این روزها باز هم «ماه عسل» مهمان اذانگاهی خانه‌های همه ایرانیان است که از دریچه شبکه 3 سعی دارد آنها را درگیر احساسات درونی‌شان کند؛ یک درگیری نه از جنس ترحم یا شکرگزاری به دلیل این‌که گرفتار چنان مصیبتی نشده‌اند، بلکه درون‌مایه‌هایی از یک حس مشترک انسانی که برخاسته از فطرت است، یک تعامل مشترک ذهنی و درونی با مهمان ماه عسل، و هم‌گونه‌پنداری با او و نه به خاطر همدردی‌کردن یا همدردی نمایاندن، بلکه برای لحظه‌ای اندیشه در جریان سیال عمر.

ماه عسل بی‌ایراد نیست، گاهی سوژه‌هایی پررنگ و گاهی کمرنگ می‌شوند، گاهی اشک بر چشمان مخاطب می‌آورد، ولی با این همه یک جریان جدید در برنامه‌سازی تلویزیون به‌شمار می‌رود و طرحی نو بر سپهر فلک‌گونه سیما محسوب می‌شود؛ آنجا که عقل و احساس را کنار هم می گذارد و مخاطب را به سمت نتیجه‌گیری ذهنی از آنچه نشان داده و گفته شده سوق می‌دهد.

حرکت ماه عسل روی این لبه باریک، میان احساسی عمل کردن و واقعی‌بودن، مجال برای کشیدن شمشیر تیز انتقادات بی‌رحمانه را هم فراهم می‌کند و چون چنته نقادان از منطق و استدلال خالی است، بناچار بازار تهمت و افترا را گرم می‌کنند و هر روز، شایعه بر شایعه، بر سنگینی انتقادات خود می‌افزایند.

روزی بحث از دستمزد میلیاردی می‌شود، گاهی شبکه‌های اجتماعی مملو از جوک‌های انتقادی و بیمارگونه علیه ماه‌عسل می‌شود که مجری آن دربه‌در به‌دنبال بیچاره‌های این سرزمین است تا وادارشان کند به قیمت معرفی در تلویزیون، چوب حراج به داشته‌هایشان بزنند و بعضی وقت‌ها هم ایرادهای بنی‌اسرائیلی همچون شباهت دکور برنامه با صحنه‌آرایی فلان خواننده فرنگی را برسر زبان‌ها می‌اندازند و گاهی هم به‌دلیل حضور افرادی که مشاغل خاص دارند وارد حریم شخصی آنها می‌شویم و آنچه در این بین قربانی می‌شود، حقیقت نابی است که در ماه عسل تلألو دارد.

برنامه ماه عسل نه مصداق آن جمله‌ای است که می‌گوید «هرگاه کسی بدبختی را به مردم نشان دهد تا خدا را شکر کنند که آن‌گونه نشده‌اند» است و نه گروهش را با ساز و برگ روانه کرده تا مصیبت‌دیدگان را به دام اندازند، جرم او فقط به راه انداختن موجی نو از برنامه‌سازی زنده در تلویزیون است و هم، جواب ندادن به انتقادهای خالی از استدلال و بی‌منطق، او می‌کوشد راه خودش را برود و البته شاید این به مذاق برخی خوش‌نیامده یا آینده خود را در این جایگاه در خطر دیده‌اند که انواع حملات و شایعات را علیه او و گروه سازنده ماه عسل به راه می‌اندازند و از آلودن دامان خود به هیچ تهمتی اباندارند.

منتقدان به زمان طلایی برنامه ماه عسل ایراد می‌گیرند که چرا این زمان در اختیار ما یا دیگران نیست و اصلا چرا بودجه برای این کار اختصاص یافته غافل از این‌که ماه عسل برنامه‌ای نیست که از ده‌ها سال قبل شروع به پخش کرده باشد، این زمان طلایی در اختیار بسیاری افراد بوده و هست و فقط هم شبکه سه نیست که چنین فرصتی را در اختیار دارد، ده‌ها شبکه دیگر هم هستند که اگر طرح و برنامه‌ای جامع به آنها ارائه شود این فرصت را در اختیار برنامه‌سازان قرار می‌دهند، بنابراین اعتراض به دلیل زمان پیش از افطار، سخنی به گزافه است.

از دیگر سو، هزینه‌ها و دستمزدهای میلیاردی که بدون هیچ‌دلیل و مدرکی عنوان می‌شوند و به مدد شبکه‌های متعدد اجتماعی، همچون سیلی خروشان، در کسری از ثانیه در سراسر کشور پخش می‌شوند هم انتقادی نابجا و ناجوانمردانه است، چه این‌که چنین دستمزدهایی اصولا در برنامه‌های تلویزیونی بی‌سابقه و خالی از هرگونه منطقی است و مدیران تلویزیون هیچ‌گاه چنین تصمیم‌هایی نمی‌گیرند.

به عبارتی می‌توان گفت تیغ انتقادات غیرمستند علیه ماه عسل هرچند این روزها تیز و برنده به نظر می‌رسد و برق آن چشم منتقدان را گرفته اما چنان بی‌پایه و اساس جلوه می‌کنند که زنگ‌زدگی‌شان در نظر مخاطب فهیم آشکار است.

شایعه‌ پراکندن آسان است و بسیاری آن را باور می‌کنند، اما زدودن دروغ‌ها و نیرنگ‌ها کاری بس دشوار و زمانبر است و شاید تا سال‌ها حتی پس از اثبات اشتباه بودنشان، در ذهن برخی وجود داشته باشد، اما نگاهی به عمق ماجرا و باور آنچه می‌بینیم، می‌تواند به درک صحیح حقیقت کمک کند.
جام جم
نشر : takbook.com