بازدید
هر تلاشی برای تعریف از هنر از یک دیدگاه کلی غیر ممکنست و هر ایدئولوژی و فلسفهای هنر را از دیدگاه خود تعریف می کند. بسیاری به جای تعریف هنر، توصیف کیفی یکی از تأثیراتی است که هنر یا بعضی از هنرها در انسان ایجاد می کند.
مثلاً تولستوی در تعریف هنر چنین میگوید؛ که هنر آنگاه آغاز میگردد که انسان، با قصد انتقال احساسی که خود آنرا تجربه کرده است، آن احساس را در خویشتن برانگیزد و بیاری علائم معرف و شناخته شده ظاهری بیانش کند.
و یا این که مارشال در وصف هنر بیان میکند. هنرها برای تزیین و جلب نظر دیگران پدید میآیند. و اما قرآن کتابی که با ایجاز بیان کوهها را به حرکت درمیآورد . و زمین را میشکافد و مردمان را به گفتار میآورد، یکی از خصائص بارزش آهنگ دلنشین آن است . و ویژگی دیگر این کتاب آسمانی تصاویر هنرمندانهای است که نوازشگر چشم و خیال یا باعث دهشت و بیم است . اکثر واژههای قرآنی چون آویز چراغ ، با « خاصیت منشوری » یا « رنگین کمانی » خود ، در آنِ واحد دارای « وجوه متعددند » و معانی گوناگونی را به ذهن شنونده منتقل و القاء می کنند. در این پژوهش سعی شده در خصوص وجوه ادبی در قرآن مطالبی ذکر شود از جمله این وجوه ادبی مطرح شده در قرآن داستان میباشد. خداوند در آیات ۲۷ و ۲۸ سوره مبارکه زمر چنین میفرماید: و لقد ضربنا الذین لِلنّاس فی هذاالقرانِ من کل مثلٍ لعلهم تیذکرون . قراناً عربیاً ، غیر ذی عوج لعلهم تیقون همانا که در این قرآن برای مردم هر گونه مثلی زدیم، باشد که حقایق آن را به یاد آورند و پند گیرند. قرآنی عربی که در آن هیچ ناراستی و حکم ناصواب نیست . باشد که مردم بفهمند و پرهیزگار شوند.
داستان در قرآن
نقش داستان در قرآن ، چه از دیگاه موضوع و شیوه نمایش یا کارگردانی، همانگونه که در داستانهای هنری آزاد که صرفاً مطلوب مجرد خاصی دارند، کاملاً متفاوت است و هدف اساسی آن ، قبل از هر چیز دعوت دینی است . منتها از اره ارائه آیات روشن الهی و نمودن صفحههای قیامت و تصاویر بهشت و عذاب و ایراد دلیل از راه عقل و تمثیل در حقانیت رستاخیز و توانایی خداوند و غیره .
در نتیجه داستانهایی که در قرآن آمده در خدمت اغراض دینی به کار گرفته شده، با این حال نمیتوان انکار کرد که با وجود غرض دینی اینگونه داستانها، به علت قدرت تعبیر و عظمت تصویرپردازی در قرآن واجد کمال اهمیت هنری نیز هستند.
تعبیر قرآن جمع میان غرض دینی و هدف هنری کرده، تا آنجا که زیبائی هنری برای او ابزاری است که بوسیله آن وجدان دینی را برمیانگیزد تا بهتر بتواند آنرا پذیرایی تأثرات مذهبی سازد. هنر چون به چنین ساحت و مرزی رسید یعنی با بهترین تعبیر بیان عقیده کرد و نفس به مرحله پالایش رسید، آنگاه زیبائی نیز در القاء عقیده به مرز کمال میرسد.
نقش داستان
داستان در قرآن ، وسیلهای است برای اثبات یگانگی خدا، وحدت ادیان، قدرت نمائی خداوند. بیم و امید،سرانجام نیکی و بدی و سپاسگزاری و غرور و سرمستی و بسیاری از اهداف دیگر که قرآن به آنها عنایت دارد.
مهمترین اهداف بیان داستان در قرآن عبارتند از :
۱ ـ یکی از هدفهای داستانگویی نقل سرگذشت اقوام گذشته ، اثبات وحی و رسالت است . چرا که محمد(ص) خواندن و نوشتن نمیدانست و با دانشمندان یهود و نصاری همنشین نبود. با اینهمه در نقل روایات پیامبران گذشته از ابراهیم گرفته تایوسف و موسی و عیسی گاه چنان اشارات درست و دقیق است که حقانیت وحی محمدی را به اثبات میرساند.
در آغاز سوره یوسف میخوانیم که « ما قرآن را به زبان عربی نازل کردیم تاشما بیندیشید. ما زیباترین داستان را به موجب همین قرآنی که به تو وحی کردیم بر تو حکایت میکنیم با آنکه پیش از نزول آن واقعاً از جمله بیخبران بودهای». یوسف /۳
و در سوره قصص / ۴۴ ـ ۴۶ میخوانیم :
« و چون امر پیامبری را به موسی واگذاشتیم تو نه در جانب غربی(طور) بودی و نه از جمله گواهان لیکن نسلها پدید آوردیم و عمرها بریشان همی گذشت و تو در میان ساکنان شهر مدینمقیم نبودی تا بریشان آیات ما برخوانی، لیکن این ما بودیم که فرستنده پیامبر بودیم! و آندم که موسی را ندا دردادیمتو در جانب طور نبودی ولی [آگاهی توفرع] رحمتی از پروردگار تست، تا قومی را که هیچ هشدار دهندهای ، قبل از تو، بریشان نیامده بیم دهی، شاید که آنها بپذیرند! »
و نیز در سوره آل عمران /۴۴:
« این جمله از اخبار غیبی است که بر تو وحی میکنیم و گرنه وقتیکه آنها خامههای خود را [بقصد قرعه کشی] میافکندند ـ تا کدامیک سرپرست مریم گرددـ پیش ایشان نبودی و نیز چون با همدیگر مجادله میکردند نزد آنها نبودی !»
و نیز :
« بگو اینها خبری بزرگ بشمار می رود و از آنها شما روی می تابید! مرا هیچ دانشی درباره ملاء اعلی نبود آنگاه که مجادله میکردند. به من هیچ چیز وحی نمیشود مگر اینکه من هشدار دهندهای آشکارم! آنگاه که پروردگارت گفت : « من بشری را از [ماده ] خاکی خواهم آفرید. » سوره صاد/۶۷ ـ ۷۱
ونیز:
« این (ها) از اخبار نهان است که به سوی تو آنها را وحی میکنیم : پیش از این نه تو خود و نه قومت آن را میدانستید! » هود /۴۹
۲ ـ غرض دیگر از داستان بیان این واقعیت است که همه ادیان منبع الهی دارند از روزگار نوح تا عهد محمد (ص) ، و خدا پروردگار همگان است و مؤمنان امت واحدیاند . گاه آنچه مربوط به انبیاست و نظر به هدف والای دعوت دارد در سوره واحدی نظیر سوره پیامبران یا انبیاء میآید:
« و در حقیقت موسی و هارون را فرقان دادیم و [کتابشان] برای تقوی طلبان روشنایی و اندرزی است . همان کسانی که از پروردگارشان در نهان میترسند و از ساعت [رفتن به جهان دیگر یا قیامت] هراسناکند . و این کتاب یاد کردی خجسته است که آن را نازل کردهایم، آیا باز آن را انکار میکنید؟ سوره انبیاء /۴۸ ـ ۵۰
و نیز آیات پیاپی زیر از همین سوره:
« و قطعاً رشد پسرش ابراهیم را به او دادیم و بدان دانا بودیم. چون به پدر خود و قومش گفت : « این مجسمههایی که شما به ملازمتشان ایستادهاید چیست؟ « گفتند: پدران خود را پرستندگان آنها یافتیم»! … و باو نیرنگی می خواستند زد ولی آنها را بازنده گردانیدهایم . او لوط را [ برای رفتن ] به سوی آن سرزمینی که برای جهانیاندر آن برکت نهاده بودیم نجات دادیم . و به او اسحاق و یعقوب را مزید بر آن بخشیدیم و همه را از نیکان قرار دادیم . و آنها را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت میکردند و به ایشانانجام کاری نیک و برپاداشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنها پرستنده ما بودند! و به لوط تمیز و دانش عطا کردیم و او را از شهری که [مردمش ] پلید کاریهای [جنسی] میکردند نجات دادیم راستی که آنها قوم بدمنحرفی بودند! و او را در رحمت خویش داخل کردیم زیرا او از شایسته کاران بود. و نوح چون پیشتر [از سایر پیامبران] ندا کرد، اجابتش کردیم و او و خانوادهاش را از بلای بزرگ رهانیدیم و او را علیه آن مردمی که نشانههای ما را به دروغ گرفته بودند یاری دادیم ، چرا که آنها مردم بدی بودند،در نتیجه همه آنها را غرق کردیم! و داود و سلیمان آنگاه که درباره کشتزار [ مورد نزاعی ] داوری میکردند، هنگامی که گوسفندان قوم شب هنگام در آن چریده بودند و ما شاهد داوری ایشان بودیم ! پس [موضوع] دعوی را به سلیمان فهماندیم و همه را تشخیص و دانش عطا کردیم . و ما کوهها را همراه داود واداشتیم که به نیایش ما پردازند و ما بودیم که [چنین ] میکردیم و به داود فن زره سازی آموختیم تا شما را از [ خطرات ] جنگتان حفاظت کند، پس آیا شکر گذارید؟! و برای سلیمان باد طوفانزا را آرام کردیم که به سوی سرزمینی که در آن برکت نهادهایم (بیت المقدس) جریان پیدا میکرد و ما به هر چیزی دانا بودیم . و برخی ازشیاطین بودند که برای او غواصی و به عملیاتی غیر از آن مبادرت میکردند و ما مراقب آنان بودیم. و ایوب چون پرودگارش را ندا در داد که به من آسیب رسیده و توئی مهربانترین مهربانان ! پس اجابتش کردیم و آنچه از آسیب که به او [وارد آمده] بود برطرف کردیم وبه صرف رحمتی از خود و عبرتی برای عبادتکاران، کسان او و نظیرشان را همراه با آنها [مجدداً] به او عطا کردیم! و اسماعیل و ادریس و ذالکفل همه از شکیبایان بودند و آنها را داخل در رحمت خود کردیم زیرا آنها از درستکاران بودند و ذالنون را آنگاه که خشم زده رفت و پنداشت که ما را هرگز بر او توان نباشد، تا در دل تاریکیها ندارد او که :
« خدایی غیر از تو نیس، منزهی تو، ! راستی را که من از ظالمان بودم ! » پس اجابتش کردیم و او را از اندوه رهانیدیم و مؤمنان را چنین نجات دهیم! و ذکریان چون پروردگار خود را خواند: « پرودگار من مرا تنها مگذار و تو بهترین ارث برندگانی !» ما پس اجابتش کردیم و یحیی را بدو بخشیدیم و زنش را برای او شایسته کردیم زیرا آنها در کارهای نیک شتابزدگی مینمودند و ما را از روی رغبت و بیم میخواندند و برای ما فروتن بودند . و آن [ زن] که خود را پاک دامن نگاهداشت و از روح خویش در او دمیدیم و او و پسرش را برای جهانیان آیتی قرار دادیم . این امت شما براستی امتی یگانه است و منم پروردگار شما، پس مرا بپرستید! سوره ی انبیاء /۷۰ ـ ۹۲
۳ ـ دیگر از اهداف داستان تأکید روی یگانگی دین و الوهیت واحدست و در تأیید این مطلب حکایت پیامبران پیاپی نقل میشود. مثلاً « ما در حقیقت نوح را به سوی قومش فرستادیم . پس او گفت: ای قوم من ! خدارا بپرستید که شما را جز او معبودی نیست ! » اعراف /۹۵
« و به سوی قوم ثمود بردارشان صالح را فرستادیم . گفت : ای قوممن ، خدا را بپرستید، شما را جز او معبودی نباشد !» اعراف /۷۳
« و به شر مدین برادرشن شعیب را [فرستادیم ] گفت : ای قوم من ،خدا را بپرستید ، شما را جز او معبودی نباشد! » اعراف /۸۵
۴ ـ دیگر از اهداف داستان بیان این معناست که همه پیامبران بیک نحو دست که به دعوت میزنند و واکنش و استقبال قوم آنها نیز همه یکسان است . علاوه بر آن دین خدا یکی است و یک مبنا دارد . نمونههایی چند دربره طریق دعوت در آیات ۲۵ ـ ۲۹ ، ۳۲ و ۵۰ ـ ۵۵ سوره هود ذکر شده است .
« این [مطلب] در صحیفههای اولیه یعنی صحیفههای ابراهیم و موسی آمده است .» اعلی/۱۹
« در حقیقت سزاوارترین مردم به ابراهیم همان کسانیاند که او را پیروی کردهاند و این پیامبرست و کسانی که به [آئین او ] ایمان آوردهاند » آل عمران / ۶۸
« آئین پدر شما ابراهیم همانکس که از پیش شما را مسلمان نامید! » حج /۷۸
۷ ـ و نیز از اغراض داستان هشدار و بشارت است نظیر: « به بندگان من خبرده که منم آموزگار مهربان و شکنجه من شکنجهای است دردناک و آنها را از مهمانی ابراهیم خبرده . چون بر او درآمدند وسلام گفتند . [ابراهیم] گفت : ما از شما بیمناکیم ! گفتند: مترس! ما ترا به پسری دانا مژده میدهیم . » حجر / ۴۹ ـ ۵۳
این بخش مژده خوش است ، ولی در دنباله همین سوره حکایت از تهدید و خبر مرگبارست.
۸ ـ دیگر از فواید نقل ماجرای حال گذشتگان بیان نعمت خداست برپیامبران و گزیدگان و پاکان چون ماجرای سلیمان، داود، ایوب، ابراهیم، مریم، عیسی، زکریا، یونس، موسی که در قرآن نمونههای قراوان دارد .
۹ ـ و نیز غرض دیگر از داستان هشدارست به فرزندان آدم که از اغوای شیطان بر حذر باشند چرا که میان او و آدمیان دشمنی دیرینه است و پروردن این مطلب در لباس داستان مؤثرتر و زیباتر و دلنشینتر است تا از مکر این وسواسگر کهنه کار ـ که مرکز خیر آدمیان را نمی خواهد ـ در امان باشند و به همین سبب داستان آدم در موارد عدیده تکرار شده است.
۱۰ ـ اغراض دیگری نیز در نقل داستان نهفته که از آن جمله است بیان قدرت خدا در امور خارق عادت نظیر خلق آدم و تولد عیسی و ابراهیم و حکایت چهار پرنده و داستان مردی که بر شهر ویران می گذشت . و نیز باز نمودن فرجام صلاح و فساد و داستان دو باغدار ماجرای فرزندان اسرائیل پس از عصیان آنها و یاران اخدود و سدمارب و همچنین تفاوت میان حکمت شتابزده انسانی و حکمت دوربین الهی در داستان برخورد موسی با بندهای از بندگان کحه به حکم رحمتی از جانب خود علمی از پیش خود بدو آموخته بودیم و هکذا داستانهای دیگر با نتایج اخلاقی آن.
داستان در خدمت دین
در قرآن داستان در برابر اهداف دینی با فروتنی تن در میدهد و چنانکه قبلاً نیز اشاره شد تمکین و خضوع مزبور در ماده و موضوع و نحوه نمایش محتوای قرآنی بخوبی مشهود است:
۱ ـ نخستین اثر این خضوع تکرار قصه است به صورتهای گوناگون. ولی باید توجه داشت که مجموع داستان و کلیت یا پیکره آن تکرار نمیشود، بلکه پارهای از اجزاء یا قسمتهای آن به گونهای تکرار میشود؛ و نفس همین تکرار نیز برای گرفتن عبرت و اهداف دینی است و با سیاق عبارت هماهنگی لازم دارد . داستانی که بیش از همه در قرآن تکرار میشود ماجرای موسی است که در حدود سیبار در کتاب اسمانی آمده و صرف نظر از جاهائی که به آمدن نام تنها بسنده شده به ۲۰ مورد آن اشاره میکنیم: ۱ـ در سوره اعلی ۲ـ در سوره فجر در ضمن اشاره به فرعون و طغیان او در سوره بروج /۱۸ ۳ ـ سوره اعراف ۴ـ در سورههای فرقان و مریم ۵ـ سوره طه با تفصیل ۶ـ سوره شعرا با تفصیل ۷ـ سوره نمل به اجمال ۸ـ در سوره قصص با تفصیل ۹ـ سوره اسراء اشاره سریع ۱۰ـ سوره یونس اشارات متعدد ۱۱ـ سوره هود اشاره زودگذر ۱۲ـ سوره غافر(مؤمن) تا حدودی با تفصیل ۱۳ـ در سوره فصلت اشاراتی چند ۱۴ـ سوره زخرف اشاراتی چند ۱۵ـ سورهذاریات اشاره سریع ۱۶ـ سوره کهف ۱۷ـ سورههای انبیاء و ابراهیم اشاره سریع ۱۸ـسوره بقره با تفصیل ۱۹ـ سوره نساء اشاره ۲۰ ـ سوره مائده .
همانگونه که اشارت رفت داستانگویی در قرآن در خدمت اهداف عالیه دینی است و مراد قرآن تاریخ نویسی یا وقایع نگاری نیست. آنچه اهمیت دارد گرفتن درس عبرت است از یک داستان یا بخشهائی از آن .
۲ ـ در داستان یوسف میخوانیم که او در کودکی خواب میبیند که یازده ستاره با ماه و خورشید او را سجده میکنند. یا در داستان ابراهیم که به آسمان چشم میدوزد و ابتدا تصور می کند ستاره خدای اوست ولی میبیند بزودی غروب میکند و الخ …
به این ترتیب داستانها برخی مفصل و پاروئی کوتاه و فشرده و تعدادی از آنهانیز به طور پراکنده در قرآن تقسیم شدهاند و بر حسب مناسبت و موضوعو سیاق کلام به همه یا قسمتی از آن در موقع مقتضی، اشاره میشود که خواننده ویژوهند،قرآن ،با استمرار در مطالعه کتاب قرآن میتواند موارد مزبور را پیگیری کند.
دین و هنر در داستان
خضوع داستان برای اهداف دینی مانع از آن نیست که ویژگیهای هنری، در حین ارائه مطالب، به همان نحو که در بیان هنر آزاد نیز دیده میشود به منصه ظهور آید . ولی چنانکه ذکر شد در قرآن زیبائی هنری درخدمت اهداف عالیه مذهبی است تا بوسیله آن وجدان دینی را بیدار سازد . در مظاهر هماهنگی هنری در داستان همینقدر باید یادآوری کرد که غرض قرآن اثبات یگانگی خدا و دین و وحدت پیامبران و راه دعوت واحد و فرجام واحد و عکس العمل واحد تکذیب کنندگان ادیان است .
ویژگیهای هنری داستان
از آنجا که با توسل به زیبائی هنری زودتر و بهتر میتوان تا اعماق وجدان خطور و اغراض دینی را القاء کرد. لذا همانگونه که در داستان سرائی مطرح است با چهار شیوه میتوان مقصود فوق را، هر چه بهتر برآورده کرد.
۱ـ تنوع روش نمایش: الف . گاه فشردهای از داستان پیشاپیش میآید آنگاه داخل تفصیلات میشود نظیر سوره کهف که در آغاز چند آیه برای اصل داستان زمینهسازی میکند و بعد به تفصیل میپردازد .
۲ ـ گاه نتیجه داستان در آغاز میآید بعد داستان با تفصیل تمام گام به گام ارائه میشود نظیر ماجرای موسی در سوره قصص . همچنین است داستان یوسف و تحقق رؤیای وی و نتیجه گیری اخلاقی نهائی همانگونه که در سابق بدان اشارت رفت .
۳ ـ گاه داستان به طور مستقیم و بیمقدمه، با رعایت جانب: اختصار، نظیر تولید عیسی(ع) ، یا داستان سلیمان و مورچه و هدهد و بلقیس، به طور غافلگیرگفته میشود.
۴ـ گاه هدف از نقل ماجرا تکیه کردن روی قهرمانان آن است نظیر آوردن نام ابراهیم و اسماعیل در ساختن کعبه .
۵ـ گاه راز ملاقات یا برخورد هم برخورد قهرمان پوشیده است و هم بر نظاره گر نظیر حکایت برخورد موسی با بنده صالح خدا.
۶ـ گاه بازیگران واقعاً فراموش میشوند و حال آنکه راز قضیه با نیشخندی که نثار ناباوران میشود . بر تماشاگران آشکارست نظیر باغدارانی که میخواسند یواشکی باغ خود را بچینند و فقر را از آن محروم کنند.
۷ ـ گاه اندکی از راز قضیه بر تماشاگر آشکار و قهرمان مورد بیم است و زمانی ترس و نگرانی بر هر دو حاکم است نظیر حکایت آوردن تخت سلیمان و در آمدن ملکه سبا به کاخ بلورین .
۸ ـ گاه به طور ناگهان قهرمان و تماشاگر ، در آن واحد ،با یکدیگر برخورد میکنند و راز مطلب بر هر دو معلوم میشود نظیر ظهور روح خدا بر مریم در هیأت انسانی و توضیح او درپاسخ مریم بیمناک که من از طرف پروردگار مأمورم تا به پسری عطا کنم و نیز ندا کردن عیسای نوزاد از زیر خرمان بن مادر نومید خود را.
۹ـ یکی دیگر از خصائص هنری داستان در قرآن این است که گاه یک نمایش از تابلوهای مختلف تشکیل شده و خلاء حاصله میان هر یک از این مجالس را قوه خیال پر میکند .کما اینکه با مراجعه به سوره یوسف یعنی سوره دوازدهم از قرآن ملاحظه میکنیم که این داستان از بیست و هشت تابلو یا مجلس تشکیل شده که مرتباً پرده میافتد و تابلوی دیگری در معرض دید تماشاگر قرار میگیرد.
تصویر در داستان
ویژگی هنری دیگر در داستان شیوه تعبیر در قرآن است که در نهایت ابداع در تمام صحنهها و مناظر مشهودست بقسمی که گوئی داستان در حال وقوع یافتن است یعنی جریان نمایش را در زمان حاضر مشاهده میکنیم. تصویر به این عبارت در هر یک از صحنهها به رنگی خاص جلوهگری میکند. گاهی شخصیتی را رقم میزند و زمانی خیال انگیزست و عواطف ما را به هیجان درمیآورد . و هنگامی واجدِ قدرت نمایش و زندگی بخشدین است . در تأیید این مطلب داستان یاران کهف است که در آغاز سوره یاران کهف با موضعگیری خود در برابر قوم مشرکان با یکدیگر به مشورت میپردازند و سرانجام صلاح میبینند تا موقته در غاری پناه برند تا خدا گشایشی در کار آنها ظاهر کند.
شخصیت نگاری در داستان
همانگونه که در داستانهای هنری آزاد سیانگاری و شخصیت سازی مطلوب اساسی است در داستانهای قرآنی نیز همواره نمونههای از شخصیت گوناگون ، مؤمن و کافر در معرض قضاوت گذارده و ویژگیهای آنها به طور برجستهای نمایش داده میشود.
نمونههای داستانی مطرح شده در قرآن:
بقره ، آیه ۲۹ ـ ۳۸ : داستان خلقت آدم توسط خداوند،اعتراض ملائکه ، سؤال خداوند و پاسخ ایشان،سجده ملائکه به آدم و خودداری ابلیس از سجده کردن، سکنی یافتن آدم و همسرش در باغ بهشت،فریب آدم و همسرش توسط ابلیس بیرون رانده شدنشان از آن مکان،پشیمان شدن آدم .
آل عمران، ۱۱۸:
داستان جنگ بدر، به کمک آمدن ۳ هزار ملکه به سبب صبر و مقاومتشان .
مائده، آیه ۳۰ ـ ۳۶ : داستان دو پسر آدم و پذیرفته نشدن قربانی یکی از آنان، و تهدید قابیل، هابیل را به قتل و کشتن او،آموختن خاک کردن انسان برای اولین بار توسط کلاغ .
اعراف،57 ـ ۶۶ : داستان نوح، آمدن عذاب طوفان. ساختن کشتی. سوار شدن برآن و غرق شدن کافران.
انفال. ۷ : داستان جنگ بدر، به خواب رفتن آنها، باران و مدد ملائکه.
کهف، ۸ : اصحاف کهف . خوابیدنشان در غار حدود سیصدسال . همره شدن سگ با آنها، بیداشدنشان…
کهف ۶۴ : داستان موسی وخضر، کشتن آن پسر ، خراب کردن دیوار و سوراخ کردن کشتی و صبر نکردن موسی و فلسفه اعمال خضر .
طه. ۸ : آتش دیدن موسی،وحی شدن به او. به دریا انداختن موسی توسط خواهرش . شیردادن دوباره توسط مادرش . و داستانهای دیگری چون سلیمان و آن دو باغدار و … .
نکته : تأمل در این داستانها به خوبی نشان میدهد که آنها با هیچیک از قالبهای موجود قابل مقایسه و تشبیه نیستند و اگر گاه از یک نظر به یکی از قالبهای ادبی شبیهاند، از نظری به سبک دیگر نزدیک شدهاند و گذشته از اینها در کل با همه سبکها تفاوت دارند،چه از جهت نقطه مشترک و چه از جهت ویژگیهای خاصی که سبک قصههای قرآن دارد . قضاوت راجع به سبک قصههای قرآن اگر چه قاعدتاً بایستی برای اهل فن ساده باشد،اما تا حدودی بستگی به نحوه نگرش آنان به هستی دارد و خواهد داشت .
چند لحضه تأمل :
سبک نقل داستانهای قرآن همچون سایر ابعاد این اعجاز ، اختصاصی بوده و اهل فن را با تمام توان احاطه کامل بر آن ناتوان است و عقول بشری از رسیدن به باطن مطالب عاجز .
خبرهای غیبی قرآن :
اخبار قرآن به دو دسته تقسیم می شوند. دسته ای به گذشته دلالت می کنند ( قبل از اسلام ) و دسته ای به آینده ( بعد از اسلام و نزول قرآن ). اما قرآن در برخی موارد آیاتی را بیان نموده است که خبر از آینده می دهد و این به نوعی معجزه بودن آن را تأیید می کند. برای مثال به برخی از این آیات که تا کنون محقق شده اند اشاره می نماییم :
۱- پیشگویی پیروزی مسلمانان در جنگ بدر : در زمانی که مسلمانان تازه در مدینه تشکیل حکومت داده بودند کفار ادعا می کردند که ما گروهی متحد هستیم و بر مشتی از شما مسلمانان پیروز خواهیم شد . در چنین وضعی بود که خداوند متعال آیات ۴۴ و ۴۵ سوره ی قمر را نازل نموده و بیان فرمودند : « آیا می گویند که ما متحد و پیروز هستیم ؟ به زودی شکست خواهند خورد و پشت به شما فرار خواهند نمود. » این آیه در زمان وقوع جنگ بدر به حقیقت پیوست و در حالی که کفار ۳ برار مسلمانان بودند کشته ها و اسیر فراوان داده و شکست خورده ، پشت به مسلمانان فرار نمودند.
۲- پیشگویی پیروزی نهایی مسلمانان : در حالی که دشمنان خطر جدی اسلام را برای خود احساس می کردند تصمیم به نابودی همه جانبه ی مسلمانان گرفتند. و این در حالی بود که قرآن خبر پیروزی نهایی مسلمانان را در آیه ی ۱۲ سوره ی آل عمران نوید داده بود : « بگو برای کافران که بزودی مغلوب خواهید شد و به سوی جهنم کشیده خواهید شد. »
۳- پیشگویی غلبه ی رومیان بر ایرانیان : کفار از شکست رومیان توسط ایرانیان خوشحال بودند و از آن برای تضعیف روحیه ی مسلمانان بهره برداری می کردند و می گفتند همان طور که ایرانیان ، رومیان اهل کتاب را شکست دادند ما نیز شما مسلمانان اهل قرآن را شکست می دهیم. در این بین بود که خداون آیات ۲ الی ۵ سوره ی روم را نازل نموده و خبر از شکست ایرانیان در آینده داد : « دولت روم ( شرقی ) در نزدیکترین سرزمین خود به حجاز مغلوب ( لشکر ایران ) شد ولی پس از این شکست بر دشمن پیروز خواهد شد در اند سال ( ۳ تا ۹ سال ) کار چه قبلا و چه بعدا به بدست خداست و در این روز ( که روم غالب شود ) مسلمانان شاد خواهند شد که نصرت پروردگار شامل حال گردیده است. و خداوند هر کسی را که بخواهد یاری می کند و او توانای مهربان است. » رومیان ۲۰ سال متوالی از ایرانیان شکست می خوردند و خلاصه پس از ۲۰ سال بر ایرانیان پیروز شدند و این آیه نیز ۷ تا ۹ سال قبل از پیروزی رومیان نازل شده بود.
۴- آیه ی پیشگویی فتح مکه و پیروزی نهایی مسلمانان : در سال ششم هجرت پیامبر (ص) خوابی دیدند که با کمال آزادی وارد مسجدالحرام خواهند شد. پیامبر (ص) پس از این خواب به مسلمانان بشارت دادند و همگان احرام پوش عازم خانه ی خدا شدند. در این حالت بود که صلح حدیبیه برقرار شد و سال بعد به علت تخلف مشرکان از توافقات این صلحنامه ، مسلمانان به سمت مکه حرکت نموده و آن را بودن خونریزی فتح نمودند. این مسئله در آیه ی ۲۷ سوره ی فتح اشاره شده است : « خوابی را که خداوند بر فرستاده ی خود نمایاند رویای صادقه قرار داد . بیگمان در کمال آزادی بخواست خدا وارد مسجد الحرام خواهید شد و پس از فراغت از اعمال ، سرهای خود را خواهید تراشید و ناخن ها را خواهید چید ، در حالی که ترسی از دشمن نخواهید داشت. خداوند می داند آنچه را که شما نمی دانید و علاوه بر این پیروزی ، پیروزی نزدیکتری را هم ( یا پیروزی دیگری را هم در همین نزدیکی ) برای شما قرار داده است. »
خود نحوه ی قانونگذاری قرآن به نوعی اعجاز آن را اثبات می کند. آیات الهی در قرآن حقوق و قوانینی را مطرح نموده است که هیچ قانونگذاری نمی تواند مانند ان را بیاورد. تفاوت قانونگذار غربی و مسلمان در این است که قانونگذار غربی هرگز در قوانین خود از احکام دینی خود بهره نمی برددر حالی که منابع قانونی مسلمانان بسیار وسیعتر و عبارتند از : عرف ، رویه های قضایی ، قرآن و سنت و … .
در قرآن قوانینی آمده که امروزه بسیاری از غربیان به آن رسیده اند و بسیاری از کشورهای غیر مسلمان نیز از دستورات و قوانین قرآن استفاده می کنند. اگر فرض کنیم علم حقوق از مدت ها پیش وجود داشته ، علم فلسفه ی حقوق علمی جدید است که به تازگی به وجود آمده در حالی که قرآن کریم از بیش از ۱۰۰۰ سال پیش فلسفه ی بسیاری از قوانین خود را نیز بیان داشته است. بنابر این همین قوانین و دستورات قرآنی اعم از حقوقی ، اجتماعی ، تربیتی ، مدنی ، جزایی ، بهداشتی ، پزشکی ، روانشناسی و … خود دلیلی بر اعجاز قرآن می باشند.
قاطعیت و مصونیت از اشتباه :
هیچ نوشته ای و نظریه ای یافت نشده که مصون از خطا و اشتباه باشد و هیچ اشکالی نداشته باشد. بسیاری از نویسندگان خود اقرار می کنند که نوشته هایشان خالی از نقص نیست. به علاوه آن دسته که نظر و عقیده ی اشتباهی نیز دارند حتی اگر آن عیده به صورت مکتبی جا باز کرده باشد باز هم در آینده توسط دیگران اشتباه بودن اآن اثبات می شود. در حالی که قرآن همه جا با قاطعیت کلام خود را اعلام داشته و خود را مصون از هرگونه خطا و اشتباه می شمارد. این در حالی است که نه تنها کسی نتوانسته اشتباهی از قرآن پیدا کند بلکه روز به روز با پیشرفت علم صحت قرآن آشکارتر نیز می گردد. و این نوعی معجزه است که هیچ خطا و اشتباهی در نوشته ای وجود ندارد.
اتقان و یکنواختی قرآن :
در بیان این مطلب باید نوشته های بشری را با قرآن مقایسه نماییم . در نوشته های بشری سخنگو و نویسنده به نوعی روحیه و عقاید خود را خواسته یا ناخواسته به مخاطبین خود منتقل می کند و همچنین لحن نویسنده های بشری یکنواخت نبوده و در شکست و پیروزی و در شرایط متفاوت روحی متفاوت و گاهی باهم متناقض می باشد. امروزه علم تا حدی پیشرفت نموده که متخصصان می توانند با دیدن نوع خط تشخیص دهند که نویسنده زن بوده یا مرد و این حاکی از ظهور نشانه های شخصیتی افراد در نوشته هایشان می باشد. همچنین در جنگ خلیج فارس از حالات روحی برگرفته از سخنرانی های صدام پی می بردند که روحیه ی او چگکونه است و او خود را شکست خورده می داند یا پیروز و با در نظر گرفتن این موضوع جواب می دادند.
اما اگر به نوشته های قرآن بنگریم متوجه می شویم که در قرآن حالات متفاوت روحی مشاهده نشده و قرآن کریم همواره قاطعانه و یکنواخت صحبت نموده و همواره برای مسلمانان مایه ی دلگرمی و اطمینان بوده و برای دشمنان مایه ی ترس و ذلت.
به علاوه اگر در نوشته های بشری بنگریم هر کس می تواند با توجه به علم خود سخن بگوید مثلا یک موضوع را شیمی دان از دید شیمی بررسی نموده و فیزیک دان از دید فیزیکی. امروزه صاحب هر علمی با مراجعه به قرآن با توجه به نوع دانشش می تواند علوم مختلف را از دل قرآن بیرون بکشد . بنابر این قرآن دارای یکنواختی کلام است که می تواند مورد استفاده ی همه ی گروه ها قرار بگیرد.
کتابی عظیم از زبان مردی درس ناخوانده :
همین که قرآن با این عظمت توسط فردی درس ناخوانده و امی آمده خودش بیانگر این موضوع است که قرآن از زبان یک انسان نبوده و وحی الهی است. چون فرد درس نخوانده نمی تواند هرگز چنین کتابی بیاورد واین خود دلیل بر این است که قرآن معجزه است. ما مسلمانان همواره به این معتقد بوده ایم که پیامبر ما از اول عمر تا آخر عمر نوشتن و خواندن نمی دانستند. دشمنان همواره به نوعی سعی داشته اند که این موضوع را انکار نمایند که پیامبر ما خواندن و نوشتن نمی دانسته ، تا بدین وسیله قرآن را به ایشان نسبت داده و ساخته ی دست بشر معرفی نمایند. البته حتی اگر چنین چیزی نیز اثبات می شد باز هم می توان پاسخ گفت که پیامبر (ص) در طول ۲۳ سال چنان گرفتار شکل دهی حکومت وجنگ ها بودند که فرصت آن را نداشته اند که در گوشه ای نشسته و با استفاده از کتب مختلف چنین کتابی فراهم بیاورند . ضمن اینکه جنبه های دیگر اعجاز قرآن نیز حاکی از این است که قران نمی تواند به دست بشر ساخته شده باشدو پیامبر ما نیز از جنس بشر بوده است.
اشکالاتی حاکی از امی نبودن پیامبر (ص) :
برخی که ادعا می کردند پیامبر ما امی نبوده است چنین بیان نموده اند :
۱- در زمان صلح حدیبیه واژه ی رسول ا… در متن صلحنامه ذکر شده بود و کفار می گفتند چون ما تو را به عنوان رسول خدا قبول نداریم باید آن را از متن قرارداد پاک کنی. حضرت به امام علی (ع) امر فرمودند که کلمه ی رسول ا… را از متن صلح نامه پاک نماید ولی ایشان زیر بار نرفته و نهایتا پیامبر (ص) خودشان آن را پاک کردند. اگر پیامبر سواد خواندن و نوشتن نداشت پس چگونه کلمه ی رسول ا… را پاک کرد؟
۲- اصحاب پیامبر (ص) می گفتند پیامبر خط خوشی نداشت . پس معلوم است که می توانسته بنویسد که خوش خط نبوده است.
۳- سومین اشکال به قضیه ی امی بودن رسول اکرم (ص) این بود که پیامبر (ص) در لحظات آخر عمر شریفشان درخواست کاغذ و قلم نمودند که بنویسند علی (ع) جانشین بعد از اوست.
پاسخ اشکالات فوق :
۱- در پاسخ اشکال اول باید به دو نکته توجه داشت. اولا پیامبر از حضرت علی (ع) خواست که واژه ی رسول ا… را به او نشان دهد و سپس پیامبر آن واژه را با دست خودشان پاک کردند. ثانیا اگر کسی دلیل اول را قبول نداشت باید به این موضوع توجه داشت که امروزه بساری از افراد هستند که با آنکه خواندن و نوشتن نمی دانند چند کلمه ی محدود مثل نام خودشان را می توانند بخوانند و بنویسند و این را با حفظ کردن شکل ظاهری آن کلمه انجام می دهند. بنابر این اگر دلیل اول نیز مصداق نداشته باشد باز هم می توان گفت که پیامبر (ص) چند واژه ی محدود از جمله کلمه ی رسول ا… را از روی شکل ظاهری آن می شناختند.
۲- دلیل اینکه اصحاب و یاران پیامبر می گفتند ایشان خوب نمی توانند بنویسند جهت حفظ احترام بوده است همان طور که خود خدا نیز نسبت به پیامبرش حضرت یعقوب چنین می گوید : که یعقوب چشمش از گریه سفید شد. و نمی گوید که حضرت یقوب (ع) کور شدند.
۳- سومین اشکال نیز اینگونه پاسخ داده می شود که درخواست قلم و کاغذ توسط پیامبر (ص) دلیلی بر این نیست که خود حضرت می خواستند بنویسند بلکه پیامبر (ص) می خواستند مطلب را گفته و علی (ع) آن را بنویسند.
مستندات امی بودن پیامبر (ص) :
در مقابل اشکالاتی که به امی بودن پیامبر (ص) شده بود ما نیز مستنداتی داریم بر اینکه
پیامبر(ص) امی بودند که برخی از آنان عبارتند از :
۱- نامه ی عباس عموی پیامبر (ص) : عباس (ع) عموی پیامبر (ص) بعد از مسلمان شدن در مکه حضور داشتند و برای پیامبر (ص) جاسوسی می کردند. وقتی یک نامه ی محرمانه از حضرت عباس (ع) برای پیامبر (ص) آمد ، ایشان آن نامه را به ابی بن کعب داده و برایشان قرائت کنند. پس از خوانده شدن نامه توسط این فرد پیامبر به قدری ناراحت شدند که توصیه کردند برای جلوگیری از تضعیف روحیه ی مسلمانان چیزی از محتوای نامه به کسی نگوید. در اینجا پیامبر دو ریسک کرد که اگر سواد خواندن و نوشتن داشت چنین نمی کرد و خودش نامه را می خواند . اول اینکه اگر حتی به احتمال ۱% ابی جاسوس کفار بود جان عباس (ع) در مکه به خطر می افتاد. دوم اینکه اگر ابی چیزی از محتوای نامه به کسی می گفت احتمال داشت مسلمانان شدیدا روحیه ی خود را ببازند.
۲- درخواست قبیله ی ثقیف : قبیله ی ثقیف نزد پیامبر (ص) آمده و اظهار داشتند حاضرند مسلمان شوند ولی ربا و شراب را ترک نکنند . پیامبر (ص) گفتند دست من را بگیرید و روی کلمه ی ربا بگذارید و منظور ایشان این بود که اگر من هم از این ها چشم چوشی کنم حکم خدا عوض شدنی نیست. اگر پیامبر (ص) خواندن و نوشتن می دانستند خودشان دست روی کلمه ی ربا می گذاشتند و نمی گفتند دست من را روی کلمه ی ربا بگذارید.
۳- استفاده از کاتبان بسیار : پیامبر (ص) به گواهی تاریخ بیش از ۴۰ کاتب داشتند و حتی نامه های محرمانه و شخصی خود را نیز توسط کاتبان می نگاشتند. و این دلیلی بر امی بودن پیامبر (ص) می باشد.
۴- نص صریح قرآن : علاوه بر ۳ دلیل فوق که تاریخی بودند خود قرآن نیز صراحتا به امی بودن رسول اکرم (ص) در آیه ی ۴۸ سوره ی عنکبوت اشاره می کند : « تو ( ای پیامبر ) قبلا نه کتابی می خواندی و نه خطی می نوشتی که اگر چنین می بود یاوه گویان و باطل سرایان درباره ی تو به شک می افتادند ( و برای مردم هم ایجاد شبهه می کردند. ). »
با توجه به دلایل فوق اثبات می شود که پیامبر (ص) امی بوده و درس ناخوانده بوده اند و این کتاب را از خود نیاورده بلکه این کلام وحی و معجزه ی الهی است.
معجزات علمی قرآن :
مقصود از معجزات علمی آن است که مطالبی مربوط به جهان آفرینش و رموز دقیق آن در قرآن بیان شده است که فقط در قرون اخیر بشر به آن ها با استفاده از تجهیزات پیچیده دست یافته است. و این خو دلیل بر معجزه بودن قرآن می باشد. نکته ای که اینجا مطرح است این است که چرا ما با توجه به این که آیات زیادی درباره ی علوم مختلف در قرآن آمده به استخراج قوانین علمی قبل از کشف آن ها نمی پردازیم. دلیل آن آشکار است. زیرا ممکن است ما طبق نظر و علم محدود خود برداشتی اشتباه از آیات قرآن کرده و حکمی را درآوریم که بعدها علم تایید کند که این اشتباه است. در این صورت مدعیان مخالف قرآن می توانند ادعا کنند که در قرآن ما مطالب قدیمی ، اشتباه و ناسازگار با علوم روز وجود دارد و به این ترتیب در مصونیت قرآن از خطا و اشتباه شک شود.
در اینجا به نمونه هایی از آیاتی که در بردارنده ی علوم هستند و معجزات علمی قرآن محسوب می شوند را ذکر می نماییم :
۱- ساخته شدن موجودات از آب : قبلا فکر می شد که موجودات زنده برای حیاتشان به آب نیاز دارند ولی امروزه کشف شده که بخش اعظم موجودات زنده از آب ساخته شده است. به این ترتیب که بدن موجودات زنده از میلیون ها سلول ساخته شده و ۹۰% هر سلول نیز آب است. این مطلب که اساس مجودات زنده آب است سال ها پیش در قرآن آمده است . برخی از این آیات به عنوان نمونه عبارتند از :
الف) آیه ی ۱۶۴ سوره ی بقره : « و آنچه فرود آورد خداوند از آسمان آبی ، پس زنده ساخت با آن ذرات بی جان زمین را . »
ب) آیه ی ۴۵ سوره ی نور : « وخداوند تمام جنبندگان را از آب آفرید. »
ج) آیه ی ۳۰ سوره ی انبیاء : « و ( زندگی ) هر موجود زنده ای را از آب قرار دادیم . »
۲- زوجیت اشیا : بعد از گذشتن سالیان دراز از عمر بشر اکنون دانشمندان کشف کرده اند که همه ی موجودات زنده و حتی گیاهان زوجیت دارند. در سال های اخیر به این مورد پی برده شده که حتی در موجودات غیر زنده نیز زوجیت و چیزی شبیه به نر و مادی وجود دارد در حالی که این در قرآن از سالیان گذشته بیان شده بود. نمونه هایی از آیاتی که به زوجیت اشاره دارند عبارتند از : الف) آیه ی هفتم سوره ی شعرا می گوید : « آیا بر زمین نمی نگرید تا ببینید ما در آن چه جفت های زیبا و ارزنده ای آفریدیم. » ب) آیه ی ۴۹ سوره ی ذاریات : « ما از هر چیزی در جهان زوج آفریدیم تا مایه یپند و عبرت شما باشد. » ج) آیه ی ۲۶ سوره ی یس : « منزه است خدایی که تمام زوج ها را در گیاهان و انسان ها و چیزهایی که نمی دانید آفرید. »
۳- جاذبه و کرویت و چرخش زمین :
الف) سوره ی فاطر- آیه ی ۴۱ : « خدا است که آسمان ها و زمین را از سقوط و زوال نگه می دارد و اگر زوال و سقوطی پیش آید کسی جز خدا توانایی نگهداری آن ها را ندارد . » ب) سوره ی روم – آیه ی ۲۵ : « از نشانه های قدرت الهی است که آسمان و زمین به اراده و فرمانش برقرارند . »
ج) سوره ی رعد – آیه ی ۲ : « خدائی که آسمان ها را با ستون های نامرئی بر افراشت . »
د) سوره ی لقمان – آیه ی ۱۹ : « خداوند آسمان ها را با ستون های نامرئی بر افراشت . »
ه) سوره ی ملک – آیه ی ۱۵ : « او خدائیست که زمین را برای شما مرکبی راهوار و رام شده قرار داد تا بتوانید در روی آن راهپیمایی کنید . »
و) سوره ی یس – آیه ی ۴۰ : « و هریک از آنان در مداری شناورند. »
ز) سوره ی معراج – آیه ی ۴۰ : « به خدای خاورها و باخترها قسم ما قدرت کامل داریم. » ح) سوره ی صافات – آیه ی ۵ : « خدای آسمان ها و زمین و آنچه میان آن هاست و خدای خاورها( مشرق ) . »
ط) سوره ی اعراف – آیه ی ۱۳۷ : « مردمی را که مدتی ستم کشیده بودند بر خاورها و باخترهای زمین پربرکتی مسلط ساختیم.»
ی) سوره ی طه – آیه ی ۵۳ : « خدایی که زمین را برای شما گهواره آفرید و راه هایی در ان قرار داد.»
این بود نمونه هایی از آیات در بردارنده ی اعجازعلمی قرآن . باید توجه داشت که هرچه علم بیشتر پیشرفت می کند ، جنبه های بیشتری از اعجاز قرآن آشکار می شوند و روز به روز نه تنها از جنبه ی معجزه بودن این کتاب الهی کاسته نمی شود بلکه اسناد معتبرتر و محکم تری بر راستین بودن این نشانه ی مسلمانان یافته می شود. به علاوه روز به روز مفاهیم قرآن برای انسان آشکارتر شده و به رموز و پیچیدگی های جدیدی در آن پی می برد که ناچار باعث تسلیم دل های حقیقت جو می گردد. روز به روز نه تنها مطالب قرآن کهنه نمی شود بلکه بر تازگی آن دوچندان اضافه می گردد. و این است کتابی که معجزه ی انکارناپذیر الهی است .
نتیجه گیری :
با توجه به مطالب بیان شده نتیجه می گیریم که قرآن معجزه ی جاوید پیامبر گرامی اسلام ، کلام وحی بوده و هرگز توسط غیر خدا بیان نشده است. این آیت الهی قابل تحریف نبوده و تا ابد نیز تحریف نخواهد شد و تا زمانی که حدیث ثقلین به وقوع نپیوسته است ، قرآن موهبت و راه هدایتی برای مسلمانان و همه ی انسان های روشن ضمیر و پاک طینت می باشد.
-
فضائل و خواص تلاوت سوره طه
فضائل و خواص تلاوت سوره طه ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۲ امتیازs آثار و برکات خواندن سوره طه/ فضیلت و خواص آیات قدرتمند سوره طه : این سوره،اوّلین سوره ای است که ماجرای حضرت موسی علیه السلام را به تفصیل بیان نموده و حدود هشتاد آیه […]
راه هایی برای کاهش فشار قبر ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز راه هایی برای کاهش فشار قبر/ چطور فشار قبر کمتری داشته باشیم؟ منظور از مرگ تنها قرار دادن بدن در یک تکه زمین کنده شده نیست بلکه انتقال انسان به عالم برزخ است. اولین […]
خواندن نماز والدین یکی از حقوقیست که والدین چه در زمان حیات و چه پس از وفات شان بر گردن فرزندان خود دارند. این نماز را بخوانید تا هم والدینتان را شاد کنید و هم فرزندانتان بعدها برای خودتان بخوانند.
چرا امام حسین جنگ را از تاسوعا به عاشورا انداخت ؟ ۴٫۱۳/۵ (۸۲٫۵۰%) ۸ امتیازs چرا امام حسین جنگ را از تاسوعا به عاشورا انداخت ؟ در تاریخ آمده است که حضرت ابا عبدالله وقتی لشکر عمربن سعد در روز تاسوعا قصد شروع جنگ […]
سریع الاجابه ترین دعاها ۳٫۸۳/۵ (۷۶٫۶۷%) ۱۲ امتیازs استجابت دعا، مانند هر پدیدهی دیگری، قوانین ، آداب و شروطی دارد که با وجود آن آداب و شرایط است که دعا به اجابت میرسد .
دعاهای مجرب برای رفع گرفتاری مختلف ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۳ امتیازs عرفا و بزرگان دین دستورالعمل ها و اذکار مختلفی را پیرامون دعا برای رفع مشکلات و گرفتاری های دنیوی و سلوکی و نیز برآورده شدن حاجت بیان نموده اند که در ادامه بررسی می […]
به نکات زیر توجه کنید