تبسم تو تجسم تمام خوبی هاست
لختی بخند که لبخند گل زیباست
نمایش نسخه قابل چاپ
تبسم تو تجسم تمام خوبی هاست
لختی بخند که لبخند گل زیباست
تو را یک سوز و مارا سوختن هاست
تو را یک نکته و مارا سخنهاست
مثل باران چشمهايت ديدني است
شهرزيباي نگاهت ديدني است
زندگاني معني لبخند توست
خنده هايت بي نهايت ديدني است
ترسا پسرا مسیح سیرم کردی
من شیخ بدم راهب دیرم کردی
از کعبه کشیدی سوی بتخانه مرا
صد شکر که عاقبت به خیرم کردی
«صبوحی»
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میان لاله و گل آشیانی داشتم
گرد آن شمع طرب میسوختم پروانه وار
پای آن سرو روان اشک روانی داشتم
"رهی معیری"
مهمان منی که مثل من تنهایی
همصحبت تنهایی آدمهایی
بشکن دل خسته را ولی آهسته
ای غم به کسی نگفته ام اینجایی
"میلاد عرفان پور"
یك جهان بر هم زدم و ز جمله بگزیدم تو را
من چه می كردم به عالم گر نمی دیدم تو را ؟
ای صبا سوختگان بر سر ره منتظرند
گر از آن یار سفر کرده پیامی داری
اگرت سلطنت فقر ببخشند ای دل
کمترین ملک تو از ماه بود تا ماهی
همش "ی" به من میرسه :smiles-takbook66:نقل قول:
نوشته اصلی توسط sedigh89 [Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
یك نگاهت به من آموخت كه در حرف زدنچشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند!!