانایی بیشتر اقدام می کنند . آنها طرف مقابل را تضعیف می کنند. )) این مساله تایید می کند که زنان چه چیزهایی می دانند .
زنان سوال کننده های زیرکتر و داورهای بهتری هستند شاید در مرحله اول این ایده منطقی و غافلگیرکننده به نظر برسد که زنان در حوزه ها و اموراتی به کار گماشته شوند که تا کنون روی نیروی بدنی زیاد حساب می شده .
تعظیم کردن از مشتهای سریع بهتر است! دلیل موثر و قاطعی که زنان را به عنوان دربان می گذارند این است که آنها نه به عنوان سرگرمی و نه به عنوان دام استخدام می شوند. آنها از عهده این کار برمی آیند. رئیس یک دربان خانم اظهار داشت که او این خانم را استخدام کرده تا زد و خوردها را کم کند. به طور واضح زنان این کار را بهتر از مردان انجام می دهند . یک دربان خانم علت موفقیت خود را اینگونه توضیح می دهد : (( من می توانم با مردم خوب رفتار کنم . از یک طرف یک شیوه ارتباط دهندگی دارم از طرف دیگر می توانم اگر لازم باشد خیلی قاطع باشم. ))
یک فرد مغرور و متظاهر هرگز نمی تواند در این گونه پستها انجام وظیفه کند به همین دلیل است که مردها از پس این کار برنمی آیند.(۲۲)



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...



هو الکاتب


پایگاه اینترنتی دانلود رايگان كتاب تك بوك در ستاد ساماندهي سايتهاي ايراني به ثبت رسيده است و  بر طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند و به هیچ ارگان یا سازمانی وابسته نیست و هر گونه فعالیت غیر اخلاقی و سیاسی در آن ممنوع میباشد.
این پایگاه اینترنتی هیچ مسئولیتی در قبال محتویات کتاب ها و مطالب موجود در سایت نمی پذیرد و محتویات آنها مستقیما به نویسنده آنها مربوط میشود.
در صورت مشاهده کتابی خارج از قوانین در اینجا اعلام کنید تا حذف شود(حتما نام کامل کتاب و دلیل حذف قید شود) ،  درخواستهای سلیقه ای رسیدگی نخواهد شد.
در صورتیکه شما نویسنده یا ناشر یکی از کتاب هایی هستید که به اشتباه در این پایگاه اینترنتی قرار داده شده از اینجا تقاضای حذف کتاب کنید تا بسرعت حذف شود.
كتابخانه رايگان تك كتاب
دانلود كتاب هنر نيست ، خواندن كتاب هنر است.


تمامی حقوق و مطالب سایت برای تک بوک محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.


فید نقشه سایت


دانلود کتاب , دانلود کتاب اندروید , کتاب , pdf , دانلود , کتاب آموزش , دانلود رایگان کتاب

تمامی حقوق برای سایت تک بوک محفوظ میباشد

logo-samandehi