morteza-Book
10-19-2013, 01:30 PM
یکی ایــنـــجــآ سردشهـ ...
یکی همــش شدهـ زمستون ...
یکی بغض گیر کردهـ تو گلوش و دارهـ خفهـ میشهـ ...
وقتی حرف میزدی ، یکی نهـ بهـ چیزایی کهـ میگی ، کهـ بهـ محضهـ صدات ، بهــــ محضِ صـــدات گوش میداد ...
یکی محو شدهـ تو صدات ...
یکی دل تنگهـ ...
توی همین خونهـ ـهـــا ... همین نزدیکی ـهــآ ...
دل یکی آتیش گرفتهـ ...
مصطفی مستــــور ...
کتاب " روی ماهــ ِ خداوند را ببوس"
یکی همــش شدهـ زمستون ...
یکی بغض گیر کردهـ تو گلوش و دارهـ خفهـ میشهـ ...
وقتی حرف میزدی ، یکی نهـ بهـ چیزایی کهـ میگی ، کهـ بهـ محضهـ صدات ، بهــــ محضِ صـــدات گوش میداد ...
یکی محو شدهـ تو صدات ...
یکی دل تنگهـ ...
توی همین خونهـ ـهـــا ... همین نزدیکی ـهــآ ...
دل یکی آتیش گرفتهـ ...
مصطفی مستــــور ...
کتاب " روی ماهــ ِ خداوند را ببوس"