1,752
بازدید
نیکى به پدر و مادر، از وظایف اخلاقى است که در واجب بودن شکر منعم ریشه دارد. انسان فطرتا شاکر و سپاسگزار کسى است که به او نیکى کرده است.
سپاسگزارى از پدر و مادر، نشانه و گواه سلامت فطرت است و کسى که به پدر و مادر خود نیکى مىکند، از فطرت خود پاسدارى کرده است. اهمیت سپاسگزارى از پدر و مادر، چنان است که خداوند پس از امر به شکرگزارى از خود، شکر پدر و مادر را آورده است:
و وصینا الانسان بوالدیه حملته امه و هنا على و هن و فصاله فى عامین ان اشکر لى و لوالدیک الى المصیر؛ (۲۴۶)
و انسان را درباره پدر و مادرش سفارش کردیم. مادرش به هنگام باردارى او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل کرد و دوران شیرخوارگى او در دو سال پایان مىیابد آرى او را سفارش کردیم که شکرگزار من و پدر و مادرت باش که بازگشت همه به سوى من است.
و همان طور که کسى نمىتواند شکر پروردگار به جاى آورد، شکرگزارى از پدر و مادر نیز بسیار دشوار و در حد محال است.
از پیامبراکرم(ص) روایت شده است:
لن یجزى ولد عن والده حتى یجده مملوکا فیشتریه و یعتقه؛ (۲۴۷)
هرگز فرزندى پاداش پدرش را ادا نمىکند، مگر آن که پدر مملوک باشد و فرزند او را بخرد و آزاد سازد.
و نیز از ایشان روایت شده است:
بر الوالدین افضل من الصلوه و الصوم و الحج و العمره و الجهاد فى سبیل اللَّه؛ (۲۴۸)
نیکى به پدر و مادر برتر از نماز و روزه و حج و عمره و جهاد در راه خداست.
نیکى به پدر و مادر چنان اهمیتى دارد که حتى پدر و مادرى که از نظر عقیده دچار انحراف هستند و یا به فرزند خود ظلم کردهاند باید مورد احترام واقع شوند و فرزند به آنان نیکى کند. (۲۴۹)
مادر حق ویژهاى دارد و نیکى به او مقدم است. امام صادق(ع) فرمودند:
شخصى نزد پیامبر اکرم(ص) آمد و پرسید اى پیامبر! به چه کسى نیکى کنم؟ فرمودند: مادرت پرسید: سپس به چه کسى؟ فرمودند: به مادرت. باز پرسید: سپس به چه کسى؟ فرمودند: به مادرت، دوباره پرسید: سپس به چه کسى؟ فرمودند: به پدرت. (۲۵۰)
وجوب پرهیز از آزار پدر و مادر
خداوند در قرآن کریم نیکى به پدر و مادر را وظیفهاى واجب معرفى فرموده است؛ وظیفهاى که پس از توحید در پرستش ذکر شده است:
و قضى ربک الا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا اما یبلغن عندک الکبر احدهما او کلا هما فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما و قل لهما قولا کریما؛ (۲۵۱)
پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر خود احسان کنید؛ اگر یکى از آن دو یا هر دو در کنار تو به سالخوردگى رسیدند به آنها حتى اف مگو و به آنان پرخاش مکن و با آنها سخنى شایسته بگوى.
مطابق این آیه به پدر و مادر امرى واجب وکوچکترین بىاحترامى به آنان ممنوع است.این وجوب و ممنوعیت چنان که گفتیم پس از بیان وجوب یگانه پرستى ذکر شده است و این گواه اهمیت حقوق والدین است.
اهانت و بىاحترامى نسبت به والدین به هیچ روى پذیرفته نیست؛ حتى کوچکترین رفتار یا گفتارى که موجب آزار آنان باشد بر طبق این آیه ممنوع است.
امام رضا (ع) فرمودند:
اگر لفظى کوتاهتر و سبکتر از اف وجود داشت خداوند آن را در آیه ذکر مىفرمود.
(۲۵۲)
و در روایت دیگرى آمده است که مقصود از اف کمترین ازار است و اگر کلمهاى وجود داشت که بر آزارى کوچکتر دلالت مىکرد، خداوند از آن نهى مىفرمود.(۲۵۳) روایات بسیارى در نهى از آزار پدر و مادر آمده است. امام باقر(ع) از پیامبر اکرم(ص) نقل فرمودهاند:
ایاکم و عقوق الوالدین فان ریح الجنه توجد من مسیره الف سنه و لا یجدها عاق… (۲۵۴)
از آزار پدر و مادر بپرهیزید، زیرا بوى بهشت از هزار سال فاصله بوییده مىشود، ولى آزار دهنده پدر و مادر آن را نمىیابد.
آزار والدین حتى اگر آنان ظالم باشند جایز نیست. امام صادق(ع) فرمود:
من نظر الى ابویه نظر ماقت و هما ظالمان له لم یقبل اللَّه تعالى له صلوه؛ (۲۵۵)
کسى که به پدر و مادرش به حالت دشمنى و تنفر نگاه کند خداوند نمازش را نمىپذیرد.
فروتنى در برابر والدین
فروتنى در برابر پدر و مادر از سر مهربانى، سفارش خدا و مصداقى از نیکى به پدر و مادر است و نشانهاى از روح شکرگزارى به شمار مىرود:
واحفض لهما جناح الذل من الرحمه و قل رب رحمهما کما ربیانى صغیرا؛ (۲۵۶)
دو بال فروتنى خویش را از سر مهربانى در برابر آنان فرود آر، و بگو: پروردگارا! آن دو را رحمت کن چنان که مرا در خردى پروردند.
از این بخش از آیه که فرمود: و قل رب ارحمهما کما ربیانى صغیرا مىتوان دریافت که طلب رحمت و بخشایش براى والدین نیز ریشه در احساس شکرگزارى انسان دارد.
امام صادق(ع) فرمودند:
لا تملا عینیک من النظر الیهما الا برحمه و رقه، و لا ترفع صوتک فوق اصواتهما، و لا یدک فوق ایدیهما، و لا تقدم قدمهما؛ (۲۵۷)
چشمانت را جز به مهربانى و نرمى به آنان مدوز و صدایت را از صداى آنان بلندتر مکن و دستت را بالاتر از دست آنان مبر و بر آنان پیشى مگیر.
وظیفه فرزند پس از درگذشت والدین
فرزند حتى پس از آن که پدر و مادرش از دنیا مىروند. همچنان وظیفهاى اخلاقى دارد. او باید براى آنان نماز بگزارد و از خداوند برایشان درخواست رحمت و مغفرت کند. از امام باقر(ع) روایت شده است:
ان العبد لیکون باراً بوالدیه فى حیاتهما ثم یموتان فلا یقصى عنهما دینهما و لا یستغفر لهما فیکتبه اللَّه عاقاً و انه لیکون عاقا لهما فى حیاتهما غیر بار بهما فاذا ما تا قضى دینهما و استغفر لهما فیکتبه اللَّه باراً؛ (۲۵۸)
هر آینه کسى که نسبت به پدر و مادر خود نیکوکار بوده پس از مرگ آنها دین آنان را ادا نمىکند و براى آنان استغفار نمىنماید پس خداوند او را در شمار آزار دهندگان قرار مىدهد. و بسا که کسى آزار دهنده پدر و مادرش بوده و در حیاتشان به آنان نیکى نمىکرده است ولى پس از مرگ آنها دین آنها را ادا کرده و برایشان استغفار نموده است پس خداوند او را در شمار نیکى کنندگان به والدین قرار مىدهد.
از این روایت فهمیده مىشود که اولا: وظیفه سپاسگزارى از پدر و مادر با مرگ آنها خاتمه نمىیابد و دیگر این که خداوند راه را براى جبران کوتاهىهاى فرزند خطا کار باز گزارده است.
خواهر و برادر
رابطه میان فرزندان یک خانواده رابطهاى حساس است. عاطفهاى که میان والدین و فرزندان وجود دارد در رابطه خواهرى و برادرى رقیقتر مىشود. از طرف دیگر خواهران و برادران با یکدیگر به اندازهاى که پدر و مادر با فرزندان مدارا مىکنند، مدارا نمىنمایند؛ به همین دلیل اصطکاک و برخورد سلیقهها و ارادهها میان آنان بیشتر است.
فرزندان خانواده در روابط متقابل خود به تدریج آماده ظاهر شدن در جامعه مىشوند؛ آنها روابطى را برقرار مىکنند که عواطف شدیدى همچون رابطه والدین و فرزندان در آنها نیست. کودک در رابطه با پدر و مادر خود بسیارى از مشکلات این رابطه را به سبب محبت پدر و مادر از سر مىگذراند و به سبب اعتمادى که به آنها دارد قادربه ایجاد رابطه مثبت با آنان است. اما در جایى که چنین اعتمادى نیست و چنان محبتى هم وجود ندارد طرف مقابل گذشت کمترى مىکند و براى ایجاد ارتباط تشخیص درست انسانهاى صالح و درستکار از بدکاران را ضرورى است. اگر کودک از کنار پدر و مادر خود ناگهان به جامعه منتقل شود، در واقع از فضایى که محبت و اعتماد در آن فراوان بوده است به فضایى منتقل مىشود که این دو عنصر بسیار کمتر است این انتقال دفعى او را با مشکلاتى در برقرارى رابطه مواجه خواهد ساخت؛ اما اگر در خانواده فرصت ایجاد رابطه با خواهران و برادران خود را داشته باشد حالت میانهاى را تجربه مىکند که متوسط رابطه والدین و فرزند و رابطه عمومى شهروندان است. بنابراین رابطه خواهرى و برادرى بسیار اهمیت دارد. تجربه نیز نشان مىدهد که فرزندان خانوادههاى تک فرزند به اندازه کسانى که خواهر و برادر داشته مهارت برقرارى رابطه با همسالان و همکاران را ندارند.
به میزانى که رابطه اعتماد و محبت میان خواهران و برادران کمتر از اعتماد و محبت میان والدین و فرزندان است، حقوق آنان نیز بر یکدیگر کمتر است. در عین حال خواهران و برادران حقوق زیادى نسبت به یکدیگر دارند و وظایف اخلاقى آنان بسیار با اهمیت است. رعایت حقوق خواهران و برادران رابطه عاطفى آنان را تقویت مىکند و تقویت این رابطه در واقع نیکى به پدر و مادر است؛ زیرا والدین همواره دوست دارند فرزندانشان رابطهاى محبتآمیز با هم داشته باشند و اگر این خواسته خود را برآورده ببینند، خشنود خواهند شد.
براى آشنایى با حق خواهران و برادران به رساله الحقوق امام زین العابدین (ع) رجوع مىکنیم:
و اما حق اخیک فتعلم انه یدک التى تبسطها و ظهرک الذى تلتجى الیه و عزک الذى تعتمد علیه و قوتک التى تصول بها فلا تتخذه سلاحا على معصیه اللَّه و لا عده لظلم بحق اللَّه و لا تدع نصرته على نفسه و معونته على عدوه و الحول بینه و بین شیاطینه و تأدیه النصیحه و الاقبال علیه فى اللَّه، فان انقاد لربه و احسن الاجابه له و الا فلیکن اللَّه آثر عندک و اکرم علیک منه؛ (۲۵۹)
و اما حق برادر تو این است که بدانى که او برایت چون دستى است که مىگشایى و پشتوانهاى است که به آن پناه مىبرى و عزتى است که به آن تکیه مىکنى و نیرویى است که به وسیله آن چیرگى مىیابى. پس او را وسیلهاى براى معصیت خدا و کمکى براى ستم به حق خداوند مگیر و در یارى او کوتاهى مکن و او را در برابر دشمنش یارى کن و میان او و شیاطینش فاصله انداز و او را نصیحت کن و در راه خدا به او روى آور. پس اگر مطیع فرمانبر پروردگارش بود با او باش و گرنه باید که خداوند در نزد تو محبوبتر و بزرگتر از او باشد.
از این جملات در مىیابیم که در نسبت برادرى اصل بر آن است که برادران دو وظیفه را نسبت به هم انجام مىدهند:
۱ – یار و حامى یکدیگر باشند.
۲ – در راه خدا ناصح و خیر خواه یکدیگر باشند.
این دو وظیفه یکدیگر را تکمیل مىکنند و هیچ یک بدون دیگرى وظایف برادرى را کامل نمىکند به نظر مىرسد رابطه خونى و عاطفى برادرى تا اندازه بسیار موجب حمایت برادران از یکدیگر مىشود ولى اگر این حمایت توأم با بصیرت نسبت به اهداف زندگى نباشد به حمایتهاى ناروا و ظالمانه مىانجامد براى پیشگیرى از این گونه حمایتهاى ناروا لازم است فقط از کسى که هدف اخلاقى و الهى را تعقیب مىکند حمایت شود و اگر کسى در مسیر ناصواب حرکت مىکند. از آن راه باز داشته و نصیحت شود. توجه به حق بودن یا نبودن آن چه مورد حمایت واقع مىشود، حمایت کننده و حمایت شونده را از گناه و ظلم باز مىدارد. هر گاه برادرى در مسیر مخالف خدا گام زند وظیفه برادران او نصیحت کردن است و چون در طریق الهى حرکت کند وظیفه برادران حمایت از اوست.
اگر حمایت و نصیحت با هم جمع شوند، مصداق حقیقى نیکى کردن پدید مىآید. نیکى حقیقى به پدر و مادر نیز باید ترکیبى از این دو باشد؛ با این تفاوت که پدر و مادر حتى اگر نصیحتپذیر نباشند باز هم باید از آزردن و جدایى از آنها پرهیز کرد، ولى رابطه برادرى و خواهرى این گونه نیست.
از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است۶
بر امک و اباک و اختک و اخاک ثم ادناک فادناک؛ (۲۶۰)
به مادر و پدر و خواهر و برادرت نیکى کن، سپس به خویشاوندان نزدیک و آن گاه به خویشان دور نیکى کن.
صله رحم
پس از اعضاى اصلى هر خانواده خویشاوندان قرار دارند. رابطه خویشاوندانى که رابطهاى خونى و مادرى (رحم) دارند، ادامه روابط خانوادگى خواهران و برادران است. داشتن رابطه و احترام به خاله دایى و نزدیکان مادر که مادر روزى با آنان در یک خانه زندگى کرده و رابطهاى عاطفى با آنان دارد و هنوز خواستار ادامه رابطه با آنهاست احترام به خواسته مادر تلقى مىشود. در مورد عمه و عمو نیز همین مسئله صادق است؛ احترام به آنان و حفظ و ادامه رابطه عاطفى با آنها نیز، در واقع احترام به خواسته پدر است.
در روابط خویشاوندى نیز محبت میان طرفین شدید است ولى به اندازه محبت میان والدین و فرزندان نیست. حفظ پیوند عاطفى و محبتآمیز میان خویشاوندان محافظت از مهربانى در گسترهاى وسیع است. خویشاوندى در حقیقت زمینه روحى و عاطفى مناسب براى نیکى کردن به دیگران است.
پیوند با ارحام موجب مىشود برخى شئون مربوط به ارحام را شأنى از خود تلقى کنیم و نیکى به آنان را نیکى به خود بدانیم. این ویژگى رابطه خویشاوندى انگیزه نیکى کردن را افزایش مىدهد و توفیق عمل صالح را بیشتر مىسازد. و عمل صالح بیشتر موجب نزدیک شدن انسان به هدف زندگى است. پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند که خداوند فرمود:
سپاسگزارى از پدر و مادر، نشانه و گواه سلامت فطرت است و کسى که به پدر و مادر خود نیکى مىکند، از فطرت خود پاسدارى کرده است. اهمیت سپاسگزارى از پدر و مادر، چنان است که خداوند پس از امر به شکرگزارى از خود، شکر پدر و مادر را آورده است:
و وصینا الانسان بوالدیه حملته امه و هنا على و هن و فصاله فى عامین ان اشکر لى و لوالدیک الى المصیر؛ (۲۴۶)
و انسان را درباره پدر و مادرش سفارش کردیم. مادرش به هنگام باردارى او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل کرد و دوران شیرخوارگى او در دو سال پایان مىیابد آرى او را سفارش کردیم که شکرگزار من و پدر و مادرت باش که بازگشت همه به سوى من است.
و همان طور که کسى نمىتواند شکر پروردگار به جاى آورد، شکرگزارى از پدر و مادر نیز بسیار دشوار و در حد محال است.
از پیامبراکرم(ص) روایت شده است:
لن یجزى ولد عن والده حتى یجده مملوکا فیشتریه و یعتقه؛ (۲۴۷)
هرگز فرزندى پاداش پدرش را ادا نمىکند، مگر آن که پدر مملوک باشد و فرزند او را بخرد و آزاد سازد.
و نیز از ایشان روایت شده است:
بر الوالدین افضل من الصلوه و الصوم و الحج و العمره و الجهاد فى سبیل اللَّه؛ (۲۴۸)
نیکى به پدر و مادر برتر از نماز و روزه و حج و عمره و جهاد در راه خداست.
نیکى به پدر و مادر چنان اهمیتى دارد که حتى پدر و مادرى که از نظر عقیده دچار انحراف هستند و یا به فرزند خود ظلم کردهاند باید مورد احترام واقع شوند و فرزند به آنان نیکى کند. (۲۴۹)
مادر حق ویژهاى دارد و نیکى به او مقدم است. امام صادق(ع) فرمودند:
شخصى نزد پیامبر اکرم(ص) آمد و پرسید اى پیامبر! به چه کسى نیکى کنم؟ فرمودند: مادرت پرسید: سپس به چه کسى؟ فرمودند: به مادرت. باز پرسید: سپس به چه کسى؟ فرمودند: به مادرت، دوباره پرسید: سپس به چه کسى؟ فرمودند: به پدرت. (۲۵۰)
وجوب پرهیز از آزار پدر و مادر
خداوند در قرآن کریم نیکى به پدر و مادر را وظیفهاى واجب معرفى فرموده است؛ وظیفهاى که پس از توحید در پرستش ذکر شده است:
و قضى ربک الا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا اما یبلغن عندک الکبر احدهما او کلا هما فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما و قل لهما قولا کریما؛ (۲۵۱)
پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر خود احسان کنید؛ اگر یکى از آن دو یا هر دو در کنار تو به سالخوردگى رسیدند به آنها حتى اف مگو و به آنان پرخاش مکن و با آنها سخنى شایسته بگوى.
مطابق این آیه به پدر و مادر امرى واجب وکوچکترین بىاحترامى به آنان ممنوع است.این وجوب و ممنوعیت چنان که گفتیم پس از بیان وجوب یگانه پرستى ذکر شده است و این گواه اهمیت حقوق والدین است.
اهانت و بىاحترامى نسبت به والدین به هیچ روى پذیرفته نیست؛ حتى کوچکترین رفتار یا گفتارى که موجب آزار آنان باشد بر طبق این آیه ممنوع است.
امام رضا (ع) فرمودند:
اگر لفظى کوتاهتر و سبکتر از اف وجود داشت خداوند آن را در آیه ذکر مىفرمود.
(۲۵۲)
و در روایت دیگرى آمده است که مقصود از اف کمترین ازار است و اگر کلمهاى وجود داشت که بر آزارى کوچکتر دلالت مىکرد، خداوند از آن نهى مىفرمود.(۲۵۳) روایات بسیارى در نهى از آزار پدر و مادر آمده است. امام باقر(ع) از پیامبر اکرم(ص) نقل فرمودهاند:
ایاکم و عقوق الوالدین فان ریح الجنه توجد من مسیره الف سنه و لا یجدها عاق… (۲۵۴)
از آزار پدر و مادر بپرهیزید، زیرا بوى بهشت از هزار سال فاصله بوییده مىشود، ولى آزار دهنده پدر و مادر آن را نمىیابد.
آزار والدین حتى اگر آنان ظالم باشند جایز نیست. امام صادق(ع) فرمود:
من نظر الى ابویه نظر ماقت و هما ظالمان له لم یقبل اللَّه تعالى له صلوه؛ (۲۵۵)
کسى که به پدر و مادرش به حالت دشمنى و تنفر نگاه کند خداوند نمازش را نمىپذیرد.
فروتنى در برابر والدین
فروتنى در برابر پدر و مادر از سر مهربانى، سفارش خدا و مصداقى از نیکى به پدر و مادر است و نشانهاى از روح شکرگزارى به شمار مىرود:
واحفض لهما جناح الذل من الرحمه و قل رب رحمهما کما ربیانى صغیرا؛ (۲۵۶)
دو بال فروتنى خویش را از سر مهربانى در برابر آنان فرود آر، و بگو: پروردگارا! آن دو را رحمت کن چنان که مرا در خردى پروردند.
از این بخش از آیه که فرمود: و قل رب ارحمهما کما ربیانى صغیرا مىتوان دریافت که طلب رحمت و بخشایش براى والدین نیز ریشه در احساس شکرگزارى انسان دارد.
امام صادق(ع) فرمودند:
لا تملا عینیک من النظر الیهما الا برحمه و رقه، و لا ترفع صوتک فوق اصواتهما، و لا یدک فوق ایدیهما، و لا تقدم قدمهما؛ (۲۵۷)
چشمانت را جز به مهربانى و نرمى به آنان مدوز و صدایت را از صداى آنان بلندتر مکن و دستت را بالاتر از دست آنان مبر و بر آنان پیشى مگیر.
وظیفه فرزند پس از درگذشت والدین
فرزند حتى پس از آن که پدر و مادرش از دنیا مىروند. همچنان وظیفهاى اخلاقى دارد. او باید براى آنان نماز بگزارد و از خداوند برایشان درخواست رحمت و مغفرت کند. از امام باقر(ع) روایت شده است:
ان العبد لیکون باراً بوالدیه فى حیاتهما ثم یموتان فلا یقصى عنهما دینهما و لا یستغفر لهما فیکتبه اللَّه عاقاً و انه لیکون عاقا لهما فى حیاتهما غیر بار بهما فاذا ما تا قضى دینهما و استغفر لهما فیکتبه اللَّه باراً؛ (۲۵۸)
هر آینه کسى که نسبت به پدر و مادر خود نیکوکار بوده پس از مرگ آنها دین آنان را ادا نمىکند و براى آنان استغفار نمىنماید پس خداوند او را در شمار آزار دهندگان قرار مىدهد. و بسا که کسى آزار دهنده پدر و مادرش بوده و در حیاتشان به آنان نیکى نمىکرده است ولى پس از مرگ آنها دین آنها را ادا کرده و برایشان استغفار نموده است پس خداوند او را در شمار نیکى کنندگان به والدین قرار مىدهد.
از این روایت فهمیده مىشود که اولا: وظیفه سپاسگزارى از پدر و مادر با مرگ آنها خاتمه نمىیابد و دیگر این که خداوند راه را براى جبران کوتاهىهاى فرزند خطا کار باز گزارده است.
خواهر و برادر
رابطه میان فرزندان یک خانواده رابطهاى حساس است. عاطفهاى که میان والدین و فرزندان وجود دارد در رابطه خواهرى و برادرى رقیقتر مىشود. از طرف دیگر خواهران و برادران با یکدیگر به اندازهاى که پدر و مادر با فرزندان مدارا مىکنند، مدارا نمىنمایند؛ به همین دلیل اصطکاک و برخورد سلیقهها و ارادهها میان آنان بیشتر است.
فرزندان خانواده در روابط متقابل خود به تدریج آماده ظاهر شدن در جامعه مىشوند؛ آنها روابطى را برقرار مىکنند که عواطف شدیدى همچون رابطه والدین و فرزندان در آنها نیست. کودک در رابطه با پدر و مادر خود بسیارى از مشکلات این رابطه را به سبب محبت پدر و مادر از سر مىگذراند و به سبب اعتمادى که به آنها دارد قادربه ایجاد رابطه مثبت با آنان است. اما در جایى که چنین اعتمادى نیست و چنان محبتى هم وجود ندارد طرف مقابل گذشت کمترى مىکند و براى ایجاد ارتباط تشخیص درست انسانهاى صالح و درستکار از بدکاران را ضرورى است. اگر کودک از کنار پدر و مادر خود ناگهان به جامعه منتقل شود، در واقع از فضایى که محبت و اعتماد در آن فراوان بوده است به فضایى منتقل مىشود که این دو عنصر بسیار کمتر است این انتقال دفعى او را با مشکلاتى در برقرارى رابطه مواجه خواهد ساخت؛ اما اگر در خانواده فرصت ایجاد رابطه با خواهران و برادران خود را داشته باشد حالت میانهاى را تجربه مىکند که متوسط رابطه والدین و فرزند و رابطه عمومى شهروندان است. بنابراین رابطه خواهرى و برادرى بسیار اهمیت دارد. تجربه نیز نشان مىدهد که فرزندان خانوادههاى تک فرزند به اندازه کسانى که خواهر و برادر داشته مهارت برقرارى رابطه با همسالان و همکاران را ندارند.
به میزانى که رابطه اعتماد و محبت میان خواهران و برادران کمتر از اعتماد و محبت میان والدین و فرزندان است، حقوق آنان نیز بر یکدیگر کمتر است. در عین حال خواهران و برادران حقوق زیادى نسبت به یکدیگر دارند و وظایف اخلاقى آنان بسیار با اهمیت است. رعایت حقوق خواهران و برادران رابطه عاطفى آنان را تقویت مىکند و تقویت این رابطه در واقع نیکى به پدر و مادر است؛ زیرا والدین همواره دوست دارند فرزندانشان رابطهاى محبتآمیز با هم داشته باشند و اگر این خواسته خود را برآورده ببینند، خشنود خواهند شد.
براى آشنایى با حق خواهران و برادران به رساله الحقوق امام زین العابدین (ع) رجوع مىکنیم:
و اما حق اخیک فتعلم انه یدک التى تبسطها و ظهرک الذى تلتجى الیه و عزک الذى تعتمد علیه و قوتک التى تصول بها فلا تتخذه سلاحا على معصیه اللَّه و لا عده لظلم بحق اللَّه و لا تدع نصرته على نفسه و معونته على عدوه و الحول بینه و بین شیاطینه و تأدیه النصیحه و الاقبال علیه فى اللَّه، فان انقاد لربه و احسن الاجابه له و الا فلیکن اللَّه آثر عندک و اکرم علیک منه؛ (۲۵۹)
و اما حق برادر تو این است که بدانى که او برایت چون دستى است که مىگشایى و پشتوانهاى است که به آن پناه مىبرى و عزتى است که به آن تکیه مىکنى و نیرویى است که به وسیله آن چیرگى مىیابى. پس او را وسیلهاى براى معصیت خدا و کمکى براى ستم به حق خداوند مگیر و در یارى او کوتاهى مکن و او را در برابر دشمنش یارى کن و میان او و شیاطینش فاصله انداز و او را نصیحت کن و در راه خدا به او روى آور. پس اگر مطیع فرمانبر پروردگارش بود با او باش و گرنه باید که خداوند در نزد تو محبوبتر و بزرگتر از او باشد.
از این جملات در مىیابیم که در نسبت برادرى اصل بر آن است که برادران دو وظیفه را نسبت به هم انجام مىدهند:
۱ – یار و حامى یکدیگر باشند.
۲ – در راه خدا ناصح و خیر خواه یکدیگر باشند.
این دو وظیفه یکدیگر را تکمیل مىکنند و هیچ یک بدون دیگرى وظایف برادرى را کامل نمىکند به نظر مىرسد رابطه خونى و عاطفى برادرى تا اندازه بسیار موجب حمایت برادران از یکدیگر مىشود ولى اگر این حمایت توأم با بصیرت نسبت به اهداف زندگى نباشد به حمایتهاى ناروا و ظالمانه مىانجامد براى پیشگیرى از این گونه حمایتهاى ناروا لازم است فقط از کسى که هدف اخلاقى و الهى را تعقیب مىکند حمایت شود و اگر کسى در مسیر ناصواب حرکت مىکند. از آن راه باز داشته و نصیحت شود. توجه به حق بودن یا نبودن آن چه مورد حمایت واقع مىشود، حمایت کننده و حمایت شونده را از گناه و ظلم باز مىدارد. هر گاه برادرى در مسیر مخالف خدا گام زند وظیفه برادران او نصیحت کردن است و چون در طریق الهى حرکت کند وظیفه برادران حمایت از اوست.
اگر حمایت و نصیحت با هم جمع شوند، مصداق حقیقى نیکى کردن پدید مىآید. نیکى حقیقى به پدر و مادر نیز باید ترکیبى از این دو باشد؛ با این تفاوت که پدر و مادر حتى اگر نصیحتپذیر نباشند باز هم باید از آزردن و جدایى از آنها پرهیز کرد، ولى رابطه برادرى و خواهرى این گونه نیست.
از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است۶
بر امک و اباک و اختک و اخاک ثم ادناک فادناک؛ (۲۶۰)
به مادر و پدر و خواهر و برادرت نیکى کن، سپس به خویشاوندان نزدیک و آن گاه به خویشان دور نیکى کن.
صله رحم
پس از اعضاى اصلى هر خانواده خویشاوندان قرار دارند. رابطه خویشاوندانى که رابطهاى خونى و مادرى (رحم) دارند، ادامه روابط خانوادگى خواهران و برادران است. داشتن رابطه و احترام به خاله دایى و نزدیکان مادر که مادر روزى با آنان در یک خانه زندگى کرده و رابطهاى عاطفى با آنان دارد و هنوز خواستار ادامه رابطه با آنهاست احترام به خواسته مادر تلقى مىشود. در مورد عمه و عمو نیز همین مسئله صادق است؛ احترام به آنان و حفظ و ادامه رابطه عاطفى با آنها نیز، در واقع احترام به خواسته پدر است.
در روابط خویشاوندى نیز محبت میان طرفین شدید است ولى به اندازه محبت میان والدین و فرزندان نیست. حفظ پیوند عاطفى و محبتآمیز میان خویشاوندان محافظت از مهربانى در گسترهاى وسیع است. خویشاوندى در حقیقت زمینه روحى و عاطفى مناسب براى نیکى کردن به دیگران است.
پیوند با ارحام موجب مىشود برخى شئون مربوط به ارحام را شأنى از خود تلقى کنیم و نیکى به آنان را نیکى به خود بدانیم. این ویژگى رابطه خویشاوندى انگیزه نیکى کردن را افزایش مىدهد و توفیق عمل صالح را بیشتر مىسازد. و عمل صالح بیشتر موجب نزدیک شدن انسان به هدف زندگى است. پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند که خداوند فرمود:
نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -
ادامه مطلب + دانلود...