جستجو در تک بوک با گوگل!

بازدید
نویسنده : اریک فروم
مترجم : فولادوند – عزتالله
محل نشر : تهران
تاریخ نشر : ۱۳۸۳/۰۴/۲۹
رده دیویی : ۹۰۹.۸۲۵
قطع : رقعی
جلد : شومیز
تعداد صفحه : ۳۴۴
نوع اثر : ترجمه
زبان کتاب : فارسی
شماره کنگره : D۸۴۳/ف۴آ۹
نوبت چاپ : ۵
تیراژ : ۱۱۰۰
شابک : ۹۶۴-۶۰۲۶-۶۷-۲
بازدید
نویسنده : اریک فروم
مترجم : فولادوند – عزتالله
محل نشر : تهران
تاریخ نشر : ۱۳۷۸/۰۶/۳۰
رده دیویی : ۹۰۹.۸۲۵
قطع : رقعی
جلد : شومیز
تعداد صفحه : ۳۴۴
نوع اثر : ترجمه
زبان کتاب : فارسی
نوبت چاپ : ۴
تیراژ : ۲۲۰۰
شابک : ۹۶۴-۶۰۲۶-۶۷-۲
اثر حاضر, در فضایی مربوط به زمان جنگ سرد و تقابل شرق و غرب نگارش یافته است که طی آن نگارنده سیاست جهانی ناشی از این تقابل را به نقد کشیده است . دغدغهها و عمدهترین مسائل مورد بحث نویسنده در این کتاب که در سال ۶۱ـ ۱۹۶۰م تالیف شده چهار مقوله را در برمیگیرد .مسخ سوسیالیسم, لگام گسیختگی سرمایهداری, آینده جهان سوم و مسابقه تسلیحاتی .مباحث کتاب عبارتاند از : ((برخی مقدمات کلی :دگرگونی مبتنی بر دوراندیشی و دگرگونی فاجعهآمیز, سرچشمههای تاریخی بحران کنونی و دورنمای آینده, تفکر سیاسی سالم و بیمارانه)) ; ((ماهیت نظام شوروی)) ;((آیا هدف اتحاد شوروی سلطه جهانی است)) ;((معنا و کارکرد ایدئولوژی کمونیست)) ;((مسئله آلمان)) ;((مسئله چین)) ;((پیشنهادهایی برای صلح)) .کتاب با((نتیجهگیری)) مولف و((پینوشت)) مترجم به پایان میرسد .
بازدید
رمان راز الن به انگلیسی (ellens secret) نوشته شده توسط جین بوکر رمانی است که شرح وقایع ان در زمان جنگ جهانی دوم در کشور انگلستان اتفاق میافتد داستان دختر بچهای است که از درس ریاضی به دلیل اینکه نمیتوانست مسائلش را حل کند متنفر ولی در عوض از درسهایی مانند انگلیسی و تاریخ به شدت خوشش میآید.
او که پدرش به دلیل اینکه سنش از سن اعزام به جبهه بیشتر بوده به جنگ اعزام نشده ولی راننده کامیون است و به نحوی در جنگ خدمت میکند به دلیل بمباران هواپیماهای المانی در نیوکاسل مجروح شده و نتوانسته به خانه بیاید به شدت از جنگ بیزار شده و همچنین دیگر حالات جنگ در این تنفر بی تاثیر نبودهاند و خواهان تمام شدن هرچه سریعتر این جنگ است.
در همان روزهای که پدرش در بمباران زخمی شده و مادرش او را به دست یکی از همسایههایشان سپرده تا برای مراقبت از شوهرش به نیوکاسل برود با داستانی عجیب و جالب با کمک خلبانی که نیوکاسل را بمباران و پدرش را زخمی کرده بود در یک اتاق حبس میشود و در ان لحظاتی که برای او از ترس قرنها گذشت پی میبرد که آلمانها هم مثل او خانواده دارند و عاشق دیدن دوبارهٔ انها هستند و میفهمد که انها فقط از دستورهای مقامات کشورشان اطاعت میکنند و در اصل هیچ دشمنی با یکدیگر ندارند.
بخشی از کتاب:
وقتی الن خانه اوبران ها را ترک میکرد و به سمت آپارتمان خانم دایموند به راه افتاد با خود گفت : نمی توانم حرف های اقای اوبراین را باور کنم وقتی داشت صحبت میکرد اصلا به من نگاهی هم نمی کرد دائما هم قدم میزد چه کار می توانم بکنم؟ خانم دامیوند هنوز برنگشته بود و اتاق هم سرد بود آتش خاموش شده بود و خانم دایموند تاکید کرده بود که اتش را روشن نگه دارد سطل زغال تقریبا خالی بود الن چند تکه ذغال باقی مانده را در داخل بخاری دیواری انداخت و وقتی ذغال اتش گرفتند نفس راحتی کشید و با خود فکر کرد : بهتر است کمی ذغال بیاورم و بعد با سطلی در دست از خانه خارج شد.