جستجو در تک بوک با گوگل!

بازدید
عبودیت مطلقه پیامبر/
عبودیت مطلقه پیامبر در کلمات امام رحمه الله با رویکردهای متعددی بازگو شده است. در این جا به تبیین دو نکته در این باب بسنده می کنیم:
الف) در روایتی از پیامبر(ص) وسلم نقل شده است که فرمود: «لی مع اللّه وقتٌ لا یسعه ملک مقرّب ولا نبی مرسلٌ». یکی از مشایخ بزرگوار ما ضمن درس می فرمود: عبارت «لا نبی مرسل» نکره در سیاق نفی است و عمومیت و شمول را می رساند؛ از این رو حدیث مذکور حتی خود وجود مقدس پیامبر را نیز شامل می شود، یعنی حضرت در آن حالت اُنس مطلق به مرتبه ای از فنای فی اللّه می رسیده است که حتی خودش به عنوان «محمد بن عبداللّه » نیز در آن خلوت حضور نداشته است. همان طور که وقتی قطره ای وارد اقیانوس بیکران می شود از آن قطره به عنوان یک موجود متعیّن خاص دیگر خبری نیست، انسان کامل نیز در پی اُنس با خلوتگاه دوست مثل آن قطره چنان در بحر بیکران هستی مطلق محو و فانی می شود که چیزی از تعیّن وجودی او و لوازم آن نمی ماند. در مقام بیان چنین حالتی گفته اند:
بازدید
در این کاوش سعی بر آن بوده است تا اتفاقات و احوالات حضرت رسول اکرم (ص) از منظر عدم ایمان آوردن مردم به آن پیامبر نور و رحمت و رمز صبوری آن بزرگوار در برخورد با ناباوران – از متن قرآن کریم ترجمه استاد مرحوم فولادوند – استخراج و در پیش روی اذهان حقیقت جو گسترده شود.
بخشی از مقدمه کتاب ….. خدایا آخرین فرستاده بر حقت هجرت کرد تا دین تو را عزیز گرداند تا آنچه که درباره دشمنان در سر داشت ، جامه عمل بپوشاند ، و آنچه که برای دوستان و مومنان می اندیشید ، تحقق بیابد . پس به آهنگ جنگ بر آنان بتاخت ، تا آنجا که در درون سرزمینشان با آنان درگیر شد ، و در میان خانه هایشان بر آنان هجوم برد ، تا این که فرمان تو آشکار گشت و کلمه ات ( نیست خدایی جز الله ) برتری یافت و برافراشته شد ، هر چند مشرکان را ناخوش آمد ….. حق تکثیر: جهت انتشار رایگان به مناسبت میلاد با سعادت حضرت رسول اکرم . کتاب آخرین فرستاده را تقدیم علاقمندان می کنیم .
بازدید
بازدید
مقدمه ای بر کتاب سیره نبوی
خلاصه ای که از نیمی از کتاب سیره نبوی منطق عملی به نظر شما می رسد بنابه فرمایش و راهنمائی استاد ارجمند جناب آقای واثقی تهیه و تنظیم گردیده که امید است مورد قبول آن استاد عزیز و خوانندگان گرامی قرار گیرد . این کتاب نوشته آقای مصطفی دلشاد تهرانی و چندمین اصل از مدیریت سیره نبوی است که در اینجا شش اصل اول آن به طور خلاصه از نظر گرامی شما می گذرد .
در سیره نبوی ( منطق عملی ) به بخشی از سیره مدیریتی نبوی و اصول ۶ گانه آن به طور خلاصه اشاره خواهد شد ، که قسمتی از اصول کلی سیره مدیریتی انبیاء است .
امید آن که مورد توجه خوانندگان و استاد ارجمند قرار گیرد .
۱ ـ اصل اصلاح رابطه خود با خدا
۲ ـ اصل رحمت و محبت
۳ ـ اصل شرح صدر
۴ ـ اصل رعایت اهلیت
۵ ـ اصل تبعیت و اطاعت
۶ ـ اصل تفویض اختیار و مسئولیت خواهی
اول
اصل اصلاح رابطه خود و خدا
بهترین مدیریت ها مدیریت بر قلب است و این میسر نیست مگر رابطه بین انسان و خدا اصلاح شود . همه پیامبران الهی ابتدا به اصلاح رابطه خود با خدا پرداختند و در سایه این رابطه به اداره و راهنمائی مردم پرداختند و این توان به میزان قرب الهی و بندگی حق بستگی دارد ، زیرا رابطه ای از حق به سوی خلق است .
انسان هر چقدر به مراتب بندگی بالاتری دست یابد در مراتب اتصاف و اقتدار الهی بالا می رود و در مقابل حق ذلت بندگی و در مقابل مخلوق عزت بیشتری پیدا می کند و این است راز بین ( عبودیت و ربوبیت )
معنای عبد و عبودیت :
این است که انسان تسلیم محض خداوند و خواستار رضایت و اطاعت مطلق حق باشد و اطاعت توام با خضوع و خشوع حق را بپذیرد و بخواست او گردن نهد و عبد خدا باشه و در برابر او برای خود ارزشی قائل نباشد . از او فاصله نگیرد و پیوسته همراه و ملازم خدا باشد و با بندگی حق و قبول ذلت عبودیت به عزت ربوبیت برسد .
معنای رب و ربوبیت :
رب به معنای امری را به میل خود تغییر دادن ، مالک ، خالق ، صاحب و سرور و به طور کلی اصلاح کننده هر چیزی تعبیر می شود .
بعضی معتقدند که رب به معنی تربیت و پرورش است و اگر انسان با دخول در عبودیت حق و خضوع و فنا در مقابل او حاکم بر نفس و وجود خویش گشته و نسبت به دایره وجود خود مدیریتی لایق پیدا نموده و رب خود می گردد و به ربوبیتی فراگیر دست پیدا می کند .
امیرالمومنین می فرماید :
« هرکس فرمان پروردگار خود را برد مالک امور شود .»
آدمی به سبب اطاعت و عبادت حق به توانائیهای شگفت انگیزی دست می یابد و نزد خداوند تقرب و محبوبیت پیدا می کند ، استعدادهای ملکوتی اش شکوفا می شود .
انبیای عظام و اولیای الهی با سیر عبودیت کسب ربوبیت کرده و رسول اکرم در سیر بندگی حق به بالاترین مرتبه رسید و در کسب ربوبیت به والاترین درجه دست یافت .
در این راستا پیامبر ما فقط خدا را بر همه امور ناظر و حاضر می دانست و بر او توکل می جست و آن وجود عزیز چون رابطه اش را با پروردگار اصلاح کرده بود .
خداوند رابطه اش را با بندگان اصلاح فرمود و این انس با حق موجب ظهور صفات الهی مانند عزت و قدرت در عین رحمت و محبت گردید . پیامبر درعین ملایمت و خوشروئی از قوت و هیبتی شگفت در اداره امور برخوردار بود .
امام حسین در مورد جدش می فرماید :
« رسول خدا پیوسته خوشرو ، خوشخوی و نرم بود . خشن ، درشتخو و سبکسر و فحاش و عیب جو نبود . کسی را زیاد مدح نمی کرد . هنگام سخت گفتن چنان حاضران را به خود جذب می کرد که از احدی صدا بر نمی خواست و چون ساکت می شد آنان سخن می گفتند در حضور آن حضرت در باره مطلبی نزاع نمی کردند .»
پس معلوم می شود که آن حضرت بر قلب مردم حکومت می کرد ، بدون آنکه شیوه های استبدادی را به کار گیرد . تواضعش با بندگان خدا از همه کس بیشتر بود . در مجالس پایین می نشست و کراهت داشت که اصحاب به پای او برای احترام به پا خیزند و می فرمود : من بنده ای هستم مانند دیگران . در سیره آن سرور است که با اهل خانه خود در کار خانه شرکت می فرمود . جامعه و کفش خود را می دوخت ، با فقرا و مساکین هم غذا می شد و با تقوا بود .
پیامبر عزیز می فرمود :
« هرکس که دوست دارد با عزت ترین مردم باشد تقوای الهی را پیشه کند . »
پیامبر هرگز بر جذب دیگران به ریا و ظاهر سازی ، فریب ، دروغ و تطمیع و تحمیق متوسل نشد و هرگاه خشونت و تندی نشان می داد برای حفظ حق بود و در مناسبات خود با دیگران خودبینی و خود خواهی نداشت ، بسیار خدا ترس بود .
و عزت حقیقی در اداره امور را از خوف الهی ناشی می دانست نه از ظواهر چشم پرکن و یا مناسبات مستبدانه .
تاکید بر اصلاح رابطه خود و خدا :
همواره مورد نظر پیامبر اکرم بود و پیروان و یاران خود را برای انجام دادن هر کاری به اصلاح رابطه شان با خدا می خواند . رسول اکرم در نامه ای به یکی از فرمانداران یمن چنین فرمود : « و تو را سفارش می کنم به تقوای الهی ، صداقت در گفتار ، وفای به عهد ، ادای امانت ، ترک خیانت ، نرمی گفتار ، پیشی گرفتن در سلام ، حفظ حقوق همسایه ، مرحمت به یتیمان ، خوب انجام دادن کار ، کوتاه کردن آرزو ، توجه و علاقه به آخرت ، ترس از حساب آخرت ، تدبر در قرآن ،فرو خوردن خشم و ملایمت و رحمت با مردم »
پیامبر کار گزارانش را با این جهت گیری ها برای اداره امور خلق گسیل می داشت .
امام خمینی رحمت الله علیه نیز سالها پیش در درسهای خود در نجف اشرف این حقیقت را چنین یاد آور شده اند .
« بکوشید پیش از آن که وارد جامعه گردید خود را اصلاح کنید و مهذب سازید … آن روز که اجتماع به شما روی آورد دیگر نمی توانید خود را اصلاح نمائید . خدا نکند انسان پیش از آنکه خود رابسازد جامعه به او روی آورد و در میان مردم نفوذ و شخصیتی پیدا کند که خود را می بازد و گم می کند »
پس برای مدیریت بر قلبها ابتدا باید به اصلاح رابطه خود با خداوند اقدام کنیم و از او یاری جوئیم . باشد که حق یار و یا مدد کارمان شود .
دوم
اصل رحمت و محبت
پیامبر گرامی به سبب عنایت خاص خداوندی از خلق و خوی ویژه ای برخوردار بود ازجمه محبت ، مدارا و ملایمت و رحمت او در اداره امور بیش از همه او را در کارها موفق و بر قلوب خلق مسلط می نمود .
خدای متعال فرستاده اش را با این وصف توصیف می کند :
« به لطف الهی برایشان نرم دل شدی که اگر تند خوی ، سخت دل بودی از پیرامونت پراکنده می گشتند . پس از آنان درگذر و برایشان آموزش بخواه و در کار با آنان مشورت کن »
خوی ملایم و محبت آمیز پیامبر موجب شده بود که سخت ترین کارها آسان شود و قلبها را جذب کرده و الفت بخشد و جانهای گریزان را گرد هم آورد زیرا رحمت و محبت در اداره امور اعجاز می کند .
بازدید
بازدید
بازدید
شانزده جلد کتاب کامل تاریخ طبری در ۷۰۱۹ صفحه
تاریخ الرسل و الملوک یا تاریخ الامم والملوک معروف به تاریخ طبری کتابی است نوشتهٔ محمد بن جریر طبری. طبری این کتاب را پس از پایان تفسیر قرآنش تألیف نمود. این کتاب، تاریخ را از زمان خلقت شروع کرده و سپس به نقل داستان پیامبران و پادشاهان قدیمی میپردازد. در بخش بعدی کتاب طبری به نقل تاریخ پادشاهان ساسانی میپردازد، و از آنجا به نقل زندگی پیامبر اسلام، محمد میپردازد. در این کتاب وقایع پس از شروع تاریخ اسلامی (مقارن با هجرت به مدینه) به ترتیب سال تنظیم شده و تا سال ۲۹۳ هجری شمسی را در بر میگیرد. تاریخ طبری دارای ۱۶ جلد و مرجع عمده تاریخ ایران تا اول سده چهارم هجری است، همچنین این کتاب مأخذ عمده تمام کسانی واقع شدهاست که بعد از طبری به تألیف تاریخ اسلام اهتمام ورزیدهاند جلد شانزدم تالیف طبری نیست و ادامه تاریخ طبری میباشد. روایات طبری در باره تاریخ ساسانی بسیار مفصّلتر از دوره های قبل و به نحو بارزی متضمن مطالب تاریخی است ، گرچه مطالب غیرواقعی و داستانی نیز دارد. طبری در این قسمت نیز منابع خود را ذکر نمی کند، جز در مواردی که از راویان مسلمان نقل قول می کند. روایات طبری در ترتیب و کلیات وقایع با منابع دیگر مطابقت دارد که نشان می دهد مورخان اسلامی در تدوین تاریخ ایران از منابع ایرانی مشترک استفاده کرده اند. تمایز اصلی تاریخ طبری در بخش ساسانی نسبت به دیگر بخشهای کتاب ، تنوع منابع (اعم از ایرانی و غیرایرانی ) و تفصیل مطالب با جزئیات بالنسبه دقیق است ؛ ازینرو بخش ساسانی تاریخ طبری بر تواریخ هم زمان آن برتری دارد. بعلاوه طبری از نقل مطالبی که منشأ شعوبی و رنگ حماسی دارند احتراز کرده است ، از جمله حکایاتی را که برخی تواریخ راجع به دربار و زندگی خصوصی پادشاهان ، مثلاً خسرو پرویز، آورده اند، نیاورده است . طبری در تاریخ یمن و داستان تُبَّع و داستان فتح قلعه الحَضْر / هَتْرَه در عهد اردشیر بابکان و نیز توجیهات مذهبی راجع به علایم و آثار زوال حکومت ایران در عهد خسرو پرویز، از روایات متنوع اسلامی بهره بسیار برده ، اما در باره آخرین شاهان ساسانی مقارن فتوح مسلمانان ، این کار را نکرده است ؛ به احتمال بسیار به این سبب که روایات فتوح از مآخذ گوناگون گرفته شده و ازینرو در موارد متعدد دیدگاهها و تمایلات متضاد جمع شده است . تاریخ طبری را ابوعلی بلعمی به فارسی ترجمه و تلخیص کردهاست و چون از خود مطالب دیگری افزوده است و تغییرات دیگری نیز داده است، کتاب او نسبتاً تألیفی نو به حساب میآید و به نام خود او تاریخ بلعمی نامیده شده است.
در بخش زیر تعداد صفحات کتاب کامل تاریخی تاریخ طبری که کلا ۷۰۱۹ صفحه میباشد ذکر میشود:
جلد یکم تاریخ طبری ۳۶۸ صفحه
جلد دوم تاریخ طبری ۴۲۹ صفحه
جلد سوم تاریخ طبری ۴۳۹ صفحه
جلد چهارم تاریخ طبری ۴۴۳ صفحه
جلد پنجم تاریخ طبری ۵۱۷ صفحه
جلد ششم تاریخ طبری ۵۲۷ صفحه
جلد هفتم تاریخ طبری ۵۶۷ صفحه
جلد هشتم تاریخ طبری ۴۷۹ صفحه
جلد نهم تاریخ طبری ۴۲۳ صفحه
جلد دهم تاریخ طبری ۴۳۳ صفحه
جلد یازدهم تاریخ طبری ۴۵۴ صفحه
جلد دوازدهم تاریخ طبری ۴۷۵ صفحه
جلد سیزدهم تاریخ طبری ۴۲۷ صفحه
جلد چهاردهم تاریخ طبری ۴۳۴ صفحه
جلد پانزدهم تاریخ طبری ۴۲۲ صفحه
جلد شانزدهم تاریخ طبری ۱۸۲ صفحه