ثبت نام

به انجمن خوش آمدید

لطفاً برای دیدن تاپیک ها و محتوای سایت و شرکت در بحث ها در سایت ثبت نام کنید.

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    مدير انجمن Array
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    104
    Thanks
    0
    Thanked 0 Times in 0 Posts

    پیش فرض همه چیز درباره اغا محمد خان قاجار

    زندگی‌نامه
    وی زادهٔ ۲۷ محرم ۱۱۵۵ هجری قمری برابر با ۲۷ خرداد ماه ۱۱۲۱ خورشیدی و ۱۷ ژوئن ۱۷۴۲ میلادی در دشت اشرفی در میانه راه [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] به [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] است. مراسم [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] را در ۱۵ ربیع الثانی ۱۱۹۵ هجری قمری برابر با ۱ فروردین ماه ۱۱۶۱ خورشیدی و ۲۱ مارس ۱۷۸۲ میلادی در [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] برگزار کرد و سرانجام در ۲۱ ذی الحجه ۱۲۱۱ هجری قمری برابر ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۱۷۷ خورشیدی و ۱۷ مه ۱۷۹۸ میلادی در [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] درگذشت.
    آقامحمد خان فرزند [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] و او نیز فرزند فتحعلی خان فرزند شاهقلی خان فرزند جهانسوزخان بود. [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] و [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] (بابل امروزی) مرکز حکمرانی محمدحسن خان بود و فتحعلی خان حاکم [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] و در [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] حکومت می‌کرد. اینان شیعه مذهب بودند. نادرقلی خان پس از کشتن فتح علی خان رقیب سرسخت خویش در خواجه ربیع طوس و با سعی و تلاش خویش به مقام شاهی رسید.
    ریشه‌های قدرت‌یابی دودمان قاجارنوشتار اصلی: [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ]
    درباره اصل و نسب قاجارها اطلاعات درستی در دست نیست . اما اینطور که بر می آید آنها از نژاد ترک بودند و در اواخر قرن نهم هجری شاه عباس آنها را برای دفاع از مرزها به سه قسمت تقسیم کرد. قسمتی در مرو برای مقاومت در برابر ازبکان ، قسمتی در گنجه و ایروان و قسمت دیگر در قلعه مبارک آباد استر آباد ساکن شدند . با توجه به سکونت قاجارها در حوزه فرهنگ و تمدن ایران میتوان آنها را ایرانی شده نامید . قدرت یافتن [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] به عهد [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] و [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] برمی‌گردد. آنان ابتدا در شمال رود [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] ساکن بودند و در آن زمان به دلیل کمک‌های بزرگشان به دربار صفوی، قدرت بیشتری یافتند و سپس دسته‌ای از آنان در غرب [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] و در [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] سکنی گزیدند. [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] در زمان حکومتش برای جلوگیری از به قدرت رسیدن محمد حسن خان که در هنگام قتل پدر دوازده ساله بود، [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] را به حکمرانی منسوب کرد که ساکنین بالادست رود گرگان بودند تا با ایجاد شکاف و اختلاف میان طوایف قاجار نگران ناآرامی‌های داخلی نگردد و [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] زیر نظر حکومت ایشان گردند. وی را در خردسالی مقطوع النسل کردند و برای همین در ذکر نام وی یعنی آقامحمد را به شکل آغامحمد می‌نویسند.

  2. #2
    مدير انجمن Array
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    104
    Thanks
    0
    Thanked 0 Times in 0 Posts

    پیش فرض

    ت ایران در زمان کودکی آغا محمد خان
    زمانی که نادر و فرزندانش به قتل رسیدند، شاهرخ شاه برای به دست گرفتن قدرت تلاش می‌کرد. فرماندهی سپاه شاهرخ شاه به محمدحسن خان بعلت تجربه و تدبیر فوق العاده ایشان واگذارگردید . با همکاری حاکم [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] ابراهیم خان برکنار شدو شاهرخ به سلطنت رسید هرچند اندکی پس ازآن شاهرخ شاه به دست دشمنانش که در راس آنان پدر زن وی قرار داشت نابینا گشت . فرماندهان وفادار دست به کودتا زده شاهرخ شاه نابینا رامجددا برتخت سلطنت نشاندند.
    کودکی و نوجوانی آغامحمدخان

    ژان گور می‌نویسد: آغامحمد خان باریک اندام و متوسط القامه بود و چشم‌های زیبا و جذاب ودهانی کوچک داشت. هرکس دهان کوچک و چشمان زیبای پسرک را می‌دید، تصور می‌کرد بر روح وی هوی و هوس غلبه دارد؛ اما وقتی آن پسر سیزده ساله کلاه را از سر برمی‌داشت و چشم بیننده به پیشانی بلند وی می‌افتاد، تغییر نظر می‌داد و می‌فهمید که کسی که دارای آن پیشانی بلند است، مقهور هوی و هوس نمی‌شود.
    آغامحمد خان تیر اندازی، سوارکاری و خواندن و نوشتن و حفظ کردن قرآن رادر پیش مادرش جیران -که از بهترین تیر اندازان بود- فراگرفت؛ چنانکه در سیزده سالگی جزو بهترین تیراندازان قشون محمدحسن خان بود و فرمانده دستهٔ تجسس یا طلایه‌دار قشون پدرش گردید. وی با آن سن اندک، شجاع و با اراده بود و از مرگ ترسی نداشت

    کریم خان و قاجار
    چندی بعد محمدحسن خان سپاهی مجهز و منظم ترتیب داد و به جنگ با [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] پرداخت. در جنگهای اولیه پیروزی با قجرها بود؛ اما در نهایت شکست خورده و در میدان جنگ توسط [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] حاکم سابق استرآباد کشته شد و سرش از تن جدا گردید.
    پسران محمد حسن خان اسیر می‌شوند

    آغا محمد خان با همیاری [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] پس از درگذشت پدرشان دست به جنگ‌های پارتیزانی زدند تا آن که خراج آن سال استرآباد توسط آغامحمدخان مورد سرقت قرارگرفت. همین امر سبب جنگ میان فرستادگان [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] و او شد که در نهایت دستگیر و به [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] برده شد . [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] همین که فهمید او دیگر خواجه‌است (و بر اساس فرهنگ آن زمان هیچ کس برای یک خواجه ارزشی قایل نمی‌باشد) امر کرد تا به تحصیل ذخیره آخرت بپردازد و از جاه طلبی دست بردارد.
    پس از آن به [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] منتقل شد و در اسارت به سربرد.این روش معمول کریم خان زند بود تا با اسیر نگاه داشتن تعدادی از سران قبیله متمرد خطر شورش را از بین برده و در صورت هرگونه تحرک اسرا را تنبیه نماید. در همین زمان برادرآغامحمد خان [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] در شمال ایران دست به یاغی گری زد. آقامحمدخان که می‌دانست از سوی کریمخان مواخذه خواهد شد از بیم جان خویش در [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] خود رادخیل بست ؛ پس از آن کریم خان به وساطت اطرافیان خود او را مورد عفو قرار داد.

  3. #3
    مدير انجمن Array
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    104
    Thanks
    0
    Thanked 0 Times in 0 Posts

    پیش فرض

    فاجعه تاریخی کرمان
    مردم کرمان چندبار گرفتار حملات ددمنشانه متجاوزان و قتل عام قرارگرفته اند که آخرین بار آن توسط آغامحمدخان قاجار در سال ۱۲۰۹ هجری قمری صورت گرفت . ماجرا به براندازی دودمان زندیه و پیدایش دودمان پادشاهی قاجار مربوط می شود. در حقیقت مردم این سامان قربانی کشمکش و نبرد سرنوشت ساز دو قدرت داخلی یعنی لطفعلی خان زند آخرین بازمانده پادشاهی زند و آغامحمدخان قاجار بنیانگذار سلسله قاجار شدند .
    سرگذشت زندیه که کمتر مورد توجه بوده است ، نکات جالبی دارد. کریم خان زند اولین چهره در این دودمان است که نام نسبتاً نیکی از خود به جا گذاشت . وی فردی اهل تساهل و مدارا بود و حتی نام پادشاهی بر خود ننهاد، بلکه خود را وکیل الرعایا نامید. در دوران حکومت وی اصلاحاتی در مناسبات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیز به انجام رسید . وی هم به لحاظ سیاست خارجی و تثبیت مرزها و تکیه بر وحدت ملی گام‌های مثبتی برداشت و هم در ایجاد امنیت داخلی و رونق اقتصادی و بالابردن سطح رفاه عمومی و بهبود نظام مالیاتی و... کارهای مثبتی انجام داد. وی گرچه از اقتدار خوبی در میان مردم برخوردار بود، اما سعی می کرد خود را خادم و وکیل مردم معرفی کند و اقتدار خود را به نمایش نگذارد.
    اما پس از او جانشینانش نتوانستند کارنامه خوبی از خود ارائه دهند. درگیری‌های داخلی و کشمکش‌ها بر سر کسب قدرت فزونی گرفت. این تنازعات مکرر و مستمر نظام زندیه را روز به روز ناکارآمد تر و ضعیف تر کرد تا سرانجام به فروپاشی آن انجامید. هنوز مراسم خاکسپاری کریم خان (۱۱۹۳هجری قمری) پایان نیافته بود که سران حکومت به جان هم افتادند و بر روی هم شمشیر کشیدند. هرکدام از سران به حمایت یکی از فرزندان، علیه دیگری کشمکش آغاز کرد تا سرانجام پس از سه روز ، زکی خان توانست بر جناح رقیب غلبه کند و با کشتن تنی چند از هم آوردان زمام قدرت را به دست گیرد. در این سه روز ، جنازه کریم خان بر زمین مانده بود و پس از پایان کشمکش با انجام مراسم خاص به خاک سپرده شد. زکی خان سلطنت را به ابوالفتح خان پسر بزرگ کریم خان داد،اما این سلطنت ۷۰ روز بیشتر دوام نیافت. این تنازع اولیه زنجیره وار ادامه یافت. برادر کریم خان و سردارانش هم وارد سهم خواهی از قدرت شدند و آشوب و هرج و مرج را دامن زدند.
    این روال ۱۰ سال به طول انجامید و سرداران زند هریک با کشتار دیگری به قدرت می رسیدند و باز خود به دست دیگری کشته می شدند. سرانجام در سال ۱۲۰۳ هجری قمری لطفعلی خان فرزند جعفرخان به قدرت رسید. شش سالی که لطفعلی خان به ظاهر قدرت را در دست داشت جز درگیری با مخالفان کار دیگری نداشت. در این دوران کشمکش‌های داخلی زندیه باعث شده بود ، سران ایل قاجار که در شمال ایران، نواحی مازندران و تهران و گرگان نفوذ داشتند، به طمع افتاده و به سوی گرفتن قدرت خیزبردارند وپس از آخرین درگیری‌های بین لطفعلی خان وآغامحمدخان،خان قاجار به شیراز لشگرکشی کرد و پایتخت آخرین بازمانده دودمان زند را محاصره کرد.
    دو ماه محاصره، باعث کمبود مواد غذایی برای سربازان و چهرپایان قجرها شد و آنها به ناگزیر به تهران بازگشتند . لطفعلی خان به خیال پیشگیری از حمله مجدد وی به کرمان لشگرکشی کرد تا بر آنجا مسلط شود و راه نفوذ خان قاجار را سد کند. اما وی در این حمله موفق نبود و به شیراز بازگشت. این شکست سیاسی آثار بدی در درون نظام زندیه گذاشت و برخی سران و قدرتمندان درون حکومت به دلیل عدم کفایت لطفعلی خان به فکر توطئه علیه وی افتادند.
    سرانجام با لشکرکشی آغامحمدخان به شیراز، با نوعی حیله جنگی لطفعلی خان شکست خورد و به کرمان گریخت. آغامحمدخان در سال ۱۲۰۶ هجری قمری در عمارت کلاه فرنگی شیراز به تخت نشست. طی دو سال بعد میان این دو رهبر نبردهای پراکنده یی رخ داد تا لطفعلی خان سرانجام در ۱۲۰۸ بر کرمان مسلط شد. این خبر آغامحمدخان را برانگیخت که کار وی را یکسره کند. لذا در تابستان همان سال وی با لشکری مجهز به کرمان حمله برد و با شکست لطفعلی خان کرمان را تسخیرکرد و به کشتار و قتل عام مردم آن دیار پرداخت. بسیاری از مردم را کور کرد و عده زیادی را به طرز فجیعی به قتل رساند. گفته اند او دستور داد تپه یی از چشمان مردم بسازند.
    عده ای ، تعداد کورشده‌ها را ۲۰ هزار و بعضی دیگر۷۰ هزار نفر ذکر کرده اند. او سربازانش را آزاد گذاشت که هر بلایی می خواهند بر سر مردم درآورند. لطفعلی خان نیز که به بم گریخته بود توسط حاکم آنجا دستگیر و تسلیم آغامحمدخان شد. به دستور وی ابتدا لطفعلی خان را کور کرده و سپس به طرز فجیعی به قتل رساندند. بدین سان سلسله زندیه به نقطه پایان خود رسید و سلسله دیگری از پادشاهی در ایران آغاز شد که قاجاریه نام داشت و در دوران آنان مردم ایران مصیبت‌های بی شمار دیگری را تحمل کردند تا به عصر بیداری مشروطه رسیدند.[تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ]

  4. #4
    مدير انجمن Array
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    104
    Thanks
    0
    Thanked 0 Times in 0 Posts

    پیش فرض

    انتقال مرکز حکومت به تهران و حمله به گرجستان
    او پس از قتح کامل جنوب ایران در واقع مقر حکم رانی خویش را در [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] نهاد (آن را دارالخلافه نامید) در حالیکه پایتخت وی هنوز [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] بود؛ والی گرجستان به پشتوانه هم کیشی با روسها اعلام استقلال نمود بنا براین آقا محمد خان در آپریل 1795 (فروردین 1174) برای آراگلی خان نامه ای ارسال و اشتباهات گرجیها در طی هشتاد سال گذشته را یاد آوری نمود و اعلام کرد در صورتی که والی گرجستان روابط خود را با روس‌ها قطع و از ایران اطاعت کامل نکند ، به آنجا لشکر کشی خواهد نمود ولی آراگلی خان جواب نامه را نداد و خود را برای حمله با آقا محمد خان مجهز نمود . آقا محمد خان به گرجستان لشکر کشی کرد و با وجود رشادت گرجی‌ها ، آقا محمد خان در این نبرد پیروز میدان شد و آراگلی خان به تفلیس فرار کرد و آقا محمد خان قاجار برای یافتن او به تفلیس لشکر کشید . آراگلی خان همراه خانواده و بستگانش از تفلیس فرار کردند و به گرجستان غربی گریختن و آقا محمد خان تفلیس را فتح نمود .آقا محمد خان قاجار فاجعه کرمان را در تفلیس اجرا کرد و دستور به قتل و تاراج مردم داد . عده زیادی از روحانیون را در رود کورا غرق کردند و پنج هزار نفر از گرجیها را اسیر و شهر را ویران نمودند . آقا محمد خان پس از غارت مهمات و ذخایر جنگی آراگلیخان ، از شهر خارج شد تا به دنبال آراگلیخان برود ولی با دریافت خبر طغیان اهالی شیروان که مصطفی خان دولو نماینده آقا محمد خان قاجار را به قتل رسانده بودند ، به دشت مغان بازگشت . حاکم شیروان با آقا محمد خان پیمان دوستی و اطاعت داد و آقا محمد خان از تنبیه آنان صرف نظر نمود و با پانزده هزار تن از دختران و حتی پسران شهر که آنان را به اسارت گرفته بود به تهران بازگشت. اینان برای سواستفاده جنسی و نیز برای بردگی به ثروتمندان فروخته شدند.
    آقا محمد خان قاجار در سال 1174 هجری شمسی (1795 میلادی ) ، در تهران تاجگذاری کرد .
    رویکرد به خراسان و ماورای نهر و براندازی افشاریان

    بعد ار آن به [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] لشکر کشید و [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ]، پسر نادر را که کور و پیر بود به همراه همه درباریانش به قتل رسانید تا انتقام کشتن [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] را بگیرد. خان قاجار برای افشای محل جواهراتی که نادر از هند آورده بود شاهرخ را به حدی شکنجه کرد که وی در زیر این شکنجه‌ها جان سپرد. آقامحمدخان پس از کشف محل جواهرات نادر، آنان را روی سفره گسترد و از شدت عشق به طلا و جواهر، بر آنان غلتید. و سپس لشکرکشی به [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] را قصد نمود که خبردار شد از جانب [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] دیگر خطری نیست. برای همین حاکمان طرفدار روس آن دیار را سرکوب کرد و مرو را آزاد کرد و ازبکان را وادار به عقب نشینی نمود و بخارا را تحت الحمایه دولت ایران قرار داد و چون مردم آن دیار با وی مخالفتی نداشتند به آنان آزاری نرساند و پس از آن به دستور وی گروهی را به منظور تعقیب نادرقلی شاهرخ اقشار به [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] فرستاد و پس از آن تا [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] پیش رفتند ولی نادرقلی در کوه‌های [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] در افغانستان مکان خود را تغییر می‌داد[[تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ]] سرانجام از تعقیب وی دست برداشتند و [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] را از حاکم کابل به بهای ۵۰۰ هزار سکه طلا خریداری نمودند؛ این کار آقا محمد خان چندین هدف را دنبال می‌کرد که مهم‌ترین و دراز مدت‌ترین آنها جلب حمایت حاکم [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] برای حمله به [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] بود و [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] را نیز تحت حمایت دولت ایران قرار داد و به ساری برگشت و در عمارت زمستانی خود واقع در پشت [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] (که اکنون اثری از آن باقی نیست)، گنجینه‌های باقی‌مانده از دوران [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] - که نادر با خود از هند آورده بود و باعث ثروتمندی بسیاری از فرماندهان و نوادگان او شد - را پنهان کرد.

  5. #5
    مدير انجمن Array
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    104
    Thanks
    0
    Thanked 0 Times in 0 Posts

    پیش فرض

    حمله روسیه به سواحل غربی دریای خزر
    در شهریور 1175 (سپتامبر 1796 میلادی) ، سپاه روس به فرماندهی ژنرال کنت والرین زبوف ، به نیروهای ژنرال گردویچ که قبلا به دربند اعزام گردیده بود ، پیوست و قلعه‌های دربند ، باکو و تالش را تصرف نمود ه بر تمام سواحل غربی دریای خزر از مصب رود کر و اترک مسلط شد . سپس ژنرال زبوف از جلگه شیروان و از کنار ساحل ، وارد دشت مغان شد و از رود ارس گذشت . دسته دیگری از سپاهیان روس لنگران را اشغال کردند لذا آذربایجان و رشت مورد تهدید قرار گرفتند .خان قاجار برای سرکوب آنان عازم [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] شد اما هنوز به آنجا نرسیده بود که در 19 آبان 1175 (نهم نوامبر 1796) میلادی ، کاترین دوم تزار مقتدر روسیه در راستای اجرای وصیت نامه پطر کبیر نقشه‌های امپریالیسم و روسی داشت ، درگذشت و پس از او پول اول بر تخت حکومت نشست و با تغییر سیاست‌ها توسط او ، ارتش روسیه خاک‌های اشغال شده ایران و حتی گرجستان را ترک گفتند.
    بازگشت به قره باغ و بدرود زندگی

    آقامحمدخان که از خروج نیروهای روس از زمین‌های اشغالی سخت شادمان گردیده بود تصمیم گرفت که در قفقاز به تصرف شهر [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] بپردازد که در حمله اول به دست وی نیفتاده بود.او دراسفند ۱۱۷۵ (مارس ۱۷۹۷ میلادی)دوباره عازم گرجستان شد و قلعه شورشی قره باغ را تصرف کرد . ابراهیم خان جوانشیر ، حاکم یاغی قره باغ فرار کرد و شاه قاجار آماده لشکرکشی به تفلیس شد ولی در حالی که از فتح [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] در [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] آذربایجان ۳ روز می‌گذشت در بامداد [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ]، [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] (۱۷ ژوئن [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ]) بدست صادق نهاوندی و دو تن از همدستانش به قتل رسید و از آنجا که در آن زمان پیکر بزرگان را در عتبات عالیات بخاک می‌سپردند، وی را نیز به نجف اشرف بردند و در جوار آرامگاه امام اول شیعیان به خاک سپاردند.
    هم امپراطریس روس [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] و هم آقا محمد خان قاجار، هر دو از دنیا رفتند. [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] پسر کاترین٬ امپراطور روسیه شد و قشون روس را احضار کرد و گرجستان را رها نمود که خود با دولت ایران کنار بیاید.
    درباره آغا محمدخان

    برخی بر این باورند که وی به چند زبان زنده دنیا آشنایی داشت و به [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] تسلط کامل داشت و [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] و [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] را توسط بازرگانان [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] و [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] آموخت؛ وی فردی متعصب و خشک مذهب بود و با روحانیون دینی به نیکی رفتار می‌کرد. شبها علیرغم خستگی و کار زیاد نماز شبش فراموش نمی‌شد علی رغم اخته بودن در حرمسرای وی زنهای زیادی بودند و نام برجسته‌ترین آن‌ها مریم خانم و گلبانو خانم بود. همچنین علاقه فراوانی به گنج و ثروت داشت ؛ وی در ۱۷ سالگی پدر خویش را از دست داد و پس از آن در شیراز با محدودیت فراوانی روبرو بود.در سال 1161 خورشیدی اقا محمد خان که افراد ایل قاجار بود با از میان بردن حکومت جانشینان کریم خان زند به حکومت رسید.حاکمان او تهران را پایتخت خود انتخاب کرد. اغا محمد خان مردی تند خو و خشن بود که با لشکر کشی‌های متعدد توانست ایران را یکپارچه سازدحاکمان اردلان درکردستان ازحامیان به قدرت رسیدن اغامحمدخان بودند.سر انجام او وقتی که می خواست سپاه روسیه را از قلمرو ایران دو ر سازد به دست خدمت کارانش به قتل رسید. بعد از او فتحعلی شاه به حکومت رسید.

  6. #6
    مدير انجمن Array
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    104
    Thanks
    0
    Thanked 0 Times in 0 Posts

    پیش فرض

    حکایاتی از بی‌عدالتی‌های آغامحمدخان
    کشف یک کودتا

    اطلاعات بیشتر: [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ]، [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ]، و [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] روزی اندکی بعد از تاجگذاری، [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] آماده می‌شد که با [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] از سربازان مازندرانی سان ببیند... ناگهان یکی از افسران حاضر، در برابر شاه تعظیم بلندی کرد ... و مدتی در گوشی با وی صحبت داشت...
    پس از چند لحظه آغا محمد خان اظهار درد کرد و رنگ پریدگی مرده وار سیمایش مویّد اظهارش بود. یکی از وزیران را به مرخص کردن سربازان برگماشت زیرا که حال سان دیدن نداشت.
    همین که مجلس خالی شد، تغییر حالت داد ولیعهد و نزدیکان حاضر را روانه اتاقهای دیگر کرد و فرمانده قره چوخاها را خواست و دو ساعت تمام با وی گفتگو کرد... در آن میان افسرانی را برای بازجویی به درون تالار می‌آوردند فتحعلی خان در دیوانخانه مجاور منتظر دستورهای عموی خود بود. سرانجام برادر زاده را نزد خود خواند و گفت: افسری که زیر گوشی با من صحبت می‌کرد یکی از رفیقان خود را متهم می‌کرد که قصد دارد شاه را بکشد...من هم در این دو ساعت بازجویی دقیق کردم تا معلوم شد که مدعی با افسر متهم دشمنی شخصی داشته و اتهام را سراپا از خود ساخته‌است... حالا پسر جان تو که روزی به پادشاهی خواهی رسید بگو ببینم به عقیده تو چه باید کرد؟ جوانک با شور ساده لوحانه‌ای گفت: باید مفتری را تنبیه کرد و کسی را که به او بهتان بسته‌اند، پاداش داد.
    آغامحمدخان گفت: به این ترتیب تو دستوری می‌دادی که از نظر عدالت انسانی معقول و منطقی بود ولی فرمانی نبود که در شان پادشاه باشد. باز هم برو بیرون و منتظر دستور من باش...
    ساعتی بعد فتحعلی خان را به تالاری که شاه در آنجا بود خواندند. وی چیزی در آنا دید که از نفرت و وحشت خون در رگهایش بند آمد...نعش چند افسر را در آنجا دید و در آن میان، مفتری، متهم و همه کسانی را که به عنوان گواه بازپرسی شده بودند، بازشناخت. شاه گفت من دچار اشتباه شدم که دو طرف را رویاروی کردم. روی انگونه چیزها نباید بحث شود، زیرا که شایسته نیست در میان اطرافیان شاه ...کسانی آمد و شد داشته باشند که امکان شاه کشی به گوششان خورده‌است... من برای جبران اشتباهی که کردم چاره‌ای نداشتم جز آنکه بدهم همه کسانی را که به هر عنوان، پایشان به این قضیه کشانیده شده بود، خفه کنند!!! (به نقل از کتاب آقا محمد خان قاجار اثر امینه پاکروان)
    برخی گفته‌ها در باره آغامحمدخان

    سرجان ملکم: آغامحمدخان قاجار با اهل شریعت با احترام و رافت می‌زیست و خود در ظاهر مقدس بود همیشه نماز می‌خواند و هر نیمه شب – اگرچه در روز زحمت زیادی کشیده بود- برمی‌خاست و بعبادت می‌پرداخت در مورد بیرحمی و سنگدلی او همین بس که برای جانشین کردن برادر زاده خود [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] از کشتن برادران و پسرعموهای خود نیز احتراز نکرد یا اینکه پس از دستگیری [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] تمام مردان [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] را اعم از پیر و جوان یا کشت یا کور کرد و شهر کرمان را به شهر کوران تبدیل ساخت درحالیکه کرمان را تسخیرکرده بود و از شهرهای خود او بحساب می‌آمدند و مردم کرمان جزء ملت خود او بودند.
    عبدالعظیم رضایی (نویسنده کتاب تاریخ ده هزارساله ایران): وی مردی سنگدل، عقده‌ای (بسبب مقطوع النسل بودن) خشن و کینه توز، سخت کش و بیرحم بود.
    استاد معین: آغامحمدخان در حمله به قفقاز دستور قتل عام و خرابی کلیساها را داد و بخشی از شهر را ویران ساخت.
    دکتر مصاحب: وی مردی کینه خواه و بیرحم و قدرت جوی و چاره گر بود. بیرحمی او به اوج می‌رسید

  7. #7
    مدير انجمن Array
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    104
    Thanks
    0
    Thanked 0 Times in 0 Posts

    پیش فرض

    رجال سرشناس ایران در زمان شهریاری آغامحمدخان
    • مصطفی قلی خان قاجار (برادر و سردار سپاه وی در جنگ‌های مهم)
    • علی قلی خان قاجار (برادر آقامحمدخان که به‌وسیله فتحعلی شاه نابینا شد)
    • [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] (برادر وفادار آغامحمدخان که در تهران بدست وی کشته شد)
    • مرتضی قلی خان قاجار(برادر خان قاجار)
    • رضا قلی خان قاجار (برادر جواجه قاجار و از مدعیان سلطنت که تلاشهای وی در کسب قدرت بی نتیجه ماند)
    • [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] (حسین قلی خان قاجار معروف به جهانسوز که در سال ۱۱۸۶ در سن ۴۲ سالگی بر اثر خیانت داخلی به قتل رسید.)
    • سلیمان قلی خان قاجار
    • محمد آقای قاجار
    • محمد ولی خان قاجار
    • محمد حسین خان قاجار (سردار سپاه)
    • صادق خان شقاقی(سردار سپاه وی در شوشی؛ پس از شنیدن خبر درگذشت وی تصمیم گرفت تا برای رسیدن به قدرت بکوشد و با استفاده از سپاه آقامحمدخان بر ضد فتحعلی شاه قاجار شورید و قزوین را پایتخت خویش قرار نهاد ولی در قزوین و مراغه بیشتر مردم به مرض طاعون دچار گردیدند و سپاهش نیز از آن مرض مصون نماند و با بیگلربیگی ارومیه که از ترکان افشار بود متحد گشت ولی در نهایت شکست خورد و اگرچه فتحعلیشاه او را مورد عفو قرار نهاد ولی دوباره درصدد قشون کشی برآمد و این بار به اشد مجازات رسید)
    • باباخان جهانبانی (فرزند ارشد حسین قلی خان که آقامحمدخان قاجار چون فرزندی نداشت وی را ولیعهد خود کرد)
    • عباس میرزا (پسر ارشد فتحعلی شاه؛ دلاور مردی که اگر همه با او بودند معاهده‌های گلستان و ترکمان چای قلم نمی‌خورد)
    • فرج اله بیک اشاقه باش (سردار سپاه)
    • شیخ جعفر تنکابنی (کتاب خوان شخصی آقامحمد خان)
    • ابوالفتح خان
    • میرزا محمد خان قاجار دولو (حاکم تهران؛ وی جویای قدرت و سرمایه مادی بود برای همین اقدامات کودکانه وی در خور توجه‌است)
    • میرزا شفیع صدر اعظم (صدر اعظم و والی اسبق ولایات عراق – عراق آن زمان به اصفهان؛ کاشان؛ ملایر و بروگرد نسبت داده می‌شد.)
    • عبدالرحیم خان شیرازی (حاکم شهرضا و سمیرم که در جنگ سمیرم علیه لطف علی خان زند توانست با خدعه و نیرنگ سپاه او را از هم بپاشد و البته از طرف باباخان جهانبانی مورد تقدیر واقع گشت و پس از آن حکومت آباده و ابرقو را به وی دادند)
    • حاج ابراهیم خان کلانتر شیرازی (حاکم شیراز؛ وی ترجیح داد تا در خدمت آقامحمدخان گردد هرچند او بود که لطفعلی خان را به شهریاری رسانید و بپاس خدمتی که کرد حکومت شیراز را به وی دادند اما سرانجام خیانت کرد و باعث به قدرت رسیدن آقامحمد خان شد. اوست که موجبات به سلطنت رسیدن فتح علی شاه را فراهم آورد و در نهایت بدست وی کشته شد)
    • نجف قلی خان بیگلربیگی (حاکم تبریز؛ اوست که حصار محکمی بر تبریز کشید و در سال ۱۱۹۹ بدرود زندگی گفت)
    • شاهرخ افشار (از نوادگان نادر ظل اله و پدر گلرخ و نادر میرزای افشار؛ نابینا بود و در سال ۱۲۰۹ در مازندران در اثر پیری و فرسودگی و شکنجه هاییکه به منطور آشکار ساختن گنجینه‌ها کشید درگذشت)
    • نادر میرزای افشار (پس از آنکه به بخشی از جواهر نادری دستبرد زد راهی هرات شد و از آنجا به کابل رفت و در نهایت دعوی سلطنت کرد و فتحعلی شاه او را به قتل رساند و تمام دودمان نادر را به باد داد تا کینه چندین ساله خیانت به جد خود را تسکین دهد)
    • جهانگیر سیستانی (خیانتکار به شاه زندیه؛ اوست که لطف علی خان را ترغیب به ماندن در کرمان کرد و سرانجام نیز او بود که لطفعلی خان را در راه [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] به راین کرمان به فرستاده شهریار قاجار داد)
    • محمد علی خان سیستانی (برادر جهانگیر و حاکم بم و وکیل آباد)
    • امیر کونه خان زعفرانلو (حاکم قوچان و از ارادتمندان به قاجاریه)
    • ابراهیم خان شادلو (حاکم اسفراین و از ارادتمندان به قاجاریه)
    • جعفر خان بیات (حاکم نیشابور و از ارادتمندان به قاجاریه)
    • بیرام علی خان (حاکم [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] که در هجوم ازبکان کشته شد)
    • حاج شیخ مهدی (از خادمان آرامگاه حضرت امام رضا و از مشاوران شاهرخ)
    • شاه مرادبک جان (فرمانده شاه سعید خان در جنگ مرو ازبکان در مرو)
    • شاه زمان (حکمران افغانستان در کابل و بلخ – البته افغانستان آن زمان بطور کامل خودمختار بود)[[تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ]]
    • هرقل یا هراکلیوس(امیر [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] که تحت الحمایه روسیه در آمد و عامل حمله آقامحمدخان به قفقاز شد)
    • [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ] (حاکم شوشی و قراباغ که حاضر به اطاعت از آقامحمدخان نگشت و مدتها حکومت قره باغ را بر عهده داشت و به دانشمندان ارج می‌نهاد در دربار وی دانشمندان زیادی حضور داشتند)
    • [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ](شاعر آزاده آذری که اشعار عارفانه وی در قفقاز شهرت دارد وی در زمان یورش آغامحمدخان به قفقاز در کنار ابراهیم خلیل خان از رهبران مقاومت بود.)
    • مصطفی خان طالشی (حکمران طالش که حاضر به پرداخت مالیات به آقامحمدخان نشد و مثل بسیاری از حاکمان آن زمان در دوران کریم خان نیز مالیات مردم را به مصرف خویش میرسانید)
    منبع :ویکیپدیا

  8. #8
    كاربر ثبت نام شده Array
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    نوشته ها
    1
    Thanks
    0
    Thanked 0 Times in 0 Posts

    پیش فرض

    باتشکرازکلیه عزیزان بخاطرارائه اطلاعات تاریخی.ممنون خسته نباشید.

 

 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

     

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
Back to Top