قدرت خلاقیت در همه انسان ها وجود دارد اما نوع پرورش آن بسیار متفاوت است و نتایج مختلفی را به بار می آورد. فرد خلاق باید بتواند در موقعیت های مختلف، راه حل هایی را برای حل مسأله بیابد که افراد کم دقت، نمی توانند.


ما برای تقویت قدرت خلاقه خودمان نباید منتظر موقعیتی غیر منتظره باشیم تا در آن شرایط ، قدرت خلاقیت مان را به کار گیریم. بلکه می توانیم حتی در حالی که بیکار روی مبل ولو شده ایم هم کاری برای خلاقیت مان بکنیم.


یک تمرین ساده و بی خرج این است:


- به اطراف تان نگاه کنید و یکی از چیزهایی که می بینید را در نظر بگیرید. مهم نیست چه باشد: مقداری میوه، گوشی تلفن همراه، تلویزیون، چند جلد کتاب، تابلوی نقاشی روی دیوار، چند گلدان گل و ... .
بعد خود را در حالی تصور کنید که فقط شما هستید و آن چیزی که در نظر گرفته اید. در واقع فرض می کنید که آن چیز، تنها دارایی مادی شما در کره زمین است و باید از آن پول در بیاورید.


بعد غرق در فکر و حتی تصورات شگفت انگیز و دور از ذهن شوید که چگونه می توانید با آن تک جنس، پول در بیاورید. ممکن است برخی از راه هایی که به ذهن تان می رسد عجیب و غریب باشد ولی نترسید چون قرار نیست همین الان مثلاً تابلوی روی دیوار را بردارید و بروید با روش های نامتعارف از آن پول درآورید یا تلویزیون تان را به پارک ببرید و با استفاده از باتری خودرو، آن را روشن کنید و از کسانی که می خواهند مسابقه فوتبال یا سریال محبوب شان را از دست ندهند پول تماشا بگیرید یا کتاب تان را در دست بگیرید و در خیابان افرادی را پیدا کنید که حاضر باشند برای شنیدن محتوای کتاب به شما پول بدهند.


همین فکرهای عجیب و باورنکردنی و حتی محال، قدرت خلاقیت شما را افزایش می دهد و شما می توانید با این "مانورهای فکری فرضی" ، پیش زمینه لازم برای مواجهه با مسائل واقعی به دست بیاورید. ممکن است یک فکر مضحک و واقعاً غیر عملی، جرقه یک فکر جدی و مدزا را در ذهن تان ایجاد کند و زندگی تان را از این رو به آن رو کند ؛ واقعاً ممکن است.


خانم "تینا سیلیگ" که در دانشگاه استنفورد آمریکا خلاقیت و کارآفرینی درس می دهد، در کتاب معروفش به نام "کاش وقتی 20 سالم بود می دانستم" داستان یک مسابقه خلاقیت و نوآوری را تعریف می کند که در آن به شرکت کنندگان گفته شده بود با استفاده از نوارهای پلاستیکی، درآمد زایی کنند. ایده ای که برتر از بقیه بود عبارت بود از تبدیل نوارهای پلاستیکی به "نوارهای یادآور" ؛ بدین شکل که به افراد گفته می شد اگر کار عقب افتاده ای دارند یکی از این نوارها را مانند دستبند به دست شان ببندند و با خود عهد کنند تا آن کار را انجام نداده اند ، دستبند را باز نکنند.
این ایده ، مورد استقبال قرار گرفت و خیلی ها با بستن آن به دست شان، کارهایی که مدت ها بود امروز و فردا می کردند را انجام دادند.


این تمرین را بارها و بارها انجام دهید. از پیشنهادات عجیبی که به خودتان می دهید نترسید. مهم این است که فکر شما به جای هرز رفتن، در حال بررسی شرایط جدیدی است که سابقه نداشته است. این تمرین ذهن تان را خلاق تر می کند و خلاقیت به نفع شماست.
منبع : عصر ایران
نشر : takbook.com