جستجو در تک بوک با گوگل!

تابعيت پايگاه تك بوك از قوانين جمهوري اسلامي ايران

۴۰ درس برای قدرت یافتن در سختی‌های زندگی

529

بازدید

گاهی اوقات برای اینکه بتوانید دوباره متولد شده و مدلی قوی‌تر و باهوش‌تر از خودتان شوید، باید اول کمی از درون فرو بریزید.

برای همه پیش می‌آید که در طول زندگی خود کسی که دوست دارند، به او نیاز دارند، یا چیزی که تصور می‌کردند برایشان می‌ماند را از دست بدهند. اما همین از دست دادن‌هاست که ما را قوی‌تر کرده و به سمت فرصت‌هایی برای رشد و شادی در آینده هدایت می‌کند.

در زیر درس‌های از زندگی برایتان عنوان می‌کنیم که کمکتان می‌کند با درکی بیشتر به جلو پیش روید.



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

۵۲ نکته برای شادی و افزایش بهره وری

779

بازدید

۵۲ نکته برای شادی و افزایش بهره وری ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز
مطمئناً شادی و لذت بیشتر در زندگی، آرزوی همه افراد است. اما آیا کتابی وجود دارد که بتواند راهنمای جامعی برای همه ما باشد؟ مطمئناً نه. این مطلب نیز تنها لیستی از نکاتی است که می تواند به بسیاری از مردم در زندگی کمک کند. بعضی از نکات موارد کلی و عمومی است که ما اغلب فراموش می کنیم. شما می توانید به این مطلب به عنوان یک راهنما که در واقع نکاتی را به شما یادآوری خواهد کرد نگاه کنید. این نوشته یک راهنمای گام به گام نیست؛ همچنین نیازی به یادگیری و انجام کلیه نکات نمی باشد. اما قریب به اتفاقشان ممکن است برایتان مفید باشند. قبل از اشاره به این نکات، لازم است از چند مورد برای برگزیدن نکته های مفید آگاه باشید:

تنها، نکاتی را که تصور می کنید برای شما مفید هستند برگزینید و انتخاب کنید. در اینجا ۵۲ نکته وجود دارد که تک تک آنها ممکن است برای همه کاربرد پذیر نباشند. اما امید می رود، هر کس بتواند حداقل ۱۰ مورد را انتخاب و به آنها عمل کند.



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

نکته های کوچک زندگی

572

بازدید

هر روز به سه نفر اظهار ادب کن ، دست کم سالی یک بار طلوع آفتاب را تماشا کن
سالروز تولد دیگران را به خاطر بسپار…….


نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

۵ درسی که شکست در مورد رهبری به شما می‌آموزد

730

بازدید

چه چیز شما را به رهبری قوی‌تر تبدیل می‌کند و چشم‌انداز لازم برای داشتن دیدی بهتر و کمک به دیگران برای موفقیت بیشتر را برایتان فراهم می‌آورد؟ همان دانش و خردی که در شکست‌هایتان نهفته است. قابل درک است که بیشتر آدم‌ها دوست ندارند درمورد شکست‌هایشان حرف بزنند اما همین شکست‌ها به آنها یاد می‌دهد چطور با سختی‌ها کنار بیایند؛ بعنوان مثال، برای اینکه بفهمید چرا بعضی اتفاقات در مسیر حرفه‌ایتان پیش نیامده و یا چرا برخی روابط یا فرصت‌ها دست نداده‌اند.

شکست سرانجام از شما یک رهبر می‌سازد.
شکست‌ قوی‌ترین منبع برای آگاهی است. به شما درمورد بقا، بازسازی خود و شرکتتان آموزش می‌دهد.
شما می‌توانید از روی تاریخچه شکست‌های افراد، درمورد آنها آگاهی پیدا کنید. اگر واقعاً دوست دارید از فردی بیشتر بدانید، خیلی ساده از او سوال کنید: بزرگترین شکست‌هایتان چه بوده است و چطور توانستید بر آنها چیره شوید؟ اگر نتوانستند حداقل سه شکست برایتان نام ببرند، مطمئنا یا در طول زندگی خیلی به خودشان فشار نیاورده‌اند و یا برای فواید شکست ارزش قائل نیستند و درنتیجه مغرورتر از آن هستند که شکست‌هایشان را بر زبان بیاورند.

شکست یکی از بهترین عوامل توانمندساز در زندگی است. کمی به آن فکر کنید.  اگر هیچوقت در چیزی شکست نخورید، هیچوقت مجبور به اقدام برای اصلاح یا امتحان کردن راه‌های جدید برای استفاده از فرصت‌هایی که قبلاً قادر به دیدن آنها نبودید، نخواهید شد. در آخر، این کاری که شما با شکست می‌کنید است که شخصیت شما بعنوان یک رهبر را تعریف می‌کند. مثلاً آیا شکست را می‌پذیرید یا سعی می‌کنید راهی خلاق برای پوشاندن واقعیت پیدا کنید؟ آیا از خودتان می‌پرسید در طول این دوره شکست چه چیزهایی آموخته‌اید یا تقصیرها را به گردن کس دیگری می‌اندازید یا از دیگران بخاطر شکست خودتان انتقاد می‌کنید؟

رهبری خوب مثل مدیریت خوب به این بستگی دارد که مسئولیت اعمالتان را بپذیرید. خیلی از بهترین رهبران تاریخ هم گاهی با شکست مواجه می‌شدند، مثل توماس ادیسون، بیل گیتس، والت دیزنی و خیلی‌های دیگر. توانایی آنها برای قابل‌تکیه نگه داشتن خود باعث بقایشان شده و از آنها رهبران بهتری ساخت.

در زیر به ۵ درسی که می‌توانید از شکست بگیرید اشاره می‌کنیم که کمک می‌کند رهبران بهتری شوید.

۱. با شکستتان روبه‌رو شده و از آن درس بگیرید.
به جای فرار کردن از شکستتان یا مخفی کردن آن، برای فکر کردن به آن موقعیت زمان بگذارید. هر چه زودتر با آن موضوع روبه‌رو شده و ارزیابی کنید که چه کارهایی را می‌توانستید بهتر انجام دهید و درس‌هایی که می‌توانید از آن شکستتان بگیرید را مشخص کنید.

اگر افراد دیگری هم در شکست شما دخیل بوده‌اند (چه مستقیم و چه غیرمستقیم)، از آنها بپرسید به شما فیدبک بدهند و فرصت‌هایی که می‌توانید از آن به دست آورید را برایتان مشخص کنند. خیلی زود برنامه‌ای جدید بریزید تا از درس‌هایی که گرفته‌اید استفاده کنید. 

۲. تیم‌تان را تشکیل دهید و بیزنس‌تان را بهتر کنید.
شکست‌ها باعث می‌شود به دنبال راه‌هایی باشید که سیستم‌تان را کارآمدتر کند. برای این منظور باید تیم‌تان را قوی‌تر و یکپارچه‌تر کنید. شکست به شما یاد می‌دهد به چه کسی می‌توانید اعتماد کنید و به چه کسی نمی‌توانید. شکست دیدگاهی واقعی از کسانی که واقعاً پشتتان هستند به شما خواهد داد.

۳. به خودتان اعتماد کنید و تصمیمات بیشتری بگیرید.
اجازه بدهید شکست قوی‌تر و عاقل‌ترتان کند. با این رویکرد وقتی می‌خواهید به سراغ تجارب جدید بروید، دیگر ترسی نخواهید داشت. شکست باید به شما قدرت دهد به خودتان اعتماد کنید و درنتیجه تصمیمات بهتری بگیرید؛ براساس تجارب شکست‌خورده‌تان، بهتر می‌توانید با موقعیت‌های جدید کنار بیایید.

ممکن است قابل درک نباشد اما وقتی بفهمید چرا شکست خوردید ممکن است متوجه شوید که آنقدرها هم از موفقیت دور نبوده‌اید. به‌عبارت دیگر، حالا که برای فکر کردن به اینکه چه کاری باید می‌کردید که از شکست جلوگیری می‌شد، وقت گذاشته‌اید، در موقعیت قدرتی قرار می‌گیرید که به شما این امکان را می‌دهد به غرایز خود اعتماد کنید. همچنین به شما اجازه می‌دهد در ارتباطاتتان از منابع بیشتری استفاده کنید. کم‌کم فرصت‌ها را با وضوح و تمرکز بیشتری را خواهید دید.

خیلی‌ها وقتی با اختلالاتی که شکست ایجاد می‌کند روبه‌رو می‌شوند خیلی زود دست کشیده و ناامید می‌شوند. اگر به خودتان اجازه دهید که در زمان سختی‌ها به درستی مدیریت کنید، شکست می‌تواند به شما امید دهد.

۴. شانس دوم در اطراف شماست.
شکست آخر زندگی نیست. فقط یک علامت هشدار و بیدارباش برای فرصت بعدی است. یادتان باشد، فرصت مادر موفقیت است. هیچوقت نباید فراموش کنید که فرصت‌های دوم در انتظار شما هستند. با این دید، شکست به شما این امکان را می‌دهد که فرصت‌ها را با دید بازتر ببینید. حال می‌توانید فرصت‌هایی که در پیرامونتان وجود دارد را تشخیص دهید.
بعد از هر شکستی یک فرصت جدید پیش می‌آید. هیچوقت این را فراموش نکنید. اینکه شما این فرصت جدید را چطور ارزیابی کنید، به شما برای غلبه بر سختی‌ها کمک می‌کند.

۵. قدردان مسئولیت‌های رهبری‌تان باشید.
شکست چشمان شما را برای دیدن مسئولیت‌هایتان بعنوان یک رهبر باز می‌کند. باعث می‌شود به وظایفتان، تاثیرتان روی دیگران و کارتان به طور کل فکر کنید. باعث می‌شود بخواهید با پیدا کردن راه‌های جدید و خلاقانه برای ارتقای مهارت‌هایتان، رهبری بانفوذتر باشید.
وقتی می‌خواهید برای هفته‌تان برنامه‌ریزی کنید، نسبت به مسئولیت‌هایتان هوشیارتر باشید و با کمک نکات ۴-۱ برای استفاده از هر فرصت تلاش کنید.

مردمان.نت



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

الفبای ازدواج موفق

806

بازدید



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

گامهای موفقیت

2,209

بازدید

یا رب این درگاه دایم قبله مقصود باد
هر که باشد دشمن این خاندان ، نابود باد
هرکه مقبول تو نَبْوَد گرهمه باشد ملک
همچو شیطان ز آسمان کبریا مردود باد .

 3گام تا رسیدن به موفقیت
همه ی انسان ها خواهان موفقیت اند.
بعضی افراد هر صبح که بیدار می شوند، در تلاش برای رسیدن به آن هستند، و در این راه حتی حاضرند به ضرر و زیان سایر افراد نیز کار کنند.
برای سایرین، کسب موفقیت به نظر غیر ممکن می رسد. آنها تصور می کنند که فقط افراد کمی قادرند به آن دست یابند و بقیه باید به همان چیزی که دارند شاد و راضی باشند.
این حرف ها خیلی هم دور از واقعیت نیست. اگر شما با قصد و هدف ناپاک و اشتباه به دنبال موفقیت باشید، هیچگاه به آن نخواهید رسید. مثل این است که بدون در دست داشتن نقشه، به شهری غریب سفر کنید.
زیگ زیگلار می گوید: “موفقیت مراحل متداوم دارد، یک اتفاق ناگهانی نیست.” “یک مسافرت است نه یک مقصد.”
جیم روهن موفقیت را اینگونه توصیف می کند: “…موفقیت باید به طرف شما بیاید، نه اینکه شما به دنبال آن باشید.”
آیا نقشه ی کار دستتان آمد؟
نباید برای به دست آوردن آن عجله کنید، و این را هم بدانید که با شانس نیز به دست نمی آید. موفقیت را از کسی به ارث نمی برید، و نمی توانید آن را به زور از کسی بگیرید.
برای دستیابی به موفقیت باید زمانی طولانی به شدت و سختی تلاش کنید. دستیابی به آن قیمتی دارد و گاهی اوقات قیمتش بسیار بالاست. و معمولاً اکثر افراد آمادگی یا توانایی پرداخت این قیمت را ندارند.
اگر می بینید که خیلی وقت است موفقیت از شما دوری می کند، بدانید که ممکن است هدفتان نادرست بوده باشد.
باید قبول کنید که:
(۱) برای دستیابی به موفقیت باید مراحلی متداوم را از سر بگذرانید، که صبر و زمان می طلبد. هیچ راه میانبری برای رسیدن به آن وجود ندارد.
موفقیتی که بادوام باشد و به جای غم و غصه، برایتان شادی به ارمغان بیاورد، نیازمند گذراندن مراحل آموزشی است. زمانی که طی آن عادات قدیم خود را کنار گذاشته و عاداتی جدید پیدا کنید. در این زمان باید یاد بگیرید که چه چیز به کار می آید و چه چیز بی فایده است.
باید بدهی های خود را بپردازید، کامل و سر موقع!
پس عجله نکنید.
(۲) برای جلب موفقیت به سمت خودتان، لازم است که مهارت ها و خصوصیات ویژه ای کسب کنید.
برای شما موفقیت چه مفهومی دارد؟ سعی کنید موفقیت را برای خود معنا کنید. و ببینید برای رسیدن به این اهداف، چه مهارت ها و خصوصیاتی نیاز دارید؟ اهداف خود را به دقت بررسی کنید.
به دنبال کسب مهارتهایی باشید که برای رسیدن به آن هدف مورد نیاز است. یاد بگیرید که برای رسیدن به جایی که می خواهید برسید، همیشه کاری را انجام دهید، که باید انجام شود.
ببینید افرادی که به آن هدف دلخواه شما نائل شده اند. چه خصوصیاتی دارند، چه کارهایی انجام می دهند و چه کارهایی انجام نمی دهند؟ اگر شما نیز همان کارها را انجام دهید و از آنچه آنها اجتناب میکنند، دوری کنید، مطمئناً به جایی که آنها رسیده اند، خواهید رسید.
۲ یا ۳ نفر پیرامون خودتان پیدا کنید که به هدف دلخواه شما رسیده باشند. خصوصیات، ویژگی ها و مهارتهای آنان را جایی یادداشت کنید. سعی کنید از این ویژگی ها تقلید کنید. از همین امروز شروع کنید!
زمانیکه فهمیدید چه باید بکنید، شایستگی لازم را به دست آورده اید. و این زمانی است که موفقیت به سمتتان خواهد آمد. شما الزامات کار را فراهم آورده اید و حالا موفقیت است که به دنبالتان افتاده است. پنجره ی فرصت های مختلف به سوی شما گشوده شده و شما آماده برای به چنگ آوردن آنها هستید.
(۳) باید برای سفر کردن در جاده ی موفقیت آماده باشید، البته اکثر مواقع این سفر باید به تنهایی انجام شود و هیچ همسفری ندارید. گفته شده: “در بعضی مواقع، دنبال کردن اهدافتان در درجه ی دوم اهمیت قرار می گیرد، و تغییراتی که در این روند در شما ایجاد شده، مهمترین مسئله می گردد….مهم مقصدی نیست که پیش به سوی آن دارید، خود رفتن مهم تر است..!”
پدرها و مادرها، آیا زمانی را که می خواستید به فرزندانتان خزیدن را آموزش دهید به خاطر دارید؟ اسباب بازی مورد علاقه شان را جلویشان می گذاشتید و آنها را ترغیب می کردید که برای به دست آوردن آن خود را جلو بکشانند. ولی همان اسباب بازی بود که برای اولین دفعه، به آنها انگیزه داد.
اما شما می خواستید ماهیچه های آنها را قوی تر کرده و مهارت جدیدی به آنها آموزش دهید. وقتی آنها توانستند به اسباب بازی برسند، خزیدن را به خوبی یاد گرفته بودند. پس از آن، آنها دیگر می توانستند به هر مقصد با هر مسافتی که بود بروند، حتی بدون نیاز به هیچ اسباب بازی یا حتی بدون نیاز به شما!
مقصد دیگر اهمیت کمتری پیدا کرده بود، آنها فهمیده بودند که این مراحل را چگونه بگذرانند.
این مثال بسیار شبیه به سفر شما به سمت موفقیت است. همین است که شما را وادار می سازد مهارتها و خصوصیات لازم برای دستیابی به موفقیت را یاد بگیرید.
و حال که مهارتهای لازم را به دست آورده و مراحل را گذرانیده اید، پی در پی موفقیت کسب می کنید. اما اگر برای رسیدن به این نقطه عجله می کردید و مراحل لازم را نمی گذراندید، مطمئناً شکست می خوردید. و برای همیشه در همان پله ی اول می ماندید.
همه می توانند موفقیت را برای خود معنا کرده و به دنبال آن بروند. اگر بتوانید به اندازه لازم تلاش کرده و صبر پیشه کنید، مطمئناً موفق خواهید شد. و به فردی تبدیل خواهید شد که به جای افتادن به دنبال موفقیت، موفقیت خود به خود به او جلب خواهد شد.
کاملاً بدیهی است. وقتی شما برای موفقیت آمادگی های لازم را داشته باشید، بدون هیچگونه تلاشی آن را به سمت خود جذب خواهید کرد. اما اگر آمادگی نداشته باشید، از شما فراری خواهد شد، و با هر سرعتی هم که به دنبال آن بدوید، به آن نخواهید رسید.
حالا که با راه جذب کردن موفقیت آشنا شده اید، چرا این سفر را آغاز نمی کنید؟ همه می توانند موفق شوند، اما متاسفانه افراد کمی به آن می رسند. این شما هستید که باید انتخاب کنید. شما می توانید به هر چه در زندگی آرزو دارید دست پیدا کنید. اما باید آمادگی پرداخت قیمت آن را داشته باشید.
پس سعی نکنید با امتحان کردن راه های میانبر، زمانتان را هدر دهید. باید به دنبال راه اصلی باشید.
از همین امروز شروع کنید. موفقیت از آنِ شماست!
ارزش خود را در محل کار دریابید:
در مـحـل کـار، ایـن ارزش هـای شـخـصـی اسـت که باعث مـی شـود بعضی افراد موفق بوده و مدام پیشرفت کـنـنـد، در حالیکه بعضی هیچ تغییری نمی کنند. با ایـنـکه همه ی افـراد تـوانایی هـایـی دارند، اما فقط عده ی کمی در تلاش بـرای کشـف ایـن تـوانـایـی هـا و استـفـاده از آنها هستند. هـمـیـن مسئله است که باعث می شود بعضی کارمندان هـیـچ پیــشرفت و ترفیعی نداشته باشند و حقوقشان هم ناچیز باشد. اگـر تـوانایی هایتان را بشناسید و تاجایی که ممکن است از آنـهـا اســتــــفـاده کنـیـد، نـه تـنـها رضـایـت بیـشـتـری از کارتان خواهید داشت، بلکه بالا دستانتان هم این مسئله را متوجه شده و پاداشتان را خواهنـد داد. آیا هیچ رئیسی پیدا می شود که بخواهد کارمند با ارزش و پرتلاشش را بیرون بیندازد؟

ارزش خود را بشناسید
ابتدا بگذارید ببنیم ارزش چیست. در واقع، ارزش قیمت و بهایی است که به چیزی یا کسی می دهند. مثلاً یک ۱۰۰۰ تومانی فقط یک تکه کاغذ سبز رنگ است که بیش از چند ریال نمی ارزد. اما مردم ارزش بالاتری به آن می دهند و ارزش آن دیگر برای همه مسلم شده است.
کاری که شما باید بکنید، مثل همان ۱۰۰۰ تومانی است. باید سعی کنید ارزش خود را در نظر دیگران بالا ببرید. برای این کار هم لازم است که ابتدا خود ارزش خودتان را بشناسید.

توانایی ها و نقاط قوتتان را دریابید

سوال های زیر را از خود بپرسید:

من در چه کارهایی خوب هستم؟
چه چیز من را از بقیه متمایز می کند؟
چقدر از توانایی هایم استفاده می کنم؟
این سوالات سوالاتی است که هر مشاور کاری در ابتدا از شما خواهد پرسید. شما باید خود و توانایی های خود را کشف کنید تا بتوانید بعدها از آنها استفاده کنید. ممکن است احساس کنید که توانایی هایتان نادیده گرفته می شوند، دلیلش فقط این میتواند باشد که شما آنها را به کسی نشان نداده اید.
نترسید و با دوستان و همکارانتان مشورت کنید. از افرادی که به آنها اطمینان دارید بخواهید که نقاط قوت و ضعفتان را برایتان بگویند. این کار خیلی به شما کمک خواهد کرد.

عیب ها و نقاط ضعفتان را دریابید
وقتی توانایی های خود را شناختید، باید ببینید که چه چیز مانع می شود تا بتوانید تمام و کمال از آنها استفاده کنید. هرچه که به طریقی ضعف و نقص شما به شمار میرود، باید راهی برای از میان برداشتن آن بکنید.
ضعف ها ممکن است شخصی یا تخصصی باشند. اگر خجالتی و زود رنج هستید و گمان می کنید که این صفات سد راه پیشرفت شما هستند، باید با آنها مقابله کنید. کار ساده ای نیست، اما ارزش را دارد.

کارتان را بشناسید
آیا محل کارتان را مثال کف دست می شناسید؟ آیا تاثیرات کاری که شما آنجا انجام می دهید را به وضوح می بینید؟ ارزش هر فرد در محل کار بسته به میزان همکاری و شرکتی است که در کارها دارد. اگر بخش شما هیچ تاثیری در کل شرکت ندارد، مطمئناً رده پایین است.
اگر چنین موقعیتی دارید، وقتش رسیده است که توانایی هایتان را که حالا شناخته اید به مرحله ی عمل بگذارید. ببینید آیا کارتان طوری هست که بتوانید از توانایی هایتان در آن استفاده کنید، و اگرنه روی کارتان یک بازنگری انجام دهید.
خودتان را مثل یک محصول و محل کارتان را مثل یک فروشگاه در نظر بگیرید. ارزش شما در این فروشگاه چقدر است؟ مردم چقدر حاضرند برای شما پول بدهند؟ و از خودتان بپرسید که چطور می توانید این ارزش را بالا ببرید.

نیازهای رئیستان را دریابید
دریافتن ارزشتان بستگی به دانستن این دارد که آیا چیزی که شما ارائه می دهید، تقاضا می شود یا خیر. آیا مسیر شرکت را می دانید؟ آیا می دانید که شرکت در چه فضایی قصد پیشرفت دارد؟ آیا می دانید که رئیستان چه توقعاتی از کارمندانش دارد؟
مسئله ی مهم همین است: چطور شما می توانید این توانایی هایتان را با آن هدفها سازش دهید؟ پاسخ به این سوال، کلیدی است برای بالاتر بردن ارزشتان است.

محیطتان را بشناسید
در کارهای امروزی که همه به صورت گروهی درآمده است، کسی فقط مسئول کار خود نیست و کار هر کس بخشی از کار کلی به حساب می آید. آیا شما از آن دسته افراد هستید که فقط کاری که بهتان گفته شده بدون اینکه سوالی بپرسید انجام می دهید یا تصویر بزرگتر را هم می بینید؟
خیلی مهم است که بفهمید شرکتتان به طور کل چطور عمل می کند. این مسئله نه تنها باعث می شود که خودتان نیز مثل یک رئیس فکر کنید، بلکه به شما اجازه می دهد که دستاوردهای خود را در فضاهای دیگر نیز نشان دهید. اگر بدانید بخش های دیگر شرکت چه کارهایی انجام می دهند، می توانید کارهای خود را طوری انجام دهید که سود بیشتری نصیب شرکت شود.

ارزشتان را بالا ببرید
با شناختن ارزش یک کارمند، می توانید طوری کار کنید که ارزشتان را بالاتر ببرید. همانطور که قبلاً گفته شد، بهترین راه برای این کار این است که فرض کنید شما یک محصول و محل کارتان یک فروشگاه است و شما باید سعی کنید تا ارزش خودتان را به عنوان یک محصول میان سایر محصولات بالاتر ببرید.
از خودتان بپرسید، چرا مردم یک نوع پودر رختشویی را به مدل ها و مارک های دیگر ترجیح می دهند در حالیکه همه ی آنها تقریباً یکسان هستند؟ همه ی این مسائل به مارک آن محصول و میزا اطمینان مردم به آن دارد. ارزش شما وابسته به قابلیت اعتماد و اطمینانتان است.

شهرت خود را بالا ببرید
حال که توانایی هایتان را دریافتید، بهترین زمان است تا خود را به بهترین صورت در فضاهایی که می توانید در آن موثر باشید نشان دهید. با کار سخت و به دست آوردن نتایج عالی، باعث می شوید که دیگران حساب خوبی روی شما باز کنند. تاجای که میتوانید باید سعی کنید که بهترین باشید.

خودتان باعث ترفیع خود شوید
موفقترین مردم لزوماً افرادی نیستند که در کار خود بهترین باشند، بلکه کسانی موفق هستند که بتوانند نظر دیگران را به خود جلب کنند. این شما هستید که باید خود، توانایی ها و دستاورهایتان را به دیگران نشان دهید. اگر خودتان هیچ کوششی در این زمینه نکنید، هیچ کس کارهایتان را نخواهد دید.

با توانایی هایتان مقام بگیرید
رئیستان را متقاعد کنید که شایسته ی کاری که میکنید نیستید و توانایی های بیشتری دارید که می توانید از آنها در فضاهای دیگر استفاده کنید. اگر موفق به این کار شوید، نوبت به نشان دادن خودتان می رسد.

از حباب راحت طلبی بیرون بیاید
افرادی که خود را در حباب راحت طلبی محصور می کنند و از آن بیرون نمی آیند ارزشی ندارند. افراد موفق کسانی هستند که بتوانند ریسک کنند و نقش های مختلف بازی کنند. پرجرات باشید، و کارهای جدید انجام دهید. به همه نشان دهید که از انجام کرهایی که هیچ اطلاعی از آنها ندارید نمی ترسید و می توانید از آنها تجربه بیاموزید.

خود را به روز کنید
تکنولوژی هر روز پیشرفت کرده و تغییر می کند، هماهنگ با آن ابزارها و دانش های رسیدن به موفقیت هم تغییر می کند. اگر مهارت ها و دانشتان به روز نیست، مطمئن باشید که هیچ پیشرفتی نخو.اهید کرد.
مجلات و روزنامه ها را مطالعه کنید و دانش روز را کسب کنید. درمورد کار پیشگامان و افراد موفق در حیطه ی کاری خود مطالعه کرده و از آنها سرمشق بگیرید. فنون و مهارت های جدید مربوط به کار خود را یاد بگیرید تا بتوانید موفق شوید.

آیا شما فردی موفق هستید؟
سعی کنید در نظر دیگران فردی نادر و خوش آیند باشید. برای رسیدن به این هدف باید خودتان و ارزش های خود را بشناسید و سخت تلاش کنید. و خیلی زود همه متقاعد خواهند شد که شما فردی با ارزش هستید.

نه نکته درمورد حفظ شأن و مقبولیت در محیط کار
” شان افراد در گرفتن مقام نیست، بلکه در استحقاق آنها در بدست آوردن آن مقام خلاصه می شود.”  — ارسطو شما به پیشرفت های تحصیلی و شغلی خود افتخار می کنید و مشتاقید تا به عرصه چالش های جدید قدم بگذارید. این چالش ها برای شما موقعیت ها و آزمایشاتی را فراهم می آورند که شخصیت و شان شما را زیر بوته آزمایش خواهد برد. به خاطر داشته باشید: نگه داشتن شان شخصی تماما در اعتماد به نفس، عزت نفس و عدالت خلاصه می شود.
در این قسمت چند نکته وجود دارد که با استفاده از آنها ارزش شخصی و عزت نفستان در محل کار هیچ گاه از بین نخواهد رفت.
۱- بدون کوچک کردن خود رئیستان را کارآمد جلوه دهید
زمانی که کارفرمای شما ترفیع رتبه می گیرد برای شما دو موقعیت مختلف پیش می آید، یکی اینکه به شما اهمیت نداده و برایتان خلاء ایجاد کند، و دیگر اینکه چون شما یکی از سرمایه های با ارزش شرکت هستید شما را با خود به بخش جدیدی که منتقل شده است ببرد. تنها کاری که باید بکنید این است که مطمئن شوید که او و دیگران از سهم بزرگی که برای شرکت انجام می دهید، آگاه می شوند. خود را در معرض دید قرار دهید، سودمند واقع شوید و برای قبول مسئولیت های جدید آماده باشید، اما به هیچ وجه چاپلوسی نکنید. به ندرت اتفاق می افتد که یک رهبر پر قدرت اطراف خود را با “بله قربان گو” ها پر کند. به موفقیت های خود افتخار کنید و استعداد ها و توانایی هایتان را بروز دهید.
۲- گله و شکایت نکنید
اگر همیشه از کارفرمای خود تقاضای مرخصی کنید و زمانی که به مهلت تحویل پروژه ها نزدیک می شوید از او بخواهید تا وقت بیشتری را در اختیار شما قرار دهد، او به طور حتم از شما منزجر می شود و تاثیر مخالفی بر روی شغل و در نتیجه بر روی عزت نفستان می گذارد. کسانی که دائما در حال گله و شکایت کردن هستند هیچ گاه ترفیع رتبه نمی گیرند. (مدیران همیشه سعی می کنند آنها را به شعبه های دیگر انتقال دهند تا از دستشان راحت شوند.) شما می خواهید رئیستان دوستتان باشد نه دشمنتان؛ پس سعی کنید اسباب ناراحتی و رنجش او را فراهم نسازید. زمانی که میخواهید نزد او بروید مجددا فکر کنید و تمام جوانب گفته های خود را در نظر بگیرید. ارزش خود را با تصمیم گیری های مناسبی که مربوط به حیطه کاری خودتان می شود، حفظ کنید و به دنبال تعریف و تمجید بیهوده از جانب کارفرمایتان نباشید.
۳- مطمئن شوید که شرایط کاری مناسب است
آیا شما حقوق کافی دریافت می کنید، و در یک محیط کاری امن مشغول به کار هستید. برای بدست آوردن حقوق خود قد علم کنید و هیچ گاه عزت نفس و ارزش خود را به خاطر فیش حقوقیتان زیر پا نگذارید. باید به راحتی مواردی که برایتان مهم است را با رئیستان در میان بگذارید، مثلا: ساعات فراغت، کاهش ساعات هفتگی کاری، کارکردن در خانه و فرستادن اطلاعات از طریق رایانه. مدعی باشید اما پرخاشگر نباشید؛ و همیشه بر روی فواید و مزایای کارهای خود برای شرکت تاکید داشته باشید. با ارزشی که برای کارفرمایتان قائل هستید و با اتکا به عزت نفس، احتمال پذیرش طرح ها و پیشنهاداتتان را افزایش دهید.
۴- همیشه از اکثریت پیروی نکنید
همکاری و تشریک مساعی داشته باشید، اما هیچ گاه اجازه ندهید تا دیگران از شما استفاده کنند. اگر اجازه دهید تا همکارانتان تمام کارها را بر روی سر شما بریزند ارزش و احترامتان پایین می آید و در عوض آنها به وسیله کاری که شما را آنرا به خوبی انجام داده اید افتخار کسب می کنند. بد نیست گاهی استقلال خود را امتحان کنید. اگر همه از ساعت ۹ صبح تا ۵ بعد از ظهر سر خود را با کارهای غیرکاری گرم می کنند لازم نیست که شما هم مشابه آنها عمل کنید. برای مسائل مهم مثل ایمنی در محل کار، حقوق و مزایا خوب است به جمع بپیوندید، اما علاوه بر اینکه در چنین جمع های شرکت می کنید، بهتر است برای  افزایش درآمد با مدیریت رودررو صحبت کنید. اگر دوربین های  ایمنی در تمام قسمت های محل کار شما برای جلوگیری از تقلب نصب شده و تصور می کنید که این امر به حقوق و استقلال شما آسب می رساند، ارزش آنرا دارد که در مقابل آنها بایستید. پیش از اینکه به دیگران برای محافظت از حقوقشان بپیوندید، تمام جوانب کار خود را در نظر بگیرید.
۵- اجازه ندهید تا عنوان دلقک و یا لوده بخش را به شما بدهند
بد نیست که در ساعات بی کاری و اوقات فراغت خود بخندید و شادی کنید اما نباید زیاده روی کنید. ادب مساوی است با ارزش. خنداندن مردم در زمان سخنرانی و یا کنفرانس یک ویژگی شایان ذکر است اما اگر همکارانتان شما را به عنوان دلقک و جوکر بشناسند، هیچ کس شما را جدی نمی گیرد و چیزی نمی گذرد که عزت نفس خود را از دست خواهید داد.
۶- مشکلات شخصی را به محل کار نبرید
بلند صحبت کردن با تلفن در محل کار هیچ جایی ندارد. اگر شما جر و بحث دارید و یا برای بخشش از طرف کسی که آنسوی خط تلفن است گریه زاری سر دهید و یا او را ببوسید، باید آنرا در خارج از دفتر کار و به وسیله تلفن همراه انجام دهید. پیش از اینکه بخواهید با هر یک از همکارانتان ارتباط برقرار کنید به تاثیراتی که ممکن است او بر روی مسائل کاری شما بگذارد به دقت فکر کنید. اگر به خاطر کارهایی بدی که با یکی از همکارانتان انجام داده اید، ارتباط خود را با او قطع کرده اید این امر منجر به نابودی شان و ارزش شما خواهد شد، چرا که به زودی تمام کارمندان از تمام مواردی که شما سعی می کنید مخفی نگه دارید، آگاه خواهند شد.
۷- جلوی خشم خود را بگیرید و احساساتتان را کنترل کنید
زمانی که یکی از همکاران، کار خود را سر موقع انجام ندهد و تاثیر آن مستقیما بر روی بازده شما تاثیر بگذارد، طبیعی است که شما ناراحت، رنجیده و عصبانی شوید. اما نحوه برخورد شما با قضیه، میزان ادراک شما را برای سایرین روشن می کند. اگر انسان کم طاقتی هستید باید مراقب باشید که در زمان عصبانیت حرکت ناشایستی از شما سرنزند. با کنترل احساسات، ارزش و شان خود را بالا ببرید. اگر چیزی بگویید و یا حرکتی انجام دهید که نباید، سریعا برای نجات ابروی خود عذر خواهی کنید.
۸- مراقب آزار و اذیت ها باشید
خط مشی و سیاست های شرکت را به دقت بررسی کنید. اگر همواره از طریق یکی از همکارانتان تحقیر می شوید، و یا یکی از کارمندان ارتباط نا مناسب جنسی با ارباب رجوع برقرار می کند، اعتراض کنید. درست مثل قلدری کردن در حیاط مدرسه، آزارهایی که در محل کار به وقوع می پیوندد، بر روی ارزش و شان شخصی شما تاثیر می گذارد.
۹- خلاقیت و توانایی خود را در مدیریت اثبات کنید
ابتکار و نوآوری به عنوان رمز تجارت آینده محسوب می شود. در حین انجام کارهای روزمره دید خود را بر روی تصاویر بزرگتر معطوف کنید. همیشه از فعالیت ها و تغییرات رقبا مطلع باشید. اگر بر اساس غریزه و درک شغلی خود عمل کنید، همیشه رضایت شغلی بیشتری کسب کرده و اعتماد به نفستان افزایش پیدا خواهد کرد. شالوده دانش خود را افزایش داده و از استعدادها و خلاقیت های خود در زمینه رشد شرکت بهره بگیرید.

ارزش های خود را زیر پا نگذارید
مسئولیت رفتار هر کس به عهده خودش می باشد. اگر از شما خواسته شد که یک کار غیر قانونی و یا غیر اخلاقی انجام دهید بر روی تاثیرات دراز مدت آن فکر کنید. رفتاری موقر، با احترام و معزز به همراه  درستی و غرور از خود نشان دهید. برای اینکه به شانتان آسیبی وارد نیاید باید در یک آینه به خود نگاه کنید و مطمئن شوید که از روی وجدان کار می کنید و از انجام هر چه در حد توانتان باشد کوتاهی نمی کنید. اگر این موارد را رعایت کنید در پایان هر روز، حس رضایت و موفقیت در انجام کارها به شما دست خواهد داد

۱۲ گام برای موفقیت در کار و گرفتن ترفیع
بالا رفتن از نردبان شغلی نیازمند سخت کوشی، وقت شناسی، و کمی خوش شانسی است. خیلی خوب می شد اگر مدرک دانشگاهی، مهارت های شغلی و بازده کاری به طور خارق العاده ای درهای آرزوهایتان را به رویتان باز می کرد، اما زندگی اینگونه نیست. شما باید خودتان برنامه ریزی کرده و برنامه هایتان را اجرا کنید.
در این قسمت نکاتی وجود دارد که می تواند پیشرفت و ترقی را برایتان به ارمغان بیاورد.

۱- در شغل فعلی تان مهارت کامل بدست آورید
حتی اگر هیچ گونه علاقه ای به انجام دادن شغل فعلی تان ندارید، سعی کنید آنرا به بهترین نحو انجام دهید. راههایی پیدا کنید، تا از آن طریق بتوانید خلاقیت خود را افزایش دهید. از روش هایی استفاده کنید تا هزینه ها را تا حد ممکن کاهش دهید. انتقادهای سازنده را بپذیرید. همواره آماده رویارویی با موقعیت های پیش بینی نشده باشید تا شکست نخورده، دیگران را سرزنش نکنید و وجهه شغلی تان را به خطر نیندازید.

۲- به طور داوطلبانه اضافه کاری کنید
استراتژی های شغلی خود را معین کنید. گاهی انجام چند کار کوچک در کنار وظایف اصلی بهتر از به عهده گرفتن پروژه های بزرگ است. در حالیکه دیگران برای بدست آوردن مسئولیت های چشمگیر با هم رقابت می کنند شما می توانید به راحتی از طریق انجام کارهای کوچک اما مفید ارزش و اعتبار خود را افزایش دهید.

۳- در چشم کارفرما خوب جلوه کنید
اگر به طور باطنی هیچ علاقه ای به کارفرمای فعلی خود ندارید، باز باید سعی کنید که در نظر او فرد کارآمدی جلوه کنید. زمانی که او ترفیع رتبه می گیرد باید کسی باشد تا جای او را پر کند، و چه کسی بهتر از شما؟ هنگامیکه خود را باهوش، کاردان و علاقمند به کار نشان دهید آنگاه استحقاق ارتقای شغلی را نیز دارید. البته باید مراقب باشید که بیش از اندازه چاپلوسی نکنید و بیش از حد به رئیستان نچسبید. شما که دوست ندارید اگر احیانا او را از روی ناشایستگی اخراج کردند، شما نیز از طرف شرکت مقصر شناخته شوید.

۴- با اداره روابط عمومی در ارتباط باشید
برقراری ارتباط با پرسنل این بخش به شما کمک می کند تا خیلی سریع از پروژه های آینده با خبر شوید. همچنین افراد این بخش می توانند تاریخ و زمان برگزاری کلاس های آموزشی جدید را نیز در اختیارتان قرار دهند. اجازه دهید تا همه متوجه شوند که شما اهداف دراز مدتی را در مورد کمپانی دنبال می کنید. بنابراین اگر شرکت برای گسترش و پیشرفت برنامه ریزی کند، آنگاه نام شما را در لیست خود ثبت خواهد کرد.

۵- ارتباط مناسبی با همکاران داشته باشید
قرار نیست که همه را دوست بدارید اما در عین حال لازم نیست کسی از این موضوع اطلاع پیدا کند. سعی کنید همیشه مودب، محتاط و با ملاحظه باشید. در کارهای گروهی به طور برجسته ظاهر شوید. با قدردانی از زحمات خدمه به راحتی می توانید در بین آنها محبوبیت و مقبولیت پیدا کنید. و باید مراقب شهرت خود نیز باشید. مسائل خصوصی زندگی را برای خودتان نگاه دارید و کاری در اداره، دفتر و یا سفر شغلی انجام ندهید که بعدها موجبات پشیمانی شما را فراهم سازد.

۶- بگذارید مهارت های مدیریتیتان بدرخشند
بالارفتن از هر یک از پله های نردبان شغلی نیازمند این است که شما توانایی ذاتی مدیریت داشته باشید. برای سایرین قوت قلب باشید، موفقیت های مختلف را شناسایی کنید و هر چند وقت یکبار کارها را سازماندهی کنید. دعوت کردن دوستان به صرف نوشیدنی پس از اتمام ساعات کاری گزینه مناسبی برای افزایش روحیه کار گروهی به شمار می رود.



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

خلاقیت چیست؟

4,308

بازدید

خلاقیت چیست؟ ۳٫۶۳/۵ (۷۲٫۵۰%) ۸ امتیازs
توانایی دیدن چیزها به شیوه های جدی، شکستن مرزها و فراتر رفتن از چارچوب ها، فکر کردن به شیوه ای متفاوت، ابداع چیزهای جدید، استفاده از چیز های نا مربوط و تبدیل آن به شکل های جدید.

 

برای درک و فهم خلاقیت ابتدا باید آن را تعریف کرد. قابل قبول ترین تعریفی که از خلاقیت ارائه شده است عبارت است از « توانایی دیدن چیزها به شیوه های جدی، شکستن مرزها و فراتر رفتن از چارچوب ها، فکر کردن به شیوه ای متفاوت، ابداع چیزهای جدید، استفاده از چیز های نا مربوط و تبدیل آن به شکل های جدید».
برخی دیگر از متخصصان، خلاقیت را بعنوان یک تولید ، فرایند ، یکسری مهارت ها و ویژگی های شخصیتی توصیف می کنند.

 
 خلاقیت به عنوان یک تولید :
ادیسون ( با اختراع برق( و گراهام بل) با اختراع تلفن) هر دو مولد چیزهای جدیدی بودند که جامعه بشریت را منقلب کرد. همینطور پیشرفت های پزشکی ، کارهای هنری، اصول و قوانین علمی نیز از جمله تولیدات خلاق محسوب می شوند.
 خلاقیت بعنوان یک فرایند :
طبق این توصیف، خلاقیت فرایندی است که فرد با آن درگیر میشود حتی اگر به تولید چیز خاصی منجر نگردد. همه افراد می توانند عملکرد خلاقی داشته باشند. عملکرد خلاق شامل فکر کردن ، صحبت کردن، بازی ، نوشتن، رقصیدن، آواز خواندن، نواختن موسیقی ، آزمایش و دستکاری کردن ایده ها و اشیا باشد. بنابراین هر فعالیت هنری کودک خردسال می تواند خلاق باشد. خلاقیت کودکان در سال های اولیه زندگی بیشتر مبتنی بر فرایند است. یعنی کودک، یک نقاشی را شروع می کند اما آن را کامل نکرده و رها می کند. این عملکرد یعنی قرار گرفتنی در فرایند خلاقیت حتی اگر منجر به تولید کی اثر نشود.
 خلاقیت بعنوان یک مهارت:
 گرچه همه کودکان بالقوه خلاق هستند اما این توانایی بدون تمرین خاموش می شود.
 خلاقیت برای شکوفایی نیاز به تمرین دارد. بعنوان مثال مهارت در بازی تنیس بدون تمرین, به سرعت از بین می رود. یک بازیکن خوب، دائماً تمرین می کند. بدون تمرین ، توانایی نوشتن ، موسیقی ، آواز ، رقص ، نقاشی و بسیاری دیگر … ممکن است متوقف شود.
▪ خلاقیت به عنوان یکسری ویژگی های شخصیتی: برخی از محققان ویژگی هایی را برای افراد خلاق مطرح می کنند. این ویژگی ها عبارتند از: جسارت ، کنجکاوی ، انعطاف پذیری، استقلاب، درونگرایی، ناهمنوایی، شوخ طبعی گرایش به تجربه کردن و…. .
خلاقیت به عنوان یکسری شرایط محیطی:
منظور از شرایط محیطی، افراد، مکان ها، اشیا، و تجربیات است. کودکان از هیچ قادر به خلق چیزی نیستند. آنها برای ترسیم کردن یا خلق چیزی نیاز به تجربه دارند. بعنوان نمونه، کودکی که فرودگاه یا مرز هوایی را ندیده است به سختی می تواند در بازی ها یا فعالیت دیگرش، فعالیت خلاقانه ای داشته باشد. به همین ترتیب، در بیان خلاقیت، هرچه زمینه تجربیات فرد یا مکان ها، اشیا و سایر افراد بیشتر باشد، عملکرد وی در فعالیت های خلاقانه بیشتر است.
محیط خانه یکی از عوامل مهم در پرورش خلاقیت محسوب می گردد. اگر در محیط خانه دیدگاه خوش بینانه ای نسبت به این موضوع وجود داشته باشد. کودکان بیشتر استعداد های خود را بروز می دهند. تحقیقات نشان داده است که اگر:
 والدین به کودکانشان احترام بگذارند،
 نسبت به توانایی فرزندشان اعتماد داشته باشند،
 به کودکان شان اجازه کشف کردن و تصمیم گیری بدهند،
 ارزش های خانواده همیشه بر مبنای صداقت، شایستگی، منطق و موفقیت باشد، به پرورش و رشد خلاق کودکان خود کمک کرده اند.
 موانع خلاقیت:
▪ همانطور که محرک های محیطی و عوامل خانوادگی می توانند خلاقیت را افزایش دهد، شرایط منفی هم می تواند آن را محدود کند. ۴ نوع شرایط محیطی که مانع توانایی خلاقیت می شوند عبارتند از:
 والدین:
والدین اغلب انتظارات خاصی از کودکان شان دارند، متأسفانه کودکان خلاق ممکن است با این انتظارات هماهنگ نیاشند. کودکان خلاق اغلب اقتدار. محدودیت ها ، منطق و انتظارات والدین را زیر سؤال می برند. این کودکان بصورت متفاوتی عمل و رفتار می کنند. والدین ممکن است این رفتارهای خلاق را نوعی بی ادبی قلمداد کنند یا رفتارهای کودک شان را خیلی عجیب و غریب ، نابالغ، غیر عادی یا شیطانی بداند. بنابراین لازم است والدین اطلاعات کافی و لازم درخصوص ماهیت خلاقیت و فرایند آن داشته باشند.
 مدرسه :
معلم ممکن است ارزش کودک خلاق را درک نکند. اغلب کودک خلاق باید در موقعیت مدرسه بر اساس همنوایی کامل عمل کند . کودک یاد میگیرد شب سیاه است و اگر در نقاشی اش از رنگ دیگری غیر از آن استفاده کند مورد تمسخر قرار می گیرد.
اخیراً تأکید بسیاری در این خصوص وجود دارد که در مدارس فرصت بسیار کم و نا محدودی برای فعالیت های خلاق کودکان در نظر گرفته می شود. همچنین برخی از کودکان در کلاس های درسی غیر خلاق زندان می شوند و به آنها گفته می شود« بنشین سرجایت». به همین دلیل یکی از ضروریات نظام آموزشی، توجه به استعداد های خلاق کودکان و پرورش معلمان در خصوص فراهم آوردن فضای مناسب برای پرورش آن استعدادهاست.

 
 نقش های جنسی:
در هر جامعه ای نقش های جنسی خاصی وجود دارد، در اغلب مواقع این نقش ها علاوه بر محاسنش محدودیت هایی برای کودکان فراهم می کند. وقتی ما انتظار داریم کودک پسرمان فعال، مستقل و قوی باشد و برعکس دخترمان منفعل، وابسته و از خود گذشته و فداکار باشد با این شیوه به کودکان مان آسیب می رسانیم اگر نقش های جنسی به این صورت برای کودک دیکته شود، پسرها از رسیدن به فعالیت های آرام خودداری می کنند و دخترها از دستیابی به فعالیت ها و تجربیات فعال و زنده دوری می کنند. در حالی که هر دو نوع تجربه برای فرایندخلاقیت ضروری است.
 جامعه، سنت و فرهنگ:
مفاهیم متفاوتی هستند اما هر یک، رفتارها، ارزش ها و نگرش های خاصی را دیکته می کنند، اینها به شکل انتظارات منتقل می شوند. متأسفانه ممکن است کودکان خلاق با یک دستور کار متفاوت عمل کنند. مشکل زمانی بروز می کند که بزرگسال همه پاسخ ها را دارد و از کودک انتظار دارد که در قالب چارچوب ها رفتار کند. مثلاً اغلب گفته می شود : « این شیوه ای است که خانواده من اینطور عمل می کند». بدیهی است که احترام به انتظارات جامعه، سنت ها و فرهنگ از اهمیت بسیاری برخوردار است به شرط آنکه قید و بندهای دست و پا گیر برای افراد بوجود نیاورد.
 چگونه خلاقیت کودکان را افزایش دهیم:
١- محیطی مناسب برای انجام کارهای خلاق آنها فراهم نمایید.
٢- امکانات و وسایلی در اختیار آنها قرار دهید تا به کمک آنها خلاقیت ها ی خود را ابراز نمایند.( به عنوان مثال وسایل موسیقی، نقاشی و طراحی و…)
٣- کارهای خلاق کودکان را تشویق کنید و آنها را در معرض نمایش قرار داده و از ارزیابی بیش از حد آنان خودداری کنید.
۴- به عنوان بزرگسال، خود به انجام کارهای خلاق بپردازد و اجازه دهید کودکان شما شاهد کارهای خلاق تان باشند.
۵- به شیو ه های آموزشی در خانواده خود توجه داشته باشید.
۶- برای کارهای خلاق دیگران ارزش قائل شوید.
٧- از تأکید بر تصورات قالبی در خصوص جنسیت کودکان شدیداً خودداری نمایید. ( به عنوان مثال دختر ماشین بازی نمی کند، پسر عروسک بازی نمی کند یا پسر گریه نمی کند). ٨- امکان شرکت در فعالیت ها و کلاسهای ویژه را برای آنان فراهم نمایید.
٩- اگر مشکلات یا گرفتاریهای در خانواده وجود دارد از آن مشکلات به شیوه مثبتی استفاده کنید و با تشویق به کودک خود اجازه ابراز احساسات و اظهار نظر بدهید.
١٠- توجه داشته باشیید که استعداد فقط سهم کوچکی از خلاقیت است و تمرین و نظم بخشیدن به آن از اهمیت بیشتری بر خوردار است.
١- اجازه بدهید کودک خودش باشد حتی اگر رفتارهای عجیب از او سر بزند و سعی کنید در حضور جمع کودک خود را خلاق معرفی نکنید؛ در غیر این صورت اطرافیان انتظارات بیش از حدی از کودک شما خواهند داشت.
١٢- با کودک خود شوخ طبع و مهربان باشید.
 
فرایند خلاقیت
در رویکردی عمومی، نگاه به خلاقیت، منظری توسعه مدارانه و جهتگیری اثربخش را به همراه دارد. خلاقیت از دیرباز عنصری تماماً ذاتی و نهادینه شده و تقریباً موروثی قلمداد شده ولی آنچه که امروز به عنوان نگرش خلاقانه، طراحی خلاقانه، استعداد خلاق و بیشتر از همه تفکر خلاق موسوم است، پارادایمی فراتر از عنصری با رویکردی درونی است.
در رویکردی عمومی، نگاه به خلاقیت، منظری توسعه مدارانه و جهتگیری اثربخش را به همراه دارد. خلاقیت از دیرباز عنصری تماماً ذاتی و نهادینه شده و تقریباً موروثی قلمداد شده ولی آنچه که امروز به عنوان نگرش خلاقانه، طراحی خلاقانه، استعداد خلاق و بیشتر از همه تفکر خلاق موسوم است، پارادایمی فراتر از عنصری با رویکردی درونی است. نگاه نوین به خلاقیت، آن را آموزش محور و پرورش مدار میداند و تقویت و فعلیت آن را در چارچوب شئون فکری و حوزههای عملی ممکن میشمارد.
 تعریف خلاقیت
کارشناسان، خلاقیت را «توانایی نگاه جدید و متفاوت به یک موضوع» (ورتهایمر ۱۹۴۵) فهم بهتر و سازماندهی شده« (کلی و راجرز ۱۹۶۵) »حدس زدن یا منظم کردن فرضیهها (تورنس ۱۹۶۵) »فهم ناخودآگاه و هدایت شونده به سوی بینشهای جدید» «توردوریکاردز ۱۹۸۸
(تولید ایدههای جدید و مفید )آمیلی ۱۹۶۶( تفکر جانبی در برابر تفکر عمودی )ادوارد دوبونو ۱۹۶۶( تفکر واگرا در برابر تفکر همگرا )گیلفورد ۱۹۶۶( معرفی پدیدهها یا روشهای جدید و توانایی خلق کردن با نیروی تخیل )گات لوییس ۲۰۰۰( ارائه رهیافتهای جدید و غیرمعمولی و اثربخش )پاپالیا ۱۹۸۸( و برقرار کردن ارتباطات جدید) استنبرگ و اوهارا ۱۹۹۷) تعریف کردهاند.
در نگاه ما «خلاقیت برایند نیروهای تخیلی و تعقلی فرد است که با استفاده از دانستههای قبلی و کشفیات جدید،‏ قالبهای ذهنی و محدودیتهای فکری او را در هم میشکند و رهیافتهایی نو برای حل مسئله ارائه میدهد».
قوه تعقل و قوه تخیل انسان در دو سوی طیف ذهنی انسان قرار دارد و خلاقیت محصول پرورش متناسب و همگون این دو قوه است و چه بسا رشد ناهمگون یکی از این دو قوه انسان را به دام جمود فکری یا خیالپردازی و مالیخولیایی بیندازد.
خلاقیت بر دو پایه تصورات و تعقلات بنا نهاده شده است که برایند آنها منجر به تولید ایدههای خلاقانه میشود و انسانهای خلاق عموماً کسانی هستند که این دو قوه را به خوبی در وجودشان پرورش داده باشند و از برایند این دو در جهت مقاصد و اهداف خود استفاده کنند.
 تصورات مؤثر در خلاقیت
تصورات مؤثر در خلاقیت، عبارتند از:
 تصورات مثبت یا حدس زننده: تصوراتی که ما از چیزهای لذتبخش و اتفاقاتی که دوست داریم برایمان بیفتد در ذهن میسازیم. مانند تصورات بصری که به ما امکان میدهد هر تصویر فکری دلخواه را در مغز به وجود آوریم.
 



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

مفهوم کارآفرینی (ادامه)

405

بازدید

مفهوم کارآفرینی (ادامه) ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز


نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

مفهوم کارآفرینی ۱

1,221

بازدید

مفهوم کارآفرینی ۱ ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز
مفهوم کارآفرینی تحت الشعاع مسائل جامعه قرارگرفته وبه محیط‌های کسب وکار هنوز وارد نشده است،دراکثر کشورهای توسعه یافته،مفهوم کارآفرینی درسطح اقتصادی جاافتاده به طوری که جوانان میتوانند خود رابه یک قهرمان تجاری تبدیل کنند۰ولی درکشورما کارآفرینی اقتصادی بیشتر اشتباهاً بچای ایجاد شغل بکار برده میشود۰کارآفرینی ازدیدگاههای مختلف مورد بررسی قرارگرفته به طوری که پیتردراکر،مک کله لند،توماس بگلی،دیوید بوید نظرات متفاوت وگوناگون درخصوص مفهوم کارآفرینی ارائه داده اند۰
    دانشمندان ومحققان علوم مختلف اقتصادی،اجتماعی،روانشناسی ومدیریت که درمورد کارآفرینی مطالعه ونظراتی ارائه کرده اند تعاریف مختلفی ازکارآفرینی مطرح نموده اند که تفاوتهای گاه متناقضی دارند۰تعریفی ازکارآفرینی  که تقریباً شامل همۀ تعریفهای ارائه شده ازآنان باشد عبارتست از
«کارآفرینی فرایندی است که فرد کارآفرین باایده‌های نو وخلاق وشناسایی فرصتهای جدید وبابسیج منابع،مبادرت به انجام کسب وکارو شرکتهای نو،سازمانهای جدید ونوآورو رشد یابنده نموده که همراه باپذیرش مخاطره وریسک است ومنجر به معرفی محصول ویا خدمت جدیدی به جامعه می گردد۰»
    درتعریف فوق به یک سری ازویژگیهای روانی وشخصیتی افراد کارآفرین اشاره شده است مانند:خلاقیت،نوآوری و۰۰۰ ۰
روانشناسان بسیاری به بررسی ویژگیهای کارآفرین پرداخته وهریک به مجموعه ای ازخصوصیات آنان اشاره داشته اند که دراین مطلب سعی برآنست که بارزترین ویژگیهای کارآفرینان که دراکثر نظریات روانشناسان به آنها اشاره شده است،هم درسطح فردی وهم درسطح سازمانی پرداخته شود۰ همچنین راههای تقویت این ویژگیها درافراد بیان شده است۰
ازآن جایی که تأثیرمحیط پیرامو رانمی توان درهیچ یک ازفعالیتهای بشر انکارکرد
درفصل اول بعد از بیان تاریخچه وتعاریف کارآفرینی به عوامل مؤثردرکارآفرینی
همانند نقش دولتها ونقش خانواده نیز اشاره شده است۰درفصلها ی دوم تاهفتم به بررسی ویژگیهای کارآفرینان پرداخته شده است در قسمت «سخن اخر»به یک جمع بندی از مطالب  [وهمچنین شامل نتایج گرد آوردنده حول موضوع کارآفرینی وروانشناسی میباشد۰‍]پرداخته شده است.   
 

فصل اول:
کلیّات

کارهایی که می توانیم یا نمی توانیم بکنیم
وآنچه راکه ممکن است یا غیرممکن می پنداریم
به ندرت ناشی از توانایی واقعی ماست،بلکه بیشتر
از عقایدی که نسبت به خود داریم سرچشمه میگیرد
                                « آنتونی رابینز»

۱٫    تاریخچه
۲٫    تعاریف ومفهوم کارآفرینی
۳٫    نقش دولت درتوسعه کارآفرینی
۴٫    علل اهمیّت کارآفرینی
۵٫    کارگروهی شروع کارآفرینی
۶٫    کارآفرینی اجتماعی
۷٫    مراحل توسعه کارآفرینی تو سّط خانواده
۸٫    کارآفرینی و ایجاد اشتغال
۹٫    کارآفرینی در اسلام

 
تاریخچه ی کارآفرینی:
وا‍‍‍ژه ی کارآفرینی از کلمه ای فرانسوی به معنای متعهد شدن نشأت گرفته است و بنابر تعریف واژه نامه دانشگاهی « وبستر» کارآفرین کسی است که مخاطره‌های یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی،اداره و تقبل نماید۰
کارآفرین و کارآفرینی اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرارگرفت واز قرن شانزدهم به نوعی کارآفرینی را در نظریه‌های اقتصادی خود تشریح کرده اند۰در بین نظریات اقتصاددانان می توان به نظریه توسعه اقتصادی ژوزف شومپیتر (پدر علم کارآفرینی) درسال ۱۹۳۴اشاره کرد۰
نظریات وی مبتنی برآن که کارآفرینان را موتورمحرکه توسعه اقتصادی تلقی وعملکرد آنان راتخریب خلاق می داند مورد توجه بسیاری از محققین قرار گرفته است۰
کارآفرینی ازسوی روانشناسان با درک نقش کارآفرینان دراقتصاد وبه منظور شناسایی ویژگیها والگوهای رفتاری آنها مورد توجه قرارگرفت  ودانشمندان مدیریت نیز به کارآفرینی وایجادجو محیط کارآفرینانه درسازمانها پرداخته اند۰
جامعه شناسان کارآفرینی را به عنوان یک پدیده اجتماعی درنظرگرفته وبه بررسی رابطه متقابل بین کارآفرینان وسایرقسمتها و گروههای جامعه میپردازند۰
سیرتاریخی مفهوم کارآفرینی
    به طور کلی سیرتاریخی مفهوم کارآفرینی را میتوان به پنج دوره تقسیم کرد:
دوره اول : قرن ۱۵و۱۶ میلادی : دراین دوره به صاحبان پروژه‌های
بزرگ که مسؤولیت اجرایی پروژه‌های بزرگ که مسؤولیت اجرای این
پروژه‌ها همانند کلیسا،تأسیسات نظامی و۰۰۰بود کارآفرین اطلاق میشد۰
دوره دوم: قرن۱۷میلادی: همزمان با شروع انقلاب صنعتی بود،دراین دوره مخاطره پذیری به کارآفرینی اضافه شد۰به افرادی همانند بازرگانان وصنعتگران کارآفرین اطلاق می شد۰
دوره سوم: قرن ۱۸ و۱۹ میلادی: دراین دوره کارآفرین علاوه برمخاطره پذیر بودن،سرمایه مورد نیاز خود را ازطریق وام تأمین می کرد۰
دوره چهارم: دهه‌های میانی قرن بیستم :دراین دوره مفهوم نوآوری به عنوان یک جزءاصلی برتعاریف کارآفرینی اضافه شد۰
دوره پنجم: دوران معاصر (ازاواخر دهه ۱۹۷۰تاکنون): تا قبل ازاین دوره تنها توجه اقتصاددانان به کارآفرینی معطوف بود،اما دراین دوره به تدریج روانشناسان،جامعه شناسان ودانشمندان ومحققین علوم مدیریت نیزبه ابعاد مختلف کارآفرینی توجه نموده اند۰

سابقۀ کارآفرینی درایران:
درکشور ما تاشروع اجرای برنامه سوم توسعه، توجه چندانی به کارآفرینی نشده بود۰مشکل بیکاری وپیش بینی حادترشدن آن دردهه۱۳۸۰ موجب گردیدکه درزمان تدوین برنامه سوم توسعه،موضوع توسعۀ کارآفرینی مورد توجه قرارگیرد۰دربرنامه اخیرتوسعه کارآفرینی درسطحوزارتخانه‌های علوم،تحقیقات، فناوری وبهداشت،درمان وآموزش پزشکی،جهاد کشاورزی،صنایع ومعادن وهمچنین مؤسسۀ جهاددانشگاهی شده است۰
متأسفانه ازواژۀ کارآفرینی، ایجاد کارواشتغال زایی برداشت می شود حال آنکه کارآفرینی دارای پیامدهای وسیعتری ازجمله: افزایش اعتماد به نفس،باورشدن خلاقیت،ایجاد توسعه تکنولوژی، تولید ثروت درجامعه وافزایش رفاه عمومی است ودرصورتی که فقط به جنبۀ اشتغال زایی آن توجه شود، ازسایرپیامدها بی بهره می مانیم۰
تعاریف ومفهوم کارآفرینی:
کارآفرینی ازابتدای خلقت بشردرتمام شئون زندگی انسان حضورداشته ومبنای تحولات وپیشرفتهای بشری بوده است۰لیکن تعریف زیاد ومتنوعی ازآن درسیرتاریخی وروند تکاملی موضوع بیان شده است که برخی ازاین تعاریف ارائه می گردد:
ــ کارآفرین کسی است که متعهد می شود مخاطرات یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی،اداره وتقبل کند۰
ــ کارآفرین شخصی است که تخصّص وی تصمیم گیری عقلانی ومنطقی درخصوص ایجاد هماهنگی درمنابع کمیاب می باشد [کاسون،۱۹۸۲]  
ــکارآفرینی خلق وایجاد بینش ارزشمندی ازهیج است۰کارآفرینی فرآیند ایجاد ودستیابی به فرصتها ودنبال کردن آنها بدون توجه به منابعی است که در حال حاضر موجود است۰کارآفرینی شامل :خلق،توزیع ارزش ومنافع بین افراد، گروهها وجامعه است۰
ــ کارآفرین شخصی است که فعالیت اقتصادی کوچک وجدیدی را باسرمایه خود شروع میکند۰
ــ کارآفرین پلی میان زایش ایده، تولید وانجام خدمات، مبادله اطلاعات وکالاست۰
ــ کارآفرینی فرایندی است  که منجر به ایجاد رضایتمندی با تقاضای تازه میشود۰کارآفرینی عبارت از فرآیند ایجاد ارزش ازراه تشکیل مجموعه ای منحصربه فرداز منابع به منظوربهره گیری ازفرصتهاست۰
ــ کارآفرینی عامل دگرگونی اجتماعی است وبه ایجاد مشاغل تازه وبهره گیری مؤثرازنیروی انسانی ومنابع طبیعی می انجامد.

نقش دولت درتوسعۀ کارآفرینی:
کارآفرینی به عنوان عامل کلیدی رشد وتوسعۀ اقتصادی درعصر مدرن شناختته شده است ودرمرکز رقابت بین المللی، شرکتهای کارآفرینانه هستند که لبه تیزرقابتی آنها معزوف به انعطاف سازمانی واستراتژی، تغییرمستمردرفرآیند ومحصولات وطرحهاست۰
    طی چندتت سال گذشته،دولتها بطورجدی به تشویق کاآفرینی پرداخته اند، زیرا کارآفرینی موجب بهره مندی مردم وکشور می شود۰قبل ازآنکه مردم بتوانند کاری راشروع کنند،باید دارای سرمایه،تکنولوژی،تسهیلات لازم برای تولید کالا ونیروی کارانسانی مناسب باشند۰ همچنین باید دارای روحیه مناسب وشرایط درونی متعادل برای موفقیت درکارآفرینی باشند۰
باآگاهی از نیازهای کارآفرینی ومشاغلی که نیازبه حمایت دارند، به نظر میرسد که دولت بهترین موقعیت برای تعیین سیاست وطراحی برنامه‌ها باهدف تشویق کارآفرینی باشد۰دولت ازطریق اعمال خط مشی در وزارتخانه‌ها ومؤسّسات می تواند موجب شکوفایی کارآفرینی می شود۰
    با توجه به نظریات جدید درمدیریت دولتی که تحت عنوان مدیریت گرایی مطرح است،دولتها باید درجهت کاستن ازتصدی گری گام بردارند و عمدتاً بر اعمال حاکمیت متمرکزشوند۰درزمینه آموزش کارآفرینی نیزبراساس دیدگاه مدیریت گرایی،انتظارنیست که دولت به طورمستقیم درگیرآموزش کارآفرینی شود، بلکه باید ضمن ایفای نقش سیاستگذاری، باحمایتها وپشتیبانی‌های خود،درجهت رشد وتوسعه کارآفرینی درجامعه بکوشد۰
    دولت میتواند برای آموزش کارآفرینان وصاحب کسب وکاری کوچک با تسهیل امکانات لازم،ازطریق منابع مختلفی به این مهم دست یابد:
ــ سازمانهای غیردولتی
ــ مؤسّسات آموزش دولتی و دانشگاهها
ــ سازمانهای محلی (حکومتهای محلی)
ــ مؤسّسات آموزش خصوصی
ــ اتاق‌های بازرگانی وتجاری
ــ مؤسسات توسعه مدیریت
ــ انجمنهای بازرگانی
ــ سازمانهای مشاوره ای
آموزش کارآفرینی لازمه توسعه کارآفرینی است وبرهمین اساس دولتها باید درزمینۀ سیاستگذاری واجرای برنامه‌های آموزش کارآفرینی نقش اساسی ایفا کنند۰
      بطور کلی میتوان نقش سیاستگذاری واجرایی دولتها درتوسعۀ آموزش کارآفرینی را با توجه به تجربۀ کشورهای مختلف درموارد ذیل بیان نمود:
۱٫    فرهنگ سازی وترویج روحیۀ کارآفرینی
۲٫    اصلاحات ساختاری و نهاد سازی
۳٫    ایجاد مؤسّسات آموزش دولتی ــ خصوصی
۴٫    پرورشگاههای کسب وکارکوچک
۵٫    آموزش کارآفرینی درمدارس
۶٫    آموزشهای ازراه دورورسانه ای
۷٫    مشاوره‌های مالی ــ فنی ومدیریتی
۸٫    نقش اطلاع رسانی دولت
علل اهمیت کارآفرینی:
کارآفرینی ازمحورهای اصلی رشد وتوسعه است وازنظربرنامه ریزی توسعۀ اقتصادی وتوسعۀ پایداردارای اهمیّت است زیرا:
۱)    موجب ایجاد اشتغال می شود۰
۲)    باعث افزایش سود وسرمایه گذاران می شود۰
۳)    موجب دگرگونی ارزشها وتحول ماهیت آنها می شود وارزشهای
تازه ای به وجود می آورد۰
۴)    موجب پرشدن خلأها وشکافهای بازارکارمیشود۰یعنی با توجه به دگرگونی شرایط بازار کاروفراهم شدن فرصتهای تازه،تصمیم‌های تازه ای گرفته می شود۰
۵)    موجب گذارازرکود اقتصادی،جبران عقب ماندگی‌های اقتصادی وآسان شدن روند رشد وتوسعۀ کشورمی شود۰
۶)    عوامل وشرایط لازم را برای تولید کالا، محصولات وبازاریابی آنها فراهم میکند۰
۷)    کارآفرینی به هنگام بحران وناتوانی بخش خصوصی درایجاد اشتغال میتواند باعث جلوگیری ازپس روی اقتصاد شود۰
۸)    باعث تأمین رفاه اجتماعی می شود۰
۹)    موجب رقابت منابع به ویژۀ منابع مشابه داخلی با یکدیگروسرانجام موجب بهبود وبالارفتن کیفیت کالاها می شود۰
۱۰)    باعث تقویت وتکامل صنایع داخلی می شود وبدین ترتیب زمینۀ رقابت فراهم می آید وسرانجام به افزایش صادرات ودریافت ارز برای کشورمی انجامد۰
۱۱)    کارآفرینی موجب به وجود آمدن محصولات،خدمات،روشها،
سیاستها،افکارو راهکارهای نو برای حل مشکلات جامعه می شود۰

  کار گروهی شروع کارآفرینی:
    یکی ازمعیارهایی که کشورهای توسعه یافته را ازکشورهای درحال توسعه مجزامیکند،فرهنگ گروهی کارکردن است،درکشورهای توسعه نیافته افرادعلاقه به فعالیتهای گروهی ندارند وهمین امرسبب میشود علاوه برمصرف انرژی بیشترکارها باکیفیت پایین تر انجام پذیرد:
اصولاَ جهت رسیدن به یک جامعه کارآفرین،رشد فعالیتهای گروهی ضروری است وبدون چنین ویژگی،کارآفرینی درجامعه فراگیر نخواهد شد۰
    حال ما با این سئوال روبرو خواهیم بود که چگونه باید یک کارگروهی موفق راسازماندهی کنیم وچه شرایط فرهنگی باید براین گروه حاکم شود تابتوانند به اهداف مورد نظر خود دست یابند،برای نیل به این اهداف باید ازقدمهای کوچک آغاز کرد تادر نهایت با کسب تجربیات لازم بتوان به تشکیل گروههای بزرگتر اقدام کرد۰گروههای بزرگتری که بتوانند درجامعه زمینه ساز تحول باشند۰
    برای تشکیل یک گروه کاری توجه به عوامل زیر می تواند مفید واقع شود۰
۱) انتخاب موضوع مورد علاقه ویافتن افراد علاقه مند به همکاری
۲) تعیین اهداف و وظایف
۳) ثبت نتایج به وسیله یکی ازافرادگروه
۴) انتخاب فردی به عنوان مسئول گروه
۵) حفظ احترام میان اعضای گروه
۶) آموزش مستمر درگروه وتبادل دانش بین افراد گروه
۷) انجام مطالعات درزمینه خلاقیت و نوآوری وکارآفرینی توسط اعضای گروه
۸) صبرو انتقادپذیری
۹) دعوتاز افراد متخصص مرتبط باموضوعات مورد بحث وشرکت درسمینارها ونمایشگاههاو۰۰۰
۱۰) گروه باید علم ودانش خویش رادر رابطه با رایانه و اینترنت وزبان انگلیسی ارتقا دهد۰
۱۱)لازم است اعضای گروهدرزمینۀ« روانشناسی گروه» مطالعه کنند۰
بدن شک تشکیل گروه و ادامه فعالیتهای آن همجون تولد موجودی است که اگر تداوم یابد،آرام آرام رشد وتکامل یافته وبه مرحله ای خواهد رسید که نتایج ارزشمندی از خود به جامعه ارائه می‌کند.

کارآفرینی اجتماعی
کارآفرینان‌ اجتماعی‌ افرادی‌ هستند که‌ از فرصتهای‌ پیش‌ آمده‌ به‌ خوبی‌ استفاده‌ کرده‌ و با ایجاد تغییراتی‌ چیزهای‌ جدیدی‌ را می‌آفرینند.
کارآفرین‌ همیشه‌ در جستجوی‌ تغییر است‌ و به‌ آن‌ حساسیت‌ نشان‌ می‌دهد و در یک‌ فرصت‌ استثنایی‌ از آن‌ استفاده‌ می‌کند.
کارآفرینی‌ ابزار بسیار مهمی‌ در توسعه‌ اقتصادی‌ است‌ که‌ عمده‌ترین‌ تاثیر خود را با ایجاد شغل‌ نشان‌ می‌دهد.
کارآفرینان‌ برخی‌ کارها را برای‌ اولین‌بار انجام‌ می‌دهند و از این‌رو همیشه‌ ریسک‌پذیرند.
کارآفرینان‌ نیازی‌ نیست‌ مخترع‌ باشند بلکه‌ آنها به‌ سادگی‌ نیاز دیگران‌ را برای‌ ابداع‌ ازطریق‌ آفرینش‌ ایده‌های‌ نو برطرف‌ می‌کنند.
موسسات‌ آموزشی‌ باید کارآفرین‌ اجتماعی‌ تربیت‌ کنند تا بتوان‌ با روشهای‌ جدید به‌ پیشرفت‌ اجتماعی‌ دست‌ یافت.

مفهوم‌ و معنای‌ کارآفرینان‌ اجتماعی
 ‌مفهوم‌ کارآفرینی‌ اجتماعی‌ از تعاملات‌ انسانی‌ و کنش‌ و واکنش‌ بشری‌ نشأت‌ گرفته‌ است. کارآفرینی‌ اجتماعی‌ منفعت‌ موسسه‌ اجتماعی‌ را با تصویری‌ از انضباط، نوآوری‌ و وابستگی‌ اجتماعی‌ بیان‌ می‌دارد. باتوجه‌ به‌ اینکه‌ اکثر موسسات‌ اجتماعی‌ با بازدهی‌ پایین‌ و عدم‌ کارایی‌ مواجه‌اند و بسیاری‌ از فعالیتهای‌ بشردوستانه‌ از انتظارات‌ و برنامه‌های‌ دولت‌ به‌ دور مانده‌اند ضروری‌ است‌ که‌ کارآفرینان‌ به‌ مسائل‌ اجتماعی‌ توجه‌ بیشتری‌ داشته‌ باشند؛ کارآفرینان‌ اجتماعی‌ نیازمند به‌ توسعه‌ و گسترش‌ طرحها و مدلهای‌ جدید برای‌ قرن‌ حاضر هستند. کارآفرینی‌ اجتماعی‌ پدیده‌ نو و جدیدی‌ نیست‌ بلکه‌ کارآفرینی‌ از زمان‌ پیدایش‌ موسسات‌ و بنگاه‌هایی‌ که‌ به‌ رسمیت‌ شناخته‌ شده‌اند مطرح‌ شده‌ و کارآفرینان‌ روشهای‌ کارآمد و موثری‌ را برای‌ اجرای‌ ماموریتهای‌ اجتماعی‌ خود جستجو می‌کنند. اکثر کارآفرینان‌ اجتماعی‌ با سازمانهای‌ غیرانتفاعی‌ جهت‌ کسب‌ سود و درآمد شروع‌ به‌ کار می‌کنند و صاحبان‌ کار و سرمایه‌ نیز با جذب‌ آنان‌ مسئولیت‌ اجتماعی‌ خود را به‌ کارآفرینان‌ اجتماعی‌ واگذار می‌کنند. سوالهایی‌ که‌ در این‌ زمینه‌ مطرح‌ می‌شود این‌ است‌ که: کارآفرین‌ اجتماعی‌ چگونه‌ فردی‌ است؟ کارآفرین‌ اجتماعی‌ تمایل‌ به‌ چه‌ کاری‌ دارد؟ کارآفرین‌ اجتماعی‌ چه‌ مفهومی‌ دارد؟
 ‌کارآفرینان‌ اجتماعی‌ افرادی‌ هستند که‌ تغییراتی‌ را در خدمات‌ اجتماعی‌ از طریق‌ موارد ذیل‌ جهت‌ دستیابی‌ به‌ ارزش‌ اجتماعی‌ به‌وجود می‌آورند:
تبیین‌ و تعریف‌ فرایندهای‌ جدید خدمات، تولیدات‌ یا روشهای‌ منحصربه‌ فرد عملیاتی‌ که‌ با نوآوری‌ همراه‌ است؛
ایجاد ظرفیتهایی‌ برای‌ ماندگاری‌ و گسترش‌ فعالیت؛
توجه‌ به‌ ایجاد سرمایه‌ و ارزش‌ اجتماعی؛
به‌کارگیری‌ نگرشهای‌ بازارمدار برای‌ حل‌ مسائل‌ اجتماعی؛
یافتن‌ بازارها و فرصتهای‌ جدید برای‌ ماموریت‌ غیر سودآور یا زمینه‌های‌ حمایت‌ نشده‌ توسط‌ نیروهای‌ بازار.
 ‌کارآفرین‌ اجتماعی‌ خلق‌کننده‌ ارزش‌ اجتماعی‌ است‌ ولی‌ توجیه‌ اینکه‌ منابع‌ مورداستفاده‌ کارآفرین‌ در ایجاد آن‌ ارزش، مناسب‌ بوده‌ یا خیر، کار مشکلی‌ است‌ و تعهد اجتماعی‌ شاخص‌ مناسب‌ و قوی‌ برای‌ بررسی‌ کارایی‌ و اثربخشی‌ امور اجتماعی‌ نیست. کارآفرینان‌ اجتماعی‌ در بازار کار می‌کنند اما این‌ بازارها دارای‌ نظم‌ و انضباط‌ معینی‌ نیستند. خیلی‌ از سازمانهای‌ هدفدار اجتماعی‌ برای‌ بعضی‌ از خدمات‌ خود حق‌الزحمه‌ مطالبه‌ می‌کنند، آنها همچنین‌ در دریافت‌ بخششها، کمکهای‌ داوطلبانه‌ و انواع‌ دیگری‌ از پشتیبانیها رقابت‌ می‌کنند. کارآفرینان‌ اجتماعی‌ دارای‌ خصوصیات‌ مشترکی‌ هستند که‌ این‌ ویژگیها عبارتند از:
تفکر بیش‌ از حد و دیدن‌ فرصتهایی‌ که‌ دیگران‌ نمی‌بینند؛
مخاطره‌پذیری‌ و تشویق‌ به‌ قضاوت‌ و تعقل؛
مشکل‌گشایی؛
ایجاد چشم‌اندازهای‌ عملی‌ به‌وسیله‌ عقایدشان‌ که‌ باعث‌ بهبود زندگی‌ افراد می‌شود؛
ساعت‌ کاری‌ چرخشی‌ (منعطف) با ترغیب‌ به‌ سوی‌ هدف‌ اجتماعی.
عناصر کارآفرینی‌ اجتماعی‌
‌کارآفرینی‌ اجتماعی‌ از شش‌ جزء تشکیل‌ شده‌ که‌ این‌ عناصر به‌ تفصیل‌ عبارتند از:
۱-  عاملان‌ تغییر در بخش‌ اجتماعی: کارآفرینان‌ اجتماعی‌ اصلاحگر و تحول‌گرا با یک‌ ماموریت‌ اجتماعی‌ هستند، آنها تغییرات‌ اساسی‌ را در بخش‌ اجتماعی‌ با کارهایی‌ که‌ انجام‌ می‌دهند به‌وجود می‌آورند و چشم‌اندازشان‌ جسورانه‌ است‌ و به‌ موارد اصولی‌ و مشکلات‌ اساسی‌ تاکید می‌کنند و به‌ علائم‌ ساده‌ رفتاری‌ توجه‌ ندارند. آنها اغلب‌ نیازها را کاهش‌ می‌دهند به‌ جای‌ اینکه‌ دقیقاً‌ آنها را برآورد سازند و در جستجوی‌ تغییرات‌ منظم‌ و پیشرفتهای‌ قابل‌ قبولی‌ هستند، اگرچه‌ ممکن‌ است‌ به‌صورت‌ محلی‌ فعالیت‌ کنند فعالیتهایشان‌ توانایی‌ برانگیختن‌ پیشرفتهای‌ همگانی‌ در مناطق‌ انتخاب‌ شده‌ را دارد. درهرحال‌ فعالیتهای‌ آنها در زمینه‌ آموزش، مراقبتهای‌ جسمی، بهبود اقتصادی، هنر و بخش‌ اجتماعی‌ است.
۲-  پذیرش‌ ماموریت‌ برای‌ ایجاد و بقا ارزش‌ اجتماعی: این‌ مرکز ثقلی‌ است‌ که‌ کارآفرینان‌ اجتماعی‌ را از کارآفرینان‌ اقتصادی‌ متمایز می‌سازد، حتی‌ از آنانی‌ که‌ به‌طور اجتماعی‌ مسئول‌ فعالیتهای‌ بازرگانی‌ هستند. برای‌ کارآفرینان‌ اجتماعی، ماموریت‌ اجتماعی‌ اساسی‌ و بنیادی‌ است. نقش‌ کارآفرینی‌ اجتماعی‌ در توسعه‌ اجتماعی‌ این‌ است‌ که‌ نمی‌تواند مزایای‌ خصوصی‌ ایجاد شده‌ برای‌ افراد را کاهش‌ دهد. سودآوری، ایجاد ثروت‌ و پاسخ‌ به‌ تمایلات‌ مشتریان‌ بخشی‌ از این‌ مدل‌ است. ولی‌ این‌ عوامل‌ ابزاری‌ برای‌ نیل‌ به‌ اهداف‌ اجتماعی‌ است. سودآوری‌ معیار ایجاد ارزش‌ و رضایت‌ مشتری‌ نیست‌ بلکه‌ معیاری‌ برای‌ میزان‌ تاثیرات‌ اجتماعی‌ است. کارآفرینان‌ اجتماعی‌ یک‌ برگشت‌ طولانی‌ در سرمایه‌گذاری‌ را جستجو می‌کنند، آنان‌ ازطریق‌ واکنش‌ سریع‌ می‌خواهند پیشرفتهای‌ درازمدت‌ را ایجاد کنند و همیشه‌ درمورد ماندگاری‌ تاثیر اجتماعی‌ فعالیت‌ خود می‌اندیشند.
۳-  شناسایی‌ و ترغیب‌ سرسختانه‌ فرصتهای‌ جدید: درجایی‌ که‌ دیگران‌ مسائل‌ و مشکلات‌ را می‌بینند کارآفرینان‌ فرصتها را شناسایی‌ می‌کنند. کارآفرینان‌ اجتماعی‌ به‌ سادگی‌ به‌ سوی‌ درک‌ نیازهای‌ اجتماعی‌ سوق‌ پیدا نمی‌کنند درعوض‌ آنان‌ در زمینه‌ اینکه‌ به‌ پیشرفتی‌ دست‌ پیدا کنند دیدگاه‌ و بینش‌ جدیدی‌ دارند و چشم‌انداز کاری‌ خود را معین‌ می‌سازند. آنان‌ مدل‌هایی‌ را توسعه‌ داده‌ و قادرند به‌ آنچه‌ که‌ انجام‌ می‌دهند نائل‌ شوند، همچنین‌ آنان‌ یاد می‌گیرند چه‌ چیزی‌ را انجام‌ دهند یا ندهند. جزء اصلی‌ کار آنان‌ اصرار و پافشاری‌ برای‌ پیش‌بینی‌ و قضاوت‌ است. آنان‌ زمانی‌ که‌ با یک‌ مانع‌ مواجه‌ می‌شوند بیشتر فعالیت‌ می‌کنند. سوال‌ کارآفرینان‌ این‌ است‌ که: چگونه‌ می‌توان‌ بر این‌ موانع‌ فائق‌ آمد؟ چگونه‌ می‌توان‌ این‌ کار را انجام‌ داد؟ جواب‌ آن‌ است‌ که‌ آنان‌ با شناسایی‌ فرصتهای‌ جدید و پافشاری‌ و اصرار در آن‌ و ترغیب‌ هدف‌ خود قادرند به‌ موانع‌ موجود غلبه‌ کنند.
۴- به‌کارگیری‌ فرایند مستمر نوآوری، سازگاری‌ و یادگیری: کارآفرینان‌ مبتکر و نوآورند، آنان‌ به‌ انجام‌ کارهای‌ تازه‌ و توسعه‌ مدلهای‌ جدید می‌پردازند و پیشقدم‌ در ارائه‌ نگرشهای‌ جدیدند. باتوجه‌ به‌ گفته‌ شومپیترSCHUMPETER) )، نوآوری‌ می‌تواند اشکال‌ بسیاری‌ به‌ خود بگیرد و نیازی‌ به‌ اختراع‌ چیزهای‌ جدید نداشته‌ باشد و به‌ سادگی‌ می‌تواند با ایده‌ جدید، روش‌ جدید و با یک‌ موقعیت‌ جدید همراه‌ باشد. کارآفرینان‌ نیازی‌ نیست‌ که‌ جزء مخترعان‌ باشند بلکه‌ آنها به‌ سادگی‌ نیاز دیگران‌ را جهت‌ ابداع، ازطریق‌ آفرینش‌ ایده‌های‌ جدید برطرف‌ می‌کنند. نوآوری‌ آنان‌ ممکن‌ است‌ ازطریق‌ چگونگی‌ ساختار برنامه‌های‌ اصلی‌ یا کیفیت‌ منابع‌ دردسترس‌ پدیدار شود. آنان‌ روشهای‌ نوآوری‌ را برای‌ اطمینان‌ از مخاطرات‌ جستجو می‌کنند که‌ از آن‌ طریق‌ به‌ منابع‌ در طول‌ زمان‌ دست‌ خواهند یافت‌ و ارزش‌ اجتماعی‌ ایجاد خواهندکرد. تمایل‌ به‌ نوآوری‌ بخشی‌ از روش‌ کار موثر کارآفرینان‌ است‌ و آنان‌ درصدد کاهش‌ فعالیت‌ خود نیستند بلکه‌ گرایش‌ به‌ تحمل‌ بالایی‌ از ابهام‌ و یادگیری‌ مدیریت‌ ریسک‌ برای‌ خود و دیگران‌ را دارند. آنان‌ شکست‌ در یک‌ پروژه‌ و یا برنامه‌ را نه‌ به‌ عنوان‌ تراژدی‌ (نمایش) شخصی‌ بلکه‌ تجربه‌ یادگیری‌ می‌دانند.
۵-  اقدام‌ جدی‌ و بی‌باکانه‌ به‌وسیله‌ منابع‌ دردسترس: کارآفرینان‌ اجتماعی‌ اجازه‌ نمی‌دهند به‌واسطه‌ حفظ‌ منابع‌ خود از ترغیب‌ چشم‌اندازشان‌ چشم‌پوشی‌ کنند. آنها در انجام‌ دادن‌ کارهایشان‌ با حداقل‌ منابع‌ و جذب‌ حداقل‌ منابع‌ از دیگران، مهارت‌ خاصی‌ دارند. آنان‌ از منابع‌ کمیاب‌ به‌طور کارآ استفاده‌ می‌کنند و منابع‌ محدود خود را ازطریق‌ اشتراک‌ مساعی‌ با دیگران‌ و شرکای‌ خود تامین‌ می‌کنند. آنها همه‌ منابع‌ را با سرشت‌ بشردوستانه‌ برای‌ کارهای‌ تجاری‌ خود جستجو می‌کنند و از طریق‌ هنجارها یا سنتهای‌ موجود درخصوص‌ بخششها و کمکهای‌ داوطلبانه‌ محدود نمی‌شوند. آنان‌ خطرات‌ و مسائل‌ آینده‌ را ازطریق‌ کاهش‌ زیانهایی‌ که‌ به‌ شکست‌ منجر می‌شوند را تخمین‌ می‌زنند. تحمل‌ میزان‌ ریسک‌پذیری‌ سهامدارانشان‌ را درک‌ و شناسایی‌ می‌کنند.
۶-  ارائه‌ حس‌ بلندپروازانه‌ پاسخگویی‌ به‌ موسسات‌ و پیامدهای‌ حاصله: از آنجا که‌ انضباط‌ بازار به‌طور خودکار مخاطرات‌ اجتماعی‌ غیرکارآ را پاکسازی‌ می‌کند، کارآفرینان‌ اجتماعی‌ گامهایی‌ را برای‌ اطمینان‌ از اینکه‌ آنها ارزش‌ ایجاد می‌کنند را برمی‌دارند. آنان‌ این‌ اطمینان‌ را دارند که‌ به‌طور دقیق‌ نیازها و ارزشهای‌ افراد ارزیابی‌ می‌شود و قصد دارند با فعالیتهایی‌ که‌ انجام‌ می‌دهند به‌ جوامع‌ خدمت‌ کنند. آنان‌ انتظارات‌ و ارزشهای‌ دیگر مخترعان‌ و نوآوران‌ را درک‌ می‌کنند. آنان‌ پیشرفتهای‌ اجتماعی‌ را برای‌ مزیتهایی‌ که‌ به‌ جوامع‌ بشری‌ دارد جستجو می‌کنند و برگشتهای‌ اجتماعی‌ و مالی‌ آن‌ را نیز درنظر می‌گیرند. کارآفرینان‌ اجتماعی‌ سازوکارهای‌ بازخور برای‌ تقویت‌ پاسخگویی‌ اجتماعی‌ را به‌وجود می‌آورند. آنان‌ پیشرفتهای‌ خود را با معیارهای‌ همچون‌ اجتماعی، مالی‌ و پیامدهای‌ مدیریتی‌ ارزیابی‌ می‌کنند.

مراحل توسعه کارآفرینی توسط خانواده:
 1  – مراحل نهادینه کردن “فرهنگ کارآفرینی ” :
خانواده به عنوان انتقال دهنده جبهه ای از اصطلاحات، آئین‌ها ورفتار‌های اجتماعی می‌تواند نقش ثمر بخش خود را جهت آشنایی با مفاهیمی مثل :” توفیق طلبی،” استقلال طلبی “، و”خطر پذیری”در عرصه فعالیت اقتصادی وهمسازی با واقعیت‌های کاری در جامعه، به اعضاء خود ارزانی دارد.
نوع نگرش والدین به دنیای پیرامون خود وچگونگی تجسم ارزشهای اجتماعی برای فرزندان در شکل گیری آینده شغلی آنها، می‌تواند راه را برای دستیابی به اقتصاد سالم هموار سازد.مثلا ً چنانچه کسب موفقیت در جهت خلق ثروت وایجاد فرصتهای شغلی جدید به عنوان بخشی از ارزشهای مورد نظر والدین برای فرزند به تصویر کشیده شود، نوجوان در چنین شرایطی ذهن خود را برای رسیدن به چنین موقعیتی آماده می‌سازد.در ادامه چنین فرآیند ذهنی، فرد بدنبال راههای دستیابی به چنین موقعیتی است. او موقعیتهای متفاوت را باهم مقایسه می‌کند؛ شبیه سازی ذهنی انجام می‌دهد ؛به پرس وجومی پردازد ؛ وگاهی اوقات در نشریات، کتب، محیط مدرسه وحتی مجالس سخنرانی پرسشهای ذهنی خود را دنبال می‌کند. آنگاه، فرد با آگاهی ازارزش کاروتلاش آماده است بخش بزرگی از خواسته‌ها، آرمانها وارزشهای مورد نظر خانواده خودرا به محک تجربه بگذارد.
۲- تعیین مسیر شغلی
فضای درون خانواده، خصوصا ً رهنمودهای والدین به فرزندان، این امکان را به آنها می‌دهد تا با گسستن از عادات ومعتقدات پیشین خود یا سایر افراد خانواده، رفتار جدیدی را موردکندوکاو قرارداده وخود را با نظم اجتماعی نوین هماهنگ سازند؛ به شکلی که بتوانند برفراز خواسته‌ها وآرزوهای ذهنی خود ومنطبق برنظامهای مدرن پروبال بزنند واز نفوذ وسلطه اندیشه وروشهای سنتی در رفتار آتی خود بکاهند.در ادامه چنین روندی، نقش آفرینی فرزند در درون خانواده معطوف به فرآیندهای تولید وخلق ارزش در جامعه خواهد شد.در این ارتباط، والدین با شناخت توانمندیهای بالقوه فرزندان خود وهدایت آنها در مسیر شغلی، نقش مهمی در شناسایی وپرورش افراد خلاق وکارآفرین در جامعه ایفاء می‌کنند.
۳- توانمند سازی (یادگیری فن آوریهای جدید )
حمایت وتشویق والدین جهت یادگیری فن آوریهای جدید از جمله فن آوریهای تکنولوژیکی واطلاعاتی ومعرفی مشاغلی که امکان کسب درآمد بالارا برای فرزندان فراهم می‌سازد، آنان را علاوه بر نقش آفرینی در درون خانواده، معطوف به اهداف توسعه در سطح جامعه یعنی کارمفید وبهره وری بالا خواهد کرد. تغییر نگرشها ورفتارهای کلیشه ای در مورد ایفاء نقشهای خانوادگی واجتماعی وتشویق فرزندان به رفتارهای مثبت اقتصادی واجتماعی، آنان را افرادی کارآمد وهدفمند می‌پروراند. زیرا پیروی از کلیشه‌های سنتی وتکراری در عرصه‌های گوناگون زندگی ضمن پذیرش نقشهای متفاوت می‌تواند مفید واقع شود.
۴- راه اندازی واداره کسب وکار اقتصادی
 در این مرحله، فرد باارزیابی مشاغل متناسب با خواسته‌های خود وخانواده، به خلق ایده در زمینه کارو فعالیت می‌پردازد ؛ چارچوب فکری خودرادرقالب طرح کسب وکار به جامعه عرضه می‌کند ؛ سپس، با مدیریت خودفعالیت اقتصادی را آغاز می‌کند. دراین مرحله، والدین بااستفاده از تجارب خود می‌توانند فرزندشان را جهت اداره کسب وکاریاری کنند.هرچند ممکن است این نیازصرفا ًمتوجه حمایت‌های مالی آنها نباشد.باادامه حمایت خانواده وتقویت روحیه کارآفرینی درفرزندان به منظور راه اندازی ومدیریت کسب وکار اقتصادی توسط آنان، نتایج ذیل متوجه جامعه خواهد شد :
–  ایجادوتوسعه اشتغال در بخش‌های اقتصادی کشور وبه تبع آن استقلال اقتصادی خانواده‌ها
– دگرگونی درروند تولید با استفاده از تکنولوژی پیشرفته وبدنبال آن تغییر در فرهنگ مصرف
– تنوع شغلی وایجاد رقابت گسترده در بازارهای اقتصادی
– بسط وتوسعه صادرات با اتکاء به منابع موجود در کشور
– کاهش نرخ بیکاری وتورم وبدنبال آن کاهش آسیب‌های اجتماعی در جامعه

کارآفرینی و ایجاداشتغال
کارآفرینان از عوامل ضروری تغییر در یک اقتصاد مبتنی بر بازارند، آنها امکان استفاده موثر و فزاینده از منابع را فراهم می آورند و دادوستد بین بخشهای مختلف با امکانات واولویتهای متفاوت را تسهیل می سازند. همچنین رفتار کارآفرینانه، عامل شتاب دهنده تولید، انتشار و کاربرد ایده‌های نوآورانه است و در جوامع دستخوش تغییرات سریع اقتصادی نیز، کارآفرینی تاثیرات زیانبار اجتماعی را ازطریق ایجاد فرصتهای شغلی تعدیل می بخشد. به طورکلی کارکرد کارآفرینانه هم به روی نرخ رشد بنگاههای جدید تاثیر دارد وهم شانس بقا و رشد بنگاههای موجود را افزایش می دهد.
اما به دلایل بسیاری، ایجاد یک ارتباط آماری بین کارآفرینی و میزان استخدام آسان نیست. کارآفرینی را نمی توان مستقیما اندازه گرفت زیرا غالبا پنهان است و حضور آن دررفتاری است که نمایانگر کارآفرینی است حتی اینکه کارآفرینی چگونه بروز می کند، خودموضوعی است که همواره درحال تغییر است. حتی اگر در مواردی مستقیما قابل اندازه گیری باشد بازهم برای ایجاد چنین ارتباطی، مشکلات وجود خواهد داشت. برای مثال، تحلیلگران با مشکل تفکیک تاثیر کارآفرینی از سایر متغیرها مانند سیاستهای بازارکار و غیره مواجه خواهندبود.
به علاوه، رابطه علت و معلولی بین کارآفرینی و استخدام یک رابطه یک طرفه نیست. برای مثال هنگام بیکاری و کاهش نرخ حقوق و دستمزد، هزینه فرصت کارآفرینی پایین است. درهر صورت واضح است که کارآفرینی شرط واجب پیشرفت اقتصادی دریک اقتصاد مبتنی بر بازار است و مشکلات مربوط به اندازه گیری آن نباید تلاش در جهت ترویج آن را، به عنوان بخشی از راه حل معضل بیکاری، کاهش دهد.
از آنجایی که بیکاری و فقر به طور فزاینده ای غالبا در مناطق شهری پرآشوب و ناآرام متمرکز و رویکرد دولتها برای تهییج و تشویق کارآفرینی به سوی سیاستهای جغرافیایی جهت گیری می شود، خوداشتغالی و تاسیس بنگاه می تواند یک اقتصاد محلی را که متاثراز رکود اقتصادی است، دگرگون سازد.
در برخی از کشورها مانند کانادا، سهم عمده ای از رشد مشاغل جدید در ۵ سال اول دهه ۱۹۹۰ ناشی از خوداشتغالی وتاسیس شرکتهای کوچک بوده است. در ایالات متحده، برای مثال بنگاههای اقتصادی کوچک، آنهایی که دارای ۲ تا ۴ نفر پرسنل بوده اند،در سال ۱۹۹۵ ۴۵۰۰۰۰ شغل جدید ایجاد کرده اند. بنابراین عجیب نیست که دولتهامشتاق کمک به چنین بنگاههایی بوده اند و موسساتی هم در این رابطه در اواخر این دهه ظهور کرده اند.
برنامه توسعه اشتغال واقتصاد محلی (LEED) در سازمان همکاری اقتصادی وتوسعه (OECD) به مدت ۱۰ سال فعالیت این موسسات را ارزیابی کرده است و شواهدحاکی از آن است که اتخاذ چنین سیاستهای استخدامی کارساز بوده است. با وجود این،هنوز سهم این سیاستها در کل اشتغال اندک است به خصوص در کشورهایی ازقبیل دانمارک و نروژ که فعالیت هنری و صنایع دستی تقریبا از بین رفته است.
از این گذشته، امروزه فشار بر خزانه عمومی به قدری است که مداخله دولت فقط درمواردی ازقبیل زیانهای مرده (DEAD WEIGHT)، انحراف (DISTORTION) وجابجایی (DISPLACEMENT) مجاز است. زیانهای مرده می تواند مربوط به زمانی باشدکه مالیات دهندگان مجبورند از یک کارآفرین بالقوه که می خواهد کار جدیدی را آغاز کند،حمایت مالی به عمل آورند. تقویت کسب وکارهای جدید هم اگر به ایجاد یک مزیت رقابتی ناعادلانه برای برخی از بنگاهها منجر شود نیز ممکن است موجب انحراف دربازار گردد.
همچنین وجود موسسات جدید ممکن است به سادگی موجب ازبین رفتن و یاجابجایی مشاغل جدید با مشاغل قبلی شود. کاربرد این معیارها در سطوح محلی یامنطقه ای ساده تر است زیرا تاثیر و کارایی این برنامه می تواند به روشنی ارزیابی شود.OECD پیشگام اشکال جدیدی از برنامه‌های بازنگری و ارزیابی مشاغل جدید، هم دربعد ملی (برای مثال در استرالیا، ایرلند و جمهوری چک ) و هم در بعد منطقه ای (ویتوریادر اسپانیا و سستوسان جیوانی در ایتالیا) بوده است.

 گامهای حمایتی
دولتها نقشهای متعددی را درحمایت از کارآفرینی ایفا می کنند. اولین قدم انجام ندادن برخی کارها به جای انجام دادن آنها است. ابزارهای کلاسیک دولتی – مالیات و مقررات – به روشنی بر روی فعالیتهای کارآفرینانه تاثیر می گذارد. هنگامی که میزان مالیات سنگین است و یا نیاز به ارائه گزارشهای پیچیده متعدد است، کارآفرینان از سیستم مالیاتی فرارمی کنند و اقتصاد زیرزمینی یا بازار کار غیرقانونی توسعه می یابد.
زمینه دیگری که دولتها می توانند به توسعه کارآفرینی کمک کنند تدارکات دولتی (PUBLIC PROCUREMENT) است. معمولا شرکتهای کوچک از تاخیر پرداختهای سازمانهای بزرگ دولتی رنج می برند. در برخی از کشورها همین تاخیر در پرداختهاموجب ازبین رفتن تعداد زیادی از این شرکتها می شود. این موسسات گاهی مجبورمی شوند در دوره ای که منتظر دریافت مطالبات خود از این سازمانها هستند از دیگران وام بگیرند که درنتیجه سود حاصله صرف بازپرداخت بهره به بانکها می شود.
آژانس‌های توسعه می توانند مشوقهای محلی را ازطریق ایجاد اشکال جدیدی ازمشارکت دولتی – خصوصی به کار گیرند. در ایرلند، برای مثال ۳۵ مورد از این نوع مشارکت، سهم برجسته ای را در ارتقا کارآفرینی و کاهش بیکاری داشته است. در این رابطه چنین موسساتی می توانند نوآوری و کارآفرینی را با استفاده از ساختارهای حمایتی، دربین جمعی از موسسات کوچک محلی (به صورت خوشه ای یا شبکه ای )ترویج و آنها را در یافتن شرایط مناسب برای کسب وکار خود یاری کنند.
ایجاد انکوباتورها (پرورشگاههای ) کسب وکار هم روش دیگری برای توسعه کارآفرینی و ایجاد اشتغال است. این پرورشگاهها با دراختیار قرار دادن کارگاههایی برای موسسات تازه تاسیس، تخصیص منابع و تجهیزات موردنیاز و عرضه آب و برق ازکارآفرینان حمایت می کنند. تحقیقات اخیر دال بر آن است که در مناطق محروم وجودفرهنگ وابستگی و یا ضدکارآفرینی از اهمیت خاصی نه فقط به دلیل تاثیرات اقتصادی غیرمستقیم بلکه به دلیل ارتباط سیاستهای اجتماعی با توسعه، برخوردار است. تنوع فزاینده و حجم فعالیتهای اقتصادی که توسط این انکوباتورها صورت می گیرد، کمک موثری نیز در انسجام اجتماعی خواهدبود.
سیستم‌های تشویق کارآفرینی، با سیاستهای سنتی ایجاد اشتغال که هدفشان ایجادشغل در فعالیتهای موجود به جای ایجاد فعالیتهای جدید و حمایت مستقیم از موسسات کوچک و متوسط (SMES) است، تفاوت دارد زیرا آنها فقط بر مراحل اولیه کسب وکارموسسات جدید تمرکز می کنند. آنها دریافته اند که نه همه موسسات کوچک و متوسطنوآورند و نه همه آنها مهیای رشد و حتی برای بسیاری از این موسسات ممکن است بهترباشد که کوچک باقی بمانند.
به علاوه از آنجایی که در انکوباتورها دید وسیع تری نسبت به <آنچه که یک شرکت هست > وجود دارد آنها پیشنهاد می کنند که یک <فرهنگ کارآفرینانه > می تواند در بین بخش وسیعی از جمعیت به وجود بیاید. بنابراین دولتها می توانند به شکل موثری نه تنهاابزارهای عملی برای ترویج کارآفرینی را به کار گیرند بلکه می توانند فرهنگ کارآفرینانه رانیز ازطریق سیستم‌های آموزشی در جامعه به شکل یک کل ارتقا دهند. آنها می توانند باکاهش نرخ مرگ ومیر کسب وکارهای جدید و کوچک با هزینه کم، بقای اینگونه شرکتها رادر عبور از مراحل اولیه به دیگر مراحل تضمین کنند.

کارآفرینی  در اسلام
در فرهنگ کارآفرینی  تظاهر به کار مسخره ترین  امور محسوب  می‌شود  و کارهای  گروهی  به معنای  حقیقی آن در  سازمان‌ها  رایج است  و لذا تفاوت کارگروهی  با گروه‌های کاری  بر همه روشن است.در زندگی  کارآفرینانه  افراد  مشغول ارزش  آفرینی  به معنی عام  آن می‌شوند  به عبارت دیگر  یا ارزش ‌های  مادی می‌آفرینند (کارآفرینان اقتصادی ) یا ارزش‌های  معنوی (کارآفرینان اجتماعی، سیاسی  و فرهنگی ) و لذا می‌توان گفت  زندگی کارآفرینانه زندگی است  که فرد حازم در اسلام دارد.برای  روشن تر شدن موضوع  معانی  مختلف حزم  و حازم ارائه می‌گردد:
حازم : آدم  دور اندیش  کاردان.
حازم : کسی که امروزش را اصلاح کند و برای  فردایش  چاره ای  تدارک و مهیا کند.
حزم : پشتکار توام با اعتماد به نفس
حزم : حفظ آن چیزی  است  که به دشواری  به دست آوردی و ترک چیزی  است که به آن اکتفا نمودی.
حازم :عاقلی  است دارای  قدرت شناخت (تمیز دهنده ) و صاحب تجربه و سبک
حزم : مثل  سیل شدیدی  است که  پستی و بلندی ‌های  زمین  را در بر می‌گیرد.
حزم : مثل سیل شدیدی  است  که پستی  و بلندی‌های  زمین  را در بر می‌گیرد.
حزم : زمین  سنگلاخ بلندی است  که حیوانات  و انسان‌ها  نمی توانند  از آن بالا روند  مگر با  تلاش  و جهد  بسیار
حزم : نتیجه  مدیریت  فکر و ذهن است.
موفقیت به حزم است  و حزم به مدیریت فکر و ذهن و ذهن  به راز داری   است.
رای و نظر  زیاد است  ولی  حزم کم است.
حازم : من ( حضرت علی ) نزد مادرم حیدر نامیده شده ام  و حیدر کسی  است  که حازم خیراندیش  است.
حزم : منتظر فرصت  شدن و عجله هنگامی که وسائل آن  مهیا می‌شود.
حازم : کسی است که با روزگار خویش  مدارا کند.
حزم : نگاه به عاقبت کار  و مشورت با  صاحبان عقل است.
حازم : کسی  است که از امکانات  موجودش  خوب استفاده  کند  و کار امروز  را به فردا وامگذارد.
حازم :  کسی است که تجربه‌ها را استوار سازد  و سختی‌ها و گرفتاری ‌ها او را صیقل  دهد و پاک کند.
حازم ترین افراد کمترین درخواست  را از مردم می‌کند.
کسی که حزمش  کم باشد  عزم و اراده اش ضعیف  است.
در این زندگی است که  هنر را در جملات  زیر می‌خوانی و در کربلا اوج آن را می‌بینی.
Art is , having a vision   to  see  the  world  differently  and  skill to portrate it.
هنرمندی که دورنمای  خود را با خون  خودبه چه زیبایی بر پرده زمان و بوم دل‌های آزادگان عالم  ترسیم کردو آن را با  صدای  هل من  ینصرنی  به گوش  جان من  و شما رساند.بله  در این زندگی  خلاقیت  به  معنی  شناسایی  نیازهای  سطح بالای انسان یعنی  نیاز  خود شکوفایی  که اولیاء  و انبیاء  بهتر از همه  آنها را برای  نوع  بشر  شناسایی،معرفی  و رفع نمودند.
در این زندگی است که  پرده پندار  دریده می‌شود  و دنیا  و آخرت، عقل  و دل،علم، و عمل، ماده  و معنا، روح و جسم  با هم  تنیده شده  و به یک زبان می‌گویند : سبحان الله و الحمدلله  و لا اله الاالله  و الله اکبر.
آن وقت است که کارت عار نمی  شود  و زبانت مار، حسادتت  رقابت می‌شود و رقابتت  بی  رحم نمی شود.آن وقت است که تلاش  می‌کنی  تجارت بدون رضایت  نکنی  و رضایت بدون تجارت به دست  نیاوری، آن وقت است  که واقعا موتور  توسعه می‌شوی  و کار و عبادتت یکی  می‌شود، قدرت فرصت‌ها را می‌دانی و نمازت   نمازمی  شود و  سوالت  جواب.

 

فصل دوم:
خلاّقیت و نوآوری

          تا زمانیکه به روشهای قبلی تفکّر می کنیم
          غیرممکن است چیز تازه ای راخلق یا کشف کنیم ۰

۱٫    مفهوم وجایگاه خلاّقیّت و نوآوری
۲٫    تفاوت خلاّقیت و نوآوری
۳٫    فرآیند خلاقیت و نوآوری
۴٫    تکنیک‌های خلاقیت و نو آوری
۵٫    شرایط ایجاد خلاقیت و نوآوری
۶٫    ویژگیهای افراد خلاق و نوآور
۷٫    ویژگیهای سازمان‌های خلاق و نوآور
۸٫    کارآفرینی خلّاق
۹٫    موانع خلاقیت
۱۰٫    اصول نوآوری و منابع نوآوری
۱۱٫    ده عامل مهم شکست نوآوری
۱۲٫     DNAنوآوری

 
مفهوم و جایگاه خلاقیت و نوآوری
تحقیق در مورد خلاقیت و عناصر تشکیل دهنده آن، بیش از یک قرن پیش توسط دانشمندان علوم اجتماعی شروع شد، ولی انگیزه اساسی برای پژوهش بیشتر در سال ۱۹۵۰ توسط گیلفورد ایجاد گردید. گیلفورد (GUILFORD) خلاقیت را با تفکر واگرا (دست یافتن به رهیافتهای جدید برای حل مسائل) در مقابل تفکر همگرا (دست یافتن به پاسخ صحیح) مترادف می دانست. (شهرآرای – مدنی پور، ۱۳۷۵، ص ۳۹)



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری از کتاب قورباغه را قورت بده

955

بازدید

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری از کتاب قورباغه را قورت بده ۲٫۰۰/۵ (۴۰٫۰۰%) ۲ امتیازs
 کتاب: قورباغه را بخور
 نویسنده: برایان تریسی

  یکی از کلیدهای داشتن زندگی خوب، کار موفق و داشتن احساس خوب نسبت به خود، این است که این عادت را در خود بپرورید که کارهای مهم را شروع کنید و به انجام برسانید. آن موقع این عادت خودش می‌شود نوعی قدرت و متوجه می‌شوید که به انجام رساندن کارها برایتان ساده‌تر است تا به انجام نرساندن‌شان. برایان تریسی یکی از مشهورترین نویسندگان آمریکا وقتی در اوایل قرن ۲۱ چنین کتابی را نوشت همه خوانندگان کتاب پیشین خود را شگفت‌زده کرد. او معتقد است که کلید موفقیت عمل کردن است. او به بیست و یک اصول معتقد است و می‌گوید این اصول باعث می‌شود که نتایج و جلوه کار شما به سرعت و به نحوی قابل پیش‌بینی بهبود یابند. هر چه این اصول را سریع‌تر یاد بگیرید و به کار ببندید، در کار خود سریع‌تر پیش می‌روید تضمین می‌کنم وقتی یاد بگیرید که چه طور <قورباغه را بخورید>، کاری نیست که نتوانید بکنید.
یکی از مسیرهایی که تریسی پیش روی شما می‌گذارد، مدیریت زمان است. فکر کردن تنها به آغاز کردن یک کار مهم و به پایان رساندن آن به شما انگیزه می‌دهد و کمک می‌کند بر وسوسه پشت گوش انداختن فایق آیید. واقعیت این است که مقدار زمان لازم برای تکمیل این کار مهم تقریبا همان است که برای انجام یک کار بی‌اهمیت لازم است. مدیریت زمان در واقع مدیریت زندگی است، مدیریت شخصی است. به واقع تحت کنترل کاری که بعد می‌کنید و همیشه اختیار دست شماست که انتخاب کنید کدام کار را سپس انجام خواهید داد. این که بتوانید میان مهم و غیرمهم انتخاب کنید عامل کلیدی موفقیت شما در زندگی و کار است.آدم‌های موثر و فعال خود را عادت می‌دهند که با مهم‌ترین کاری که پیش‌رو دارند آغاز کنند. خود را وادار می‌کنند قورباغه را بخورند، هر چه که باشد. نتیجه مهم‌اش این است که بسیار گسترده‌تر از آدم‌های معمولی کار را به انجام می‌رسانند و در نتیجه بسیار شاداب‌تر از آدم‌های معمولی‌اند. روش کار شما نیز باید همین باشد.

رمز خوشبختی، رضایت، موفقیت بزرگ، احساس خوب، قدرت فردی و کارایی این است که عادت کنید هر روز اولین کاری که انجام می‌دهید خوردن قورباغه خودتان باشد.
خوشبختانه می‌توانید از طریق تمرین این مهارت را یاد بگیرید و هنگامی که توانستید قبل از هر کاری عادت شروع مهم‌ترین کار را در خود به وجود آورید، موفقیت شما حتمی خواهد بود.
در اینجا خلاصه‌ای از بیست و یک روش فوق‌العاده برای غلبه بر تنبلی و انجام کار بیشتر در زمان کمتر را که چکیده فصل‌های کتاب است میخوانید. این اصول و قواعد را مدام مرور کنید تا عمیقاً در ذهن و عمل‌تان ریشه بدواند و در نتیجه موفقیت آینده‌تان تضمین شود:

سفره را بچینید
دقیقاً تصمیم بگیرید که چه میخواهید. روشن بودن در این مورد یک شرط اساسی است. پیش از شروع کار، هدف‌ها و تصمیم‌هایتان را بنویسید.

برای هر روز از قبل برنامه‌ریزی کنید
برنامه‌هایتان را روی کاغذ بیاورید. به ازای هر دقیقه‌ای که صرف برنامه‌ریزی می‌کنید، به هنگام اجرای آن پنج یا شش دقیقه در وقت خود صرفه‌جویی خواهید کرد.

قانون ۲۰/۸۰ را در همه امور به‌کار بگیرید
۸۰ درصد از دستاوردهایتان نتیجه ۲۰ درصد از فعالیت شماست. همواره تلاش خود را روی این ۲۰ درصد متمرکز کنید.

پیامد کارها را در نظر داشته باشید
مهمترین و ضروریترین کارهای شما آنهایی هستند که میتوانند بیشترین تأثیر را چه مثبت و چه منفی روی کار و زندگی شما بگذارند. به جای تمرکز روی سایر کارها، تمام توجهتان را معطوف به این نوع کارها کنید.

روش الف ب پ ت ث را مدام به کار بگیرید
قبل از شروع لیستی از کارهایتان تهیه کنید و سپس آنها را از نظر ارزش و ضرورت اولویت‌بندی کنید تا مطمئن شوید که همیشه در حال انجام مهم‌ترین کارهایتان هستید.

روی اهداف اصلی تمرکز کنید
نتایجی را که باید قطعاً از کارتان به‌دست آورید تا بتوانید بگویید که به خوبی از عهده کار بر آمده‌اید مشخص کنید و در تمام مدت قاطعانه به دنبال به دست آوردن آنها باشید.

به قانون تخشیص ضرورت عمل کنید
هیچ‌وقت برای انجام همه کارها وقت کافی وجود ندارد اما همشیه برای انجام مهم‌ترین کارها وقت کافی هست.

پیش از شروع، مقدمات کار را کاملاً فراهم کنید
آمادگی تمام و کمال قبل از شروع کار مانع عملکرد ضعیف میشود.

همیشه یک شاگرد باقی بمانید
هر چه در ارتباط با کارهای ضروری و مهم‌تان دانش بیشتری به‌دست آورید، می‌توانید سریع‌تر شروع کنید و زودتر به اتمام برسانید.

استعدادهای منحصر به فرد خود را تقویت کنید
دقیقاً مشخص کنید چه کاری است که در حال حاضر خیلی خوب انجام می‌دهید یا در آینده می‌توانید خیلی خوب انجام دهید. سپس تمام توان خود را در انجام آن به‌کار گیرید.

محدودیت‌های اصلی خود را مشخص کنید
محدودیت‌ها و یا عوامل بازدارنده درونی و بیرونی خود را مشخص کنید، عواملی که سرعت شما را در دست‌یابی به مهم‌ترین هدف‌هایتان تعیین می‌کنند. سپس تمرکزتان را به از بین بردن این محدودیت‌ها معطوف کنید.

هر بار یک بشکه جلو بروید
اگر کارها را مرحله به مرحله انجام دهید، می‌توانید بزرگ‌ترین و پیچیده‌ترین کارها را به انجام برسانید.

خودتان را تحت فشار بگذارید
تصور کنید که یک ماه دیگر باید شهر را ترک کنید. طوری کار کنید که گویا مجبور هستید قبل از ترک شهر تمام کارهای اصلی‌تان را به اتمام برسانید.

قدرت‌های فردی خود را به حداکثر برسانید
اوقاتی از روز را که از نظر ذهنی و جسمی کارایی بیشتری دارید مشخص کنید و مهم‌ترین و ضروری‌ترین کارهایتان را در این اوقات انجام دهید. به اندازه کافی استراحت کنید تا بتوانید بیشترین بازدهی را داشته باشید.

خودتان را به فعالیت ترغیب کنید
خودتان مشوق خودتان باشید. در هر شرایط یا موقعیتی به دنبال کسب نتایج خوب باشید. به جای تمرکز بر مشکلات به دنبال راه‌حل بگردید. همواره فردی خوش‌بین و سازنده باشید.

روش تنبلی سازنده را تمرین کنید
هیچکس نمی‌تواند همه کارها را انجام دهد. بنابراین باید یاد بگیرید که از روی عمد در انجام برخی از کارهایی که از ارزش و اهمیت کمتری برخوردار هستند تنبلی کنید. با این کار خواهید توانست وقت کافی برای معدود کارهایی که واقعاً مهم هستند ایجاد کنید.

اول سخت‌ترین کار را انجام دهید
روزتان را با سخت‌ترین کار آغاز کنید، کاری که می‌تواند بزرگ‌ترین تأثیر را بر خودتان و حرفه‌تان بگذارد، و تا وقتی که آن را تمام نکرده‌اید دست از کار نکشید.

کار را به قطعات کوچک‌تر تقسیم کنید
کارهای بزرگ و پیچیده را به قطعات کوچک‌تر تقسیم کنید و سپس هر بار یک قسمت از کار را شروع کنید و به اتمام برسانید.

وقت بیشتری ایجاد کنید
برنامه روزانه خود را طوری تنظیم کنید که به صورت طولانی‌مدت هر روز وقت کافی برای تمرکز کامل روی کارهای مهم و اصلی داشته باشید.

سرعت انجام کار را افزایش دهید
عادت کنید که کارهای اصلی خود را سریع‌تر انجام دهید. به عنوان فردی که کارها را سریع و دقیق انجام می‌دهد مشهور شوید.

هر بار یک کار مهم انجام دهید
کارهای ضروریتان را دقیقاً مشخص کنید. سریعاً کار را شروع کنید و بدون توقف تا اتمام ۱۰۰ درصد کار پیش بروید. این رمز واقعی افزایش کارایی و بهره‌وری فردی است.

اراده کنید که هر روز این اصول را تمرین کنید تا جزئی از عادت‌های شما شوند. با ایجاد این عادت‌های مدیریت فردی و تبدیل آنها به بخشی از ویژگی‌های شخصیت خود آینده‌تان را تضمین کنید.

فقط کافی است  این کار را بکنید:
قورباغه را قورت بدهید!
________________________________________



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...



هو الکاتب


پایگاه اینترنتی دانلود رايگان كتاب تك بوك در ستاد ساماندهي سايتهاي ايراني به ثبت رسيده است و  بر طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند و به هیچ ارگان یا سازمانی وابسته نیست و هر گونه فعالیت غیر اخلاقی و سیاسی در آن ممنوع میباشد.
این پایگاه اینترنتی هیچ مسئولیتی در قبال محتویات کتاب ها و مطالب موجود در سایت نمی پذیرد و محتویات آنها مستقیما به نویسنده آنها مربوط میشود.
در صورت مشاهده کتابی خارج از قوانین در اینجا اعلام کنید تا حذف شود(حتما نام کامل کتاب و دلیل حذف قید شود) ،  درخواستهای سلیقه ای رسیدگی نخواهد شد.
در صورتیکه شما نویسنده یا ناشر یکی از کتاب هایی هستید که به اشتباه در این پایگاه اینترنتی قرار داده شده از اینجا تقاضای حذف کتاب کنید تا بسرعت حذف شود.
كتابخانه رايگان تك كتاب
دانلود كتاب هنر نيست ، خواندن كتاب هنر است.


تمامی حقوق و مطالب سایت برای تک بوک محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.


فید نقشه سایت


دانلود کتاب , دانلود کتاب اندروید , کتاب , pdf , دانلود , کتاب آموزش , دانلود رایگان کتاب

تمامی حقوق برای سایت تک بوک محفوظ میباشد

logo-samandehi