بازدید
۱- اسراء و معراج
نخستین مطلبی که باید مورد توجه در این داستان قرار گیردآن است که داستان معراج رسول خدا صلی الله علیه و آله ده،قسمت نخست آن که از مسجد الحرام در شهر مکه تا مسجد الاقصی در سرزمین فلسطین و بالعکس انجام شده ، ورسول خداصلی الله علیه و اله این مسیر را در یکی از شبها در سالهایتوقف خود در مکه از طریق اعجاز طی کرده،که این قسمت رااصطلاحا در کتابها و تواریخ«اسراء»مینامند و قسمت دوم کهاز مسجد الاقصی به آسمانها انجام شده و طبق روایات با انبیاءالهی دیدار و گفتگو کرده و بهشت و جهنم و آیات بزرگ دیگریاز آیات الهی را مشاهده نموده است که این قسمت را اصطلاحا«معراج»مینامند.
که البته دلیل هر یک از این دو قسمت در قرآن و حدیث ازیکدیگر جدا است و اختلافی هم که در گفتار اهل حدیث وتاریخ دیده میشود و همچنین اعتراضها و رد و ایرادهائی که درداستان معراج شده و پاسخهائی که داده یا میدهند هر کداممربوط به یکی از این دو قسمت است که متاسفانه در پارهای ازکتابها و کلمات برخی از بزرگان بخاطر مخلوط شدن این دوقسمت،بحثها نیز به یکدیگر مخلوط شده و موجب ابهام و اشکالگردیده است.
۲- معراج در چه سالی اتفاق افتاد
در اینکه اسراء و معراج رسول خداصلی الله علیه و اله درچه سالی ازسالهای بعثت اتفاق افتاده اختلاف است،و اجمالا وقوع آن درمکه و قبل از هجرت ظاهرا قطعی است.بدلیل اینکه آیهای همکه در سوره اسراء در این باره آمده و آیات سوره نجم نیز همگی در مکه نازل شده،و اما در اینکه در چه سالی از سالهای قبل ازهجرت بوده اختلاف است.
الف- از ابن عباس نقل شده که گفته است در سال دوم بعثتبوده،چنانچه برخی گفتهاند: شانزده ماه بعد از بعثتآنحضرت انجام شده .(۱)
ب- از کتاب خرائج راوندی از امیر المومنین علیه السلامروایتشده که در سال سوم اتفاق افتاده .(۲)
ج- اقوال دیگری هم وجود دارد ، مانند قول به وقوع آن درسال پنجم یا ششم یا دهم یا دوازدهم و یا اینکه گفتهاند:یکسال و پنج ماه قبل از هجرت یا یک سال و ششماه و یا ششماهقبل از آن..(۳)
ولی بنظر میرسد که از روی هم رفته روایات در این بارهاستفاده میشود که معراج آنحضرت-برخلاف آنچه برخیپنداشتهاند-قبل از وفات ابو طالب و خدیجه بوده و بنابر این ظاهرآن است که معراج قبل از سال دهم انجام شده است.و الله اعلم.
چنانچه در ماه و شب آن نیز اختلاف زیادی است زیرابرخی گفتهاند:در شب هفدهم ماه مبارک رمضان بوده و قولدیگر آنکه در شب هفدهم ربیع الاول و یا شب دوم آن ماه و یا درشب بیست و هفتم رجب انجام شده و یا شب جمعه اول ماه رجببوده (۴)…
و به هر صورت به گفته مرحوم علامه طباطبائی این بحثبرایما چندان مهم نیست که در تاریخ سال و روز و ماه وقوع معراجغور کرده و وقتخود را بگیریم،و مهم برای ما بحثهای آیندهاست،و البته تذکر این مطلب لازم است که از روی همرفتهروایات استفاده میشود که معراج و اسراء رسول خداصلی الله علیه و اله دو بار و یا بیشتر اتفاق افتاده چنانچه در فصلهای آینده روی آن مشروحا بحثخواهیم کرد-ان شاء الله تعالی-.
۳- اسراء از کجا انجام شد؟
همانگونه که در تاریخ ماه و سال و شب اسراء اختلاف دیدهمیشود در جا و مکانی هم که آنحضرت از آن جا به اسراء رفتاختلاف است که برخی گفتهاند از شعب ابی طالب اسراءانجام شده و در برخی از روایات آمده که از خانه ام هانی دخترابو طالب آنحضرت به اسراء رفت و آیه شریفه«سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام…»را به همه شهر مکه تاویل کردهو گفتهاند:مراد از«مسجد الحرام»همه حرام مکه است.و برخیهم گفتهاند:تاویل و حمل لفظ بر مجاز خلاف ظاهر است واسراء از خود مسجد الحرام انجام شده.
ولی با تذکری که در بخش قبلی دادیم که اسراء بیش ازیکبار انجام شده میتوان میان این روایات را اینگونه جمع کرد کهیکبار از مسجد الحرام بوده و دفعات دیگر از خانه ام هانی و یاشعب ابی طالب.
اگر چه قول آخر یعنی انجام آن از شعب ابی طالب بعید بنظرمیرسد زیرا بر طبق برخی از روایات هنگامی که ابو طالب درآن شب از غیبت آنحضرت اطلاع یافت بنی هاشم را درمسجد الحرام گرد آورد و شمشیرش را برهنه کرده قریش را تهدید به جنگ کرد ، و چون صبح شد و رسول خداصلی الله علیه و اله بازگشت ، به مسجد الحرام آمده و آنچه را دیده بود برای قریش نقل کرد و ازکاروانی که در راه دیده بود خبر داد ، وخبرهای دیگر،که بابودن آنحضرت در شعب و سالهای محاصره قریش مناسب نیست. و احتمال دیگر نیز آنست که از خانه ام هانی و یا شعبابی طالب خارج شده و به مسجد الحرام آمده و از آنجا به اسراء رفتهباشد.
۴- اسراء چگونه انجام شد؟
شاید بیشترین اختلاف نظرها و رد و ایرادها در ماجرای اسراءو معراج رسول خداصدر این بخش از داستان مزبور باشد کههر کس برای خود نظری ارائه کرده تا آنجا که عایشه-با اینکهدر هنگام اسراء رسول خداصلی الله علیه و اله پیوندی با آنحضرت نداشتهو سالها بعد از آن بعنوان همسر بخانه آنحضرت آمده و اساسا چندسال اندک از عمر او بیش نگذشته بود-و یا اصلا بدنیا نیامدهبوده (۵) در اینجا اظهار نظر کرده و گفته است: «ما فقد (۶) جسد رسول الله صلی الله علیه و اله و لکن الله اسری بروحه(7)
جسم رسول خدا صلی الله علیه و اله مفقود نشد یا آنرا ناپدید نیافتم ولی خدا روحآنحضرت را به اسراء برد. و یا معاویهای که در آنروزگار بچهای بیش نبوده و درکوچههای مکه بدنبال پدرش ابو سفیان سرگرم توطئه و آزار رسولخداصلی الله علیه و اله شب و روزش را سپری میکرده و تا پایان عمر هم دردشمنی خود با بنی هاشم و خاندان آنحضرت و از بین بردنفضائل و محو نام و آوازه آنها لحظهای دریغ نکرده و از اینگونه معارف بوئی نبرده در اینجا به اظهار عقیده پرداخته و دربارهاسراء گفته است: انها رویه صادقه(۸) . رویای صادق و خواب درستی بوده؟
و قبل از آنکه نظرات و عقاید دیگران را بیان داریم برایروشن شدن ذهن خوانندگان محترم باید بگوئیم اینگونه نظرها مخالف اجماع دانشمندان و صریح آیات قرآنی است،که اسراءرسول خداصلی الله علیه و اله با روح و جسم هر دو بوده،زیرا آیه شریفه سورهاسراء اینگونه است:
سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الیالمسجد الاقصی(۹) منزه است آن خدائی که سیر شبانه داد بنده خود را از مسجد الحرام به مسجداقصی.
و با توجه به اینکه آیه شریفه در مقام امتنان و منت گذاری بررسول خدا است و این داستان را بعنوان یک معجزه وامر خارق العادهای که از قدرت و عظمتبیانتهای خدای عز و جلسرچشمه گرفته استبیان میدارد،و آنرا نشانهای از عظمتخود میداند…
و علت آنرا نیز نشان دادن آیات و نشانههای عظمتخودبه پیامبر بزرگوارش ذکر کرده و بدنبال آن میفرماید: لنریه من آیاتنا(۱۰). یعنی-تا به او نشان دهیم آیات و نشانههای خود را.
بدیهی است که این تعبیرات با خواب دیدن و سیر شبانه درخواب هیچگونه تناسبی ندارد،و این خواب را همه کس میتواندبه بیند چه صالح و چه غیر صالح،و بگفته مرحوم علامه طباطبائیچه بسا افراد غیر صالح و گناهکار خوابهائی بهتر و جالبتر ازمردمان مومن و با تقوی ببینند،و خواب در نزد عموم مردم جز نوعی از تخیل و خیال پردازی نیست که نمیتواند نشانه قدرت وعظمتخدای تعالی باشد…
و نیز با توجه به اینکه«عبد»که در آیه آمده به جسم و روحهر دو اطلاق میشود،چنانچه در جاهای دیگر قرآن هست.
و بهر صورت اصل این مطلب که اسراء رسول خداصلی الله علیه و اله باجسم و روح بوده با توجه به مدلول آیه شریفه و تواتر روایات وارده و اجماع و اتفاق کلمات دانشمندان اسلامی قابل انکار نیست (۱۱) ، تنها در مورد معراج رسول خداصلی الله علیه و اله از بیت المقدس به آسمانها وبازگشت آنحضرت و مشاهدات او در آسمانها و دیدار و گفتگو با پیمبران الهی ، بحث و مناقشه بسیار شده که اجمالی از آن ذیلا از نظر شما میگذرد:
مرحوم طبرسی در کتاب مجمع البیان پس از ذکر اصلداستان اسراء میگوید: تمامی روایاتی که در داستان اسراء ومعراج رسیده به چهار دسته تقسیم میشود:
۱- آندسته از روایاتی که صحت آنها مقطوع استبخاطر تواتر اخبار در این باره و گواهی علم و دانش به صحت آن.
۲- آنچه در روایات آمده و عقول مردم صدور آنرا تجویز نمودهو اصول اسلامی نیز از قبول آنها ابائی ندارد و میپذیرد،که ماهم آنها را میپذیریم و میدانیم که آنها در بیداری بوده نه در خواب.
۳- روایاتی که ظاهر آنها مخالف با بعضی از اصول اسلامیاست ولی تاویل آنها بنحوی که با اصول عقلی موافق باشدممکن است که ما اینگونه روایات را بهمین نحو تاویل میکنیم.
۴- روایاتی که نه ظاهر آنها صحیح است و نه قابل تاویلاست مگر با سختی و دشواری شدید که در اینگونه روایات بهترآنست که آنها را نپذیرفته و کنار بزنیم.
مرحوم طبرسی پس از این تقسیم بندی میفرماید: اما دسته اول که مقطوع است همان اصل اسراء و معراجآنحضرت استبطور اجمال.
و اما دسته دوم مانند روایاتی است که آنحضرت در آسمانهاگردش کرده و پیمبران را دیده و عرش و سدره المنتهی و بهشت ودوزخ را مشاهده نموده و امثال اینها.
و اما دسته سوم مانند آنچه روایتشده که آنحضرت مردمیرا در بهشت مشاهده نمود که به نعمتهای الهی متنعم بودند وجمعی را در دوزخ دید که در آن معذب بودند که اینگونه روایات حمل میشود بر اینکه اوصاف و نامهای ایشان را دیده نه خودشانرا.
و اما دسته چهارمکه قابل پذیرش نیست مانند آن روایاتیکه رسول خداصلی الله علیه و اله با خدای تعالی رو در رو سخن گفت و او رادیده و با او بر تخت نشست و امثال اینگونه روایاتی که ظاهرآنها موجب تشبیه خدا و جسمانیت او است که خدای تعالی ازآنها منزه است و هم چنین روایاتی که میگوید:در آن شب شکمآنحضرت را شکافته و شستشو دادند (۱۲) که اینها را نمیتوانپذیرفت زیرا آن بزرگوار از عیب و زشتی مبرا است و چگونهممکن است دل و معتقدات آنرا با آب شستشو داد(۱۳)
و مرحوم علامه طباطبائی رحمه الله در تفسیر المیزان پس از ذکر کلامطبرسی میگوید:
تقسیم مزبور به جا است،جز اینکه بیشتر مثالهائی که آوردهمورد اشکال است،مثلا گردش در آسمانها و دیدن انبیاء و امثالآن و همچنین شکافتن سینه رسول خداصلی الله علیه و آله وشستشوی آن را از دسته چهارم شمرده و حال آنکه از نظر عقلهیچ اشکالی ندارد.زیرا میتوان گفت همه آنها از باب تمثلاتبرزخی و یا روحی بوده است،و روایات معراج پر است از ایننوع تمثلات،مانند مجسم شدن دنیا در هیات زنی که همه رقمزیور دنیائی به خود بسته و تمثل دعوت یهودیت و نصرانیت ودیدن انواع نعمتها و عذابها برای بهشتیان و دوزخیان و امثالاینها.
و از جمله مویداتی که گفتار ما را تایید میکند اختلاف لحناخبار این باب است در بیان یک مطلب،مثلا در بعضی از آنهادرباره صعود رسول خدا به آسمان میگوید که به وسیله براقصورت گرفته و در بعضی دیگر بال جبرئیل آمده و در بعضینردبانی که یکسرش روی صخره بیت المقدس و سر دیگرش بهبام فلک و آسمانها رفته است،و از این قبیل اختلاف تعبیر دربیان یک حقیقتبسیار است که اگر کسی بخواهد دقت کند درخلال این روایات این باب بسیار خواهد دید.
بنابر این از همین جا میتوان حدس زد که منظور از اینبیانات مجسم ساختن امری غیر جسمی و غیر مادی استبهصورت امری مادی به نحو تمثیل و یا تمثل روحی و وقوع اینگونهتمثیلات در ظواهر کتاب و سنت امری است واضح که به هیچ وجه نمیشود انکارش کرد(۱۴)
و مرحوم ابن شهر آشوب در مناقب گوید:
مردم در معراج اختلاف کردهاند،خوارج آن را انکار کرده وفرقه جهمیه گفتهاند معراج، روحانی و به صورت رویا بوده است،ولی فرقه امامیه و زیدیه و معتزله گفتهاند تا بیت المقدسروحانی و جسمانی بوده ، چون آیه شریفه دارد:«تا مسجداقصی». عدهای دیگر گفتهاند: از اول تا به آخر حتی آسمانها را هم با جسد و روح خود معراج کرده است ، و این معنی ازابن عباس و ابن مسعود ، و جابر و حذیفه و انس و عایشه و ام هانیروایتشده است.
و ما در صورتی که ادله مذکور دلالت کند آن را انکارنمیکنیم،و چگونه انکار کنیم با اینکه سابقه آن در دستهست،و آن معراج موسی بن عمران علیه السلام است کهخدای تعالی او را با جسد و روحش تا طور سینا برد،و در قرآن درخصوص آن فرمود:«و ما کنتبجانب الطور»«تو در جانب طورنبودی»،و نیز ابراهیم را تا آسمان دنیا برده در قرآن فرموده:«و کذلک نری ابراهیم…»«اینچنین به ابراهیم نشان دادیم…»،وعیسی را تا آسمان چهارم برده در قرآن فرموده:«و رفعناه مکاناعلیا»«او را تا جایی بلند عروج دادیم»و در باره رسول خداصلی اللهعلیه و آله فرموده:«فکان قاب قوسین»«پس تا اندازه دو تیر کمانرسید»و معلوم است که این بخاطر علو همت آن حضرت بود،واین بود گفتار صاحب مناقب(۱۵)
و مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان پس از نقل کلامابن شهر آشوب گوید:
ولی آنچه سزاوار است در این خصوص گفته شود این استکه اصل«اسراء»و«معراج»از مسائلی است که هیچ راهی بهانکار آن نیست چون قرآن درباره آن به تفصیل بیان کرده،واخبار متواتره از رسول خداصلی الله علیه و آله و امامان اهل بیتبر طبق آن رسیده است.
و اما درباره چگونگی جزئیات آن،ظاهر آیه و روایاتمحفوف به قرائنی است که آیه را دارای ظهور نسبتبه آنجزئیات میکنند.ظهوری که به هیچ وجه قابل دفع نیست،و با در نظر داشتن آن قرائن از آیه و روایات چنین استفاده میشود کهآنجناب با روح و جسدش از مسجد الحرام تا مسجد اقصی رفته،واما عروجش به آسمانها،از ظاهر آیات سوره نجم و صریح روایات بسیار زیادیکه بر میآید که این عروج واقع شده و به هیچ وجه نمیتوان آنرا انکار نمود،چیزی که هست ممکن استبگوئیم که اینعروج با روح مقدسش بوده است.
ولیکن نه آنطور که قائلین به معراج روحانی معتقدند که بهصورت رویای صادقه بوده است، چه اگر صرف رویا میبود دیگر جا نداشت آیات قرآنی اینقدر درباره آن اهمیت داده وسخن بگوید،و در مقام اثبات کرامت درباره آنجناب بر آید.
و همچنین دیگر جا نداشت قریش وقتی که آنجناب قصه را برایشان نقل کرد آنطور به شدت انکار نمایند و نیز مشاهداتی کهآنجناب در بین راه دیده و نقل فرموده با رویا بودن معراجنمیسازد،و معنای معقولی برایش تصور نمیشود.
بلکه مقصود از روحانی بودن آن این است که روح مقدسآنجناب به ماورای این عالم مادی یعنی آنجائی که ملائکه مکرمین منزل دارند و اعمال بندگان بدانجا منتهی شده ومقدرات از آنجا صادر میشود عروج نموده و آن آیات کبرایپروردگارش را مشاهده و حقایق اشیاء و نتایج اعمال برایشمجسم شده،ارواح انبیای عظام را ملاقات و با آنان گفتگو کردهاست،ملائکه کرام را دیده و با آنان صحبت نموده است و آیاتیاز آیات الهی را دیده که جز با عباراتی امثال«عرش»«حجب»«سرادقات»تعبیر از آنها ممکن نبوده است.
این است معنای معراج روحانی ولی آقایان چون قائل بهاصالت وجود مادی بوده و در عالم به غیر از خدا هیچ موجود مجردی را قائل نیستند و از سوی دیگر که کتاب و سنت دروصف امور غیر محسوسه اوصافی را بر میشمارد که محسوس ومادی است مانند ملائکه کرام و عرش و کرسی و لوح و قلم وحجب و سرادقات ناگزیر شده این امور را حمل کنند بر اجسام مادیهای که محسوس آدمی واقع نمیشوند و احکام ماده راندارند، و نیز تمثیلاتی که در روایات در خصوص مقامات صالحین و معارج قرب آنان و بواطن صور معاصی از نتایج اعمال و امثال آن وارد شده بر نوعی از تشبیه و استعاره حمل نموده، درنتیجه خود را به ورطه سفسطه بیندازند حس را خطاکار دانستهقائل به روابطی جزافی و نامنظم در میان اعمال و نتایج آن شوند و محذورهای دیگری از این قبیل را ملتزم گردند.
و نیز به همین جهت بوده که وقتی یک عده از انسانها معراج جسمانی رسول خدا را انکار کردهاند ناگزیر شدهاند که بگویند معراج آن حضرت در خواب بوده چون رویا به نظر ایشان یکخاصیت مادی است برای روح مادی، و آنگاه ناچار شدهاندآیات و روایاتی را که با این گفتارشان سازگاری نداشته تاویل کنند گو اینکه از آیات و روایات یکی هم با گفتار ایشان سازگارنیست (۱۶)
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
کتاب حدیث معراج پیامبر اسلام و توضیحاتی در مورد حدیث معراج
ادامه مطلب + دانلود...