جستجو در تک بوک با گوگل!

تابعيت پايگاه تك بوك از قوانين جمهوري اسلامي ايران

بامداد میلاد

503

بازدید

قال الله تعالی : و نریدان نمن علی الذّین استضعفوا فی الارض و نجعلهم الوارثین .
بامداد مبارک ، فرخنده و پرمیمنت روز پانزدهم شعبان سال دویست و پنجاه هجری طلوع میکرد ، و در امامت سرای حضرت امام حسن عسکری علیه السلام ، شور و هیجان و شوق و انتظار شدت می یافت . ملائکه در آنجا بیش از هر وقت دیگر آمد و رفت داشتند . انوار رحمت الهی در تابش و لمعان ، و فروغ فرو شکوه ایزدی درخشان بود .
در ملااعلی فرشتگان ، و کروبیان عالم بالا از نوزادی که هم اکنون در خاندان نبوت و ولایت قدم بعرصه اینجهان خواهد گذاشت و چهره نورانی ، و شمائل محمدی خود را بعالمیان نشان خواهد داد در سخن بودند .
بهشت را زینت میکردند تا محافل جشن و مجالس انس و ذوق ملکوتی برسرپا کنند . غریو شادی و نغمه های روح بخش و طرب انگیز حورالعین بهشتیان را غرق در حظوظ روحانی کرده بود .
از شب نیمه شعبان دقایقی بیشتر باقی نمانده بود. دقایقی که آرام آرام میگذشت و برای آنها که منتظر بودند بقدر سالها بود .
سرانجام شب بدقیقه آخر رسید و ثانیه شماری شروع شد ثانیه ها هم با کندی یکی پس از دیگری گذشتند ناگاه نور انیت و روشنی فوق العاده ای که بر نور چراغها غالب شد همه را از تولد نوزاد بشارت داد . نوزاد به دنیا آمد و آخرین رهبر عالم بشریت ولی الله اعظم ، با جمال جهان آرای خود گیتی را مزین و روشن ساخت .
نرجس غرق در افتخار و مباهات گشت بانگ تکبیر و تحمید ، تسبیح توأم با فریادهای شادی و تهنیت و هلهله طنین انداز گشت .
نوزاد سربسجده گذاشت و به یگانگی خدا و رسالت پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم و امامت پدران بزرگوارش شهادت داد و با صدایی خوش و روح افزا این آیه مبارکه را تلاوت فرمود :
بسم الله الرحمن الرحیم . و نریدان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض … نوزاد بدنیا آمد و عنایات الهیه برخاندان رسالت تکمیل شد .
آری این افتخار مخصوص دودمان نبوت است که موعود و نجات دهنده بشر از تجاوز و ستم و آنکس که برای تاسیس سازمان جهانی اسلامی و اجراء نظام قرآنی قیام فرماید از آن خاندان با عظمت است .
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم خوشدل بود که فرزندش مهدی به هدفهای رسالت و دعوت او جامه عمل میپوشاند و بخاندان خودبخصوص علی و فاطمه و حسنین علیهم السلام مژده می داد که مهدی،‌همان کسی که با نهضت بیمانند خود بنیان شرک را ویران و اساس توحید ، یکتا پرستی رامحکم و استوار می سازد و فرمانروای کل جهان گردد از فرزندان آنها است .او است همان نابغه بی نظیری که انبیا و اولیاء ظهورش را مژده دادند و جهان بشریت را بقیام آن حضرت برای تشکیل حکومت حق و عدالت اسلام و صلح پایدار و بر چیدن بساط بیدادگران نوید دادند و همه را به آینده گیتی امیدوار ساختند .

شرح و چگونگی ولادت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه ( به طور اختصار )

باید دانست که روایات و احادیثی که دلالت برولایت و وجود حضرت ولی عصر (عج ) دارد بسیار است و سید علامه میر محمد صادق خاتون آبادی در کتاب اربعین می فرماید : درکتب معتبره شیعه زیاده از هزار حدیث روایت شده در ولادت حضرت مهدی علیه السلام و غیبت او و آنکه امام دوازدهم است و نسل امام حسن عسکری است و اکثر آن احادیث مقرون باعجاز است .
گزارش و تفصیلات ولادت سراسر برکت امام در کتب معتبره و اخبار مشروحاً بیان شده است . از جمله این اخبار روایتی است که در ینابیع الموده ص ۴۹۹ و ۴۵۱ فاضل قندوزی که از علماء اهل سنت است و شیخ طوسی در کتاب غیبت و شیوخ دیگر روایت کرده اند و صدوق در کتاب کمال الدین بسند صحیح و معتبر از جناب موسی بن محمد بن قاسم بن حمزه بن موسی بن جعفر علیهماالسلام از حضرت حکیمه خاتون دختر والامقام امام محمد تقی علیه السلام که از بانوان با عظمت و شخصیت و فضیلت خاندان رسالت است حدیث کرده است .
حکیمه فرمود امام حسن عسکری (ع) فرستاد نزد من که عمه امشب در نزد ما افطار کن که شب نیمه شعبان است و خداوند حجت را در این شب ظاهر فرماید و او حجت خدا در زمین است .
من عرض کردم : مادرش کیست ؟‌
فرمود :‌نرجس
گفتم : فدایت شوم بخدا سوگند در او اثری نیست .
فرمود : همین است که برای تو می گویم .
حکیمه گفت : پس آمدم چون سلام کردم و نشستم نرجس خواست پای افزارم را بیرون آورد گفت ای سیده من و سیده خاندان من چگونه شب کردی ؟
گفتم :‌بلکه تو سیده من و سیده خاندان منی
گفت : ای عمه این چه سخن است ؟!
گفتم : ای دخترم خدا امشب به تو پسری کرامت فرماید که در دنیا و آخرت آقا است . پس او خجلت کشید و حیا کرد ،‌وقتی از نماز عشا فارغ شدم افطار کردم و در بستر خوابیدم چون نیمه شب رسید برخواستم برای نماز شب . نماز را خواندم و فارغ شدم و نرجس همچنان در خواب و راحت بود . من نشستم برای تعقیب و سپس خوابیدم و هراسان بیدار شدم او هم چنان خواب بود . پس برخواست نماز شب را خواند و خوابید .
حکیمه فرمود : برای فحص از صبح بیرون آمدم فجر اول ظاهر شده بود هنوز نرجس در خواب بود درشک افتادم . امام فریاد زد ، عمه شتاب مکن که مطلب نزدیک گردیده .گفت : نشستم و سوره الم سجده و یس خواندم که ناگاه نرجس هراسناک بیدار شد من ببالینش شتافتم . گفتم :
( بسم الله علیک ) آیا چیزی احساس می کنی ؟
گفت : بلی  ای عمه .
گفتم :‌آسوده خاطر باش همان است که بتو گفتم .
حکیمه گفت :‌پس مرا سستی و از خودبیخودی فراگرفت و او نیز چنین شد وقتی بحس آقایم بیدارشدم جامه از روی نرجس بیکسو زدم و آقای خود را دیدم که در حال سجده است و مواضع سجودش را بر زمین گذارده ا و را در برگرفتم دیدم نظیف و پاکیزه است حضرت امام حسن عسکری به من صیحه زد : بیاور بنزد من پسرم را ای عمه .
او را نزد امام بردم امام دستهایش را زیر دوران و پشت او گذارد و پاهایش را در سینه خود قرارداد و زبانش را در دهان او نهاد و دست برچشمها و گوش و مفاصلش کشید .
پس فرمود : سخن بگو ای پسرم .
فرمود : اشهد ان لااله الاالله وحده لاشریک له وان محمداً رسول الله پس بر امیرالمومنین و بر امامان تا پدرش صلوات فرستاد و سکوت فرمود .
امام فرمود : او را نزد مادرش بر تا باو سلام کند و به نزد منش آور .
پس او را نزد مادرش بردم بمادرش سلام کرد سپس او را برگرداندم در مجلس امام گذاردم . فرمود : ای عمه روز هفتم که شد نزد ما بیا . حکیمه فرمود : بامدادان رفتم که به امام سلام عرض کنم پرده رابالا زدم تا از آقای خود تفقد کنم او را ندیدم . گفتم : فدایت شوم چه کرد آقای من ؟‌ فرمود ای عمه او را به آنکس سپردم که مادر موسی او را به او سپرد .
حکیمه گفت : روز هفتم که شد بنزد آنحضرت رفتم و سلام کردم و نشستم .
امام فرمود : پسرم را بنزد من بیاور پس من آقایم را در حالیکه در پارچه ای بود بنزد آن حضرت بردم . با او مانند روز اول رفتار کرد پس زبان در دهانش گذارد مثل آنکه شیروعسل به او می دهد . پس  فرمود : سخن بگو :
گفت ‌:اشهد ان لا اله الله  و صلوات بر محمد و امیر المومنین و امامان تا پدرش صلوات الله علیهم اجمعین فرستاد و این آیه را تلاوت کرد :
بسم الله الرحمن الرحیم و نریدان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین و نمکن لهم فی الارض و نری فرعون و هامان و جنود هما منهم ماکانوا یحذرون
موسی بن محمد بن قاسم راوی حدیث گفت این سرگذشت را از عقید خادم پرسیدم گفت : حکیمه راست فرموده است .
صدوق در حدیثی که در نهایت اعتبار و اعتماد است بواسطه احمدبن الحسی بن عبدالله بن مهران امی عروضی ازدی از احمدبن حسین قمی روایت کرده که چون خلف صالح متولد شد از ناحیه حضرت امام حسن عسکری نامه ای برای جدم احمد بن اسحق رسید بخط دست آن حضرت که توقیعات بهمان خط وارد می شد در آن مکتوب بود برای ما مولودی ولادت یافت باید در نزد تو مستور و از مردم پنهان بماند زیرا آنرا برکسی ظاهر نمیکنم مگر نزدیکتر را بواسطه نزدیکی او و ولی را بجهت ولایتش دوست داشتیم اعلام آنرا بتو تا خدا تو را به آن مسرور سازد مانند آنکه ما را با آن مسرور ساخت .
و در روایت مسعودی است که ااحمدبن اسحق به حضرت امام حسن عسکری (ع) عرض کرد وقتی نامه بشارت شما به ولادت آقای ما رسید باقی نماند از مردو زنی و نه پسری که بمرتبه فهم رسیده باشد مگر آنکه قائل له حق شد . حضرت فرمود : آیا نمی دانید که زمین از حجه الله خالی نمی ماند .
و درحدیث دیگر شیخ ثقه جلیل فضل بن شاذان که پس از ولادت حضرت ولی عصر و پیش از وفات امام حسن عسکری (ع)« بین ۲۵۵ تا ۲۶۰ » وفات کرده در کتاب غیبت خود از حضرت امام حسن عسکری علیه السلام بواسطه محمدبن علی بن حمزه بن حسین بن عبیدالله بن عباس بن امیرالمومنین علیه السلام روایت کرده است که فرمود :
متولد شد ولی خدا و حجت خدا بر بندگان خدا و جانشین من بعد ازمن ختنه کرده شده در شب نیمه شعبان سال ۲۵۵ هنگام طلوع فجر و نخستین کسی است که او را شست رضوان خازن بهشت بود که با جمعی از ملائکه مقربین او را با آب کوثر و سلسبیل غسل دادند .
و در احادیث دیگر روایت است که وقتی امام عصر متولد شد حضرت امام حسن عسکری علیهما السلام دستور فرمود : ده هزار رطل نان و ده هزار رطل گوشت بین فقراء بنی هاشم تقسیم کنند و سیصد گوسفند عقیقه نمایند .
و نیز روایت است که در روز سوم ولادت پدر بزرگوارش او را باصحاب خود نشان داد و فرمود : این است امام شما بعد از من و جانشین من و او است همان قائمی که گردنها به انتظار او کشیده می شود پس وقتی زمین پر از جور و ستم شد ظاهر می شود و پرمیکند آنرا از عدل وداد .
نصربن علی جهضمی که از ثقات رجال اهل سنت است در کتاب موالیدالائمه نقل کرده که حضرت امام حسن عسکری علیه السلام هنگام ولادت فرزندش محمد فرمود : گمان کردند ستمکاران که مرا میکشند و این نسل را مقطوع میسازند پس چگونه یافتند قدرت قادر را و او را مؤمل نام گذارد .
احمدبن اسحق اشعری از حضرت امام حسن عسکری روایت کرده است که فرمود الحمدلله الذی لم یخرجنی من الدنیا حتی ارانی الخلف من بعدی اشبه الناس برسول الله خلقاً  و خلقاً  یحفظه الله فی غیبته ثم یظهر فیملاء الارض قسطاً‌ و عدلاً کماملئت جورا ً‌و ظلماً‌ .
و برای اطلاع بیشتر از این بکتابهای حدیث مانند غیبت نعمانی و شیخ و کمال الدین و بحار الانوار و اثبات الهداه و اربعین خاتون آبادی و منتخب الاثر مراجعه شود .

امامت
درپی شهادت حضرت امام حسن عسکری در تاریخ هشتم ربیع الاول سال دویست و شصت هجری قمری ، دوران امامت حضرت مهدی (ع) آغاز شد ، امّا نه به صورت آشکار همچون سائر ائمه ،‌بلکه امامتی پنهانی و پشت پرده .
بنابراین آن حضرت در سن پنج سالگی به منصب آسمانی و الهی امامت نائل آمدند .

غیبت صغری
دوران هفتاد ساله‌ اوّل امامت آن حضرت را دوران غیبت صغری می نامند . و این بدان جهت است که درآن مدت ، افراد خاصی از محل آن حضرت اطلاع داشتند و اشخاصی بعنوان نمایندگان رسمی ایشان در بین مردم حضور فغال داشته و ضمن ابلاغ دستورات آن حضرت به شیعیان ، سؤالات و وجوهات مردم را نیز به ایشان می رساندند و پاسخهای لازم را منتقل می کردند .
این دوران با احتساب دوران زیست مخفی آن حضرت قبل از امامت به هفتادو چهار و بدون آن به شصت و نه سال می رسد .

نمایندگان خاص
چهارنفر به ترتیب دارای سمت نمایندگی خاصه آن حضرت بوده اند که به ترتیب عبارتند از :
الف – عثمان بن سعید عمروی ( روغن فروش ) . دوران نمایندگی از سال ۲۶۰ تا ۲۸۰ قمری به مدت ۲۰سال.
ب – محمدبن عثمان بن سعید ( فرزند نماینده‌ اول ) . دوران نمایندگی از سال ۲۸۰ تا ۳۰۵ قمری به مدت ۲۵ سال .
ج – حسین بن روح . دوران نمایندگی از سال ۳۰۵ تا سال ۳۲۶ قمری به مدت ۲۱ سال .
د  – ابوالحسن علی بن محمد سمری . دوران نمایندگی از سال ۳۲۶ تا سال ۳۲۹ به مدت سه سال .
و پس از آن بود که دوران نیابت خاصه بسر آمد و دیگر کسی بعنوان رابط مستقیم بین امام زمان (عج) و مردم معرفی و انتخاب نشد .

نمایندگان عام
چون آخرین نایب و نماینده خاص آن حضرت در سال سیصد و نه هجری از دنیا رفت ، باب نیابت خاصه نیز بسته شد و اداره امور مردم برعهده‌ عالمان دین و راویان حدیث نهاده شد .
آن حضرت در پاسخ سؤالات ارسالی اسحاق بن یعقوب که بوسیله محمدبن عثمان بین سعید به محضرشان رسید مرقوم داشتند که پس از پایان دوران غیبت صغری بر مردم است که به نمایندگان عام من که همانا علما و راویان حدیث هستند مراجعه کنند که آنان حجت من بر مردم و امناء‌الهی در تبیین حلال و حرام دین هستند .
و نیز مرقوم داشتند که در امور خود به فقیه و عالمی که پرهیزگار ، هوی گریز ، دین باور و دین نگه دار ، و گوش به فرمان اوامر مولایش باشد مراجعه کنید و بدانید که همه‌علما اینگونه نیستند بلکه بعضی از آنها دارای این شرائط هستند و قابلیت نیابت و نمایندگی را دارا می باشند .

آخرین دیدار
آخرین بار که دیگران حضرت مهدی را دیدند زمانی بود که بعد از شهادت امام عسکری (ع) که مأموران دولتی شدیداً  در تکاپو برای یافتن و دستگیری آن حضرت بودند او را در سرداب مقدس سامراء‌مشاهده کردند . جزئیات آن جریان بدین شرح است :
شخصی بنام رشیق می گوید که خلیفه معتضد مرا با دونفر دیگر به سامراء‌ فرستاد تا به خانه امام حسن عسکری (ع) « که خود ، آدرسش را به ما داد » وارد شده و هرکس را در خانه یافتیم سرش را برای او بیاوریم . ماچنان کردیم و به سامراء‌ رفته و وارد خانه شدیم (آنجا سردابی بود ) و پرده ای آویخته دیدیم ، چون پرده را کنار زدیم دریای آبی در آن اتاق دیدیم که در منتهای آن حصیری بر روی آب قرارداشت و جوان زیبایی بر آن به نماز ایستاده بود . همراهان من یکی پس از دیگری پا بدرون اتاق نهادند تا اورا دستگیر کنند ولی در آب افتادند و من به زحمت از غرق شدن نجاتشان دادم . در این هنگام من از آن آقا عذرخواهی نموده و سامراء‌ را ترک کردیم و به پایتخت رسیدیم و فوراً  نزد معتضد رفته و جریان را نقل کردیم و او دستور داد هرگز این جریان را برای کسی نقل نکنیم و چون مارا تهدید بسیار کرده بود ( تا این فضیلت امام زمان (ع) برای مردم گفته نشود ) تا معتضد زنده بود این جریان را برای کسی نقل نکردیم .

هنگام ظهور
این مطلب که آیا آن حضرت در چه زمانی ظهور می فرماید ، امری نیست که بتوان برای آن زمان خاصی تعیین کرد و حتی بر طبق صریح بعضی از روایات ، تعیین هر زمانی به شدت مورد تکذیب است .
تنها خداوند متعال است که از هنگام ظهور با اطلاع است و تا شرائط ظهور فراهم نشود امر ظهور تحقق نخواهد یافت .

محل سکونت
یکی از مسائلی که برای همه جالب است بدانند ، اقامتگاه حضرت ولیعصر (ع) است . اگر چه بصورت قطعی نمی توان برای آن حضرت محل سکونتی را مشخص نمود ولی مستفاد از روایات واخبارو ادعیه و توقیعات ناحیه مقدسه این مطلب به دست می آید که حضرت بطور کلی در بین مردم زندگی می کنند و بنابر روایتی در بازارها و شهر ها رفت و آمد دارند ولی مردم ایشان را نمی شناسند ، کمااینکه همه ساله حج به جا می آورند ولی حجاج ایشان را نمی شناسند و مؤید این مطلب است که عده ای آن حضرت را در جاهای مختلف دنیا و نیز در ایام حج در مکه و یا عرفات و منی زیارت کرده اند .
البته بیشتر تردد یا اقامت آن حضرت ( آنگونه که از روایات استفاده می شود ) درمدینه منوره ، عتبات عالیات و کوه رضوی و ذی طوی است .

حقوق امام زمان
حقوق حضرت امام عصر (ع) برما و نیز بر همه انسانها به قدری زیاد است که هرگز قابل شمارش و احصاء‌ نیست ، چون او قلب عالم امکان است و عصاره مخلوقات و فیض بخش عالم وجود .
در اینجا به طور اختصار به بعضی از حقوقی که آن حضرت برما دارند اشاره می کنیم .
۱-    حق وجود
امام زمان (ع) علت وجودی برای تمامی موجودات هستند و لذا در نامه ای که از آن حضرت واصل شده مرقوم داشته اند :« ما ساخته شده بدست خداییم و شما ساخته شده به دست مائید » و این نیست مگر از آن جهت که ائمه اطهار (ع) اولاً  واسطه بین خلق و خالقند و ثانیاً   علت غایی و غرض حقیقی از تمامی آفرینش و خلقت هستند .
از همین جهت است که در دعای ندبه چنین وارد است که : « این السبب المتصل بین اهل الارض والسماء » و رسول خدا (ص) به امیر المؤمنین (ع) فرمودند :« ای علی !  اگر ما نبودیم خداوند متعال آدم ، حوا ، بهشت ، جهنم ، آسمان و زمین را نمی آفرید ».
۲-    حق بقاء‌
پیغمبر اکرم (ص) فرمودند : خداوند ، آسمان را به برکت جانشینان دوازده گانه من از سقوط بر زمین نگه داشته و از اینکه زمین مردم را ببلعد جلوگیری کرده است .
حضرت علی (ع) فرمودند : اگر زمین بقدر یک ساعت بدون امام بماند ، اهل خود را مورد غضب قرار      مید هد . اگرچه گاهی حجت خدا بخاطر ظلم و جور مردم مخفی از نظرها باشد .
و در این رابطه روایات بسیاری وجود دارد .
حق ذوی القربی
امام باقر (ع) فرمودند : انکه خدا به رسولش دستور داد به مردم بگوید که پاداشی برای رسالتش نمی خواهد بجز دوستی با ذوی القربی و خویشان آن حضرت ، منظور از آن ائمه اطهار هستند .
در حدیث است که چون امام زمان ظهور کنند ، نداآرند که :‌شما را  بسوی خود دعوت می کنم زیرا من بر شما حقی بزرگ  دارم و آن حق خویشاوندی من با رسولخدا (ص) است .
حق منعم
از آنجا که ائمه اطهار واسطه وصول نعمتهای الهی به مردم هستند و بدین خاطر حق بزرگی بربندگان دارند ، حضرت مهدی نیز دارای چنین حقی می باشند .
امام صادق (ع) فرمودند : خداوند بوسیله ما درختان را به بار نشانید و آبها را جاری کرد و باران را نازل فرمود و گیاهان را رویانید .
و در حدیث است که سبزی درختان نیز از برکت وجود ائمه است .
حق پدری
همانگونه که باعث وجود اولاد ، پدران هستند ، شیعیان هم ثمره‌ درخت وجودی ائمه هستند ( شیعتنا خلقوا من فاضل طینتنا ) و لذا امام بر جامعه انسانی حق پدری دارد .
بعلاوه که رسولخدا فرمودند :‌من و علی پدران امت هستیم .
و امام رضا (ع) فرمودند : امام ، مونس و دوست شما و پدری مهربان برایتان است .
و به این مضمون ،‌روایات متعددی نقل شده  است .
حق مولا
شیعیان ، بندگانند  ائمه مولا و آنان حق مولویت دارند و لذا در زیارت جامعه آمده است :« والسّاده الولاه».
معنای سیادت ائمه (ع) ، اولویت آنها در تمامی امور است ، کما اینکه به نص صریح قرآن و تفسیر متقن روایات ، پیامبر اکرم و ائمه اطهار نسبت به مؤمنین ولایت دارند و حتی از خود آنهانسبت به ایشان اولی هستند . و لذا امام رضا (ع) فرمودند : مردم همه بندگان ما د رجهت پیروی و اطاعت از فرامین ما هستند .
حق عالم
تردیدی نیست که عالم و معلم را بر متعلمین حقی مسلّم است و در قرآن کریم و روایات دینی توصیه های بسیاری بر تلمّذ نزد عالمان و سؤال از وارثان علوم نبوی شده است و ائمه اطهار همان راسخان در علم هستند که فراگیری از آنهامورد سفارش آیات و روایات است .
حق رهبر
امام علی بن ابیطالب فرمودند : خداوند بواسطه رهبری و ولایت من ، حقی بر عهده‌ شما گذاشته است .
امام باقر (ع) نیز فرمودند : رهبر را بر امّت حقی است و آن این است که مردم گوش به فرمانش باشند و از او اطاعت کنند .
و اینک رهبری تمامی جامعه بشری و مخصوصاً امت اسلامی و شیعیان پیرو ائمه در کف باکفایت حضرت ولیعصر است .

ایمان به غیب
هسته مرکزی نبوات و ادیان حقه و مابه الامتیاز عمده مکتب انبیاو پیمبران از مکتبهای دیگر ایمان به غیب است .
انبیا ربط عالم محسوس و شهاده را بعالم معقو ل و غیب بیان می کنند و بشر را با عوالم غیب آشنا می سازند. ایمان به غیب یعنی ایمان به امور و چیزهایی که از حواس ظاهره پنهان است خواه ادراک آن با حواس باطنه و قوه عاقله ممکن باشد مثل وجود خدا ، صفات ثبوتیه ، سلبیه او ، معاد ، بهشت ، دوزخ و فرشتگان و خواه ممکن نباشد مثل حقیقت ذات و صفات خداو حقیقت ملائکه و روح و خواه راجع به امور وحوادث گذشته و خواه مربوط به امور آینده باشد .
ایمان به خدا ، ایمان به ملائکه ، ایمان به عالم برزخ و بهشت و جهنم ، ایمان به وحی و آنچه پیغمبران از عوالم غیب و گذشته وآینده خبر داده اند همه ایمان به غیب است .
ایمان به غیب یا مستند بدلیل عقلی است یا دلیل نقلی و اگر مستند آن دلیل نقلی باشد باید آن غیب چیزی باشد که امتناع وجود یا وقوع آن از راههای خرد پند معلوم نشده و وجود و وقوع آنرا عقل احتمال بدهد .
وقتی عقل امکان وجود چیزی را تصدیق کرد یا بر اثبات امتناع آن راهی نیافت با دلیل نقلی معتبر باور آن جایز بلکه بحکم عقل لازم است .
ادیان آسمانی شرط قبول اعمال صالحه را ایمان به غیب می دانند و تعدیل اخلاق و تکمیل و تکامل فضایل انسانی را وابسته به آن می شمارند و اصولا دعوت پیغمبران و رهبران آسمانی در نفوسی تأثیر شایسته دارد که احتمال وجود عالم غیب و امور ماوراء‌ این عالم محسوس را بدهند .
ایمان بظهور مهدی ، مصلح آخرالزمان نیز از جمله مطالب غیبیه ای است که پیامبر اعظم اسلام از آن خبرداده و تصدیق او واجب است .
همانگونه که وقتی پیغمبر خبر می داد احدی از مسلمانان در راستی گفتار و درستی اخبار آنحضرت شک و تردید نمی کرد ، و همه آنرا می پذیرفتند اکنون هم مسلمانان و مؤمنان بنبوت آن حضرت همین باور و ایمان را دارند .
پیغمبر از حوادث عظیمتر و شگفت انگیزتر از حضور حضرت مهدی علیه السلام خبرداد مثل تکویر شمس ، و تفجیر دریاها و انکدار و انتثار ستاره گان و تسییر کوه ها و انشقاق و انفطار آسمان و خروج دابه الارض و معاد و قیامت .
این ها همه خبر از غیب است و در قرآن پیش گویی و اخبار از حوادث آینده و چیزهای غیب بسیار است و ایمان به نزول وحی بر پیغمبر با ایمان به این امور ( اگر چه به طور اجمال باشد ) انفکاک ندارد .
روزی خواهد آمد که این حوادث و انقلابات عجیبی که پیغمبر و قرآن از آن خبر داده اند واقع می شود و روزی هم چنانچه قرآن خبرداده و پیامبر و اوصیاء‌ آن حضرت در ضمن صدها روایات مژده داده اند مصلح آخرالزمان ظهور می کند و اسلام جهانگیر خواهد شد .
خبرهای غیبی پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم  و ائمه طاهرین علیهم السلام از آینده از حد تواتر گذشته و معتبرترین مدارک و اسناد تاریخی برآن دلالت دارد .
امروز از آغاز بعثت پیغمبر اعظم صلی الله علیه و اله وسلم باورکردن خبرهای غیبی آن حضرت آسانتر و منطقی تر است . زیرا در آن زمن هنوز گذشت زمان صحت و درستی آن اخبار را تایید نکرده بود و هر چه ما به سوی عصر پیغمبر برگردیم و تاریخ را بسوی گذشته ورق بزنیم زمینه این باور کمتر می شود  و بعکس هرچه جلو بیائیم و تاریخ اسلام را از آغاز بسوی آینده آن ورق بزنیم فکر و وجدان ما برای پذیرفتن این اخبار آماده تر و ایمان ما کاملتر می گردد .
گذشت زمان و حوادث آینده روشن کرد که پیامبر اسلام آینده را در روشنایی وحی پیش بینی کرده و می دیده و هرچه جلوتر آمدیم این روشنایی بیشتر شد .
آنگاه که این آیه را تلاوت می کرد : وان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فاتوا بسوره من مثله و ادعو اشهدائکم من دون الله ان کنتم صادقین فان لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوالنارالتی و قودهاالناس و الحجاره اعدت للکافرین ( البقره ۲۳-۲۴)، و آن زمان که می خواند :‌ لئن اجتمعت الانس و الجن علی ان یاتوا بمثل هذا القرآن لایاتون بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهیرا ً ( الاسراء – 88) آنروز که صدو چهارده سوره قرآن را صدو چهارده معجزه جاودان اعلام می کرد .  وخبر میداد هرگز مانند یکی از این سوره ها هم نتوانید بیاورید و جن و انس از آوردن بمانند قرآن ناتوانند .
آنروزگاری که پیغمبر به مسلمانان می فرمود : شما کلمه توحید را بگویید و خدای یگانه را بپرستید تا عرب تسلیم شما شود و گنج های کسری و قیصر به دست شما افتد و کشورها را فتح کنید.
آنروزکه می فرمود : زمین برای من جمع شد و خاور تا باخترش را به من نشان دادند و ملک امت من به آنچه برایم جمع گردید خواهد رسید . آنروزکه از فتح مکه ، بیت المقدس ، یمن ، شام و عراق ،‌مصر و ایران سخن می گفت و آن روز که در مکه به مشرکین فرمود اجساد شما در (قلیب ) افکنده می شود و از حال ابی سفیان خبر میداد که جنگ احزاب را برپا مینماید .
درآنوقتی که از فتح خیبر به دست علی علیه السلام خبر می داد و ابی ذر را از آینده اش باخبر می ساخت که تنها زندگی خواهی کرد و تنها از دنیا خواهی رفت .
آنزمن که پیش از جنگ بدر از کسانیکه از سپاه کفار در بدر کشته می شوند اطلاع میداد و می فرمود : اینجا فلان کشته می شود و در این زمین فلان و یکایک کفاری را که در جنگ بدر کشته شدند نام برد .
در آن زمن که به عمار می فرمود : تو را گروه یاغی می کشند و به دختر عزیز و گرامیش فاطمه علیها السلام می فرمود : تو اول کسی هستی از اهل بیت من که به من ملحق خواهی شد و به زنان خود می گفت :‌کدام یک از شمااست که سگان خواب بر او بانگ زنند و سوار برشتر گردد و در اطراف او خلق بسیار کشته شوند و به عایشه فرمود : نگاه کن که تو آن زن نباشی و طبق روایت بیهقی در (المحاسن و المساوی ۷۶ ج ا ) به او فرمود : چگونه ای حمیرا آنگاه که سگان حواب بر تو بانگ زنند و تو چیزی را طلب می کنی که از آن برکناری و به زبیر از جنگ جمل و طرفیت او با علی علیه السلام خبرداد .  
آن روز که شهادت یافتن علی وحسن و حسین را صریحاً‌ اعلام می فرمود و در آن زمان که از جنگ علی با ناکثین و قاسطین و مارقین خبر می داد و قتل ذوالثدیه خارجی را در جنگ نهروان و خصوصیات و نشانی هایش را پیش بینی می کرد و از فتنه های بین امیه و بنی الحکم و حکومت آنان و شهادت اهل عذرا ( حجرو اصحاب او) مردم را مسبوق می ساخت .
آنروزها مسلمانان همه این خبرهای غیبی را باور می کردند چون پیغمبر خدا از آن خبر داده بود . چون ایمان برسالت خبر دهنده داشتند ، چون معنی قبول رسالت و نبوت ایمان به صحت و درستی خبرهای پیامبر از غیب است ولی هرچه اسلام جلوتر آمد و صفحات تاریخ ورق می خورد این خبرهای غیبی بیشتر توجه مردم را جلب کرد و آنهایی که کم باور بودند هم باورشان زیاد و ایمانشان محکم و استوار گردید .
خطباء‌و بلغاء  عصر رسالت از آوردن مثل سوره ای از سوره های قرآن عاجز شدند ، و تا زمان ما که یکهزارو چهارصد سال از آغاز نزول قرآن گذشته و این همه دانشمندان سخنور و ادبا و بلغا و سخندانان مشهور که در این چهارده قرن دنیا بخود دیده و اکنون د رجهان از مسیحی ها و دشمنان اسلام از عرب های مسیحی و دیگران سخن شناسان و سخنوران و فصحاء‌بسیار هستند کسی نیست که بتواند حتی مانند یکی از سوره های سه آیه ای قرآن بیاورد ، اعجاز قرآن و صدق این خبر غیبی از زمان پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم آشکارتر گشته زیرا اگر امکان داشت با شدت دشمنی و خصومتی که با اسلام دارند تاکنون صدها کتا بمانند قرآن تألیف شده بود . اگر امکان داشت دستگاههای استعماری مسیحی شرق   و غرب و مؤسسات تبلیغی آنها و سائر دشمنان اسلام چنین موضوعی را در مسابقه گذارده و با تعیین ملیاردها جائزه آنرا عملی می ساختند.
غزوه بدر جلوآمد و کسانیکه پیغمب ر(ص) نام برده بود کشته شدند و اجسادشان را در (قلیب ) افکندند ، جنگ احزاب را ابوسفیان برپا کرد . پیغمبر اکرم مکه را فتح کرد و به زودی مسلمانان بیت المقدس ، شام ،‌عراق و مصر و ایران و کشورهای دیگری را فتح نمودند . خیبر به دست علی (ع) فتح شد . ابوذر در ربذه ، تنها از دنیا رفت . عمار را سپاه معاویه که همان فئه باغیه بودند کشتند . حجر و اصحابش را به امر معاویه در عذراء دمشق شهید کردند . بعد از پیغمبر اول کسی که از خاندان آن حضرت از دنیا رفت و به او ملحق  شد فاطمه زهرا بود .امیرالمومنین و حسن و حسین به همان تفصیلی که پیغمبر خبر داده بود شهید شد ند . علی (ع) با ناکثین و قاسطین و مارقین جهاد کرد و ذوالثدیه در جنگ نهروان کشته شد . عایشه جنگ جمل را بر پا کرد و در حوأب سگان بر او بانگ کردند و خلق بسیار را بکشتن داد . بنی امیه بر مردم تسلط و بنی الحکم سلطنت یافتند و اسلام روز سرخی را که پیغمبر اعظم خبرداده بود ازستم آنهادید.
این خبرهای غیبی و اخبار غیبی بسیار دیگر به تدریج و مرور زمان واقع شد و علاوه براینها صدها خبرهائی که وصی و جانشین و باب علم آن حضرت علی (ع) و سایر ائمه از غیب خبردادند مطابق واقع از آب درآمد .
بعداز این مقدمه می گوئیم ما می بینیم ده ها بلکه صدها از خبرهایی که پیغمبر از غیب داده به شهادت معتبرترین مدارک و شواهد تاریخی یکی پس از دیگری واقع شد که اگر یک شخص عادی هم فرضاً‌ یکدهم یا یکصدم این خبرها را داده بود در صحت سائر اخبار او تردید نمی کردیم و باور می نمودیم . پس چگونه ممکن است که در صحت اخبار آن حضرت از حوادث آخر الزمان و امتحانات شدیده و آزمایشهایی که این امت در پیشدارد  و منتهی به ظهرو حضرت مهدی ولی عصر (عج) می شود تردید داشته باشیم . تعداد خبرهای غیبی آن حضرت به قدری زیاد است که را ه یافتن شک در آنها برای کسیکه از عقل و فکر مستقیم با بهره باشد عاده محال است و هرکس تواریخ اسلام را که مضبوط است و محفوظ ،‌مطالعه کند این دعوی را تصدیق خواهد کرد .
با این وصف چرا ما در ظهور حضرت مهدی (عج) که پیغمبر اکرم و اوصیاء محترم صلوات الله علیهم با تاکیدات بلیغه و در ضمن اخبار متواتره از آن خبر داده اند شک و تردید داشته باشیم .
ایمان به این ظهور لازم ایمان به نبوت پیغمبر ، صحت و درستی خبرهای غیبی آن حضرت است و از آن جدا نیست .
آن مسلمانهایی که در آغاز بعثت هنوز وقوع این خبرها را ندیده بودند در صحت خبرهای پیغمبر تردید نمی کردند چگونه ما با انکه وقوع بسیاری از آنها را دیده و یا به نقل یقین آور شنیده ایم تردید کنیم.
حتی افرادی مانند معاویه و عمر و عاص درستی این اخبار را نمی توانستند انکار کنند چرا ما که امروز علاوه بر اخبار پیغمبر صادق مصدق و اوصیاء  او این شوها قطع آور را نیز داریم ایمان نداشته باشیم ؟
مسلمانهای صدر اول اسلام در خبر پیغمبر از نزول عیسی و ظهور مهدی و فتن آخرالزمان شک نداشتند و همه معتقد بودند و ایمان داشتند که این اخبار صددرصد مطابق واقع و حقیقیت است بعد که مرور زمان و گذشت اعصار آنچه را پیامبر اعظم خبر داده بود به موقع و در وقت خود نشان داد در صحت آن قسمتی که باید در آینده های دیگر واقع شود شک و تردید هرگز راه نخواهد یافت .
اگر یک نفر به شما اطلاع بدهد : فردا شخصی از فلان شهر با این علامات و نشانیها خواهد آمد و یک ماه دیگر ده نفر با این علامات وارد می شوند و پنج ماه دیگر پانصد نفر می آیند و یکسا ل دیگر هزارنفر می رسند و دو سال دیگر در آن شهر انقلاب می شود و حکومت تغییر می کند و بیست سال دیگر در آنجا جنگ رو ی میدهد و پنجاه سال دیگر زمامدار آنجا رامی کشند و صدسال بعد … و دویست سال بعد …
شما این خبرهارا هرچند تصدیق نمی کنید ردهم نمی نمایید چون راه نفی احتمال صحت آن بر شما بسته است تا فردا صبر می کنید اگر آن شخص اول با آن نشانیها و علامات آمد تعجب می کنید و احتمال صحت خبرهای دیگر نزد شما قوت می گیرد .
یکماه بعد که آن ده نفر آمدند احتمال شما تقریباً مبدل به قطع و یقین به درستی خبرهای او می شود .
خبر سیم که واقع شد دیگر یقین شما ثابت می شود .
و بعدا زخبر چهارم و پنجم اگر کسی صحت این اخبار ار انکار نماید و وقوع آنرا بعید شمارد او را غیر متعارف و شکاک می شناسید .
پس هرچه خبرهابیشتر با واقع منطبق شود خبر ششم و هفتم و هشتم و نهم و … یقین وایمان شما قوت و ثباتش بیشتر می گردد .
اکنون می گوییم پیغمبری که صادق و مصدق است و پیامبری او به معجزات و دلائل علمیه و عقلیه ثابت شده است . پیغمبری که ده ها و صدها خبرهای او ا ز غیب صورت وقوع یافته و همخ چنین اوصیاء‌ او خصوص علی بن ابیطالب به نقل کتب معتبره شیعه و اهل سنت خبرهای بسیار از غیب داده اند که : اگر از دنیا باقی نماند مگر یک روز خدا آن روز را آنقدر طولانی سازد تا مهدی ظهور کند و جهانرا پر از عدل و داد سازد پس از آنکه از جور و ستم پرشده باشد و خصوصیات و نشانه های این ظهور را نیز شرح داده اند .
حال آگر کسی (پناه برخدا ) بگوید خبر پیغمبر و اوصیاء‌او با واقع مطابق نیست یا تردید داشته باشد چه می کند با اقرار و اعتراف به نبوت و پیغمبری او و این همه معجزات و براهین علمی که نبوت “ حضرت را ثابت و محرز ساخته است ؟ چه میکند با ایمانی که به نبوت پیامبر خاتم و نبوت سایر انبیا دارد (چون پیغمبران دیگر نیز ظهور مصلح آخرالزمان را بشارت داده اند ).
چه می کند با این همه خبرهایی که رسول اکرم از غیب داده و به مرور زمان در این چهارده قرن صحت آن تایید و واقع شده است ؟
و اگر بگوید :‌پیغمبر چنین خبری نداده دستش را می گیریم و به کتابخانه اهل سنت و شیعه می بریم و می گوئیم مراجعه کنید به این کتابها و مصادری که از هزار سال پیش تا حال تألیف شده ببینید در چند مورد اخبار و روایات به قدر این مورد رسیده است ؟ 

چند خبر معتبر برای باور شما کافی است ؟
سما که مطالب عمده تاریخی را به نقل یک نفر مورخ قبول می کنید و حوادث مهم جهانی را به گفته یک خبرنگار که صدگونه غرض و مرض دارد می پذیرید در این مورد چند خبر صحیح و معتبر می خواهید تا باور کنید ؟
اگر شخص منصفی باشید خواهد گفت : یک حدیث معتبر هم کفایت می کند و اگر قدری شکاک و دیرباور باشید می گوئید اگر دو سه حدیث باشد بیشتر اسباب اطمینان می شود .
می گوییم : حدیث معتبر از یک و دو و ده و پنجاه و صد و بلکه هزارهم بیشتر است و در صدهاکتاب معتبر حدیث و جوامع اخبار و تاریخ و رجال ضبط و ثبت است .
پس باتوجه و دقت و تامل درآنچه گفته شد هیچگونه شبه و تردیدی باقی نمی ماند که در آخرالزمان برحسب این احادیث و بشارات پیامبر اکرم و اوصیاء‌مکرمین او ظهور مصلح منتظر و مهدی موعود  و کسی که دنیا را پراز عدل وداد کند بعد از آنکه پر از ظلم و جور شده باشد حتمی و واقع شدنی است .
مصلح جهان
یکی از مسائل و اموریکه فرق اسلام برآن اجتماع و اتفاق نموده اند ظهور مهدی اهل بیت حضرت قائم آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین در آخر الزمان است که همه متفق الکلمه انتظار یکقیام روحانی و ظهور مصلحی را میکشند که عدالت اجتماعی و نظام جهان را براساس ایمان به خدا و احکام دین اسلام برقرار سازد و دنیا را از چنگال ستمکاران و جباران نجات بخشد و پرچم عزیز اسلام را در تمام نقاط به اهتزاز درآورد
همه چشم به راهند  و انتظار دارند که شایسته ترین فرزندان پیغمبر قیام کرده آئین توحید و رسم برادری و مساوات اسلامی را زنده نموده بشر را از نعمت آسایش بهره مند سازد و موجبات تفرقه و محرومیت و ناکامی را ازمیان بردارد .
این وعده الهی است و تخلف پذیر نیست دنیا به طرف آن عصر درخشان در حرکت است ، سیر زمان ، گردش دوران هر دم بشر را به چنین روزگاری نزدیک تر می سازد .
ایمان به ظهرو حضرت مهدی علیه الصلوه و السلام و جهانگیر شدن دین اسلام به آیات متعدده ای از قرآن مجید و متواتر ترین روایات و قویترین اجتماعات اتکا و استناد دارد که هر مسلمان معتقد به قرآن و رسالت پیغمبر اسلام باید به این ظهور ایمان راسخ و ثابت داشته باشد .
اگر چه در این مقاله تفصیل و شرح این مطالب ممکن نیست ولی برای توجه خوانندگان محترم تحت چهارعنوان ( ۱- آیات قرآن مجید  2- اجماع و اتفاق مسلمین  3- روایات اهل سنت     4- روایات شیعه ) به طور اختصار توضیحاتی می دهیم .
۱-    آیات قران مجید
در قران‌مجید در آیات کریمه متعدده ای تشکیل یک حکومت جهانی اسلامی و بسط دین اسلام ، غلبه برکلیه ادیان و زمامداری صلحاء و ارباب لیاقت را خداوند وعده فرموده است که از آن جمله این آیات است :
« وقاتلوهم حتی لاتکون فتنه و یکون الدین کله لله »   (انفال : ۳۹).
« هوالذی ارسل دسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله »    (توبه :۳۳ فتح :۲۸ صف : ۹ ) .
« یریدون ان یطفئوا نورالله بافواههم ویابی الله الا ان یتم نوره »  ( توبه : ۳۲ ) .
یرید الله ان یحق الحق بکلماته و یقطع دابرالکافرین » (انفال : ۷)
« وقل جاء الحقو زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا »  (اسراء‌: 81)
«و لقد کتبنا فی الزبور من بعدالذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون » (انبیاء : ۱۰۵ )
« وعدالله الذین امنوامنکم و عملواالصالحات لیستخلفنهم فی الارض »  ( نور :۵۵)
« و لقدسبقت کلمتنالعبادناالمرسلین  انهم لهم المنصورون و ان جندنا لهم الغالبون » ( صافات : ۱۷۳-۱۷۱)
« انا لننصر رسلنا و الذین آمنوا فی الحیاه الدنیا » (غافر :‌51 )
« کتب الله لاغلبن انا ورسلی ان الله قوی عزیز »  ( مجادله : ۲۱ )
و آیات دیگر که تاویل آنها هنگام ظهور حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه آشکار شود دلالت دارند بر غلبه اسلام بر سایر ادیان و غلبه اهل حق بر اهل باطل و حتمی بودن غلبه انبیاء‌و اتمام نور خدا که این معانی به طور مطلق تا حال ظاهر نشده و این آیات تحقق آنرا در آخر الزمان بشارت می دهد .
خداوند وعده داده که البته پیغمبران را غالب سازد و یاری کند و معلوم است که این نصرت و غلبه فقطی نصرت و غلبه در آخرت نیست برای اینکه می فرماید ( فی الحیاه الدنیا ) و نصرت و غلبه انبیا بر قوم خودشان و پیشرفت کار آنها در عصر خودشان هم نیست زیرا دعوت بسیاری از پیغمبران در قومشان اثر نبخشید بلکه بعضی از آنها کشته شدند .
این نصرت و غلبه نصرت و غلبه مقصد و هدف ودعوت آنها است که بر طبق ظاهر آیات مقید بمرتبه ای نیست و نصرت و غلبه مطلق است .
همچنین است اتمام نور ، به معنی آنکه خدا نور خود را تمام می گرداند در مقابل آنهائیکه می خواهند نور اورا خاموش کنند و مانع ا زپیشرفت اسلام شوند این است که دین را جلو می برد و بر قلمرو اسلام می افزاید و اتمام آن وقتی است که اسلام تمام جهان را بگیرد . 
چنانکه معنی استخلاف مؤمنین در زمین و وارث شدن آنهازمین را هم استخلاف در تمام زمین و وارث شدن کره ارض است که برای امام زمان و یاران و اصحاب آن حضرت حاصل می شود .
معنی غلبه حق بر باطل به طور اطلاق هم غیر از این نیست که به تمام معنی حق بر باطل پیروز شود و اگر از جهت حجت و برهان غالب باشد ( با اینکه به این معنی همیشه غالب است ) ولی در ظاهر غالب نباشد غلبه مطلق نیست و ظاهر این آیات غلبه مطلق است .
و اما آیه › لیظهره علی الدین کله » که دلالتش برغلبه اسلام واضح است .
ومؤید مستفاد از این آیات است روایاتی که در این خصوص از حضرت رسول (ص) منقول است مثل : لیدخلن هذا الدین علی ما دخل علیه اللیل یعنی : البته این دین در هرکجا شب داخل شده باشد داخل می شود و شاید نکته اینکه فرمود « علی ما دخل علیه اللیل »  و نفرمود « علی ما دخل علیه الیوم او الشمس » تشبیه دین به آفتاب باشد که همان طور که روز و آفتاب در هر کجا که شب رفته باشد وارد می شود خورشید عالمتاب اسلام نیز به تمام اماکن پرتو افکن خواهد شد و تاریکی کفر و شرک و ضلالت رانابود خواهد ساخت همانطور که آفتاب تاریکی شب از میان می برد .
۲-    اجماع  مسلمین
اگر مقصود از اجماع و اتفاق شیعه باشد که محتاج به ذکر نیست و همه می دانند که از ضروریات مذهب امامیه ظهور قائم آل محمد فرزند حضرت امام حسن عسکری است و اگر مقصود اتفاق عامه مسلمین از شیعه و سنی باشد برای اثبات آن عبارت یکی از متتبع ترین علماء‌اهل سنت علامه معتزله ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه ( طبع مصر ج ۲ ص ۵۳۵ ) کافی است که می گوید ک
« قدوقع اتفاق الفریقین من المسلمین اجمعین علی ان الدنیا و التکلیف لا ینقضی الا علیه » یعنی :‌اتفاق سنی و شیعه بر این است که دنیا و تکلیف منقضی و تمام نشود مگر برآنحضرت یعنی بعد از ظهور آن حضرت.
کسانیکه در تاریخ تتبع دارند می دانند که ظهور مصلح منتظر و مهدر آل محمد علیه الصلواه و السلام آنچنان مورد اتفاق ومسلّم نزد تمام مسلمین بوده که از همان قرن اول هجری تا حال در مقام رد ادعاء‌افرادی که ادعا مهدویت کردند یا این ادعاء‌را به آنها نسبت دادند اصل ظهور قائم آل محمد (ع) را کسی انکرا نکرد زیرا برخلاف اجماع مسلمین و انکار اخبار قطعیه صادره از پیغامبر (ص) بود . بلکه در مقام رد آنها به فاقد بودن اوصاف وعلاماتی که برای مهدی موعود در اخبار و احادیث مذکور است استناد می جستند .
چنانچه چهارنفر از بزرگان علماء مذاهب چهارگانه اهل سنت . ابن حجر شافعی مؤلف ( القول المختصر ) وابوالسرور احمد بن ضیاء الحنفی ، محمدبن احمد مالکی و یحی بن محمد حنبلی در جواب استفتائی که از ایشان شده و در باب (۱۳) از کتاب (البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان ) عین فتاوای آنهارا نقل کرده همین روش را انتخاب نموده و به صحت اصل ظهور مهدی در آخرالزمان و اینکه عالم را پراز عدل و داد کند وعیسی به آن حضرت اقتدا نماید و اوصاف دیگر آن حضرت رسماً فتوای محکم و مستدل و قاطع داده اند حتی شاعر بنی امبه حکیم بن عیاش کلبی نیز در رد نسبتی که به جناب زیدبن علی بدون رضایت آن جناب داده شده بود ( و او را مهدی خوانده بودند ) گفته :
ولم ارمهدیا علی الجذع یصلب
مقصودش این است که آن مهدی که ظهور می کند مستولی برممالک و فاتح کشورها می گردد و عدل و داد را بسط می دهد پس چگونه ممکن است جناب زید که مصلوب شد مهدی باشد .
۳-    احادیث اهل سنت
محدثین بزرگ اهل سنت که ذکر اسامی آنهاو کتب ومصنفات ایشان در این مقاله سخن را طولانی می سازد احادیث راجع به ظهور حضرت مهدی را تخریج نموده اند و از جماعتی از صحابه و جمع کثیری از تابعین راجع به ظهور آنحضرت روایات بسیار نقل کرده اند و بعض ایشان در تخریج این احادیث کتاب خاص نوشته اند و گروه بسیاری از آنان تواتر این روایات را صریحاً  تصدیق کرده اند و آنچه در کلمات بسیاری از ایشان مصرح است این است که نه فقط اصل ظهور مهدی (ع) به روایات متواتره از پیغمبر اکرم ثابت و قطعی است بلکه به تواتر ثابت است که آن حضرت زمین را پر از عدل و داد کند و عیسی از آسمان نزول کرده به آن حضرت اقتدا نماید . و تمام جهان را فتح کرده و احکام قرآن رانشر دهد .
علاوه بر این بسیار از محققین علماء‌عامه  در اشعار و قصاید یا کتب و تصنیفاتشان ایمان خود را به اینکه حضرت مهدی همانیگانه فرزند امام حسن عسکری علیه السلام است اظهار داشته اند که ما د رکتاب «منتخب الاثر» در باب اول از فصل سوم تصریحاتی از بیش از شصت نفر علماء اهل سنت را جع به ولادت یا غیبت و امامت آن حضرت را ضبط کرده ایم و هر منصفی مجموع این اعترافات را ملاحظه کند برایش جای شبهه باقی نخواهد ماند .
۴-    روایت و اخبار شیعه
به طور کلی احادیث که از طرق شیعه روایت شده معتبرترین روایات است زیرا از عصر حضرت رسول اکرم تا حال کتابت حدیث ضبط و حفظ و روایات در بین ایشان منقطع نشده و هم اکنون بعضی کتب که د رنیمه اول و دوم هجرت نوشته اندموجود و محل مراجعه است و اولین کتاب ایشان همان کتابی است که باملاء رسول الله و خط امیرالمومنین علی (ع) می باشد و در اخبار مکرر دیده می شود که ائمه در نقل احادیث و بیان احکام به آن استناد می جستند .
روایات شیعه با روایات دیگران فرق دیگر نیز دارد و آن این است که روایات شیعه از ائمه اهل بیت که علم و زهد و تقوی وفضیلت ایشاننزد فریقین مسلم است اخذ شده و بمقتضای « اهل البیت ادری بما فی البیت » طبعاً‌ نقل آنهامحکمتر و از اشتباه دوراست و بالاخره سومین جهتی که روایات شیعه را در بالاترین درجه اعتبار قرارداده و در حقیقت پشتوانه این روایات است احادیث متواتره ثقلین و احادیث سفینه و احادیث امان و روایات دیگر است که امت را ارجاع به ائمه معصومین از اهل بیت که اعدال قرآن مجید هستند نمده و قول ایشان را امان از ضلالت معرفی کرده و دلالت برخالی نبودن زمان از وجود امام معصوم از اهل بیت دارد .
بنابراین احادیثی که ا زائمه طاهرین صادر شده از راه بناء‌عقلاء بر احتجاج و عمل به خبر واحد در اعلی درجه اعتبار است زیرا اختصاص و ارتباطی را که ائمه طاهرین با پیغمبر اکرم (ص) داشته اند احدی از صحابه و تابعین نداشتندو از طریق حدیث متواتر ثقلین شرعاً‌ نفس اقوال و گفته های ایشان مأخذ و مستند است و بر امت مراجعه و اخذ از ایشان که از قران جدا نمی شوند و معصومند فرض و واجب می باشد .
بعد از بیان این مقدمه کوتاه که درکتابیکه در بیان وجوب پیروی از اهل بیت و اخذ علم از ائمه نگاشته ایم شرح و تفصیل آنرا داده ایم – می گوییم :
از طرق شیعه راجع به ظهور حضرت ولی عصر قائم آل محمد – عجل الله تعالی فرجه – معتبرترین روایات در کتب مشایخ و محدثین ایشان که از همان قرن اول هجرت تا حال تالیف شده موجود است  مانند روایات کتب اصولی که پیش از ولادت حضرت قائم تالیف شده مثل کتاب مشیخه حسن بن محبوب (متوفی ۲۲۴) و کتاب سلیم بن قیس ( متوفی ۷۰ یا ۹۰ )
روایاتی که بسیار از آنها هریک برای اثبات امامت امام زمان یگانه فرزند عزیز و گرامی امام حسن عسکری کافی و قطع آور است روایاتی که از لحاظ پیشگویی هایی که در آنها شده و وقوع یافته از معجزات اولیاء دین و اخبار آنان از مغیبات شمرده می وشد روایاتی که در آنهاخصوصیات این ظهور و شرائط وعلامات آن به طور واضح بیان شده است . 
این روایات فوق تواتر واحصاء آن جز برای اشخاصی که تتبع و احاطه کامل داشته باشند ممکن نیست .
خوانندگان عزیز ! این سخنان حرف نیست . ادعاء نیست و بیان حقیقت و روح واقع است علاوه بر تمام جوامع حدیث صدها کتا بو مصنفات بزرگان محدثین ایشان د رخصوص موضوع دلیل و برهان این سخنان است .
مانند کتاب « المهدی » تالیف عیسی بن مهران مستعطف از بزرگان قرن سوم و کتاب قائم و غیبت فضل بن شاذان و غیبت عبدالله بن جعفر حمیری از اکابر قرن سوم و کتاب غیبت و ذکرالقائم تالیف ابن اخی طاهر (متوفی ۳۵۸) و کتاب غیبت محمدبن قاسم بغدادی معاصر ابن همام (متوفی ۳۳۳ ) و اخبار القائم علان رازی کلینی خال کلینی معروف ( متوفی ۳۳۹) و اخبار المهدی تالیف جلودی ( متوفی ۳۳۲ ) و غیبت نعمانی از اعلام قرن چهارم و غیبت حسن بن حمزه مرعشی (متوفی ۳۵۸ ) و دلائل خروج القائم تالیف ابی علی حسن بن محمد صفاری بصری از اعلام قرن سوم و کتاب ذکر القائم من آل محمد تالییف احمدبن رمیح المروزی و اخبار القائم تالیف ابی علی احمد بن محمد الجرجانی از قدما محدثین  و الشفاء و الجلاء احمدبن علی رازی و ترتیب الدوله تالیف احمدبن حسین مهرانی و کمالدین و کتاب غیبت کبیر تالیف صدوق (متوفی ۳۸۱) و غیبت ابن جنید ( متوفی ۳۸۱) و غیبت مفید ( متوفی ۴۱۳) و غیبت سید مرتضی (متوفی ۴۳۶) و غیبت شیح طوسی ( متوفی ۴۶۰) و التاج الشرفی تالیف اسعدآبادی معاصر سید مرتضی و کتا ب« مانزل من القران فی صاحب الزمان »‌تالیف عبدالله بن عیاش ( متوفی ۴۰۱) و فرج کبیر تالیف محمدبن هبه الله طرابلسی شاگرد شیخ طوسی و برکات القائم و تکمیل الایمان و  بغیه الطالب و تبصره الاولیاء‌و کفایه المهدی و اخبار القائم و اخبار ظهور المهدی و الحجه الباغه و نثبیت الاقران و حجه الخصام و الدرالمقصود و اثبات الحجه و اتمام الحجه و اثبات وجود القائم و  مولدالقائم و الحجه فیما نزل فی الحجه و الذخیزه فی المحشر و السلطان المفرج  عن الایمان و سرور اهل الایمان و جنی الجنتین و سیزدهم بحار و غیبت عوالم و صدها کتاب دیگر که ذکر نام آنها و اسامی مؤلفین موجب کمال تطویل خواهد شد .
و فقط بعض مواردی راکه این روایات به تواتر قطعی راجع به اوصاف حضرت مهدی (ع) و علائم ظهور آن جناب بر آن دلالت دارد به طور فهرست یادآور می شویم و بحث  و توضیحات لازم را در اطراف هر یک از این موارد را به موقع و فرصت دیگری موکول می کنیم .
در اینجا یادآور می شویم که دلایل دیگر از عقل و نقل بر وجود امام عصر عجل الله تعالی فرجه نیز اقامه شده که ما در این مقاله در صدد بیان آن نبوده ایم و اجمالاً  همه آن ادله عقلیه و نقلیه که در امامت عامه دلالت دارند بر لزوم وجود امام معصوم در تمام اعصار و وجوب معرفت امام و اینکه زمین خالی از وجود حجت نمی ماند که لوبقیت الارض بغیر حجه لساخت باهلها بر وجود حضرت صاحب الزمان و امامت آن حضرت نیز دلالت دارند و اگر در مقام استدلال فقط همان براهین امامت عامه را مستند قرار دهیم در اثبات امام عصر (عج) و بقاء آن حضرت در پشت پرده غیبت کافی خواهد بود .

طول عمر از نظر تاریخ
از نظر تاریخ نیز عمر طولانی مورد تایید است و تواریخی که در دست داریم اشخاص بسیاری را نشان مید هند که از عمر طولانی و زندگی بلند برخوردار شده اند .
یکی از کتابهایی که به خصوص در تاریخ زندگی و شرح احوال معمرین نگاشته شده و یکی از مآخذ و مصادر و کتب معم تراجم و رجال به شمار می رود کتابی است که ابو حاتم سجستانی متوفی ۳۵۰ به نام (المعمرون ) تالیف کرده است این کتاب که  اخیراً  هم با فهرست و اسلوب عالی طبق شده سوابق تاریخی طول عمر را به طور کامل و مبسوط روشن می سازد .
ما هم از هر نظر که ملاحظه کنیم حتی تواریخ عهد باستان را هم اگر جلو بیاوریم یا علم قدیم و فلسفه یونان را مستند قرار دهیم و یا آنکه به علوم جدیده اعتماد نمائیم و یا باخبار انبیا و پیامبران اتکا واستناد نمائیم همه امکان طول عمر و وقوع آنرا تصدیق و اثبات می نمایند و آنرا خارق عادت و اعجاز یعنی بیرون از قوانین و نوامیس طبیعی عالم نمی شمارند .
بلی چون افرادی که عمر طولانی کرده اند نادرند قدری نامأنوس و جالب توجه است . در صورتیکه از نظر عمیق علمی باید گفت این عمرهای کوتاه خلاف سنن خلقت و قواعد اصلیه عالم طبیعت است و اگر عوارضی که گفته شد مانع نبود بادی عمر کوتاه خلاف عادت شده باشد .
اما طول عمر حضرت ولی عصر ارواح العالمین له الفدا.
ما می گوییم اصلاً  طول عمر ایشان اگر چند هزارسال دیگر و بیشتر برآن افزوده شود نباید مورد حرفو محل شبهه باشد زیرا امکان ذاتی و امکان وقوعی طول عمر ثابت و مسلم است حال ما چه امکان طبیعی طول عمر و وقوع آن را ثابت کنیم ( چنانچه ثابت است ) و چه امکان آنرا ثابت ندانیم و عمر طولانی را یک امر خارق العاده و معجزه بشماریمو درمورد طول عمر ایشان اگر ایمان به خدا قدر و توانائی و صحت نبوات داریم نباید تردید کنیم .
مسئله طول عمر آن حضرت مسئله ای است که صدها حدیث بر آن دلالت دارد و مشیت ازلیه الهیه برآن تعلق گرفته است .
هر کس خدارا قادر و توانامی شناسد باید آنرا باور کند و هرکس العیاذ بالله خدارا عاجز می شمارد و عجز را نقص و از صفات سلبیه حق نمی داند هر چه دلش می خواهد بگوید . اما ما می گوئیم عجز نقص است و ناقص محتاج است و محتاج واجب الوجود نمی باشد .
حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه را در این دوران عمر طولانی مکرر مردمان بزرگ که از صفای باطن و استعداد خاص بهره مند بوده اند زیارت و مشرف به ملاقات و نعمت دیدارش شده اند .
در اینموضوع سخن از امکان طول عمر و عدم امکان بی مورد است و به نظر ما اصلا از ابتدا بی جهت جواب این سئوال را در مباحث راجع به طول عمر آنحضرت وارد کرده اند .
آنکه فرضاً  می گوید طول عمر محال عقلی است و عقلاً  امکان ناپذیر است یا می گوید محال طبیعی است باید برهان و دلیل بیاورد مع ذلک ما ثابت کردیم که عمر بسیار طولانی نه محال عقلی و ذاتی است و نه استحاله وقوعی در آن فرض می شود و نه محال طبیعی است .
باز می گوئیم : ما آنچه را از گفتار دانشمندان و نتایج کاوشها و آزمایشهای علمی علماء  غرب نقل کردیم برای روشن شدن ذهن بعضی از صاحبان افکار سطحی و افراد کم اطلاع بود که بدانند امکان طبیعی طول عمر مورد قبول علماء‌بزرگ شرق وغرب است .
اما درمورد طول عمر امام زمان ارواحنا فداه فرضاً‌ هم امکان طبیعی طول عمر ثابت نباشد تکیه ما بر قدرت خدا و ارداده باریتعالی است و از این که طول عمر آن حضرت خارقالعاده هم باشد هیچ شبهه ای وارد نمی دانیم . زیرا مسئله خارق العاده عادات و ایمان بمعجزه اساس قبول و پذیرش نبوت است . تمام معجزات پیغمبران امور خارق العاده است و این کسانی که در این موضوع استبعاد می کنند در مورد معجزات حرفی ندارند و تسلیم هستند . چه فرق می کند . احیاء موتی وزنده کردن مردگان و قلب عصا بثعبان و پیدایش ناقه از سنگ و نزول مائده از آسمان و سخن گفتن کودک در گهواه و ولایت عیسی بدون پدر با عمر بسیار طولانی .
اگر امکان طبیعی طول عمر را علم تصدیق می کند . امکان طبیعی بعضی معجزات را تصدیق نکرده است پس چگونه درآن شک می کنیم با اینکه این را قبول داریم .
ما می گوئیم به هر حساب که باشد ایراد یا استبعاد طول عمر حضرت قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه بی وجهاست و اگر تمام عقلا جمع شوند و بخواهند در ایراد به طول عمر آن حضرت یک سخن خردپسند و دلیل معقولی درست کنند ممکن نیست .
خدا فرموده و پیغمبر خبرداده و ائمه طاهرین هم مژده داده اند که حضرت حجت عصر فرزند حضرت امام حسن عسکری علیهم السلام همان کسی که در بامداد روز نیمه شعبان سال ۲۵۵ عالم را به نور جمال خود منور ساخت بعد از غیبت بسیار طولانی که مردم در امر آن حضرت در حیرت و سرگردانی واقع می شوند و اکثر به شک و تردید می افتند و عالم پر از ظلم و جورو فشار و ناراحتی و فساد و انواع نگرانیها می شود ظهور می فرماید و جهان را پر از عدل و داد می کند و در دنیا یک حکومت جهانی تشکیل می دهد و قانون واحد اسلام را همه جا اجرا می سازد و در سراسرعالم عدالت اجتماعی و بر اساس تعالیم قران برقرار می نماید .
با اینکه این بشارتها قطعی و مسلم و متواتر است ، خداوند هم بر هر کار قادر و تواناست دیگر جای شبهه نیست . جای شک و تردید هم نیست .
این استبعادات طول عمر و سرّ غیبت همه از وساوس شیطان است و چنانچه توضیح داده شد به هر نحو که د رطول عمر نظر بدهیم استبعاد طول عمر حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه صحیح نیست . علم و عقل و نقل و قران و احادیث و کتابهای دینی ملل دیگر و آراء  و نظر دانشمندان قدیم و جدید و تجربه همه پشتیبان و مؤید عقیده ما می باشند .
اللهم انانرغب الیک فی دوله کریمه تعزبها الاسلام و اهله و تذل به االنفاق و اهله ، و تجعلنا فیها من الدعاه ابی طاعتک و القاده الی سبیلک و ترزقنا بها کرامه الدنیا و الاخره .

دانلود کتاب






مطالب مشابه با این مطلب

    فضائل و خواص تلاوت سوره طه

    فضائل و خواص تلاوت سوره طه ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۲ امتیازs آثار و برکات خواندن سوره طه/ فضیلت و خواص آیات قدرتمند سوره طه : این سوره،اوّلین سوره ای است که ماجرای حضرت موسی علیه السلام را به تفصیل بیان نموده و حدود هشتاد آیه […]

    راه هایی برای کاهش فشار قبر

    راه هایی برای کاهش فشار قبر ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز راه هایی برای کاهش فشار قبر/ چطور فشار قبر کمتری داشته باشیم؟ منظور از مرگ تنها قرار دادن بدن در یک تکه زمین کنده شده نیست بلکه انتقال انسان به عالم برزخ است. اولین […]

    چگونگی خواندن نماز والدین

    خواندن نماز والدین یکی از حقوقیست که والدین چه در زمان حیات و چه پس از وفات شان بر گردن فرزندان خود دارند. این نماز را بخوانید تا هم والدینتان را شاد کنید و هم فرزندانتان بعدها برای خودتان بخوانند.

    چرا امام حسین جنگ را از تاسوعا به عاشورا انداخت ؟

    چرا امام حسین جنگ را از تاسوعا به عاشورا انداخت ؟ ۴٫۱۳/۵ (۸۲٫۵۰%) ۸ امتیازs چرا امام حسین جنگ را از تاسوعا به عاشورا انداخت ؟ در تاریخ آمده است که حضرت ابا عبدالله وقتی لشکر عمربن سعد در روز تاسوعا قصد شروع جنگ […]

    سریع الاجابه ترین دعاها

    سریع الاجابه ترین دعاها ۳٫۸۳/۵ (۷۶٫۶۷%) ۱۲ امتیازs استجابت دعا، مانند هر پدیده‌ی دیگری، قوانین ، آداب و شروطی دارد که با وجود آن آداب و شرایط است که دعا به اجابت می‌رسد .

    دعاهای مجرب برای رفع گرفتاری مختلف

    دعاهای مجرب برای رفع گرفتاری مختلف ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۳ امتیازs عرفا و بزرگان دین دستورالعمل ها و اذکار مختلفی را پیرامون دعا برای رفع مشکلات و گرفتاری های دنیوی و سلوکی و نیز برآورده شدن حاجت بیان نموده اند که در ادامه بررسی می […]




هو الکاتب


پایگاه اینترنتی دانلود رايگان كتاب تك بوك در ستاد ساماندهي سايتهاي ايراني به ثبت رسيده است و  بر طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند و به هیچ ارگان یا سازمانی وابسته نیست و هر گونه فعالیت غیر اخلاقی و سیاسی در آن ممنوع میباشد.
این پایگاه اینترنتی هیچ مسئولیتی در قبال محتویات کتاب ها و مطالب موجود در سایت نمی پذیرد و محتویات آنها مستقیما به نویسنده آنها مربوط میشود.
در صورت مشاهده کتابی خارج از قوانین در اینجا اعلام کنید تا حذف شود(حتما نام کامل کتاب و دلیل حذف قید شود) ،  درخواستهای سلیقه ای رسیدگی نخواهد شد.
در صورتیکه شما نویسنده یا ناشر یکی از کتاب هایی هستید که به اشتباه در این پایگاه اینترنتی قرار داده شده از اینجا تقاضای حذف کتاب کنید تا بسرعت حذف شود.
كتابخانه رايگان تك كتاب
دانلود كتاب هنر نيست ، خواندن كتاب هنر است.


تمامی حقوق و مطالب سایت برای تک بوک محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.


فید نقشه سایت


دانلود کتاب , دانلود کتاب اندروید , کتاب , pdf , دانلود , کتاب آموزش , دانلود رایگان کتاب

تمامی حقوق برای سایت تک بوک محفوظ میباشد

logo-samandehi