خسته شده بود. قلبش مالامال از خشم و عصبانیت بود. چرا خداوند جوابش را نمی‌داد؟ چرا از آن موقعیت نجاتش نمی‌داد؟

کم‌کم دعا کردن‌هایش را کمتر کرد. یک روز متوجه شد دیگر به جز دعاهای روزمره‌ای که قبل از غذا خوردن می‌کرد، هیچ دعایی نمی‌کند. متوجه شد که دیگر هیچ انتظاری از خدا ندارد. اعتماد او به بزرگی خدا در گرمای مشکلاتش و سکوت خدا ذوب شده بود.

این مشکل خیلی‌هاست. خیلی‌ها به مرور زمان فقط از روی عادت یا ترس از روز جزا دعا می‌کنند. بعضی‌ها وقتی زندگی‌شان به سختی می‌خورد و آنطور که انتظار دارند از خداوند نشانه و کمکی نمی‌بینند، ایمانشان را از دست می‌دهند. خیلی‌ها هم آنقدر درگیر مشغله‌های زندگی می‌شوند که به کلی خدا را فراموش می‌کنند. خیلی‌ها هم از نمود مذهب در جامعه ناامید شده و بزرگی خدا را هم با همان خط‌کش اندازه می‌گیرند.

وقتی ایمانمان از یاری خداوند را از دست می‌دهیم خیلی راحت ممکن است به مغز خودمان برای تصمیم‌گیری‌های زندگی تکیه کنیم. ایمان به خدا در زمان‌هایی که شرایط زندگی‌مان سخت می‌شود کار آسانی نیست. خستگی‌ها، مشغله‌ها و آسیب‌هایی که در زندگی می‌بینیم باعث می‌شوند زمین بخوریم و خیلی وقت‌ها نمی‌دانیم چطور دوباره روی پاهایمان بایستیم. ایمان مثل ریسمانی می‌ماند که پاره کردن آن شما را میترساند.

ایمان به خدا در زندگی حتی وقتی هیچ معنی برایتان ندارد یعنی در دست نگه داشتن ریسمان خرد و فضیلت. در همه آموزه‌های دینی یاد گرفته‌ایم که حفظ ارتباط با خداوند از طریق نماز و دعا میسر است. تکیه کردن به خداوند حتی وقتی سکوت کرده است، پاداشی عالی برایمان خواهد داشت.

حفظ آن ارتباط با خداوند انتخابی است که پیش رویتان است. قدم به قدم، در مسیر مه‌آلودی که پیش رو داریم، می‌توانیم انتخاب کنیم که به خداوندی که بهترین را برای ما می‌خواهد اطمینان کنیم و به قدرت او تکیه کنیم تا راه را نشانمان دهد یا اینکه انتظاری از او نداشته باشیم و طبق عقل و درک خودمان جلو برویم.

وقتی بدون دعا کردن به درگاه خداوند زندگی‌مان را پیش می‌بریم نشان می‌دهیم که به او هیچ اعتمادی نداریم. خیلی وقت‌ها شاید زبانی بگوییم که به او و قدرتش اعتقاد داریم ولی با روش زندگی کردنمان نشان می‌دهیم که باور نداریم او ما را می‌بیند و حواسش به ما هست.

لازم است یکسری سوالات سخت را از خودمان بپرسیم…

آیا واقعاً باور داریم که خداوند بهترین‌ها را برای ما می‌خواهد؟

آیا واقعاً باور داریم که او امروز به ما قدرت می‌دهد که بتوانیم مسیرمان را پیدا کنیم؟ حتی در تاریکی و سکوت؟

اگر می‌خواهید انتخابتان این باشد که در مسیر زندگی به خداوند تکیه کنید، این مراحل کمکتان می‌کند محکم‌تر به آن ریسمان چنگ بزنید و خرد و فضیلتی که تکیه کردن به خداوند برایتان می‌آورد را کشف کنید.

– شکرگزاری کردن

خداوند را بخاطر کارهایی که در گذشته برایتان کرده شکر کنید. کل زندگی‌تان را مرور کنید. از او بخواهید زمان‌هایی را یادتان بیاورد که کنارتان بوده است. بعد چیزی را در زندگی امروزتان پیدا کنید که باید بخاطر آن شکرگزار باشید.

– توبه کردن

نزد خدا اظهار پشیمانی کنید از اینکه اجازه داده‌اید چیزهایی وارد قلب و زندگی‌تان شوند که می‌دانستید خداوند را از شما ناامید می‌کند. به درونتان نگاه کنید و برای تغییر رفتارها، افکار، انگیزه‌ها و اعمالی که نیاز به اصلاح دارند، از خداوند کمک بگیرید.

– متحد شدن

روابط برهم‌خورده‌تان را از نو بسازید. اگر کسی را ناراحت کرده‌اید یا کسی شما را ناراحت کرده، همیشه فرصت بازگشت هست. خداوند راه آن را برایتان باز گذاشته است. اگر اینکار برایتان میسر نیست، تکه‌های شکسته قلبتان را نزد خداوند بگذارید تا او ریشه خشم و کینه را از دلتان بیرون بیاورد.

– تقسیم کردن

این مسیر را با دیگران تقسیم کنید. در زمان سختی‌ها که ایمان کمرنگ‌تر می‌شود. دوستی پیدا کنید که همراه با شما و برایتان دعا کند. از مشکلاتتان برای او بگویید و از او بخواهید در این مسیر همراهی‌تان کند. کمک گرفتن در زمان‌های ضعف و سختی، قلبتان را التیام می‌دهد و قدرتتان را برای ادامه مسیر بیشتر می‌کند.

– وقت گذاشتن

با خداوند وقت بگذرانید. اگر قلبتان سرد شده است، کمی وقت کنار گذاشته و دعا بخوانید یا گوش کنید. قلبتان را که سختی‌های زندگی آن را سخت و سرد کرده است آماده کنید. یاد بگیرید که در حضور خداوند وقت بگذرانید و مطمئن باشید روحیه‌تان بسیار تغییر خواهد کرد.

وارد عمل شوید

۱. از همین امروز با روش‌های جدید به خداوند تکیه کنید.

به او حتی در سکوت و تاریکی اعتماد کنید. فضیلت اعتماد و ایمان به خداوند نتیجه‌ای در زندگی‌تان بر جای خواهد گذاشت که غافلگیرتان می‌کند.

۲. با یک روحانی صحبت کنید

گاهی اوقات بیرون ریختن چیزهایی که در قلبتان است خیلی کمک می‌کند. برای اینکار پیش روحانی‌های مذهبی بروید تا راهنمایی‌تان کنند.
منبع : مردمان
نشر : takbook.com