PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : پرواز را به خاطر بسپار هواپیما افتادنیست!!



leila65
01-27-2011, 08:32 PM
سخنگوی سازمان هواپیمایی کشور: یکی از علت‌های مهم حادثه هواپیمای ایلوشین در مشهد سرعت بیش از حد هواپیما بوده است. (خبرگزاری ایسنا)
در همین راستا گروهی از افراد که هویتشان برای ما مشخص و برای خودشان نامشخص است پیش بینی کردند در آینده ای نه چندان دور از این حادثه ی دردناک فیلم هایی ساخته شود.
گفتنی است به مانند اکثر فیلم هایی که در مورد حوادث مختلف ساخته می شوند و هیچ ربطی به حادثه ی اصلی ندارند این فیلم ها نیز به این صورت می باشند، بدیهی است تمام ایده، دیالوگ ها و شخصیت های این فیلم ها غیرواقعی می باشند، حتی اگر خلافش هم ثابت شود!

۱- بر بال فقر
این فیلم داستان جوانی به نام فرشاد است که مادر پیری دارد، مادرش بیمار است و برای درمان وی نیاز به پول زیادی است، شخصیت اصلی داستان پول هایش را روی هم می گذارد و یک هواپیما می خرد، و با هواپیمای مذکور در جاده ی هوایی مشهد- تهران به صورت خطی کار می کند، و از آنجا که زانتیاهای پلیس نامحسوس توانایی آن را ندارند که در هوا پرواز کنند فرشاد از این فرصت سوء استفاده می کند و با سرعت غیر مطمئنه حرکت می کند، البته وی برای تند رفتن، خودش را این گونه توجیه می کند که باید سریعتر به مقصد برسد و بیشتر پول در بیاورد و مادر بیمارش را معالجه کند، در انتهای فیلم و از آنجا که در فیلم های ایرانی هر کسی که کار خطایی می کند باید نتیجه اش را در همان نود دقیقه ی فیلم ببیند، هواپیما به دلیل سرعت زیاد از باند خارج می شود و ...
نتیجه گیری اخلاقی این فیلم این است که بایستی کمربندهای ایمنی خود را ببندیم و پیش بینی می شود راهنمایی و رانندگی اسپانسر این فیلم شود!


۲- بال هایم برای تو!
ایلوشین هواپیمای جوانی است که در یکی از پروازهایش با توپولف آشنا می شود، آنها نه یک دل بلکه صد دل عاشق یکدیگر می شوند و بدون مشورت با خانواده هایشان قرار و مدار عروسی را می گذارند اما وقتی که خانواده های آنها از تصمیشان با خبر می شوند با این وصلت مخالفت می کنند، مادر ایلوشن به توپولف می گوید که نمی گذارد پسرش با دختری چاق و توپول مثل تو ازدواج کند و توپولف با چشمانی اشک بار از خانه ایلوشین بیرون می آید، چند روز بعد ایلوشن در اخبار می شنود که توپولف خودکشی کرده است، ایلوشین چند روزی خودش را در خانه حبس می کند اما هر کار می کند با این غم نمی تواند کنار بیاید، در نهایت اون نیز در یک غروب دلگیر محکم با سر خودش را دیوار می کوباند و فوت می کند، گفتنی است در هنگامی که وی اقدام به کوباندن سرش به دیوار می کند ترانه ی «توی یک دیوار سنگی، دو تا هواپیما اسیرن» پخش می شود که اشک همه ی تماشاگران را در خواهد آورد!
نتیجه گیری اخلاقی این فیلم این است که بدون مشورت مادر و پدرمان در امر ازدواج تصمیم گیری نکنیم، چون احتمال دارد سقوط کنیم!


۳- سقوط بس
این فیلم داستان زن و شوهری است که هر روز با هم دعوا می کنند، مرد به تهران رفته است و خانمش با اون تماس می گیرد:
- بهت میگم باید سر ساعت شش و نیم خونه باشی، داداشم اینا میان خونمون!
-- آخه چرا متوجه نمی شی خانم؟! هواپیما ساعت شش و نیم فرود میاد، من چطوری خودم رو تا شش و نیم برسونم خونه!
- من نمی دونم، اون مشکل خودته!
مرد سوار هواپیما می شود، در هواپیما به کابین خلبان می رود و به دروغ به او می گوید که پدر پیرش در حال فوت است و باید زودتر به مقصد برسد، خلبان هم دلش می سوزد و گاز هواپیما را تا ته فشار می دهد و سپس این حادثه دردناک رخ می دهد!
این فیلم نتیجه هم ندارد، چه برسد به نتیجه گیری اخلاقی!


۴- برج مراقبت شیشه ای
هواپیمای میان سال به نصیحت های برج مراقب گوش نمی کند، برج مراقب همواره به او یادآوری می کند که اخلاق را رعایت کند و از تندروی پرهیز کند و مواظب باشد تا دچار لغزش و انحراف نشود که انحراف یک هواپیما یعنی سقوط، هواپیما هم با بیان اینکه سن و سالی از او گذشته است خطاب به برج مراقب می گوید:« این حرف ها رو به هواپیماهای تک سرنشیه که نوجوان هستند بزن، از من سن و سالی گذشته و هرگز منحرف نمی شم!»؛ اما برج مراقبت برای هواپیما یک بیت شعر از احسان خواجه امیری می خواند:«هفتاد سال عبادت، یک شب به باد میره!»، اما هواپیمای میان سال به نصیحت های برج مراقبت گوش نمی کند تا اینکه بالاخره یک روز از باند منحرف می شود با مغز می رود توی دیوار، البته این انحرافش به دلیل آن بوده است که باند هواپیما خوب تمیز نشده بود و یه عدد پوست موز بر روی باند وجود داشت!
نتیجه گیری اخلاقی این فیلم این است که همیشه باید به نصیحت های دیگران گوش کنیم و گرنه شاید لاستیک و یا اگر لاستیک نداشته باشیم پایمان روی پوست موز برود