جستجو در تک بوک با گوگل!

بازدید
نویسنده : سیدمحمد خاتمی
محل نشر : تهران
تاریخ نشر : ۱۳۷۸/۱۲/۱۰
رده دیویی : ۲۹۷.۴۸۳
قطع : وزیری
جلد : گالینگر
تعداد صفحه : ۴۶۲
نوع اثر : تالیف
زبان کتاب : فارسی
نوبت چاپ : ۱
تیراژ : ۵۰۰۰
شابک : ۹۶۴-۵۶۲۵-۸۶-۶
این کتاب مشتمل بر مباحثی است که نگارنده طی سالهای ۱۳۷۳و ۱۳۷۴برای دانشجویان دوره کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس فراهم آورده است .((سید محمد خاتمی)) در این کتاب درصدد تشریح و بیان اندیشه سیاسی مسلمانان ـ خصوصا وقایع پس از خلافت راشده است ـ وی بر این باور است که((علهالعلل امتناع اندیشه سیاسی در جهان اسلام پس از فارابی و نیز غلبه گونهای صوفیگری بر ذهن و ادب بسیاری از مسلمانان چیزی جز قدرت سیاسی متکی بر درفش و دینار و دروغ نبوده است و گرفتار آمدن((ایمان و اندیشه در دام خودکامگی)) منشا بسیاری از خسارتها و فلاکتهای مسلمانان شده است, که کتاب آسمانیشان بیش از هر چیز بر خردورزی و اندیشهگری و ایمان مبتنی بر آن تاکید کرده است و هر گونه سلطه را جز از سوی خدای حکیم … از مصادیق بارز شرک و انحطاط به حساب آورده است)) .بخش نخست ذیل عنوان ((زمینهها)), مشتمل است بر مباحثی چون :((چیرگی خودکامگی و طوفان تغلب)), ((اوضاع سیاسی در غرب اسلام)), ((اندیشه سیاسی در فراز و فرود تمدن اسلامی)) و ((جلوههای باور و اندیشه)) .بخش دوم با عنوان((اندیشه سیاسی)) متضمن مباحثی است در خصوص سیاست فلسفی ابونصر فارابی, گذر از فلسفه سیاسی به سیاست شاهی, سیمای شاهان در آیینه خرد جاویدان, فقه سیاسی و دیدگاههای جامعهشناسی ابن خلدون .بخش سوم کتاب به نتیجهگیری اختصاص یافته است .
بازدید
کتاب مدجنان نگاهی به حوزه تاریخ اسلام گواه رویارویی تمدنهای اسلام و مسیحیت و کشمکش های بین این دو است. در این میان گاه مسیحیان صاحب قدرت شده و بر مسلمانان تسلط مییافتند، و گاه مسلمانان در زمینههای مختلف بر مسیحیان برتری داشتند. کتاب حاضر بر اساس شواهد تاریخی پیرامون تعاملات و تقابل تمدنهای اسلام و مسیحیت در اسپانیا بحث نموده، و تأثیرات فرهنگ اسلامی را در غرب بررسی کردهاست. با این تفاسیر سخن گفتن از”مدجنان” به معنی بررسی بخشی از روابط و کنشهای متقابل تمدنهای مذکور در اسپانیا میباشد. اصلاح “مدجنان” لقب گروهی خاص از مسلمانان اسپانیا است، که با تجاوز مسیحیان به قلمرو اسلامی، تحت حاکمیت آنان به زندگی خویش ادامه دادند. در کتاب برخی اصطلاحات و مفاهیم مرتبط با موضوع تشریحشده، همچنین نحوهی شکلگیری تشکلهای مسیحی و عوامل مؤثر در پیدایش جوامع مدجن بیان گردیدهاست. چگونگی گسترش سلطهی مسیحیان در مناطق اسلامی و اشاره به جایگاه ” مدجنان ” در جامعه مسیحیان از دیگر عناوین کتاب هستند. در ادامه مؤلف نحوهی برخورد مسیحیان با”مدجنان” و “موریسکوها” را توضیح میدهد، و نیز از مهارت و توانایی این گروه و نقش آنان در پیشرفت اقتصادی، ادبی و هنری اسپانیا سخن میگوید. “موریسکو” لقب مسلمانانی بود که بر اثر فشار مسیحیان، اسپانیا را ترک کردند.
بازدید
او محل جزیره مذکور را روی نقشه نیز نشان داده است. این موضوع نشانگر آن است که مسلمانان آندلس در قرن دوازدهم میلادی، زمانی که آمریکا هنوز کشف نشده بود، موجبات تماس ساکنین قاره آمریکا را با اسلام فراهم کردند. می دانیم که بعدها اسپانیایی ها در دوره ای که آمریکا کشف شد، برای مسافرتهای بلند مدت دریایی به استفاده از تجارب دریانوردان مسلمان مغربی اهتمام ورزیدند.
بازدید
فلسفه اسلامی اروپا:
مسلمین و دانشمندان مسیحی اتفاق نظر دارند که به وسیله اسلام علوم مختلف در اروپا منتشر شده که فلسفه از جمله آن علوم می باشد.
فلسفه ، کلمه است یونانی و به دو قسم نظری و عملی تقسیم می شود.
فلسفه نظری : ۱-فلسفه اولی ، فلسفه اوسط ، فلسفه ادنی .
فلسفه عملی : ۱-تهذیب اخلاف ۲-تدبیر منزل ۳-سیاست مدینه
جان دیون پورت می نویسد:
در زمانی که اروپا در وحشیگری به سر می برد، فیلسوفان عرب مدارسی تاسیس کرده بودند که عده ای از مسیحیان در آن درس می خواندند . و در حقیقت باید قبول کرد که کلیه علوم و از جمله فلسفه ، از قرن دهم ودر اروپا رونق گرفت و مسلمانان پدران فلسفه اروپائیان می باشند . بغداد، کوفه ، بصره ،قاهره ،فارس ،مراکش ، قرطبه ،قرناطه ،و والانس همیشه از بلاغت محافل علمی و منبری برخوردار بودند و فلسفه مخصوصاً فلسفه ارسطو به سرعت در اروپا منتشر شد.۱
فیلیپ ک حتی در تاریخ عرب می گوید:
مسلمانان ، فلسفه و سایر علوم را به اروپا آوردند . زیرا قبلاً در اروپا کسی از این علم بهره ای نداشت و مسلمانان بودند که حلقه تاریکی و ضلالت اروپا را پاره کردد و با پاره شدن این حلقه ، اروپائیان هم از خواب غفلت بیدار شدند . پس در حقیقت اروپائیان باید ابدالدهر به مسلمین مدیون باشند.۱
آلفرد کیوم ،مدیر دانگشاه کلمهم می نویسد:
می توان گفت مغرب زمین ، اطلاعات خود درباره ارسطو را به مسملین مدیون است و آشنا شدن با افکار مسلمین ، اروپا را به ارسطو علاقمند ساخت و در این قسمت بدون شک اروپائیان در نتیجه تماس باافکار مسلمین به فلسفه عشق پیدا کردند و شوق فراوان به مطالعه آثار ارسطو پرداختندو یکی از عواملی که مسیحیان رابه فلسفه و عقاید اسلامی جلب نمود فلسفه ابن رشد بود.
جان برند ترنر ، استاد زبان اسپانیای دانشگاه کمبریج می نویسد:
بزگرترین چیزی که مسلمین اسپانیا به اروپا آورده و اهدا نمودند ، آثار فلاسفه بود۲
فرهنگ و علوم اسلام:
فلسفه عرفان
برای آغاز حرکت فکری و فلسفی در آندلس نمی توان تاریخ دقیقی تعیین کرد ولی در نیمه اول قرن سوم هجری بعضی از معتزله در آندلس زندگی کرده و فعالیت داشتند.
توجه به استدلالهای منطقی و مباحث عملی که معتزله آن را در جهان اسلام رایج کردند موجب ظهور متفکران بلند پایه ای درآندلس شد که در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود:
ابن مسره :
محد بن عباله بن مسره جبلی موسس مدرسه تصوف و عرفان در آندلس است او آموزش خود را در قرطبه آغاز کرد و آشنایی او با فلسفه و عرفان از محضر درس پدرش عبداله آغاز شد.
ابن مسره با اطلاع از فلسفه یونانیان مبانی فکری و فلسفی خود را که بر اساس نظریه فیض و مذهب اشراق است بنا نهاد. رساله ای که احمد بن خالد الحباب فقیه مالکی علیه ابن مسره نوشت فقهای مالکی را نسبت به او کاملاً مشکوک و او را در معرض اتهام قرار داد. ابن مسره برای متوقف کردن شایعات و نجات جان خود به قصد حج از آندلس خارج شد و پس از مدتی طوانی و بازگشت از مکه درهمان منطقه کوهستان سیرا مجدداً منزوی شد و به کار تربیتی و تدریس خود ادامه داد تا سوم ماه شوال بدرود حیات گفت.
دو کتاب اویکی کتاب التبصره و دیگری کتاب الحروف است.
افکار ابن مسره سنگ زیربنای مکتب تصوف و عرفان آندلس اس که بعدها با کوشش ابن باجه و ابن العربی شکوفا شد.
ابن باجه :
ابوبکر محمد بن یحیی الصائغ معروف به ابن باجه است و باجه در زبان اسپانیایی به معنی نقره است ابن باجه دانشمندی لغت شناس ، شاغر ، ادیب ، حافظ قرآن بود و موسیقی را خوب می دانست در علم طب مروری داشت و در منطق و فلسفه و ریاضایت ، فلک و طبیعات سرآمد زمان خود بود .
کتابهای او عبارتند از : تدبیر المتوحد، رساله الوداع ، کتاب النفس
ابن طفیل :
فیلسوف بزرگ ،ابن طفیل در شهر قاوس نزدیک غرناطه چشم به جهان گشود و در آندلس آموزش و تعلیم خود را به کمال رساند . ابن طفیل استاد ابن رشد است و به توصیه او ابن رشد شرح کتب و آراء ارسطو را نوشت که بزرگترین و بیشترین نفوذ را در غرب و اروپا داشته است . مهمترین تالیف ابن طفیل در فلسفه « حی بن یقطان » می باشد.
انتقال علوم اسلام به اروپا:
«انتقال علوم اسلام به اروپا به دو روش و در دو مرحله عملی شده است:
۱-از راه ترجمه کتب عربی و تحقیقات علمای مسلمان آندلس .
۲-از راه تماس و اصطکاک اروپائیان با ملتهای عرب و مسلمان به ویژه در روزگار جنگهای صلیبی .
ترجمه علوم اسلام به زبان لاتینی ( زبان علمی اروپا در قرون وسطی) مرهون خدمات برجسته و با ارزش گروهی از محققان و مترجمان مسلمان ،کلیمی ومسیحی است که در راس آنان باید از سه تن یاد کرد.: ۱-قسطنطنین آفریقایی ۲-جرارد کرمونی ۳-فرج بن سلیم کلیمی »1
قسطنطنین در قرطاجه در نزدیکی شهر تونس در شمال آفریقا در خانواده ای مسیحی و عرب زبان چشم به جهان گشود . قسطنطنین در زبان عربی و لاتینی و یونانی تبحر داشت و سرانجام پس از عمری فعالیت علمی و ترجمه کتب علمی و فلسفی از عربی به لاتینی در مونت گازینو درگذشت .
عصر فاتحان و والیان در آندلس :
آخرین سنگر اسلام در آندلس
در آن زمان که مراکز بزرگ آندلس پیاپی سقوط می کردند ، محمد بن یوسف بن هود جزا ، یکی از رهبران نظامی اندلس می کوشید بقایای اندلس را متحد کند و دوستی برای خود بنا کند که در این راه موفقیتهایی به دست آورد اما کشه شد سپس رهبر دیگری به نام محمد یوسف بن نصر بن احمر اولین حاکم «الغائب » با موفقیت به این مهم همت گماشت و هنگامیکه جنگجویان اسلامی گرد او جمع شدند به جیان و سپس غرناطه رفت و در آنجا پا گرفت و لشگریان به او پیوستند . برخی از رهبران جنوب مثل : حاکم جیان او را حمایت کردند بدین گونه دولت بنی نصر در غرناطه که آخرین سنگر اسلام در آندلس بود بر پا شد .
خدمات مسلمانان به جغرافیا:
گسترش دانش جغرافیای اروپای قرون وسطی و گسترش نخستین مراحل جغرافیای نوین را می توان از خدمات علمی مسلمانان دانست گروهی از دانشمندان برجسته و لایق اروپایی با انجام پژوهشهای فراوان در ماخذ علوم نوین شواهد غیر قابل انکاری از انتقال اندیشه های علمی اسلامی به اقوام اروپایی ارائه داده اند.
منشاء انتقال علم و جغرافیای اسلامی به اروپا و غرب فراوان بود. این نقاط تماس مادی و فرهنگی در ا سپانیا ، ایتالیا ، سیسیل قرار داشت . همانگونه که فعالیتهای نخستین در ترجمه کتب علمی در بغداد راه را برای آثار علمی جدید باز کرد، به همین ترتیب ترجمه آثار بی شمار عربی در اسپانیا ،ایتالیا و سیسیل به پیشرفت اندیشه های علمی کمک کرد.
اسلام و فرهنگ غرب:
اسپانیا و سیسیل بازارهای معرفتی بودند که اهل اروپا را با این متاع های نو ظهور آشنا کرد.
در اسپانیا علاقه به فرهنگ اسلامی به قدری در مسیحی ها غلبه می یافت که حتی آلوارویک نویسنده مسیحی شکایت دارد از اینکه هموطنان مسیحی او از اشعار و قصه های عرب لذت می برند و آثار حکما اسلامی را می خوانند ، نه برای آنکه آنها را رد کنند بلکه به قصد آنکه در زبان عربی سبک بیان دلکش و درستی پیدا کنند آشنایی با زبان عربی و فرهنگ اسلامی در ایتالیا و فرانسه تا حدی محرک و انگیزه آن نهضت عظیم علمی و فکری شد که بعدها رنسانس نا میده شد و همه اروپا به جنب و جوش آورد بدین گونه اروپا حتی رنسانس خود را به مسلمین مدیون است.
درست است که غرب به تمدن اسلامی خیلی بیش از آنچه خود اعتراف دارد مدیون است اما در یک قرن و نیم اخیر نیز قسمت عمده ای از این وام خود را ا دا کرده است با این همه هنوز فرهنگ اسلامی مایه حیاتی خود را حفظ کرده است و هنوز در غرب ورش بینانی هستند که به درستی انتظار دارند تا آنجا که ممکن است الهامات تازه ای از شرق و اسلام دریافت دارند۱
پس از اینکه فرهنگ و تمدن اسلامی ، مراحل پیشرف تو تکامل خود را طی کرد ، اثرات آن به اروپا هم رسید و موجبات بیداری مردم آن منطقه را نیز فراهم کرد. ترجمه آثار دانشمندان اسلامی به زبان لایتن ، مهمترین گامی بود که دراین زمینه برداشته شد . در طی مدت کوتاهی بیش از ۱۴۰۰ کتاب و رساله در جنبه های گوناگون علوم و ادبیات و فلسفه از زبان عربی به زبانهای اروپایی ترجمه شد با و رود این ترجمه ها ،انقلاب عظیمی در اروپا بر پا شد؛ دانشگاه های جدید تاسیس شد؛ برنامه های درسی مراکز علمی جهان اسلام به اقتباس گرفته شد و مبنای دروس دانشجویان بر پایه کتب السامی قرار گرفت ؛ در زمینه فلسفه و منطق کتابهای ارسطو ؤ فارابی ،ابن سینا ،و ابن رشد به تدریس گرفه شد؛ اندیشه های ابن سینا ، آلبرت کبیر را به شدت تکان داد و تفکرات ابن رشد د رتوماس موثر واقع شد: راجر بیکن علم فیزیک و نورشناسی را از ابن هیثم بهره گرفت و کتابهای غزالی و ابن عربی ،ریموند لول و دانته و ریموند مارتین راسخت تحت تاثیر قرار داد؛ اطلاعات جغرافیایی ادریسی به دست جغرافیدانان اروپا افتاد و ن قشه های جدیدی از رو ی آن تهیه شد و در پی آن اکتشافات جغرافیایی و دریایی گسترش یافت»1
بازدید
مقام و منزلت علی علیه سلام
جابربن عبدااله انصاری گفت: ما در کنارخانه خدا در خدمت رسول خدا ()ص() نشسته بودیم که علی به سوی ما آمد. هنگامی که چشم پیامبر )ص( به او افتاد فرمود: برادرم به سراغ شما می آید. و سپس رو به کعبه کرد و گفت: به خدای این کعبه قسم که این مرد و شیعیانش در قیامت رستگارند.
بعد رو به کرد و فرمود: او قبل از همه شما به خدا ایمان آورد، و قیام او به فرمان خدا بیش از همه شماست، وفایش به عهد الهی از همه بیشتر، قضاوتش به حکم الله نزدیکتر مساواتش در تقسیم بیت المال از همه زیادتر، عدالتش درباره رعیت از همه فزون تر، و مقامش نزد خدا از همه بالاتر است.
جابر گفت در اینجا آیه ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریه نازل شد و پس از آن هنگامی که علی )ع( می آمد اصحاب پیامبر )ص( می گفتند: بهترین مخلوق خدا بعد از رسول الله آمد.
زهد علی علیه السلام
سوید بن غفله گفت: بعد از آنکه امام علی )ع( به خلافت رسید، به محضر ایشان وارد شدم، دیدم امام )ع( روی حصیر کوچکی نشسته اند و در خانه ایشان جز حصیر چیز دیگری ندیدم. عرض کردم یا امیر المومنین بیت المال در دست شماست ولی از مایحتاج چیزی در این منزل نمی بینم!
فرمود: ای سوید شخص عاقل در خانه ای که از آنجا کوچ خواهد کرد اثاث تهیه نمی کند، برای ما خانه امنی است(آخرت) که بهترین مطاع و اثاث و کالای خود را به آنجا فرستادیم و ما هم به همین زودی به آنجا رهسپار خواهیم شد.
رشوه یا هدیه ؟
اشعث بن قیس برای پیروزی بر طرف دعوای خود در محکمه عدل علی (ع) متوسل به رشوه شد و شبانه ظرفی پر از حلوای لذیذ به در خانه علی ()ع() آورد و نام آن را هدیه گذاشت علی (ع) برآشفت و فرمود: سوگواران بر عزایت اشک بریزند، آیا با این عنوان آ‚ده ای که مرا فریب دهی و از آئین حق بازداری؟ بخدا سوگند اگر هفت اقلیم را با آنجه در زیر آسمانهای آنهااست به من دهند که پوست جوی به ظلم از دهان مورچه ای برگیرم، هرگز نخواهم کرد، دنیای شما از برگ جویده ای در دهان ملخ برای من کم ارزش تر است، علی را با نعمتهای فانی و لذتهای زودگذر چه کار؟
نهج البلاغه
کتاب شریف و ارزشمند نهج البلاغه، مجموعه سخنان برجسته امام علی )ع( است که سید رضی متولد ۳۵۹ هجری قمری از دانشمندان بزرگ شیعی می باشد آنها را انتخاب و جمع آوری نموده است و به آن نام نهج البلاغه یعنی راه و روش بلاغت داده است. نهج البلاغه را اخ القران گفته اند. کتاب نهج البلاغه دارای سه بخش می باشد که عبارتند از:
۱- بخش خطبه ها: در این بخش علاوه بر خطبه ها، قسمت های مهمی از سخنان برگزیده آن حضرت که به منزله خطبه است گرد آوری شده است. تعداد این خطبه ها را طبق تنظیم سید رضی ۲۳۹ و طبق شماره گذاری دیگر ۲۴۱ خطبه نوشته اند.
۲- نامه ها: در این بخش نامه های امام علی علیه السلام به فرمانداران و استانداران و بعضی اشخاص گرد آوری شده است. تعداد نامه ها و عهد نامه های نهج البلاغه ۷۹ عدد می باشد.
۳- کلمات قصار(کوتاه و حکمت آمیز): در این قسمت ۴۸۰ جمله کوتاه و حکمت آمیز درباره موضوعان مختلف گرد آوری شده است.
• مصدر روایت: پیامبر اسلام (ص)
• راوی: ابان از سلیم
• زمان: سالهای سکوت
• مکان: مدینه
• موضوع: فضائل علی (ع)
• فضایل علی: مقام و منزلت او نزد خدا و رسول و امت اسلامی
• ولایت علی متمم و مکمل ایمان است، ایمان در ظرف ولایت قوام و دوام می یابد.
متن
ابان از سلیم بن قیس نقل کند که گفت: شنیدم که علی )ع( می گوید: از رسول خدا مرا ده مقام و منزلت است که هر کدام شان مرا بی نهایت خوشحال می سازد.
به حضرتش گفته شد: ای امیر مؤمنان! آنها را برای ما بیان کن!
فرمود: رسول خدا )ص( به من فرمود:ّ ای علی! تو برادری، دوست همدمی، تو وصی تو وزیری، تو جانشین من در خاندان و مالی و در هر چه و هر جا که نباشم هستی. مقام تو نزد من مانند مقام من نزد پروردگارم است، تو جانشینم در میان امتم هستی، دوست تو دوستم است و دشمن تو دشمنم، تو امیر مؤمنان و سرور مسلمانان پس از من هستیّ . سپس علی )ع( به اصحابش رو کرد و فرمود: ای گروه یاران! به خدا سوگند در هیچ کاری پا جلو ننهادم مگر به آنچه رسول خدا در آن با من عهد بسته بود. خوشا به حال کسی که دوستی ما خاندان در قلبش جای یافته است تا با دوستی ما ایمان در قلبش همچون کوه احد پا برجا و استوار شود و هر کس دوستی ما را در دل نداشته باشد ایمان در دلش محو می شود آن گونه که نمک در آب حل می گردد.
به خدا سوگند و باز هم به خدا سوگند! در میان جهانیان یادی از یاد من برای رسول خدا دوست داشتنی تر نیست و نماز بر دو قبله چون نماز من نیست چرا که هنوز کودک و نابالغ بودم که نماز می خواندم، و فاطمه پاره تن رسول خدا )ص( همسرم است، فاطمه ای که در زمان خویش چون مریم دختر عمران در زمان او است. و نکته سوم را به شما بگویم که : حسن و حسین فرزندان این امت هستند، آن دو نسبت به محمد )ص( مانند دو چشم نسبت به سر می باشند و من جای دو دست برای بدن را دارم و فاطمه جای قلب را در بدن دارد. ما همانند کشتی نوح هستیم که هر کس بر آن درآید نجات یابد و هر کس از آن عقب ماند غرق گردد.
– این روایت در منابع زیر نیز آمده است:
صدوق/خصال. باب ۱۰،ح۶،۷،۸+ صدوق/امالی۴۸+ طوسی/ امالی ۸۵+ بحار۳۹/۳۵۲،۳۳۷،۳۳۸
• مصدر روایت: پیامبر اسلام (ص)
• راوی: ابان از سلیم از سلمان، ابوذر و مقداد
• زمان نقل: سالهای سکوت (سال ۱۶ه)
• مکان: مدینه
• موضوع: فضائل علی (ع)
• قلمر و آگاهی و دانش رسول خدا
• خویشاوندی پیامبر و علی
• فضائل علی
• مبانی امامت علی و آل (ع)
متن
ابان بن ابی عیاش از سلیم بن قیس و او از سلمان و ابوذر و مقداد نقل کند که : گروهی از منافقان گرد هم آمدند و گفتند : محمد دارد ما را از بهشت و نعمتهایی که خداوند برای دوستان و بندگان فرمانبردارش آماده کرده و از دوزخ و خفت و خواری که خداوند برای دشمنان و بندگان نافرمانش فراهم ساخته خبر می دهد، اگر راست می گوید ما را از پدران و مادران ما خبر دهد و بگوید که بهشتی هستیم، یا دوزخی و از آنچه که دیر یا زود در همین دنیا روی خواهد داد.
این سخن به رسول خدا )ص( رسید، به بلال فرمود که ندای نماز جماعت دهد، مردم بسیار گرد آمدند تا که مسجد انباشته شد و جا بر آنان تنگ آمد. رسول خدا )ص( خشمناک بیرون شد و در حالی که دستها و پاهایش از پیراهن برون زده بود بر منبر شد، سپاس و ستایش خدای گفت و فرمود: ای مردم! من هم آدمی مانند شما هستم که فقط پروردگارم به من وحی می کند و مرا به آنجام رساندن پیامش مخصوص گردانیده و به نبوتش برگزیده و بدین سان مرا بر همه فرزندان آدم برتری داده و مرا هر آنچه بخواهد از غیب آگاه می کند، پس هر چه می خواهید از من بپرسید.
مردی مؤمن و خدا و رسول دوست، برخاست و گفت: ای پیامبر خدا! من که هستم؟ فرمود: تو عبدالله بن جعفر هستی، رسول خدا ))ص(( او را فرزند پدرانش دانست. آن مرد خوشحال برجایش نشست.
سپس مردی منافق و بیمار دل و دشمن خدا و رسولش برخاست و گفت: ای رسول خدا! من چه کسی هستم؟
فرمود: تو فلانی پسر فلانی، چوپان بنوعصمه که بدترین شاخه قبیله ثقیف هستند می باشی. آنان نافرمانی خدا کردند، خداوند هم خوارشان نمود. آن مرد نشست و بدین سان خدای خوارش نمود و در برابر چشم همه رسوایش کرد، چرا که مردی پیش از این شکی نداشتندکه وی از دلاوران و بزرگان قریش است.
سپس فرد سومی برخاست که منافق و بیماردل بود گفت: ای رسول خدا! بهشتی ام یا دوزخی؟ فرمود: دوزخی هستی! آن مرد نشست و خداوند خوارش نمود و در برابر همه رسوایش کرد.
عمر بن خطاب برخاست و گفت: ما خوشنودیم که خداوند پروردگار ما و اسلام دین ما و تو ای رسول خدا پیامبر ما هستی، و به خدا پناه می بریم از خشم او و رسولش، از ما در گذر ای رسول خدا خدای از تو در گذرد، عیب ما را بپوشان خدای تو را بپوشاند. رسول خدا فرمود: خوب! بعد از این حرفها، سئوالی هم داری؟ عمر گفت: ای رسول خدا! خواهان عفو امت هستم.
علی بن ابی طالب ))ع(( برخاست و گفت: ای رسول خدا! نسبم را بفرما که من چه کسی هستم تا مردم خویشاوندی مرا با تو بدانند.
فرمود: ای علی! تو و من از دو شط نور خلق شدیم که از زیر عرش تابیده بودند و تقدیس خدای می کردند، و این دو هزار سال پیش از آفرینش خلق بود، سپس از آن دو شط نور دو قطره آب زلال سپید به هم پیچیده پدید آمد و سپس آن دو قطره آب زلال در اصلاب بزرگوار و ارحام پاکیزه و پاک منتقل گردید تا که نیمی از آن در صلب عبدالله و نیمی در صلب ابوطالب قرار گرفت و من شدم و تو شدی و این فرموده خداوند است که :ّ او است خدایی که آفرید از آب بشری را، و او را دارای سبب و نسب کرد، پروردگارت توانا استّ. ای علی! تو از منی و من از تو، گوشت تو با گوشتم، خون تو با خونم در آمیخته، تویی رابطه میان خدا و خلقش پس از من هر کس ولایت تو را انکار کند رابطه میان خویش و خدا را بریده است و از دوزخیان است، ای علی! خداوندجز به وسیله من و سپس به وسیله تو شناخته نشود، هر کس ولایت تو را انکار کند پروردگاری خداوند را انکار کرده است، ای علی! تو پس از من نشانه بزرگ خداوند در زمین هستی، تو رکن اکبری در قیامت، هر کس در سایه تو پناه گیرده رستگار است، زیرا بندگان خدا را تو حساب رسی، میزان میزان تو است، صراط صراط تو است، جایگاه جایگاه تو است، حساب حساب تو است، هر کس به تو رو کند نجات یابد و هر کس با تو مخالفت کند تباه و هلاک شود، خدایا گواه باش، خدایا گواه باش. سپس حضرتش از منبر به زیر آمد.
– این روایت در منبع زیر نیز آمده است:
بحار۲۲/۱۴۷
• مصدر روایت: پیامبر اسلام (ص)
• راوی: ابان از سلیم از ابوذر
• زمان نقل: سالهای سکوت
• مکان: مدینه
• موضوع: فضائل علی (ع)
• کیفیت: روایت تبلیغاتی رادیکالیزم دوره حضور
متن
ابان بن ابی عیاش از سلیم بن قیس نقل کند که گفت: به ابوذر گفتم: خدای بیامرزدت، شگفت انگیزترین سخنانی را که از رسول خدا درباره علی بن ابی طالب شنیده ای برایم تعریف کن. گفت: شنیدم که رسول خدا می فرماید: ّ پیرامون عرش نود هزار فرشته اند که تسبیح و عبادتی جز فرمانبری از علی بن ابی طالب و بیزاری از دشمنانش و طلب آمرزش برای پیروانش ندارند.ّ
گفتم: خدای بیامرزدت، جز این، گفت: شنیدم که می فرمود: خدای جبرئیل و میکائیل و اسرافیل را به اطاعت از علی و بیزاری از دشمنانش و آمرزش برای پیروانش، مخصوص گردانیده استّ
گفتم: خدای بیامرزدت جز این، گفت: شنیدم که رسول خدا می فرمود:ّ خداوند هماره در هر امتی که پیامبری مرسل داشته، بر آنان به حقانیت علی احتجاج می کند، هر کدام شان که علی شناس تر باشند، بزرگترین مقام را نزد خداوند دارندّ
گفتم: خدای بیامرزدت، جز این، گفت: چرا، شندیم که رسول خدا )ص( می فرمود: اگر من و علی نبودیم، خداوند شناخته نمی شد، اگر من و علی نبودیم خداوند عبادت نمی شد، اگر من و علی نبودیم ثواب و عقابی نبود، میان خدا و علی پرده و پوششی در کار نیست، علی پرده و پوشش میان خدا و خلقش استّ.
سلیم گفت: سپس از مقداد پرسیدم و گفتم: خدای بیامرزدت، برترین سخنی را که از رسول خدا درباره علی بن ابی طالب )ع( شنیده ای برایم تعریف کن. گفت: شنیدم از رسول خدا )ص( که می فرمود: خداوند در قلمرو قدرت و حکومت خویش یکی است، انوارش را که پیشوایان معصوم باشند به بندگانش می شناساند، سپس امر خویش را به آنان واگذار می کند و بهشت خویش را بر آنان مباح ساخته است. هر کس از انس و جن را که بخواهد قلبش را پا گرداند ولایت علی بن ابی طالب را به وی می شناساند، و هر کس را که بخواهد قلبش را تیره و تار گرداند او را از شناخت ولایت علی بن ابی طالب محروم می سازد، به آن که جان به دست او است سوگند! آنچه باعث شد تا خداوند آدم را بیافریند و در او از روح خویش بدمد و توبه اش را بپذیرد، و او را به بهشتش بازگرداند، فقط نبوت من و ولایت علی بن ابی طالب بود. به آن که جانم به دست او است. به خاطر نبوت من و اقرار به ولایت علی پس از من، ملکوت آسمانها و زمین به ابراهیم نشان داده شد. به آن که جانم به دست او است سوگند. به خاطر نبوت من و شناخت علی پس از من بود که موسی در گهواره سخن گفت و عیسی بر جهانیان معجزه نشان داد. به آن که جانم به دست او است سوگند! هیچ پیامبری به نبوت نرسید مگر بر اثر شناخت خداوند و اقرار به ولایت ما و هیچ آفریده ای شایستگی شناخت خدا را نیافت مگر با اعتراف و اقرار به عبودیت برای خدا و اقرار به ولایت علی پس از من!.
مقداد خاموش شد، گفتم: خدای بیامرزدت، جز این؟ گفت: چرا، شنیدم که رسول خدا ))ص(( می فرمود: علی معیار دیانت این امت وگواه بر آن وسرپرست حساب رسی آن است. علی است آن قله بزرگ و شاهراه روشن حق و راه راست خداوند پس از من، به وسیله او از گمراهی راه یابند و از نادانی آگاه شوند و نجات یابند و به هنگام مرگ آرام گیرند و از هراس بیاسایند و بدیها پاک شود و عذاب برطرف گردد و رحمت نازل شود. او چشم بینا و گوش شنوا و زبان گویای خدا در میان خلقتش است، دست گسترده رحمت خدا بر سر بندگانش است، جلوه او بر گستره آسمانها و زمین است، ریسمان نیرومند و استوار او است، عروه الوثقای ناگسستنی او است، دروازه او است که از آن درآیند، خانه او است که هر که درآید در امام باشد. در رستاخیز نشانه او برصراط است، هر کس او را شناسد به بهشت درآید و هر کس او را انکار کند به دوزخ درافتد.
– این روایت در منبع زیر نیز آمده است: بحار ۴۰/۹۵
• مصدر روایت: سلمان فارسی
• راوی: ابان از سلیم از سلمان
• زمان نقل: سالهای سکوت (سال ۱۵ه)
• مکان: مدینه
• موضوع: فضائل علی (ع)
• کیفیت: رویات تبلیغاتی رادیکالیزم دوره حضور
متن:
ابان از سلیم بن قیس نقل کند که گفت: شنیدم که سلمان فارسی می گوید:
ّ همانا که علی دری است که خداوند آن را گشوده است، هر که در ان درآید در امان باشد و هر که از آن در شود کافر باشد.ّ
– این روایت در منابع زیر نیز آمده است:
کلینی/کافی ۲/۳۸۸،۳۸۹+ارشاد القلوب ۱۷۹+ بحار ۴۰/۹۷،۷۶
• مصدر روایت: پیامبر اسلام (ص)
• راوی: سلیم از جابر بن عبدالله
• زمان حادثه: سالهای حیات رسول در مدینه
• مکان حادثه: مدینه، مسجد پیامبر
• زمان نقل: سالهای سکوت
• مکان: مدینه
• موضوع: فضائل علی (ع)
متن
سلیم از جابر بن عبدالله انصاری نقل کند که گفت: روزی در مسجد پیامبر بودیم که رسول خدا )ص( در حالی که در دستش طنابی از لیف خرما بود، از خانه در آمد و بر ما گذشت. آن را بر ما می نواخت و می فرمود: در مسجد نخوابید. جابر گفت: از مسجد در آمدیم و علی )ع( خواست که با ما بیرون رود. رسول خدا )ص( فرمود: ای برادر کجا می روی؟ آنچه برای من در مسجد حلال است برای تو نیز حلال است، تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسی هستی، همانا که خداوند به موسی فرمود: تا مسجدی پاک و پاکیزه بنا کند که در آن جز او و هارون و دو پسرش شبر و شبیر نباشند. ای برادر! به آن که جانم به دست اوست نگهبانی حوضم در دست تو است و آن گونه که مرد از شترش در مقابل شتر گر نگهداری می کند، تو را می بینم که نگهبان حوضم هستی و در دست تو عصایی از چوب درخت عوسج است.
– این روایت در منابع زیر نیز آمده است:
ابن شهر آشوب/ مناقب۲/۱۹۴٫ خوارزمی/ مناقب ۶۰٫+ الحلی/کشف الیقین ۶۰٫+ کشف الغمه ۱/۱۵۱٫+ الحاکم/ مسترک ۳/۱۳۸٫+ بحار ۳۲/۲۶۰+ ۳۹/۳۰+ ۲/۳۲۲٫
• مصدر روایت: امام علی (ع)
• راوی: سلیم
• موضوع: فضائل علی (ع)
• فضائل علی (ع)
متن:
سلیم بن قیس گفت: شنیدم که امر مؤمنان می فرماید: گویی رسول خدا )ص( را در صحن مسجدش می بینم که می فرماید: بدانید! مسجدم بر هر فرد جنب و حائضی جز من و برادرم علی و دخترم و زنان و خدم و حشمم، حرام است، آیا شنیدید، آیا برای شما روشن کردم، بدانید و گمراه نشوید. به این سخنان همچنان ندا داده می شد.
-این روایت در منابع زیر نیز آمده است:
ابن شهر آشوب/ مناقب ۲/۱۹۴+ بیهقی/سخنان۷/۶۵٫+ حلبی/السیره/۳۷۵٫+ بحار ۳۹/۳۰٫+ الغدیر ۳/۲۱۲٫
• مصدر روایت: پیامبر اسلام (ص)
• راوی: ابان از سلیم از سلمان
• زمان نقل: سالهای سکوت (سال۱۵ه)
• مکان: مدینه
• موضوع: فضائل علی (ع)
• کیفیت: روایت تبلیغاتی رادیکالیزم دوره حضور
• فضائل علی
• مبانی امامت علی و آل
متن
ابان از سلیم و او از سلمان نقل کند که گفت: قرشیان هر گاه نشستی داشتند و فردی از اهل بیت را می دیدند، سخنشان را قطع می کردند. یک روز مردی از آنان گفت: محمد در میان خاندانش مانند درخت خرمایی است در خاکروبهّ
این سخن به رسول خدا )ص( رسید، حضرتش خشمگین شد و از خانه درآمد و به منبر شد و بر آن نشست تا که مردم جمع شدند، سپس ایستاد و سپاس و ستایش خدای گفت و فرمود: ای مردم! من کی هستم؟ گفتند: فرستاده خدا هستی. فرمود: من فرستاده خدا هستم، محمد پس عبدالله پسر عبدالمطلب پسر هاشم هستم. و همچنان نسبش را برشمرد تا که به نزار رساند. سپس فرمود: بدانید که من و اهل بیتم نوری بودیم در محضر خداوند، دو هزار سال پیش از آنکه آدم را بیافریند، و آن نور هر گاه تسبیح می گفت، فرشتگان در پی تسبیح آن، تسبیح خدای می گفتند. پس از آنکه آدم را آفرید آن نور را در صلب او نهاد و سپس آن نور در صلب آدم به زمین هبوط کرد، سپس در صلب نوح به کشتی در آمد، سپس در صلب ابراهیم در آتش نمرود افکنده شد و هماره همچنان در اصلاب بزرگوار می چرخید تا که ما خاندان، از برترین و خالص ترین جایگاه و گرامی ترین رستنگاهها در میان پدران و مادران بیرون آمدیم، هیچ یک از آنان را پلیدی زنا نیالوده است.
بدانید که ما فرزندان عبدالمطلب سروران اهم بهشت هستیم من و علی و جعفر و حمزه و حسن و حسین و فاطمه و مهدی.
بدانید که خداوند به زمینیان نگاهی انداخت و از میانشان دو فرد را برگزید: یکی مرا که فرستاده و پیامبر برانگیخت و دیگری علی بن ابی طالب را و به من وحی کرد که او را برادر و دوست و وزیر و وصی و جانشین بگیرم.
بدانید که پس از من علی ولی هر مؤمنی است، هر کس او را دوست بدارد، خدای او را دوست دارد، و هر کس او را دشمن دارد خدای او را دشمن دارد،تنها مؤمن او را دوست دارد و تنها کافر او را دشمنی ورزد، او پس از من محور زمین و مایه آرامش آن است، او کلمه تقوای خداوند و عروه الوثقای او است که ّ میخواهند نور خدا را با دهن هاشان خاموش کنند، حال آنکه خداوند نور خویش را به آسمان رساند، هر چند که کافران ناخوش دارند. بدانید که خداوند بار دیگر به زمینیان نگاهی انداخت و پس از من دروازه وصی از خاندانم برگزید و آنان را بهترین امتم یکی پس از دیگری قرارد داد، آنان مانند ستارگان آسمانند که هرگاه یکی غروب کند دیگری طلوع نماید، آنان پیشوایان هدایتند و هدایت شده، نیرنگ نیرنگبازی زیان شان نزند و خواری خوار کننده ای خوارشان نسازد، آنان حجت های خداوند در زمین و گواهان او بر خلقش و خزانه داران دانشش و مفسران و حبش و جایگاههای حکمتش می باشند، هر کس اطاعت شان کند خدای را اطاعت کرده و هر کس نافرمانی شان کند خدای را نافرمانی کرده است، آنان با قرآن هستند و قرآن با آنان، از قرآن جدا نشوند تا در کنار حوض بر من درآیند. باید که این حقیقت را حاضران به غایبان برسانند. سپس سه مرتبه فرمود: خدایا گواه باش، خدایا گواه باش، خدایا گواه باشد.
بازدید
بازدید