بازدید
جهان وارد عصر تازهای شده است. از نیمههای دوم قرن بیستم، پایان عمر عصرصنعتی آغاز شد. تحولات پر شتاب علمی فن شناختی موتور محرک این تحول بوده است.نخست با ورود رایانه به سپهر فنی، زندگی انسان دگرگون شد. سپس، با هم گرایی امواج تحولحوزه اطلاعات و ارتباطات رایانهها به کمک فن آوریهای ارتباطی از جمله تلفن به هم وصل شدند و چندی بعد قابلیتهای این دو فن آوری پرتوان با توانمندیهای فن آوریتلویزیون ترکیب شد و باعث پیدایش عظیمترین ماشین مصنوع دست انسان گردید، یعنی شبکه جهانی ارتباطات و اطلاعات به هم پیوستهای که نماد آشکار و آشنای آن اینترنت است و به سرعت و پرتوان دارد همه ابعاد زندگی بشر را دگرگون میسازد……
وقتی تحولات شتاب میگیرند، بر پدیدهها پیچیدگی و ابهام حاکم میشود و سیستمها از حالت تعادل خارج میشوند و وضعیت بحرانی میگردد و دیگر قانون مندی مرسوم بر پدیده حاکم نیست. عصر دیجیتال، عصری است بحران خیز و پر آشوب. دستاوردهایبشردرعرصه مادی سریعتر از توانایی انسان و نظامهای اجتماعی مخلوق انسان، برای انطباقخلاق با این دستاوردها حرکت میکنند.
انسان از آفریدههای خودش عقب میماند و آشفته و سردرگم نه حال را درک میکند و نه میتواند به گذشته پناه برد و نه قادر است آینده راپیش بینی کند. حالت آشفتگی وسردرگمی تعادل ذهنی را به هم میریزد. اما، ذهن انسان ذاتا گرایش دارد به تعادل جویی و گریزان بودن از آشفتگی و آشوب. انسان میخواهد در دنیای بی نظمی، نظمی بجوید. درفضای پر ابهام به درک روشنی دست یابد و در شرایطی که پیش بینی آینده دشوار است، آیندهمطلوب خود را رقم زند. فضیلتهای وجودی انسان که عبارتاند از خردورزی، خودآگاهی، تامل و بازپس نگری، تفکر انتزاعی، تجسم و تخیل، خلاقیت و نوآوری، یادگیری، وانطباق خلاق با شرایط پر تحول، همگی فعال میشوند و انسان فرزانه به سرعت در مییابد کهراه حل مسئله، نه در پناه جستن به گذشتهای است که از دست رفته و نه توقف در حال بهشیوهای سرگردان و درمانده، بلکه ادامه راه است با نگاهی راهبردی و آینده ساز همراه باعزمی راسخ برای انتخاب خردمندانه مسیر حرکت و غایت مطلوبی که به کیفیت زندگیاشآسیب نرساند. این گونه است که در عصر دیجیتال انگارهها و رهیافتهای امیدبخش شکل میگیرند که هر یک به گونهای بازتابی هستند از فضائل انسانی که تجهیز شدهاند تا اشتباهات گذشتگان را جبران کنند. اشتباهاتی که هزینههای سنگینی را بر جامعه بشری تحمیل کردهاند و کیفیت زندگی انسان معاصر را تنزل دادهاند. با نگاهی به پیآمدهای آشکار این اشتباهات که به شکل بحرانهای زیر بروز کردهاند، متوجه خواهیم شد که در عصر دیجیتال چه چالش هاییفراروی نسل حاضر قرار دارد. بحرانها از این قرارند:
ـ بحران زیست بومی و زیست محیطی به معنای نادیده گرفتن این واقعیت که انسانجزیی است از طبیعت که معرف کل هستی است و نظامی است به هم پیوسته با اجزایی کهرابطهای سیستمیک با هم دارند و اگر تعادل این نظام مختل شود، به کل سیستم و اجزای آن آسیبهای جدی وارد خواهد شد. اشتباه بشر در نادیده گرفتن این اصل در فعالیتهای اقتصادی باعث شده که آسیبهای زیر بروز کنند:
برهم خوردن تعادل جو و بروز تغییرات ناگهانی آب و هوایی ناشی از آثار
گرمخانهای، نازک شدن و از بین رفتن لایه اوزون و امثال آن ؛
از بین رفتن بسیاری از گونههای جانوری و گیاهی؛
نابودی جنگلها؛
آلودگی هوا و آب وخاک و طبیعت به طور کلی؛و به تحلیل رفتن منابع
طبیعی احیا ناپذیر (سوختهای فسیلی و مواد معدنی).
بحران بازارهای مالی: میگویند در جهان پیشرفته، بازارهای مالی به کازینویی تبدیلشدهاند جهانی که روزانه 1/5 تریلیون دلار در آن معامله صورت میگیرد. خدمات مالی در اقتصادهای پیشرفته 9 برابر رشد داشتهاند و از راه دادوستد پول، سریعتر از فعالیتهای دیگرمیتوان پول دار شد. این کازینو، نقدینگی و پس اندازهای کوچک و بزرگ مردم عادی و حتی بازنشستگان را میبلعد. آسیب پذیری آن در نوسانهای بحرانزای بازارهای بورس بهویژه بازار بورس نیویورک پس از حادثه 11 سپتامبر به خوبی آشکار شد و نیز آثار گستردهآن بر اقتصاد جهانی همه را نگران کرده است. جهان کنونی تحت سلطه شبکهای از دولتهای بزرگ، شرکتهای جهانی و نهادهای سرمایه گذار و البته کازینویی جهانی قرار دارد که با منطقی کار میکنند که جهان را به وضعیت کنونی کشانده است. انفجار بمب در باشگاههایتفریحی جزیره بالی در اندونزی که بیش از دویست نفر کشته بر جای گذاشت و گروگانگیریدر آمفی تاتر مسکو توسط شورشیان چچن و البته حادثه 11 سپتامبر وحوادث دیگری که شاید در پیش باشد،واکنشها و هشدارهایی هستند درباره خطرناک شدن اوضاع جهان و به بیخردی منطق حاکم بر اداره امور جهان اشاره میکنند. جهان به نگاه کاملاپ متفاوتی نیاز دارد.
بحرانهای سیاسی که ماهیت فرهنگی دارند. حادثه 11 سپتامبر نقطه عطفی در تاریخ بینالملل به شمار میآید و هشداری است به کشورهای پر قدرت از جمله آمریکا و بیانگر این واقعیت است که هر گاه بنیان تصمیمگیری به ویژه در تصمیمهایی باآثار جهانی، نگاه سیستمیک و کل نگر نباشد و جوامع کره زمین را عناصر یک نظام جهانی تلقی نکند، هزینههای سنگینی خواهدپرداخت. در هیچ نظامی یک عنصر و یا معدودی از عناصر نمیتوانند به قیمت عقب ماندگی عناصر دیگر رشد کنند و آن نظام در کل متعادل بماند. نابرابری، تعادل نظام را به هم میزند و بقای آن را به خطر میاندازد. حل بحران سیاسیمعاصر در گروی وجود رهبرانی است جهانی که خردورز باشند و با کل نگری سیستمیک ـ اکولوژیک و از روی تدبیر برای خروج از بن بستهای کنونی راه حل دراز مدت بیابند.رهبران کنونی جهان پیشرفته، سیستم جهانی را درجهت معکوس هدایت میکنند و نمونهایارائه میدهند متضاد با این الگوی آرمانی. در جهان امروز که رهبران کشورهای بزرگ،مشروعیت جهانی خود را به سرعت از دست میدهند، خلاء رهبری سیاه چال هایی را پدیدآورده است که بیش از هر چیز نیروی حیاتی خود جوامع پیشرفته را به درون خود میبلعد.
بحرانهای فرهنگی ـ اجتماعی که در سطوح مختلف بازتاب دارند. ازجمله اینبحرانها در سطح بینالمللی تقابل اسلام ـ مسیحیت است که بیشتر از جانب منافع مستقری هدایت میشود که در پی منافع کوتاه مدت هستند و به نجات جامعه بشری از بن بستهایکنونی نمیاندیشند. در سطح فردی این بحران به بهترین وجه خود را در روان آشفته واحساس بی قراری و احساس عدم امنیت درونی و ناامنی محیطی انسان معاصر متجلی ساختهاست. در بیرون، گروههای انسانی به جان هم افتادهاند ودر درون، انسان با خود منازعهای تلخ را به پیش میبرد.
مردمان مرفه و پیشرفته برای نخستین بار با انسانهای نادار و عقب مانده به درک مشترکی رسیدهاند و هر دو دردمند ونگران از خود میپرسند این همه هیاهو برای چیست؟چرا کار به این جا کشیده است؟ غایت زندگی چیست؟ نیویورکی مرفه و موفقی که تا قبل از۱۱ سپتامبر آهنگ پر شتاب زندگی روزانه به او فرصتی برای ایستادن و از دور به خود نگریستن را نمیداده است، با مشاهده فروریختن دو برج تجارت جهانی در برابر چشمانش که همواره نماد قدرت پایدار تجاری و رهبری اقتصادی جهان بودهاند و ناپدید شدن چند هزارفرد موفق و پرتحرک مانند خودش، ناگهان مجبور شده با نگاهی تازه و با فاصله و متفاوت بهخودش بنگرد و از خود سؤال کند، معنای این زندگی چیست، این همه تلاش و کوشش کهحاصل آن در یک آن بهباد میرود، چه فایدهای دارد؟ سرنوشت من دست کیست؟ و سرنوشت من در کجا هدایت میشود؟ و ناگهان حس میکند دشمنانی دارد ،قویتر ازرهبرانش، دشمنانی نامریی و ناشناخته که مجبور است آنها را بشناسد و انگیزههای آنها رادرک کند. ناگهان زندگی رنگی دگر مییابد. ماجراهای پس از ۱۱ سپتامبر، در سرزمینهایپررونق اروپا نیز واکنش مشابهی ایجاد کرده است. حال و هوای دیگری بر زندگی مردمان پرنخوت و آسوده و بی خیال بخشهای پیشرفته جهان حاکم شده است. ولی رهبران، ترجیحمیدهند به راه خود ادامه دهند.
افزون بر آن دستاوردهای انقلاب دیجیتال همراه با پیشرفتهای سایر حوزههای علومو فنآوری، شکافهای تازهای را پدید آوردهاند و برنابرابریهای گذشته عمق بخشیدهاند. شکاف دیجیتال، شکاف فن آوری، شکاف دانایی و شکاف ژنتیک باعث شدهاند که یک بخش از جهان به سرعت پیش برود و بخش دیگر عقب بماند. شاید ریشه اصلی بحرانهایسیاسی و فرهنگی ـ اجتماعی در بروز همین شکافهای روز افزون باشد. بخشی از جهان بهدلایل بسیار توانسته است با ایجاد زیر ساختها، بنیانها و ظرفیتهای لازم در زمینه علم و فنآوری به طور مستمر پیشرفت کند، به گونهای که سهم عمده را در بازارهای تولید و مصرف فنآوری پیشرفته به خود اختصاص داده و در ضمن از توانایی بالایی برای جذب این پیشرفتها در حل مسائل و توسعه قابلیتها و ظرفیت سازی برخوردار شده است. در نتیجه، سریعتر و بهتر ثروت تولید میکند و داناییهای پیشرفته را در خدمت تولید ثروت و دستیابی به رفاه به کار گرفته است. به عکس، باقیمانده جهان نه از بازارهای خلق علم و فن آوری سهمی دارد و نهتوانایی آن را دارد که داناییهای موجود پیشرفته دیگران را جذب کند و از آن برای حل مسائل و توسعه قابلیتهای خود بهره بگیرد. بد نیست در این جا نگاه کوتاهی داشته باشیم بهانقلاب دیجیتال که موضوع بحث مقاله است.
ویژگیهای انقلاب دیجیتال
امروزه در ادبیات، به دو اصطلاح فنآوری اطلاعات و فن آوری اطلاعات و ارتباطات برمیخوریم که با دیجیتالی شدن ابزار و فن آوریهای اطلاعات و ارتباطات، در این مقاله، هر دو را معادل فن آوریهای دیجیتال تلقی خواهیم کرد. انقلاب در فرهنگ معین تبدیل ازحالی به حال دیگر و از صورتی به صورت دیگر و دگرگون شدن تعریف شده است. انقلاب دیجیتال، در همین معنا، یعنی دگرگونی و تغییر از حالی به حال دیگر که عامل آنفنآوریهای دیجیتال است. بدین ترتیب، میتوان گفت انقلاب دیجیتال باعث پدید آمدنعصر دیجیتال شده که عصری است که در آن فن آوریهای دیجیتال (ارتباطات و اطلاعاتدیجیتالی شده)، به سرعت به همه عرصههای زندگی انسان نفوذ کرده و قاعده بازی را در همهعرصههااز جمله فعالیتهای مربوط به اقتصاد، تجارت، آموزش و یادگیری، سرگرمی، معاشرت، ارتباطات، کار،فراغت، جنگ و هنر تغییر دادهاند.
به هر حال، در این عرصهها، فن آوری دیجیتال قاعده خود را حاکم کرده است ومیکند؛ آن هم قاعدهای متفاوت با قواعد مرسوم انقلاب دیجیتال محصول تعامل پیچیده ترکیبی از علوم و فن آوریها است، از جمله: الکترونیک ،رایانه، روباتیک، مخابرات، مخابرات، ارتباطات، سایبرنتیک، هوشمصنوعی، واقعیت مجازی.
نظریه اطلاعات، علوم شناختی، زبانشناسی، عصبشناسی، روانشناسی اعصاب،ژنتیک و بسیاری دیگر، ترکیب و تعامل این حوزه هاست که عصر دیجیتال را رقم زده وباعث پیداش عظیمترین اختراع بشر شده است، یعنی شبکه جهانی اطلاعات و ارتباطات بههم پیوسته، که در درون آن فعالیتهای اصلی در سطوح مختلف فردی، جمعی، گروهی،سازمانی، ملی و بین المللی و جهانی جریان دارد.
از سوی دیگر، فن آوری دیجیتال به عنصر مهم ابزاری تبدیل میشود،که در زندگی روزمره از آن استفاده میکنیم، محیط زندگی ما،خارج از حیطه اختیار ما، اندک اندک دیجیتال میشود. به زودی، در خانه، محیط کار، خودرو و محل هایی که رفت و آمد داریم، بدون ابزار دیجیتالی، قادر به ادامه حیات نخواهیم بود. در واقع، جبر حاکم بر فنآوری، بیشاز هر زمان دیگری احساس میشود. بدون آن که بخواهیم، نیرویی قویتر از ارادهمان، ما رابه خرید آخرین مدلهای تلفن، دوربین ،ویدیو، یخچال و ماشین لباس شویی برمی انگیزد ک ههمگی دیجیتال شدهاند. با استفاده دم افزون از اینترنت نیروی مقاومتناپذیر آن چنان خزنده و آرام دارد بر ما حاکم میشود که خیلی زود فراموش خواهیم کرد که پیش از آن زندگی مانبه گونهای دیگر و به شیوهای دیگر یعنی ـ غیر دیجیتالی ـ جریان داشته است.
انقلاب دیجیتال پر توان و نیرومند فرایند دگرگون سازی زندگی فردی و اجتماعی را پیشمیبرد و امواج تحول بسیار مهمی چون جهانی شدن و مجازی شدن را به راه انداخته وتقویت میکند. به این ترتیب، فعالیتها در همه سطوح به عرصههای جهانی و مجازی انتقالمییابند. در عرصههای جهانی فرد و سازمان و کشور مجبورند در کنار و در ارتباط با دیگرانمسائل خود را پیش ببرند، آن هم طبق قاعده بازی جهانی و بین المللی و در فضایی که اغلب برآن رقابت حاکم است، عرصههای مجازی نیز قاعده بازی خود را دارند و شامل عرصههایی هستند که ماهیت فیزیکی ندارند و الکترونیاند و در واقع حضوری هستند در شبکه جهانیاینترنت برای کار، زندگی، فراغت، مبادله، پژوهش، یادگیریو یا هر منظوری که فرد یاسازمان را به حضور در فضای اینترنت بر میانگیزد.
انقلاب دیجیتال، در اقتصاد باعث پیدایش مفاهیم نوین شده، از جمله اقتصاد فرا ـ ماده و اقتصاد بی وزن و اقتصاد نرمافزاری که همه این مفاهیم به نوعی حکایت از آن دارندکه عامل محرک اقتصاد دیگر ماده نیست، بلکه چیزی است بی وزن و غیر مادی ماننداطلاعات و دانایی. در مورد آثار انقلاب دیجیتال بر اقتصاد میتوان به موارد زیر نیز اشارهکرد:
ـ قاعده بازی تولید ثروت و رقابت، به ویژه رقابت جهانی را تغییر داده است.
ـ به عقیده برخی از اقتصاد دانان، باعث شده مجبور شویم مفاهیم اقتصادی را از نوتعریف کنیم.
ـ عوامل نرمافزاری و غیر ملموسی چون سرمایه انسانی،سرمایه فکری، سرمایهاجتماعی، دانایی، خلاقیت و نوآوری و ارتباطات، مهمترین دارایی و مؤثرترین عوامل بهرهوری شدهاند.
ـ راه اندازی و ایجاد شبکه عصبی دیجیتال را به عامل توسعه تبدیل کرده است.
ـ باعث شده، اینترنت و فضای رایانهای جدیدترین و مهمترین دارایی عمومیجهانی تلقی شود که تحت نظارت هیچ کشوری قرار ندارد.
ـ در عرصه مالی، باعث شکلگیری و رشد کازینوی جهانی ـ بازارهای بورس وسرمایه مالی جهانی ـ شده که در آن بدون انتقال فیزیکی پول یا سرمایه، میلیاردها دلار مبادلهمیشود.
ـ ساختار اشتغال را دگرگون ساخته و باعث از بین رفتن بسیاری مشاغل و پیدایشگروه تازهای از مشاغل شده و نظام آموزشی را که متولی اصلی تشکیل سرمایه انسانی است، دچار بحران کرده است.
ـ در حال حذف نیروی کار یدی و ساده و بدون مهارت و جایگزینی آن با نیروی کارمتخصص و دارای مهارتها ICT است.
در عرصههای اجتماعی، الگوهای کار، فراغت، معاشرت و سرگرمی را تغییر دادهاست و در سطح سازمان باعث پیدایش الگوها و ساختارهای جدید سازمانی شده است.
در عرصه فرهنگی، با یادگیری الکترونی قاعده بازی آموزش رسمی را دگرگون ساخته و نیز کالاهای فرهنگی را به مهمترین کالای قابل مبادله در بازارهای جهانی تبدیل کرده وباعث شده تجارت کالاهای فرهنگی به مبحث مهمی در تجارت جهانی تبدیل شود و دربسیاری از کشورها در سیاستهای تجاری و اقتصادی جایگاهی مهمتر از مبادله کالایفیزیکی پیدا کند.
در عرصه زندگی فردی، ضمن فراهم آوردن فرصتهایی شگفتانگیز برای بهبودکیفیت زندگی، یادگیری، توانمند سازی، توسعه قابلیتهای فردی از نظر فیزیکی، ذهنی، مهارتی و اجتماعی الگوی زندگی را دگرگون ساخته است.
در عرصه سیاسی، به ابزار مهمی جهت راه اندازی و تسریع فرایند مردمی(دموکراتیزه) شدن ساختار سیاسی تبدیل شده است و اصولا الگوهای حاکمیت، اعمالاقتدار، انتخابات، مشارکت، رابطه مردم، حاکمیت، پاسخگویی نظام حکومت در برابر مردم،مرزهای نظارت و کنترل و بسیاری دیگر و مهمتر از آن ترکیب حقوق فردی و مدنی وشهروندی و حقوق بشری را متحول ساخته است.
به سخنی کوتاه، انقلاب دیجیتال، جهان را یکپارچه و به هم مرتبط ساخته و باعث شده، اخبار، اندیشهها، الگوها، ارزشها و دغدغهها به سرعت از مرزها عبور کنند و در همه جهان پخش شوند و بازخورد آنها به سرعت به کانون مولد آن باز گردد.
اما، عصر دیجیتال دغدغههای بسیار دارد، که مهمترین آن نابرابری است. نابرابری همواره وجود داشته است.در طول تاریخ، مردم از نابرابری ثروت و قدرت و امکانات همواره در رنج بودهاند و برای دستیابی به برابری هزینههای سنگینی پرداختهاند. ولی هنو زاین نابرابریها از بین نرفته، نابرابریهای جدیدی پدید آمدهاند که مهمترین آنها نابرابری در دانایی و اطلاعات است که به نابرابریهای موجود عمق و ابعاد تازهای بخشیده و باعث بروزحوادثی شده که مهمترین آن حادثه 11 سپتامبر است.
در گزارش توسعه انسانی، سال 2002 میخوانیم که در جهان نابرابر کنونی، هنوز فقط۴۷ کشور به دموکراسی کامل دست یافتهاند و فقط ۱۴ درصد از نمایندگان پارلمانهای جهان زن هستند و ۲۳ درصد از مردم جهان در فقر شدید به سر میبرند و درآمد ۵ درصد ثروتمندترین مردم جهان، ۱۱۴ برابر ۵ درصد فقیرترین مردم است و از هر شش کودک، فقط یک کودک به مدرسه میرود و ۶۰ درصد کودکانی که به مدرسه نمیروند، دختر هستند و هر روزبیش از ۳ هزار کودک در اثر بیماریهای قابل پیشگیری میمیرند. در چنین اوضاعی است کهنابرابری تازه که آن را شکاف دیجیتال مینامیم، اهمیت بیشتری مییابد.
شکاف دیجیتال
شکاف دیجیتال فاصله روزافزون کشورهای توسعه نیافته از کشورهای توسعه یافتهاست که بیشتر به این موارد مربوط میشود:
ـ دسترسی به فن آوریهای دیجیتال ؛
ـ استفاده از این فنآوری برای بهبود بهرهوری و کارآیی فرایندهاو فعالیتها ونظامهاو کارها در همه بخشهای زندگی فردی و اجتماعی و در سطح خرد و کلان ؛ و
ـ توانایی به کارگیری این فنآوری در ایجاد زیر ساخت مناسب برای مشارکت فعالدر تولید دانش و فن آوری دیجیتال و مصرف ابزار و کالاها و خدمات دیجیتال.
این شکاف با شاخصهای متفاوتی سنجیده میشود، از جمله دسترسی به فنآوریهای اطلاعات و ارتباطات مانند تلفن، تلفن سیار و اینترنت و پخش ماهوارهایبرنامههای رادیویی و تلویزیونی، حجم تجارت الکترونی و امثال آن. جامعترین شاخصی که برای مقایسه کشورها و شناخت این شکاف ارائه شده، شاخصی است که بانک جهانی به نامشاخص جامعه اطلاعاتی10 ارائه داده است که شامل 23 متغیر است (گزارش ،۲۰۰۱). اینمتغیرها در چهار زیر ساخت به شرح زیر طبقه بندی شدهاند که توانایی شهروندان هر کشوریرا برای مبادله اطلاعات در داخل و خارج از کشور میسنجند:
۱٫ زیر ساخت رایانه: سرانه رایانه شخصی11 نصب شده ؛ تعداد رایانه شخصی حمل شده برحسب خانوار ؛ رایانههای شخصی حمل شده ت جاری و دولتی/ بر حسب نیروی کارحرفهای ؛ رایانههای حمل شده آموزشی/ بر حسب دانشجو و استاد ؛ درصد رایانههایشبکهای شده ؛ و مخارج نرمافزار/ سختافزار.
۲٫ زیر ساخت اینترنت؛ حجم تجارت الکترونی ؛ تعداد کاربران خانگی اینترنت؛ تعدادکاربران اینترنت در کسب و کار ؛ و تعداد کاربران اینترنت در سازمانهای آموزشی.
۳٫ زیر ساخت ارتباطات: تعداد خطوط تلفن/ خانوار ؛ هزینه تلفنهای داخلی ؛ سرانه مالکیت گیرنده تلویزیون ؛ سرانه مالکیت گیرنده رادیو ؛ سرانه مالکیت دستگاه نمابر ؛ سرانه مالکیت تلفن سیار ؛ مشترکان تلویزیون سیمی ؛
۴٫ زیر ساخت اجتماعی: تعداد دانشآموزان متوسطه ؛ تعداد دانشآموزان دبیرستان ؛ نرخ خواندن روزنامه ؛ آزادی مطبوعات ؛ و آزادیهای مدنی.
بر اساس این متغیرها، در سال 2001، کشورهای جهان به 5 گروه به شرح زیر رتبهبندی شدهاند:
گروه اول: این گزارش آنان را Skaters نامیده است. به معنای کشورهایی که اسکیت به پا بسته و تند و پرشتاب در مسیر عصر دیجیتال به راه افتادهاند. این کشورها در موقعیتی عالی برای بهرهگیری از مواهب انقلاب دیجیتال قرار دارند، زیرا زیرساخت پیشرفتهای د رهر چهار حوزه اطلاعات، اینترنت، ارتباطات و اجتماع برپا داشتهاند. در این گروه ۱۵ کشور به شرح زیر قرار دارند:
در این کشورها، بخش فنآوریهای ارتباطات و اطلاعات خصوصی شده است ورقابت موجود باعث کاهش قیمت و امکان بهتر دسترسی به اینترنت و خدمات شده است.
گروه دوم: این گروه بلندگامان (Striders) نام دارند. به معنای کسانی که با گامهای بلند و مؤثر درراه دیجیتالی شدن حرکت میکنند. کشورهای این گروه هدفمند و با برنامه وارد عصراطلاعات شدهاند و بخش مهمی از زیر ساخت لازم را ایجاد کردهاند و عبارت اند از:
این کشورها در جهت رفع موانع این حرکت گام برداشتهاند و ازجمله، در دهه گذشته بخش مهمی از صنعت اطلاعات و ارتباطات خود را خصوصی کردهاند.
گروه سوم: دوندگان پرسرعت (Sprinters) در این گروه قرار دارند که با توجه به فشارهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی که تجربه میکنند، اولویتهای خود را تغییر دادهاند و با تمام نیرو سعی دارند راه را برای دیجیتالی شدن هموار سازند. اعضای این گروه عبارتند از:
در مجموع این سه گروه، یک سوم کشورهای جهان را تشکیل میدهند.
گروه چهارم: کشورهای این گروه تفریح کنان (Strollers) به راه افتادهاند. در بخش مهمی ازاعضای این گروه، محدودیت منابع مالی و جمعیت زیاد باعث شده که حرکت آنان پایدار و استوار نباشد. کشورهای این گروه عبارتند از:
البته، کشورهای چین و اندونزی و هند در سالهای اخیر برای ایجاد جامعه اطلاعاتیسرمایه گذاری سنگینی انجام دادهاند، ولی به دلیل خصوصی نشدن بخش مهمی از ICT ، دراین کشورها رقابت هنوز ضعیف است.
گروه پنجم: در کل 55 کشور جهان وارد عصر دیجیتال شدهاند، ولی 150 کشوردیگر ـ از جمله ایران ـ تازه واردان (Starters) این جریان هستند. در این کشورها، هنوز زیر ساختلازم برای بهره برداری از عصر دیجیتال ایجاد نشده است. این گروه 40 درصد از جمعیت جهان و ۴درصد از تولید ناخالص جهانی را تشکیل میدهند و سهم آنان از مخارج جهانی کمتر از ۱ درصد است. فاصله این گروه با چهار گروه دیگر است که شکاف دیجیتال را پدیدآورده است. 55 کشور چهار گروه اول، ۹۷ درصد تولید ناخالص جهانی و ۹۹ درصد مخارجICT را دارند. نکته جالب آن که، امارات متحده در سالهای اخیر با نرخ رشد ۲۰ درصد درزمینه ICT از همه کشورها از نظر رشد جلو افتاده است.
سطح دیگری از شکاف دیجیتال نیز در درون کشورها وجود دارد. در همه کشورها،بخش هایی از مردم سریعتر و بهتر از دیگران از دستاوردهای فن آوری دیجیتال استفادهمیکنند و به سرعت در حال پیشرفت اند. بیشترین کاربران اینترنت مردان تحصیل کرده ودارای درآمد بالاتر از متوسط اند. شکاف جنسیتی دیجیتال نیز وجود دارد که جدول زیر آنرا به خوبی نشان میدهد.
در آخرین گزارش توسعه انسانی (گزارش 2002) نیز شکاف دیجیتال آشکاراست. در نروژ که در سال 2002 مقام اول جهان را در شاخص HDI کسب کرده است، بهازای هر هزار نفر جمعیت 532 تلفن و ۷۵۱ تلفن سیار و ۱۰۱ میزبان اینترنت وجود داشتهاست. این رقم برای ایران که در میان 173 کشور رتبه نود و هشتم را دارد؛ به ازای هر هزارنفر جمعیت 149 تلفن و ۱۵ مشترک تلفن سیار است. برای ایران ،آمار رسمی مربوط بهاینترنت موجود نیست، ولی گفته میشود که در ایران 2 میلیون نفر کاربر اینترنت وجود داردکه حدود ۳/۵ درصد جمعیت را در بر میگیرد. این رقم برای آمریکا، طبق گزارش اینترنت که توسط دانشگاه یو سی ال ای که دسامبر ۲۰۰۲ منتشر شده، ۷۵ درصد جمعیت و طبقگزارش فوریه 2002 وزارت بازرگانی این کشور برای سال 2000 حدود، ۴۷ درصد بودهاست.
هستند کشورهایی که کاربران اینترنت آنان سهمی کمتر از ۰/۰۳ درصد جمعیت را دارندو بخشهای مهمی از مردم جهان نه تنها به تلفن سیار، بلکه به تلفن معمولی نیز دسترسی ندارند. با توجه به نقش روزافزون ICT در تولید ثروت و توسعه اقتصادی، طبیعی است که کشورهای دارای پایینترین رتبه در شاخص ISI و یا در هر شاخص دیگری مربوط به عملکرد دیجیتال، در عملکرد اقتصادی نیز در جهان رتبههای پایینی را داشته باشند.
معنای واقعی انقلاب دیجیتال با نگاهی به تاریخ بهتر درک میشود. در اقتصاد کهن درقرن 19 منبع ثروت زمین بود و ثروتمندترین کشورهای قرن 19، کشورهایی بودند که یا خود غنیترین منابع طبیعی و زمینهای حاصل خیز را در اختیار داشتند و یا از طریق استعمار و شیوههای دیگر به منابع سرشار کشورهای دیگر چنگ میانداختند. در سطح خرد نیز، طبقگزارش مجله فورچون، اول ژانویه 1900، ده شرکت بزرگ در ایالات متحده، شرکتهایی بودند که در زمینه نفت و فولاد و شکر و تنباکو و سرب و گاز و زغال سنگ و چرم و لاستیک فعالیت داشتند و تنها GE( جنرال الکتریک) بود که در زمینه منابع طبیعی فعالیت نداشت.
به گفته لستر تارو، امروزه منبع جدید ثروت نیروی فکری است و به همین دلیل شرکتمایکروسافت در آغاز سال 2000 با ارزشترین شرکت قلمداد شد و بازار بورس، ارزشدارایی آن را نیم تریلیون دلار یعنی 500 میلیارد دلار برآورد کرد. واین در حالی است کهارزش داراییهای فیزیکی این شرکت یعنی ساختمان و تجهیزات و مبلمان و امثال آن بهسختی به 10 میلیارد دلار میرسد. داراییهای سرنوشت ساز مایکروسافت که ارزشی معادل490 میلیارد دلار خلق کردهاند عبارتند از سرمایههای دانایی و سرمایههای فکری، تواناییرهبری، مالکیت معنوی، ظرفیت سازمانی، دانایی جمعی کارکنان، رابطه با تامین کنندگان، شهرت نزد مشتریان و کنترل سیستمهای عملیاتی رایانه شخصی و امثال آن. اینان داراییهایهستند ناملموس که در عصر حاضر ثروت آفریناند. هر ساله ماکروسافت برای حفظ پیشگامیخود، ۳ میلیارد دلار صرف تحقیق و توسعه میکند و سخت میکوشد بهترین مغزها راجذب کند. انقلاب دیجیتال این گونه قاعده بازی را تغییر داده است.
ایران و انقلاب عصر دیجیتال
ایران جامعهای است پیچیده و با سابقه تاریخی دیرینه و فرهنگی که بیش از هر چیز پرتنوع و متکثر است. در سه دهه آخر قرن بیستم این کشور رفت و برگشتهای متعددی را درفرایند گذر از سنت به مدرنیسم تجربه کرده است و به ویژه طی دو دهه بعد از انقلاب باحاکمیت حکومت دینی، هر چند تکلیف خود را در بسیاری از مباحث بنیادین معاصر از جملهدموکراسی، آزادی، رابطه تجاری و سیاسی با جهان، توسعه اقتصادی به عنوان ارزش و امثالآن تا حدی روشن ساخته، ولی هنوز در زمینه مباحث کلیدی چون دین ـ سیاست و معنای حکومت دینی و مبانی ارزشی برنامه ریزی توسعه دچار سردرگمی است. البته، هنوز نمیداند با ماهواره و با اینترنت چه کند.
از بعد رتبه بندی جهانی، متاسفانه ایران به دلیل درگیر بودن در مباحث مبانی و مفاهیمو کشمکشهای سیاسی حاصل از آن و درگیر بودن بیشتر حاکمان و مسئولان و مدیران عالیدر بازیهای قدرت و تجارت و نداشتن دغدغه توسعه و پیشرفت جامعه، به رغم وجودامکانات پیشرفت (منابع سرشار انرژی و مواد خام، نیروی انسانی توسعه خواه و تحول جو) وضعیت درخشانی ندارد.
از نظر فن آوری جفری سکس، در دانشگاه هاروارد مطالعهای انجام داده است و براساس دو معیار تعداد حق امتیاز اختراعات به ازای هر یک میلیون نفر جمعیت و سهمصادرات فنآوری پیشرفته از تولید ناخالص ملی از جهان را به سه منطقه فن شناختی زیرتقسیم کرده است:
نوآوران فن آوری: کشورهایی هستند دارای 10 حق امتیاز (اختراع ثبت شده) یابیشتر که به ازای هر یک میلیون نفر جمعیت صادرات فن آوری پیشرفته در این کشورها،حداقل 2درصد تولید ناخالص ملی آنان را تشکیل میدهد.
کاربران فن آوری: این کشورها توانایی بالایی در جذب داناییها و فن آوریهایپیشرفته دارند و زیر ساخت لازم رابرای این کار فراهم آوردهاند.
حذف شدگان: این کشورها در تولید و در جذب و مصرف فن آوری پیشرفته سهمی ندارند و یا سهم آنان ناچیز است.
ایران در گروه سوم قرار دارد. شاید گفته شود چون مدل و ارقام این طبقه بندی در دست نیست، نمیتوان اعتبار این طبقه بندی راتائید کرد. ولی شکی نیست که سهم ایران از صادرات فن آوری پیشرفته و حق امتیاز که معرف تولید فن آوری نوین هستند، بسیار ناچیز است. ایران در سال 2001، تنها یک حق امتیاز داشتهاست. این درحالی است که در سال 1997، این رقم برای امریکا ۱۱۱۹۰۶ بوده است.
در ارتباط با ISI نیز ایران در گروه پنجم کشورها قرار دارد.
شاید معتبرترین اطلاعات موجود در مورد سنجش وضعیت ایران در مقایسه باکشورهای جهان پروژه توسعه انسانی باشد که بر حسب HDI کشورها را رتبه بندی می کند. البته این شاخص به طور مستقیم وضعیت دیجیتال را نمیسنجد. ولی مؤلفههای آن معرف زیرساختهای مهمی هستند که برای استفاده از دستآوردهای انقلاب دیجیتال در فرایند توسعه ضرورت حیاتی دارند. بد نیست به نتایج گزارش 2002 در مورد ایران نگاهی بیفکنیم:
در این گزارش، ایران در میان 173 کشور، با رتبه 98 در گروه میانه قرار دارد و ارزش شاخص برای آن 0/721 محاسبه شده است. از سال 1975 وضع ایران در این شاخص به شرح زیر بوده است:
اگر بپذیریم که آمار مربوط به مؤلفهها واقعی است، یعنی آمار واقعی انتقال یافته است،شکی نیست که طبق این آمار وضعیت توسعه انسانی در ایران به طور مستمر رو به بهبود بودهاست که جای امیدواری است. اما، در مورد مولفههای HDI در ایران وضعیت این گونه است:
برای درک بهتر وضعیت ایران در زمینه توسعه انسانی، اگر بپذیریم که نروژ در تمام شاخصهای مربوط به کیفیت زندگی وضع مطلوبی دارد از جمله در HDI دو سال پی در پی(2001و۲۰۰۲) رتبه اول را داشته ودر سال 2001 رتبه سوم را و طبق نظر خواهی سی.ان.ان در سال 2002 به عنوان بهترین مکان برای زندگی معرفی شده است، بد نیست در چند مولفهHDI، وضعیت ایران را با نروژ مقایسه کنیم.
در مورد عملکرد ایران درعرصههای دیجیتال، تا کنون دولت برنامه و سیاست مشخصی برای دیجیتالی شدن نداشتهاست، تا آن که در تاریخ28/3/1381 در قانون بودجه 1381 کل کشور اجرای طرح ملی توسعه و کاربری فن آوری ارتباطات و اطلاعات (تکفا) تصویب و چارچوب اجرائی آن برای تمامسازمانها ابلاغ شد. دبیرخانه شورای عالی اطلاع رسانی مکلف شده با همکاری و هماهنگیکلیه دستگاهها در راه تکمیل و تصویب برنامه جامع آن اقدام نماید. در این طرح بخشهایاصلی به شرح زیر تعریف شدهاند:
ـ توسعه منابع انسانی و آموزش الکترونی
ـ فرهنگ در محیط رایانهای
ـ دولت الکترونی
ـ خدمات الکترونی
ـ تجارت الکترونی
ـ اقتصاد الکترونی
ـ شبکه زیر ساخت اطلاع رسانی ملی ایران (IR-NII ) و امنیت
ـ بستر قوانین
ـ شرکتهای کوچک و متوسط
ـ بخش صنعت
نقد این برنامه در چارچوب حاضر نمیگنجد، ولی باید اذعان داشت که این طرح به هرحال حرکتی است که هر چند دیر شروع شده، ولی گامی است مثبت در جهت همگام سازی باتحولات دیجیتال در جهان، در این طرح الزامها و اهمیت دیجیتال شدن در حوزههای مختلف برای ایران تشریح شده است، اما، تجربه نشان داده است که برنامهها و طرحهای ملی به دلیل بی توجهی به الزامهای اجرایی در عمل با شکست مواجه شدهاند. در مورد این طرح نیز این نگرانی وجود دارد. از جمله این الزامها ایجاد زیر ساختها و ظرفیتهای مناسباست.
شکی نیست که ایران بدون داشتن زیرساخت پیشرفته دیجیتال، حتی اگر منابع طبیعی از جمله نفت ارزش خود را حفظ کند، نمیتواند جمعیت 70 میلیونی خود را که بیشتر آنجوان هستند،تامین کند. آن هم در شرایطی که به دلایل زیاد بهرهوری و کارایی منابع و سیستمها بسیار پایین بوده است.
مطالعات انکتاد نشان داده است که ICT میتواند به بهبود بهره وری کمک کند و نیزطبق برآوردها با هر ۱ درصد رشد بهره وری در بخش خدمات در آسیا، میتوان مزایای رفاهی در حد ۱۲ میلیارد دلار امریکا و رشد GDP در حد ۰/۴ درصد و رشد صادرات درخدمات در حد ۲تا۳درصد پدید آورد. در همین مطالعات، تاثیر فن آوری های دیجیتال برکاهش هزینه، افزایش کارایی و بهره وری، افزایش سرعت و بهبود رقابت پذیری جهانی درتجارت و حمل ونقل و خدمات مالی انکارناپذیر ذکر شده است.
از سوی دیگر، تجربه کشورهایی چون ایرلند حاکی از آن است که برنامه ریزی سنجیده و خردمندانه و دوراندیشانه در زمینه ICT میتواند نتایج اقتصادی ـ فرهنگی چشمگیری به بارآورد.
حتی در شرایطی که در جامعه ثبات و آرامش سیاسی کامل حکم فرما نباشد. ایران، میتواند با درس گرفتن از این مطالعات و تجربهها جهتگیری راهبردی خود را در زمینه ICT طراحی کند. تجربه جهانی توجه مارا به نکات زیر جلب میکند:
۱٫ فن آوریهای دیجیتال باید ارزان و آسان در اختیار مردم قرار گیرند. بدون ایندسترسی، فرصتها از دست میرود ؛
۲٫ فن آوریهای دیجیتال و به بیانی دیگر ایجاد زیر ساخت دیجیتال و یا شبکه عصبیدیجیتال که بعد سختافزاری قضیه است، به تنهایی کافی نیست و نباید هدف قرار گیرد. زیرابه خودی خود نمیتواند به بهبود اوضاع کمک کند. البته، دسترسی مردم به ابزار دیجیتال، فرصتهای با ارزشی برای رشد و شکوفایی قابلیتها در اختیار میگذارد، ولی کار به اینجاختم نمیشود ؛
۳٫ فن آوریهای دیجیتال در سازمانها و کشورهایی به عامل توسعه و بهبود وری وکارایی و کیفیت و رقابت پذیری تبدیل شدهاند که زیر ساختهای مناسب وجود داشته یاایجاد شدهاند، ازجمله زیر ساختهای سیاسی و اجتماعی و سازمانی ؛
۴٫ این زیر ساختها در سطح کلان شامل نهادها و ساختارهای دموکراتیکی میشوند که باید پدید آیند و یا راه برای ایجاد آنها هموار شود. انقلاب دیجیتال با ساختارهای استبدادی و خودکامه حکومتی و مدیریتی ناسازگار است و در رویارویی این دو، ساختارهای استبدادی و اقتدار طلب محکوم به نابودی اند. فن آوریهای دیجیتال، اقتدارفردی میآفرینند و فرد را در جایگاهی قرار میدهند به دور از نظارت، کنترل و سلطه آمرانه نظام حکومت. در واقع، ابزار دموکراتیزه کردن ساختارها و روابط سیاسی ـ اجتماعی ـمدیریتیاند ؛
۵٫در سطح خرد، فن آوریهای دیجیتال در صورتیمی توانند تحول توسعهای بیافرینند که زمینههای زیر فراهم آیند:
ـ ساختار سازمانی سازمانها در جهت ساختارهای منعطف، ارگانیک، مسطح و تیمی و مشارکت جو و دموکراتیک متحول شود. به ویژه ساختارهایی که دیوان سالار،اقتدار طلب، بسته، سلسله مراتبی و بدون انعطاف اند؛
ـ فرایندها از نو مهندسی شوند و نظامهای مدیریت فرایند محور و IT محور شوند ؛
ـ سرمایه انسانی مناسبی تشکیل شود و نیروی انسانی از دانش و مهارت و تخصص مورد نیاز ICT برخوردار شود وبرای ایجاد این سرمایه، وقت و هزینه لازم صرف شود ؛
ـ فرهنگ سازمانی، تحول جو، دانایی محور و نوآور شود. بدون تحول فرهنگی،دیجیتال شدن به سرانجام نمیرسد و یا اثر بخش نخواهد بود ؛
ـ نظامهای عملیاتی، اطلاعاتی و پرسنلی دیجیتال و از نو طراحی شوند و نوسازی آنها همگام با تحولاتIT پیش رود ؛ و
۶٫ دیجیتال شدن فرایندها و نظامها با هدف بهبود بهره وری، کیفیت و رقابت پذیری طراحی و اجرا و هدایت شود. دیجیتال شدن بدون هدف، پر هزینه و بی ثمر خواهد بود. نمودار زیر، مدلی ارائه میدهد که میتواند راهنمای تدوین برنامههای اجرایی طرحهای ملیتکفا باشد.
با توجه به این نکات و نیز وضع موجود سازمانها و ساختارها در ایران است که به نظرمیرسد طرحهای ملی چون تکفا در ایران به مدیریت و رهبری پیچیده و ویژهای نیاز داشته باشند. این طرح باید خود را به عنوان طرح تحول، راهبردی تلقی کند و تیمهای مرکب ازصاحب نظران مجرب دارای دانش و تجربه نوین مدیریت تحول راهبردی اجرای آن رارهبری کنند. این تیمها باید بتوانند هم زمان با ایجاد زیر ساخت سختافزاری و راه اندازی شبکه عصبی دیجیتال، ظرفیت و توانمندی لازم را در ساختار سازمانی، فرایندها، سیستمها،نیروی انسانی و فرهنگ سازمانی پدید آورند و نهادها و سازمانها را برای مواجهه با این تحول آماده سازند. بدون این ظرفیت سازی و توانمند سازی، طرح با صرف هزینه بسیار ازنظر مالی و وقت، و اثر بخشی نه چندان مطلوب، اجرا خواهد شد و به سرنوشت سایرطرحهای ملی دچار خواهد شد.
به هر حال، باید توجه داشت که دیجیتال شدن جوامع تحت فشار دو دسته نیرو جریاندارد:
ـ جبر زمانه و آهنگ طبیعی تحولات و اجبار طبیعی افراد، سازمانها و جوامع بههمگامی با نیروهای پر فشار فن شناختی که از درون بستهترین مرزها راه خود را به درون کشورها باز میکنند و اقبال طبیعی مردم به ویژه جوانان، راه را برای استفاده و جذب نوآوریهای زمانه به ویژه این فن آوریها در زندگی هموار میسازد.
ـ برنامه ریزی در سطوح کلان و خرد برای جذب این فن آوریها و استفاده سنجیدهاز فرصتهای با ارزشی که ارائه میدهند و کاهش آثار تهدیدآمیز آنها.
در ایران، بیشتر نیروی اول فعال بوده است و تنها چند ماهی است که دولت تحتفشار واقعیتها، آن هم پس از، از دست رفتن فرصتهای بسیار، برنامهای برای همگامی باتحولات جهان در عرصه ICT تدوین کرده است.
به هر حال، انقلاب دیجیتال فرصتهای بسیاری برای توسعه ایران دارد. در حوزهاقتصاد، سه بخش صنعت، کشاورزی و خدمات به خوبی میتوانند از مزایای این تحولبهرهمند شوند، صنعت ایران به تدریج وارد فضاهای پر رقابت جهانی میشود و بدوندیجیتال شدن فرایندها و سیستمها و نوسازی ساختار و جذب الگوهای سازمانی جدید،صنایع ایران نمیتوانند رقابتپذیر شوند.
کاهش قیمت تمام شده و بهبود کیفیت جز از این طریق ممکن نیست.در بخش خدمات، فعالیتهایی چون آموزش، پژوهش، تجارت، بانک داری، بیمه، خدمات مالی، توریسم، خدمات بیمارستانی و سایر فعالیتها بدون دیجیتال شدن حتی در شرایط موجود نیز قادر به ادامه حیات نیستند. تجارت الکترونی برای ایران یک الزام است ، و بحث مفصلی دارد که دراین نوشتار نمیگنجد. در بخش کشاورزی نیز فن آوری دیجیتال به بهبود بهرهوری درفرایندهای کاشت، داشت، برداشت، نگهداری، بسته بندی و صادرات محصول کشاورزیایران کمک و آنها را رقابتپذیر خواهد کرد. به طور کلی، مهمترین فرصت انقلاب دیجیتالبرای ایران، مواجهه با الزام مهندسی مجدد ساختارها و فرایندها و الگوهای سازمان دهیاست. در واقع، ایران مانند بسیاری از کشورهای دیگر، تحت چنین فشاری خود را از زیر بار سنگین دیوان سالاری لخت و بی خاصیت و نظامهای ناکار آمد و روشهای عقب مانده وفرایندهای غیر ضروری رها خواهد ساخت.
در حوزه فرهنگ، ایران فرصتی درخشان پیدا خواهد کرد برای مبادله کالاهایفرهنگی خود و داشتن سهمی در خور در بازار کالاهای فرهنگی و ایفای نقش در عرصه فرهنگی و ادبی جامعه جهانی. انقلاب دیجیتال این فرصت را از طریق اینترنت و پخشماهوارهای و سایر ابزارهای دیجیتال فراهم آورده است. در عین حال، با چنین حضور فعالیاست که فرهنگ ایران در معرض آمیزش با فرهنگهای دیگر خود را باز میشناسد و عناصر نامناسب و بازدارنده پیشرفت و توسعه خود را پالایش میکند و در مسیر تکامل توسعه گام برمیدارد.
افزون بر آن، با اشاعه امکانات یادگیری و آموزش الکترونی جمعیت جوان، با هوش و نوجوی ایران خود را در معرض فرصتهای بی شمار انواع یادگیریها و آموزشهایرسمی و غیر رسمی جهان قرار میدهد و از این طریق راه برای تشکیل سرمایه انسانی مجهز به دانش و مهارتهای نوین هموار میشود و احساس زهرآگین عقب ماندن ایرانیان از جهانپیشرفته و عقده حقارت ناشی از آن به تدریج از بین میرود.
در عرصه سیاسی، انقلاب دیجیتال برای تمرین دموکراسی و مشارکت آگاهانه در عرصههای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی فرصتهای بیشماری دارد. مردم ایران به دلیل سابقه طولانی زندگی تحت حکومتهای غیر دموکراتیک، آداب و اصول رفتار دموکراتیک را نیاموختهاند. با وجود هوش سرشار و آگاهی زیرکانه، در مواردی نمیدانند چگونه درباره مسائل صاحب نظر شوند و نظر خود را با توجه به منافع جمع ابراز دارند و قوانین را به خاط رحفظ منافع عمومی رعایت کنند. در تیم ، گروه ، حزب و تشکل گردهم آیند و با تحمل آرا وزندگی در کنار افراد متفاوت با خود، حیات جمعی خود را اداره کنند. عرصههای مجازی و دیجیتال فرصت خوبی برای یادگیری و تمرین این رفتارها و الگوهای فکری فراهم میآورد.
و اما، انقلاب دیجیتال چالش هایی نیز در بر دارد. مهمترین چالش، همان گونه که گفتیم، شکاف دیجیتال است. مردم ایران دیگر نمیتوانند عقب ماندن از جهان پیشرفته رابیش از این تحمل کنند. انتشار آمار و ارقام این عقب ماندگی چه بسا باعث بر انگیختن خشممردم نسبت به مسئولان جامعه شود، زیرا آن را نتیجه طبیعی سوء مدیریت کلان جامعه خواهند دانست.
چالش دیگر آن است که ایران، مانند هر جامعه دیگری ریشه در سنت دارد و هنوز سنتها بخش مهمی از نیروهای اجتماعی ـ فرهنگی ـ سیاسی آن را تشکیل میدهند؛ با بازشدن مرزهایش به روی فن آوریهای دیجیتال، بسیاری از این عناصر سنتی در معرض خطر نابودی قرار خواهند گرفت. الگوهای فکری و رفتاری مردم از منشا دیگری به جز سنت تغذیه خواهد کرد. نسل جوان، آگاهانه دست به انتخاب خواهد زد و مرجعیت و مشروعیت دروازهبانان سنت ضعیف خواهد شد. برای نظام سیاسی حاکم که خود را حافظ سنتهای دینیمیداند، رویارویی با این چالش سخت دشوار به نظر میرسد. به ویژه آن که کارگزاران ایننظام در درون خانههای خود شاهد فروپاشی اقتدار دیرینه خود در برابر فرزندانی هستند که بهرغم میل باطنی شان، از طریق اینترنت با دنیای دیگری آشنا شدهاند.
انقلاب دیجیتال برای دولت ایران نیز چالشهایی دارد. از جمله مسئله ناامن شدن نظامهای امن اطلاعات دولتی و حکومتی و پخش اطلاعاتی که تا کنون اسرار تلقیمیشدهاند، با پیشرفت نرم افزارهای سرقت و دسترسی جوانان رایانه باز به راه و رسم اینکار، حفظ امنیت نظامهای اطلاعات دولتی از اهمیت بالایی برخوردار میشود، و معلوم نیست دولت بخواهد در این زمینه سرمایه گذاری کند. در یک سوی قضیه نظام حکومت وجود دارد که با ناامن شدن سیستمهای اطلاعاتی اش مورد تهدید قرار میگیرد و در سوی دیگر مردمی که بااز دست رفتن حریم خصوصی شان و دسترسی افراد غیر مسئول به اطلاعات شخصی آنان که در پروندههای اطلاعاتی دولتی موجود است، چه بسا از این مسئله آسیب ببینند. درباره این خطر (چالش) بحث بسیار است.
به هر حال، بر انقلاب دیجیتال همان گونه که گفته شد، نوعی جبر حاکم است، در برابرامواج آن هیچ کشوری نمیتواند مقاومت کند. چه بهتر که با برنامه ریزی سنجیده فرصتهایاز دست رفته برای بهرهگیری از مواهب آن جبران شود و با مدیریت و رهبری خردمندانه، باخطر (چالش) روبه رو شویم و این تحول را به اهرم توسعه همه جانبه و پایدار تبدیل سازیم.
-
روش های تشخیص دوربین مخفی در منزل و.. که باید بلد باشید!
روش های تشخیص دوربین مخفی در منزل و.. که باید بلد باشید! ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۱ امتیاز در سال های اخیر استفاده از دوربین های مخفی رایج شده است. 👀 این دوربین ها را می توان در مکان های مختلفی اعم از اتاق های هتل […]
تأثیر هوش مصنوعی بر آینده کودکانمان ۱٫۰۰/۵ (۲۰٫۰۰%) ۱ امتیاز کلسی پایپر، روزنامه نگار امریکایی و از کارکنان سایت “وُکس” است جایی که او برای ستون Future Perfect مینویسد که موضوعات مختلفی را از دیدگاه نوع دوستی موثر پوشش میدهد. پایپر نگران خطرات فاجعه […]
عجیب ترین تکنولوژی های آینده : شاید چیزی که هنگام تماشای فیلمهای علمیتخیلی و آیندهنگر انسان را به هیجان میآورد، امید به دیدن و تجربهی چنین تکنولوژیهایی در آیندهی نزدیک است.
نگرانی از توسعه هوش مصنوعی مروری بر شاخصترین نگرانیهای کارشناسان در مورد توسعه سریع و شتابزده هوش مصنوعی و تهدیدات بالقوه این فناوری، نشان می دهد که عواقب این فناوری اعتماد، اخلاق و دموکراسی را نشانه می گیرد.
در ادامه به معرفی بهترین گوشیهای موبایل موجود در بازار ایران میپردازیم که نه تنها برای هر مقدار بودجهای مناسبند بلکه در انجام بازیهایی با گرافیک بالا عملکرد خوبی نیز دارند.
بررسی اهمیت المنت دیزل ژنراتور مقدمه المنت دیزل ژنراتور یکی از اجزای مهم و کاربردی در موتور های دیزل ژنراتور می باشد. در واقع وجود این المنت سبب می شود که دمای آب موتور گرم شده و موتور عملکرد صحیح خود را […]
به نکات زیر توجه کنید