جستجو در تک بوک با گوگل!

بازدید
مقدّمه
دررابطه با چگونگی آموزش مفاهیم دینی به کودکان اختلاف نظرهایی وجود دارد.گروهی معتقدند پیش از بلوغ نباید به کودک آموزش دینی داد و گروهی عکس ایننظر را معتقدند. از نظر اسلام، به ویژه براساس سیره و رهنمودهای معصومانعلیهم السلام ، آموزش مفاهیم دینی از هنگام تولد شروع می شود و آموزش دردوره کودکی پایه و اساس در دوره های دیگر است. از طرفی، آموزش صحیح ومؤثر بدون در نظر گرفتن توانایی ذهنی کودک مطلوب نیست و ممکن است کودک رانسبت به یادگیری دلسرد و یا در یادگیری او اختلال ایجاد نماید. از این رو،آموزش مفاهیم دینی به کودکان گرچه امری بسیار مقدس و والا است، اما موفقیتدرآن، در گرو آگاهی و شناخت اصول و روش های آموزشی متناسب با آن است. بهفرموده امام امیرالمؤمنین علیه السلام هیچ حرکتی نیست مگر این که انسان دربه انجام رساندن آن نیاز به شناخت و آگاهی دارد: «ما مِن حَرَکه اِلاَّ وَاَنتَ مُحتاجٌ فیها الی مَعرِفَه.»
بازدید
حقوق قرآن، آمیزه ای از امتیاز و تکلیف
اگر چه واژه (حق) و (حقوق) تعریفی دقیق را به آسانی بر نتابد، اما میتوان برخی ویژگیها و ممیزات آن را در یک کالبد شکاف مفهومیدریافت و آن را گونه ای تعریف و شناسایی به شمار آورد.
چنانچه نمونهها و مصادیق حق را در قرآن مورد توجه قرار دهیم، خواهیم یافت که هر حقی بر دو پایه ۱- امتیازی به صاحب حق ۲- تکلیفی بر طرف مقابل، استوار است. یعنی، هر کجا تکلیفی جعل شده است در برابر، عده ای حق پیدا میکنند، مثلا زمانی که کسی متاعی را از فروشنده ای میخرد، در برخی موارد، برای خریدار (حق فسخ) قرار داده شده است. و مشتری با شرایطی خاص و در زمان تعیین شده، میتواند متاع را باز گراند و پولی را که پرداخته است باز پس گیرد. اگر دقت شود، در حق فسخ دو چیز موجود است:
الف- امتیازی برای خریدار که به آن میتواند معامله را فسخ کند که در اصطلاح حق نامیده میشود.
ب-وظیفه و تکلیفی بر فروشنده که موظف است پیشنهاد فسخ را از سوی خریدار گردن نهد.
نمونه دیگر را در (حق قصاص) میتوان شاهد بود، به خویشان مقتول (اولیا دم) حق قصاص دادهاند در حالی که قاتل یعنی محکوم، مکلف به تسلیم در برابر قصاص کنندگان است.
انواع حقوق در قرآن
حقوق قرآن را به چهار گروه میتوان تقسیم کرد:
۱- قواعدی که امتیاز بهره وری و تکلیف حق پذیری در آن متوجه فرد است.
(ذی حق و من علیه الحق، فرد است)
۲- قواعدی که (ذی حق) و (من علیه الحق) جامعه و یا اکثریت و یا گروهی از افراد جامعهاند.
۳- قواعدی که (ذی حق) فرد است و (من علیه الحق) اکثریت افراد را تشکیل میدهند.
۴- قواعدی که (ذی حق) اکثریت افرادند و (من علیه الحق) فرد است.
مشترکات قواعد حقوقی قرآن و سایر قواعد حقوقی
حقوقدانان به ویژه فلاسفه حقوق برای قواعد حقوقی ویژگیهایی بیان میکنند، مانند کلی بودن، الزامیبودن، داشتن ضمانت اجرا و ۱۰ که این ویژگیها در قواعد حقوق قرآن نیز مشهود است.
الف- کلی بودن
حقوقی که در قرآن به صورت قاعده حقوقی مطرح شده است موردی و شخصی نیست، بلکه عام و فراگیر است. چنان که قواعد حقوقی متعارف نیز چنین ویژگی دارند۱۱، چه این که بر اساس آیات قرآن تمام انسانها در برابر قانون مساوی هستند و هیچ فردی بر دیگری برتری ندارد. برای نمونه، یکی از حقوق شخص انسان که در شمار حقوق غیر مالی قرار داده شده، حق مصونیت از لطمه زدن به حیثیت و شرافت است. هیچ شخص یا مقامینباید به این حق مسلم انسان تعدی کند و با تهمت، افترا، دروغ و …حیثیت و آبروی افراد را ببرد.
(و الذین بر مون المحصنات الغافلات لعنوا فی الدنیا و الاخره و لهم عذاب الیم) نور /۲۳
کسانی که زنان پاکدامن و بی خبر ( از هر گونه آلودگی) و مومن را متهم میکنند در دنیا و آخرت از رحمت الهی بدورند و عذاب بزرگی برای آنهاست.
در آیه شریفه که به منظور دفاع از حیثیت و آبروی افراد نازل شده است، ویژگی قواعد حقوقی که همان کلی بودن و فراگیری است وجود دارد به این معنی که آیه چنان که در بحث اسباب نزول مطرح است اختصاص به کسی ندارد که به عایشه یا ماریه قبطیه تهمت زد، بلکه هر کس در هر زمان و در هر مکانی که در شرایط مشابه قرار گرفت. اگر چنان تهمتی بزند، شرایط قذف در حق وی جاری خواهد شد. (در اصطلاح قرآن پژوهان، ملاک، عموم آیه است نه خصوص سبب).
ب. الزامیبودن
دومین ویژگی قواعد حقوقی متعارف الزامیبودن آنهاست در عین آن که قاعده حقوقی کلی است و شامل تمام افراد میگردد وقتی بر موردی تطبیق شد حالت اجبار دارد ۱۲ و برای رسیدن به هدف حقوق و ایجاد نظم و انضباط در جامعه باید رعایت قواعد حقوق الزامیباشد.
این ویژگی قواعد حقوقی متعارف در قواعد حقوقی قرآن نیز وجود دارد با این تفاوت که منشا الزام و ملاک یا عامل الزام در قواعد حقوقی متعارف تنها قرار داد و همبستگی اجتماعی و ترس از واکنش مردم است، اما در قواعد قرآن افزون بر این عوامل، اعتقاد به نظارت پنهان خداوند و پاداش و جزای او نیز هست.
آیه قبل با حدی که برای قذف در شریعت اسلام تعیین شده والزامیکه در آیات دیگر در مورد اجرای حدود الهی بیان گردیده است، نشانگر بعد الزامیحقوقی قرآنی است.
برای نمونه حق حیات را میتوان بر شمرد که یکی از حقوق فردی به شمار میآید.
در قرآن از بین بردن این حق با کشتن و نابودی همه اجتماع و جامعه، برابر معرفی شده است.
( و من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعا) (مائده /۳۲)
هر کسی انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته است.
بنابراین اگر فردی زندگی همه نوع خود را نابود کند و جان او را بگیرد، خانواده مقتول حق خون خواهی و قصاص خواهد داشت.
(یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم القصاص فی القتلی الحر و با لحر….) بقره /۷۸
ای افرادی که ایمان آورده اید، حکم قصاص در مورد کشتگان بر شما الزامیشده است.
البته این الزام برای کل جامعه و مجریان احکام است که چشم از این حق بر نگیرند و درخواست خانواده مقتول را بی پاسخ نگذارند و گر نه خود خانواده مقتول در اصل قصاص حق انتخاب دارد.
ج. داشتن ضمانت اجرا
قاعده حقوقی، قاعده ای است که از سوی دولت و حکومت یا هر نیروی دیگر تضمین شده باشد.۱۳
در برخی کشورها، قواعد حقوقی ضمانت اجرای مدنی دارد و در تعدادی کشورها ضمانت اجرای کیفری، در جمهوری اسلامیقواعد حقوقی از سوی حکومت تضمین شده است، حکومت اسلامیموظف است بر قواعد حقوقی قرآن عمل کند و اجرای آنها را تضمین نماید.
برای نمونه: حق حاکمیت، نمونه بارز حق عینی است. بر اساس این حق، هیچ فردی نباید به اموال دیگران دستبرد بزند و آنها را از سلطه و اختیار مالک خارج سازد. اگر شخصی مال دیگری را سرقت کند، حکومت اسلامیبایستی بر اساس آیات وحی که در شکل یک قاعده حقوقی است مال مالک را از سارق باز پس گیرد و آن را به مالک برگرداند و سارق را نیز مجازات کند.
(و السارق و السارقه فاقطعوا ایدیهما جزا بماکسبا نکالا من الله) مائده /۳۸
دست مرد و زن دزد را به کیفر عملی که انجام دادهاند به عنوان یک مجازات الهی قطع کنید.
اما از سوی دیگر میان قواعد حقوقی قرآن با سایر نظامهای حقوقی تفاوتی هست، در قواعد حقوقی متعارف تنها ضمانت اجرای دولتی وجود دارد که اگر ترس از آن نباشد قانون زیر پا گذاشته میشود، ولی در قواعد حقوقی قرآن، هم حکومت اسلامیو هم ترس از عذاب اخروی، وجدان، تمایل به نزدیکی به خداوند و … اجرای قواعد حقوقی را تضمین میکنند و مردم را به مراعات آنها وا میدارند.
د. یکی دیگر از ویژگیهای قواعد متعارف که برخی از حقوقدانان مطرح کردهاند و در قواعد حقوقی قرآن نیز وجود دارد، آن است که حوزه و قلمرو قواعد حقوقی نباید از اجتماع خارج باشد، اگر انسان زندگی اجتماعی ندارد و به صورت کاملا انفرادی زندگی میکند نه حقی دارد و نه تکلیفی نسبت به دیگران. ۱۴
(کان الناس امه واحده فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب با الحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه) بقره /۲۱۳
مردم یک دسته بودند، خداوند پیامبران را بر انگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند، و کتاب آسمانی که به سوی حق دعوت میکرد، با آنها نازل نموده، تا در میان مردم در آن چه اختلاف داشتند داوری کند.
بازدید
خلاء بهره گیری از ادبیات و هنر در آموزش دینی و قرآن در نظام آموزشی فعلی
قبل از اینکه بنده بخواهم در خصوص نقش هنر و ادبیات در آموزش دینی و قرآن سخن بگویم لازم است شناختی نسبی در خصوص وضعیت فعلی نظام آموزشی و میزان بهره گیری از ادبیات و هنر در آموزش دینی و قرآن داشته باشیم .
الحمد الله به برکت انقلاب اسلامی ، ملتی داریم با سرمایه های معنوی با ارزش و توانمندیهای بسیار اما نکته قابل تأمل این است که ما چه اندازه توانسته ایم از این سرمایه ها و توانمندیها استفاده کنیم .
برای روشن شدن موضوع سخنی از آقای بهرامپور نقل می کنم ایشان می فرمایند « دوستی زیرک و با هوش که برای تحصیل به کانادا رفته بود می گفت : اگر بخواهیم سرمایه های معنوی خودمان را با غرب مقایسه کنیم ، باید به خودمان نمره ۱۰۰ بدهیم و به آنها نمره ده ولی فرق ما با آنها در این است که متأ سفانه ما از ۱۰۰ سرمایه معنوی ، تنها یکی را استفاده می کنیم ولی غرب از ده سرمایه خود به اندازه نه استفاده می کند » نظام آموزشی ما متشکل از نظام کاری و فعالیت معلم در آموزش و پرورش بگونه ای است که به معلم فرصت علاقه مند شدن به علم ، هنر و ادبیات را نمی دهد و طبیعتاً انتظار نابجایی است که از دانش آموزان بخواهیم که عاشق علم ، دین ، ادبیات و هنر شوند مگر میشود فردی که خودش عاشق نیست بتواند عشق آموزی کند .
ذات نایافته هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش
در ادامه بنده خلاء بهره گیری از ادبیات و هنر را در آموزش دینی و قرآن از زاویه ای دیگر مورد بررسی قرار می دهم و آنهم از نظر تکنولوژی آموزشی .
عصر امروزی را عصر انفجار دانش و اطلاعات بشری نام نهاده اند بگونه ای که ما هر روز شاهد پیشرفت های گوناگون علمی در زمینه های مختلف می باشیم و این سرعت بطور سرسام آور حرکت رو به جلو خود را ادامه می دهد بگونه ای که بنا بر پیش بینی دانشمندان سرعت پیشرفت علوم بحدی است که درسال ۱۴۰۰ هجری شمسی از اول فروردین تا پانزدهم خرداد سال ۱۴۰۰ یعنی در مدت زمان ۷۵ روز پیشرفت ها و کشفیات و اختراعات بشر در این فاصله کوتاه با تمامی پیشرفت ها و کشفیات و اختراعات قبل از آن از ابتدا تا آن زمان برابری می نماید پس با این وجود ما ناگزیر به بهره گیری از پیشرفت ها و فن آوریها ی علمی روز در امور آموزش می باشیم که در این زمینه نظام آموزشی ما نتوانسته است آنگونه که بایسته و شایسته است از این فن آوریها بهره لازم را ببرد بگونه ای که در تقسیم بندی سازمان علمی آموزشی یونسکو از میزان بهره گیری کشورها از تکنولوژی آموزشی کشورها را به دو دسته شمال و جنوب تقسیم نموده است کشور های شمال کشور هایی هستند که نظام آموزشی آنها باز خورد مناسبی دارد و خروجی های نظام آموزشی آنها می توانند انتظارات نظام کشورشان را چه در جهت ارتقاء توانمندیهای فردی و تکامل شخصی و چه در جهت اجتماعی بر اورده نمایند و بخوبی در جامعه خود ایفای نقش کنند و دسته دوم کشورهای جنوب می باشند که خروجی های نظام آموزشی آنها باز خورد مناسب ندارند که متاسفانه کشور ما هم در زمره کشورهای جنوب می باشد چرا که ما فرصت های طلائی که می تواند در جهت کسب علم و دانش و پرورش مهارت های فکر کردن ، مهارت اجتماعی شدن ، مهارت های فنی جهت آماده شدن برای ورود به عرصه زندگی واقعی و اجتماعی شدن را هدر داده ایم حتی در آموزش دینی و قرآن چرا که امور دینی و قرآنی در زمره سایر دروس قرار داده و فکر می کنیم که امروز دانش آموزی دین مداراست و ارزشهای دینی را فرا گرفته است که بتواند از دین تعریفی زیبا و روان ارائه دهد همان گونه که در کتابهای دینی دوره ابتدایی و راهنمایی ما دین را اینگونه معرفی کرده بودند و تمامی ارزشهای دینی و والای آن را در قالب تعاریفی ذهنی برای دانش آموزان ارائه داده بودند اما الحمد الله با تغییر کتابهای دینی در مقطع ابتدایی گامهای مثبت و موثری برداشته شده اما باز هم یک خلاًء بزرگ در آموزش دینی و قران در نظام آموزشی ما مشهود است و آن هم اینکه ارائه و تالیف کتابهای دینی با این غنای دینی و و مبتنی بر نیازهای روحی و روانی کودک یا در نظر گرفتن تمامی اصول اصول روانشناختی و … آنها متاسفانه در امر ارائه و آموزش آنها راهکارهای مناسب معرفی نگردیده پس باید با روشهای زیبا و بدیع و نو آورانه این مفاهیم ارائه شود که اصل سخن من هم روی همین صحبت آخر است که باز هم اشاره ای به تکنولوژی اموزشی و آموزش موفق داشته باشم امروزه از دیدگاه تکنولوژی آموزشی ، آموزشی موفق است که تنبیهی بر خط زنجیره ای طراحی – اجراء و ارزشیابی استوارباشد یعنی معلمین ما باید دارای تفکر تدریس باشند و با یک نگرش سیستمی به کلاس درس و آموزش انجام وظیفه نمایند که اگر این اتفاق بیافتد ما می توانیم از شیوه های نو و خلاقانه در آموزش دینی و قرآ ن بهره بگیریم که شاید یکی از بهترین راههای بهره گیری از شیوه های نو استفاده از ادبیات و هنر بعنوان دو مقوله مورد علاقه و روز و توجه بچه ها درآموزش درس دینی و قرآن باشد .
چرا ؟ ادبیات و هنر
امروزه کار معلم تنها انتقال یک سلسله مفاهیم به دانش آموزان از طریق نشانه های گفتاری و نوشتاری نیست بلکه مهمترین وظیفه او این است که بداند چه چیزی را به چه کسی و با چه روشی می باید ارائه نماید از این رو معلم خوب کسی نیست که تنها یک مطلب را خوب بداند بلکه معلم شایسته کسی است که بتواند مطلب را متناسب با سن و ویژگیهای اختصاصی دانش آموزان و آنهم با زبانی مناسب حال او ارائه نماید .
که در این راه با بهره گیری از ادبیات و هنر می توانیم گامهای بلند و موثر برداریم چرا که ادبیات یکی از قلمروهای بسیار مهم و گنجینه فرهنگی هر جامعه زبانی است و فرهنگ ارزشهای دینی و معنوی آن در درجه اول در رفتار و کردار و شیوه زندگی ، عادات و رسوم و روشهای افراد آ ن کشور در مبارزه با مسائل و مشکلات تجلی می یابد و انسان به یاری ادبیات و هنر است که نتوانستن های خود را در ساحت واقعیت جبران می کند و به آنچه که باید باشد و نیست رنگ عینت و تجلی مخصوص می بخشد قطعاً ادبیات و هنر انسان را از دایره تنگ تفرد و درون گرایی محض خارج کرده و در مسیر تعامل و تکامل اجتماعی و انسانی قرار می دهد و پر واضح است که انسانهایی که آثار ادبی را مطالعه می کنند و یا دستی در هنر دارند معمولاً دارای افق اندیشه وسیع تر و ژرف تری نسبت به مسائل جهان دارند و می توانند آزادانه از مرز دنیای واقع فراتر رفته و در اوج زیبایی خود ساخته یه پرواز در آیند و در این رهگذر رویاهای نا ممکن را ممکن سازند علاقه مندی به ادبیات و هنر و فراهم نمودن زمینه بهره گیری از آن برای دانش آموزان باعث گسترش و حس زیبا شناسی آنان ، تبلیغ ارزشهای معنوی ، آشنایی با الگوهای رفتار انسانی والاً گسترش باورها و نگرش های مثبت و به طور کلی آزادی انسان از فشارهای ناشی از زندگی مادی می گردد .
و از طرفی اگر ما بتوانیم با بهره گیری از ادبیات و هنر دانش آموزان را علاقمند به امور دینی و قران نمائیم در حقیقت دریچه هایی شفاف به دنیای اطراف دانش آموز باز می شود که با پیشرفت کار آموزشی این پنجره و شفافیت آن بیشتر می شود و با وجود چنین دریچه هایی دانش آموزان دنیا و زیبایی های آنرا بهتر می بینند و نتیجتاً علاقه بهتری به هنر پیدا کنند چرا که اعتقاد داریم ، مبانی دینی ما منطبق بر حکمتهای جهان هستی و منطبق بر فطرت انسانی است و قطعاً آگاهی بیشتر از حکمتهای جهان هستی باعث رشد دینداری خواهد شد . و در پایان این صحبت سخنی از استاد جعفر سبحانی را اشاره می نمایم .
ایشان می فرمایند ” علم و دانش ، مطالعه و بررسی آثار دانشمندان ، غور در قوانین آفرینش ،مایه شکفته شدن عقل و خرد می گردد ، چنانچه ممارست با گناه و همنشینی با بدکاران ، دیدن مناظر معصیت ، مایه ضعف شنوایی و بینایی خرد گردیده و زشتی بسیاری از کارها را از میان می برد . “
راههای بهره گیری از ادبیات و هنر در آموزش دینی و قرآن
آموزش دین فرایندی فراگیر از ژرفا و آرام است که این سه ویژگی گاهاً مورد غفلت واقع شده ، اساساً دین مفهومی فرا گیر دارد و شاید به دلایلی دین را کنار سیاست ، اقتصاد ، فرهنگ و غیره قرار دهند ، لکن دین از نظر خود دین و دین باوران چیزی در کنار بقیه چیزها نیست بلکه بالاتر از آن ، نوعی تلقی از همه چیز است پس همه شاخه های زندگی را در بر می گیرد
در قران کریم می خوانیم :
” قل ان صلواتی و نسکی و محیا ومعاتی لله رب العالمین ”
همچنان که زندگی ، از ابتدای تولد تا مرگ را در بر می گیرد .
به این ترتیب دین یک بار گرانی که برزندگی کودک تحمیل می شود و او را در طی این راه یکه می زند نیست که در چنین صورتی دین یقیناً مزاحم زندگی اوست . در حالی که دین یک نوع زندگی کردن است یعنی راهی برای زندگی و یک نوع تلقی از زندگی است لذا دین در زندگی بچه ها مثل حلول یک روح پاک در جسم باید در بازی ، کار همه دروس و همه چیز کودک دمیده شود .
دین ، جایی خاص فرضاً مانند ساعت سوم روز شنبه در برنامه هفتگی ندارد دین بیش از تاکید بر ساعتی خاص ، باید در برنامه ها حضور داشته باشد بلکه بیش از آن دین در فضای جامعه و زندگی و اندیشه و احساس باید تجلی کند .قطعاً فراگیری دین چشم انداز فراخی در یافتن مدخلی برای آموزش دین پیش چشم ، قرار می دهد این مدخل هیچ مانعی تدارد که بازی کودکان باشد . آن هم نه بصورت تحمیل مثلاً در ورزش باستانی و خودی ما در زورخانه ورزش پهلوانی ، فرهنگ دین نفوذ اساسی دارد .