یک زن سنتی-مدرن به خودش اهمیت می دهد. نحوه تغذیه خود و خانواده اش را مد نظر دارد. به سلامتی و زیبایی و نشاط خود، اهمیت می دهد و همواره می کوشد تا همسری شاداب و مادری پرانرژی باشد.




جهان آفرینش متشکل از مخلوقاتی است که هر یک به گونه ای خاص آفریده شده اند. تمامی موجودات به دسته ها و گروه های مختلفی تقسیم می شوند اما بدون شک، مهمترین تقسیم بندی در میان مخلوقات، تقسیم انسانها به دو گروه زن و مرد است. زن و مردی که هر یک نقش ها و وظایفی دارند که حرکت در مسیر این نقش ها، به انسان سازی و سعادت بشر منتهی می شود. در این نوشتار موضوع سخن در رابطه با زنان است و با توجه به اینکه سالهاست مکاتب و نظریه پردازان گوناگون، در باره حقوق و نقش زنان به بحث و ارائه نظر پرداخته اند، این موضوع از اهمیت خاصی برخوردار است. جالب اینجاست که با ظهور تعداد بی شماری نظریه و تئوری در رابطه با زنان، هیچ یک از اینها نتوانسته اند چهره ای کامل و شایسته از زن ارائه دهند.

آنچه مشخص است اینکه تعالیم الهی پیامبر اسلام و کتاب خدا قرآن، کاملترین و جامع ترین برنامه را برای زندگی سعادتمندانه ارائه کرده است. برنامه ای که به ما می گوید که درخشان ترین و برجسته ترین نقش یک زن در پهنه ی هستی، که پروردگار عالم که خالق روح و جان ادمیان است- برای او رقم زده، نقش ارزنده مادری و همسری است. چنانچه این نقش به درستی ایفا شود، سعادت جامعه تضمین خواهد شد.

خانه، مکانی مقدس است که حضور زن در آن موجب تسلی خاطر فرزندان و همسر است. اگر زن بتواند نقش عالمانه و زیبای مادری را به خوبی ایفا کند، این قدرت را دارد که نسلی سالم، هدفمند و شایسته را تربیت کند. به این ترتیب نقش مادری در ردیف کاری قرار می گیرد که انبیا انجام میدادند. چرا که مادر با روح و جان فرزندانش ارتباط برقرار می کند و انها را به سوی پروردگار رهنمون می سازد. به نظر می رسد آنچه موجب سرگردانی عده ای در شناخت شخصیت و جایگاه زن شده است، پیدایش جریان های فکری تازه ای است که خواسته ها وانتظارات تازه ای را به زنان معرفی کرده است. این جریانات به همراه برخی از تفکرات التقاطی و کلیشه های جنسیتی سنتی و برخی کج فهمی ها در فهم متون دینی، موجب شده تا اغلب زنان در جامعه ما، با نوعی ابهام در شناخت هویت خویش مواجه باشند.

در گذشته زنان تحت سلطه نظام پدرسالاری، انسان هایی زیردست، ضعیف و منفعل بوده اند که حق ابراز نظر نداشته اند و در برخی از موارد به گونه ای با آنها رفتار می شد که انگار در اسارت مردان قرار دارند. حقوق زنان در گذشته بسیار اندک بود به طوریکه در مهمترین تصمیم گیری زندگی شان در ازدواج، هیچ گونه حق انتخابی نداشته و مجبور به زندگی با فردی بوده اند که از جانب دیگران برایشان انتخاب می شد. آنها محکوم بودند به اینکه فرزندانی قد و نیم قد داشته باشند و با تمامی مشکلات دوران بارداری کنار آیند و به فعالیتهای خانه داری هم ادامه دهند. متاسفانه این گونه رفتارها در بسیاری از موارد به دین و سنت ارجاع داده می شد در حالیکه وقتی عده ای از محققین به ریشه یابی این رفتارها پرداختند به این نتیجه رسیدند که منشاء دینی در این فرهنگ و تفکر وجود ندارد و بیشتر منشاء تاریخی را دارد که توسط مردان نگاشته شده است. زنان امروز جامعه ما کسانی هستند که مادربزرگهایشان در شرایط مذکور زندگی کرده اند. اما این نسل از زنان با تحولات عمده ای روبرو شده اند. به نظر می رسد جریانات فمینیستی بر تفکر و نحوه نگرش زنان ایرانی تاثیر گذاشته و این اندیشه نوگرایی در برخی مواقع با تفکرات سنتی و دینی در آمیخته و شخصیتی از زنان ساخته که پر است از تضادها و تناقض ها.

نکته مهم در رابطه با تفکر یک زن سنتی-مدرن این است که هرگز همسرداری و بچه داری را در منافات با سایر فعالیتهایش نمی بیند. از فرزند آوری نمی هراسد و تولد کودک را به مثابه ورود موجودی دست و پاگیر، نمی پندارد


برای دور شدن از همین تناقضات لازم است تا چهره ای از یک زن سنتی- مدرن ارائه دهیم تا این مطلب برای مخاطبان قابل درک باشد.

آنچه مسلم است اینکه دین مبین اسلام، جایگاه و منزلت والایی برای زن قائل شده است. در روایات متعددی به محبت مرد به زن در زندگی مشترک سفارش شده و برای مرد خوش خلق و نیک اخلاقی که در انجام امور منزل به همسرش یاری رساند، برکات و اجر بسیاری قرار داده شده است. طبق گفته متون دینی ما، زن وظیفه ای در انجام امور خانه داری ندارد و در زمینه فرزنداوری هم تنها وظیفه زن، گذران دوران بارداری و وضع حمل است و زن هیچ وظیفه ای برای شیردادن به کودک ندارد و اگر چنین کند از سر لطف و فداکاری اوست و حتی طبق صریح آیه قرآن در این زمینه می تواند از مرد طلب مادی داشته باشد و در امر تربیت هم وظیفه ای بر دوش زن نیست که بار اصلی ان بر عهده مرد است.

به این ترتیب ملاحظه می کنید که دین اسلام حقوق بسیاری برای زن قائل شده است اما یک زن سنتی- مدرن، زنی است که رعایت اصول دینی و اعتقادی و اخلاقی برای او اولویت دارد. این اصل مهم در تمامی مراحل زندگی او حضور دارد. یعنی از سن بلوغ فکری باید به این نکته بیندیشد که زنی کامل و شایسته باشد. چنین شخصی در کسب تعالیم الهی همت دارد و در عین حال به ارتقای تحصیلات علمی می اندیشد و همین امر موجب می شود تا برای کسب تحصیلات دانشگاهی تلاش و همت داشته باشد و کسب تحصیلات عالی را همواره مد نظر داشته باشد. در عین حال به تشکیل خانواده فکر می کند و ازدواج را مانعی بر سر راه فعالیتهای علمی و تحصیلی خود نمی بیند. بلکه با انتخاب همسری که با او سنخیت و دغدغه های مشترک دارد، قدم در مسیر تازه ای برای رسیدن به اهدافش می گذارد.چنین زنی در زندگی مشترک، همسری مهربان و عطوف است و همواره سعی دارد تا طرف مقابل خویش را درک کند و به برقراری رابطه ای دوطرفه بپردازد. این زن بدون منت به گرداندن امور منزل می پردازد و با برنامه ریزی صحیح موفق می شود تا نقش یک کدبانو را ایفا کند.

این در حالی است که تحصیلات و کسب علم را نیز ادامه میدهد و اگر موقعیت شغلی متناسب با شرایط روحی و زندگی خود داشته باشد، در محیط فعالیت اجتماعی هم حاضر می شود.



نکته مهم در رابطه با تفکر یک زن سنتی-مدرن این است که هرگز همسرداری و بچه داری را در منافات با سایر فعالیتهایش نمی بیند. از فرزند آوری نمی هراسد و تولد کودک را به مثابه ورود موجودی دست و پاگیر، نمی پندارد.بلکه با برنامه ریزی دقیق تر، مدتی از فعالیتهای جانبی اش می کاهد و به فرزندش توجه عاطفی تمام و کمال دارد و بعد از مدتی با بهره گیری از راههای گوناگون، به انجام برخی از امور شخصی خود می پردازد. یک مادر سنتی-مدرن ، کودک خود را تا 3 سالگی به مهد کودک نمی سپارد و فرصت انتقال مهر همه جانبه مادر به فرزند را در سال اول زندگی، از او دریغ نمی کند و این اقدام ارزشمند را با طیب خاطر انجام می دهد چرا که آگاه است که سرانجام چنین عملکردی در آینده معلوم می شود. سرانجامی که به نفع کودک و والدین اوست.

یک زن سنتی-مدرن به خویشتن اهمیت می دهد. نحوه تغذیه خود و خانواده اش را مد نظر دارد. به سلامتی و زیبایی و نشاط خود، اهمیت می دهد و همواره می کوشد تا همسری شاداب و مادری پرانرژی باشد. تصور کنید که چنین زنی می تواند یک زندگی زیبا و توام با عشق و تفاهم را بسازد. در این زندگی زن سالاری و مرد سالاری معنا ندارد. بلکه ارزش مداری مهم است و زندگی با نظرات مشترک زوجین، ادامه می یابد و جایگاه پدر و مادر برای فرزند، به درستی تعریف می شود و در چنین محیطی، بستری مناسب در جهت رشد و تعالی فرزندان فراهم است.

هدف از نگارش این مطلب این بود که بتوان گام کوچکی در جهت فهم اگاهی نسبت به جایگاه واقعی افراد با نگاهی انسان مدارانه و ریشه کن کردن تبعیض، برداشت. که بی تردید این مهم، می تواند زمینه ای باشد برای احقاق عدالت در میان تمامی افراد جامعه و ارائه نگرش و انتظارات درست و شایسته میان دو جنس زن و مرد.


منبع:تبیان
بازنشر:takbook.com