ثبت نام

به انجمن خوش آمدید

لطفاً برای دیدن تاپیک ها و محتوای سایت و شرکت در بحث ها در سایت ثبت نام کنید.

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3
  1. #1
    مدير انجمن Array
    تاریخ عضویت
    May 2008
    محل سکونت
    گنبدکاووس
    نوشته ها
    304
    Thanks
    0
    Thanked 0 Times in 0 Posts

    پیش فرض گلادياتورها و كليزيوم در روم باستان

    روم باستان معروف به كشتار حيوان گونه گلادياتورهاست. اين كشتار بيرحمانه بيش از شش قرن به طول انجاميد. امپراطوران روم از بوي خون انسان هاي بي گناه لذت مي بردند. حتي شنيدن آن نيز مشمئز كننده است. امپراطوران روم بزرگترين و مقتدرترين امپراطوري را از دوران قبل از ميلاد داشته اند.

    شايد تا كنون نام اسپارتاكوس، سردار بزرگ رومي را شنيده باشيد. گلادياتوري كه در برابر ظلم و ستم حاكمان روم ايستادگي كرد و بعد از سه سال مبارزه بالاخره شكست خورد و بعد از جنگ در ميدان نبرد به صليب كشيده شد. نمايش نبرد گلادياتورها يا موانرا يكي از شورانگيزترين و مفرح ترين نمايشهايي بوده كه امپراطوران رومي و همچنين مردم روم باستان نظاره گر آن مي شدند. آنان بردگان را به جان هم مي انداختند و مي خنديدند. شايد اين دو برده صميمي هم بودند اما دستور چنين بود يا بايد كشت يا كشته شد. برده اي كه زنده مي ماند در نهايت بايك شير درنده و يا يك گاو وحشي مي جنگيد، بالاخره مرگ فجيع در انتظارشان بود. حال چه به دست يكديگر كشته مي شدند چه در پنجه هاي يك حيوان درنده. حتي ملكه ها نيز يكي از تفريحاتشان تماشاي صحنه جان دادن يك برده بود.

    **گلايادتورها**

    گلاياتورها افرادي بودند كه با حكومت مخالفت مي كردند و برعليه ظلم و جور حاكمان ظالم مي جنگيدند و يا برده هايي بودند كه در جنگهاي مختلف اسير مي شدند و وقتي دستگير مي شدند بازيچه دست حاكمان مي شدند و با آنان مانند حيوان رفتار مي نمودند. گلادياتورها را همچون برده ها در بازارها خريد و فروش مي كردند. شايد در ميان برده ها يك فرد سرشناس و اشرافزاده نيز بود. به هر جهت رفتارشان تغيير نمي نكرد. صاحبان گلادياتور مسئول تمرين دادن گلادياتورهاي تازه كار بودند. يك گلادياتور خوش اندام و قوي بنيه به اندازه وزنش ارزش طلا داشت. در گوشه گوشه شهر روم بازارهاي برده فروشان ديده مي شد و همچنين ميادين موقتي ترتيب مي دادند و دور ميدان با داربستهاي چوبي نيمكت درست مي كردند تا جايگاهي براي تماشاچيان و نمايش جدال گلادياتورها را در آن جا برگزار مي كنند. بعد از پايان نمايش نيز داربستها را برمي داشتند. كم كم تعداد تماشاچيان و مشتاقان تماشاي نبرد خونين بردگان بي گناه افزايش يافت. در نتيجه در سال ?? قبل از ميلاد تصميم به ساخت يك آمفي تئاتر سنگي در پمپي يكي از ايالات ايتاليا گرفتند.

    اين مكان را به صورت مدور ساختند تا همه تماشاچيان بتوانند بر ميدان نبرد تسلط داشته باشند. همچنين ميدان نبرد به نحوي بود كه گلادياتورها جايي براي پناه گرفتن و قايم شدن نداشته باشند. ديوارهاي اين آمفي تئاتر از سنگ بود. البته اين آمفي تئاتر و ديگر ميادين مخصوص نمايش كه با چوب ساخته شده بود، جوابگوي نمايشهاي پرشكوه و مجلل امپراطوران ستمگر روم نبود. وسپاسين افسر ارشد در سال ?? بعد از ميلاد طي جنگها و فتوحات به مقام امپراطوري رسيد. او براي برقراري نمايشهاي پرشكوه دستور به ساخت بزرگترين آمفي تئاتر زمان خود را داد. به اين ترتيب اولين پايه هاي كليزيوم در روم بنا شد. نام كليزيوم را از مجسمه هاي برنزي به نام كلوسال نروداموس آروليس گرفتند كه اين مجسمه بسيار عظيم يكي از خدايان روميان بوده و نيزه اي در دست داشته و در نزديكي محل ساخت كليزيوم بوده است.
    هيچ شدم تا كه شوم سايه تو وقت سفر
    مرا به خويشتن بخوان به باغ ايينه ببر

    بزرگترين پايگاه دانلود رايگان كتاب فارسي [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ]

  2. #2
    مدير انجمن Array
    تاریخ عضویت
    May 2008
    محل سکونت
    گنبدکاووس
    نوشته ها
    304
    Thanks
    0
    Thanked 0 Times in 0 Posts

    پیش فرض

    **ساخت كليزيوم**

    زميني را به صورت تقريبا'' بيضي در نظر گرفتند و شروع به ساخت كردند. ساخت اين آمفي تئاتر چند سال به طول انجاميد كه همزمان با حكومت پسر دومش دوميتيانوس بود. اين ساختمان در چهار طبقه به ارتفاع 30 متر بناشد. اين ساختمان داراي ستونها، راه پله ها و پنجره هاي متعددي بود. سطح كليزيوم حدود 4/2 هكتار بود و بيش از 60000 نفر تماشاچي را در خود جاي مي داد.

    كليزيوم مسقف نبود و در فصل تابستان براي ايجاد سايه و به دور ماندن از اشعه گرم آفتاب، بر سقف آن پارچه اي بسيار بزرگ پهن مي كردند تا بر سر مردم سايه بيفتد. البته رنگ پارچه روشن بود تا فضاي ميدان تاريك نباشد. كليزيوم 30 درب ورودي داشت كه در طبقه هم كف با زمين، مردم مي توانستند از جايگاههاي مخصوص نزديك دربهاي ورودي بليط تهيه كنند و وارد كليزيوم شوند. دو درب مخصوص ورود امپراطور و بزرگان و دو درب براي گلادياتورهاي جنگنده بود. امپراطور و اشرافزادگان وارد ساختمان مي شدند و از راهروهاي اختصاصي به محل مخصوص خود مي رسيدند. طبقات بالاتر كه ديد بهتري به ميدان جنگ داشت ويژه بزرگان و امپرطور بود.


    **مشخصات مكان**

    پله هايي براي عبور مردم عادي و رسيدن به كنار نيمكتهايشان تعبيه شد. حتي جنس نيمكتها بر اساس رتبه و مقام بود. نيمكتهاي چوبي براي مردم عادي و نيمكتهاي مخملي و راحت براي اشرف زادگان و مبلهاي بزرگ و مجلل براي امپراطور و ملكه ساخته شد. البته بايد متذكر شويم كه در اوايل سالهاي ساخت كليزيوم، درون ميدان پر از آب بود و كشتيهاي نمايشي در آن با هم مي جنگيدند و هنرنمايي مي كردند. اين نمايشها براي پركردن اوقات فراغت امپراطور بود. اما كم كم متوجه شدند آب دادن ميدان پايه هاي بنا را فرسايش مي دهد. لذا آب آن را خشك كردند و محلي براي جنگيدن گلادياتورها آماده نمودند.

    امپراطور روم نيز از ديدن صحنه هاي خونين جنگ تن به تن برده ها بيشتر لذت مي برد تا نمايش كشتيها. البته بعضي از تاريخ دانان وجود آب درون ميدان كليزيوم را تاييد نمي كنند. به هر صورت مشخص نيست آيا آب درون ميدان بوده يا نه. ديواره كليزيوم با مرمر سفيد پوشش داده شده بود. سبك معماري اين بنا مانند آمفي تئاترهاي روم باستان بود.

    در طبقه زيرزمين كليزيوم مكانهايي براي نگهداري حيوانات وحشي و همچنين برده ترتيب داده شده بود. اهرمها و چرخ دنده هايي تعبيه شده بود تا دربهاي قفسهاي حيوانات به موقع باز شود و حيوانات از قفس بيرون بيايند. مكانيزم درون ساختمان كليزيوم بسيار شگفت انگيز و در حد خود مدرن بود. از آن پس همه نمايشهاي امپراطوري در كليزيوم برگزار مي شد. جشنهاي عروسي، تاجگذاري، تولدها و سرگرميها در اين آمفي تئاتر برگزار مي شد و با به خون كشيده شدن گلادياتورها جشن امپراطور و مردم ايتاليا با شكوه تر و جالب تر مي گشت.
    هيچ شدم تا كه شوم سايه تو وقت سفر
    مرا به خويشتن بخوان به باغ ايينه ببر

    بزرگترين پايگاه دانلود رايگان كتاب فارسي [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ]

  3. #3
    مدير انجمن Array
    تاریخ عضویت
    May 2008
    محل سکونت
    گنبدکاووس
    نوشته ها
    304
    Thanks
    0
    Thanked 0 Times in 0 Posts

    پیش فرض

    ورود حيوانات وحشي
    با نواخته شدن شيپورهاي مخصوص، ورود حيوانات وحشي و درنده و گرسنه اعلام مي شد و درب مخصوص محل نگهداري حيوانات باز مي شد. حيوانات را از آفريقاي جنوبي مي آوردند و هميشه گرسنه نگه مي داشتند، تا كاملا'' وحشي باشند. از طرف ديگر 12 گلادياتور بانيزه هاي مختلف از قبيل گرز، نيزه، شمشير و تور از درب ديگر وارد مي شدند. نبرد آغاز مي شد. اگر گلادياتورها حيوانات را از پا در مي آوردند در مرحله بعد دو به دو گلادياتور با نيزه وارد صحنه مي شدند و شروع به جنگيدن مي كردند. آنقدر مي جنگيدند تا يكي از آنان از پا درآيد. فردي كه زنده مي ماند در انتظار مردم بود، يعني طرح و نقشه نوع مردن گلادياتور به دست مردم بود. يا با حيوان درنده بايد دست و پنجه نرم مي كرد يا با همنوع خود آنقدر مي جنگيد تا بميرد. همچنين هنگامي كه گلادياتور حريفش را زير پا مي گذاشت و حريفش نيمه جان مي شد، به امپراطور نگاه مي كرد، اگر امپراطور دست راستش را مشت مي كرد و انگشت شستش را بسوي زمين نشانه مي رفت، گلادياتور حق داشت حريفش را با يك ضربه بكشد. اگر امپراطور انگشت شصتش را بسوي آسمان نشانه مي رفت يعني گلادياتور نبايد حريفش را از بين ببرد. بوي خون فضا را پرمي كرد. تماشاچيان به ويژه امپراطور مشتاقانه تماشامي كردند و لذت مي بردند. زماني براي استراحت و ميل كردن خوراكيهاي مختلف داده مي شد. آنان از خوردن شرابها و مرغهاي بريان در ميان خون و اجساد لذت مي بردند.

    ناگفته نماند كه شرط بندي ميان مردم رواج داشت. بردن و برنده شدن يك گلادياتور براي افراد بسيار هيجان انگيز بود. حتي مردم همسر و دختر خودشان را سر شرط بندي مي گذاشتند. البته بسياري از تماشاچيان اين نمايشهاي وحشتناك زنان بودند. حدود ساعت 6 بعداظهر نمايشهاي كشتار گلادياتورها به پايان مي رسيد. اجساد گلادياتورها وسط ميدان ديده مي شد. دو نفر براي بردن اجساد وارد ميدان مي شدند. اگر گلادياتوري نيمه جان و زخمي ميان اجساد ديده مي شد، يك سيخ داغ در مغزش فرو مي كردند تا هر چه زودتر بميرد. امپراطور از ديدن صحنه جان دادن او لذت مي برد و به اين ترتيب نمايش به پايان مي رسيد و همه جايگاه خود را ترك مي كردند تا روزي ديگر و نمايش ديگر در آنجا شركت كنند.

    هيچ گلادياتوري در رختخوابش نمي مرد، بلكه همه گلادياتورها، بي چون و چرا با فجيعترين وضعي يا به دست دوست و همنوع خود يا زير پنجه هاي حيوانات وحشي جان مي باختند. تخمين زده شده كه در ايام افتتاح كليزيوم بيش از 4500 گلادياتور در طي 350 روز به همراه 600 حيوان در ميدان كليزيوم كشته شدند. در سال 768 بعد از ميلاد اين ساختمان عظيم بر اثر زلزله آسيب ديد. اما در سال 970 بازسازي شد. اين كشتار تا شش قرن بعد از ميلاد ادامه داشت. كم كم حكومت امپراطوران رو به زوال رفت و رسومات كشتار گلادياتورها كم رنگ شد.

    در قرن13 كليزيوم بيش از حد رو به نابودي مي رفت. بارانها و تغييرات آب و هوايي سبب گشته بود كه اين بناي زيبا فرسايش يابد. جالب اينجاست كه درون ميدان كليزيوم، آنقدر گل هاي بزرگ و آبي روييده بود. همگان مي گفتند زمين اين ميدان خون گلادياتورها را بلعيده است كه اكنون از زمين آن گلهاي زيبا روييده شده است. اكنون تنها نيمي از آن ساختمان باقي مانده است و قسمتي از آن ويران شده. با اين حال هنوز عظمت آن مشخص و قابل درك است و مي توان فريادها و تشويش هاي مردم روم را تصور كرد. همه روزه صدها توريست براي ديدن اين آمفي تئاتر باستاني و عظيم به روم سفر مي كنند. با اين حال كه حدود دو هزاره از زمان ساخت اين آمفي تئاتر مي گذرد اما توجه هر بيننده اي را جلب مي نمايد و يك محل باستاني و تاريخي در روم مي باشد.
    هيچ شدم تا كه شوم سايه تو وقت سفر
    مرا به خويشتن بخوان به باغ ايينه ببر

    بزرگترين پايگاه دانلود رايگان كتاب فارسي [تنها کاربران عضو میتوانند لینک هارا مشاده کنند. ]

 

 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

     

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
Back to Top