PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : رهايي از دردها و رنجهاي گذشته



AryaPDF
12-17-2010, 03:46 AM
همه افرادي که بر روي اين کره خاکي زندگي مي کـنند، به نحوي درد و رنج هـاي گونـاگـوني را در طــول زنـــدگي خود تجربه ميـکنند. فقير يا ثروتمند، زن يا مرد، سفيد يـا سياه، به هر حال هر کس به نحوي چنين مسئله اي را در زندگي خــود تجربه کرده است. به قول يکي از دوستان من: "ما از بـدو تولد عذاب کشيدن را تجربه مي کنيم و ايـن امـر در سرنوشت ما نوشته شده است." به نظر مي رسد که برخي از افراد بيش از سايرين يک چنين درد و رنجهايي را متحمل مي شوند، به هر روي بايد آنرا پذيرفته و به عنوان جزء جدا نشدني زندگي خود به آن نگاه کنيم.

رنج و عذاب به گونه هاي مختلف بر ما متحمل مي شود: آزار جسمي يا روحي، خيانت کردن، مرگ کساني که دوستشان مي داريم، جدايي از والدين، سوانح رانندگي، يا حتي بيکار شدن. مي توان گفت که هر گونه تحول احساسي ناخوشايندي که در زندگي بوجود مي آيد را مي توان به عنوان نوعي رنج به حساب آورد.


اما تغييري که وجود دارد اين است که ما چگونه با آنها برخورد مي کنيم و آيا قادر هستيم که با آنها کنار آمده و از نظر روحي بهبود پيدا کنيم. ما يا بايد با درد و رنج خود مبارزه کنيم و يا اجازه دهيم که به تدريج درون ما را از بين برده و نابودمان کنند. يک بخش مهم بهبودي اين است که از حوادث ناراحت کنند "عبور" کنيم.


دو شيوه اساسي براي رسيدن به اعتماد به نفسي که به ما اجازه مي دهد از درد و رنج هاي گذشته عبور کنيم، در اين قسمت ذکر شده است.


بخشش

طرف مقابل را ببخشيد. شايد در مقابل شما يک نفر و يا افراد بسيار زيادي قرار گرفته باشند. شايد هم خدا روبروي شما قرار گرفته باشد. اين فرد مي تواند هر کسي باشد که براي شما رنج و ناراحتي ايجاد کرده. آنها را ببخشيد و برايشان نامه اي به اين شرح بنويسيد:
................... عزيزم،


و [کار نادرستي را که در قبال شما انجام داده در اين قسمت ذکر کنيد] را در برابر من انجام دادي، اما من تو را مي بخشم.


تا آنجايي که مي توانيد صادق باشيد. هر چيزي که در دلتان وجود دارد را بنويسيد. قرار نيست اين نامه را براي کسي پست کنيد. شما تنها کسي هستيد که اين نامه را ميبينيد، پس همه چيز را بنويسيد. خيلي مهم است که به تمام جزئيات اشاره کنيد. اگر در ذهن خودتان همه ي مطالب را مرور کنيد، باز هم آنقدري که آنها را روي کاغذ مي آوريد، واقعي جلوه نمي کنند. هيچ کس، هيچ وقت نامه شما را نمي خواند، پس ترسي نداشته باشيد و هر چيزي که دلتان مي خواهد را بنويسيد. البته به خاطر داشته باشيد که اين نامه بخشايش است نه سرزنش. سرزنش مخصوص مجرمان و متهمان است، و شما را بي قدرت نشان مي دهد. شما توانايي اين را داريد که ديگران ببخشيد. "من تو را مي بخشم."


زمانيکه نامه تمام شد، هنوز يک نفر ديگر را هم بايد ببخشيد: و آن خودتان هستيد. در زمان بروز آن حادثه شما بهترين کاري را انجام داديد که مي توانستيد. خودتان را به خاطر اينکه اجازه داده ايد يک چنين اتفاقي بيفتد، ببخشيد. هر اتفاقي که افتاده بايد خودتان را عفو کنيد. شما نمي توانيد گذشته را عوض کنيد. فقط مي توانيد از آن درس بگيريد و قوي تر شويد.


بخشش به عنوان اولين مرحله، از اهميت بسيار زيادي برخوردار است. اين امر يک تغيير ذهني در افکار شما ايجاد ميکند و شما از حيطه اتهام خارج شده و صاحب اختيار زندگي خودتان مي شويد و مي توانيد بر روي سرنوشت خود کنترل داشته باشيد. شما هستيد که بايد تصميم به بخشش کسي بگيريد. شما هستيد که مي توانيد در مورد زندگي خود تصميم بگيريد. حالا نوبت به آن رسيده که به جاي عکس العمل هاي نا بجا اعمال بجايي را از خود بروز دهيد. دو مرتبه قدرت خود را بدست آورده ايد و نقش اول داستان زندگي خود شده ايد. کنترل افکارتان تماماً به عهده خودتان است.

گذر کردن

شايد اين مرحله از مرحله بخشش هم سخت تر باشد. شايد گفتن جمله: "من تو را بخشيدم" خيلي راحت باشد اما اين امکان وجود دارد که قلباً طرف مقابل را نبخشيده باشيد و از او کينه اي به دل داشته باشيد.

معمولاً زمانيکه فردي را مي بخشيم باز هم در مورد کاري که او در حق ما انجام داده فکر کرده و خودمان را "سرزنش" مي کنيم. مشکل زماني بوجود مي آيد که ما به طور مخفيانه عمل آنها را در ذهن نگه داشته و مرتباً آنرا مرور مي کنيم. بخشش واقعي يعني اينکه هيچ اثري از عمل فرد در ذهن و قلب ما باقي نماند. بايد از آن گذر کرده و به طور کامل خود را از آن واقعه منفصل کنيم.


يکي ديگر از دلايلي که بايد از اشتباهات ديگران گذر کرده و آنها را به دست فراموش بسپاريم، اين است که لحظه حال ديگر هيچ وقت برايمان تکرار نخواهد شد و هيچ وقت نمي توانيم لذتي را که امروز قادر به چشيدن آن هستيم را مجدداً تجربه کنيم. همانطور که "لين گرب هورن" در کتاب خود با نام "ببخشيد، زندگي شما مانند کتاب هاي کم فروش است"، مي نويسد: "به جاي اينکه به گذشته خود بي توجهي کنيد، نکات تيره و ابهام آميز آنرا براي خود روشن کنيد، البته براي انجام اين کار لازم نيست کسي را قضاوت کنيد. به وقايعي که رخ داده نگاه کنيد، آنها را تشريح کنيد، بپذيريد، به آنها اعتراف کنيد، و بعد که همه چيز برايتان روشن شد، از آن براي هميشه بگذريد. به عبارت ديگر اجازه دهيد که گذشته تان فقط يک حقيقت باشد که وجود داشته و تمام شده. فقط همين؛ ناراحتي ها، پشيماني ها و عصبانيت هاي خود را اظهار داشته و بعد هم از آنها عبور کنيد! اگر اين کار را انجام ندهيد، آنها همچنان به سمت شما آمده و در همه حال پشيمان و خشمگين باقي خواهيد ماند."

گذر کردن همچنين به معناي خاتمه دادن به خشم و نفرت نيز مي باشد. گاهي اوقات آنقدر از يک نفر منزجر مي شويم و از دست او عصباني مي شويم که احساس مي کنيم قادر به انجام هيچ کاري نيستيم. زمانيکه در يک چنين شرايطي قرار ميگريم، عصبانيت در باطن ما نمود پيدا کرده و ما را از درون نابود مي کند. اين عصبانيت پي آمد هاي منفي بسيار زيادي را در بر دارد که اگر بخواهيم اشاره کوتاهي به عواقب آن داشته باشيم مي توانيم به چند نمونه زير اشاره کنيم: اختلالات گوارشي، اعتياد به مواد مخدر و مشروبات الکلي، ارتباطات نامشروع، جنايت، خود آزاري، عدم توانايي در حفظ شغل، سانحه آفريني و ... افراد متفاوت عصبانيت خود را به طرق مختلف روي خود پياده مي کنند؛ اما شما که قدرت کنترل زندگي خود را در دست داريد، اجازه دهيد که خشمتان از بين برود، مطمئن باشيد که هيچ نيازي به آن پيدا نخواهيد کرد.

مهم است بدانيد که بخشش و گذشتن از ديگران، مسئله اي نيست که يک شبه اتفاق بيفتد. پس از سالها تجربه خشم و نفرت، مدت زماني طول مي کشد تا بتوانيد چنين احساساتي را از خود دور کنيد. شايد در ابتدا احساس خوبي به شما دست ندهد، اما بايد به بخشيدن ادامه دهيد و اين مرحله را پشت سر بگذاريد.

شما تنها کسي هستيد که قدرت آنرا داريد که گذشته ناخوشايندتان را به دست فراموشي سپرده و از آن بگذريد. هيچ اشکالي ندارد که ديگران چه مي گويند و يا چه کاري انجام مي دهند، اين شما هستيد که مي توانيد کنترل زندگي خود را بدست گيريد. زمانيکه گذشته قدرت اداره آينده شما را بدست نگرفته باشد، آنوقت تازه متوجه مي شويد که با چه قدرت و انرژي مي توانيد زندگي خود را به جلو برانيد. از زير بار خشم و خشونت آزاد شده و ديگر هيچ اثري از نيروهاي مخرب گذشته بر جاي باقي نخواهد ماند. در اين حالت به راحتي مي توانيد به افرادي که شرايطي مشابه شما دارند نيز کمک کنيد. زندگيتان به حالت اول باز مي گردد، از زنجير گذشته رها شده و به طور کامل آزاد مي شويد. اعتماد وصف ناپذيري نسبت به خود پيدا مي کنيد و اين درس بزرگي است که هر کس مي تواند در طول زندگي خود تجربه کند.

admin
12-17-2010, 08:40 AM
سلام جناب aryaPDF دوست عزيز و مدير سايت پرمحتواي دانلود كتاب [Only registered and activated users can see links] ([Only registered and activated users can see links])
مرسي كه به انجمن تك بوك سرزديد و عضو شديد

:smiles-takbook42::smiles-takbook42::smiles-takbook42:

موفق باشيد