بازدید
افرادی هستند که در حدفاصل بین افراد عقبمانده ذهنی و افرادی که با عملکرد هوشی طبیعی قرار میگیرند ودر حدود ۱۴ درصد افراد جامعه را تشکیل میدهند که بهره هوشی آنها بین ۸۵ تا ۷۰ است . درواقع این گروه از افراد را میتوان تحت عنوان گروه افرادی که از نظر هوشی در محدوده طبیعی ضعیف هستند ، احتمالآ نمیتوانند از همان تواناییهایی که همسالان آنها – در شرایط یکسان – دارند ، بهرهمند باشند. چنین محدودیتی مشخصآ اثر خود را بر روی مهارتهای تحصیلی و متعاقبآ پیشرفت تحصیلی این دانشآموزان میگذارد و درنتیجه تنها نمود بارز در این دانشآْموزان که ما را به احتمال وجود محدودیتهایی در عملکرد آنها هدایت میکند همان مشکلات تحصیلی آنهاست .
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، فرد دیرآموز فاقد عقبماندگی ذهنی، اما دارای محدودیت در یادگیری است. این یک واقعیت است که موفقیت تحصیلی در مدرسه محصول مشترک توانایی ذهنی و خواستن است.
سن عقلی دانشآموزان دیرآموز از سن شناسنامهای آنان کمتر است که این اختلاف عبارت از حداقل سن شناسنامهای آنان میباشد. بعنوان مثال سن عقلی یک دانشآموز ۱۰ ساله دیرآموز تقریباٌ بین ۷ سال و۶ ماه تا ۸ سال و ۶ماه میباشد. روند افزایش سن عقلی در دانشآموزان عادی مطابق با افزایش سن شناسنامهای میباشد ولی در دانشآموزان دیرآموز به ازای هر سال که بزرگتر میشوند حدود ۱۰ ماه به سن عقلی آنان افزوده میشود و این نکته مهمی است که معلم دانشآموز دیرآموز، از ارفاق نمره جدآ خودداری کند زیرا از یک طرف در پایه بالاتر فرد دچار مشکلات شدیدتری میشود. همینطور معلم پایه بالاتر، ضمنآ دانشآموز پیش نیازهای پایه بالاتر را کسب نکرده است. از طرف دیگر تکرار یک پایه باعث افزایش سن عقلی و آمادگی بیشتر دانشآموز میشود. همچنین باعث یادگیری بهتر و باثباتتر در آن پایه میگردد.
ویژگیهای عاطفی کودکان دیرآموز :
۱٫اعتمادبه نفس آنها پایین است .
۲٫ضعف در انگیزه دارند.
۳٫دامنه توجه آنها پایین است .
۴٫خودارزشمندی ندارند.
۵٫به بازی توجه ویژه دارند.
۶٫محبتپذیر هستند.
* اهداف تلفیق دانشآموزان دیرآموز در کلاسهای عمومی مدارس عادی :
۱٫برگرداندن ساختار طبیعی محیط آموزشی که در آن افراد دارای تواناییهای بیشتر در کنار افرادی با تواناییهای کمتر قرار گیرند.
۲٫جلوگیری از جداسازی دانشآموزانی که دارای مشکلاتی در تحصیل هستند از همسالان آنها
۳٫بهرهمند شدن دانشآموزان دیرآموز از الگوهای مناسب رفتاری همسالانشان
۴٫آماده ساختن دانشآموزان دیرآموز برای ورود به جامعه عادی
۵٫آشنا ساختن دانشآموزان با همسالان خود در جهت پذیرش آنها به عنوان افرادی در جامعه خودشان
۶٫بهرهمند شدن دانشآموزان دیرآموز از فرصتهای برابر آموزشی و احقاق حقوق آموزشی آنها
۷٫ایجاد حس همکاری از طریق ایفای نقش معلم از سوی دانشآموزانی با توانایی بالاتر برای دانشآموزان دیرآموز
۸٫بهرهمند شدن دانشآموزانی که دارای تواناییهای خوبی هستند اما در مقاطعی یا در مواردی با مشکلاتی مواجه میشوند- از امکانات آموزشیای که برای دانشآموزان دیرآموز فراهم میشود.
یادگیری بر یادگیری بنا نهاده میشود و اگر سنگبنای یادگیریهای پیشین مستحکم نباشد یادگیری جدید به دشواری تشکیل خواهد شد.
مشکلات رفتاری دانشآموزان دیرآموز در صورت وجود ، ذاتی نبوده بلکه واکنشی هستند به مشکلات تحصیلی ، انتظارات خانواده و مدرسه و بوجودآمدن احساس ناکامی در خود فرد.
*اصول کلی آموزشی دانشآموزان دیرآموز:
۱٫توجه به پیشنیازها ، بعنوان مثال پیشنیاز درس تقسیم در ریاضی جمع کردن و تفریق و ضرب کردن است.
۲٫توجه به تفاوتهای فردی دانشآموزان
۳٫عدم مقایسه دانشآموزان با یکدیگر
۴٫مقایسه دانشآموز دیرآموز با خودش
۵٫اهمیت دادن به تلاش دانشآموز دیرآموز به جای نمره کلاسی یا امتحانی
۶٫اجتناب از بوجودآمدن موقعیتهایی که دانشآموز دیرآموز تجربه شکست داشته باشد.
۷٫موفقیت دانشآموز دیرآموز به هر میزان بایستی مورد تشویق قرارگیرد.
۸٫قبل از ارائه محتوای آموزشی باید از آمادگی و توانایی دانشآموز دیرآموز اطمینان داشته باشیم .
۹٫با بوجودآوردن امکان تکرار و تمرین یادگیری را پایدار و کامل کنیم
۱۰٫ در یک زمان چند مفهوم تازه را آموزش ندهیم .
*راههای مقابله با مشکل کمبود رفتارهای ورودی شناختی دانشآموزان دیرآموز (منظور از رفتارهای ورودی شناختی ، یادگیریهای قبلی دانشآموز است که برای یادگیری تازه ضرورت دارند)
۱-بهترین راه برای رفع مشکل آموزش فردی و اجرای شیوههای آموزشی ترمیمی و جبران کمبودهای یادگیری آنان است.
۲-پیش از شروع به آموزش درس تازه ، رفتارهای ورودی شناختی در کلاس را به طور جمعی مرور کرد تا امکان استفاده یادگیرندگان از این رفتارها افزایش یابد .
۳ -تکلیف یادگیری را به شکلهای مختلف تغییر دهیم آنگونه که پیشنیازهای متفاوتی را ایجاب کند ( مثال میتوان سطح دشواری مطالب را کاهش داد یا دستورالعملهای تکالیف یادگیری را به عوض مطالب نوشتنی به صورت شفاهی عرضه کرد یا از تصاویر ، نمودارها یا روشهای غیرکلامی دیگر در آموزش استفاده کرد.
*راهبردهای آموزشی برای معلمان دانشآموز دیرآموز :
با توجه به محدودیتهایی که دانشآموزان دیرآموز در یادگیری از خود نشان میدهند منطقی است که باید متناسب با نیازهای آموزشی آنها و برای برطرف کردن موانع تحصیلی تدابیری را اتخاذ کرده و اجرا کنیم.
۱٫عقد قرارداد : با عقد یک قرارداد شفاهی یا مکتوب بین معلم و دانشآموز میتوان تکالیف خاصی را که دانشآموز موظف به انجام آنهاست را مطرح کرد یا رفتار خاصی مثل آرام نشستن در نیمکت به مدت ۲۰ دقیقه در صورت پیروی میتوان تشویقی را درنظرگرفت. (تشویقها به علایق فرد نزدیکتر باشند بهتر است) از فوائد چنین راهبردی این است که مسئولیت دانشآموز کاملآ مشخص شده و او متوجه میشود که دقیقآ چه چیزی از او انتظار میرود.
۲٫داشتن حق انتخاب : معلم میتواند برای انجام یک تکلیف خاص دو انتخاب را ارائه دهد تا دانشآموز یکی از آنها را انتخاب کند. مثلآ برای انجام تکلیف ریاضی معلم دو پلیکپی را که هر دو با یک هدف تنظیم شدهاند را در اختیار دانشآموز قراردهد تا یکی را انتخاب کند.
چنین رویهای باعث بالارفتن احساس مسئولیت در دانشآموزان میشود بهتر آن است که انتخابها باز نباشد یعنی از ۲ یا ۳ مورد فراتر نباشد بدلیل اینکه میتواند باعث ایجاد اضطراب و تنش در فرد شود.
۳٫تصمیم گیری در مورد برنامه درسی : به دانشآموزان فرصت داده میشود (البته با محدودیت) تا نظرات و پیشنهادات خود را در مورد فعالیتهای مربوط به برنامه درسی روزانه ارائه دهند.
۴٫کوتاه کردن تکالیف : در این راهبرد ، تکلیف موردنظر به چند بخش کوتاهتر تقسیم شده و به جای اینکه یک تکلیف تمامآ به دانشآموز ارائه شود ، آنرا به چند قسمت کوتاهتر تقسیم کرده و هر بار از دانشآموز خواست تا یک بخش از آن را تکمیل کند. مثل حفظ کردن شعر به این صورت که هر روز ۲ بیت را حفظ کند. ارائه حجم زیاد تکلیف در یک زمان میتواند اثر منفی بگذارد ، زیرا دانشآموز احساس تهدید کرده و نسبت به تواناییهای خود احساس عدم اطمینان میکند. تکلیف کوتاه میتواند حواس پرتی ، خستگی و رفتارهای نامناسب را به حداقل برساند.
۵٫اصلاحاتی در ارائه مفاهیم انتزاعی : در چنین راهبردی میتوان مفاهیم انتزاعی را بر اساس توضیحات ، نمایشها و مثالهای عینی ارائه داد . در چنین کاری استفاده از تجربیات ملموس دانشآموز نقش مهمی در دریافت راحتتر مفاهیم انتزاعی دارد. برای مثال وقتی واژه تفریق در ریاضی مطرح می شود ابتدا لازم است تا دانشآموز به مفهومی عینی از این واژه دست یابد سپس در قالب تجربیات روزمره آشنا شود ودرنهایت این مفهوم را برای اطلاق به عملیات خاض در ریاضی به کار برد.
۶٫ساده سازی سطح مواد خواندنی : معلم میتواند سطح پیچیدگی واژگان یا مفاهیم به کار رفته در متنهای نوشته شده را کاهش دهد تا دانشآموز تلفیقی نیز بتواند تکلیف خواندن را متناسب با تواناییهایش انجام دهد. برای مثال معلم میتواند بر روی کلمهای که برای دانشآموز دشوار است خط بکشد و بالای آن کلمهای که برای دانشآموز مناسبتر و آسانتر است بنویسد.
۷٫تدریس خصوصی توسط همسالان : در این راهبرد دانشآموزانی که تواناییهای بالاتری در انجام تکالیفشان دارند به دیگران کمک میکنند تا تکالیف مدرسه و یا سایر مسئولیتها را انجام دهند.
در استفاده از همسالان در آموزش باید به نکات زیر توجه داشت :
* آموزشیار و آموزش بین تعارضی با هم نداشته و در صورت دچار شدن به تعارض آموزشیار یا آموزشبین تغییر کند.
* آموزشیار و آموزشبینی که خوب کار میکنند را مورد تشویق قرار دهید.
* به هیچ وجه سرپرستی و نظارت معلم در روند فعالیت قطع نگردد تا مطمئن شود روش صحیح و روند مطلوب است.
* قبل از شروع کار آموزشیاران را آماده کنید و در صورت لزوم نکات مورد نیاز جهت چگونگی احرای آموزش – نوع ارتباط با آموزش بین را به آنان متذکر شوید.
* قبل از هر فعالیت میزان انتظاری را که از فعالیت گروه دونفره دارید به آنها بگویید.
۸٫ کمک به پاسخ دادن : استفاده از این راهبرد باعث بالارفتن احتمال ارائه پاسخهای صحیح میشود . زیرا به طورکلی در ارائه یک پاسخ یا انجام یک کار، فرد میتواند از این راهنماییها و کمکها در جهت رسیدن به پاسخ صحیح بهره بگیرد که پاسخ موردنظر را تا حدی در ذهن خود دارد و یا اینکه قبلآ آن را میدانسته ولی در حال حاضر فراموش کرده است. با انجام این کار شکست و ناکامی در فرد کاهش یافته و احساس موفقیت و انگیزه برای تلاش بیشتر در فرد ترغیب میشود. یکی از راهها جهت اجرای این راهبرد عبارتست از متمرکز کردن توجه دانشآْموز بر روی شباهتها و تفاوتها. برای مثال جهت تثبیت طرز نوشتن کلمات خواهر-خواب میتوان توجه کودک را به مشابهت بین دو جزء خوا در دو کلمه جلب کرد. این روش در تکالیف شفاهی نیز بکار میرود.
۹٫یادگیری همکارانه : طبق نظر محققین ، یادگیری همکارانه عبارتست از استفاده آموزشی از گروههای کوچک تا بدین ترتیب دانشآموزان با یکدیگر کار کرده و یادگیری خود و دیگری را به حداکثر برسانند. یکی از مناسبترین روشهای مؤثر آموزشی جهت دانشآموزان دیرآموز یادگیری در گروه است. چرا که در رقابت فردی با سایر همکلاسان بدلیل محدودیتهای شناختی توفیق چندانی ندارند. اگر میزان موفقیت تحصیلی بعنوان ملاک شایستگی فردی در یک رقابت نابرابر مقایسهای مطرح شود این دانشآموز دیرآموز است که بازنده خواهد شد.
برای اجرای چنین راهبردی لازمست که گروهبندی با توجه به تعداد دانشآموزان یک کلاس و بر اساس توانمندی آنان صورت گیرد. برای شروع بهتر است اعضای گروه در حداقل باشند. تعداد اعضای گروه ۴ تا ۶ نفر توصیه میشود که در هر گروه تنها ۱دانشآموز دیرآموز وجود داشته باشد در کنار دانشآموز بالاتر از متوسط و متوسط. بهتر است معلم در طول فعالیت گروهها نظارت کافی بر فعالیت گروهی داشته باشد و هر جا لازم شد به سوالات احتمالی آنها پاسخ دهد. قبل از شروع به کار گروهها معلم بایستی دقیقآ اهداف موردنظر را مشخص و انتظار خویش را از کار گروه روشن نماید. قبل از شروع به کار ، گروهها بایستی دانشآموزان در مورد نحوه کار گروهی یعنی وظایف متقابل افراد گروه ، مشارکت داشتن همگانی در گروه و کمک کردن و کمک گرفتن و یکدیگر را تحمل کردن و … کاملآ توجیه گردند. همچنین از واگذاری تکالیف مشکل به گروه بایستی پرهیز کرد.
پس از اجرای این روش معلم میتواند آن را ارزشیابی و با سایر روشها مقایسه کند. سؤالاتی مانند : آیا دانشآموزان همکاری لازم را در این روش دارند؟ آیا دانشآموزان به اهداف یادگیری دست یافتهاند؟ و آیا دانشآموزان علاقهای به تکرار و ادامه این نوع فعالیت دارند؟ میتواند در ارزیابی این روش مؤثر باشد.
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، همانگونه که شرح داده شد دانشآموزان دیرآموز محدودیت شناختی دارند و این امر بدلیل آن است که این دانشآموزان از نظر کیفی و کمی در کسب مهارتهای آموزشی به درجات متفاوتی عملکرد پایینتر از متوسط دارند. اما از آنجا که کودک فردی فعال در روند یادگیری است برای هر کودکی در هر سطحی از توانایی که باشد، چنانچه محیطی فراهم شود که راههای مختلفی را برای کشف و تجربه دنیا و محیط پیرامون در اختیار وی قرار داد فرصتی فراهم میشود که حتی بتواند محدودیتهای موجود در یادگیری را تا حدی جبران کند.
پیشنهادات به خانوادهی دانشآموز دیرآموز:
۱٫ خانوادههای دانشآموز دیرآموز را اطلاعرسانی کنیم تا به شناخت بیشتری در مورد شرایط فرزندشان و کمک به ایشان برسند.
۲٫ الزامآ با دانشآموز دیرآموز در منزل بصورت جبرانی کار شود .
۳٫ کار با دانشآموز دیرآموز بایستی استمرار داشته باشد و منحصر به زمان خاصی نباشد.
۴٫ دانشآموز علیرغم شکستهایش در امور تحصیلی در خانواده نباید مورد تحقیر و بیاحترامی قرار گیرد.
۵٫ کودک علاوه بر مهارتهای آموزشی به کسب مهارتهای اجتماعی نیازمند است.
۶٫ خانواده بصورت حضوری یا مکاتبهای با معلم مدرسه در ارتباط مستمر باشد.
پیشنهاداتبهاولیاءمدارسعادیدرمورددانشآموزاندیرآموز وآموزشپذیر:
۱٫دانشآموزان واجد شرایط را برای سنجش معرفی کنید . (دانشآموزانی که بدون سنجش ثبتنام شدهاند)
۲٫جداً از ثبتنام دانشآموز آموزشپذیر در مدرسه عادی خودداری کنید.
۳٫در صورت پذیرش دانشآموز آموزشپذیر فضا و بستر آموزشی را برای رشد و بالندگی دانشآموز مهیا سازید تا دانشآموز آموزشدیده و پیشرفت عملی و علمی داشته باشد، بجای نمره قبولی .
۴٫به زبان ساده آموزش داده شود.
۵٫تمرین و تکرار زیاد لازم است.
۶٫عدم ارفاق نمره جهت کسب قبولی
۷٫تدابیری اتخاذ شود که دانشآموز دیرآموز در صورت گذراندن مراتب علمی آموزشی مربوطه به کلاس بالاتر برود.
* باید درنظر داشت که دانشآموزان دیرآموز به سنی میرسند که نقطه ضعفهای خود را شناسایی کرده و پوشش میدهند برای رسیدن به آن روز بهتر است کمک کنیم.
پیشنهاداتی به اداره آموزش و پرورش منطقه مراغه در مورد دانشآموزان دیرآموز و آموزش پذیر :
۱٫اطلاع رسانی به مدیران و معلمان در مورد شناخت دانشآموز دیرآموز
۲٫اطلاعرسانی در مورد آموزش به دانشآموزان دیرآموز
۳٫اطلاع رسانی در مورد برقراری ارتباط با دانشآموزان دیرآموز
۴٫برپایی دورههای آموزشی و بازآموزی برای موارد (۱ و ۲ و ۳)
۵٫نظارت و سنجش یادگیری دانشآموزان دیرآموز توسط فرد یا افرادی خارج از مدرسه
۶٫جلوگیری از ارفاق نمره و قبولی
۷٫جلوگیری از ثبتنام دانشآموز آموزشپذیر در مدارس عادی
۸٫حدالامکان جلوگیری از ارجاع دانشآموز دیرآموز به آموزشگاه استثنایی بعنوان عقبمانده تحصیلی .(معمولآ این روند طی چند سال انجام میشود)
۹٫پیگیری دانشآموزانی که برای تست تخصصی در تابستان و یا اسفندماه مراجعه نمیکنند.
۱۰٫ پیگیری دانشآموزان آموزشپذیر که به آموزشگاه استثنایی مراجعه نمیکنند.
۱۱٫ اقدام به تشکیل ستاد و یا گروهی که اموری از قبیل موارد ۴ تا ۱۱ را پیگیری و بررسی کنند.
۱۲٫ برگزاری نشستهای علمی و آموزشی متشکل از معلمین عادی و استثنایی
۱۳٫ وسعت بخشیدن به دامنه آموزش کودکان دیرآموز ، بعنوان مثال آموزش در تابستان
روش های کمک به کــودکان دیـــــرآمــــوز
۱- خانواده ها به طــور موثــر با معلم همکاری کــرده و معلم از این همکاری استقبال کند.
۲- این کودکان در کلاسهایی قــرار بگیرند که دارای دانش آموزان کمتــری باشد.
۳- معلم به آموزش انفرادی بپردازدو بتدریج کودک را درگیرفعالیتهای گروهی و تدریس جمعی نماید.
۴- پیشرفت این کودکان به صورت هفتگی ثبت و در صورت نیاز از وجود یک مشاور کمک گرفته شود.
۵- فعالیتهـــای یادگیـــــری به صـــورت گام به گام و از ساده به مشکـــل و با حجم کمتـــــری انجام شود.
۶- تدریس با تکـــــرار بیشتــری همــــــراه باشد و از بیان لفظــــــی خود دانش آموز استفاده شود.
۷- در مورد پاسخهای درست و نادرست بازخورد فــوری و همــراه با توجه، تحسین، تشویق و البته در صورت لــزوم از تنبیه خفیف استفاده شود.
۸- به کــودکان کمک شود که هـــرچه زودتـــر به مرحله عملیات عینــی بــرسند.
۹- بـر روی پیشرفت تــوجه و رشد مهارتهای کلامــی کودکان کار شود.
۱۰- مهارت آمـوزی مورد توجه قرار بگیرد. از آنجایی که تقریباً ۱۳% دانش آموزان مدارس عادی دیرآموز هستند، رسیدن به اهداف فوق نیازمند آن است که یک دوره آموزشــی برای معلمان دوره ابتدایی در نظر گرفته شود و یک کمیته تخصصی بر عملکرد مدارس نظارت داشته باشد.
۱۱- اگــر کودکان دیرآموز در همان کلاسهای اول و دوم آموزش مناسب ببینند و درگیــر فعالیتهایی شوند که به طور نظامدار جذب سیستم ادراکی آنها شود و مهارت کلامــی آنها را رشد دهد، هم نمرات کلاســی و هم رشد هوشــی آنها پیشرفت می کند و به حد دانش آموزان عادی می رسد.
ادامه مطلب + دانلود...