ایرانیان از دیرباز را که در نیمکره شمالی و انقلاب زمستانی یک دقیقه بیشتر از شب های دیگر سال است،جشن می گیرند.


خانواده‌های ایرانی در شب یلدا کنار هم با بهترین شام و انواع میوه‌ها که رایج‌ترین آن‌ها هندوانه و انار است از میهمانان خود پذیرایی می‌کنند خوردن آجیل و تنقلات، یکی دیگر از خوراکی‌های شب یلدا است که ایرانیان با آن از میهمانان خود پذیرایی می‌کنند در کنار ولیمه شاهانه شب یلدا شاهنامه‌خوانی، قصه‌گویی بزرگتر‌ها و خانواده یا فامیل و فال‌گیری با دیوان حافظ رایج است.


ایرانیان از قدیم در جشن‌های ملی مانند نوروز بر سر سفره هفت سین و شب یلدا با کتاب حافظ فال می‌گیرند برای این کار یک نفر از بزرگان خانواده یا کسی که بتواند شعر را به خوبی بخواند یا کسی که دیگران معتقدند به اصطلاح خوب فال می‌گیرد ابتدا نیت و در دل آرزویی می‌کند بعد به طور تصادفی صفحه‌ای را از کتاب حافظ باز و با صدای بلند شروع به خواندن می‌کند.


کسانی که ایمان مذهبی داشته باشند هنگام فال گرفتن فاتحه‌ای می‌خوانند و سپس کتاب حافظ را می‌بوسند آنگاه با گفتن ذکر مخصوص تفأل حافظ، آن را باز می‌کنند و فال خود را می‌خوانند.




علت رایج شدن فال حافظ میان ایرانیان


حافظ شاعری است که ارتباط خاصی با خداوند داشته و حافظ قرآن کریم بوده است. به همین دلیل برخی حافظ را «لسان الغیب» می‌گویند یعنی کسی که از غیب سخن می‌گوید.


یلدا به معنای زایش و تولد و به دست آوردن نعمت در میان ایرانیان مرسوم شده و شب مقدسی است. حافظ نیز جایگاه و منزلت خاصی میان مردم ایران دارد. در شب یلدا که به اعتقاد آنها خداوند به بندگانش نظر خاصی دارد با تفال به حافظ بر این باور هستند که به آروزهای خود می رسند و حافظ از غیب و سرنوشت آنها با اشعار خود خبر می دهد و به قولی برای آنها خوش یمن است.


مردم ایران بر این باور هستند که دیوان حافظ به دلیل اینکه این شاعر حافظ کل قرآن است بر گرفته از اسرار الهی است و می‌تواند از آینده آن‌ها خبر دهد.حافظ به عنوان یک واسطه در این شب مقدس نزد پروردگار آن‌ها را شفاعت کند تا به آرزو‌ها و خواسته‌های خود برسند.


حافظ تنها میان ایرانیان این مقام و منزلت را ندارد بلکه خیلی از مردم نقاط دیگر جهان نیز ارادت خاصی به او دارند و در این شب به فال حافظ تفال می‌زنند.


اولین فال دقیقاً ساعاتی پس از مرگ حافظ گرفته شد ادوارد براون در جلد سوم تاریخ ادبیات ایران اشاره کرده است؛ پس از فوت حافظ، عده‌ای که کلام او را قلب کرده بودند او را تکفیر و از دفن او در گورستان مصلی جلوگیری کردند. برای حل مشکل تصمیم گرفتند با تفأل از کلام خود حافظ راهنمایی بگیرند و پس از آنکه کلیه غزل‌های حافظ را نوشته و در سبدی ریختند، کودکی تفألی می‌زند و غزل شماره ۸۲ می‌آید که به طرز عجیب و باور نکردنی پاسخ جماعت ریاکار را می‌دهد و گفته اند که از آن روز به حافظ لقب لسان الغیب داده اند.غزل شگفت انگیز چنین است:


کنون که می دمد از بوستان نسیم بهشت


من و شراب فرح بخش و یار حورسرشت


مکن به نامه سیاهی ملامت من مست


که آگه است که تقدیر بر سرش چه نوشت


قدم دریغ مدار از جنازه حافظ


که گرچه غرق گناهست می رود به بهشت


سیمرغ
نشر : takbook.com