جستجو در تک بوک با گوگل!

بازدید
دانلود کتاب هزار آرزو
کتاب شعر هزار آرزو شامل اشعار و دلنوشته به انضمام یک خاطره واقعی .
در مقدمه ای از این کتاب می خوانیم :
بازدید
سیمین بهبهانی از جمله غزل سرایان نوگرایی بود که ضمن تاثیرپذیری از جریانات شعر معاصر ، ادبیات سنتی را مایه بخش ادبیات مدرن می دانست و معتقد بود ” شعر سنتی درختی کهن است و شعر نو ، نهالی جوان که از هسته ی درخت کهن می روید . همان است و همان نیست ، قطع رابطه با زبان دیروز ، ناممکن است ، اما تغییر و هنجارآفرینی و بدعت گذاری در آن ناگزیر .”
از دیدگاه بهبهانی ، نباید کتاب های کهن ، ملاک شیوه ی اندیشه و احساس و بینش قرار گیرد . منبع الهام شاعران باید طبیعت امروزین ، جامعه ی امروزین ، نیازهای جهان امروزین و طرز سخن گفتن امروزین باشد . بهبهانی اگر چه راهی جدای از طریقه ی نیما را پیش می گیرد ، اما کاملا به عظمت تفکر و نوآوری هایش واقف است . او نگرش نیما را نسبت به جهان ادبی ، خارج از کتاب و دیوان های شعری می داند و می گوید : تا قبل از نیما اکثر شاعران ، طبیعت را از روی دیوان شاعران و از دید گذشتگان خود تقلید و در شعر خود نقل می کردند . اما بهبهانی از جمله شاعرانی ست که در دوره ی معاصر با تاثیر پذیری از دنیای امروز و شعر آزاد معاصر ، توانسته است انواع نوگرایی را در قالب غزل تجربه کند …… اینک کتاب ۱۷۰ قطعه شعر از سیمین بهبهانی پیش روی شماست .
بازدید
محمود کیانوش که داشتنِ شناختی از شعر کلاسیک فارسی را از حیث رسیدن به قدرتها و ظرافتهای زبانی و بیانی پشتوانه ای برای موفقیت در زبان و بیان در شعر نو می داند، معتقد است که «رباعی» یگانه قالب از قالبهای شعر کهن فارسی است که از همان زمان سروده شدنِ نخستین رباعیِ «اصیل» تا به امروز هرگز «کهنه» نشده است. مضمون در قالب رباعی، چه گویندۀ آن «فرّخی سیستانی» باشد در عصر «سلطان محمود غزنوی»، و مثلاً گفته باشد: «یا ما سر خصم را بکوبیم به سنگ/ یا او سر ما به دار سازد آونگ/ القصّه در این زمانۀ پُر نیرنگ/ یک کشته به نام به که صد زنده به ننگ!» و چه «فرّخی یزدی» باشد در عصر «رضا شاه پهلوی»، و بگوید: «دل خسته زِ آزارِ دل آزاران است/ جان رنجه زِ بیداد ستمکاران است/ تنبیه و مجازاتِ خـیانتکاران/ در جامعه پاداش نکوکاران است!»، در حیطۀ منطقِ معناییِ خود کامل است. صغری و کُبرایی دارد و نتیجه ای. تصویری است شعری از کشف معنایی در زندگی فردی یا اجتماعی انسان.
قالب چهار مصراعی رباعی، چه در مورد شاعر ده قرن پیش، چه در مورد شاعر امروز، مضمونی را که اصالت، وحدت، عمق، زیبایی، و کمال معنایی نداشته باشد، به خود راه نمی دهد. بسیارند شاعران بزرگ کلاسیکی که رباعی «بسیار» ساخته اند و در مجموعۀ رباعیاتشان، اگر با معنی شناسی و سخن سنجی نگاه کنیم، رباعی درست و اصیل بسیار «کم» خواهیم یافت. مثلاً «مولوی بلخی» نزدیک به دو هزار رباعی دارد که شاید هیچیک از آنها به اندازۀ یکی از رباعیهای «عمر خیّام» در ذهن فارسی زبانان روشن و بیدار نمانده باشد. اگر کسی از مولوی یک رباعی به یاد بیاورد، مثلاً این رباعی نخواهد بود:
تا از تو جدا شده است آغوش مرا
از گریه کسی ندیده خاموش مرا؛
در جان و دل و دیده فراموش نهای،
از بهر خدا مکن فراموش مرا!
زیرا که مضمون آن می تواند در بیتی از یک غزل عاشقانه بیاید و چیزی جز بیان آرزو و حسرت دیدار معشوق نباشد. امّا کمتر کسی است که رباعیهای مولوی را خوانده باشد و شور و شکوه این رباعی او را به خاطر نداشته باشد:
زاهد بودم، ترانه گویم کردی،
سر فتنۀ بزم و باده جویم کردی،
سجّاده نشین باوقارم دیدی،
بازیچۀ کودکان کویم کردی
کتاب با نگاهی دیگر را تقدیم شعردوستان می کنیم .