بازدید
دنیای کودک ، دنیایی پر از راز و رمز است . تخیل و خیال پردازی کاراترین ابزار خلاقیت کودکان است که با آن همه ناممکن ها را ممکن ساخته و از آن در جهت رشد همه جانبه خود سود می برند ….. اگر فرزند خردسال دارید کتاب ۸ روش موثر در پرورش خلاقیت کودکان راهنمای خوبی برای شماست .
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
کتاب رازهای خلاقیت – ستایش اندیشه متفاوت مجموعه پستهای وبلاگ یک پزشک در مورد خلاقیت است که در قالب ویژهنامهای در نوروز سال ۹۰ منتشر شده بود.این کتاب از تأثیرگذارترین آگهیهای تاریخ تا دغدغههای افراد خلاق و شکوه و سرخوشی لحظات خلاقیت صحبت میکند. در کتاب خلاقیت – متفاوت فکر کنید از مناظر متفاوت و جدیدی به مبحث خلاقیت پرداخته شده که خواندن آن را جذاب و دلنشین می کند .
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
برای درک و فهم خلاقیت ابتدا باید آن را تعریف کرد. قابل قبول ترین تعریفی که از خلاقیت ارائه شده است عبارت است از « توانایی دیدن چیزها به شیوه های جدی، شکستن مرزها و فراتر رفتن از چارچوب ها، فکر کردن به شیوه ای متفاوت، ابداع چیزهای جدید، استفاده از چیز های نا مربوط و تبدیل آن به شکل های جدید».
برخی دیگر از متخصصان، خلاقیت را بعنوان یک تولید ، فرایند ، یکسری مهارت ها و ویژگی های شخصیتی توصیف می کنند.
خلاقیت به عنوان یک تولید :
ادیسون ( با اختراع برق( و گراهام بل) با اختراع تلفن) هر دو مولد چیزهای جدیدی بودند که جامعه بشریت را منقلب کرد. همینطور پیشرفت های پزشکی ، کارهای هنری، اصول و قوانین علمی نیز از جمله تولیدات خلاق محسوب می شوند.
خلاقیت بعنوان یک فرایند :
طبق این توصیف، خلاقیت فرایندی است که فرد با آن درگیر میشود حتی اگر به تولید چیز خاصی منجر نگردد. همه افراد می توانند عملکرد خلاقی داشته باشند. عملکرد خلاق شامل فکر کردن ، صحبت کردن، بازی ، نوشتن، رقصیدن، آواز خواندن، نواختن موسیقی ، آزمایش و دستکاری کردن ایده ها و اشیا باشد. بنابراین هر فعالیت هنری کودک خردسال می تواند خلاق باشد. خلاقیت کودکان در سال های اولیه زندگی بیشتر مبتنی بر فرایند است. یعنی کودک، یک نقاشی را شروع می کند اما آن را کامل نکرده و رها می کند. این عملکرد یعنی قرار گرفتنی در فرایند خلاقیت حتی اگر منجر به تولید کی اثر نشود.
خلاقیت بعنوان یک مهارت:
گرچه همه کودکان بالقوه خلاق هستند اما این توانایی بدون تمرین خاموش می شود.
خلاقیت برای شکوفایی نیاز به تمرین دارد. بعنوان مثال مهارت در بازی تنیس بدون تمرین, به سرعت از بین می رود. یک بازیکن خوب، دائماً تمرین می کند. بدون تمرین ، توانایی نوشتن ، موسیقی ، آواز ، رقص ، نقاشی و بسیاری دیگر … ممکن است متوقف شود.
▪ خلاقیت به عنوان یکسری ویژگی های شخصیتی: برخی از محققان ویژگی هایی را برای افراد خلاق مطرح می کنند. این ویژگی ها عبارتند از: جسارت ، کنجکاوی ، انعطاف پذیری، استقلاب، درونگرایی، ناهمنوایی، شوخ طبعی گرایش به تجربه کردن و…. .
خلاقیت به عنوان یکسری شرایط محیطی:
منظور از شرایط محیطی، افراد، مکان ها، اشیا، و تجربیات است. کودکان از هیچ قادر به خلق چیزی نیستند. آنها برای ترسیم کردن یا خلق چیزی نیاز به تجربه دارند. بعنوان نمونه، کودکی که فرودگاه یا مرز هوایی را ندیده است به سختی می تواند در بازی ها یا فعالیت دیگرش، فعالیت خلاقانه ای داشته باشد. به همین ترتیب، در بیان خلاقیت، هرچه زمینه تجربیات فرد یا مکان ها، اشیا و سایر افراد بیشتر باشد، عملکرد وی در فعالیت های خلاقانه بیشتر است.
محیط خانه یکی از عوامل مهم در پرورش خلاقیت محسوب می گردد. اگر در محیط خانه دیدگاه خوش بینانه ای نسبت به این موضوع وجود داشته باشد. کودکان بیشتر استعداد های خود را بروز می دهند. تحقیقات نشان داده است که اگر:
والدین به کودکانشان احترام بگذارند،
نسبت به توانایی فرزندشان اعتماد داشته باشند،
به کودکان شان اجازه کشف کردن و تصمیم گیری بدهند،
ارزش های خانواده همیشه بر مبنای صداقت، شایستگی، منطق و موفقیت باشد، به پرورش و رشد خلاق کودکان خود کمک کرده اند.
موانع خلاقیت:
▪ همانطور که محرک های محیطی و عوامل خانوادگی می توانند خلاقیت را افزایش دهد، شرایط منفی هم می تواند آن را محدود کند. ۴ نوع شرایط محیطی که مانع توانایی خلاقیت می شوند عبارتند از:
والدین:
والدین اغلب انتظارات خاصی از کودکان شان دارند، متأسفانه کودکان خلاق ممکن است با این انتظارات هماهنگ نیاشند. کودکان خلاق اغلب اقتدار. محدودیت ها ، منطق و انتظارات والدین را زیر سؤال می برند. این کودکان بصورت متفاوتی عمل و رفتار می کنند. والدین ممکن است این رفتارهای خلاق را نوعی بی ادبی قلمداد کنند یا رفتارهای کودک شان را خیلی عجیب و غریب ، نابالغ، غیر عادی یا شیطانی بداند. بنابراین لازم است والدین اطلاعات کافی و لازم درخصوص ماهیت خلاقیت و فرایند آن داشته باشند.
مدرسه :
معلم ممکن است ارزش کودک خلاق را درک نکند. اغلب کودک خلاق باید در موقعیت مدرسه بر اساس همنوایی کامل عمل کند . کودک یاد میگیرد شب سیاه است و اگر در نقاشی اش از رنگ دیگری غیر از آن استفاده کند مورد تمسخر قرار می گیرد.
اخیراً تأکید بسیاری در این خصوص وجود دارد که در مدارس فرصت بسیار کم و نا محدودی برای فعالیت های خلاق کودکان در نظر گرفته می شود. همچنین برخی از کودکان در کلاس های درسی غیر خلاق زندان می شوند و به آنها گفته می شود« بنشین سرجایت». به همین دلیل یکی از ضروریات نظام آموزشی، توجه به استعداد های خلاق کودکان و پرورش معلمان در خصوص فراهم آوردن فضای مناسب برای پرورش آن استعدادهاست.
نقش های جنسی:
در هر جامعه ای نقش های جنسی خاصی وجود دارد، در اغلب مواقع این نقش ها علاوه بر محاسنش محدودیت هایی برای کودکان فراهم می کند. وقتی ما انتظار داریم کودک پسرمان فعال، مستقل و قوی باشد و برعکس دخترمان منفعل، وابسته و از خود گذشته و فداکار باشد با این شیوه به کودکان مان آسیب می رسانیم اگر نقش های جنسی به این صورت برای کودک دیکته شود، پسرها از رسیدن به فعالیت های آرام خودداری می کنند و دخترها از دستیابی به فعالیت ها و تجربیات فعال و زنده دوری می کنند. در حالی که هر دو نوع تجربه برای فرایندخلاقیت ضروری است.
جامعه، سنت و فرهنگ:
مفاهیم متفاوتی هستند اما هر یک، رفتارها، ارزش ها و نگرش های خاصی را دیکته می کنند، اینها به شکل انتظارات منتقل می شوند. متأسفانه ممکن است کودکان خلاق با یک دستور کار متفاوت عمل کنند. مشکل زمانی بروز می کند که بزرگسال همه پاسخ ها را دارد و از کودک انتظار دارد که در قالب چارچوب ها رفتار کند. مثلاً اغلب گفته می شود : « این شیوه ای است که خانواده من اینطور عمل می کند». بدیهی است که احترام به انتظارات جامعه، سنت ها و فرهنگ از اهمیت بسیاری برخوردار است به شرط آنکه قید و بندهای دست و پا گیر برای افراد بوجود نیاورد.
چگونه خلاقیت کودکان را افزایش دهیم:
١- محیطی مناسب برای انجام کارهای خلاق آنها فراهم نمایید.
٢- امکانات و وسایلی در اختیار آنها قرار دهید تا به کمک آنها خلاقیت ها ی خود را ابراز نمایند.( به عنوان مثال وسایل موسیقی، نقاشی و طراحی و…)
٣- کارهای خلاق کودکان را تشویق کنید و آنها را در معرض نمایش قرار داده و از ارزیابی بیش از حد آنان خودداری کنید.
۴- به عنوان بزرگسال، خود به انجام کارهای خلاق بپردازد و اجازه دهید کودکان شما شاهد کارهای خلاق تان باشند.
۵- به شیو ه های آموزشی در خانواده خود توجه داشته باشید.
۶- برای کارهای خلاق دیگران ارزش قائل شوید.
٧- از تأکید بر تصورات قالبی در خصوص جنسیت کودکان شدیداً خودداری نمایید. ( به عنوان مثال دختر ماشین بازی نمی کند، پسر عروسک بازی نمی کند یا پسر گریه نمی کند). ٨- امکان شرکت در فعالیت ها و کلاسهای ویژه را برای آنان فراهم نمایید.
٩- اگر مشکلات یا گرفتاریهای در خانواده وجود دارد از آن مشکلات به شیوه مثبتی استفاده کنید و با تشویق به کودک خود اجازه ابراز احساسات و اظهار نظر بدهید.
١٠- توجه داشته باشیید که استعداد فقط سهم کوچکی از خلاقیت است و تمرین و نظم بخشیدن به آن از اهمیت بیشتری بر خوردار است.
١- اجازه بدهید کودک خودش باشد حتی اگر رفتارهای عجیب از او سر بزند و سعی کنید در حضور جمع کودک خود را خلاق معرفی نکنید؛ در غیر این صورت اطرافیان انتظارات بیش از حدی از کودک شما خواهند داشت.
١٢- با کودک خود شوخ طبع و مهربان باشید.
فرایند خلاقیت
در رویکردی عمومی، نگاه به خلاقیت، منظری توسعه مدارانه و جهتگیری اثربخش را به همراه دارد. خلاقیت از دیرباز عنصری تماماً ذاتی و نهادینه شده و تقریباً موروثی قلمداد شده ولی آنچه که امروز به عنوان نگرش خلاقانه، طراحی خلاقانه، استعداد خلاق و بیشتر از همه تفکر خلاق موسوم است، پارادایمی فراتر از عنصری با رویکردی درونی است.
در رویکردی عمومی، نگاه به خلاقیت، منظری توسعه مدارانه و جهتگیری اثربخش را به همراه دارد. خلاقیت از دیرباز عنصری تماماً ذاتی و نهادینه شده و تقریباً موروثی قلمداد شده ولی آنچه که امروز به عنوان نگرش خلاقانه، طراحی خلاقانه، استعداد خلاق و بیشتر از همه تفکر خلاق موسوم است، پارادایمی فراتر از عنصری با رویکردی درونی است. نگاه نوین به خلاقیت، آن را آموزش محور و پرورش مدار میداند و تقویت و فعلیت آن را در چارچوب شئون فکری و حوزههای عملی ممکن میشمارد.
تعریف خلاقیت
کارشناسان، خلاقیت را «توانایی نگاه جدید و متفاوت به یک موضوع» (ورتهایمر ۱۹۴۵) فهم بهتر و سازماندهی شده« (کلی و راجرز ۱۹۶۵) »حدس زدن یا منظم کردن فرضیهها (تورنس ۱۹۶۵) »فهم ناخودآگاه و هدایت شونده به سوی بینشهای جدید» «توردوریکاردز ۱۹۸۸
(تولید ایدههای جدید و مفید )آمیلی ۱۹۶۶( تفکر جانبی در برابر تفکر عمودی )ادوارد دوبونو ۱۹۶۶( تفکر واگرا در برابر تفکر همگرا )گیلفورد ۱۹۶۶( معرفی پدیدهها یا روشهای جدید و توانایی خلق کردن با نیروی تخیل )گات لوییس ۲۰۰۰( ارائه رهیافتهای جدید و غیرمعمولی و اثربخش )پاپالیا ۱۹۸۸( و برقرار کردن ارتباطات جدید) استنبرگ و اوهارا ۱۹۹۷) تعریف کردهاند.
در نگاه ما «خلاقیت برایند نیروهای تخیلی و تعقلی فرد است که با استفاده از دانستههای قبلی و کشفیات جدید، قالبهای ذهنی و محدودیتهای فکری او را در هم میشکند و رهیافتهایی نو برای حل مسئله ارائه میدهد».
قوه تعقل و قوه تخیل انسان در دو سوی طیف ذهنی انسان قرار دارد و خلاقیت محصول پرورش متناسب و همگون این دو قوه است و چه بسا رشد ناهمگون یکی از این دو قوه انسان را به دام جمود فکری یا خیالپردازی و مالیخولیایی بیندازد.
خلاقیت بر دو پایه تصورات و تعقلات بنا نهاده شده است که برایند آنها منجر به تولید ایدههای خلاقانه میشود و انسانهای خلاق عموماً کسانی هستند که این دو قوه را به خوبی در وجودشان پرورش داده باشند و از برایند این دو در جهت مقاصد و اهداف خود استفاده کنند.
تصورات مؤثر در خلاقیت
تصورات مؤثر در خلاقیت، عبارتند از:
تصورات مثبت یا حدس زننده: تصوراتی که ما از چیزهای لذتبخش و اتفاقاتی که دوست داریم برایمان بیفتد در ذهن میسازیم. مانند تصورات بصری که به ما امکان میدهد هر تصویر فکری دلخواه را در مغز به وجود آوریم.
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
بازدید
دانشمندان ومحققان علوم مختلف اقتصادی،اجتماعی،روانشناسی ومدیریت که درمورد کارآفرینی مطالعه ونظراتی ارائه کرده اند تعاریف مختلفی ازکارآفرینی مطرح نموده اند که تفاوتهای گاه متناقضی دارند۰تعریفی ازکارآفرینی که تقریباً شامل همۀ تعریفهای ارائه شده ازآنان باشد عبارتست از
«کارآفرینی فرایندی است که فرد کارآفرین باایدههای نو وخلاق وشناسایی فرصتهای جدید وبابسیج منابع،مبادرت به انجام کسب وکارو شرکتهای نو،سازمانهای جدید ونوآورو رشد یابنده نموده که همراه باپذیرش مخاطره وریسک است ومنجر به معرفی محصول ویا خدمت جدیدی به جامعه می گردد۰»
درتعریف فوق به یک سری ازویژگیهای روانی وشخصیتی افراد کارآفرین اشاره شده است مانند:خلاقیت،نوآوری و۰۰۰ ۰
روانشناسان بسیاری به بررسی ویژگیهای کارآفرین پرداخته وهریک به مجموعه ای ازخصوصیات آنان اشاره داشته اند که دراین مطلب سعی برآنست که بارزترین ویژگیهای کارآفرینان که دراکثر نظریات روانشناسان به آنها اشاره شده است،هم درسطح فردی وهم درسطح سازمانی پرداخته شود۰ همچنین راههای تقویت این ویژگیها درافراد بیان شده است۰
ازآن جایی که تأثیرمحیط پیرامو رانمی توان درهیچ یک ازفعالیتهای بشر انکارکرد
درفصل اول بعد از بیان تاریخچه وتعاریف کارآفرینی به عوامل مؤثردرکارآفرینی
همانند نقش دولتها ونقش خانواده نیز اشاره شده است۰درفصلها ی دوم تاهفتم به بررسی ویژگیهای کارآفرینان پرداخته شده است در قسمت «سخن اخر»به یک جمع بندی از مطالب [وهمچنین شامل نتایج گرد آوردنده حول موضوع کارآفرینی وروانشناسی میباشد۰]پرداخته شده است.
فصل اول:
کلیّات
کارهایی که می توانیم یا نمی توانیم بکنیم
وآنچه راکه ممکن است یا غیرممکن می پنداریم
به ندرت ناشی از توانایی واقعی ماست،بلکه بیشتر
از عقایدی که نسبت به خود داریم سرچشمه میگیرد
« آنتونی رابینز»
۱٫ تاریخچه
۲٫ تعاریف ومفهوم کارآفرینی
۳٫ نقش دولت درتوسعه کارآفرینی
۴٫ علل اهمیّت کارآفرینی
۵٫ کارگروهی شروع کارآفرینی
۶٫ کارآفرینی اجتماعی
۷٫ مراحل توسعه کارآفرینی تو سّط خانواده
۸٫ کارآفرینی و ایجاد اشتغال
۹٫ کارآفرینی در اسلام
تاریخچه ی کارآفرینی:
واژه ی کارآفرینی از کلمه ای فرانسوی به معنای متعهد شدن نشأت گرفته است و بنابر تعریف واژه نامه دانشگاهی « وبستر» کارآفرین کسی است که مخاطرههای یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی،اداره و تقبل نماید۰
کارآفرین و کارآفرینی اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرارگرفت واز قرن شانزدهم به نوعی کارآفرینی را در نظریههای اقتصادی خود تشریح کرده اند۰در بین نظریات اقتصاددانان می توان به نظریه توسعه اقتصادی ژوزف شومپیتر (پدر علم کارآفرینی) درسال ۱۹۳۴اشاره کرد۰
نظریات وی مبتنی برآن که کارآفرینان را موتورمحرکه توسعه اقتصادی تلقی وعملکرد آنان راتخریب خلاق می داند مورد توجه بسیاری از محققین قرار گرفته است۰
کارآفرینی ازسوی روانشناسان با درک نقش کارآفرینان دراقتصاد وبه منظور شناسایی ویژگیها والگوهای رفتاری آنها مورد توجه قرارگرفت ودانشمندان مدیریت نیز به کارآفرینی وایجادجو محیط کارآفرینانه درسازمانها پرداخته اند۰
جامعه شناسان کارآفرینی را به عنوان یک پدیده اجتماعی درنظرگرفته وبه بررسی رابطه متقابل بین کارآفرینان وسایرقسمتها و گروههای جامعه میپردازند۰
سیرتاریخی مفهوم کارآفرینی
به طور کلی سیرتاریخی مفهوم کارآفرینی را میتوان به پنج دوره تقسیم کرد:
دوره اول : قرن ۱۵و۱۶ میلادی : دراین دوره به صاحبان پروژههای
بزرگ که مسؤولیت اجرایی پروژههای بزرگ که مسؤولیت اجرای این
پروژهها همانند کلیسا،تأسیسات نظامی و۰۰۰بود کارآفرین اطلاق میشد۰
دوره دوم: قرن۱۷میلادی: همزمان با شروع انقلاب صنعتی بود،دراین دوره مخاطره پذیری به کارآفرینی اضافه شد۰به افرادی همانند بازرگانان وصنعتگران کارآفرین اطلاق می شد۰
دوره سوم: قرن ۱۸ و۱۹ میلادی: دراین دوره کارآفرین علاوه برمخاطره پذیر بودن،سرمایه مورد نیاز خود را ازطریق وام تأمین می کرد۰
دوره چهارم: دهههای میانی قرن بیستم :دراین دوره مفهوم نوآوری به عنوان یک جزءاصلی برتعاریف کارآفرینی اضافه شد۰
دوره پنجم: دوران معاصر (ازاواخر دهه ۱۹۷۰تاکنون): تا قبل ازاین دوره تنها توجه اقتصاددانان به کارآفرینی معطوف بود،اما دراین دوره به تدریج روانشناسان،جامعه شناسان ودانشمندان ومحققین علوم مدیریت نیزبه ابعاد مختلف کارآفرینی توجه نموده اند۰
سابقۀ کارآفرینی درایران:
درکشور ما تاشروع اجرای برنامه سوم توسعه، توجه چندانی به کارآفرینی نشده بود۰مشکل بیکاری وپیش بینی حادترشدن آن دردهه۱۳۸۰ موجب گردیدکه درزمان تدوین برنامه سوم توسعه،موضوع توسعۀ کارآفرینی مورد توجه قرارگیرد۰دربرنامه اخیرتوسعه کارآفرینی درسطحوزارتخانههای علوم،تحقیقات، فناوری وبهداشت،درمان وآموزش پزشکی،جهاد کشاورزی،صنایع ومعادن وهمچنین مؤسسۀ جهاددانشگاهی شده است۰
متأسفانه ازواژۀ کارآفرینی، ایجاد کارواشتغال زایی برداشت می شود حال آنکه کارآفرینی دارای پیامدهای وسیعتری ازجمله: افزایش اعتماد به نفس،باورشدن خلاقیت،ایجاد توسعه تکنولوژی، تولید ثروت درجامعه وافزایش رفاه عمومی است ودرصورتی که فقط به جنبۀ اشتغال زایی آن توجه شود، ازسایرپیامدها بی بهره می مانیم۰
تعاریف ومفهوم کارآفرینی:
کارآفرینی ازابتدای خلقت بشردرتمام شئون زندگی انسان حضورداشته ومبنای تحولات وپیشرفتهای بشری بوده است۰لیکن تعریف زیاد ومتنوعی ازآن درسیرتاریخی وروند تکاملی موضوع بیان شده است که برخی ازاین تعاریف ارائه می گردد:
ــ کارآفرین کسی است که متعهد می شود مخاطرات یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی،اداره وتقبل کند۰
ــ کارآفرین شخصی است که تخصّص وی تصمیم گیری عقلانی ومنطقی درخصوص ایجاد هماهنگی درمنابع کمیاب می باشد [کاسون،۱۹۸۲]
ــکارآفرینی خلق وایجاد بینش ارزشمندی ازهیج است۰کارآفرینی فرآیند ایجاد ودستیابی به فرصتها ودنبال کردن آنها بدون توجه به منابعی است که در حال حاضر موجود است۰کارآفرینی شامل :خلق،توزیع ارزش ومنافع بین افراد، گروهها وجامعه است۰
ــ کارآفرین شخصی است که فعالیت اقتصادی کوچک وجدیدی را باسرمایه خود شروع میکند۰
ــ کارآفرین پلی میان زایش ایده، تولید وانجام خدمات، مبادله اطلاعات وکالاست۰
ــ کارآفرینی فرایندی است که منجر به ایجاد رضایتمندی با تقاضای تازه میشود۰کارآفرینی عبارت از فرآیند ایجاد ارزش ازراه تشکیل مجموعه ای منحصربه فرداز منابع به منظوربهره گیری ازفرصتهاست۰
ــ کارآفرینی عامل دگرگونی اجتماعی است وبه ایجاد مشاغل تازه وبهره گیری مؤثرازنیروی انسانی ومنابع طبیعی می انجامد.
نقش دولت درتوسعۀ کارآفرینی:
کارآفرینی به عنوان عامل کلیدی رشد وتوسعۀ اقتصادی درعصر مدرن شناختته شده است ودرمرکز رقابت بین المللی، شرکتهای کارآفرینانه هستند که لبه تیزرقابتی آنها معزوف به انعطاف سازمانی واستراتژی، تغییرمستمردرفرآیند ومحصولات وطرحهاست۰
طی چندتت سال گذشته،دولتها بطورجدی به تشویق کاآفرینی پرداخته اند، زیرا کارآفرینی موجب بهره مندی مردم وکشور می شود۰قبل ازآنکه مردم بتوانند کاری راشروع کنند،باید دارای سرمایه،تکنولوژی،تسهیلات لازم برای تولید کالا ونیروی کارانسانی مناسب باشند۰ همچنین باید دارای روحیه مناسب وشرایط درونی متعادل برای موفقیت درکارآفرینی باشند۰
باآگاهی از نیازهای کارآفرینی ومشاغلی که نیازبه حمایت دارند، به نظر میرسد که دولت بهترین موقعیت برای تعیین سیاست وطراحی برنامهها باهدف تشویق کارآفرینی باشد۰دولت ازطریق اعمال خط مشی در وزارتخانهها ومؤسّسات می تواند موجب شکوفایی کارآفرینی می شود۰
با توجه به نظریات جدید درمدیریت دولتی که تحت عنوان مدیریت گرایی مطرح است،دولتها باید درجهت کاستن ازتصدی گری گام بردارند و عمدتاً بر اعمال حاکمیت متمرکزشوند۰درزمینه آموزش کارآفرینی نیزبراساس دیدگاه مدیریت گرایی،انتظارنیست که دولت به طورمستقیم درگیرآموزش کارآفرینی شود، بلکه باید ضمن ایفای نقش سیاستگذاری، باحمایتها وپشتیبانیهای خود،درجهت رشد وتوسعه کارآفرینی درجامعه بکوشد۰
دولت میتواند برای آموزش کارآفرینان وصاحب کسب وکاری کوچک با تسهیل امکانات لازم،ازطریق منابع مختلفی به این مهم دست یابد:
ــ سازمانهای غیردولتی
ــ مؤسّسات آموزش دولتی و دانشگاهها
ــ سازمانهای محلی (حکومتهای محلی)
ــ مؤسّسات آموزش خصوصی
ــ اتاقهای بازرگانی وتجاری
ــ مؤسسات توسعه مدیریت
ــ انجمنهای بازرگانی
ــ سازمانهای مشاوره ای
آموزش کارآفرینی لازمه توسعه کارآفرینی است وبرهمین اساس دولتها باید درزمینۀ سیاستگذاری واجرای برنامههای آموزش کارآفرینی نقش اساسی ایفا کنند۰
بطور کلی میتوان نقش سیاستگذاری واجرایی دولتها درتوسعۀ آموزش کارآفرینی را با توجه به تجربۀ کشورهای مختلف درموارد ذیل بیان نمود:
۱٫ فرهنگ سازی وترویج روحیۀ کارآفرینی
۲٫ اصلاحات ساختاری و نهاد سازی
۳٫ ایجاد مؤسّسات آموزش دولتی ــ خصوصی
۴٫ پرورشگاههای کسب وکارکوچک
۵٫ آموزش کارآفرینی درمدارس
۶٫ آموزشهای ازراه دورورسانه ای
۷٫ مشاورههای مالی ــ فنی ومدیریتی
۸٫ نقش اطلاع رسانی دولت
علل اهمیت کارآفرینی:
کارآفرینی ازمحورهای اصلی رشد وتوسعه است وازنظربرنامه ریزی توسعۀ اقتصادی وتوسعۀ پایداردارای اهمیّت است زیرا:
۱) موجب ایجاد اشتغال می شود۰
۲) باعث افزایش سود وسرمایه گذاران می شود۰
۳) موجب دگرگونی ارزشها وتحول ماهیت آنها می شود وارزشهای
تازه ای به وجود می آورد۰
۴) موجب پرشدن خلأها وشکافهای بازارکارمیشود۰یعنی با توجه به دگرگونی شرایط بازار کاروفراهم شدن فرصتهای تازه،تصمیمهای تازه ای گرفته می شود۰
۵) موجب گذارازرکود اقتصادی،جبران عقب ماندگیهای اقتصادی وآسان شدن روند رشد وتوسعۀ کشورمی شود۰
۶) عوامل وشرایط لازم را برای تولید کالا، محصولات وبازاریابی آنها فراهم میکند۰
۷) کارآفرینی به هنگام بحران وناتوانی بخش خصوصی درایجاد اشتغال میتواند باعث جلوگیری ازپس روی اقتصاد شود۰
۸) باعث تأمین رفاه اجتماعی می شود۰
۹) موجب رقابت منابع به ویژۀ منابع مشابه داخلی با یکدیگروسرانجام موجب بهبود وبالارفتن کیفیت کالاها می شود۰
۱۰) باعث تقویت وتکامل صنایع داخلی می شود وبدین ترتیب زمینۀ رقابت فراهم می آید وسرانجام به افزایش صادرات ودریافت ارز برای کشورمی انجامد۰
۱۱) کارآفرینی موجب به وجود آمدن محصولات،خدمات،روشها،
سیاستها،افکارو راهکارهای نو برای حل مشکلات جامعه می شود۰
کار گروهی شروع کارآفرینی:
یکی ازمعیارهایی که کشورهای توسعه یافته را ازکشورهای درحال توسعه مجزامیکند،فرهنگ گروهی کارکردن است،درکشورهای توسعه نیافته افرادعلاقه به فعالیتهای گروهی ندارند وهمین امرسبب میشود علاوه برمصرف انرژی بیشترکارها باکیفیت پایین تر انجام پذیرد:
اصولاَ جهت رسیدن به یک جامعه کارآفرین،رشد فعالیتهای گروهی ضروری است وبدون چنین ویژگی،کارآفرینی درجامعه فراگیر نخواهد شد۰
حال ما با این سئوال روبرو خواهیم بود که چگونه باید یک کارگروهی موفق راسازماندهی کنیم وچه شرایط فرهنگی باید براین گروه حاکم شود تابتوانند به اهداف مورد نظر خود دست یابند،برای نیل به این اهداف باید ازقدمهای کوچک آغاز کرد تادر نهایت با کسب تجربیات لازم بتوان به تشکیل گروههای بزرگتر اقدام کرد۰گروههای بزرگتری که بتوانند درجامعه زمینه ساز تحول باشند۰
برای تشکیل یک گروه کاری توجه به عوامل زیر می تواند مفید واقع شود۰
۱) انتخاب موضوع مورد علاقه ویافتن افراد علاقه مند به همکاری
۲) تعیین اهداف و وظایف
۳) ثبت نتایج به وسیله یکی ازافرادگروه
۴) انتخاب فردی به عنوان مسئول گروه
۵) حفظ احترام میان اعضای گروه
۶) آموزش مستمر درگروه وتبادل دانش بین افراد گروه
۷) انجام مطالعات درزمینه خلاقیت و نوآوری وکارآفرینی توسط اعضای گروه
۸) صبرو انتقادپذیری
۹) دعوتاز افراد متخصص مرتبط باموضوعات مورد بحث وشرکت درسمینارها ونمایشگاههاو۰۰۰
۱۰) گروه باید علم ودانش خویش رادر رابطه با رایانه و اینترنت وزبان انگلیسی ارتقا دهد۰
۱۱)لازم است اعضای گروهدرزمینۀ« روانشناسی گروه» مطالعه کنند۰
بدن شک تشکیل گروه و ادامه فعالیتهای آن همجون تولد موجودی است که اگر تداوم یابد،آرام آرام رشد وتکامل یافته وبه مرحله ای خواهد رسید که نتایج ارزشمندی از خود به جامعه ارائه میکند.
کارآفرینی اجتماعی
کارآفرینان اجتماعی افرادی هستند که از فرصتهای پیش آمده به خوبی استفاده کرده و با ایجاد تغییراتی چیزهای جدیدی را میآفرینند.
کارآفرین همیشه در جستجوی تغییر است و به آن حساسیت نشان میدهد و در یک فرصت استثنایی از آن استفاده میکند.
کارآفرینی ابزار بسیار مهمی در توسعه اقتصادی است که عمدهترین تاثیر خود را با ایجاد شغل نشان میدهد.
کارآفرینان برخی کارها را برای اولینبار انجام میدهند و از اینرو همیشه ریسکپذیرند.
کارآفرینان نیازی نیست مخترع باشند بلکه آنها به سادگی نیاز دیگران را برای ابداع ازطریق آفرینش ایدههای نو برطرف میکنند.
موسسات آموزشی باید کارآفرین اجتماعی تربیت کنند تا بتوان با روشهای جدید به پیشرفت اجتماعی دست یافت.
مفهوم و معنای کارآفرینان اجتماعی
مفهوم کارآفرینی اجتماعی از تعاملات انسانی و کنش و واکنش بشری نشأت گرفته است. کارآفرینی اجتماعی منفعت موسسه اجتماعی را با تصویری از انضباط، نوآوری و وابستگی اجتماعی بیان میدارد. باتوجه به اینکه اکثر موسسات اجتماعی با بازدهی پایین و عدم کارایی مواجهاند و بسیاری از فعالیتهای بشردوستانه از انتظارات و برنامههای دولت به دور ماندهاند ضروری است که کارآفرینان به مسائل اجتماعی توجه بیشتری داشته باشند؛ کارآفرینان اجتماعی نیازمند به توسعه و گسترش طرحها و مدلهای جدید برای قرن حاضر هستند. کارآفرینی اجتماعی پدیده نو و جدیدی نیست بلکه کارآفرینی از زمان پیدایش موسسات و بنگاههایی که به رسمیت شناخته شدهاند مطرح شده و کارآفرینان روشهای کارآمد و موثری را برای اجرای ماموریتهای اجتماعی خود جستجو میکنند. اکثر کارآفرینان اجتماعی با سازمانهای غیرانتفاعی جهت کسب سود و درآمد شروع به کار میکنند و صاحبان کار و سرمایه نیز با جذب آنان مسئولیت اجتماعی خود را به کارآفرینان اجتماعی واگذار میکنند. سوالهایی که در این زمینه مطرح میشود این است که: کارآفرین اجتماعی چگونه فردی است؟ کارآفرین اجتماعی تمایل به چه کاری دارد؟ کارآفرین اجتماعی چه مفهومی دارد؟
کارآفرینان اجتماعی افرادی هستند که تغییراتی را در خدمات اجتماعی از طریق موارد ذیل جهت دستیابی به ارزش اجتماعی بهوجود میآورند:
تبیین و تعریف فرایندهای جدید خدمات، تولیدات یا روشهای منحصربه فرد عملیاتی که با نوآوری همراه است؛
ایجاد ظرفیتهایی برای ماندگاری و گسترش فعالیت؛
توجه به ایجاد سرمایه و ارزش اجتماعی؛
بهکارگیری نگرشهای بازارمدار برای حل مسائل اجتماعی؛
یافتن بازارها و فرصتهای جدید برای ماموریت غیر سودآور یا زمینههای حمایت نشده توسط نیروهای بازار.
کارآفرین اجتماعی خلقکننده ارزش اجتماعی است ولی توجیه اینکه منابع مورداستفاده کارآفرین در ایجاد آن ارزش، مناسب بوده یا خیر، کار مشکلی است و تعهد اجتماعی شاخص مناسب و قوی برای بررسی کارایی و اثربخشی امور اجتماعی نیست. کارآفرینان اجتماعی در بازار کار میکنند اما این بازارها دارای نظم و انضباط معینی نیستند. خیلی از سازمانهای هدفدار اجتماعی برای بعضی از خدمات خود حقالزحمه مطالبه میکنند، آنها همچنین در دریافت بخششها، کمکهای داوطلبانه و انواع دیگری از پشتیبانیها رقابت میکنند. کارآفرینان اجتماعی دارای خصوصیات مشترکی هستند که این ویژگیها عبارتند از:
تفکر بیش از حد و دیدن فرصتهایی که دیگران نمیبینند؛
مخاطرهپذیری و تشویق به قضاوت و تعقل؛
مشکلگشایی؛
ایجاد چشماندازهای عملی بهوسیله عقایدشان که باعث بهبود زندگی افراد میشود؛
ساعت کاری چرخشی (منعطف) با ترغیب به سوی هدف اجتماعی.
عناصر کارآفرینی اجتماعی
کارآفرینی اجتماعی از شش جزء تشکیل شده که این عناصر به تفصیل عبارتند از:
۱- عاملان تغییر در بخش اجتماعی: کارآفرینان اجتماعی اصلاحگر و تحولگرا با یک ماموریت اجتماعی هستند، آنها تغییرات اساسی را در بخش اجتماعی با کارهایی که انجام میدهند بهوجود میآورند و چشماندازشان جسورانه است و به موارد اصولی و مشکلات اساسی تاکید میکنند و به علائم ساده رفتاری توجه ندارند. آنها اغلب نیازها را کاهش میدهند به جای اینکه دقیقاً آنها را برآورد سازند و در جستجوی تغییرات منظم و پیشرفتهای قابل قبولی هستند، اگرچه ممکن است بهصورت محلی فعالیت کنند فعالیتهایشان توانایی برانگیختن پیشرفتهای همگانی در مناطق انتخاب شده را دارد. درهرحال فعالیتهای آنها در زمینه آموزش، مراقبتهای جسمی، بهبود اقتصادی، هنر و بخش اجتماعی است.
۲- پذیرش ماموریت برای ایجاد و بقا ارزش اجتماعی: این مرکز ثقلی است که کارآفرینان اجتماعی را از کارآفرینان اقتصادی متمایز میسازد، حتی از آنانی که بهطور اجتماعی مسئول فعالیتهای بازرگانی هستند. برای کارآفرینان اجتماعی، ماموریت اجتماعی اساسی و بنیادی است. نقش کارآفرینی اجتماعی در توسعه اجتماعی این است که نمیتواند مزایای خصوصی ایجاد شده برای افراد را کاهش دهد. سودآوری، ایجاد ثروت و پاسخ به تمایلات مشتریان بخشی از این مدل است. ولی این عوامل ابزاری برای نیل به اهداف اجتماعی است. سودآوری معیار ایجاد ارزش و رضایت مشتری نیست بلکه معیاری برای میزان تاثیرات اجتماعی است. کارآفرینان اجتماعی یک برگشت طولانی در سرمایهگذاری را جستجو میکنند، آنان ازطریق واکنش سریع میخواهند پیشرفتهای درازمدت را ایجاد کنند و همیشه درمورد ماندگاری تاثیر اجتماعی فعالیت خود میاندیشند.
۳- شناسایی و ترغیب سرسختانه فرصتهای جدید: درجایی که دیگران مسائل و مشکلات را میبینند کارآفرینان فرصتها را شناسایی میکنند. کارآفرینان اجتماعی به سادگی به سوی درک نیازهای اجتماعی سوق پیدا نمیکنند درعوض آنان در زمینه اینکه به پیشرفتی دست پیدا کنند دیدگاه و بینش جدیدی دارند و چشمانداز کاری خود را معین میسازند. آنان مدلهایی را توسعه داده و قادرند به آنچه که انجام میدهند نائل شوند، همچنین آنان یاد میگیرند چه چیزی را انجام دهند یا ندهند. جزء اصلی کار آنان اصرار و پافشاری برای پیشبینی و قضاوت است. آنان زمانی که با یک مانع مواجه میشوند بیشتر فعالیت میکنند. سوال کارآفرینان این است که: چگونه میتوان بر این موانع فائق آمد؟ چگونه میتوان این کار را انجام داد؟ جواب آن است که آنان با شناسایی فرصتهای جدید و پافشاری و اصرار در آن و ترغیب هدف خود قادرند به موانع موجود غلبه کنند.
۴- بهکارگیری فرایند مستمر نوآوری، سازگاری و یادگیری: کارآفرینان مبتکر و نوآورند، آنان به انجام کارهای تازه و توسعه مدلهای جدید میپردازند و پیشقدم در ارائه نگرشهای جدیدند. باتوجه به گفته شومپیترSCHUMPETER) )، نوآوری میتواند اشکال بسیاری به خود بگیرد و نیازی به اختراع چیزهای جدید نداشته باشد و به سادگی میتواند با ایده جدید، روش جدید و با یک موقعیت جدید همراه باشد. کارآفرینان نیازی نیست که جزء مخترعان باشند بلکه آنها به سادگی نیاز دیگران را جهت ابداع، ازطریق آفرینش ایدههای جدید برطرف میکنند. نوآوری آنان ممکن است ازطریق چگونگی ساختار برنامههای اصلی یا کیفیت منابع دردسترس پدیدار شود. آنان روشهای نوآوری را برای اطمینان از مخاطرات جستجو میکنند که از آن طریق به منابع در طول زمان دست خواهند یافت و ارزش اجتماعی ایجاد خواهندکرد. تمایل به نوآوری بخشی از روش کار موثر کارآفرینان است و آنان درصدد کاهش فعالیت خود نیستند بلکه گرایش به تحمل بالایی از ابهام و یادگیری مدیریت ریسک برای خود و دیگران را دارند. آنان شکست در یک پروژه و یا برنامه را نه به عنوان تراژدی (نمایش) شخصی بلکه تجربه یادگیری میدانند.
۵- اقدام جدی و بیباکانه بهوسیله منابع دردسترس: کارآفرینان اجتماعی اجازه نمیدهند بهواسطه حفظ منابع خود از ترغیب چشماندازشان چشمپوشی کنند. آنها در انجام دادن کارهایشان با حداقل منابع و جذب حداقل منابع از دیگران، مهارت خاصی دارند. آنان از منابع کمیاب بهطور کارآ استفاده میکنند و منابع محدود خود را ازطریق اشتراک مساعی با دیگران و شرکای خود تامین میکنند. آنها همه منابع را با سرشت بشردوستانه برای کارهای تجاری خود جستجو میکنند و از طریق هنجارها یا سنتهای موجود درخصوص بخششها و کمکهای داوطلبانه محدود نمیشوند. آنان خطرات و مسائل آینده را ازطریق کاهش زیانهایی که به شکست منجر میشوند را تخمین میزنند. تحمل میزان ریسکپذیری سهامدارانشان را درک و شناسایی میکنند.
۶- ارائه حس بلندپروازانه پاسخگویی به موسسات و پیامدهای حاصله: از آنجا که انضباط بازار بهطور خودکار مخاطرات اجتماعی غیرکارآ را پاکسازی میکند، کارآفرینان اجتماعی گامهایی را برای اطمینان از اینکه آنها ارزش ایجاد میکنند را برمیدارند. آنان این اطمینان را دارند که بهطور دقیق نیازها و ارزشهای افراد ارزیابی میشود و قصد دارند با فعالیتهایی که انجام میدهند به جوامع خدمت کنند. آنان انتظارات و ارزشهای دیگر مخترعان و نوآوران را درک میکنند. آنان پیشرفتهای اجتماعی را برای مزیتهایی که به جوامع بشری دارد جستجو میکنند و برگشتهای اجتماعی و مالی آن را نیز درنظر میگیرند. کارآفرینان اجتماعی سازوکارهای بازخور برای تقویت پاسخگویی اجتماعی را بهوجود میآورند. آنان پیشرفتهای خود را با معیارهای همچون اجتماعی، مالی و پیامدهای مدیریتی ارزیابی میکنند.
مراحل توسعه کارآفرینی توسط خانواده:
1 – مراحل نهادینه کردن “فرهنگ کارآفرینی ” :
خانواده به عنوان انتقال دهنده جبهه ای از اصطلاحات، آئینها ورفتارهای اجتماعی میتواند نقش ثمر بخش خود را جهت آشنایی با مفاهیمی مثل :” توفیق طلبی،” استقلال طلبی “، و”خطر پذیری”در عرصه فعالیت اقتصادی وهمسازی با واقعیتهای کاری در جامعه، به اعضاء خود ارزانی دارد.
نوع نگرش والدین به دنیای پیرامون خود وچگونگی تجسم ارزشهای اجتماعی برای فرزندان در شکل گیری آینده شغلی آنها، میتواند راه را برای دستیابی به اقتصاد سالم هموار سازد.مثلا ً چنانچه کسب موفقیت در جهت خلق ثروت وایجاد فرصتهای شغلی جدید به عنوان بخشی از ارزشهای مورد نظر والدین برای فرزند به تصویر کشیده شود، نوجوان در چنین شرایطی ذهن خود را برای رسیدن به چنین موقعیتی آماده میسازد.در ادامه چنین فرآیند ذهنی، فرد بدنبال راههای دستیابی به چنین موقعیتی است. او موقعیتهای متفاوت را باهم مقایسه میکند؛ شبیه سازی ذهنی انجام میدهد ؛به پرس وجومی پردازد ؛ وگاهی اوقات در نشریات، کتب، محیط مدرسه وحتی مجالس سخنرانی پرسشهای ذهنی خود را دنبال میکند. آنگاه، فرد با آگاهی ازارزش کاروتلاش آماده است بخش بزرگی از خواستهها، آرمانها وارزشهای مورد نظر خانواده خودرا به محک تجربه بگذارد.
۲- تعیین مسیر شغلی
فضای درون خانواده، خصوصا ً رهنمودهای والدین به فرزندان، این امکان را به آنها میدهد تا با گسستن از عادات ومعتقدات پیشین خود یا سایر افراد خانواده، رفتار جدیدی را موردکندوکاو قرارداده وخود را با نظم اجتماعی نوین هماهنگ سازند؛ به شکلی که بتوانند برفراز خواستهها وآرزوهای ذهنی خود ومنطبق برنظامهای مدرن پروبال بزنند واز نفوذ وسلطه اندیشه وروشهای سنتی در رفتار آتی خود بکاهند.در ادامه چنین روندی، نقش آفرینی فرزند در درون خانواده معطوف به فرآیندهای تولید وخلق ارزش در جامعه خواهد شد.در این ارتباط، والدین با شناخت توانمندیهای بالقوه فرزندان خود وهدایت آنها در مسیر شغلی، نقش مهمی در شناسایی وپرورش افراد خلاق وکارآفرین در جامعه ایفاء میکنند.
۳- توانمند سازی (یادگیری فن آوریهای جدید )
حمایت وتشویق والدین جهت یادگیری فن آوریهای جدید از جمله فن آوریهای تکنولوژیکی واطلاعاتی ومعرفی مشاغلی که امکان کسب درآمد بالارا برای فرزندان فراهم میسازد، آنان را علاوه بر نقش آفرینی در درون خانواده، معطوف به اهداف توسعه در سطح جامعه یعنی کارمفید وبهره وری بالا خواهد کرد. تغییر نگرشها ورفتارهای کلیشه ای در مورد ایفاء نقشهای خانوادگی واجتماعی وتشویق فرزندان به رفتارهای مثبت اقتصادی واجتماعی، آنان را افرادی کارآمد وهدفمند میپروراند. زیرا پیروی از کلیشههای سنتی وتکراری در عرصههای گوناگون زندگی ضمن پذیرش نقشهای متفاوت میتواند مفید واقع شود.
۴- راه اندازی واداره کسب وکار اقتصادی
در این مرحله، فرد باارزیابی مشاغل متناسب با خواستههای خود وخانواده، به خلق ایده در زمینه کارو فعالیت میپردازد ؛ چارچوب فکری خودرادرقالب طرح کسب وکار به جامعه عرضه میکند ؛ سپس، با مدیریت خودفعالیت اقتصادی را آغاز میکند. دراین مرحله، والدین بااستفاده از تجارب خود میتوانند فرزندشان را جهت اداره کسب وکاریاری کنند.هرچند ممکن است این نیازصرفا ًمتوجه حمایتهای مالی آنها نباشد.باادامه حمایت خانواده وتقویت روحیه کارآفرینی درفرزندان به منظور راه اندازی ومدیریت کسب وکار اقتصادی توسط آنان، نتایج ذیل متوجه جامعه خواهد شد :
– ایجادوتوسعه اشتغال در بخشهای اقتصادی کشور وبه تبع آن استقلال اقتصادی خانوادهها
– دگرگونی درروند تولید با استفاده از تکنولوژی پیشرفته وبدنبال آن تغییر در فرهنگ مصرف
– تنوع شغلی وایجاد رقابت گسترده در بازارهای اقتصادی
– بسط وتوسعه صادرات با اتکاء به منابع موجود در کشور
– کاهش نرخ بیکاری وتورم وبدنبال آن کاهش آسیبهای اجتماعی در جامعه
کارآفرینی و ایجاداشتغال
کارآفرینان از عوامل ضروری تغییر در یک اقتصاد مبتنی بر بازارند، آنها امکان استفاده موثر و فزاینده از منابع را فراهم می آورند و دادوستد بین بخشهای مختلف با امکانات واولویتهای متفاوت را تسهیل می سازند. همچنین رفتار کارآفرینانه، عامل شتاب دهنده تولید، انتشار و کاربرد ایدههای نوآورانه است و در جوامع دستخوش تغییرات سریع اقتصادی نیز، کارآفرینی تاثیرات زیانبار اجتماعی را ازطریق ایجاد فرصتهای شغلی تعدیل می بخشد. به طورکلی کارکرد کارآفرینانه هم به روی نرخ رشد بنگاههای جدید تاثیر دارد وهم شانس بقا و رشد بنگاههای موجود را افزایش می دهد.
اما به دلایل بسیاری، ایجاد یک ارتباط آماری بین کارآفرینی و میزان استخدام آسان نیست. کارآفرینی را نمی توان مستقیما اندازه گرفت زیرا غالبا پنهان است و حضور آن دررفتاری است که نمایانگر کارآفرینی است حتی اینکه کارآفرینی چگونه بروز می کند، خودموضوعی است که همواره درحال تغییر است. حتی اگر در مواردی مستقیما قابل اندازه گیری باشد بازهم برای ایجاد چنین ارتباطی، مشکلات وجود خواهد داشت. برای مثال، تحلیلگران با مشکل تفکیک تاثیر کارآفرینی از سایر متغیرها مانند سیاستهای بازارکار و غیره مواجه خواهندبود.
به علاوه، رابطه علت و معلولی بین کارآفرینی و استخدام یک رابطه یک طرفه نیست. برای مثال هنگام بیکاری و کاهش نرخ حقوق و دستمزد، هزینه فرصت کارآفرینی پایین است. درهر صورت واضح است که کارآفرینی شرط واجب پیشرفت اقتصادی دریک اقتصاد مبتنی بر بازار است و مشکلات مربوط به اندازه گیری آن نباید تلاش در جهت ترویج آن را، به عنوان بخشی از راه حل معضل بیکاری، کاهش دهد.
از آنجایی که بیکاری و فقر به طور فزاینده ای غالبا در مناطق شهری پرآشوب و ناآرام متمرکز و رویکرد دولتها برای تهییج و تشویق کارآفرینی به سوی سیاستهای جغرافیایی جهت گیری می شود، خوداشتغالی و تاسیس بنگاه می تواند یک اقتصاد محلی را که متاثراز رکود اقتصادی است، دگرگون سازد.
در برخی از کشورها مانند کانادا، سهم عمده ای از رشد مشاغل جدید در ۵ سال اول دهه ۱۹۹۰ ناشی از خوداشتغالی وتاسیس شرکتهای کوچک بوده است. در ایالات متحده، برای مثال بنگاههای اقتصادی کوچک، آنهایی که دارای ۲ تا ۴ نفر پرسنل بوده اند،در سال ۱۹۹۵ ۴۵۰۰۰۰ شغل جدید ایجاد کرده اند. بنابراین عجیب نیست که دولتهامشتاق کمک به چنین بنگاههایی بوده اند و موسساتی هم در این رابطه در اواخر این دهه ظهور کرده اند.
برنامه توسعه اشتغال واقتصاد محلی (LEED) در سازمان همکاری اقتصادی وتوسعه (OECD) به مدت ۱۰ سال فعالیت این موسسات را ارزیابی کرده است و شواهدحاکی از آن است که اتخاذ چنین سیاستهای استخدامی کارساز بوده است. با وجود این،هنوز سهم این سیاستها در کل اشتغال اندک است به خصوص در کشورهایی ازقبیل دانمارک و نروژ که فعالیت هنری و صنایع دستی تقریبا از بین رفته است.
از این گذشته، امروزه فشار بر خزانه عمومی به قدری است که مداخله دولت فقط درمواردی ازقبیل زیانهای مرده (DEAD WEIGHT)، انحراف (DISTORTION) وجابجایی (DISPLACEMENT) مجاز است. زیانهای مرده می تواند مربوط به زمانی باشدکه مالیات دهندگان مجبورند از یک کارآفرین بالقوه که می خواهد کار جدیدی را آغاز کند،حمایت مالی به عمل آورند. تقویت کسب وکارهای جدید هم اگر به ایجاد یک مزیت رقابتی ناعادلانه برای برخی از بنگاهها منجر شود نیز ممکن است موجب انحراف دربازار گردد.
همچنین وجود موسسات جدید ممکن است به سادگی موجب ازبین رفتن و یاجابجایی مشاغل جدید با مشاغل قبلی شود. کاربرد این معیارها در سطوح محلی یامنطقه ای ساده تر است زیرا تاثیر و کارایی این برنامه می تواند به روشنی ارزیابی شود.OECD پیشگام اشکال جدیدی از برنامههای بازنگری و ارزیابی مشاغل جدید، هم دربعد ملی (برای مثال در استرالیا، ایرلند و جمهوری چک ) و هم در بعد منطقه ای (ویتوریادر اسپانیا و سستوسان جیوانی در ایتالیا) بوده است.
گامهای حمایتی
دولتها نقشهای متعددی را درحمایت از کارآفرینی ایفا می کنند. اولین قدم انجام ندادن برخی کارها به جای انجام دادن آنها است. ابزارهای کلاسیک دولتی – مالیات و مقررات – به روشنی بر روی فعالیتهای کارآفرینانه تاثیر می گذارد. هنگامی که میزان مالیات سنگین است و یا نیاز به ارائه گزارشهای پیچیده متعدد است، کارآفرینان از سیستم مالیاتی فرارمی کنند و اقتصاد زیرزمینی یا بازار کار غیرقانونی توسعه می یابد.
زمینه دیگری که دولتها می توانند به توسعه کارآفرینی کمک کنند تدارکات دولتی (PUBLIC PROCUREMENT) است. معمولا شرکتهای کوچک از تاخیر پرداختهای سازمانهای بزرگ دولتی رنج می برند. در برخی از کشورها همین تاخیر در پرداختهاموجب ازبین رفتن تعداد زیادی از این شرکتها می شود. این موسسات گاهی مجبورمی شوند در دوره ای که منتظر دریافت مطالبات خود از این سازمانها هستند از دیگران وام بگیرند که درنتیجه سود حاصله صرف بازپرداخت بهره به بانکها می شود.
آژانسهای توسعه می توانند مشوقهای محلی را ازطریق ایجاد اشکال جدیدی ازمشارکت دولتی – خصوصی به کار گیرند. در ایرلند، برای مثال ۳۵ مورد از این نوع مشارکت، سهم برجسته ای را در ارتقا کارآفرینی و کاهش بیکاری داشته است. در این رابطه چنین موسساتی می توانند نوآوری و کارآفرینی را با استفاده از ساختارهای حمایتی، دربین جمعی از موسسات کوچک محلی (به صورت خوشه ای یا شبکه ای )ترویج و آنها را در یافتن شرایط مناسب برای کسب وکار خود یاری کنند.
ایجاد انکوباتورها (پرورشگاههای ) کسب وکار هم روش دیگری برای توسعه کارآفرینی و ایجاد اشتغال است. این پرورشگاهها با دراختیار قرار دادن کارگاههایی برای موسسات تازه تاسیس، تخصیص منابع و تجهیزات موردنیاز و عرضه آب و برق ازکارآفرینان حمایت می کنند. تحقیقات اخیر دال بر آن است که در مناطق محروم وجودفرهنگ وابستگی و یا ضدکارآفرینی از اهمیت خاصی نه فقط به دلیل تاثیرات اقتصادی غیرمستقیم بلکه به دلیل ارتباط سیاستهای اجتماعی با توسعه، برخوردار است. تنوع فزاینده و حجم فعالیتهای اقتصادی که توسط این انکوباتورها صورت می گیرد، کمک موثری نیز در انسجام اجتماعی خواهدبود.
سیستمهای تشویق کارآفرینی، با سیاستهای سنتی ایجاد اشتغال که هدفشان ایجادشغل در فعالیتهای موجود به جای ایجاد فعالیتهای جدید و حمایت مستقیم از موسسات کوچک و متوسط (SMES) است، تفاوت دارد زیرا آنها فقط بر مراحل اولیه کسب وکارموسسات جدید تمرکز می کنند. آنها دریافته اند که نه همه موسسات کوچک و متوسطنوآورند و نه همه آنها مهیای رشد و حتی برای بسیاری از این موسسات ممکن است بهترباشد که کوچک باقی بمانند.
به علاوه از آنجایی که در انکوباتورها دید وسیع تری نسبت به <آنچه که یک شرکت هست > وجود دارد آنها پیشنهاد می کنند که یک <فرهنگ کارآفرینانه > می تواند در بین بخش وسیعی از جمعیت به وجود بیاید. بنابراین دولتها می توانند به شکل موثری نه تنهاابزارهای عملی برای ترویج کارآفرینی را به کار گیرند بلکه می توانند فرهنگ کارآفرینانه رانیز ازطریق سیستمهای آموزشی در جامعه به شکل یک کل ارتقا دهند. آنها می توانند باکاهش نرخ مرگ ومیر کسب وکارهای جدید و کوچک با هزینه کم، بقای اینگونه شرکتها رادر عبور از مراحل اولیه به دیگر مراحل تضمین کنند.
کارآفرینی در اسلام
در فرهنگ کارآفرینی تظاهر به کار مسخره ترین امور محسوب میشود و کارهای گروهی به معنای حقیقی آن در سازمانها رایج است و لذا تفاوت کارگروهی با گروههای کاری بر همه روشن است.در زندگی کارآفرینانه افراد مشغول ارزش آفرینی به معنی عام آن میشوند به عبارت دیگر یا ارزش های مادی میآفرینند (کارآفرینان اقتصادی ) یا ارزشهای معنوی (کارآفرینان اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ) و لذا میتوان گفت زندگی کارآفرینانه زندگی است که فرد حازم در اسلام دارد.برای روشن تر شدن موضوع معانی مختلف حزم و حازم ارائه میگردد:
حازم : آدم دور اندیش کاردان.
حازم : کسی که امروزش را اصلاح کند و برای فردایش چاره ای تدارک و مهیا کند.
حزم : پشتکار توام با اعتماد به نفس
حزم : حفظ آن چیزی است که به دشواری به دست آوردی و ترک چیزی است که به آن اکتفا نمودی.
حازم :عاقلی است دارای قدرت شناخت (تمیز دهنده ) و صاحب تجربه و سبک
حزم : مثل سیل شدیدی است که پستی و بلندی های زمین را در بر میگیرد.
حزم : مثل سیل شدیدی است که پستی و بلندیهای زمین را در بر میگیرد.
حزم : زمین سنگلاخ بلندی است که حیوانات و انسانها نمی توانند از آن بالا روند مگر با تلاش و جهد بسیار
حزم : نتیجه مدیریت فکر و ذهن است.
موفقیت به حزم است و حزم به مدیریت فکر و ذهن و ذهن به راز داری است.
رای و نظر زیاد است ولی حزم کم است.
حازم : من ( حضرت علی ) نزد مادرم حیدر نامیده شده ام و حیدر کسی است که حازم خیراندیش است.
حزم : منتظر فرصت شدن و عجله هنگامی که وسائل آن مهیا میشود.
حازم : کسی است که با روزگار خویش مدارا کند.
حزم : نگاه به عاقبت کار و مشورت با صاحبان عقل است.
حازم : کسی است که از امکانات موجودش خوب استفاده کند و کار امروز را به فردا وامگذارد.
حازم : کسی است که تجربهها را استوار سازد و سختیها و گرفتاری ها او را صیقل دهد و پاک کند.
حازم ترین افراد کمترین درخواست را از مردم میکند.
کسی که حزمش کم باشد عزم و اراده اش ضعیف است.
در این زندگی است که هنر را در جملات زیر میخوانی و در کربلا اوج آن را میبینی.
Art is , having a vision to see the world differently and skill to portrate it.
هنرمندی که دورنمای خود را با خون خودبه چه زیبایی بر پرده زمان و بوم دلهای آزادگان عالم ترسیم کردو آن را با صدای هل من ینصرنی به گوش جان من و شما رساند.بله در این زندگی خلاقیت به معنی شناسایی نیازهای سطح بالای انسان یعنی نیاز خود شکوفایی که اولیاء و انبیاء بهتر از همه آنها را برای نوع بشر شناسایی،معرفی و رفع نمودند.
در این زندگی است که پرده پندار دریده میشود و دنیا و آخرت، عقل و دل،علم، و عمل، ماده و معنا، روح و جسم با هم تنیده شده و به یک زبان میگویند : سبحان الله و الحمدلله و لا اله الاالله و الله اکبر.
آن وقت است که کارت عار نمی شود و زبانت مار، حسادتت رقابت میشود و رقابتت بی رحم نمی شود.آن وقت است که تلاش میکنی تجارت بدون رضایت نکنی و رضایت بدون تجارت به دست نیاوری، آن وقت است که واقعا موتور توسعه میشوی و کار و عبادتت یکی میشود، قدرت فرصتها را میدانی و نمازت نمازمی شود و سوالت جواب.
فصل دوم:
خلاّقیت و نوآوری
تا زمانیکه به روشهای قبلی تفکّر می کنیم
غیرممکن است چیز تازه ای راخلق یا کشف کنیم ۰
۱٫ مفهوم وجایگاه خلاّقیّت و نوآوری
۲٫ تفاوت خلاّقیت و نوآوری
۳٫ فرآیند خلاقیت و نوآوری
۴٫ تکنیکهای خلاقیت و نو آوری
۵٫ شرایط ایجاد خلاقیت و نوآوری
۶٫ ویژگیهای افراد خلاق و نوآور
۷٫ ویژگیهای سازمانهای خلاق و نوآور
۸٫ کارآفرینی خلّاق
۹٫ موانع خلاقیت
۱۰٫ اصول نوآوری و منابع نوآوری
۱۱٫ ده عامل مهم شکست نوآوری
۱۲٫ DNAنوآوری
مفهوم و جایگاه خلاقیت و نوآوری
تحقیق در مورد خلاقیت و عناصر تشکیل دهنده آن، بیش از یک قرن پیش توسط دانشمندان علوم اجتماعی شروع شد، ولی انگیزه اساسی برای پژوهش بیشتر در سال ۱۹۵۰ توسط گیلفورد ایجاد گردید. گیلفورد (GUILFORD) خلاقیت را با تفکر واگرا (دست یافتن به رهیافتهای جدید برای حل مسائل) در مقابل تفکر همگرا (دست یافتن به پاسخ صحیح) مترادف می دانست. (شهرآرای – مدنی پور، ۱۳۷۵، ص ۳۹)
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
پیش فرضهای موجود در زمینه تعلیم و تربیت در مورد خلاقیت ، عبارتند از:
۱-همه انسانها دارای درجات مختلفی از خلاقیت هستند. محیطهای آموزشی باید جهت پرورش خلاقیت ، فرصتهای مختلفی را برای کودکان فراهم نمایند .
2-خلاقیت ذاتی و اکتسابی است و می توان آن را پرورش داد . با بکار گیری روش های درست پرورش خلاقیت ، دانش آموزان در سطوح مختلف ، هنر، علم ، خلاقیت و … را یاد می گیرند .
3-مبنای پرورش قوه خلاقیت ، تخیلات می باشد . برخی از مربیان ، تخیلی بودن دانش آموزان را امر مضری می دانند . در صورتی که تأثیر بسزایی در امر خلاقیت می گذارد.
خلاقیت
خلاقیت به معنای خلق و آفرینش اندیشه ها ، ایده ها ، افکار نو و بدیع، متفاوت نگریستن به امور، عبور از مرز دانسته های محدود به حیطه نادانسته های نامحدود ، کشف و ابداع راه حل های جدید برای یک مسأله است. خلاقیت ، تشخیص و بیان مسأله و ارائه راه حلهای جدید برای آن است .
ویژگیهای دانش آموزان خلاق ، عبارتند از :
۱-دوری از عرف و عادات معمول جامعه و روی آوری به راههای دیگر .
2-آنها از ابراز وجود و عقیده مخالف با دیگران هراسی ندارند.
3-از تحقیر و تمسخر دیگران در برابر ایده های خود ، ترس ندارند .
۴-علاقمند به ابراز عقیده و خلق ایده های نو هستند .
۵-روح پرسشگر و کنجکاوی دارند .
۶-به راههای پذیرفته شده و مقبول اکتفا نمی کنند .
7-دارای هوش سرشاری می باشند ، چون یکی از ضروریات خلاقیت، هوش است ، ولی افراد با هوش ، لزوماً خلاق نیستند .
8-تابع و دنباله روی دیگران نیستند و به طور مستقل عمل می کنند .
هوش افراد نابغه ، بالاتر از ۱۴۰ است در حالی که بر اساس تحقیقات انجام شده ، افراد خلاق ، بهره هوشی بین ٩٧ و ١٢۶ دارند . لزوماً همه خلاق ها، نابغه و سرشار از هوش نیستند .
انواع تفکر
تفکر را می توان به دو دسته همگرا و واگرا تقسیم نمود.
تفکر واگرا به معنای ارائه راه حلهای جدید در حل مسأله است . در تفکر واگرا ، خلاقیت مطرح است .
تفکر همگرا به معنای ارائه راه حلهای قدیمی در برابر یک مسأله است. تفکر همگرا همان تفکر منطقی است .
تفکر همگرا و واگرا با یکدیگر متفاوتند . جهت تفکر همگرا به سمت عرف و عادات جامعه ، راهها و افکار پذیرفته شده است ، ولی تفکر واگرا از عرف و عادات دور می شود و سنت شکن است . در تفکر همگرا ، امور، مربوط به هم در نظر گرفته و امور نامربوط کنار گذاشته می شوند، ولی در تفکر واگرا، بین امور نامربوط ارتباط برقرار می شود .
فردی که دارای تفکر خلاق است ، سعی می کند ، عناصر و اجزاء نامربوط را به هم متصل کند .
در تفکر همگرا ، امکان اشتباه نیست و فرد سعی دارد ، از اشتباه پرهیز نماید . در تفکر واگرا و خلاق ، به فرد فرصت اشتباه داده می شود .
برای تفکر منطقی و همگرا ، جهت مشخص است ، اما مسیر خاصی در تفکر وجود ندارد و مقصد مشخص نیست .
در سیستم آموزشی ، این دو نوع تفکر را می توان به صورت موازی و از طریق فعالیتهای مختلف، پرورش داد و لزوماً ، یکی بر دیگری مقدم نیست. معلم می تواند در یک درس ، تفکر همگرا و منطقی را مطرح کند و در دروس، شرایط و فرصتهای یادگیری دیگر ، از تفکر واگرا استفاده نماید و به دنبال تقدم و تأخر نباشد. در ادامه بحث مربوط به خلاقیت ، به روشهای عملی پرورش خلاقیت در مرحله ابتدایی می پردزایم و نظریات دانشمندان معروف را در مورد عوامل موثر بر آن توضیح می دهیم . ما در اینجا روش ” بارش مغزی ” یا ” طوفان مغزی ” و روش بدیعه پردازی گاردون را توضیح می دهیم.
روشهای عملی پرورش خلاقیت
روشهای عملی پرورش خلاقیت عبارتند از :
۱-داستانگویی و قصه نویسی : از کودکان بخواهید که داستان ، شرح حال یا انشاء بنویسند.
2-شرح حال نویسی و انشاء نویسی .
3-امور هنری از قبیل نقاشی : برای مثال ، کودک می تواند نقاشی آزاد بکشد و تخیلاتش را روی کاغذ بیاورد .
۴-بیان شرح حال و زندگی بزرگان : برای مثال ، ما می توانیم طی فیلمی، نحوه خلاقیت افراد و مشکلات آنها را به نمایش در آوریم .
5-استفاده از روشهای تدریس متنوع : در تدریس موارد مختلف ، هیچ گاه نباید از روش و الگوی واحدی استفاده نمود ، افکار قالبی را در کودکان ایجاد نکنید و پرسش و پاسخها باید در کلاس درس ، آزاد باشند ، نه قالبی و محدود .
۶-ایجاد فرصت برای یادگیری اکتشافی : به کودکان اجازه دهید که اطلاعات معلم را به طور شخصی کشف نماید .
۷-تشویق دستاوردهای خلاق کودکان : در صورت نشان دادن کاردستی، داستان و خلاقیت ، حتماً کودک را تشویق نمایید و اجازه انتقاد سازنده و فرصت رد نظریات علمی را به او بدهید . در زمینه پرورش خلاقیت ، می توان گفت : معلم خوب کسی است که به دانش آموزان فرصت رد نظریات و قوانین علمی پذیرفته شده را بدهد .
عوامل خلاقیت
در بحث خلاقیت ، سه عامل مهم مطرح است که عبارتند از :
۱-معلم : معلم باید به رشته خود مسلط باشد ، عشق به معلمی و علاقه به رشته تحصیلی نیز در این زمینه بسیار مهم می باشد .
2-دانش آموز : توانایی ، علائق و سبک یادگیری دانش آموز ، بسیار اساسی است . باید به دانش آموز آموخت که به سبک یادگیری مختص به خود آگاه باشد.
3-برنامه درسی : برنامه درسی و ساختار رشته نیز مهم هستند . منظور از ساختار رشته ، این است که به افراد نشان بدهیم ، آن رشته انسجام خاصی دارد ، محتوای رشته و روش شناسی رشته را ارائه بدهیم ، از دانش آموزان بخواهیم که خلاء موجود در رشته را کشف کرده و از این طریق، تخیل آنها را بر انگیزیم .
روشهای پرورش خلاقیت
روشهای پرورش خلاقیت ، روش بارش مغزی و روش بدیعه پردازی هستند.
با توجه به محدودیت زمانی در آموزش و پرورش ایران ، مسأله مهم این است که معلم باید چه زمینه هایی را به منظور پرورش خلاقیت کودک فراهم نماید ؟
در سیستم آموزشی ، باید دست معلم به اندازه کافی باز گذاشته شود، ساختار نظام آموزشی نباید معلم را محدود به ارائه درس نماید ، باید امکانات مناسبی به منظور پرورش خلاقیتهای کودکان ارایه داده شود و معلم اجازه مانور داشته باشد تا به منظور پرورش خلاقیت ، از حداقل زمان ، حداکثر استفاده را ببرد . در این زمینه ، فعالیتهای فوق برنامه از اهمیت بسزایی برخوردار می باشند .
عوامل مذکور ( معلم ، دانش آموز و برنام درسی ) باید با یکدیگر ارتباط داشته باشند ؛ چون تعامل بین آنها موجب خلاقیت کودکان می شود.
روش ” بارش مغزی ” ، یعنی اینکه معلم سوالی را مطرح می کند و به دانش آموزان اجازه می دهد تا کلیه نظراتی را که به ذهنشان می آید ، بیان کنند ( خوب یا بد ) . نظرات آنها به هیچ وجه مورد ارزیابی قرار نمی گیرد . در نهایت ، پاسخهای آنها که روی برگه A4 نوشته شده ، جمع آوری می گردد، معلم با مقایسه تمام راه حلها ، بهترین پاسخ را بر می گزینند و از این طریق، ذهن به سمت سیال شدن سوق داده می شود .
روش ” بدیعه پردازی ” ، بیشتر در دوره ابتدایی به کار می رود و منظور از آن، برقراری ارتباط و پیوند بین امور به ظاهر نامربوط می باشد .
روشهای مورد کاربرد در بدیعه پردازی عبارتند از :
۱-روش قیاسی شخصی : معلم دانش آموز را ترغیب می کند تا خود را به جای چیزی بگذارد که هیچ ارتباطی به او ندارد و خود را توصیف نماید . به طور مثال، یک شیمیدان می تواند ، خود را به جای مولکولهای اتم بگذارد.
۲-روش قیاس مستقیم : معلم از دانش آموز می خواهد که دو امر کاملاً نامربوط را با یکدیگر مقایسه نماید . برای مثال ، از کودک می پرسد که پوست بچه گربه نرم تر است یا یک زمزمه ؟ در واقع ، این سوال به این معناست که آن دو مسأله چقدر با هم متفاوتند .
3-تعارض متراکم : در اینجا یک پدیده یا امر واحدی را با دو واژه کاملاً متعارض، مانند دوست – دشمن ، زندگی بخش – کشنده .توصیف می کنیم .
در اینجا می توان از دو موضوع که به هم نمی خورند و شاید خنده دار نیز باشند ، استفاده نمود . می توان یک امر واحد را در دو چارچوب فکری کاملاً متفاوت قرار داد . هر چه تفکیک این دو مسأله از هم جذابتر باشند ، موجب انعطاف پذیری ذهنی بیشتر ، تعمیق مفاهیم و درک پدیده ها در دانش آموز می گردند .
ادامه مطلب + دانلود...