[تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] 15 فیلم برتر درباره نویسندگان / جهان بدون نویسندگان جهانی بدون رویاست
سی و یک نما- نویسندگان دنیایی بهتر می سازند. آنها داستانهایی درباره عشق و وحشت زندگی به ما می گویند و الهام بخش دیگران هستند. هر نویسنده ای با واژه ها جهان جدیدی را برای ما خلق می کند. آیا می توانیم جهانی را تصور کنیم که بدون حضور اچ جی ولز، اسکار وایلد، سالینجر، وودی آلن و یا حتی رولینگ باشد؟ آنها رویاها، احساس و تحول های ما را در زندگی شکل داده اند ذهن استادانه آنها با کلمه هایی که از عمق وجودشان برخواسته بر ذهن و ضمیر ما نشسته و حس بودن را در ما تقویت کرده است.
سینما هم با آنها مهربان بوده است هر چند مانند بازیگران و کارگردان ها مشهور نشده اند اما در سینما نقش مهم و غیرقابل چشم پوشی را ایفا کرده اند و در واقع اساس تولید مجموعه های سینمایی را نویسندگان شکل داده اند. سینما تا به نوعی بوده است و متوسط به نویسندگان. آنها به عنوان معروف به عنوان بازیگران یا کارگردانان نیست؛ در عین حال، آنها اساس هر تولید می باشد. نشیب و فراز زندگی از بودن گوی داستان ها در یک مقدار زیادی از عناوین که می تواند به یک لیست واحد نمی شود قرار داده نشان داده شده است. با این حال، در اینجا 15 فیلم که قادر به واقعی پرتره و نویسندگان داستانی هستند. در اینجا سعی می کنیم 15 فیلم برتری که توانسته اند پرتره واقعی زندگی و کار نویسندگان را به تصویر بکشند را معرفی کنیم. سانست بولیوار / Sunset Boulevard / 1950
این فیلم داستان فیلم‌نامه‌نویسی است كه سعی كرد ماشین‌اش را حفظ كند، اما جانش را داد. داستان زندگی یک هنرپیشه زن قدیمی که اکنون پیر شده است و دیگر از روزهای طلایی چیزی برایش باقی نمانده است. زندگی این زن با ورود یک فیلمنامه نویس جوان دستخوش تغییراتی بسیار میگردد و در نهایت سرنوشتی دیگر را برای او رقم میزند. درخشش / The Shining / 1980
كوبريك با عاريت گرفتن داستان عجيب استيون كينگ (نويسنده معاصر داستانهاي وحشت) مخاطب را به عمق تنهايي‌هاي خود مي‌برد و از انگيزش اهريمن دروني با خود‌نگري و عدم توانايي استحاله در خود سخن مي‌راند. او با قدرت تمام فاصله حقيقت و مجاز را در مي‌نوردد تا جايي كه ديگر قابل تشخيص نيستند و سررشته منطقي داستان تنها به دست كوبريك است و بس و از اين نظر مي‌توان گفت از بيرحمانه‌ترين آثار او مي‌تواند باشد. آقاي تورنس (با بازي جك نيكلسون) نويسنده ايست منطقي و متعصب و كسي است كه به اخلاقيات و قول و قرارها پايبند است اما تنهايي؛ كه البته منظور كوبريك بيشتر تنهايي شخصيتي است تا تنهايي با مفهوم عام، باعث صعود حيوان‌گرايي و نزول متناسب انسانيت مي‌شود. نیمه شب در پاریس / Midnight in Paris / 2011
داستان فیلم در مورد جیل، نویسنده ی میانسالی ست که به همراه خانواده ی نامزدش در سفری تابستانه به پاریس آمده. جیل با وجود آنکه نویسنده ی موفقی در هالیوود محسوب می شود اما از زندگی و حرفه ی خود راضی نیست و استعداد اصلی خود را در رمان نویسی می داند، و به همین دلیل در حال حاضر کار در هالیوود را تعطیل کرده و مشغول کار بر روی یک رمان است. در همین خلال است که جیل که شیفته ی بی چون و چرای پاریس دهه ی 20 است، در اولین پیاده روی شبانه اش در پاریس به طور عجیبی قدم به این دوره ی زمانی می گذارد. خوشبختانه آلن، کاملا از روی هوشمندی از توصیف چگونگی این سفر زمانی صرفنظر کرده و ریسک ملال آوری تم علم تخیلی را نپذیرفته است. بدین ترتیب شخصیت اصلی که در تفکرات و خیالاتش، دهه ی 20 را عصر طلایی هنر می داند، به این برهه سفر کرده و همنشین بزرگان هنر آن دوران می شود. بزرگانی چون اسکات و زلدا فیتزجرالد، ارنست همینگوی،گرترود استاین، سالوادور دالی، تی.اس.الیوت، لوئیس بونوئل، پابلو پیکاسو و ... که پاریس آن دوران را مأمنی برای زندگی هنری خود یافته بودند. اقتباس / Adaptation / 2002
تجربه ی نوشتن فیلمنامه ای بر اساس کتاب “سارق گل ارکیده” که در آن زمان به بن بست رسید و ساخته نشد. پس از چندین سال که مجدداً تصمیم به اقتباس دوباره از این کتاب گرفته می شود، کافمن بخشی از درگیری ذهنی خود در مقام نویسنده برای اقتباس از این کتاب را به مایه و مصالح اصلی فیلمنامه اش بدل می‌سازد. یک وری / Sideways / 2004
«مایلز» (جیاماتی) معلم و نویسنده ی ناموفقی است که در میان سالی از همسرش جدا شده است. «جک» (چرچ) نیز دوستی صمیمی است که «مایلز» او را از دوران دانشجویی می شناسد. «جک» قرار است هفته ی آینده ازدواج کند و «مایلز» به عنوان هدیه ی ازدواج به او پیشنهاد می کند که یک هفته ای به کالیفرنیا بروند. ساعت ها / The Hours / 2002
فیلم سه زن را در سه مقطع زمانی گوناگون نشان می‌دهد: سه زن در اواسط سال بیست‌ (وولف با بازی کیدمن)، پنجاه (لورا براون با بازی جولین مور)، و ۲۰۰۲ (کلاریسا با بازی مریل استریپ) بیدار می‌شوند. هر سه موهایشان را جلوی آینه آرایش می‌کنند. کلاریسا قصد دارد برای مهمانی امروز خودش گل بخرد و به دوست و همخانه‌اش در اولین دیالوگش همین را اعلام می‌کند. وولف، قلمش را انتخاب می‌کند و شروع به نوشتن “خانم دالووی” می‌کند. لورا، لای کتاب «خانم دالووی» را باز می‌کند. کیدمن تصمیم می‌گیرد اینطور شروع کند: «خانم دالووی گفت خودم گل‌ها را برای مهمانی می‌خرم.» کاپوتی / Capote / 2005
کاپوتی به نحوه نگاشته شدن کتاب بسیار معروف در خون سرد توسط نویسنده بزرگ امریکایی ترومن کاپوتی میپردازد. ترومن کاپوتی بعد از خواندن مطلبی در صفحه حوادث روزنامه مبنی بر کشته شدن اعضای یک خانواده توسط دو قاتل جوان مصمم میشود که کتاب جدیدش روایتی از این حادثه و بالاخص زندگی دو قاتل جوان باشد از این رو به هر شکل که شده با قاتل ارتباط دوستانه ای برقرار میکند تا کتابش را کامل کند. ترس و تنفر در لاس وگاس / Fear and Loathing in Las Vegas / 1998
رائول (جانی دپ) به همراه گونزو (بنیکو دل توره) برای تهیه گزارش به لاس وگاس آمده اند اما همیشه در حال استفاده از انواع مواد مخدر هستند و فرق بین واقعیت و توهم را نمی توانند تشخیص بدهند. آنها همیشه توهم می بینند تا اینکه گونزو در آسانسور با دختری (کامرون دیاز) که خود را خبرنگار معرفی میکند آشنا شده و عاشق او میشود اما مواد مخدر ذهن او را بهم ریخته است. میزری / Misery / 1999
فيلم بر اساس يكي از رمان‌هاي استيفن كينگ ساخته شده و نويسنده با چيره‌دستي خواننده را با خود تا به انتهاي داستان مي‌كشد. دستمايه آقاي كينگ براي نوشتن اين داستان افسانه‌ي مشهور "هزار و يك شب" بوده و ماجراي شهرزاد قصه‌گو و سلطان شهريار كه قصد جان شهرزاد را داشت و شهرزاد داستانهاي خود را چنان جذاب تعريف مي‌كرد كه تا هزار و يك شب بطول انجاميد و نهايتا سلطان را دلباخته خود كرد. 2046 / 2004
فیلم با این جمله از رمان یک نویسنده، که شخصیت اصلی فیلم است، آغاز شود: " 2046 مکانی است که زمان در آن متوقف شده و هر کس به آن جا می رود می خواهد خاطرات خود را بیابد" این رمان 2046 نام دارد و در سال 2046 اتفاق می افتد. این عدد در طول فیلم هویت و مفهوم خاصی دارد (شماره اتاق معشوق نویسنده , نام رمان,...). این نویسنده تصور می کند که درباره ی آینده می نویسد اما در طول فیلم با توجه به ساختار روایی خاصش تصور می کنیم که او در واقع درباره ی گذشته می نویسد. قبل از طلوع آفتاب / Before Sunset / 2004
یکی از زیباترین حس هایی که فیلم به مخاطب منتقل میکند، تقلا و تلاش دو شخصیت است.دو شخصیت ای که با وجود اینکه میدانند حس جریان یافته ی بین آنها بیش از 1 شبانه روز دوام نمیاورد و سرانجام صبح زود باید انها از هم جدا شوند،ولی باز هم با اندوهی نهفته در چشم هایشان و قلب هایشان،سعی میکنند به هم عشق بورزند تا شاید هرگز صبح "ستمگر" فرا نرسد و آنها برای همیشه با هم باشند. عجیب تر از داستان / Stranger than Fiction / 2006
کارن ايفل بعد از سال ها تلاش بالاخره رمان خود درباره مردي گوشه گير را به پايان مي رساند. تنها مشکل موجود نامشخص بودن پايان رمان است.اين مشکل از آن جا ناشي مي شود که کارن نتوانسته راهي براي کشتن قهرمان اصلي رمان خود هارولد کريک پيدا کند و همين امر تبديل به کابوس وي شده است. اما يک نفر هست که بي خبر از همه اين مشکلات به زندگي خود ادامه مي دهد: هارولد کريک. هارولد تمام حوادثي را که کارن در رمانش نوشته يک به يک در حال تجربه کردن و زيستن است. او به زودي رابطه خود و رمان را کشف مي کند و در مي يابد که پايان رمان مترادف با پايان زندگي وي خواهد بود و بايد کاري بکند. چون کارن بي خبر از همه چيز با عزمي جزم قصد به پايان رساندن رمان خود را دارد. شکوه آمریکایی / American Splendor / 2003
فیلمی کمدی / درام که داستان این فیلم در مورد شخصیتی واقعی به نام هاوری پکر است که داستان های کمیک درست می کند و این فیلم فانتزی شخصیت دوست داشتنی این آدم را بررسی میکند. خود هاروی هم در این فیلم حضور دارد و به گونه ای راوی داستان نیز هست، هاروی درهمه حال زندگی عذاب آوری دارد و همیشه بازنده بوده و به تازگی ازدواج دوم او هم نابود شده بود تا اینکه یک نفر را که از کمیک سازان حرفه ایی است به طور اتفاقی ملاقات میکند و به کمک او کمیک های هاوری مشهور می شوند. نویسنده پشت پرده / The Ghost Writer / 2010
نویسنده ای استخدام می شود تا کار نیمه تمام نویسنده دیگر (که مرده پیدا شده بود) را در نگارش زندگی نامه نخست وزیر سابق انگلستان را به اتمام برساند. اما پس از مدتی متوجه می شود که ممکن است نویسنده قبلی به قتل رسیده باشد. او کم کم شروع می کند تا بفهمد دلیل مرگ نویسنده قبلی چه بوده و اینکه او چه چیزی ممکن است از نخست وزیر و زندگی اش فهمیده باشد. شکسپیر عاشق / Shakespeare in Love / 1998
فیلمی در ژانر درام و رومانس که جایزهٔ اسکار بهترین فیلم را در سال ۱۹۹۸ بدست آورد. بخش عمدهٔ داستان این فیلم، تخیلی است ولی بخش‌های کوچکی از آن با حقایق زندگی شکسپیر منطبق است. جان مادن کارگردان این اثر بوده و گوئینت پالترو و جوزف فینز در آن به ایفای نقش پرداخته اند.برای اطلاع بیشتر از تازه های [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ]، [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ]، [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] و [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] به سایت سی و یک نما مراجعه نمایید.