جستجو در تک بوک با گوگل!

تابعيت پايگاه تك بوك از قوانين جمهوري اسلامي ايران

دانلود کتاب پاسخ های یک پرسشگر

1,730

بازدید

دانلود کتاب پاسخ های یک پرسشگر ۴٫۵۰/۵ (۹۰٫۰۰%) ۶ امتیازs

دانلود کتاب پاسخ های یک پرسشگر

دانلود کتاب پاسخ های یک پرسشگر

سخت است سراپای وجودت سوال باشد و برای سوالات تو جوابی نباشد و درد دارد وقتی به جرم پرسش و به خاطر ندانسته هاشون و ضعف ها شون به تو بگویند ملحد و چه آزار دهنده است وقتی تنها می شوی . آری ترد میشوی منزوی می شوی به خلوت می روی و تنها راه را برای یافتن پاسخت در کتاب ها می یابی . کتاب می خوانی و بیشتر سوال به تو روی می آورد و چنان لبریز می شوی از عطش خواستن پاسخ که دلت می خواهد…



نويسنده / مترجم : رسول جمالی
زبان کتاب : فارسی
حجم کتاب : 973 کیلوبایت
نوع فايل : PDF
تعداد صفحه : 25

 ادامه مطلب + دانلود...

معجزه زبان خوش

4,668

بازدید

معجزه زبان خوش ۴٫۹۰/۵ (۹۷٫۹۳%) ۲۹ امتیازs

معجزه زبان خوش

معجزه زبان خوش/

انسان موجودی اجتماعی است و علاقه مند به این که مورد پذیرش دیگران قرار بگیرد. نعمتی که خدا به انسان عطا فرموده تا به وسیله آن بتواند در میان جمع پذیرفته شود نعمت سخن گفتن است.



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

کتاب احسن القصص: معجزه الخلق ‘قصه آل عمران (ع)’

183

بازدید

کتاب احسن القصص: معجزه الخلق ‘قصه آل عمران (ع)’

نویسنده :  
محل نشر : قم 
تاریخ نشر : ۱۳۷۹/۱۲/۰۱ 
رده دیویی : ۲۹۷.۱۵۶ 
قطع : وزیری 
جلد : شومیز 
تعداد صفحه : ۲۴ 
نوع اثر : تالیف 
زبان کتاب : عربی 
نوبت چاپ : ۲ 
شماره مجلد : ۱۶ 
تیراژ : ۲۰۰۰ 
شابک : ۹۶۴-۴۳۸-۱۹۶-۳ 
 



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

کتاب آیت کبری: معجزه جاویدان قرآن کریم

377

بازدید

کتاب آیت کبری: معجزه جاویدان قرآن کریم ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز

کتاب آیت کبری: معجزه جاویدان قرآن کریم

آیت کبری: معجزه جاویدان قرآن کریمنویسنده :  
محل نشر : تهران 
تاریخ نشر : ۱۳۷۸/۰۹/۲۷ 
رده دیویی : ۲۹۷.۱۵۸ 
قطع : وزیری 
جلد : شومیز 
تعداد صفحه : ۱۵۲ 
نوع اثر : تالیف 
زبان کتاب : فارسی 
نوبت چاپ : ۲ 
تیراژ : ۱۵۰۰ 
شابک : ۹۶۴-۹۱۱۶۶-۰-۵ 
 



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

نظریات درباب معجزه

303

بازدید

نظریه تأویل
یک نظریه نظریه اى است که قبول کرده اند ولى تأویل کرده اند , که این هم در واقع انکار است اما یک انکار محترمانه اى است , انکارى است که نمى خواهیم بگویم آن کسى که منکر شده است خواسته اسلام را انکار بکند , ولى اینجور فکر مى کند . مثل مرحوم سید احمد خان هندى . اگرچه من کتابش را نخوانده ام ولى در کتابهاى دیگران دیده ام که از او نقل کرده اند و در شرح حالش هم خوانده ام , که در خود هندوستان هم خیلى سر و صدا راه انداخت و سبب شد که علماى اسلامى هند او را طرد کردند , و حتى صبغه سیاسى هم به او زدند چون او از نظر سیاست هندوستان – آنطور که در بعضى کتابهایى که من خواندم آمده است – طرفدار همزیستى و سازش با انگلستان بود از نظر سیاست هند , و بعضى اساسا او را در سیاستش هم متهم به خیانت مى کردند و در این افکارش هم او را متهم به خیانت به اسلام مى کردند . ایشان تفسیرى نوشته است که مرحوم فخر داعى , همه یا قسمتى از آن را به فارسى ترجمه کرده , من در کتابفروشیها دیده ام ولى نخوانده ام . یک مرد مؤمن و مسلمانى است , یکى از علماى اسلامى است ولى فکر مى کند که اینجور توجیه و تفسیرى که درباب معجزات شده است که به اینها جنبه خرق عادت داده اند اینها همه خرافه ها و پیرایه هایى است که بعد به اسلام بسته اند . تمام معجزاتى را که در قرآن آمده است ایشان کوشش مى کند که یک توجیه عادى و طبیعى بکند . حتى مثلا عبور کردن موسى از دریا را مى خواهد یک توجیه عادى و طبیعى بکند که نه , این یک جریان غیر عادى نبوده , یک جریان عادى بوده که واقع شده است , و همچنین اژدها شدن عصاى موسى . همه اینها را یک توجیه و تأویل هاى خیلى دورى مى کند که البته به نظر ما که نمى شود اصلا احتمال این تأویلها را هم داد . ایشان روى یک طرز فکرى این احتمال را مى داده .
امثال سید احمد خان دو دلیل هم از خود قرآن بر این مطلب مىآورند : یکى اینکه مى گویند ما در قرآن یک سلسله آیات داریم که مردم از پیغمبران همین کارهاى خارق العاده را مى خواستند و پیغمبران مى گفتند ما جز بشرى نیستیم , ما هم بشرى هستیم مانند بشرهاى دیگر , و امتناع مى کردند , که بعضى از این آیات را – این فهرست را عرض بکنم – برایتان مى خوانم .
دیگر یک سلسله آیات دیگرى است در خود قرآن که نظام خلقت را به عنوان ( سنن الهى) مى نامد و تصریح مى کند که سنن الهى تغییر ناپذیر نیست . اینجور آیات هم زیاد داریم . یک وقتى من خودم جمع کرده بودم تقریبا ده آیه به این تعبیر داریم که از همه صریح تر این آیه است : ( & سنه الله … و لن تجد لسنه الله تبدیلا) & ( ۱ ) ( چون این آیات را هم بعد باید به تفصیل بخوانیم حالا شرح نمى دهم ) . قبلا موضوعى را ذکر مى کند , بعد مى گوید : سنت خداست , بعد به صورت یک قانون کلى : ( & ولن تجد لسنه الله تبدیلا) & و در آیه دیگر : ( & فلن تجد لسنه الله تبدیلا و لن تجد لسنه الله تحویلا ( ۲ ) ( & ( لن , هم مى گوید که براى نفى ابد است ) هرگز تو نخواهى یافت سنت الهى را که عوض بشود , تبدیل پیدا بکند . مى گویند به این دلیل پس معجزه به معنى اینکه خرق عادت بشود , تبدیل سنت الهى است , تحویل سنت الهى است و نمى شود . سنت الهى مثلا این است که یک انسان اگر مى خواهد متولد بشود باید از یک زن و مرد به شکل خاصى – که نطفه هاشان با یکدیگر تلاقى پیدا مى کنند و در ظرف خاصى بزرگ مى شوند , مدت معینى هم لازم دارد – متولد بشود . این سنت الهى است , دیگر این سنت تغییر پذیر نیست به نص قرآن . این یک نظریه که البته آن را به عنوان  ( نظریه اسلامى) هم عرض مى کنم چون بعضى از علماى اسلامى اینجور گفته اند و من هم عرض کردم که این را دلیل بر مغرض بودن آن گوینده هم نمى گیرم چو ن واقعا ممکن است طرز تفکرش اینجور بوده.
نظریه اشاعره
نظریه دوم درست نقطه مقابل این نظریه است یعنى اساسا کوچکترین تفاوتى میان معجزه و غیر معجزه قائل نیستند از نظر اهمیتى که ما بخواهیم توجیه و تفسیر بکنیم . این نظریه ریشه اش از علماى اشعرى است ولى بعضى از فضلا و اکابر خودمان هم آن را قبول کرده اند و آن این است که مى گویند معجزه یک پیغمبر یعنى آیتى که از طرف خداوند به وسیله آن پیغمبر و به دست او پیدا مى شود . شما مى گویید پیغمبرى مرده اى را زنده مى کند یعنى خداوند براى اینکه ثابت کند بر مردم که گفته این پیغمبر بر حق است مرده اى را زنده مى کند . یعنى خداوند براى اینکه ثابت کند بر مردم که گفته این پیغمبر بر حق است مرده اى را زنده مى کند . اینجا این کار کار پیغمبر نیست کار خداست و هرچه در عالم هست معجزه است و آیت خداست , آنچه که معجزه نیست آن را شما به ما نشان بدهید . هرچه در عالم واقع مى شود معجزه است یعنى کار خداست و خداوند هم هر چه را که در عالم واقع است آیت مى داند , منتها نشانه اى مى داند براى قدرت و حکمت پروردگار . ولى معجزه هاى پیغمبران که به صورت استثنایى صورت مى گیرند اینها هم آیت خدا هستند ولى آیتى است از طرف خداوند براى صدق نبوت پیغمبران . مشیت خداوند قرار گرفته است که نظام عالم را اینطور قرار بدهد که داده . عالم یک جریان منظمى دارد که ما مى بینیم و این جریان منظم را که ما مى بینیم روزى پى شب و شبى پى روز پیدا مى شود و هیچ وقفه اى در حرکت شبانه روز پیدا نمى شود یا اگر سنگى بالا باشد بیفتد به زمین , یا اگر گیاهى بخواهد موجود بشود به این شکل موجود بشود , یا اگر جسمى مى خواهد برود بالا باید نیرویى ضد نیروى جاذبه وجود داشته باشد که آن را ببرد بالا , اینها قانونهایى است که خدا خودش وضع کرده براى عالم . از نظر ما انجام دادن برخلاف اینها یک امر ناممکن است , یعنى اگر ما بخواهیم پرواز کنیم برویم بالا , بدون وسیله نمى شود , چرا ؟ زیرا خدا قانون عالم را اینجور وضع کرده . عمل ما برخلاف قانونى است که خدا وضع کرده . ولى از نظر خود خداوند که واضع این قانون است و قانون بودن این قانون بستگى دارد به مشیت و اراده او , خواسته اینجور باشد , همان لحظه اى که خداوند مى خواهد اینجور نباشد دیگر اینجور نیست . پس درباب معجزه دیگر صحبتى نیست که ما بحث بکنیم . مگر یک انسان مى خواهد معجزه بکند که بگویید : ( یک انسان چطور مى تواند از بحر احمر اینجور عبور بکند و برود ؟ ! این خلاف قانون عالم است) ! خلاف قانون عالم است براى من و تو که قانون را خدا وضع کرده و من و تو محکوم قانون خدا هستیم , اما براى وضع قانون که قانون بودن این قانون تابع اراده اوست فقط و فقط , تابع مشیت اوست فقط و فقط , هر لحظه که مشیت او بخواهد برخلاف آن عمل کند فورا قانون عوض مى شود , این دیگر چه بحثى است که ما بیاییم بحث کنیم که آیا این امر محال است یا محال نیست ؟ اصلا صحبت محال بودن و محال نبودن و این حرفها معنى ندارد .
در میان متکلمین اسلامى اشاعره اینجور فکر مى کردند و بعد هم بسیارى دیگر از علماء و فضلاى اسلامى همین نظریه را پذیرفته و گفته اند مطلب همین است , اصلا در باب معجزه نباید بحثى کرد , صحبت از سر معجزه و راز معجزه صحیح نیست , اساسا معجزه رازى ندارد , خواست خداوند است . اگر به آنها بگویید پس ما با علم چه بکنیم ؟ علوم یک سنتى را در جهان به ما نشان مى دهند که هر حادثه اى دنبال یک حادثه دیگر واقع مى شود و نظام معینى هست , مى گویند شما سراغ علوم هم که بروید علوم چه مى گویند ؟ علوم مى گویند هرچه ما تاکنون مطالعه کرده ایم نظام را به این کیفیت یافته ایم . علوم جز توالى قضایا چیز دیگرى نشان نمى دهند , که حالا یک مطلب هم من به کمک این اشخاص اضافه مى کنم و آن این است که فرق است میان قوانین طبیعى و قوانین عقلى که در ریاضیات یا فلسفه جریان دارد . قوانین ریاضى قوانینى است که عقل ضرورت آنها را کشف مى کند و خلاف آن محال است , مثل اینکه شما مى گویید دو شیئى که مساوى با شىء سوم باشند خودشان با یکدیگر مساوى هستند . این یک امرى است که فرض ذهن ماست یعنى اصلا موضوع را ذهن خود ما فرض مى کند و ضرورت آن را هم درک مى کند یعنى عقل مى گوید خلافش محال است . اگر کسى معجزه اش این گونه است که دو کمیت متساوى را پیدا کرده است که این دو کمیت متساوى با یک شىء سوم مساوى هستند و از همان جهت که ایندو با شىء سوم مساوى هستند خودشان با یکدیگر نامساوى هستند , مى گوییم قبول نیست , این خلاف ضرورت عقل است . یا مثل بدیهیاتى از قبیل ( کل و جزء) . اگر یک کلى داشته باشیم و یک شىء دیگر ( در اجسام ) , حجمى داشته باشیم که جزء حجم دیگر باشد , ضرورت عقل حکم مى کند که کل از جزء بزرگتر است چون کل همان جزء است بعلاوه حجم دیگر . امکان ندارد که جزء مساوى کل باشد و یا جزء از کل بزرگتر باشد . این ضرورت عقلى است . اگر پیغمبرى آمد امرى را ادعا کرد برخلاف قانون ریاضى یا برخلاف ضرورت عقلى فلسفى , ما نمى پذیریم و مى گوییم عقل این را نمى پذیرد . ولى قوانینى که ما الان مى گوییم که معجزه برخلاف آن قوانین است قوانین طبیعى است . هرگز عقل ضرورت قوانین طبیعى را کشف نمى کند , عقل فقط وجود آنها را کشف مى کند , فقط مى بیند که این جریان به این شکل وجود دارد , اما عقل نمى داند که آیا ضرورت دارد که حتما باید همین جور وجود داشته باشد یا ضرورتى ندارد , اینجور وجود دارد ؟ مثل این است که در یک اجتماعى که آن اجتماع را خود افراد اجتماع ساخته اند و قانون برایش وضع کرده اند , وقتى خودشان قانون را وضع کرده اند اجتماع به آن شکل وجود پیدا مى کند . مثلا قانون وضع کرده اند که در خیابانها وسائل نقلیه از دست راست حرکت کنند . شما هم وقتى جاده ها و خیابانها را نگاه مى کنید مى بینید همه جا وسائط نقلیه از دست راست حرکت مى کنند . یک آدمى که از بیرون بیاید چه مى بیند ؟ فقط مى بیند اینجور وجود دارد . اما آیا مى تواند بگوید این ضرورت دارد که اینجور وجود داشته باشد ؟ خلاف این محال است وجود داشته باشد ؟ محال است که وسائل نقلیه بخواهند از چپ حرکت کنند ؟ نه , فقط مى تواند بگوید اینجور وجود دارد . یک روز هم واضعین قانون مىآیند آن را عوض مى کنند و مى گویند خیر , از چپ حرکت کنید .
قوانین طبیعى قوانینى است که بشر فقط وجود اینها را کشف کرده , هرگز ضرورت اینها را کشف نکرده است , و این اشتباهى است درباب علوم اگر ما بگوییم علوم طبیعى ضرورت را هم کشف مى کند . اصلا علوم طبیعى مبتنى بر حس است . حس فقط وجود را کشف مى کند . ضرورت , یک مفهوم عقلى و ساخته عقل انسان است . ضرورت نه مبصر است نه ملموس نه مسموع و نه مشموم و انسان به هیچ حسى ضرورت را کشف نمى کند و لهذا بسیارى از فلاسفه گفته اند اصلا ضرورت ساخته عقل است . یک ( ساختگى) هم مى گویند که آن را حتى از اعتبار هم مى خواهند بیندازند . ولى در اینکه ضرورت محسوس نیست و به علم در نمىآید – علم مصطلح , یعنى به علم حسى و تجربى – بحث نیست . علوم فقط وجود اشیاء را کشف کرده و وجود این قوانین را به این شکل کشف کرده است , ضرورتى کشف نکرده و نمى تواند هم کشف کند . معجزات انبیاء جریانهایى است برخلاف قوانین ( طبیعى) که بشر وجود آنها را کشف کرده است نه برخلاف قوانین ( عقلى) از قبیل قوانین ریاضى که عقل بشر ضرورت آنها و محال بودن خلاف آنها را کشف کرده است .
 اگر بگوییم پس قوانین طبیعى اگر ضرورت ندارد چرا وجود دارد ؟ مى گویند مشیت خداوند . دکارت و دیگران حتى همان ضرورتهاى عقلى را هم نظیر قوانین طبیعى تلقى کرده اند , مى گویند آنها را هم خدا قرار داده است . اگر بگویید سه زاویه مثلث مساوى با دو قائمه است , چرا ؟ مى گوید خدا عجالتا اینجور قرار داده . یک دفعه هم خدا این را عوض مى کند که سه زاویه مثلث مساوى با دو قائمه نباشد . ( دو شىء مساوى با شىء سوم خودشان با یکدیگر مساوى هستند ) , مى گوید خدا اینجور وضع کرده , خدا اینجور دلش خواسته قرار بدهد , یک روز هم دلش مى خواهد قانونش را عوض کند و عوض مى کند . ولى حالا به حرف او کار نداریم .
به هر حال اینجور اشخاص مى گویند قانون طبیعت یعنى مشیت خدا , خدا اینجور خواسته . وقتى مشیت خداست , معجزه هم کار خداست , پس معلوم است خدا جور دیگر مشیت کرده و خواسته , این دیگر بحثى ندارد .
این هم توجیهى است که برخى دیگر , از معجزات کرده اند . اگر ما این اصول را بپذیریم باز نیازى نداریم که دنبال راز معجزات برویم و بگوییم یک رازى در معجزات هست . دیگر رازى ندارد , راز , مشیت خداوند است .
آقاى شریعتى ( ۳ ) خودمان در مقدمه تفسیر نوین به اختصار و در کتاب محمد خاتم پیامبران , جلد دوم ( مقاله وحى و نبوت ) نسبتا به تفصیل در این باره بحث کرده اند که همین بعد به صورت کتاب هم در مىآید و در آن کتاب البته بیشتر است یعنى دو برابر این مقاله است ولى خیال نمى کنم در این قسمت چیز بیشترى داشته باشد چون هر چه مربوط به این قسمت بوده – چون من خودم انتخاب کردم – به نظرم همه را آورده ام . ایشان از کسانى هستند که این طرز فکر را گرفته اند و خیلى هم شدید تعقیب مى کنند . اگر بخواهید این نظریه را در بعضى قسمتها به تفصیل بیشتر ببینید همین مقاله وحى و نبوت , بحث مربوط به معجزه را در جلد دوم کتاب محمد خاتم پیامبران مطالعه کنید , و ایشان اصرار زیادى هم روى این مطلب دارند که حرف اصلا همین است و غیر از این چیزى نیست . البته آنچه که من در آخر به عنوان تأیید گفتم که فرق است میان قوانین طبیعى و قوانین عقلى و ریاضى , این مسأله را ایشان نگفته اند ولى اصل مطلب را خیلى به تفصیل مى گویند , بعد هم اقوال علماء را راجع به ضرورى نبودن مسائل علوم و قطعى نبودن قوانینى که علوم کشف مى کند و نسبى بودن آنها نقل مى کنند که اولا این قوانینى که بشر به نام قوانین علمى کشف مى کند قوانینى نسبى است یعنى مادامى که قانون بهتر و کاملترى نیامده بشر عجالتا آن را قانون قبول مى کند . اینها دائما تغییر مى کند و تازه آن قانون واقعى و راست ثابت تغییر ناپذیرش هم یک امر ضرورى نیست که خلافش محال باشد , همین طور که عرض کردم بستگى دارد به مشیت الهى .
ایشان در آن مسأله اى که منکرین یعنى منکرین معجزه خارق العاده بودن معجزه مثل مرحوم سید احمد خان به آن تمسک کرده اند یعنى آیات قرآن راجع به سنن که قرآن مى گوید که سنن لایتغیر الهى هست , مى گویند که این مسأله سنن در قرآن اختصاص دارد به مسائلى که مربوط به عدل الهى است یعنى به مسائلى که مربوط به تکالیف بندگان است که خداوند به بندگان نیکوکار پاداش مى دهد و بندگان بدکار را مجازات مى کند . هر جا در قرآن مسأله سنت آمده است که سنت خدا تغییر نمى کند یعنى در این زمینه , یعنى سنت خدا هرگز عوض نمى شود که یک روزى به نیکوکاران کیفر بدهد یا کیفر بدکاران را ندهد . پس در حدود افعال بشرى و عکس العملى که خداوند در مقابل آن نشان مى دهند , این است که سنت لایتغیر الهى , و قرآن در غیر این مورد سنت لایتغیر را نپذیرفته , و خیلى هم تعجب مى کنند و مى گویند عجیب است از افرادى که به این آیات تمسک مى کنند و به خود قرآن مراجعه نمى کنند ببینند این آیات موردش کجاست و بعد مى گویند سنن لا یتغیر , سنن لا یتخلف , قانون خلقت تغییر ناپذیر است . مى گویند کى قرآن گفته قانون خلقت تغییر ناپذیر است ؟ ! گفته قانون پاداش و کیفر من تغییر ناپذیر است . این آیات را هم ایشان اینطور مى گویند . ولى آیات دیگرى که آن دسته متعرض شده اند که قرآن از زبان پیغمبران مى گوید ( من بشرى هستم مانند شما) آنها را ایشان متعرض نشده اند .


نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

دانلود رایگان کتاب افکار معجزه گر

143,465

بازدید

دانلود رایگان کتاب افکار معجزه گر ۴٫۲۴/۵ (۸۴٫۷۱%) ۳۴ امتیازs
دانلود رایگان کتاب افکار معجزه گر

انسان ذاتا موجودی لذت طلب ، شاد و مثبت اندیش است ولی غبار شخصیت که بر ذاتش نشسته این امکان را از او سلب مینماید.
متاسفانه انسان بیشتر به شخصیت خود چسبیده است تا به ذات خود . برای تغییر اندیشه ها و افکار و اصولا هر نوع دگرگونی در زندگی نخست باید گفتگو های درونیمان را درباره آن تغییر دهیم . اندیشه و ورد های درونی بسیار قدرتمندند . تغییرات اساسی فقط با تغییر افکار و با بمباران دائمی ذهن با کلمات و جملات تاکیدی مثبت امکان پذیر میگردد.
در این کتاب مفید اثرات عبارت های تاکیدی N.L.P ان ال پی بر ذهن توضیح داده شده.
از زبان نویسنده کتاب جناب آقای نصرت اله جاوید که کتاب مفید افکار معجزه گر را برای انتشار در پایگاه دانلود کتاب تک بوک ارسال کرده اند : اینجانب پس از سال ها مطالعه و تحقیق در زمینه های سلامتی، روانشناسی و انسان شناسی، اکنون فرصتی یافته ام تا آموخته هایم را در قالب چند کتاب به رشته ی تحریر درآورم.  از آنجا که هدف من هرگز انگیزه های مالی نبوده، لذا بسیار علاقمندم که برخی از کتاب های من به صورت کاملاً رایگان در اینترنت منتشر شوند تا بدین شکل شاید توانسته باشم خدمتی به هموطنان و همنوعان عزیز کرده باشم…


نويسنده / مترجم : نصرت اله جاوید
زبان کتاب : فارسی
حجم کتاب : 450 کیلوبایت
نوع فايل : PDF
تعداد صفحه : 89

 ادامه مطلب + دانلود...

قرآن و اهداف نبوت

728

بازدید



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

اعجاز قرآن۲

602

بازدید

  نبوت عامه و نبوت خاصه
بحثهایى که ما در گذشته درباره وحى و نبوت مى کردیم از جنبه کلى بود و به اصطلاح درباره ( نبوت عامه) بود . براى اینکه با این اصطلاح هم آشنا بشوید , بحثهایى که به طور کلى درباره وحى و نبوت مى شود یعنى قطع نظر از نبوت یک پیغمبربالخصوص , اصلا مسأله پیغمبرى , مسأله نزول وحى , مسأله اینکه هر پیغمبرى باید معجزه اى داشته باشد مورد بحث قرار مى گیرد , اینها را مى گویند نبوت عامه, یعنى مسائلى که درباره نبوت به طور کلى بحث مى کنند .
ولى نبوت خاصه که نبوت عامه مقدمه اى است براى آن , بحث درباره پیغمبرى یک پیغمبر بالخصوص است . مثلا درباره پیغمبر بزرگوار خودمان ما به طور جداگانه باید بحث کنیم که ما چه دلایل و نشانه هایى بر نبوت و پیغمبرى ایشان داریم , چون خود نبوت که همان وحى یعنى رسالت من جانب الله باشد جزء محسوسات نیست که مشاهده بشود , یعنى یک پیغمبر که مدعى است من پیغمبر هستم , پیغمبرى او , رسالت او از جانب خدا مستقیما یک امر محسوسى نیست که هر کسى به چشم خودش ببیند یا مثلا در زیر یک دستگاهى بشود نبوت او را کشف کرد , مثل کسى که بگوید من بر عکس همه مردم داراى دو قلب هستم , مىآییم او را معاینه مى کنیم ببینیم دو قلب دارد یا یک قلب . آن کسى که مى گوید بر من از غیب و باطن وحى و الهام مى شود باید با یک دلیلى ثابت بشود که او واقعا وحى و الهامى دارد . آن دلیلش که در تعبیر قرآن کلمه ( آیت) یعنى نشانه آمده است و در اصطلاح علماى اسلامى بعد کلمه ( معجزه) آمده است همان است که ما با آن نبوت را اثبات مى کنیم . ما فعلا به نبوت سایر انبیایى که در گذشته بوده اند کار نداریم , درباره نبوت پیغمبر خودمان که صحبت مى کنیم ایشان چه معجزاتى داشته اند , چه آیاتى از جانب خداوند داشته اند که دلیل بر نبوتشان باشد . بزرگترین آیت و بزرگترین دلیل و آن چیزى که به نص قرآن به آن استناد شده است خود قرآن است و بنابراین عمده بحث ما باید روى خود قرآن متمرکز بشود .
تحدى قرآن
قرآن نشان مى دهد که از همان ابتداى نزول یعنى از دوران مکه به اصطلاح متکلمین ( متحدى) بوده است یعنى از آن اولى که نازل شده است مقرون به این دعوا بوده است که این کلام کلام فوق بشرى است , این کلام کلام غیر قابل تقلید است و مردم را به مبارزه طلبیده است , نه تنها مردم آن محیط و مردم آن عصر را , بلکه مردم همه زمانها را , که در سوره بنى اسرائیل مى فرماید : (   قل لئن اجتمعت الانس و الجن على ان     یأتوا بمثل هذا القران لا یأتون بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهیرا)   (1) اگر جن و انس اجتماع کنند و همدست و همفکر شوند و همه آنها بخواهند منتهاى نیروى خودشان را به کار ببرند که مثل این قرآن را به وجود بیاورند , نمى توانند به وجود بیاورند . پس خود قرآن به خودش تحدى کرده است یعنى به مبارزه طلبیده است و این مطلب را بیان کرده است که این کتابى است غیر قابل تقلید و مافوق بشرى و بشر جن و انسش قادر نیست مثل این قرآن را بیاورد .
مزایاى قرآن بر معجزات دیگر
۱ . از نوع سخن بودن
البته این جهت هم هست که اگر بتوانیم مدعاى خود قرآن را ثابت کنیم , آنوقت مزیت این معجزه بر همه معجزات دیگر روشن است از دو جهت : یکى اینکه از نوع سخن است یعنى یک چیزى است که خودش مبین یک فکر و یک روح است و یک سلسله مطالب است , چون به اندازه اى که سخن , گوینده را نشان مى دهد یعنى فاعل خودش را نشان مى دهد هیچ کار دیگرى , کننده را نشان نمى دهد . این مقدمه را برایتان عرض بکنم :
هر کارى , کننده خودش را نشان مى دهد . مثلا یک ساختمان مهندس را نشان مى دهد , آینه اى است که تا حدود زیادى مشخصات روحى آن مهندس را نشان مى دهد . یک قالى هم آن روح بافنده خودش را نشان مى دهد . اگر عصایى تبدیل به اژدها مى شود باز روح آن کننده را نشان مى دهد . ولى همه اینها تا حدود زیادى ابهام دارند یعنى آن طورى که سخن مى تواند گوینده و فاعل خودش را نشان بدهد هیچ کار دیگرى نشان نمى دهد و ما که همدیگر را مى شناسیم وقتى با معاشرین خودمان مى نشینیم گویا تمام روحیه آنها پیش ما مجسم است , تا بگویند آقاى مهندس فلان , آقاى دکتر فلان , یک روحیه خاصى در نظر ما مجسم مى شود که اگر بخواهیم روحیه او را تشریح کنیم یک کتاب مى نویسیم . اگر از ما بپرسند شما از کجا او را مى شناسید ؟ بیشترین چیزى که او را به ما مى شناساند سخنانى است که ما از او شنیده و دیده ایم .
۲ . قابلیت بقا
مزیت دیگرى که در این جهت هست قابلیت بقاى آن است . هیچ اثرى به اندازه سخن قابل بقا نیست و سر اینکه معجزه اصلى خاتم الانبیاء از نوع سخن انتخاب شده است این است که این دین , دین خاتم است و دینى است که باید براى همیشه باقى بماند و باید جاویدان بماند و یگانه اثرى که مى تواند به طور جاویدان و دست نخورده باقى بماند سخن است , غیر از سخن چیست ؟ از آن معجزاتى که براى پیغمبران دیگر ذکر مى کنند فرض کنید مرده اى را زنده کنند , این یک حادثه اى است که در یک لحظه واقع مى شود و عده محدودى آن را مشاهده مى کنند , بعد دیگران باید به نقل بشنوند , برایشان نقل کنند که در یک روزى چنین حادثه اى واقع شد . و یا هر اثر دیگرى . یک ساختمان هم اگر فرض کنیم معجزه را در ساختمان هم بتوان قائل شد باز همین طور است . یک چیزى که به طبع خودش مى تواند براى همیشه باقى بماند , سخن است .
ماهیت ادعاى قرآن
ما اول باید در ماهیت ادعاى خود قرآن به بررسى بپردازیم بعد دنبال دلیلش برویم , یعنى اول باید ماهیت دعوا را طرح کنیم , بعد برویم دنبال دلیلش . اولین مطلبى که در ماهیت این دعواست همین است که آیا مسأله معجزه بودن قرآن را بعد مسلمین استنباط کرده اند و در آورده اند و فکر کرده اند یا در خود قرآن هم این مسأله مطرح است که قرآن معجزه است . گفتیم بله , در خود قرآن این مسأله مطرح است , خیلى به وضوح هم مطرح است . یکى همین آیه اى بود که الان براى شما قرائت کردم : (   قل لئن اجتمعت الانس و الجن على ان یأتوا بمثل هذا القرآن لا یأتون بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهیرا)   . حال , آیا قرآن که ادعا کرده است معجزه است مجموعش را ادعا کرده است معجزه است یا قسمتش را هم ادعا کرده معجزه است ؟ یعنى آیا ادعا کرده است کتابى به اندازه قرآن نمى شود آورد که مثل قرآن باشد یا خواسته بگوید به اندازه قسمتى از قرآن هم نمى شود آورد , یعنى به اندازه یک سوره از سوره هاى قرآن هم نمى شود آورد ؟ این دومى هم هست . قرآن در آیاتى صریحا مى فرماید یک سوره هم مثل این قرآن نمى توانید بیاورید . در بعضى جاها دارد که ده سوره , شما که مى گویید این قرآن افتراء است ده تا سوره هم شما بیاورید . در یک جا مى گوید یک سوره شما بیاورید , که این آیات را هم بخوانیم براى اینکه ماهیت دعواى قرآن روشن بشود . در سوره هود آیه ۱۳ مى فرماید : (   ام یقولون افتریه)   آیا اینها مى گویند که این افتراست , این سخن را به خدا بسته است و مى گوید سخن خداست و حال آنکه سخن خدا نیست ؟ (   قل فأتوا بعشر سور مثله مفتریات)   شما هم ده تا سوره مثل همین بیاورید از همین افتراها (   و ادعوا من استطعتم من دون الله)   نگویید هنر ما نمى رسد , هرکسى هم که دلتان مى خواهد دعوت کنید به همکارى که در مقابل خدا چنین سوره هایى بیاورند (   ان کنتم صادقین)   اگر راست مى گویید در این ادعاى خودتان , یعنى اگر واقعا شما که مى گویید این افتراست همین را روى عقیده مى گویید . قرآن با کلمه (   ان کنتم صادقین)   مى خواهد بگوید این حرفى که اینها مى گویند روى عقیده نمى گویند , عقیده ندارند به افترا بودن قرآن , چون نمى خو اهند زیر بار بروند و چون عناد دارند این ادعا را مى کنند .
در سوره یونس آیه ۳۸ مى فرماید : (   ام یقولون افتریه)   آیا اینها مى گویند این افتراست ؟ (   قل فأتوا بسوره مثله) ده تا سوره هم نمى گوییم , بگو یک سوره مثلش بیاورید ( سوره هم که مى گوید , مى دانید در قرآن کوچک و بزرگ دارد , سوره (   اذا جاء نصر الله و الفتح)   هم یک سوره است , سوره (   انا اعطیناک الکوثر)   هم یک سوره است ) , شما فقط یک سوره مانند این بیاورید کافى است . اینجا هم باز مى فرماید  :(   و ادعوا من استطعتم من دون الله)   نمى گویم خودتان تنها بیاورید , هرکس را هم که دلتان مى خواهد دعوت به همکارى کنید , با همکارانتان سوره اى مانند قرآن بیاورید . باز اینجا هم مى فرماید : (   ان کنتم صادقین)   اگر راست مى گویید در ادعاى خودتان , یعنى شما دروغ مى گویید و در ادعاى خودتان صادق نیستید .
در سوره بقره اینطور مى فرماید : (   و ان کنتم فى ریب مما نزلنا على عبدنا فأتوا بسوره من مثله)   ( 2) اگر شما در شک هستید , واقعا تردید دارید درباره آنچه که ما بر بنده خودمان فرود آورده ایم ( اشاره است به اینکه این چیزى که ما فرود آورده ایم بر بنده اى , از آن طریق است که او بنده ماست یعنى از طریق عبودیت به اینجا رسیده است ) خودتان را آزمایشى بکنید (   فأتوا بسوره من مثله)   سوره اى مانند آن بیاورید . کلمه ( من مثله) را دو جور تعبیر کرده اند : یکى اینکه گفته اند ( من مثله) یعنى مانند قرآن , و بعضى گفته اند که این اشاره به این جهت است که از کسى بیاورید که او هم مثل این پیغمبر باشد یعنى از یک فرد امى , فردى مانند او که هیچ سابقه درس و تحصیل و فرهنگ و مدرسه ندارد . اینجا هم همان جمله ها با تعبیرات دیگرى آمده است , آنجا داشت : (   و ادعوا من استطعتم من دون الله)   , اینجا مى فرماید : (   و ادعوا شهدائکم من دون الله)   گواهان و شاهدان خودتان را , هرکسى که مى خواهید , بیاورید . شاهد را شاهد مى گویند به اعتبار اینکه او را دعوت مى کنند که حقیقت مطلب را او بیاید بیان کند از باب اینکه افراد دیگرى را که قهرمان شناخته مى شوند بیاورند تا عمل آنها گواهى بدهد . باز هم اینجا قید مى کند : (   ان کنتم صادقین)   اگر راست مى گویید , یعنى ما که مى دانیم شما دروغ مى گویید در این ادعاى خودتان , یعنى ادعاتان هم ادعاى حقیقى و از روى حقیقت نیست .
تا اینجا ما دو مطلب در ماهیت ادعاى قرآن روشن کردیم : یکى اینکه قرآن براى خودش ادعاى معجز بودن کرده است و دیگر اینکه این ادعاى معجز بودن به این نیست که تمام قرآن معجزه است , بعض قرآن هم معجزه است , و لهذا در یک جا فرموده ده سوره بیاورید , یک جا همان را هم تخفیف داده و فرموده یک سوره بیاورید کافى است . پس قرآن یک سوره را هم معجزه مى داند .
اعجاز قرآن در چه قسمتى است ؟ آیا اعجاز قرآن در یک قسمت بالخصوص است یا در قسمتهاى متعدد است ؟ از خود قرآن چه استنباط مى شود ؟ قرآن تصریح نمى کند که وجه اعجاز فلان وجه بالخصوص است چون واقعا نمى خواهد وجود اعجاز را محدود به یک حد خاصى کند و بلکه در آیات متعدد , در هر قسمتى به یک جنبه بالخصوص اشاره مى کند به عنوان یک اعجاز , که اینها را برایتان عرض مى کنم , بعد درباره هر یک به طور کلى صحبت مى کنیم .
فصاحت و بلاغت
یکى از وجوه اعجاز که از قدیم الایام مورد توجه قرار گرفته و فوق العاده مورد توجه بوده است جنبه لفظى و جنبه ظاهرى قرآن است که جنبه فصاحت و بلاغت تعبیر مى کنند . فصاحت و بلاغت را تا حدودى هر کسى در هر زبانى وارد باشد در آن زبان مى شناسد , که خودش یک موضوعى است , یعنى روشنى بیان , شیرینى بیان , زیبایى یک بیان , جذابیت یک بیان . راجع به فصاحت و بلاغت , علماى فن بحث کرده اند که چه چیزهایى سبب مى شود که کلام زیبا و فصیح شود , از نظر اینکه آهنگ لفظ و حروف چگونه باید باشد و معانى چگونه باید دریف شده باشند , و مى گویند قبل از آنکه احتیاج به تعریف داشته باشد و ما بخواهیم تعریف کنیم , هر کسى تا حدودى فصاحت و بلاغت را مى شناسد . مثلا در زبان فارسى سعدى به فصاحت معروف است , اینکه هر کسى که با زبان فارسى آشنایى مختصرى دارد در روح خودش یک جذبه اى نسبت به آثار سعدى احساس مى کند , تابع این نیست که اول تعریف فصاحت و بلاغت را از زبان ادبا شنیده باشد بعد رفته باشد دنبال آن . مى گویند که فصاحت از نوع زیبایى است و هیچ زیبایى اى را مردم به حکم اینکه اول تعریفش را شنیده باشند دنبالش نمى روند . اگر یک صورت زیبا را دیگران جذب مى شوند نه به خاطر این است که اول تعریف زیبایى را در مدرسه شنیده اند بعد مى روند دنبال آن . اگر زیبایى بصرى باشد چشم که افتاد , به سوى آن کشیده مى شود . یا اگر زیبایى سمعى باشد , مثل آهنگها , وقتى که یک آهنگ زیبا را یک گوش مى شنود به حکم غریزه و طبیعت خودش به سوى آن کشیده مى شود . فصاحت هم یک نوع زیبایى در سخن است . وقتى که انسان یک سخن زیبا را مى شنود خود به خود به خود سوى آن کشیده مى شود . شعر حافظ نیرویى از زیبایى دارد که هر کسى که آن را مى شنود به سوى آن کشیده مى شود :
سالها دل طلب جام جم از ما مى کرد
 آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا مى کرد
گوهرى کز صدف کون و مکان بیرون بود
طلب از گمشدگان لب دریا مى کرد
بیدلى در همه احوال خدا با او بود
او نمى دیدش و از دور خدایا مى کرد


نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

معجزه ریاضی

2,285

بازدید

معجزه ریاضی ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز
یک معجزه عددی از عدد ۱۹:
عدد ۲۴۴۳۴ مضربی از عدد ۱۹ است که رقم های آن یعنی ۲ ، ۴ ، ۴ ، ۳ و ۴ تعداد رکعت های نمازهای پنجگانه یومیه هستند.
چرا شما نماز صبح را به عنوان اولین نماز یومیه (روزانه) می شناسید؟ دو زمان دیگر هم برای شروع ممکن است وجود داشته باشد. (فکر نکنید که یک نفر چنین ادعایی کند) .
اولین زمان فرض کنید که ظهر باشد بخاطر اینکه قرآن می فرماید:
«نماز را از زوال خورشید تا تاریکی شب بجای آرید و قرآن را هنگام طلوع بخوانید. (۷۸:۱۷) . طبق این فرض که شروع زوال آفتاب از ظهر است ترتیب نمازهای بومیه اینطور می شود: ظهر، عصر، مغرب، عشا و نهایتاً صبح که طبق قاعده عدد ۴۴۳۴۲ بدست می آید و حاصل تقسیم ۴۴۳۴۲ بر ۱۹ می شود:
۲۳۳۳٫۷۸ که البته مغرب ۱۹ نمی باشد.
طبق فرض دیگر که مغرب را آغاز نماز اول در نظر می گیرند که در آن روز ۲۴ ساعته اسلامی آغاز می شود، عدد ۳۴۲۴۴ بدست می آید که حاصل تقسیم آن بر ۱۹ عدد ۱۸۰۲٫۳۱۵ می شود که مضربی از ۱۹ نیست .
به هر حال با کدام ترتیب دیگر شما می توانید رقم ها را بچینید تا عدد دیگری درست کنند، چنین کاری هیچ معنای خاصی نخواهد داشت. کار دیگر که معقول تر به نظر می رسد جمع کردن رکعت ها با یکدیگر است که عدد ۱۷ بدست می آید که با ۱۹ ارتباطی ندارد.
فرض کنید که بخواهیم به هر ترتیبی ۱۷ را به ۱۹ ربط دهیم. فرض کنید که چون نماز صبح مهمتر است x رکعت را باید x بار اهمیت، به ۱۷ اضافه کنیم تا ۱۹ بدست آید. خلاف این نظر چه ادعایی می تواند باشد؟ ۱۷ رکعت یعنی ۱۷ رکعت در ۷ روز که می شود:
۱۱۹= ۱۷× 7 که حداقل عدد ۱۹ در این عدد هست. اما جمعه چطور؟ بنابراین چون نماز ظهر جمعه ۲ رکعت کمتر دارد مجموع نمازهای هفته می شود: ۱۱۷ رکعت که مضربی از ۱۹ نیست. همواره می توانیم ترکیبی پیدا کنیم که کار کند.
Zahid  Aziz @ Vme . CCC . Nottingham . Ac . Uk
                                                                      2003 ، ۱۰ ، May
بنابراین ریاضیات بطور  نمادین رونوشتی از جهان است. ریاضیات علم کمیت و فضا ، مدل و ساختار است. ریاضیات روش شناسی است که با آن فرضیه ها به سوی نتیجه هدایت می شوند. ریاضیات برای موضوع تحت بحث، اثبات انکار ناپذیر را فراهم می سازد و ساختار جهان را که شامل حقایق ابدی هستند ، تشریح می کند. ریاضیات آنان شکل مشخصی از علم را تشکیل می دهد همانند پزشکی، فیزیک و مهندسی یا جامعه شناسی و روانشناسی .
ریاضیات علمی بی کران است. هدف آن درک نمادین یک بی نهایت توسط انسان است که خودش محدود است. ریاضیات با خداشناسی که درباره وجود خداوند و ارتباط او با انسان بحث می کند، همکاری می کند. عصر جدید، عصر علم و دلیل است. برای یک فرد باهوش ممکن است که وجود خداوند یا منشاء خدایی ادیان را با اعتقاد کور بپذیرد. ما نیازمند اثباتی از جانب خداوند و اگر او همان است که خودش می فرماید. یعنی دانای کل و قادر مطلق ، پس می تواند به ما نشانه هایی را از وجود خویش بدهد.
تنها کتاب آسمانی که تمامیت آن تا کنون محفوظ مانده و دارای زبان اولیه خود است، قرآن مجید است. این یک حقیقت است که اصل کتاب تورات حضرت موسی (ع) گم شده است و ما اصل کتاب انجیل عیسی (ع) را نداریم و فقط روایات پیروانش را داریم. همچنین اصل کتاب هندی بودا را هم نداریم. آنچه که ما داریم دست رشته های انسانهایی است که تغایر خود را از اصل این کتب آسمانی نوشتند .
قرآن مجید در دهه ۱۹۷۰ وارد کامپیوتر شد. حقیقتی یکتا که در مورد هیچ کتاب دیگری کشف نشد. دورک غیرقابل انکار از زمانی بروز یافت که زبان اصلی وحی به طریقی نوشته شده که با یک مدل پیچیده ریاضی مطابق است. همانطور که تحقیق ادامه می یافت، آشکار شد که هر جزء از این کتاب بصورت ریاضی انشاء شده است؛ سوره، آیه، کلمه و تعداد حروف معین، تعداد و گوناگونی اسامی خداوند، تلفظ منحصر بفرد حروف خاص و بسیاری عناصر دیگر. بخاطر این رمز نگاری جامع ریاضی، کوچکترین بی نظمی در متن قرآن یا ترتیب فیزیکی آن، بلافاصله آشکار می شود. انشاء ریاضی هیچگونه شکی را در مورد منشاء الهی قرآن باقی نگذاشته است. اعداد دروغ نمی گویند. پارامترهای جدیدی در مورد نرخ دم و بازدم در حال کشف هستند.
کسی که از ابتدا رمز (کد) را در دفعه ۱۹۷۰ کشف کرد، دکتر راشد خلیفه بود. دکتر راشد خلیفه برای تحقیقات علمی خویش برای کشف این رمزها از پشتوانه ای قوی یعنی مدرک دکترای بیوشیمی برخوردار بود. بررسی های او در کنار سایرین منتج به نتایج حیرت انگیز گردید. پس ریاضیات ، علم بی نهایت، از یکی از بزرگترین معجزاتی را که نوع بشر می شناسد ، پرده برداشت. برای اولین بار در تاریخ ما کتابی آسمانی داریم که حفاظت شده و فرموده خداوند است، آخرین کلام خداوند، قرآن، هدیه خداوند و آخرین پیام او به تمامی بشریت.

معجزه ریاضی قرآن  « The Mathemntical Miracle of the Qoran»
این مبحث سودی نخواهد داشت اگر که مارا به سوی شکرگذاری از خود خالق ما هدایت نکند و به سوی علم عظیم ناظم خلقت، که در ابتدا، جهان را از هیچ آفرید و هر چیزی را بر اساس عدد، اندازه و وزن قرار داد و سپس در زمان انسان، علم را به شکل قاعده مند در آورد که هرچقدر ما در آن مطالعه می کنیم، عجایب بیشتری بر ما آشکار می شوند».
(۹۸۰  AD) «Hrovisto  of  Grandershim»
هرکسی یکبار یا بیشتر، مجبور به تفکر درباره خلقت شده است. سئوالاتی مانند هدف از زندگی یا وجود خداوند متعال مورد اندیشه قرار می گیرند. همواره کسی بوده که هماهنگی و نظم کهکشانها را به عنوان سنگر نگه دارنده طبیعت طرح کرده، ولی نگاه نزدیکتر به این طرح، دید آشکارتری را درباره این طرح و طراح به ما میدهد. اکتشافات جدید، هر روز تصویر روشن تری در این زمینه به ما میدهد. اکثر دانشمندان معاصر زمانه ما از جمله ریاضیدانان ، منکران وجود خداوند هستند. اگر آنها اعتقادی مذهبی داشته باشند، علم و دین خود را هموار جدا از هم نگه میدارند. دیدگاه کلی علمی، ریاضیات را به عنوان رشته ای که دلیل در آن در درجه اول اهمیت قرار دارد، می شناسد، جایی که خیالات در آن راهی ندارد، جایی که ما با اطمینان می دانیم و میدانیم که میدانیم و حقیقت امروز حقیقت همیشه است. از این دیدگاه، مذهب : برعکس ریاضیات، مبحثی اعتقادی و نامهربان با دلیل است. بنابراین از دیدگاه دانشمندان: تمام مذهبیون مساوی هستند. چرا که همه آنها ناتوان از اثبات یا قضاوت هستند. برای اینکه مطلبی تبدیل به حقیقتی ثابت شود، اعم از یک قانون فیزیکی یا ده فرمان نور است، اثبات آن نیازمند ارائه شده است.
اثبات اساساً بیانی است که فراتر از سایه یک تردید باشد. اثبات، اجازه و گواهی است و توان ریاضی و ولتاژ الکتریکی است که یک اظهار معمولی را در مورد هر مطلبی زندگی می بخشد و به تحرک وا می دارد. بنابراین اثبات، اوج قدرت دلیل مخص است.
اثبات  روندی است که طی آن یک نظریه در مورد یک حقیقت نادیده می تواند از طریق بحث و مناظره به بنایی دائمی تبدیل شود و توسط همه قابل قبول گردد. از آنجا که یک سئوال ریاضی فقط یک پاسخ مشخص خواهد داشت، بنابراین ریاضیدانان مختلف، با روشهای مختلف در مکانها و کشورهای مختلف به همان پاسخ می رسند. بنابراین اثبات ریاضی با زمان و مکان میانه ای ندارد. گالیله می گوید که ریاضیات زبانی است که با آن خداوند جهان را نوشته است. اکنون این یک حقیقت آشکار است. جهان خود را به طور طبیعی به زبان ریاضی توصیف می کند. نیروهای جاذبه با کاهش فاصله، کم می شود، سیارات طبق مدارهایی بیضی شکل به دور خورشید می چرخند و غیره.



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

معجزه (۱)

255

بازدید



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...



هو الکاتب


پایگاه اینترنتی دانلود رايگان كتاب تك بوك در ستاد ساماندهي سايتهاي ايراني به ثبت رسيده است و  بر طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند و به هیچ ارگان یا سازمانی وابسته نیست و هر گونه فعالیت غیر اخلاقی و سیاسی در آن ممنوع میباشد.
این پایگاه اینترنتی هیچ مسئولیتی در قبال محتویات کتاب ها و مطالب موجود در سایت نمی پذیرد و محتویات آنها مستقیما به نویسنده آنها مربوط میشود.
در صورت مشاهده کتابی خارج از قوانین در اینجا اعلام کنید تا حذف شود(حتما نام کامل کتاب و دلیل حذف قید شود) ،  درخواستهای سلیقه ای رسیدگی نخواهد شد.
در صورتیکه شما نویسنده یا ناشر یکی از کتاب هایی هستید که به اشتباه در این پایگاه اینترنتی قرار داده شده از اینجا تقاضای حذف کتاب کنید تا بسرعت حذف شود.
كتابخانه رايگان تك كتاب
دانلود كتاب هنر نيست ، خواندن كتاب هنر است.


تمامی حقوق و مطالب سایت برای تک بوک محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.


فید نقشه سایت


دانلود کتاب , دانلود کتاب اندروید , کتاب , pdf , دانلود , کتاب آموزش , دانلود رایگان کتاب

تمامی حقوق برای سایت تک بوک محفوظ میباشد

logo-samandehi