بازدید
تقسیم گناهان به کبیره و صغیره
گناهان، یعنى خود اعمال و جرم آنها به حسب مقایسه بین خود آنها منقسم به دو قسم کبیره و صغیره مىشود، و همین اعمال از نظر آثار سوئى که به دنبال دارد، یعنى از نظر عذاب و بىاثر کردن اعمال نیک و یا ناقص کردن آن آثار هر دو قسم منقسم مىشوند، بعضى از گناهان کفه آثار سوئشان بر کفه آثار نیک اعمال خیر مىچربد، و به کلى آثار نیک آن اعمال را از بین مىبرد، و بعضى دیگر آن قدر سنگین نیست بلکه تنها مىتواند مقدارى از اثر نیک اعمال خیر را بکاهد، به طورى که اگر بعد از گناه عمل خیر دیگرى که ثوابش برابر اثر سوء آن گناه باشد به جاى آورده شود، دوباره نقص وارده جبران مىشود.آرى براى هر اطاعتى اثر نیکى در نفس هست، که باعث مىشود مقام نفس بالا رود، و از قذارت بعد، و ظلمت جهل، رها گردد هم چنان که براى هر معصیتى تاثیر بدى در نفس هست، که باعث انحطاط مقام او و سقوطش در جهنم بعد و ظلمت جهل خواهد بود.با در نظر داشتن این حقیقت اگر انسان یک یا چند گناه مرتکب شود، در حالى که قبلا با اعمال نیک و اطاعت خداى تعالى نور و صفایى براى دلش کسب کرده بود، قهرا این نور طاعت با ظلمت معصیت تصادم و معارضه مىکند، اگر ظلمت معصیت غلبه کند و وبال آن بتواند نور اطاعت را از بین ببرد، آن معصیت کبیره است، و اگر نور و صفاى اطاعت بر ظلمت حاصل از گناه غلبه کند، قهرا آن ظلمت را از بین مىبرد، و پلیدى گناه را از صفحه دل مىشوید، البته معادل آن از نور خودش نیز کم مىشود، و آنچه باقى مىماند به مقدارى که هست دل را نور و صفا مىبخشد، این است معناى تحابط و همین معنا عینا آن تکفیرى است که آیه ۳۱ سوره نساء از آن خبر مىدهد و این گونه گناهان صغیرهاند.و اما اینکه حسنه و سیئه برابر باشند، و به کلى یکدیگر را خنثى کنند، هر چند که از نظر عقل احتمال صحیحى است، و لازمهاش این است که بتوانیم یک انسانى فرض کنیم که نه اطاعت دارد و نه معصیت، نه نور در دلش باشد و نه ظلمت، و لیکن آیه شریفه:« فَرِیقٌ فِی الْجَنَّهِ وَ فَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ»(58) (مردم دو دستهاند یک دسته در بهشت و دستهاى دیگر در آتشند) چنین چیزى را نفى مىکند.بزرگى معصیت از شدت نهى از آن، فهمیده مىشود، اگر در نهى اصرار شده باشد، و یا بشدت صادر شده باشد، مىفهمیم این گناه کبیره است……
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
«گناه» عملی است که با اراده و رضایت الهی در تضاد بوده ، با ایجاد نوعی “ تاریکی” معنوی در نفس انسان، آدمى را از خدای متعال که “نور” آسمانها و زمین است، دور مىسازد و به عبارت دیگر، موجب بازماندن وى از کمال و قرب به خدا مىگردد.
تعیین این که چه چیزی گناه است و چه چیزی ثواب از طریق کتاب و سنت مقدور است، زیرا در بسیاری از موارد، گناه بودن عملی قابل تشخیص عقلانی نیست و خدای متعال است که این موارد را به اقتضای علم و حکمت مطلق خود، از طریق وحی و دین، برای بشر بیان نموده است.
اقسام گناه:
عالمان اسلامی گناهان را بر دو گونه تقسیم نموده اند: گناهان کبیره (بزرگ) و گناهان صغیره (کوچک)..
این تقسیم بندى از قرآن و روایات سرچشمه گرفته است ؛ در قرآن چنین مى خوانیم: اگر از گناهان کبیره اى که از آن نهى شده اید، اجتناب کنید، گناهان کوچک شما را مى پوشانیم وشما را در جایگاه خوبى وارد مى سازیم . (نساء، ۳۱) 1
و در جاى دیگر آمده است: و کتاب (نامه اعمال ) در آنجا گذارده شود، گنهکاران را مى بینى که از آنچه در آن است ، ترسان و هراسناکند، و مى گویند: اى واى بر ما، این چه کتابى است که هیچ عمل کوچک و بزرگى نیست ، مگر اینکه آن را شماره کرده است ؟ (کهف، ۴۹) ۲
و درباره ى بهشتیان مى خوانیم: مواهب آخرت ، جاودانه است براى آنانکه از گناهان بزرگ و کارهاى زشت پرهیز مى کنند. (شوری، ۳۸) ۳
از این آیات به روشنى استفاده مى شود، که گناهان ، دو گونه اند: کبیره و صغیره و همچنین استفاده مى شود بعضى از گناهان ، بدون توبه حقیقى بخشودنى نیست ، ولى بعضى از آنها بخشودنى است .
امام على علیه السلام در گفتارى فرمود: گناهان بر سه گونه اند: گناه بخشودنى و گناه نابخشودنى و گناهى که براى صاحبش ، هم امید بخشش داریم و هم ترس از کیفر.
سپس فرمود: اما گناهى که بخشیده است ، گناه بنده اى است که خداوند او را در دنیا کیفر مى کند و در آخرت کیفر ندارد. در این صورت خداوند حکیم تر و بزرگوارتر از آن است که بنده اش را دو بار کیفر کند.
اما گناهى که نابخشودنى است ، حق الناس است یعنى ظلم بندگان نسبت به همدیگر که بدون رضایت مظلوم بخشیده نمى شود.
و اما نوع سوم ، گناهى است که خداوند آن را بر بنده اش پوشانده ، توبه را نصیب او نموده است ، و در نتیجه آن بنده هم از گناهش هراسان است و هم امید به آمرزش پروردگارش دارد، ما نیز درباره ى چنین بنده اى ، هم امیدواریم و هم ترسان . (بحار الانوار، ج۶، ص۲۹) ۴
ملاک کبیره (بزرگ) بودن گناه:
در قرآن مجید و کلام معصومین (ع) کلیه اعمالى که گناه محسوب مىشود، بیان گردیده است ، منتهی کبیره بودن گناه، پیرو ملاک هایی است.
در کتاب تحریر الوسیله امام خمینى قدس سره پیرامون معیار گناهان کبیره ، چنین آمده است :
۱- گناهانى که در مورد آنها در قرآن یا روایات اسلامى وعده ى آتش دوزخ ، داده شده باشد.
۲- از طرف شرع ، به شدت ، از آن نهى شده است .
۳- دلایلی وجود دارد که معلوم می شود آن گناه ، بزرگتر از بعضى از گناهان کبیره است .
۴- عقل ، حکم کند که فلان گناه، کبیره است .
۵- در ذهن مسلمینِ پاى بند به دستورات الهى ، چنین تثبیت شده که فلان گناه ، از گناهان بزرگ است .
۶- از طرف پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله) یا امامان (علیهم السلام) در خصوص گناهى تصریح شده که از گناهان کبیره است .
(برخی از فقها تعزیر را نشانه کبیره بودن گناه می دانند که در این صورت استمنا نیز از گناهان کبیره محسوب خواهد شد ، زیرا در روایتی آمده است که علی (ع)، با زدن روی دست، شخص مستمنی را تعزیر فرمودند.)
البته گناهان کبیره نیز همه در یک سطح نیستند. بعضى بدون توبه بخشیده نمىشوند، مانند «شرک» و «قتل نفس» و برخى بدون توبه و تحت شرایطی و در اثر انجام کارهای نیک ممکن است مشمول مغفرت گردند.
فهرست گناهان کبیره:
روایات متعددى از ائمّه علیهم السلام به ما رسیده که بیانگر تقسیم گناهان به کبیره و صغیره است ، ودر کتاب اصول کافى یک باب تحت عنوان” باب الکبائر” به این موضوع اختصاص یافته که داراى ۲۴ حدیث است .
در روایت اوّل و دوّم این باب ، تصریح شده که گناهان کبیره ، گناهانى را گویند که خداوند، دوزخ و آتش جهنم را بر آنها مقرر نموده است .
در بعضى از این روایات (روایت سوم و هشتم )، هفت گناه به عنوان گناه کبیره ، و در برخى از روایات (روایت ۲۴) نوزده گناه به عنوان گناهان کبیره ، شمرده شده است .
گرچه هر گناه ، چون مخالفت فرمان خداى بزرگ است ، سنگین و بزرگ است، ولى این موضوع منافات ندارد که بعضى از گناهان نسبت به خود و آثارى که دارد، بزرگتر از برخى دیگر باشد، و به گناهان بزرگ و کوچک تقسیم گردد.
گناهان کبیره در کلام امام صادق) علیه السلام):
عمروبن عبید یکى از علماى اسلام ، به حضور امام صادق (علیه السلام) آمد، سلام کرد و سپس این آیه را خواند: نیکوکاران کسانى هستند که از گناهان بزرگ ، و زشتى پرهیز مى کنند. (شوری، ۳۸) ۵
سپس سکوت کرد و دنبال آیه را نخواند؛ امام صادق (علیه السلام) به او فرمودند: چرا سکوت کردى ؟! او گفت : دوست دارم ، گناهان کبیره را از کتاب خداوند بدانم .
آنگاه امام صادق (علیه السلام) گناهان کبیره اى را که در قرآن آمده بیان نمودند:
۱- بزرگترین گناهان کبیره ، شرک به خدا است : قرآن مى فرماید کسی که براى خدا، شریک قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام مى کند. (مائده، ۷۲ ) ۶
۲- ناامیدى از رحمت خدا: هیچ کس جز کافران از رحمت خدا، نومید نگردد. (یوسف،۸۷) ۷
۳- ایمنى از مکر (عذاب و مهلت ) خدا: از مکر خدا ایمن نشود، مگر مردم زیان کار. ( اعراف، ۹۹) 8
۴- عقوق (و آزار) والدین : چنان که قرآن از زبان عیسى (علیه السلام) مى فرماید: خدا دستور داده که به مادرم نیکى کنم و مرا زورگوى تیره بخت قرار نداده است . (مریم، ۳۲) ۹
5- کشتن انسانِ بى گناه : و هر کس فرد با ایمانى را از روى عمد، به قتل برساند مجازات او، دوزخ است که جاودانه در آن مى ماند، و خداوند بر او غضب مى کند و از رحمتش دور مى سازد و عذاب عظیمى براى او آماده ساخته است . (نساء، ۹۳)۱۰
۶- نسبت نارواى زنا به زن پاکدامن : کسانى که زنان پاکدامن و بى خبر (از هر گونه آلودگى ) و با ایمان را متهم مى سازند، در دنیا و آخرت ، از رحمت الهى بدورند، و عذاب بزرگى در انتظارشان است . (نور، ۲۳) ۱۱
۷- خوردن مال یتیم: همانا کسانى که اموال یتیمان را مى خورند، آنها در شکم هاى خود، آتش فرو مى برند و بزودى در آتش سوزان مى سوزند. ( نساء، ۱۰) ۱۲
8- فرار از جبهه جهاد: و هر کس در آن هنگام (جنگ ) به آنها پشت کند مگر در صورتى که هدفش ، کناره گیرى از میدان براى حمله مجدد و یا به قصد پیوستن به گروهى (از مجاهدان ) بوده باشد (چنین کسى ) گرفتار خشم پروردگار خواهد شد، و جایگاه او جهنم ، و چه بد عاقبتى است . ( انفال، ۱۶) ۱۳
۹- ربا خوارى: کسانى که ربا مى خورند، بر نمى خیزند مگر مانند کسى که شیطان باتماس خود، او را همچون دیوانه ، آشفته حال کرده است . ۱۴( بقره، ۲۷۵)
۱۰- سحر و جادو: قطعا دانستند که هر کس خریدار جادو شود، در آخرت ، بى بهره خواهد بود. ( بقره، ۱۰۲) ۱۵
۱۱- زنا: هر کس که زنا کند، مجازاتش را خواهد دید، عذاب چنین کسى در قیامت ، مضاعف گردد و با خوارى ، همیشه در آن خواهد ماند. ( فرقان، ۶۸) ۱۶
۱۲- سوگند دروغ براى گناه : کسانى که پیمان خود با خدا و سوگندهاى خود را به بهاى اندک مى فروشند، در آخرت ، بى بهره اند. (آل عمران، ۷۷) ۱۷
۱۳- خیانت در غنایم جنگى : و هر که در غنیمت جنگى ، خیانت کند، روز قیامت با آنچه خیانت کرده بیاید. ( آل عمران، ۱۶۱) ۱۸
۱۴- نپرداختن زکات واجب : در آن روز (طلاها و نقره ها را)در آتش دوزخ داغ و سوزان کرده و با آن صورت ها و پهلوها و پشت هایشان را داغ مى گذارند. ( توبه، ۳۵) ۱۹
۱۵- گواهى به دروغ ، کتمان : و هر کس گواهى دادن را پنهان کند، قلبش گنهکار است . ( بقره، ۲۸۳) ۲۰
۱۶- شراب خوارى : اى کسانى که ایمان آورده اید، شراب و قمار و بت ها و تیرهاى قرعه پلیدند و از عمل شیطانند. پس از آنها دورى کنید باشد که رستگار شوید. ( مائده، ۹۰) 21
۱۷- ترک نماز یا واجبات دیگر بطور عمد، زیرا پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله) فرمود: هر کس عمدا نماز را ترک کند از پیمان خدا و رسول خدا بیزارى جسته است . (بحار الانوار، ج۴۷، ص۱۷) ۲۲
۱۸و۱۹- پیمان شکنى و قطع رحم ، چنانکه خداوند مى فرماید: براى آنانکه (پیمان را مى شکنند و قطع رحم مى کنند) لعنت و خانه بد در آخرت ، است. (رعد، ۲۵) ۲۳ .
امام صادق (علیه السلام) به اینجا که رسید، عمروبن عبید در حالى که از شدت ناراحتى ، شیون مى کشید از محضر آن حضرت خارج شد و مى گفت: به هلاکت رسید آنکس که به راءى ، فتوا داد، و در فضل و علم با شما، ستیزکرد. (بحارالانوار، ج۷۶، ص ۸) 24
امام خمینی (رض) در کتاب تحریر الوسیله مى گوید: گناهان کبیره ، بسیار است ، بعضى از آنها عبارتند از:
۱- نا امیدى از رحمت خدا. ۲- ایمن شدن از مکر خدا. ۳- دروغ بستن به خدا یا رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و یا اوصیاى پیامبر علیهم السلام۴- کشتن نا بجا. ۵- عقوق پدر ومادر۶- خوردن مال یتیم از روى ظلم . ۷- نسبت زنا به زن با عفت . ۸- فرار از جبهه جنگ با دشمن . ۹- قطع رحم . ۱۰- سحر و جادو. ۱۱- زنا. ۱۲- لواط. ۱۳- دزدى . ۱۴- سوگند دروغ . ۱۵- کتمان گواهى . (در آنجا که گواهى دادن واجب است ) ۱۶- گواهى به دروغ . ۱۷- پیمان شکنى . ۱۸- رفتار بر خلاف وصیّت . ۱۹- شرابخوارى . ۲۰- رباخوارى . ۲۱- خوردن مال حرام . ۲۲- قمار بازى . ۲۳- خوردن مردار و خون . ۲۴- خوردن گوشت خوک . ۲۵- خوردن گوشت حیوانى که مطابق شرع ذبح نشده است . ۲۶- کم فروشى . ۲۷- تعرّب بعد از هجرت . یعنى انسان به جایى مهاجرت کند که دینش را از دست مى دهد. ۲۸- کمک به ستمگر. ۲۹- تکیه بر ظالم . ۳۰- نگهدارى حقوق دیگران بدون عذر. ۳۱- دروغگویى . ۳۲- تکبر. ۳۳- اسراف و تبذیر. ۳۴- خیانت . ۳۵- غیبت . ۳۶- سخن چینى . ۳۷- سر گرمى به امور لهو. ۳۸- سبک شمردن فریضه حج . ۳۹- ترک نماز. ۴۰- ندادن زکات . ۴۱- اصرار بر گناهان صغیره.
از این میان شرک به خدا و انکار آنچه را که خداوند دستور داده ، و دشمنى با اولیاى خدا، از بزرگترین گناهان کبیره است.
همانگونه که بیان شد طبق فتواى امام خمینى قدس سره گناهان کبیره ، بسیار است و آنچه در بالا ذکر شد قسمتى از آنها است ، مثلا توهین به کعبه و قرآن و پیامبر( صلّى اللّه علیه و آله) و امامان (علیهم السلام) یا ناسزا گفتن به آنها و بدعت گذارى و…. از گناهان کبیره است .
موارد تبدیل گناه صغیره به کبیره:
از آیات و روایات استفاده مى شود که در چند مورد، گناه صغیره ، تبدیل به کبیره شده و حکم گناهان کبیره را پیدا مى کند از جمله :
اول. اصرار بر صغیره:
تکرار گناه صغیره ، آن را تبدیل به گناه کبیره مى کند، و اگر انسان حتى یک گناه کند، ولى استغفار نکند، و در فکر توبه هم نباشد، اصرار به حساب مى آید. صغیره همچون نخ نازک و باریکى است که اگر تکرار شود، طناب و ریسمان ضخیمی مى گردد که در این صورت پاره کردنش مشکل است .
قرآن درباره ى پرهیزکاران مى فرماید: آنان آگاهانه بر گناهانشان ، اصرار نورزند. (آل عمران، ۱۳۵)۲۵
امام باقر علیه السلام در شرح این آیه فرمود: اصرار، عبارت از این است که کسى گناهى کند و از خدا آمرزش نخواهد و در فکر توبه نباشد.
امیرمؤ منان على علیه السلام فرمود: از اصرار بر گناه بپرهیز، چرا که از بزرگترین جرایم است. (مستدرک الوسایل،موسسه آل البیت، ج۱۱، ص۳۶۸) ۲۶
از گناهان کوچک غافل نشویم:
امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) همراه یاران (در سفرى ) در سرزمین بى آب و علفى فرود آمد، به یارانش فرمود: ائتوابحطب ، هیزم بیاورید که از آن آتش روشن کنیم تا غذا بپزیم . یاران عرض کردند: اینجا سرزمین خشکى است و هیچگونه هیزم در آن نیست !. رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) فرمود: بروید هر کدام هر مقدار مى توانید جمع کنید آنها رفتند و هر یک مختصرى هیزم یا چوب خشکیده اى با خود آورد و همه را در پیش روى پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله) روى هم ریختند، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: این گونه گناهان ، روى هم انباشته مى شوند.
سپس فرمود: ایّاکم و الُمحقّرات من الذّنوب از گناهان کوچک بپرهیزید که همه آنها جمع و ثبت مى گردد. …( اصول کافی، ج۲، ص ۲۸۸ )
امام صادق علیه السلام فرمود: لا صَغیره مع الاِصرار در صورت اصرار، گناه صغیره اى نباشد. ( بحار الانوار، ج ۸، ص ۳۵۲)
دوم . کوچک شمردن گناه:
کوچک شمردن گناه ، آن را به گناه بزرگ تبدیل مى کند، براى روشن شدن موضوع ، به این مثال توجه کنید:
اگر کسى سنگى به سوى ما پرتاب کند، ولى بعداً پشیمان شده و عذرخواهى کند، ممکن است او را ببخشیم ، ولى اگر سنگ ریزه اى به ما بزند، و در مقابلِ اعتراض بگوید: این که چیزى نیست ، بى خیالش . او را نمى بخشیم ، زیرا این کار، از روح استکبارى او پرده برمى دارد و بیانگر آن است که او گناهش را کوچک مى شمرد. به این روایات توجه کنید:
امام حسن عسکرى (علیه السلام) فرمود: از گناهان نابخشودنى این است که انسان بگوید: کاش مرا به غیر از این گناه مجازات نکنند؛ یعنى آن گناهِ مورد اشاره را کوچک بشمرد. ( بحارالانوار، ج۵۰، ص۲۵۰) 27
امیرمؤ منان على (علیه السلام) مى فرماید: بدترین گناهان ، آن است که صاحبش آن را کوچک بشمرد. ( کلمه التقوی، ج۲، ص۲۹۴) 28
امام صادق (علیه السلام) فرمود: از گناه حقیر و ریز، بپرهیز (سبک مشمار) که آمرزیده نشود. عرض کردم : گناهان حقیر چیست !؟ فرمود آن است که : کسى گناه کند و بگوید خوشا به حال من اگر غیر از این گناه نداشتم . (مشکوه الانوار، ص۲۷۳) 29
سوم. اظهار خوشحالى هنگام گناه:
لذت بردن از گناه و شادمانى هنگام انجام گناه ، از امورى است که گناه را بزرگ مى کند و موجب کیفر بیشتر مى شود. در اینجا به چند روایت توجه کنید:
امیرمؤ منان على (علیه السلام) فرمود: بدترین بدها کسى است که به انجام بدى خوشحال گردد. ( عیون الحکم و المواعظ، ص۲۹۴) ۳۰
و نیز فرمود: کسى که از انجام گناه ، لذت ببرد خداوند ذلّت را به جاى آن لذّت به او مى رساند. (عیون الحکم والمواعظ، ص۴۳۶) ۳۱
امام سجاد (علیه السلام) فرمود: از شاد شدن هنگام گناه بپرهیز، که این شادى بزرگتر از انجام خود گناه است . ( بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۵۹) ۳۲
و نیز فرمود: عذاب دردناک گناه شیرینى آن را تباه مى سازد. ۳۳
چهارم. گناه از روى طغیان
یکى دیگر از امورى که موجب تبدیل گناه کوچک به گناه بزرگ مى شود، طغیان و سرکشى در انجام گناه است ؛در قرآن کریم می خوانیم: و اما آنها که طغیان کردند و زندگى دنیا را مقدم شمردند، بى گمان جایگاهشان دوزخ است.۳۴
پنجم. مغرور شدن به مهلت الهى:
دیگر از امورى که گناه کوچک را به گناه بزرگ تبدیل مى کند، آن است که گنهکار مهلت خدا و مجازات نکردن سریع او را دلیل رضایت خدا بداند و یا خود را محبوب خدا بداند.
گناهکاران در دل مى گویند: چرا خدواند مارا به خاطر گناهانمان عذاب نمى کند؟ جهنم براى آنها کافى است ، وارد آن مى شوند و بد جایگاهى است .
وعده عذاب جهنم براى چنین افرادى ، دلیل آن است که گناه افرادى که مغرور به عدم مجازات سریع خداوند هستند، گناه کبیره است . (مجادله، ۸) ۳۵
ششم. تجاهر به گناه:
آشکار نمودن گناه نیز، گناه صغیره را تبدیل به گناه کبیره مى کند، شاید از این نظر که آشکار نمودن گناه حاکى از تجرّى و بى باکى بیشتر گنهکار است ، و موجب آلوده کردن جامعه ، و عادى نمودن گناه مى گردد.
امیرمؤ منان على (علیه السلام) فرمود: از آشکار نمودن گناهان بپرهیز، که آن از سخت ترین گناهان است. (عیون الحکم والمواعظ، ص۹۵) 36
و حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: پاداش پنهان کننده کردار نیک ، معادل هفتار کار نیک است ، و آشکار کننده گناه ، خوار مى باشد. (بحارالانوار، ج۶۷، ص۲۵۱) 37
هفتم. گناه شخصیت ها:
گناه آنان که در جامعه ، داراى موقعیت خاص هستند، با گناه دیگران یکسان نیست ، و چه بسا گناه صغیره آنها، حکم گناه کبیره را داشته باشد، زیرا گناه آنها داراى دو بعد است : بعد فردى و بعد اجتماعى .
گناه شخصیت ها و بزرگان از نظر بعد اجتماعى مى تواند زمینه ى اغوا و انحراف جامعه و موجب سستى دین مردم شود.
بر همین اساس ، حساب خداوند با بزرگان و شخصیت ها، غیر از حساب او با دیگران است .
ادامه مطلب + دانلود...