saman252
08-09-2014, 01:35 PM
[Only registered and activated users can see links]
اساسا فراگيري تاي چي چوان شباهت زيادي به مراحل تحصيل و سوادآموزي از مقطع دبستان تا سطح دانشگاه دارد كه طي آن، دانش آموز بتدريج به كسب معلومات و افزودن بر دانش و آگاهيهاي خود مي پردازد. او بدون ساختن پايه اي خوب در مقطع ابتدايي و متوسطه نخواهد توانست تحصيلات عاليه موفقي را پشت سر بگذارد. براي يادگيري تاي چي چوان هم هنرجو بايد از تمرينات ابتدايي آغاز كرده و طي يك روند منظم و سيستماتيك به مراحل بالاتر و پيشرفته ارتقاء يابد.اگر كسي از اين اصول پيروي نكرده و تصور كند كه مي تواند از راهي ميانبر و سريعتر به سطوح بالا برسد، موفق نخواهد بود. مراحل پيشرفت در فراگيري تاي چي چوان از مبتدي تا عالي ، مشمل بر پنج سطح در مهارتهاي رزمي (كونگفو) است. براي هر سطح كونگفو ،معيارهايي هدفمند تعريف شده است كه بالاترين آنها در سطح پنجم بدست خواهد آمد. در ادامه مطلب ، ملزومات اين معيارها و مهارتهاي رزمي براي هر سطح شرح داده خواهد شد. اميدوارم با اين توضيحات، خيل عظيم علاقمندان تاي چي چوان در سرتاسر جهان بتوانند سطح فعلي مهارت خود را سنجيده و بدانند كه در مرحله بعدي بايد چه چيزي را ياد بگيرند و گام به گام پيشرفت نمايند.
به ادامه مطالب برويد
سطح اول كونگ فو
در تمرين تاي چي چوان لازمست قسمتهاي مختلف بدن وضعيتي بدين شرح داشته باشند:
بدن ، صاف
سر و گردن ، برافراشته و هوشيار، درست شبيه كسي كه از پوست سر آويزان باشد
شانه ها، رها
آرنج ها ، فرو افتاده
سينه و كمر ، رها و فرو نشسته
مياندوراه ، ريلكس و وانهاده
زانوها ، خميده
وقتي اين شرايط مهيا شوند ، نيروي دروني شخص بطور طبيعي بطرف دان تين جريان پيدا خواهد كرد. معمولا چيرگي بر تمامي اين شرايط براي مبتديان كار ساده اي نيست ليكن بايد در تمرينات خود سعي كنند تمام تلاش شان را بكار ببندند تا زاويه، جهت، موقعيت، و حركات دستها و پاهاي هر تكنيك را بدقت رعايت كنند. اشخاص در اين سطح لازم نيست تاكيد زيادي بر شرايط ياد شده براي قسمتهاي مختلف بدن داشته باشند و قدري ساده سازي برايشان اشكالي ندارد. بعنوان مثال شرايط بالا تنه و سر بدينگونه است كه بايد سر و گردن برافراشته باشند و سينه و كمر، رها و فرو نشسته، اما در سطح اول كونگ فو كافيست هنرجو بطور طبيعي سر و بدن خود را صاف نگهدارد و به جلو و عقب يا چپ و راست خم نشود. درست مثل يادگيري خوشنويسي كه هنرجو در ابتدا بايد فقط بتواند قلم خود را بدرستي بكشد. بر همين مبنا در اوايل تمرين تاي چي چوان ممكن است بدن و حركات آن خشك بنظر برسند و يا ظاهري سخت و باطني تهي داشته باشند. افراد ممكن است حركات را با ضربات سخت، كوبش ، بلند شدن ناگهاني و نشست ناگهاني بدن انجام دهند و يا انرژي آنها منقطع و شكسته، يا با اعمال زور بيش از حد همراه باشد. تمامي اين اشكالات براي شاگردان مبتدي، كاملا عادي است. اگر كسي با پشتكار و جديت هر روز به تمرين بپردازد معمولا بعد از شش ماه قادر به فراگيري فرم ها خواهد شد و انرژي دروني “چي” با پالايش در حركات او بتدريج در بالاتنه، دستها و پاها، وادار به حركت خواهد شد. او ممكن است قدم به مرحله اي بگذارد كه بتواند از حركات بيروني براي جاري كردن انرژي دروني استفاده كند. بنابراين، سطح اول كونگ فو با تسلط بر اجراي حركات و كشف و درك تدريجي نيرو (جينگ) آغاز مي شود.
مهارت رزمي بدست آمده در سطح اول كونگ فو بسيار محدود است چونكه حركات افراد در اين سطح ، هماهنگ و منظم نيستند و ژست ها ممكن است صحيح نباشند. لذا نيرو يا جينگ ايجاد شده ممكن است خشك، منقطع، شل ويا خيلي شديد باشد. اجراي فرم اشخاص ممكن است تو خالي يا زاويه دار باشد. چنين شخصي فقط مي تواند انرژي دروني را احساس كند اما قادر به جاري كردن آن در قسمتهاي مختلف بدن نخواهد بود. در نتيجه نخواهد توانست نيرو يا جينگ را از پاشنه گرفته و بطرف پاها هدايت و با اختيار خود در ناحيه كمر تخليه كند. افراد مبتدي فقط مي توانند نيرويي منقطع و شكسته توليد كنند كه از قسمتي به قسمت ديگر بدن يورش مي برد. براين اساس اولين سطح كونگ فو براي كاربردهاي رزمي كافي نيست. اگر بخواهيم مهارت كسي را در مقابل فردي كه هنر رزمي نمي داند در محدوده مشخصي بسنجيم بايد آنها را در حالتي انعطاف پذير قرار دهيم. آنها شايد تسلطي بر كاربردها نداشته باشند اما با دانستن نحوه منحرف كردن حريف ممكن است هراز گاهي بتوانند حريف خود را پرتاب كنند. حتي ممكن است تعادل خودشان هم بهم بخورد. چنيني موقعيتي را ” ۱۰% يين و ۹۰% يانگ” مي نامند. حالتي سخت همچون گرز گران !
اما يين و يانگ دقيقا به چه چيزي اشاره دارند؟ در بطن تمرين تاي چي چوان، تهي بودن يين است و توپر بودن يانگ. نرمي و ملايمت يين است و سختي و زورمندي يانگ. يين و يانگ اتحاد اضداد هستند. صرفنظر كردن از هيچيك امكان پذير نيست و آنها بصورت متقابل به يكديگر تبديل و تغيير شكل مي دهند. اگر سقف ميزان سنجش مان را ۱۰۰% در نظر بگيريم ، كسي كه در تمرينات خود به تعادل يين و يانگ برسد، يعني به ۵۰% يين و ۵۰% يانگ دست پيدا كرده است. اين حالت، بالاترين استاندارد و نمايانگر موفقيت در تاي چي چوان است. طبيعي است كه هنرجويان ، اولين سطح كونگ فو را با ۱۰% يين و ۹۰% يانگ به پايان برسانند. يعني ضربات آنها بيشتر سخت است و كمتر نرم، و يين و يانگ شان نامتعادل. آنها قادر به كامل كردن سحتي با نرمي نيستند تا براحتي كاربردها را به اجرا درآوردند. در اين حالت كه هنرجويان هنوز در سطح نخست قرار دارند ممكن است اشتياقي به تعقيب كاربرد حركات نداشته باشند.
سطح دوم كونگ فو
سطح دوم كونگ فو، از آخرين مراحل سطح اول كه هنرجو ميتواند حركت انرژي دروني يا ” چي ” را
احساس كند، آغاز و تا اوايل سطح سوم ادامه مي يابد. سطح دوم كونگ فو بيشتر درگير كاستن از
نواقصي است همچون:
خشكي نيرو يا جينگ بدست آمده در تمرين تاي چي چوان،
اعمال نيروي كم يا بيش از حد،
و حركاتي كه هماهنگي خوبي باهم ندارند.
اينكار براي حصول اطمينان از حركت منظم انرژي دروني (چي) در بدن، مطابق با شرايط هر حركت صورت مي گيرد و حاصل آن، جاري شدن نرم و يكنواخت انرژي چي در بدن و ايجاد هماهنگي بين انرژي دروني با حركات بيروني است.
هنرجو پس از آموختن سطح اول كونگ فو، بايد بتواند تمرينات خود را بدون گرفتگي و مطابق با شرايط اوليه حركات، انجام دهد. او بايدحركت انرژي دروني را احساس كند ليكن قادر به كنترل جريان چي در بدن نخواهد بود. دو دليل براي اين امر وجود دارد:
نخست اينكه هنرجو هنوز دقيقا بر شرايط خاص هر قسمت از بدن و هماهنگي آن تسلط پيدا نكرده است. بعنوان مثال اگر سينه را بيش از حد وانهاده و رها كرده باشد، ممكن است ناحيه كمر يا پشت بدن را صاف نگه ندارد. و يا اگر ناحيه كمر را بيش از حد وانهاده و رها كند، آنگاه ممكن است ناحيه سينه يا پشت بدن دچار بيرون زدگي شوند. به اين دليل لازمست هنرجو دقيقا شرايط و ملزومات همه قسمت هاي بدن را رعايت كند تا حركات آنها كاملا هماهنگ باشند. اين امر باعث مي شود كه كل بدن در وضعيتي هماهنگ، به يگانگي برسد (كه معناي آن وحدت هماهنگ دروني و بيروني است. منظور از وحدت دروني ، يگانگي هماهنگ قلب با ذهن، انرژي دروني با جينگ، و استخوانها با تاندون هاست. وحدت حركات بيروني به معناي يگانگي هماهنگ دستها با پاها، آرنج ها با زانو ها، و شانه ها با كفل هاست). همزمان در بخش ديگري از بدن، حركت هماهنگ موافق يا مخالفي وجود خواهد داشت. حركات موافق و مخالف، مكمل يكديگرند.
دوم اينكه ممكن است هنگام تمرين، كنترل نواحي مختلف بدن در يك زمان براي هنرجو، كار سختي باشد. يعني ممكن است سرعت حركت قسمتي از بدن بيشتر از ديگر نواحي بوده و در نتيجه باعث اعمال نيروي بيش از حد گردد. يا قسمت خاصي از بدن ، خيلي آهسته حركت كند و فاقد نيروي كافي باشد كه باعث شود نيروي ناچيزي اعمال شود. اين دو پديده ، هردو ناقض اصول تاي چي چوان هستند. حركات تاي چي چوان سبك چن نبايد از اصل ” نيروي پيچنده ابريشمي “ ( چان سه جينگ) دور شوند. براساس تئوري تاي چي چوان، چان سه جينگ از كليه ها سرچشمه گرفته و دائما در تمامي نقاط بدن حضور دارد. در روند فراگيري تاي چي چوان مي توان بر روش پيچنده ابريشمي (يعني روش حركت توامان و پيچنده) و نيروي پيچنده ابريشمي (يعني نيروي دروني حاصل از روش پيچنده ابريشمي) با رها سازي شانه ها و آرنج ها ، سينه و كمر ، و نيز مياندوراه و زانوها، و لولا قراردادن كمر براي تمام حركات، كاملا تسلط پيدا كرد. آغاز حركت با چرخش دستها در خلاف جهت عقربه هاي ساعت شكل مي گيرد. حركت دستها به آرنج ها منتقل شده و سپس به شانه ها خواهد رسيد كه بنوبه خود موجب ميشود تا كمر بحركت درآيد ( منظور بخشي از كمر است كه با سمت و سوي حركت شانه ها در ارتباط است و كمر همچنان بعنوان لولا عمل مي كند). از طرف ديگر اگر دستها در جهت عقربه هاي ساعت بچرخند، كمر باعث حركت شانه ها شده ، شانه ها ، آرنج ها را بحركت در آورده و آرنج ها بنوبه خود باعث حركت دستها خواهند شد. در نيمه بالايي بدن، مچ ها و بازوها بايد بنظر حركتي پيچشي داشته باشند در حاليكه در نيمه پاييني بدن ، مچ پاها و ران ها بنظر مي پيچند و در مورد تنه، كمر و پشت بدن بايد در حال پيچش بنظر بيايند. از تركيب حركات اين سه ناحيه، پيچشي منحني وار در فضا مجسم ميشود. اين منحني از پاها شروع ميشود و مركز آن در ناحيه كمر و پايان آن در سر انگشتان است. اگر كسي در تمرين چوان (يا حركت فرم) نسبت به حركت خاصي احساس ناخوشايندي داشته باشد بايد ناحيه كمر و ران ها را مطابق با توالي جريان چان سه جينگ تنظيم نمايد تا به هماهنگي برسد. بدين طريق هر خطايي قابل اصلاح خواهد بود. لذا پس از احراز سطح دوم كونگ فو، همزمان با توجه به ملزومات هر بخش از بدن جهت هماهنگي كامل آن، تسلط بر ريتم حركت پيچنده ابريشمي و نيروي پيچنده ابريشمي، راهي است براي رفع گرفتگي ها و اصلاح اشكالات در تمرين تاي چي چوان.
سطح اول كونگ فو را هنرجو با فراگيري فرم ها آغاز كرده و وقتي با فرم ها آشنا شد حركت انرژي دروني را در بدن خود احساس خواهد كرد. او در اين سطح ممكن است بسيار هيجان زده شده و بهيچوجه احساس خستگي و دلزدگي نكند. ليكن با ورود به سطح دوم كونگ فو ممكن است احساس كند كه ديگر چيزي براي يادگرفتن وجود ندارد و همزمان در مورد نكات خاصي دچار بدفهمي و سو تفاهم شود. او ممكن است بدليل عدم تسلط كافي بر اين نكات اساسي، حركات خود را بدشكل و چلفتي بپندارد. يا ممكن است حركت فرم خود را نرم و روان انجام دهد و نيروي خود را با بنيه بالايي اعمال كند اما در اجراي پوش هندز (يا تويي شو) نتواند از آن استفاده كند. بهمين دليل خيلي زود احساس ملالت و دلزدگي كرده، اعتقاد خود را از ذست داده و نهايتا دلسرد شود. تنها راه گذر از اين بحران و رسيدن به مرحله اي كه هنرجو بتواند نيرو را به ميزان كافي كه نه سخت باشد و نه نرم ، ايجاد كند و حركاتش را بصورت ارادي تغيير داده و بنرمي و راحتي چرخش نمايد، داشتن ثبات قدم و پيروي بي چون و چرا از اصول است. هنرجو بايد تمرينات فرم ها را با جديت دنبال كند تا حركات بدنش كاملا هماهنگ شده و بتواند با يك حركت منفرد حركات ديگر نواحي بدن را فعال نموده و در نتيجه يك سيستم حركتي كامل بوجود آورد. سخن معروفي هست كه ميگويد: ” اگر اصول را دقيقا درك نمي كنيد با يك مربي مشورت نماييد و اگر راه برايتان روشن نيست از دوستانتان كمك بگيريد”. وقتي اصول و روشها بخوبي درك شوند و در تمرينات، پشتكار وجود داشته باشد رسيدن به موفقيت حتمي است. در متون تاريخي تاي چي چوان آمده است :
” هركس ميتواند به نهايت برسد مشروط بر اينكه به سختي تلاش كند”. و نيز
” اگر كسي پشتكار داشته باشد نهايتا به پيشرفتي غيره منتظره دست خواهد يافت “.
معمولا اكثر مردم در كمتر از چهار سال سطح دوم كونگ فو را احراز مي كنند اما وقتي كسي به مرحله اي برسد كه جريان انرژي را بنرمي و يكنواختي در بدن خود تجربه كند، يكباره تمام آنرا (يعني كنترل چي را) درك خواهد كرد.زمانيكه اين اتفاق رخ دهد هنرجو لبريز از شور و اشتياق و اعتقاد شده و به تمرين ادامه خواهد داد. او ممكن است تمايل شديدي به تمرين و تمرين بيشتر از خود نشان دهد و علاقه اي به توقف تمرين نداشته باشد !
در ابتداي سطح دوم كونگ فو، مهارت هاي رزمي كسب شده تقريبا در حد و اندازه سطح اول بوده و براي كاربردهاي واقعي كافي نيست. اما در اواخر سطح دوم كونگ فو كه هنرجو به سطح سوم نزديك ميشود مهارتهاي رزمي بدست آمده ميتوانند در محدوده مشخصي كاربردي باشند. در قسمت بعدي، مهارتهاي رزمي كه بايد در گذر از سطح دوم بدست آيند، معرفي خواهند شد (به همين روش در قسمت هاي بعدتر براي سطح سوم ، چهارم و پنجم كونگ فو نيز شرح داده شده و مهارتهاي قابل كسب در عبور از هر سطح، مورد بحث و بررسي قرار خواهند گرفت).
پوش هندز (يا همان تويي شو) و تمرين تاي چي چوان قابل جدا كردن از هم نيستند. هرگونه ضعف و كاستي در اجراي فرم هنرجو، به شكل ضعف و ناتواني در حين پوش هندز نمود پيدا كرده و به طرف مقابل فرصت برتري يافتن را خواهد داد. بدين جهت در تمرين تاي چي چوان بايد همه قسمتهاي بدن هنرجو با قسمتهاي ديگر هماهنگ بوده و هيچ حركت غيرضروري وجود نداشته باشد. در پوش هندز لازمست جاخالي دادن ها، گرفتن ها، فشردن ها، و هل دادن ها همگي بدقت انجام شوند بنحوي كه حركت بالاتنه و پايين تنه در هماهنگي كامل بوده و امكان هيچ حمله اي به حريف داده نشود. (همانطور كه اين عبارت معروف ميگويد: بزرگي نيرويي كه بر من وارد ميشود ، اهميتي ندارد. من بايد نيروي پانصد كيلويي را با تواني ۱۰۰ گرمي مهار كنم). هدف سطح دوم كونگ فو رسيدن به جريان نرم و يكنواخت چي در بدن، با تصحيح ژست ها است تا جاييكه چي در مسير خود با عبور از مفاصل مختلف به تمامي بخشهاي بدن نفوذ كند. البته روند تصحيح ژست ها، طبعا با انجام حركات اضافي و نا هماهنگ گره خورده است. لذا هنرجو در اين مرحله نمي تواند مهارت هاي رزمي را با اراده خود در پوش هندز بكار گيرد و حريفش حواس خود را بر يافتن همين نقاط ضعف متمركز خواهد نمود. البته هنرجو ممكن است با ارتكاب خطاهاي مختلفي همچون اعمال نيروي اضافي، غش و ضعف، فرار كردن، و زورآزمايي ، در كمال تعجب به پيروزي هم برسد.
در حين پوش هندز، برتري طرف مقابل اجازه تصحيح يا تنظيم حركت هنرجو را نخواهد داد. حريف از هر نقطه ضعفي استفاده نموده و حمله خواهد كرد تا تعادل نفر مقابلش را برهم بزند، يا او را به عقب براند تا نيروي پيش رونده اش را مهار كند. با اين وجود اگر حريف با نيروي كم و به آرامي پيشروي كند شايد هنرجو فرصتي براي تطبيق دادن خود پيدا كرده و امكان دفع حمله را بدست آورد. آنچه كه از اين بحث نتيجه گيري ميشود اينست كه در سطح دوم كونگ فو ، چه هنرجو در حال حمله باشد چه در حال دفاع، نياز به تلاشي مضاعف دارد. غالبا پيش قدم بودن در اجراي حركت اول، مزيت بحساب مي آيد و كسي كه حركت بعدي را اجرا كند، امتياز را از دست داده است. در اين سطح هنرجو نمي تواند خودش را فراموش كند و به مدارا با حريف روي مي آورد (يعني حمله نمي كند بلكه به حمله طرف مقابل تن مي دهد) و فرصتي براي پاسخ دادن به تغييرات پيدا نمي كند. او ممكن است بتواند حركتي كرده و حمله اي را خنثي كند ولي احتمالا براحتي مرتكب خطاهايي همچون فرار كردن، غش و ضعف ، اعمال نيروي اضافي و يا زور آزمايي خواهد شد.به اين دليل او در اجراي پوش هندز نخواهد توانست براساس توالي خنثي سازي، گرفتن، فشار آوردن و هل دادن عمل كند. شخصي كه در اين سطح از مهارت باشد، ۲۰% يين و ۸۰ % يانگ است. يك تازه كار كم تجربه !
سطح سوم كونگ فو
اگر ميخواهيد فرم ها را بخوبي اجرا كنيد بايد با تمرين و ممارست، چرخه خود را كوچكتر نماييد. در تمرين تاي چي چوان سبك چن، مراحل تمرين از تسلط بر چرخه بزرگ به تسلط بر چرخه متوسط و از چرخه متوسط به چرخه كوچك مي رسد. در اينجا واژه ” چرخه ” به معناي مسير يا رد بجا مانده از حركات اعضاي بدن نيست بلكه منظور ، جريان نرم و يكنواخت انرژي دروني چي است. از اين منظر، سطح سوم كونگ فو مرحله اي است كه در آن هنر جو (چرخه چي را) از چرخه بزرگ آغاز كرده و به چرخه متوسط مي رساند. در متون تاريخي تاي چي چوان آمده است كه
” يي و چي بر فرم ها برتري دارند”
يعني هنر جو بايد هنگام تمرين تاي چي چوان تاكيد بيشتري بر روي “يي (ذهن) ” داشته باشد. در سطح اول كونگ فو، فكر و ذهن هنرجو عمدتا بر يادگيري و تبحر بر فرم هاي بيروني تاي چي چوان متمركز است و در سطح دوم كونگ فو هنرجو ملزم به تمركز بر كشف و رفع گرفتگي ها و ناهماهنگي جوارح (دست ها ، پاها و گردن) با بدن و نيز حركات بيروني و دروني است. او بايد بدنش را طوري با فرم ها مطابقت دهد كه از جريان نرم و يكنواخت انرژي دروني اطمينان پيدا كند. با رسيدن به سطح سوم كونگ فو، هنرجو بايد جريان انرژي دروني يكنواختي داشته باشد. آنچه كه مورد نياز است يي (ذهن) است نه نيروي حيواني. حركات بايد سبك باشند نه ” شناور ” ، وزين باشند نه سنگين و لش. يعني حركات بايد بنظر نرم بيايند ولي نيروي دروني آنها واقعا پر توان و محكم باشد، يا به عبارت ديگر ، نيروي پر بنيه اي در بطن حركات نرم وجود داشته باشد و تمام بدن هماهنگ با هم و عاري از هرگونه حركت ناهنجار باشد. با اين همه ممكن است هنرجويي به جابجايي چي در بدن توجه كافي نداشته و نسبت به حركات بيروني هم سهل انگاري كند. كه در اين صورت دچار گيجي و منگي شده و در نتيجه جريان انرژي دروني اش نه تنها مسدود بلكه ناپديد مي شود. لذا بنا به تعبير متون تاريخي تاي چي چوان،
” نه تنها چي بلكه روح و روان نيز بايد تحت مراقبت قرار گيرد. تاكيد بيش از حد بر نيروي چي باعث توقف آن مي گردد”.
ممكن است هنرجويي در سطح اول و دوم كونگ فو بر فرم هاي بيروني تسلط پيدا كرده باشد اما نتواند حركات دروني و بيروني را هماهنگ كند. گاهي پيش مي آيد كه به علت سختي و ايستايي حركات، تنفس كامل با مشكل مواجه مي شود. از طرفي بدون هماهنگي مناسب بين حركات بيروني و دروني امكان تخليه كامل تنفس بوجود نمي آيد. لذا هنرجو هنگام تمرين چوان (يا فرم) بايد بطور طبيعي تنفس كند. پس از ورود به سطح سوم كونگ فو هماهنگي بهتري بين حركات دروني و بيروني بوجود مي آيد و هنرجو معمولا مي تواند حركات را با دقت خوبي با تنفس ها همزمان نمايد. ليكن براي انجام حركات ظريف تر، تيزتر و پيچيده تر نياز به همزماني دقيق تري با تنفس ها احساس مي شود. اين براي اطمينان بيشتر از هماهنگي تنفس ها با حركات است كه بتدريج حاصل خواهد شد. سطح سوم كونگ فو اساسا به تسلط بر ملزومات دروني و بيروني تاي چي چوان سبك چن و ريتم تمرين و نيز قابليت رفع اشكالات شخصي مي پردازد. هنرجويي در اين سطح بايد بتواند حركات را براحتي كنترل كند. همچنين انرژي دروني بيشتري داشته باشد. لازمست در اين سطح، مفاهيم رزمي مستتر در حركات فرم و كاربردهاي آن ، بيشتر درك شوند. لذا هنرجو بايد تمرين تويي شو نمايد، فرم هايش را وارسي كند، كيفيت و كميت نيروي دروني و اعمال (نمايش) آن و نيز نحوه ناپديد كردن آنرا بررسي كند. اگر حركت فرم كسي بتواند در مواجهه تويي شو مقاومت كند پس او بر نكات مهمي از فرم خود تبحر پيدا كرده است كه اگر سخت به تمرين ادامه دهد به نكات رازگونه بيشتري دست پيدا خواهد كرد. او در اين صورت مي تواند تمرينات فرم خود را ارتقاء بخشيده و تمرينات مكملي همچون تمرين چوب بلند، شمشير باريك و شمشير پهن، نيزه ، ديرك و نيز تمرينات فا جينگ (نمايش نيروي انفجاري) را هم به تمريناتش بيافزايد. معمولا دو سال تمرين مداوم در اين سطح، هنرجو را آماده رسيدن به سطح چهارم مي كند.
در سطح سوم كونگ فو، هرچند جريان انرژي دروني چي نرم و يكنواخت است و حركات از هماهنگي بهتري برخوردارند ولي انرژي دروني چي ضعيف است و هماهنگي بين حركت عضلات و عملكرد اندام هاي داخلي بخوبي برقرار نيست. معمولا وقتي كسي به تنهايي و بدور از هرگونه مزاحمت خارجي به تمرين مي پردازد، شايد بتواند به هماهنگي بيروني و دروني دست پيدا كند. در رويارويي پوش هندز و مبارزات ، اگر نيروي پيش رونده، نرم و آرام باشد، او ممكن است بتواند مهاجم را همراهي نموده و به تناسب، حركتش را تغيير دهد، و از فرصت هاي پيش آمده براي هدايت طرف مقابل به موقعيت ضعف استفاده كند. ويا نيروي قاطع حريف را تهي نموده، و در موقعيت مناسب به او حمله كند و براحتي مانور دهد. با اين همه در مواجهه با حريفان قدر، هنرجو ممكن است احساس كند كه نيروي پنگ جينگ (يا نيروي بازدارنده) اش از ميزان كافي برخوردار نيست و حركتش سركوب شده و در آستانه زمين خوردن است (اين حس مي تواند موقعيت استواري كه توقع ميرود بهيچوجه قابل برهم زدن نباشد را از بين ببرد) و نمي تواند به خواست خود مانور كند. در اين حالت هنرجو نمي تواند به چيزي كه در متون تاريخي تاي چي چوان آمده است دست پيدا كند:
” با دست ها ضربه بزن ، بدون اينكه ديده شوند كه اگر دست ها ديده شوند، ديگر امكان اجراي حركات ماهرانه وجود نخواهد داشت “.
هنر جو ممكن است چه در هنگام به داخل كشيدن حريف و چه هنگام به عقب راندنش، احساس سختي و نياز به تلاش بشتري كند. كسي كه مهارتي در اين سطح داشته باشد ۳۰% يين و ۷۰% يانگ خواهد بود. او در اين ترازو هنوز در كفه سختي است !
سطح چهارم كونگ فو
پيشرفت از مرحله چرخه متوسط به مرحله چرخه كوچك، نياز سطح چهارم كونگ فو است. اينجا مرحله اي نزديك به موفقيت است و سطح بالايي در كونگ فو بحساب مي آيد. تا به اينجا هنرجو بايد در متدهاي موثر آموزش، تبحر پيدا كرده، بتواند نكات مهم حركات را گرفته، مهارت رزمي يا مبارزه اي مربوط به هر حركت را درك نموده، جريان انرژي دروني چي در او نرم و يكنواخت بوده و حركاتش با تنفس ها هماهنگ باشند. اما در حين تمرين، بايد در هر گام، هر تكنيكي با تصور مواجهه با حريف اجرا شود. يعني هنرجو براين تصور باشد كه در محاصره دشمنان قرار گرفته است. همچنين براي هر ژست و هر فني بايد قسمتهاي مختلف بدن به شكلي پيوسته و متصل بهم حركت كنند تا تمام بدن حركتي يكپارچه داشته باشد. حركات بالاتنه و پايين تنه باهم مرتبط بوده و جريان پيوسته چي با كنترل از ناحيه كمر، برقرار باشد. بدين طريق هنرجو هنگام تمرين چوان، طوري رفتار مي كند كه انگار در حال مقابله با حريف است در حاليكه كسي در اطراف او وجود ندارد. و در رويارويي واقعي، هنرجو بايد شجاع و محتاط بوده و طوري رفتار كند كه انگار كسي دور و برش نيست، در حاليكه كسي هست ! مفاد آموزش (اعم از فرم ها و سلاح ها) درست شبيه سطح سوم كونگ فو است. معمولا با پشتكار در تمرين ميتوان طي ۳ سال از اين مرحله گذشته و به سطح پنجم كونگ فو رسيد. سطح چهارم كونگ فو بنا به تعابير معمول در هنرهاي رزمي، تفاوت عمده اي با سطح سوم دارد. اهداف سطح سوم شامل تحليل بردن نيروي حريف و خلاص شدن از شر گير و گرفتگي هاي حركات انفرادي هنرجوست. اينها براي آن است كه هنرجو نقش فعال را بازي كند و حريف را مجبور به انفعال نمايد. سطح چهارم كونگ فو اين توان را به هنرجو مي دهد كه علاوه بر انحلال نيروي حريف، خود اقدام به اعمال نيرو نمايد چراكه هنرجويي در اين سطح به اندازه كافي از جينگ دروني برخوردار است و در تغيير يي و چي انعطاف پذير است و داراي سيستم يكپارچه اي از حركات بدني است. در چنين شرايطي حملات حريف در موقع پوش هندز، خطر جدي بحساب نمي آيد. هنرجو در برخورد با حريف، بيدرنگ حركتش را تغيير داده و نيروي وارد شونده را براحتي خنثي مي كند، او ضمن همراهي با حركت حريف و تغيير حركت خودي، دائما به مقابله با عملكرد حريف پرداخته و ويژگي هاي خاصي را بنمايش مي گذارد، نيروي مناسبي را وارد مي كند، هماهنگي دروني انجام ميدهد، قصد و نيت حريف را پيش بيني نموده، تحركات او را خنثي، نيروي مناسبي را اعمال و دقيقا به نطقه هدف ضربه ميزند. براين اساس كسيكه به چنين سطحي از كونگ فو برسد، ۴۰% يين و ۶۰% يانگ تعبير مي شود.
به مانند يك كارورز خوب !
سطح پنجم كونگ فو
سطح پنجم كونگ فو جاييست كه هنرجو از چرخه كوچك حاكم به چرخه نامرئي حاكم و از استادي در فرم ها به اجراي ناپيداي فرم ها برسد. در متون تاريخي تاي چي چوان آمده است:
” با جاري شدن نرم و پيوسته چي، و با بحركت درآمدن چي دروني و طبيعي توسط چي كيهاني، از فرم ثابت به ناپيدايي، هنرجو مي فهمد كه طبيعت چقدر شگفت انگيز است “.
در سطح پنجم تاي چي، حركات بايد نرم و انعطاف پذير بوده و جينگ دروني به ميزان كافي وجود داشته باشد. ليكن كوشش براي رسيدن به بهترين ها هنوز لازم و ضروري است. تمرين مستمر و سخت بايد هر روز صورت بگيرد تا بدن كاملا انعطاف پذير شود و با تغييرات چند جانبه، سازگار گردد. تغييرات دروني مادي و غير مادي بايد بوجود بيايند ولي هيچگونه نمود خارجي نداشته باشند. فقط در اين صورت است كه سطح پنجم كونگ فو بدست مي آيد. با چنين مهارتي در هنرهاي رزمي، سختي(گانگ) و نرمي (رو) يكديگر را كامل نموده و فرم ها آرام، رها، پويا، سرزنده و جوشان خواهند شد. هر لحظه اي در حركت و سكون، درست مثل حركات كل بدن، مطابق با اصول تاي چي است. يعني هر قسمت از بدن كاملا حساس بوده و در موقع نياز، فورا واكنش نشان خواهد داد بطوريكه هر قسمت از بدن در تماس با بدن حريف بتواند همچون مشتي ضربه بزند. همچنين بايد تبادل ثابتي بين اعمال و حفظ نيرو وجود داشته باشد و وضعيت استقرار بدن طوري محكم باشد كه انگار از همه طرف پشتيباني ميشود. لذا در توصيف اين سطح كونگ فو گفته مي شود :
” كسي كه بتواند ۵۰% يين و ۵۰% يانگ را بنمايش بگذارد بدون آنكه انحرافي بسمت يين و يانگ داشته باشد، يك استاد خوب ناميده ميشود. يك استاد خوب ، هر حركتي را مطابق با اصول تاي چي انجام ميدهد كه لازمه آن ناپيدا بودن آن حركات است.
پس از تكميل سطح پنجم كونگ فو، ارتباطي قوي بين هماهنگي ذهن، انقباض و رهايي عضلات، حركات عضلات، و عملكرد اندام هاي داخلي برقرار خواهد شد. حتي در مقابله با يك حمله ناگهاني، اين هماهنگي مختل نخواهد شد چراكه شخص بايد در برابر تغييرات، انعطاف پذير باشد. لذا او بايد قويا به تعقيب حريف بپردازد تا بر حريف چيره شود.
توسعه دانش فراتر از مرزهاست و آموزش تاي چي ([Only registered and activated users can see links]) چوان هم از اين قاعده مستثني نيست. انسان هرگز نبايد در طول مدت حياتش، داشته ها و اندوخته هايش را كاملا صرف و به اتمام برساند.
اساسا فراگيري تاي چي چوان شباهت زيادي به مراحل تحصيل و سوادآموزي از مقطع دبستان تا سطح دانشگاه دارد كه طي آن، دانش آموز بتدريج به كسب معلومات و افزودن بر دانش و آگاهيهاي خود مي پردازد. او بدون ساختن پايه اي خوب در مقطع ابتدايي و متوسطه نخواهد توانست تحصيلات عاليه موفقي را پشت سر بگذارد. براي يادگيري تاي چي چوان هم هنرجو بايد از تمرينات ابتدايي آغاز كرده و طي يك روند منظم و سيستماتيك به مراحل بالاتر و پيشرفته ارتقاء يابد.اگر كسي از اين اصول پيروي نكرده و تصور كند كه مي تواند از راهي ميانبر و سريعتر به سطوح بالا برسد، موفق نخواهد بود. مراحل پيشرفت در فراگيري تاي چي چوان از مبتدي تا عالي ، مشمل بر پنج سطح در مهارتهاي رزمي (كونگفو) است. براي هر سطح كونگفو ،معيارهايي هدفمند تعريف شده است كه بالاترين آنها در سطح پنجم بدست خواهد آمد. در ادامه مطلب ، ملزومات اين معيارها و مهارتهاي رزمي براي هر سطح شرح داده خواهد شد. اميدوارم با اين توضيحات، خيل عظيم علاقمندان تاي چي چوان در سرتاسر جهان بتوانند سطح فعلي مهارت خود را سنجيده و بدانند كه در مرحله بعدي بايد چه چيزي را ياد بگيرند و گام به گام پيشرفت نمايند.
به ادامه مطالب برويد
سطح اول كونگ فو
در تمرين تاي چي چوان لازمست قسمتهاي مختلف بدن وضعيتي بدين شرح داشته باشند:
بدن ، صاف
سر و گردن ، برافراشته و هوشيار، درست شبيه كسي كه از پوست سر آويزان باشد
شانه ها، رها
آرنج ها ، فرو افتاده
سينه و كمر ، رها و فرو نشسته
مياندوراه ، ريلكس و وانهاده
زانوها ، خميده
وقتي اين شرايط مهيا شوند ، نيروي دروني شخص بطور طبيعي بطرف دان تين جريان پيدا خواهد كرد. معمولا چيرگي بر تمامي اين شرايط براي مبتديان كار ساده اي نيست ليكن بايد در تمرينات خود سعي كنند تمام تلاش شان را بكار ببندند تا زاويه، جهت، موقعيت، و حركات دستها و پاهاي هر تكنيك را بدقت رعايت كنند. اشخاص در اين سطح لازم نيست تاكيد زيادي بر شرايط ياد شده براي قسمتهاي مختلف بدن داشته باشند و قدري ساده سازي برايشان اشكالي ندارد. بعنوان مثال شرايط بالا تنه و سر بدينگونه است كه بايد سر و گردن برافراشته باشند و سينه و كمر، رها و فرو نشسته، اما در سطح اول كونگ فو كافيست هنرجو بطور طبيعي سر و بدن خود را صاف نگهدارد و به جلو و عقب يا چپ و راست خم نشود. درست مثل يادگيري خوشنويسي كه هنرجو در ابتدا بايد فقط بتواند قلم خود را بدرستي بكشد. بر همين مبنا در اوايل تمرين تاي چي چوان ممكن است بدن و حركات آن خشك بنظر برسند و يا ظاهري سخت و باطني تهي داشته باشند. افراد ممكن است حركات را با ضربات سخت، كوبش ، بلند شدن ناگهاني و نشست ناگهاني بدن انجام دهند و يا انرژي آنها منقطع و شكسته، يا با اعمال زور بيش از حد همراه باشد. تمامي اين اشكالات براي شاگردان مبتدي، كاملا عادي است. اگر كسي با پشتكار و جديت هر روز به تمرين بپردازد معمولا بعد از شش ماه قادر به فراگيري فرم ها خواهد شد و انرژي دروني “چي” با پالايش در حركات او بتدريج در بالاتنه، دستها و پاها، وادار به حركت خواهد شد. او ممكن است قدم به مرحله اي بگذارد كه بتواند از حركات بيروني براي جاري كردن انرژي دروني استفاده كند. بنابراين، سطح اول كونگ فو با تسلط بر اجراي حركات و كشف و درك تدريجي نيرو (جينگ) آغاز مي شود.
مهارت رزمي بدست آمده در سطح اول كونگ فو بسيار محدود است چونكه حركات افراد در اين سطح ، هماهنگ و منظم نيستند و ژست ها ممكن است صحيح نباشند. لذا نيرو يا جينگ ايجاد شده ممكن است خشك، منقطع، شل ويا خيلي شديد باشد. اجراي فرم اشخاص ممكن است تو خالي يا زاويه دار باشد. چنين شخصي فقط مي تواند انرژي دروني را احساس كند اما قادر به جاري كردن آن در قسمتهاي مختلف بدن نخواهد بود. در نتيجه نخواهد توانست نيرو يا جينگ را از پاشنه گرفته و بطرف پاها هدايت و با اختيار خود در ناحيه كمر تخليه كند. افراد مبتدي فقط مي توانند نيرويي منقطع و شكسته توليد كنند كه از قسمتي به قسمت ديگر بدن يورش مي برد. براين اساس اولين سطح كونگ فو براي كاربردهاي رزمي كافي نيست. اگر بخواهيم مهارت كسي را در مقابل فردي كه هنر رزمي نمي داند در محدوده مشخصي بسنجيم بايد آنها را در حالتي انعطاف پذير قرار دهيم. آنها شايد تسلطي بر كاربردها نداشته باشند اما با دانستن نحوه منحرف كردن حريف ممكن است هراز گاهي بتوانند حريف خود را پرتاب كنند. حتي ممكن است تعادل خودشان هم بهم بخورد. چنيني موقعيتي را ” ۱۰% يين و ۹۰% يانگ” مي نامند. حالتي سخت همچون گرز گران !
اما يين و يانگ دقيقا به چه چيزي اشاره دارند؟ در بطن تمرين تاي چي چوان، تهي بودن يين است و توپر بودن يانگ. نرمي و ملايمت يين است و سختي و زورمندي يانگ. يين و يانگ اتحاد اضداد هستند. صرفنظر كردن از هيچيك امكان پذير نيست و آنها بصورت متقابل به يكديگر تبديل و تغيير شكل مي دهند. اگر سقف ميزان سنجش مان را ۱۰۰% در نظر بگيريم ، كسي كه در تمرينات خود به تعادل يين و يانگ برسد، يعني به ۵۰% يين و ۵۰% يانگ دست پيدا كرده است. اين حالت، بالاترين استاندارد و نمايانگر موفقيت در تاي چي چوان است. طبيعي است كه هنرجويان ، اولين سطح كونگ فو را با ۱۰% يين و ۹۰% يانگ به پايان برسانند. يعني ضربات آنها بيشتر سخت است و كمتر نرم، و يين و يانگ شان نامتعادل. آنها قادر به كامل كردن سحتي با نرمي نيستند تا براحتي كاربردها را به اجرا درآوردند. در اين حالت كه هنرجويان هنوز در سطح نخست قرار دارند ممكن است اشتياقي به تعقيب كاربرد حركات نداشته باشند.
سطح دوم كونگ فو
سطح دوم كونگ فو، از آخرين مراحل سطح اول كه هنرجو ميتواند حركت انرژي دروني يا ” چي ” را
احساس كند، آغاز و تا اوايل سطح سوم ادامه مي يابد. سطح دوم كونگ فو بيشتر درگير كاستن از
نواقصي است همچون:
خشكي نيرو يا جينگ بدست آمده در تمرين تاي چي چوان،
اعمال نيروي كم يا بيش از حد،
و حركاتي كه هماهنگي خوبي باهم ندارند.
اينكار براي حصول اطمينان از حركت منظم انرژي دروني (چي) در بدن، مطابق با شرايط هر حركت صورت مي گيرد و حاصل آن، جاري شدن نرم و يكنواخت انرژي چي در بدن و ايجاد هماهنگي بين انرژي دروني با حركات بيروني است.
هنرجو پس از آموختن سطح اول كونگ فو، بايد بتواند تمرينات خود را بدون گرفتگي و مطابق با شرايط اوليه حركات، انجام دهد. او بايدحركت انرژي دروني را احساس كند ليكن قادر به كنترل جريان چي در بدن نخواهد بود. دو دليل براي اين امر وجود دارد:
نخست اينكه هنرجو هنوز دقيقا بر شرايط خاص هر قسمت از بدن و هماهنگي آن تسلط پيدا نكرده است. بعنوان مثال اگر سينه را بيش از حد وانهاده و رها كرده باشد، ممكن است ناحيه كمر يا پشت بدن را صاف نگه ندارد. و يا اگر ناحيه كمر را بيش از حد وانهاده و رها كند، آنگاه ممكن است ناحيه سينه يا پشت بدن دچار بيرون زدگي شوند. به اين دليل لازمست هنرجو دقيقا شرايط و ملزومات همه قسمت هاي بدن را رعايت كند تا حركات آنها كاملا هماهنگ باشند. اين امر باعث مي شود كه كل بدن در وضعيتي هماهنگ، به يگانگي برسد (كه معناي آن وحدت هماهنگ دروني و بيروني است. منظور از وحدت دروني ، يگانگي هماهنگ قلب با ذهن، انرژي دروني با جينگ، و استخوانها با تاندون هاست. وحدت حركات بيروني به معناي يگانگي هماهنگ دستها با پاها، آرنج ها با زانو ها، و شانه ها با كفل هاست). همزمان در بخش ديگري از بدن، حركت هماهنگ موافق يا مخالفي وجود خواهد داشت. حركات موافق و مخالف، مكمل يكديگرند.
دوم اينكه ممكن است هنگام تمرين، كنترل نواحي مختلف بدن در يك زمان براي هنرجو، كار سختي باشد. يعني ممكن است سرعت حركت قسمتي از بدن بيشتر از ديگر نواحي بوده و در نتيجه باعث اعمال نيروي بيش از حد گردد. يا قسمت خاصي از بدن ، خيلي آهسته حركت كند و فاقد نيروي كافي باشد كه باعث شود نيروي ناچيزي اعمال شود. اين دو پديده ، هردو ناقض اصول تاي چي چوان هستند. حركات تاي چي چوان سبك چن نبايد از اصل ” نيروي پيچنده ابريشمي “ ( چان سه جينگ) دور شوند. براساس تئوري تاي چي چوان، چان سه جينگ از كليه ها سرچشمه گرفته و دائما در تمامي نقاط بدن حضور دارد. در روند فراگيري تاي چي چوان مي توان بر روش پيچنده ابريشمي (يعني روش حركت توامان و پيچنده) و نيروي پيچنده ابريشمي (يعني نيروي دروني حاصل از روش پيچنده ابريشمي) با رها سازي شانه ها و آرنج ها ، سينه و كمر ، و نيز مياندوراه و زانوها، و لولا قراردادن كمر براي تمام حركات، كاملا تسلط پيدا كرد. آغاز حركت با چرخش دستها در خلاف جهت عقربه هاي ساعت شكل مي گيرد. حركت دستها به آرنج ها منتقل شده و سپس به شانه ها خواهد رسيد كه بنوبه خود موجب ميشود تا كمر بحركت درآيد ( منظور بخشي از كمر است كه با سمت و سوي حركت شانه ها در ارتباط است و كمر همچنان بعنوان لولا عمل مي كند). از طرف ديگر اگر دستها در جهت عقربه هاي ساعت بچرخند، كمر باعث حركت شانه ها شده ، شانه ها ، آرنج ها را بحركت در آورده و آرنج ها بنوبه خود باعث حركت دستها خواهند شد. در نيمه بالايي بدن، مچ ها و بازوها بايد بنظر حركتي پيچشي داشته باشند در حاليكه در نيمه پاييني بدن ، مچ پاها و ران ها بنظر مي پيچند و در مورد تنه، كمر و پشت بدن بايد در حال پيچش بنظر بيايند. از تركيب حركات اين سه ناحيه، پيچشي منحني وار در فضا مجسم ميشود. اين منحني از پاها شروع ميشود و مركز آن در ناحيه كمر و پايان آن در سر انگشتان است. اگر كسي در تمرين چوان (يا حركت فرم) نسبت به حركت خاصي احساس ناخوشايندي داشته باشد بايد ناحيه كمر و ران ها را مطابق با توالي جريان چان سه جينگ تنظيم نمايد تا به هماهنگي برسد. بدين طريق هر خطايي قابل اصلاح خواهد بود. لذا پس از احراز سطح دوم كونگ فو، همزمان با توجه به ملزومات هر بخش از بدن جهت هماهنگي كامل آن، تسلط بر ريتم حركت پيچنده ابريشمي و نيروي پيچنده ابريشمي، راهي است براي رفع گرفتگي ها و اصلاح اشكالات در تمرين تاي چي چوان.
سطح اول كونگ فو را هنرجو با فراگيري فرم ها آغاز كرده و وقتي با فرم ها آشنا شد حركت انرژي دروني را در بدن خود احساس خواهد كرد. او در اين سطح ممكن است بسيار هيجان زده شده و بهيچوجه احساس خستگي و دلزدگي نكند. ليكن با ورود به سطح دوم كونگ فو ممكن است احساس كند كه ديگر چيزي براي يادگرفتن وجود ندارد و همزمان در مورد نكات خاصي دچار بدفهمي و سو تفاهم شود. او ممكن است بدليل عدم تسلط كافي بر اين نكات اساسي، حركات خود را بدشكل و چلفتي بپندارد. يا ممكن است حركت فرم خود را نرم و روان انجام دهد و نيروي خود را با بنيه بالايي اعمال كند اما در اجراي پوش هندز (يا تويي شو) نتواند از آن استفاده كند. بهمين دليل خيلي زود احساس ملالت و دلزدگي كرده، اعتقاد خود را از ذست داده و نهايتا دلسرد شود. تنها راه گذر از اين بحران و رسيدن به مرحله اي كه هنرجو بتواند نيرو را به ميزان كافي كه نه سخت باشد و نه نرم ، ايجاد كند و حركاتش را بصورت ارادي تغيير داده و بنرمي و راحتي چرخش نمايد، داشتن ثبات قدم و پيروي بي چون و چرا از اصول است. هنرجو بايد تمرينات فرم ها را با جديت دنبال كند تا حركات بدنش كاملا هماهنگ شده و بتواند با يك حركت منفرد حركات ديگر نواحي بدن را فعال نموده و در نتيجه يك سيستم حركتي كامل بوجود آورد. سخن معروفي هست كه ميگويد: ” اگر اصول را دقيقا درك نمي كنيد با يك مربي مشورت نماييد و اگر راه برايتان روشن نيست از دوستانتان كمك بگيريد”. وقتي اصول و روشها بخوبي درك شوند و در تمرينات، پشتكار وجود داشته باشد رسيدن به موفقيت حتمي است. در متون تاريخي تاي چي چوان آمده است :
” هركس ميتواند به نهايت برسد مشروط بر اينكه به سختي تلاش كند”. و نيز
” اگر كسي پشتكار داشته باشد نهايتا به پيشرفتي غيره منتظره دست خواهد يافت “.
معمولا اكثر مردم در كمتر از چهار سال سطح دوم كونگ فو را احراز مي كنند اما وقتي كسي به مرحله اي برسد كه جريان انرژي را بنرمي و يكنواختي در بدن خود تجربه كند، يكباره تمام آنرا (يعني كنترل چي را) درك خواهد كرد.زمانيكه اين اتفاق رخ دهد هنرجو لبريز از شور و اشتياق و اعتقاد شده و به تمرين ادامه خواهد داد. او ممكن است تمايل شديدي به تمرين و تمرين بيشتر از خود نشان دهد و علاقه اي به توقف تمرين نداشته باشد !
در ابتداي سطح دوم كونگ فو، مهارت هاي رزمي كسب شده تقريبا در حد و اندازه سطح اول بوده و براي كاربردهاي واقعي كافي نيست. اما در اواخر سطح دوم كونگ فو كه هنرجو به سطح سوم نزديك ميشود مهارتهاي رزمي بدست آمده ميتوانند در محدوده مشخصي كاربردي باشند. در قسمت بعدي، مهارتهاي رزمي كه بايد در گذر از سطح دوم بدست آيند، معرفي خواهند شد (به همين روش در قسمت هاي بعدتر براي سطح سوم ، چهارم و پنجم كونگ فو نيز شرح داده شده و مهارتهاي قابل كسب در عبور از هر سطح، مورد بحث و بررسي قرار خواهند گرفت).
پوش هندز (يا همان تويي شو) و تمرين تاي چي چوان قابل جدا كردن از هم نيستند. هرگونه ضعف و كاستي در اجراي فرم هنرجو، به شكل ضعف و ناتواني در حين پوش هندز نمود پيدا كرده و به طرف مقابل فرصت برتري يافتن را خواهد داد. بدين جهت در تمرين تاي چي چوان بايد همه قسمتهاي بدن هنرجو با قسمتهاي ديگر هماهنگ بوده و هيچ حركت غيرضروري وجود نداشته باشد. در پوش هندز لازمست جاخالي دادن ها، گرفتن ها، فشردن ها، و هل دادن ها همگي بدقت انجام شوند بنحوي كه حركت بالاتنه و پايين تنه در هماهنگي كامل بوده و امكان هيچ حمله اي به حريف داده نشود. (همانطور كه اين عبارت معروف ميگويد: بزرگي نيرويي كه بر من وارد ميشود ، اهميتي ندارد. من بايد نيروي پانصد كيلويي را با تواني ۱۰۰ گرمي مهار كنم). هدف سطح دوم كونگ فو رسيدن به جريان نرم و يكنواخت چي در بدن، با تصحيح ژست ها است تا جاييكه چي در مسير خود با عبور از مفاصل مختلف به تمامي بخشهاي بدن نفوذ كند. البته روند تصحيح ژست ها، طبعا با انجام حركات اضافي و نا هماهنگ گره خورده است. لذا هنرجو در اين مرحله نمي تواند مهارت هاي رزمي را با اراده خود در پوش هندز بكار گيرد و حريفش حواس خود را بر يافتن همين نقاط ضعف متمركز خواهد نمود. البته هنرجو ممكن است با ارتكاب خطاهاي مختلفي همچون اعمال نيروي اضافي، غش و ضعف، فرار كردن، و زورآزمايي ، در كمال تعجب به پيروزي هم برسد.
در حين پوش هندز، برتري طرف مقابل اجازه تصحيح يا تنظيم حركت هنرجو را نخواهد داد. حريف از هر نقطه ضعفي استفاده نموده و حمله خواهد كرد تا تعادل نفر مقابلش را برهم بزند، يا او را به عقب براند تا نيروي پيش رونده اش را مهار كند. با اين وجود اگر حريف با نيروي كم و به آرامي پيشروي كند شايد هنرجو فرصتي براي تطبيق دادن خود پيدا كرده و امكان دفع حمله را بدست آورد. آنچه كه از اين بحث نتيجه گيري ميشود اينست كه در سطح دوم كونگ فو ، چه هنرجو در حال حمله باشد چه در حال دفاع، نياز به تلاشي مضاعف دارد. غالبا پيش قدم بودن در اجراي حركت اول، مزيت بحساب مي آيد و كسي كه حركت بعدي را اجرا كند، امتياز را از دست داده است. در اين سطح هنرجو نمي تواند خودش را فراموش كند و به مدارا با حريف روي مي آورد (يعني حمله نمي كند بلكه به حمله طرف مقابل تن مي دهد) و فرصتي براي پاسخ دادن به تغييرات پيدا نمي كند. او ممكن است بتواند حركتي كرده و حمله اي را خنثي كند ولي احتمالا براحتي مرتكب خطاهايي همچون فرار كردن، غش و ضعف ، اعمال نيروي اضافي و يا زور آزمايي خواهد شد.به اين دليل او در اجراي پوش هندز نخواهد توانست براساس توالي خنثي سازي، گرفتن، فشار آوردن و هل دادن عمل كند. شخصي كه در اين سطح از مهارت باشد، ۲۰% يين و ۸۰ % يانگ است. يك تازه كار كم تجربه !
سطح سوم كونگ فو
اگر ميخواهيد فرم ها را بخوبي اجرا كنيد بايد با تمرين و ممارست، چرخه خود را كوچكتر نماييد. در تمرين تاي چي چوان سبك چن، مراحل تمرين از تسلط بر چرخه بزرگ به تسلط بر چرخه متوسط و از چرخه متوسط به چرخه كوچك مي رسد. در اينجا واژه ” چرخه ” به معناي مسير يا رد بجا مانده از حركات اعضاي بدن نيست بلكه منظور ، جريان نرم و يكنواخت انرژي دروني چي است. از اين منظر، سطح سوم كونگ فو مرحله اي است كه در آن هنر جو (چرخه چي را) از چرخه بزرگ آغاز كرده و به چرخه متوسط مي رساند. در متون تاريخي تاي چي چوان آمده است كه
” يي و چي بر فرم ها برتري دارند”
يعني هنر جو بايد هنگام تمرين تاي چي چوان تاكيد بيشتري بر روي “يي (ذهن) ” داشته باشد. در سطح اول كونگ فو، فكر و ذهن هنرجو عمدتا بر يادگيري و تبحر بر فرم هاي بيروني تاي چي چوان متمركز است و در سطح دوم كونگ فو هنرجو ملزم به تمركز بر كشف و رفع گرفتگي ها و ناهماهنگي جوارح (دست ها ، پاها و گردن) با بدن و نيز حركات بيروني و دروني است. او بايد بدنش را طوري با فرم ها مطابقت دهد كه از جريان نرم و يكنواخت انرژي دروني اطمينان پيدا كند. با رسيدن به سطح سوم كونگ فو، هنرجو بايد جريان انرژي دروني يكنواختي داشته باشد. آنچه كه مورد نياز است يي (ذهن) است نه نيروي حيواني. حركات بايد سبك باشند نه ” شناور ” ، وزين باشند نه سنگين و لش. يعني حركات بايد بنظر نرم بيايند ولي نيروي دروني آنها واقعا پر توان و محكم باشد، يا به عبارت ديگر ، نيروي پر بنيه اي در بطن حركات نرم وجود داشته باشد و تمام بدن هماهنگ با هم و عاري از هرگونه حركت ناهنجار باشد. با اين همه ممكن است هنرجويي به جابجايي چي در بدن توجه كافي نداشته و نسبت به حركات بيروني هم سهل انگاري كند. كه در اين صورت دچار گيجي و منگي شده و در نتيجه جريان انرژي دروني اش نه تنها مسدود بلكه ناپديد مي شود. لذا بنا به تعبير متون تاريخي تاي چي چوان،
” نه تنها چي بلكه روح و روان نيز بايد تحت مراقبت قرار گيرد. تاكيد بيش از حد بر نيروي چي باعث توقف آن مي گردد”.
ممكن است هنرجويي در سطح اول و دوم كونگ فو بر فرم هاي بيروني تسلط پيدا كرده باشد اما نتواند حركات دروني و بيروني را هماهنگ كند. گاهي پيش مي آيد كه به علت سختي و ايستايي حركات، تنفس كامل با مشكل مواجه مي شود. از طرفي بدون هماهنگي مناسب بين حركات بيروني و دروني امكان تخليه كامل تنفس بوجود نمي آيد. لذا هنرجو هنگام تمرين چوان (يا فرم) بايد بطور طبيعي تنفس كند. پس از ورود به سطح سوم كونگ فو هماهنگي بهتري بين حركات دروني و بيروني بوجود مي آيد و هنرجو معمولا مي تواند حركات را با دقت خوبي با تنفس ها همزمان نمايد. ليكن براي انجام حركات ظريف تر، تيزتر و پيچيده تر نياز به همزماني دقيق تري با تنفس ها احساس مي شود. اين براي اطمينان بيشتر از هماهنگي تنفس ها با حركات است كه بتدريج حاصل خواهد شد. سطح سوم كونگ فو اساسا به تسلط بر ملزومات دروني و بيروني تاي چي چوان سبك چن و ريتم تمرين و نيز قابليت رفع اشكالات شخصي مي پردازد. هنرجويي در اين سطح بايد بتواند حركات را براحتي كنترل كند. همچنين انرژي دروني بيشتري داشته باشد. لازمست در اين سطح، مفاهيم رزمي مستتر در حركات فرم و كاربردهاي آن ، بيشتر درك شوند. لذا هنرجو بايد تمرين تويي شو نمايد، فرم هايش را وارسي كند، كيفيت و كميت نيروي دروني و اعمال (نمايش) آن و نيز نحوه ناپديد كردن آنرا بررسي كند. اگر حركت فرم كسي بتواند در مواجهه تويي شو مقاومت كند پس او بر نكات مهمي از فرم خود تبحر پيدا كرده است كه اگر سخت به تمرين ادامه دهد به نكات رازگونه بيشتري دست پيدا خواهد كرد. او در اين صورت مي تواند تمرينات فرم خود را ارتقاء بخشيده و تمرينات مكملي همچون تمرين چوب بلند، شمشير باريك و شمشير پهن، نيزه ، ديرك و نيز تمرينات فا جينگ (نمايش نيروي انفجاري) را هم به تمريناتش بيافزايد. معمولا دو سال تمرين مداوم در اين سطح، هنرجو را آماده رسيدن به سطح چهارم مي كند.
در سطح سوم كونگ فو، هرچند جريان انرژي دروني چي نرم و يكنواخت است و حركات از هماهنگي بهتري برخوردارند ولي انرژي دروني چي ضعيف است و هماهنگي بين حركت عضلات و عملكرد اندام هاي داخلي بخوبي برقرار نيست. معمولا وقتي كسي به تنهايي و بدور از هرگونه مزاحمت خارجي به تمرين مي پردازد، شايد بتواند به هماهنگي بيروني و دروني دست پيدا كند. در رويارويي پوش هندز و مبارزات ، اگر نيروي پيش رونده، نرم و آرام باشد، او ممكن است بتواند مهاجم را همراهي نموده و به تناسب، حركتش را تغيير دهد، و از فرصت هاي پيش آمده براي هدايت طرف مقابل به موقعيت ضعف استفاده كند. ويا نيروي قاطع حريف را تهي نموده، و در موقعيت مناسب به او حمله كند و براحتي مانور دهد. با اين همه در مواجهه با حريفان قدر، هنرجو ممكن است احساس كند كه نيروي پنگ جينگ (يا نيروي بازدارنده) اش از ميزان كافي برخوردار نيست و حركتش سركوب شده و در آستانه زمين خوردن است (اين حس مي تواند موقعيت استواري كه توقع ميرود بهيچوجه قابل برهم زدن نباشد را از بين ببرد) و نمي تواند به خواست خود مانور كند. در اين حالت هنرجو نمي تواند به چيزي كه در متون تاريخي تاي چي چوان آمده است دست پيدا كند:
” با دست ها ضربه بزن ، بدون اينكه ديده شوند كه اگر دست ها ديده شوند، ديگر امكان اجراي حركات ماهرانه وجود نخواهد داشت “.
هنر جو ممكن است چه در هنگام به داخل كشيدن حريف و چه هنگام به عقب راندنش، احساس سختي و نياز به تلاش بشتري كند. كسي كه مهارتي در اين سطح داشته باشد ۳۰% يين و ۷۰% يانگ خواهد بود. او در اين ترازو هنوز در كفه سختي است !
سطح چهارم كونگ فو
پيشرفت از مرحله چرخه متوسط به مرحله چرخه كوچك، نياز سطح چهارم كونگ فو است. اينجا مرحله اي نزديك به موفقيت است و سطح بالايي در كونگ فو بحساب مي آيد. تا به اينجا هنرجو بايد در متدهاي موثر آموزش، تبحر پيدا كرده، بتواند نكات مهم حركات را گرفته، مهارت رزمي يا مبارزه اي مربوط به هر حركت را درك نموده، جريان انرژي دروني چي در او نرم و يكنواخت بوده و حركاتش با تنفس ها هماهنگ باشند. اما در حين تمرين، بايد در هر گام، هر تكنيكي با تصور مواجهه با حريف اجرا شود. يعني هنرجو براين تصور باشد كه در محاصره دشمنان قرار گرفته است. همچنين براي هر ژست و هر فني بايد قسمتهاي مختلف بدن به شكلي پيوسته و متصل بهم حركت كنند تا تمام بدن حركتي يكپارچه داشته باشد. حركات بالاتنه و پايين تنه باهم مرتبط بوده و جريان پيوسته چي با كنترل از ناحيه كمر، برقرار باشد. بدين طريق هنرجو هنگام تمرين چوان، طوري رفتار مي كند كه انگار در حال مقابله با حريف است در حاليكه كسي در اطراف او وجود ندارد. و در رويارويي واقعي، هنرجو بايد شجاع و محتاط بوده و طوري رفتار كند كه انگار كسي دور و برش نيست، در حاليكه كسي هست ! مفاد آموزش (اعم از فرم ها و سلاح ها) درست شبيه سطح سوم كونگ فو است. معمولا با پشتكار در تمرين ميتوان طي ۳ سال از اين مرحله گذشته و به سطح پنجم كونگ فو رسيد. سطح چهارم كونگ فو بنا به تعابير معمول در هنرهاي رزمي، تفاوت عمده اي با سطح سوم دارد. اهداف سطح سوم شامل تحليل بردن نيروي حريف و خلاص شدن از شر گير و گرفتگي هاي حركات انفرادي هنرجوست. اينها براي آن است كه هنرجو نقش فعال را بازي كند و حريف را مجبور به انفعال نمايد. سطح چهارم كونگ فو اين توان را به هنرجو مي دهد كه علاوه بر انحلال نيروي حريف، خود اقدام به اعمال نيرو نمايد چراكه هنرجويي در اين سطح به اندازه كافي از جينگ دروني برخوردار است و در تغيير يي و چي انعطاف پذير است و داراي سيستم يكپارچه اي از حركات بدني است. در چنين شرايطي حملات حريف در موقع پوش هندز، خطر جدي بحساب نمي آيد. هنرجو در برخورد با حريف، بيدرنگ حركتش را تغيير داده و نيروي وارد شونده را براحتي خنثي مي كند، او ضمن همراهي با حركت حريف و تغيير حركت خودي، دائما به مقابله با عملكرد حريف پرداخته و ويژگي هاي خاصي را بنمايش مي گذارد، نيروي مناسبي را وارد مي كند، هماهنگي دروني انجام ميدهد، قصد و نيت حريف را پيش بيني نموده، تحركات او را خنثي، نيروي مناسبي را اعمال و دقيقا به نطقه هدف ضربه ميزند. براين اساس كسيكه به چنين سطحي از كونگ فو برسد، ۴۰% يين و ۶۰% يانگ تعبير مي شود.
به مانند يك كارورز خوب !
سطح پنجم كونگ فو
سطح پنجم كونگ فو جاييست كه هنرجو از چرخه كوچك حاكم به چرخه نامرئي حاكم و از استادي در فرم ها به اجراي ناپيداي فرم ها برسد. در متون تاريخي تاي چي چوان آمده است:
” با جاري شدن نرم و پيوسته چي، و با بحركت درآمدن چي دروني و طبيعي توسط چي كيهاني، از فرم ثابت به ناپيدايي، هنرجو مي فهمد كه طبيعت چقدر شگفت انگيز است “.
در سطح پنجم تاي چي، حركات بايد نرم و انعطاف پذير بوده و جينگ دروني به ميزان كافي وجود داشته باشد. ليكن كوشش براي رسيدن به بهترين ها هنوز لازم و ضروري است. تمرين مستمر و سخت بايد هر روز صورت بگيرد تا بدن كاملا انعطاف پذير شود و با تغييرات چند جانبه، سازگار گردد. تغييرات دروني مادي و غير مادي بايد بوجود بيايند ولي هيچگونه نمود خارجي نداشته باشند. فقط در اين صورت است كه سطح پنجم كونگ فو بدست مي آيد. با چنين مهارتي در هنرهاي رزمي، سختي(گانگ) و نرمي (رو) يكديگر را كامل نموده و فرم ها آرام، رها، پويا، سرزنده و جوشان خواهند شد. هر لحظه اي در حركت و سكون، درست مثل حركات كل بدن، مطابق با اصول تاي چي است. يعني هر قسمت از بدن كاملا حساس بوده و در موقع نياز، فورا واكنش نشان خواهد داد بطوريكه هر قسمت از بدن در تماس با بدن حريف بتواند همچون مشتي ضربه بزند. همچنين بايد تبادل ثابتي بين اعمال و حفظ نيرو وجود داشته باشد و وضعيت استقرار بدن طوري محكم باشد كه انگار از همه طرف پشتيباني ميشود. لذا در توصيف اين سطح كونگ فو گفته مي شود :
” كسي كه بتواند ۵۰% يين و ۵۰% يانگ را بنمايش بگذارد بدون آنكه انحرافي بسمت يين و يانگ داشته باشد، يك استاد خوب ناميده ميشود. يك استاد خوب ، هر حركتي را مطابق با اصول تاي چي انجام ميدهد كه لازمه آن ناپيدا بودن آن حركات است.
پس از تكميل سطح پنجم كونگ فو، ارتباطي قوي بين هماهنگي ذهن، انقباض و رهايي عضلات، حركات عضلات، و عملكرد اندام هاي داخلي برقرار خواهد شد. حتي در مقابله با يك حمله ناگهاني، اين هماهنگي مختل نخواهد شد چراكه شخص بايد در برابر تغييرات، انعطاف پذير باشد. لذا او بايد قويا به تعقيب حريف بپردازد تا بر حريف چيره شود.
توسعه دانش فراتر از مرزهاست و آموزش تاي چي ([Only registered and activated users can see links]) چوان هم از اين قاعده مستثني نيست. انسان هرگز نبايد در طول مدت حياتش، داشته ها و اندوخته هايش را كاملا صرف و به اتمام برساند.