PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شعر طنز اسکناس



sedigh89
07-16-2016, 07:11 PM
یک خاطره از شرح حال اسکناسی که

افتاده در جیب جوان آس و پاسی که

یک روز خیلی اتفاقّی شد.خوشش آمد

از دختر سرمایه دار با کلاسی که...

#

از بس جوان دنبال کار پر درآمد بود/

افتاد توی دام باند ناشناسی که.../

مشغول چاپ پول جعلی شد به دستور/

یک آدم گردن کلفت کلّه تاسی که/

حالا به جرم پول شویی تحت تعقیب است/

با اعترافات صریح اسکناسی که/

زیر شکنجه خم شد از درد و چروک و گفت:/

مجبور بودم سر کنم با اختلاسی که.../

هی توی جیب این و آن بودم،نفهمیدم./

از این مهم تر،مشکل جرم سیاسی که:/

ایشان اخیرا طی یک مجموعه برنامه/

اقدام کرده ضد قانون اساسی که.../

اما شبانه یک نفر او را فراری داد/

از دست ماموران ما از باراباسی که...

(شهرام هر جا رفته باشد گیر می افتد)/

تلویزیون این جمله را داد انعکاسی که/

دود دو دو دو،دود دو دو دو،شهرام گیر افتاد/

دود دو دو دو،دود دو دو دو،طی تماسی که.../

حالا نزن،پس کی بزن،آقا غلط کردم/

بیچاره زیر ضربه ها کرد التماسی که/

من بی گناهم،من فقط سود آوری کردم/

یک لحظه او را با خودم کردم قیاسی که/

یادش بخیر آن روزها که سکّه ای بودم/

هی قد کشیدم تا شدم این اسکناسی که/

گاهی برای جشنواره شعر می گویم/

حتی به ضرب شایعات بی اساسی که.../

اصلا به من چه؟این غلط ها هم ارجیفیست/

از شاعر آلزایمروی بی حواسی که/

خیلی دلش میخواد بگه نو آوری کرده/

اما تموم شعرهای اون کلاسیکه

برگرفته از آکاایران
نشر: takbook.com :smiles-takbook40: