کتاب آیین عشق: مجموعه غزلیات و اشعار حکیم اسدالله قمشهای: همراه با توضیحات
- admin
- معرفی کتاب
- 22nd دسامبر 2016
- بدون نظر
بازدید
کتاب آیین عشق: مجموعه غزلیات و اشعار حکیم اسدالله قمشهای: همراه با توضیحات
نویسنده : سیدمهدیمیرمسیب شهرضایی
ویراستار : حجازی – سیدعلیرضا
محل نشر : قم
تاریخ نشر : ۱۳۸۳/۰۹/۲۲
رده دیویی : ۸fa۱.۶۲
قطع : وزیری
جلد : شومیز
تعداد صفحه : ۳۳۲
نوع اثر : تالیف
زبان کتاب : فارسی
شماره کنگره : PIR۸۱۸۰/م۴۳
نوبت چاپ : ۱
تیراژ : ۳۰۰۰
شابک : ۹۶۴-۹۵۳۷۱-۳-۹
در فصل اول کتاب زندگینامه مختصری از ‘اسدالله قمشهای’ شاعر و نکاتی درباره انواع شعر بیان شده و آن گاه غزلیات و اشعاری از وی به طبع رسیده است. در فصل دوم ضمن تعیین وزن اشعار و ترجمه برخی از لغات, هر یک از اشعار شرح و توضیح داده شده است.
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
شاهنامه اثری است منظوم در حدود پنجاههزار بیت در بحر متقارب مثمن محذوف (یا مقصور) (فعولن فعولن فعولن فعل (فعول) . سرایش آن حدود سیسال به طول انجامید. فردوسی خود در این باره میگوید:
من این نامه فرخ گرفتم به فال همی رنج بردم به بسیار سال
آخرین ویرایشهای فردوسی در شاهنامه در سالهای ۴۰۰ و ۴۰۱ هجری قمری رویداد.
به پیشنهاد بنیاد فردوسی «هزارهٔ سرایش شاهنامه» در یونسکو بر پایهٔ هجری خورشیدی به نام ایران در فهرست رویدادهای علمی، فرهنگی و هنری ۲۰۱۱-۲۰۱۰ در سی و پنجمین کنفرانس عمومی یونسکو به ثبت رسید و در تاریخ ۳۰ مارس ۲۰۱۰ هزارمین سالگرد پایان سرایش شاهنامه به کوشش بنیاد فردوسی و از سوی ایران و سازمان یونسکو در تالار کنفرانس عمومی یونسکو با حضور نمایندگان ۱۹۲ کشور عضو جشن گرفته شد.
شاهنامه شرح احوال، پیروزیها، شکستها، ناکامیها و دلاوریهای ایرانیان از کهنترین دوران (نخستین پادشاه جهان کیومرث) تا سرنگونی دولت ساسانی به دست تازیان است (در سده هفتم میلادی).
کشمکشهای خارجی ایرانیان با هندیان در شرق، تورانیان در شرق و شمال شرقی، رومیان در غرب و شمال غربی و تازیان در جنوب غربی است.
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
مباحثه در خانهای واقع در نزدیکی دروازه پیرائوس شهر آتن صورت میگیرد. صاحبخانه پیرمردی ثروتمند و آریستوکرات به نام کفالوس است. در میان جمع علاوه بر سقراط، پولمارخوس پسر کفالوس، گلاوکن و آدیمانتوس برادران افلاطون، و تراسیماخوس سوفسطایی نیز حضور دارند.
جمهوری با توصیف کفالوس از سن پیری آغاز میشود. او میگوید در سن پیری انسان از هیجانهای جوانی رهایی مییابد و هم چون بردهای است که از بند شهوات آزاد شدهاست. حال روحی هرکس در سن پیری به این بستگی دارد که ایام عمر را چگونه گذراندهاست.
انسان در ایام پیری زندگی خود را مرور میکند. اگر بد زندگی کرده و کارهای ظالمانه کرده باشد، به تشویش میافتد؛ ولی آنکه در گذشتهٔ خود عملی ظالمانه نیابد، آرامش خود را باز مییابد و امید یار او میشود. البته اگر کسی در ایام پیری از تمکن مالی برخوردار باشد، راحتتر و بهتر زندگی را میگذراند.
سقراط که در حقیقت همان افلاطون است، از کفالوس میپرسد:«بزرگترین خوشی و نیکی که از ثروت به تو رسیدهاست چیست؟»
کفالوس میگوید که ثروت بیشتر از آن جهت خوب است که او را سخی و شریف و عادل بار میآورد. ثروت آدمی را باز میدارد از اینکه عملی خلاف عدالت انجام دهد و یا مدیون دیگری باشد، امّا «نه خردمند اگر تنگدست باشد رنج پیری را به آسانی میتواند تحمل کند، و نه بیخرد هر چند توانگر باشد آرامشی در درون خود مییابد.» پس تنها مردمان عدالتپیشه و درستکار از ثروتی که اندوختهاند، سود میبرند.
سقراط از کفالوس میپرسد که مقصودش از عدالت چیست و بدین ترتیب مباحثه جهت فلسفی میگیرد. کفالوس عدالت را «درستکاری و پس دادن مال غیر» تعریف میکند، و سقراط میگوید اگر کسی مالی را در حال سلامتی از کسی بگیرد و آن را در حال جنون به او پس بدهد؛ آیا عادلانه رفتار کرده است؟ کفالوس ایراد را میپذیرد و از بحث کناره میگیرد و ادامه آن را به فرزند خود پولمارخوس واگذار میکند تا به گفتهٔ طنزآمیز سقراط در بحث نیز وارث پدر باشد.
پولمارخوس نخست از قول سیمونیدس شاعر میگوید «عدالت این است که آدمی دِینی را که به هر کسی دارد، ادا کند.» به این تعریف همان انتقاد قبلی وارد میشود. پس از چندبار انتقاد و تعدیل، پولمارخوس میگوید «عدالت آن است که به دوستان، نیکی کنیم و به دشمنان، بدی کنیم.» سقراط باز میگوید «کار عادل این نیست که به کسی، خواه دوست باشد و خواه دشمن، بدی و زیان برساند؛ بلکه این کار، کار ستمگران است»
سرانجام تراسیماخوس ناشکیبا:«نتوانست خودداری کند، یکباره چون جانوری درنده به ما حملهور گردید، چنانکه گویی میخواست ما را پاره پاره کند… و فریاد برآورد… من آماده نیستم سخنان مهمل بشنوم.»
تراسیماخوس ادامه میدهد: «سقراط این چه دیوانگی است که تو را فراگرفتهاست و چرا با این طریق سفاهتآمیز ابلهان دیگر را پشت سر هم به خاک میاندازی؟ اگر حقیقتآ مدعی هستی که معنای عدالت را میدانی، تنها به سوال از دیگران قانع مشو و از نقض و رد پاسخهایی که میدهی غرور به خود راه مده؛ زیرا بسیار کسانی هستند که میتوانند بپرسند ولی خود قادر به جواب نیستند.»
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید