از دوست‌داشتني‌ترين و جوان‌ترين بازيگراني است كه طي اين سال‌ها در سينما و تلويزيون ايران درخشيده، بازيگري كه همه از او و فيلم‌هايش خاطراتي فراموش‌ناشدني در گوشه‌هاي ذهنشان دارند؛ فيلم‌هايي كه بخشي از آنها يك دنيا خاطره با خود دارد «رزيتا غفاري» از سال 72 با بازي در سريال تلويزيوني «در پناه تو» پس از آن «در قلب من» در ذهن‌ها ماندگار شد و در كارنامه كاري‌اش «پشت پرده مه»، «شوكران»، «روزهاي زيبا» و «ملاصدرا» مي‌درخشد كه اين روزها در سريال تلويزيوني «تبريز در مه» به كارگرداني محمدرضا ورزي ايفاي نقش مي‌كند. وي متولد تهران در سال 51 است كه تحصيلاتش را در زمينه كارگرداني تئاتر و سينما به اتمام رسانده و طريق آشنايي‌اش با بازيگري دانشكده محل تحصيلش بوده است. گفتني است اين مصاحبه در كنار همسر هنرمندش عباس صالحي «طراح گريم» و دختر 5 ساله‌شان «تارا» انجام گرفته است. اميدواريم از مطالعه اين گفتگوي خانوادگي لذت ببريد...

به كار ديگري فكر نمي‌‌كنم
در كنار بازيگري، كارگرداني تئاتر و كارگرداني انيميشن انجام داده‌ام، و به شغل ديگري فكر نمي‌كنم، در حال حاضر هم علاوه بر اين‌كه در دو سريال تلويزيوني با نام‌هاي «سي‌امين روز» و «تبريز در مه» بازي كردم در يك كار تئاتر كه براي بيست و ششمين جشنواره فيلم فجر ترتيب گرفته نيز ايفاي نقش مي‌كنم.
بيوگرافي عباس صالحي (همسر رزيتا غفاري)
عباس صالحي، همسر رزيتا غفاري تحصيلاتش را در زمينه طراحي به پايان رسانده و در حال حاضر شغل اصلي‌اش طراح گريم است. چند سالي خارج از ايران زندگي مي‌كرده او علاقه خاصي به تئاتر دارد و به كارش عشق مي‌ورزد. او مي‌گويد: «اگر شرايط كاري در زمينه ديگري برايم فراهم شود، باز هم ترجيح مي‌دهم كه همان طراح گريم باقي‌بمانم چون عاشقانه شغلم را دوست دارم.»
خانواده‌ام علاقه‌اي نداشتند
در رشته كارگرداني تئاتر تحصيل كردم و به دليل علاقه‌اي كه به بازيگري داشتم تصميم گرفتم بازيگري را به عنوان شغل آينده‌ام انتخاب كنم. در ابتدا بنا به دلايلي خانواده تمايل نداشتند كه بازيگري را به عنوان شغل انتخاب كنم، اما پس از مدتي كه با اين محيط شناخت پيدا كردند و متوجه علاقه‌ام به بازيگري شدند و همچنين شناختي كه نسبت به من داشتند، نه تنها مانع انتخابم نشدند، بلكه تشويق‌هايشان هم شامل حال من شد.
فيلمنامه براي من مهم است
به واقع از مهم‌ترين دلايل من براي بازيگري، خوب بودن متن، گروه و فيلمنامه است و اگر فيلمنامه ضعيفي براي سينما يا تلويزيون به من پيشنهاد شود، قبول نمي‌كنم. با توجه به اين‌كه در اين اواخر پيشنهاد چند كار سينمايي داشتم كه با معيارهاي من مطابقت نداشت، با اين حال بازي در ژانرهاي مختلف را دوست دارم تجربه كنم و ترجيح مي‌دهم كه در يك ژانر ثابت نمانم.
مربي اسكي
از ابتدا ورزش جزيي از زندگي‌ام بود و ساليان طولاني است كه عضو فدراسيون بين‌المللي اسكي و مربي اسكي هستم چرا كه من به ورزش بسيار اهميت مي‌دهم، ولي از زماني كه ازدواج كردم و تارا به دنيا آمده تا حدودي انجام اين‌گونه كارها براي من سخت‌تر شده چون به عقيده من قبل از ازدواج فرصت رسيدگي به اين امور بيشتر است.
مادر و همسرم بهترين منتقدانم
خانواده‌ام حتي پس از ازدواجم، پيگير كارهايم هستند. هنوز مانند روزهاي اول كارم با تشويق‌هايشان، من را دلگرم مي‌كنند و به يقين مي‌توانم بگويم، مادرم يكي از بهترين منتقدانم است و با ديد منتقدانه و جديت بسيار، فيلم‌هايم را دنبال مي‌كند تا به درستي درباره آنها نظر بدهد. گفتني است پس از اين‌كه با عباس صالحي ازدواج كردم، او بهترين مشاور و منتقدم شده است.
كار ما از يك جنس است
صالحي در ادامه گفت: به دليل معيارهايي كه در ذهنم بود، نسبت به دوستان هم‌سن و سال اطرافم ديرتر به فكر ازدواج افتادم، اما رزيتا كامل‌كننده انتخاب و معيارهايم بود، در واقع با همسر آرماني كه در ذهنم داشتم، ازدواج كردم و به دليل اشتراك ما در كار هنري و هم جنس بودن كارمان، قدرت درك بيشتري از زندگي و مسايل و مشكلات يكديگر داريم. در چند سال زندگي مشترك ياد گرفتيم، كارها را به نوعي تقسيم كنيم كه در نبود يكي از اعضاي خانواده، زندگي روال عادي خود را طي كند و تا حد توانايي در امور خانه و زندگي همراه او هستم.
سختگير در كارهاي همسرم
رزيتا را در كارهايش بسيار تشويق مي‌كنم، به خصوص زماني كه كاري فوق‌العاده از او ببينم، تا حدوي واقع‌بين و سختگير هستم، اگر يك مورد يا نقص كوچكي هم داشته باشد، بدون ملاحظه با او در ميان مي‌گذارم و او هم انتظار دارد كه با راهنمايي‌هايم به او كمك كنم تا به نتيجه دلخواهش برسد. من و رزيتا علاوه بر همكاري در زندگي خصوصي همفكري زيادي داريم و به همراه «تارا» يك زندگي راحت و بي‌دغدغه تشكيل داده‌ايم. هدف ما فراهم كردن زندگي «آرام» است كه با عنايت خداوند زندگي بسيار آرامي داريم.
تعلل و همكاري مضاعف
در زندگي
پدر و مادر هنرمند براي فرزندشان آرزوهاي زيادي دارند. صالحي در اين باره مي‌‌گويد: «به دليل اين‌كه تربيت، به يك برنامه‌ريزي و زمان‌بندي طولاني احتياج دارد قطعا مسايل كاري در تربيت فرزندمان تاثير نمي‌گذارد و انتخاب يك همسر بازيگر و پذيرش موقعيت شغلي آن، نشان مي‌دهد كه اين زندگي مشترك نياز به تعادل و همكاري مضاعفي نسبت به زندگي زوج‌هاي ديگر دارد، تلاش ما بر اين است كه «تارا» بهترين راه را انتخاب كند، و راه انتخاب براي او آزاد است.» بايد اشاره كنم هنر رشته‌اي است كه من و مادرش، مطمئنا او را تشويق مي‌كنيم آن را دنبال كند.
كانون سبز خانواده دو هنرمند
رزيتا غفاري و عباس صالحي در پايان گفتگو و در رابطه با بنيان خانواده و نقش تارا دختر شيرين زبانشان در زندگي عنوان كردند: «كانون خانواده سه نفره ما بسيار سبز است به خصوص با پيوستن تارا به جمع ما، زندگي رنگ تازه‌اي به خودش گرفته و اميدهاي ما به زندگي بيشتر شده حضور تارا در زندگي مشترك‌مان نعمت و بركت است و ما را در برابر سختي‌ها صبورتر و گذشتمان را در زندگي بيشتر كرده‌ است. به عقيده ما زندگي با حضور فرزند، كامل‌تر مي‌شود.»
تارا بركت زندگي ماست
غفاري در ادامه مي‌گويد: «از زندگي من با عباس صالحي 12 سال مي‌گذرد كه حاصل اين زندگي مشترك «تاراي» 5 ساله ماست، همسرم طراح گريم است و از طريق يكي از كارهاي سينمايي كه با ايشان داشتم، با او آشنا شدم... پس از تولد تارا، بركت و نعمت بيشتري به زندگي ما آمده و كانون خانواده سه نفره ما منسجم‌تر شده است.»
پاي سفره هفت‌سين
در غربت
شايد به يادماندني‌ترين خاطرات ما مربوط به عيد نوروزهايي باشد، كه خارج از ايران و در كانادا زندگي مي‌كرديم زماني كه ما از دوستان و اقوام دور بوديم و سه نفره، عيد نوروز را با سين‌هاي زيبايش خاطره كرديم و با همان سنت ايراني و عشق به سال جديد در كنار سفره هفت‌سين حال و هواي ايران را در ذهنمان زنده مي‌كرديم. پيشاپيش من و رزيتا نوروز باستاني را به ايرانيان تبريك مي‌‌گوييم.
همسرم دوست خوبي
براي من است
«رزيتا غفاري» درباره زندگي مشتركش با «عباس صالحي» مي‌گويد: «همسرم در زندگي همراه و كمك بسيار خوبي است و همين همكاري و حس صميميت مشترك ما با هم، باعث شده كه هر لحظه از زندگي‌مان با خاطرات قشنگي همراه شود. عباس قبل از اين‌كه يك همسر مهربان و دلسوز براي من باشد، يك دوست خوب برايم است.»
«تبريز در مه» و جذابيتش
از غفاري در مورد نقشش در سريال تلويزيوني «تبريز در مه» پرسيديم. او نقشش را اين‌گونه توصيف كرد: «نقش ريحان در مجموعه تلويزيوني «تبريز در مه» به كارگرداني محمدرضا ورزي را به دليل خوب بودن آن خيلي دوست دارم شخصيت نقش از ابتدا برايم مشخص بود به دليل جاي كار زياد و جذابيتش اين نقش را انتخاب كردم و به اندازه توانم با نقش ريحان ارتباط خوبي برقرار كردم.»
از لابه‌لاي حرف‌ها
محمدرضا ورزي به من گفت: «اگر هر نقش ديگري به جز ريحان را به تو مي‌دادم با قابليتي كه از تو ديدم، از عهده آن نقش بر مي‌آمدي.»
در طول ساخت و بازي در سريال «تبريز در مه» با مشكلاتي از جمله سرما و دوري راه مواجه بوديم.
به عقيده من هر شخص بازيگري با توجه به توانايي‌هاي متفاوتش با بازيگر ديگر، به گونه‌اي متفاوت در نقش فرو مي‌رود.
زندگي در تورنتو
و تولد تارا
رزيتا غفاري در رابطه با سال‌هايي كه خارج از ايران زندگي مي‌كردند، گفت: در كشور كانادا، شهر تورنتو حدود 5/3 سال زندگي مي‌كرديم و دخترم تارا در همان جا به دنيا آمد. زندگي در خارج از ايران براي ما خيلي سخت بود، ولي خودمان را با شرايط آن جا تطبيق داديم. در آن زمان ايراني‌هاي زيادي در تورنتو زندگي مي‌كردند كه من و كارهاي من را به خوبي مي‌شناختند و اين موضوع بسيار دلگرمم مي‌كرد. پس از اين كه همسرم تحصيلاتش را در رشته چهره‌پردازي تمام كرد و دخترم هم بزرگ‌تر شده بود، تصميم گرفتيم به ايران بازگرديم و من كار هنري‌ام را دوباره آغاز كنم، گفتني است در مدتي كه در شهر تورنتو زندگي مي‌كرديم به من هم به همراه همسرم تحصيل كردم و در يكي از دانشكده‌هاي مهم آن شهر، مدركي در زمينه سينما، تئاتر و تلويزيون گرفتم.
بهترين خاطره
زيارت خانه خدا
عباس صالحي يكي از بهترين و تاثيرگذارترين خاطرات سال 89 را علي‌رغم موارد ديگري، كه شايد براي او ناخوشايند بود. زيارت خانه خدا دانست و گفت: اين شانس را پيدا كردم كه به خانه خدا و مدفن حضرت رسول(ص) مشرف شوم و خداوند راشاكرم كه اين توفيق را داشتم كه از نزديك زيارت كنم و اميدوارم كه اين شانس دوباره به من رو كند.
كدبانوي ايراني
رزيتا غفاري مثل خيلي از زنان ايراني كدبانويي كامل است، دستپخت خوبي دارد و غذاهاي خوشمزه‌اي هم درست مي‌كند. سال گذشته همكاران ما در مجله آشپزي خانواده‌سبز، با او يك گفتگوي خواندني انجام دادند كه به گوشه‌هايي از آن اشاره مي‌كنيم، جالب است بخوانيد. او در منزلش براي همكاران ما يك دسر خوشمزه طالبي هم درست كرده بود.
فكر نكنيد كه هنرپيشه‌ها غذا درست نمي‌كنند. «قورمه‌سبزي اولين غذايي بود كه پس از ازدواجم درست كردم(مي‌خندد) از آنجايي كه خيلي نگران بودم مبادا قورمه‌سبزي بسوزد، مدام به آن آب اضافه مي‌كردم و اين باعث آبكي شدن آن شد.»
مسلـــما غذاهاي ايراني بهتر از غذاهاي فرنگي است چون به نظر من سالم‌تر و خوشمزه‌تر هستند و وقت بيشتري براي پختن آنها صرف مي‌شود.
همسرم در خانه غذا مي‌پزد و در آشپزي نيز به من بسيار كمك مي‌كند، من از او خيلي آشپزي ياد گرفتم، از آنجايي كه من كار بيرون را انجام مي‌دهم همسرم نيز در كارخانه بسيار به من كمك مي‌كند، بارها پيش آمده كه من 40-50 مهمان داشته‌ام و سركار بودم، اما وقتي به خانه بازگشتم غذاي مهمانان حاضر بود و آنها توسط همسرم به بهترين نحو پذيرايي شده بودند.