sedigh89
11-08-2011, 04:02 PM
مردي در دادگاه گفت: «در يكي از معتبرترين پاساژ‌هاي پايتخت چندين بوتيك پوشاك زنانه دارم، اما بعد از گذشت سه سال از زندگي‌مان همسرم از اين حرفه من ناراضي است و از من مي‌خواهد به حرفه ديگري روي آورم.»
به گزارش ایسنا، زوجي با حضور در دادگاه خانواده درخواست طلاق توافقي خود را به قاضي دادگاه ارائه كردند.
مرد جوان كه 30 سال سن داشت در خصوص دليل جدايي‌شان گفت: «سه سال از شروع زندگي مشترك‌مان مي‌گذرد و همسرم از ابتدا از شغل و دارايي‌هاي من مطلع بود ولي اكنون ادعا مي‌كند كه از هيچ يك از آنها خبر نداشته است.»
وي ادامه داد: «در يكي از معتبرترين پاساژ‌هاي تهران، چندين بوتيك دارم كه پوشاك زنانه در آن عرضه مي‌كنم. البته اين حرفه را نيز قبل از آشنايي با همسرم داشتم و او كاملا با اطلاع بود حتي نحوه آشنايي من و او، همين فروش پوشاك زنانه بود.»
اين مرد جوان عنوان كرد: «در حال حاضر بعد از گذشت 12 سال از شغلم، او از من مي‌خواهد شغلم را عوض كنم چرا كه او به من مشكوك است. ابتدا سعي كردم اعتمادش را جلب كنم اما زماني كه هرچه او مي‌گفت گوش مي‌كردم، مدعي مي‌شد كه من با كس ديگري رابطه دارم و حرف گوش كردن‌هايم براي فرار از آن واقعيت است.»
همسر اين مرد كه در دادگاه حضور داشت، بيان كرد: «چندين بار بدون اينكه اطلاعي به او بدهم به مغازه‌اش رفتم و او را در حال گفت‌وگو و خنديدن با مشتريانش ديدم، زماني كه در اين رابطه به او اعتراض كردم مي‌گفت، اين خنديدن‌ها جزء حرفه كاري من است و تو از روز اول اين مساله را مي‌دانستي.»
مرد جوان در ادامه خطاب به قاضي دادگاه افزود: من براي جذب مشتري مجبورم با آنها صحبت كنم اما همسرم اين مساله را درك نمي‌كند.
زن جوان بي‌اعتنا به دفاع همسرش، گفت: «بارها از او خواستم جاي فروش پوشاك زنانه، از پوشاك بچه‌گانه يا مردانه استفاده كند، اما او با لج‌بازي با من از اين كار امتناع مي‌كند زيرا زندگي مشترك برايش مهم نيست.»
قاضي دادگاه بعد از شنيدن اظهارات طرفين حكمي مبني بر طلاق صادر نكرد و از آنها خواست نزد مشاور بروند تا مشكلات‌شان را كه دليلي براي جدايي آنها نيست، برطرف كنند.
به گزارش ایسنا، زوجي با حضور در دادگاه خانواده درخواست طلاق توافقي خود را به قاضي دادگاه ارائه كردند.
مرد جوان كه 30 سال سن داشت در خصوص دليل جدايي‌شان گفت: «سه سال از شروع زندگي مشترك‌مان مي‌گذرد و همسرم از ابتدا از شغل و دارايي‌هاي من مطلع بود ولي اكنون ادعا مي‌كند كه از هيچ يك از آنها خبر نداشته است.»
وي ادامه داد: «در يكي از معتبرترين پاساژ‌هاي تهران، چندين بوتيك دارم كه پوشاك زنانه در آن عرضه مي‌كنم. البته اين حرفه را نيز قبل از آشنايي با همسرم داشتم و او كاملا با اطلاع بود حتي نحوه آشنايي من و او، همين فروش پوشاك زنانه بود.»
اين مرد جوان عنوان كرد: «در حال حاضر بعد از گذشت 12 سال از شغلم، او از من مي‌خواهد شغلم را عوض كنم چرا كه او به من مشكوك است. ابتدا سعي كردم اعتمادش را جلب كنم اما زماني كه هرچه او مي‌گفت گوش مي‌كردم، مدعي مي‌شد كه من با كس ديگري رابطه دارم و حرف گوش كردن‌هايم براي فرار از آن واقعيت است.»
همسر اين مرد كه در دادگاه حضور داشت، بيان كرد: «چندين بار بدون اينكه اطلاعي به او بدهم به مغازه‌اش رفتم و او را در حال گفت‌وگو و خنديدن با مشتريانش ديدم، زماني كه در اين رابطه به او اعتراض كردم مي‌گفت، اين خنديدن‌ها جزء حرفه كاري من است و تو از روز اول اين مساله را مي‌دانستي.»
مرد جوان در ادامه خطاب به قاضي دادگاه افزود: من براي جذب مشتري مجبورم با آنها صحبت كنم اما همسرم اين مساله را درك نمي‌كند.
زن جوان بي‌اعتنا به دفاع همسرش، گفت: «بارها از او خواستم جاي فروش پوشاك زنانه، از پوشاك بچه‌گانه يا مردانه استفاده كند، اما او با لج‌بازي با من از اين كار امتناع مي‌كند زيرا زندگي مشترك برايش مهم نيست.»
قاضي دادگاه بعد از شنيدن اظهارات طرفين حكمي مبني بر طلاق صادر نكرد و از آنها خواست نزد مشاور بروند تا مشكلات‌شان را كه دليلي براي جدايي آنها نيست، برطرف كنند.