ما در این عالم که خود کنج ملالی بیش نیست
عالمی داریم در کنج ملال خویشتن
سایهی دولت همه ارزانی نودولتان
من سری آسوده خواهم زیر بال خویشتن
"شهریار"
لطفاً برای دیدن تاپیک ها و محتوای سایت و شرکت در بحث ها در سایت ثبت نام کنید.
ما در این عالم که خود کنج ملالی بیش نیست
عالمی داریم در کنج ملال خویشتن
سایهی دولت همه ارزانی نودولتان
من سری آسوده خواهم زیر بال خویشتن
"شهریار"
"نحوه پاسخ خداوند به دعا ها"
خداوند به سه طريق به دعاها جواب مي دهد:
او مي گويد آري و آنچه مي خواهي به تو مي دهد...
او ميگويد نه و چيز بهتري به تو مي دهد...
او مي گويد صبر كن و بهترين را به تو مي دهد...
شخصی را به جهنم میبردند.
در راه بر میگشت و به عقب خيره میشد.
ناگهان خدا فرمود: او را به بهشت ببريد.
فرشتگان پرسيدند چرا؟
پروردگار فرمود: او چند بار به عقب نگاه کرد ….. او اميد به بخشش داشت
نه به ابر
نه به آب
نه به برگ
نه به این آبی آرام بلند
نه به این آتش سوزنده که لغزیده به جام
نه به این خلوت خاموش کبوتر ها
من به این جمله نمی اندیشم
من از آن سوی تو آیم که به جز تو کس ندارم
تو از آن زمن گریزی که چو من هزار داری
یک نیمه من شعور افلاطون است
یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است
من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر
این رنگ حنا نیست به پایم خون است
تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد
چند از پی هر زشت و نکو خواهی شد
گر چشمه زمزمی و گر آب حیات
آخر به دل خاک فرو خواهی شد
"خيــــام"
هرکس روشنی دهد عاقبتش "دار" است
سقف خانه را ببین !
"اعدام"دسته جمعی چراغهاست ...!
در درونم راه ميپيمود
همچو روحي در شبستاني
بر درونم سايه مي افكند
همچو ابري بر بياباني
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
«بابا طاهـــر»
هرکس روشنی دهد عاقبتش "دار" است
سقف خانه را ببین !
"اعدام"دسته جمعی چراغهاست ...!
دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است
شیشه ی بشکسته را پیوند کردن مشکل است
کوه را با آن بزرگی می توان هموار کرد
حرف ناهموار را هموار کردن مشکل است
"نحوه پاسخ خداوند به دعا ها"
خداوند به سه طريق به دعاها جواب مي دهد:
او مي گويد آري و آنچه مي خواهي به تو مي دهد...
او ميگويد نه و چيز بهتري به تو مي دهد...
او مي گويد صبر كن و بهترين را به تو مي دهد...
شخصی را به جهنم میبردند.
در راه بر میگشت و به عقب خيره میشد.
ناگهان خدا فرمود: او را به بهشت ببريد.
فرشتگان پرسيدند چرا؟
پروردگار فرمود: او چند بار به عقب نگاه کرد ….. او اميد به بخشش داشت
تا قیامت می دهد گرمی به دنیا آتشم
آفتاب روشنم نسبت مکن با آتشم
شعله خیزد از دل بحر خروشان جای موج
گر بگیرد یک نفس در هفت دریا آتشم
«رهـــی معیـــــری»
هرکس روشنی دهد عاقبتش "دار" است
سقف خانه را ببین !
"اعدام"دسته جمعی چراغهاست ...!
مپرس حال مرا روزگار یارم نیست
جهنمی شده ام کسی کنارم نیست
نهال بودم در حسرت بهار ولی
درخت می شوم و شوق برگ و بارم نیست
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)