وقتی 13 یا 14 سالم بودش.یادمه که داشتم با یه دختر کوچولو فک کنم 4 یا5 ساله بازی میکردم.
تو اون خونه مگس هایی داشت که به رحمت خدا رفته بودن.منم اون مگس ها رو به این دختره بیچاره که اسمش یلدا بودش...
لطفاً برای دیدن تاپیک ها و محتوای سایت و شرکت در بحث ها در سایت ثبت نام کنید.
نوع: ارسال ها; کاربر: WinRAR
وقتی 13 یا 14 سالم بودش.یادمه که داشتم با یه دختر کوچولو فک کنم 4 یا5 ساله بازی میکردم.
تو اون خونه مگس هایی داشت که به رحمت خدا رفته بودن.منم اون مگس ها رو به این دختره بیچاره که اسمش یلدا بودش...
ـ اعتراف می کنم که من بودم که جوجه ام را از محبت زیاد آنقدر فشارش دادم تا به رحمت خدا رفت.اصولا در حیوان کشی استاد بودم با اینحال هنوز عاشق حیواناتم.
اعتراف می کنم بچه که بودم خیلی دوست داشتم که یک سگ از خودم می داشتم اما مادرم مخالف آوردن سگ بود بعد برای روز تولدم دوستم برایم یک بچه گربه آورد.خیلی دوسش داشتم تا اینکه بزرگ شد.یک روز به فکرم رسید...
حاصل عشق مترسک به زاغ های بی سرو پا ویرانی مزرعه است
[Only registered and activated users can see links]
فرمت فایل : PDF | تعداد صفحات : ۷ | حجم : ۲۷۹ KB
...
دنبال انتقال شارژ همراه اول میگشتم:smiles-takbook75:
من یاد گرفتم مر30