بازدید
بهار شیراز مست کننده است. در هوا سکر و مستی خاصی پاشیدهاند. تنفس چنین هوایی حالت نیم مستی به آدم میبخشد، به نحوی که جام دل لبریز از عشق و آرزو میشود و کارهای مثبت فراموش میگردد. بچهها دلشان میخواهد به صحرا بروند و در ساقهی سبز گندم و جو نی بزنند. جوانان سراغ عشقشان میروند و پیران هوس جوانی دارند. در این فصل و در این شهر صحبت از کار کردن حرف مفت است…. (از متن کتاب)
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
دو روز به نوروز باقی بود ، تقریبا همه چیز برای سفر نوروزی آماده شده بود . این چند روز آخر ، کار خیلی سنگین بود ، بسیار خسته بودم و برای تعطیلات روزشماری می کردم . اینجا حال و هوای نوروزی حاکم نبود . بوی بهار حس نمی شد . یاد حاجی فیروز و مبارک می افتادم که یک ماه قبل عید می آمدند در خیابان و با رقص بامزه ، وعده عید می دادند .
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
قسمتی از کتاب:
نه سرهنگ، اشتباه نکن! این احوال پرسی نشانه ی صمیمیت نیست. نه! ما با هم صمیمی نیستیم و نمی توانیم باشیم. همین اول بگویم که من از تو نفرت دارم، نفرتی بسیار زیاد. کم پیش می آید که آدم از کسی که نمی شناسدش، این قدر متنفر باشد. بله، من واقعاً حالت را پرسیدم. هر کس نداند، تو یکی می دانی من برای چه پرسیدم. اسمش را بدجنسی بگذار، ولی من وقتی بعضی از صحنه های قسمت پایانی آن وقایع را در ذهن مرور می کنم، لذت می برم.
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
«پایت را از روی سینه ام بر دار! درد به سینه ام پیچیده است. قفسه سینه ام می ترکد و استخوان هایش خرد می شود. طاقتم دیگر تمام است. پایت را از روی سینه ام بردار! آن روز ها را فراموش کن که تفنگت بودم، چماق دستت بودم، سنگت بودم. گفتی بزن،زدم.گفتی بکش کشتم. گفتی زنده به گورش کن، کردم. گفتی خفه اش کن کردم. گفتی نجاتش بده دادم.گفتی تاراجش کن،کردم.» کتاب گرگ های دوندر روایتی است تلخ با زبان شیرین نوشته احمد ضیا سیامک هروی نویسنده و شاعر افغان.
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
سخن مولف :
روزگاری است رسانده ایم : روز را به شب ، خوشی را به تب ، جان را به لب . جند صباحی است درمانده ایم ، از زنده بودن و زندگی ، از اطاعت و بندگی ، از لیاقت و برازندگی . ایامی است پرشده ، گوشمان از سخن و حرف ، چوب خطمان از ظرفیت و ظرف ، دلمان از باران و برف . یک عمر است ….. کتاب روایتی از فرجام اثر سید ابوالفضل طاهری می باشد و در ایالات متحده آمریکا نیز منتشر شده است . این کتاب رمان را نویسنده محترم آن به منظور انتشار رایگان در پایگاه اینترنتی takbook تقدیم نموده اند .
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
کتاب خط چهارم شامل ۱۴ داستان با عناوینی چون «شب طولانی»، «عطر چوب»، «شهر خاکستری»، «پرتره»، «ازدواج مصلحتی»، «موج سوم» و «عملیات مروارید» و …. است.
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
اسماعیل زرعی در «کمی از کابوسهای من» چینشِ داستانها را بهگونهای ترتیب داد که هر خوانندهای با هر نوع ذوق و سلیقه و هر مقدار معلوماتِ ادبی، دستکم از یک یا دو داستانِ این کتاب لذت ببرد. به همین خاطر او از بین سالهای ۱۳۶۹ تا ۱۳۸۴ منتخبی از قصههایی را فراهم کرد که از لحاظِ ساختاری برخی پیچیده و دیریاب و تعدادی ساده و قابل فهم برای همه است. در واقع، او «کمی از کابوسهای من» را تبدیل به نمایشگاهی از انواع سبکهای ادبی کرد که میتوان در آن نمونههای متعددی از داستانهای سوررئال، جریان سیالِ ذهن، رئالیسم و گونههای متنوعِ آن را در کنار یکدیگر دید.
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
کتاب جادوی آویژگی یک رمان عاشقانه و نوشته مهدی زارع میباشد. نویسنده سعی کرده تمامی شخصیت ها و فضا سازی ها برای خواننده قابل درک باشد و از جملات ساده و روان استفاده کند. آویژه در لغت به معنی خالص و پاگیزه است. فصل اول کتاب : پیش درآمدی بر شخصیت ها
امروز تولد ۲۵ سالگیم بود ، همه اعضای خانواده دور هم جمع شده بودند و برای تدارک شام تلاش می کردند . هنوز برادرم از سر کار برنگشته بود . حامد که دو سال از من کوچکتره یک شرکت جمع و جور در زمینه واردات قطعات کامپیوتر داره . به موبایلش زنگ زدم طبق معمول خاموش بود . تو دفترچه تلفن شماره محسن صمیمی ترین دوستش رو پیدا کردم ، حامد و محسن از دوستان دوران مدرسه هم هستند و چند سالی میشه که علاوه بر دوام دوستی با هم همکارند …..
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
قسمتی از کتاب داستان :
مادر در حالیکه آرام صورتش را بر صورت نوزاد کوچک می گذاشت ، گفت : ماریا در همین هنگام زنگ در به صدا درآمد . مادر، ماریا را روی تخت گذاشت و به طرف در رفت . ناگاه حشره ای که مدتی بود بالای سر ماریا می چرخید ، روی لپ نرم و نازکش نشست . ماریا به خواهرش چشم دوخت و با نگاهش از او کمک خواست . اما ایزابل مقابلش نشست و به او خیره شد ……. کتاب من کافر نیستم داستان زندگی ماریا دختری آمریکایی ست که با تولد معجزه آسای او سرنوشت خانواده اش را تغییر می دهد .
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
همیشه آدم سر به زیر بودم همیشه و همه جا ولی نمی دونم اون روز چرا دلم یه جوری شد توی سالن دانشکده راه می رفتم و از پله ها بالا رفتم و سرمو بالا اوردم و اونو دیدم اون دختری که همیشه تصویر از اون رو به عنوان عشق ارزو هام توی ذهنم ترسیم می کردم. اون روز اون تصویر به واقعیت تبدیل شد دیگه نفهمیدم چی شد جز اینکه دیدم همهی زندگیمو ول کردم و دنبال اون دختر راه افتآدم. اسمش ژینو بود، ژینو سالمی حتی حالا هم با بردن اسمش قند تو دلم آ ب می شه وقتی واسه بار اول بهش پیشنهاد دآدم قبل از اینکه حرفام تموم بشه بهم جواب رد داد دختر لج بازی بود، لج باز و یک دنده بعد از اون روز هر وقت تونستم و با هر بهونه ای سر راهش سبز شدم ولی جواب اون همون جواب بار اول بود” نه “! دیگه همه از قضیهی ما خبر دار شدن و هر جا ما رو می دیدن می دونستن چه خبره و بازم حدس می زدن جوابش بهم چیه. واسه خودمونم عادت شده بود هر وقت منو می دید یه لبخندی می زد و می فهمید باید بازم بیاد بشینه پای میز محاکمه!
اون روز هم خبر داشتم که کلاس داره و عمدا” با سعید رفتیم دانشکده و بازم سر راهش سبز شدیم وقتی منو دید لبخندی زد و فهمید که بازم محاکمه ای در کاره که چرا جوابش نه هست. صبح ۴ شنبه بود و اخرین روز درسی، خودم تا ساعت ۲ کلاس نداشتم ولی ژینو صبح یه کلاس داشت. سالن دانشکده خلوت خلوت بود اکثر دانشجو ها کلاس نداشت یا اگرم داشتن رفته بودن سر کلاس هاشون بودن. جز چند مستخدمی که در حال تمیز کاری بودن کسی اونجا نبود اونا هم کار خودشونو می کردن و زیاد سر و صدا نمی کردن ………. کتاب رمان دو راهی قصه عشق لیلی و مجنونی است در دانشگاه که پر از حوادث تلخ و شیرین است .
ادامه مطلب + دانلود...