روم باستان معروف به كشتار حيوان گونه گلادياتورهاست. اين كشتار بيرحمانه بيش از شش قرن به طول انجاميد. امپراطوران روم از بوي خون انسان هاي بي گناه لذت مي بردند. حتي شنيدن آن نيز مشمئز كننده است. امپراطوران روم بزرگترين و مقتدرترين امپراطوري را از دوران قبل از ميلاد داشته اند.
شايد تا كنون نام اسپارتاكوس، سردار بزرگ رومي را شنيده باشيد. گلادياتوري كه در برابر ظلم و ستم حاكمان روم ايستادگي كرد و بعد از سه سال مبارزه بالاخره شكست خورد و بعد از جنگ در ميدان نبرد به صليب كشيده شد. نمايش نبرد گلادياتورها يا موانرا يكي از شورانگيزترين و مفرح ترين نمايشهايي بوده كه امپراطوران رومي و همچنين مردم روم باستان نظاره گر آن مي شدند. آنان بردگان را به جان هم مي انداختند و مي خنديدند. شايد اين دو برده صميمي هم بودند اما دستور چنين بود يا بايد كشت يا كشته شد. برده اي كه زنده مي ماند در نهايت بايك شير درنده و يا يك گاو وحشي مي جنگيد، بالاخره مرگ فجيع در انتظارشان بود. حال چه به دست يكديگر كشته مي شدند چه در پنجه هاي يك حيوان درنده. حتي ملكه ها نيز يكي از تفريحاتشان تماشاي صحنه جان دادن يك برده بود.
**گلايادتورها**
گلاياتورها افرادي بودند كه با حكومت مخالفت مي كردند و برعليه ظلم و جور حاكمان ظالم مي جنگيدند و يا برده هايي بودند كه در جنگهاي مختلف اسير مي شدند و وقتي دستگير مي شدند بازيچه دست حاكمان مي شدند و با آنان مانند حيوان رفتار مي نمودند. گلادياتورها را همچون برده ها در بازارها خريد و فروش مي كردند. شايد در ميان برده ها يك فرد سرشناس و اشرافزاده نيز بود. به هر جهت رفتارشان تغيير نمي نكرد. صاحبان گلادياتور مسئول تمرين دادن گلادياتورهاي تازه كار بودند. يك گلادياتور خوش اندام و قوي بنيه به اندازه وزنش ارزش طلا داشت. در گوشه گوشه شهر روم بازارهاي برده فروشان ديده مي شد و همچنين ميادين موقتي ترتيب مي دادند و دور ميدان با داربستهاي چوبي نيمكت درست مي كردند تا جايگاهي براي تماشاچيان و نمايش جدال گلادياتورها را در آن جا برگزار مي كنند. بعد از پايان نمايش نيز داربستها را برمي داشتند. كم كم تعداد تماشاچيان و مشتاقان تماشاي نبرد خونين بردگان بي گناه افزايش يافت. در نتيجه در سال ?? قبل از ميلاد تصميم به ساخت يك آمفي تئاتر سنگي در پمپي يكي از ايالات ايتاليا گرفتند.
اين مكان را به صورت مدور ساختند تا همه تماشاچيان بتوانند بر ميدان نبرد تسلط داشته باشند. همچنين ميدان نبرد به نحوي بود كه گلادياتورها جايي براي پناه گرفتن و قايم شدن نداشته باشند. ديوارهاي اين آمفي تئاتر از سنگ بود. البته اين آمفي تئاتر و ديگر ميادين مخصوص نمايش كه با چوب ساخته شده بود، جوابگوي نمايشهاي پرشكوه و مجلل امپراطوران ستمگر روم نبود. وسپاسين افسر ارشد در سال ?? بعد از ميلاد طي جنگها و فتوحات به مقام امپراطوري رسيد. او براي برقراري نمايشهاي پرشكوه دستور به ساخت بزرگترين آمفي تئاتر زمان خود را داد. به اين ترتيب اولين پايه هاي كليزيوم در روم بنا شد. نام كليزيوم را از مجسمه هاي برنزي به نام كلوسال نروداموس آروليس گرفتند كه اين مجسمه بسيار عظيم يكي از خدايان روميان بوده و نيزه اي در دست داشته و در نزديكي محل ساخت كليزيوم بوده است.
علاقه مندی ها (Bookmarks)