تعاریف موجود از هنر
هر تلاشی برای تعریف از هنر از یک دیدگاه کلی غیر ممکنست و هر ایدئولوژی و فلسفهای هنر را از دیدگاه خود تعریف می کند. بسیاری به جای تعریف هنر، توصیف کیفی یکی از تأثیراتی است که هنر یا بعضی از هنرها در انسان ایجاد می کند.
مثلاً تولستوی در تعریف هنر چنین میگوید؛ که هنر آنگاه آغاز میگردد که انسان، با قصد انتقال احساسی که خود آنرا تجربه کرده است، آن احساس را در خویشتن برانگیزد و بیاری علائم معرف و شناخته شده ظاهری بیانش کند.
و یا این که مارشال در وصف هنر بیان میکند. هنرها برای تزیین و جلب نظر دیگران پدید میآیند. و اما قرآن کتابی که با ایجاز بیان کوهها را به حرکت درمیآورد . و زمین را میشکافد و مردمان را به گفتار میآورد، یکی از خصائص بارزش آهنگ دلنشین آن است . و ویژگی دیگر این کتاب آسمانی تصاویر هنرمندانهای است که نوازشگر چشم و خیال یا باعث دهشت و بیم است . اکثر واژههای قرآنی چون آویز چراغ ، با « خاصیت منشوری » یا « رنگین کمانی » خود ، در آنِ واحد دارای « وجوه متعددند » و معانی گوناگونی را به ذهن شنونده منتقل و القاء می کنند. در این پژوهش سعی شده در خصوص وجوه ادبی در قرآن مطالبی ذکر شود از جمله این وجوه ادبی مطرح شده در قرآن داستان میباشد. خداوند در آیات ۲۷ و ۲۸ سوره مبارکه زمر چنین میفرماید: و لقد ضربنا الذین لِلنّاس فی هذاالقرانِ من کل مثلٍ لعلهم تیذکرون . قراناً عربیاً ، غیر ذی عوج لعلهم تیقون همانا که در این قرآن برای مردم هر گونه مثلی زدیم، باشد که حقایق آن را به یاد آورند و پند گیرند. قرآنی عربی که در آن هیچ ناراستی و حکم ناصواب نیست . باشد که مردم بفهمند و پرهیزگار شوند.
داستان در قرآن
نقش داستان در قرآن ، چه از دیگاه موضوع و شیوه نمایش یا کارگردانی، همانگونه که در داستانهای هنری آزاد که صرفاً مطلوب مجرد خاصی دارند، کاملاً متفاوت است و هدف اساسی آن ، قبل از هر چیز دعوت دینی است . منتها از اره ارائه آیات روشن الهی و نمودن صفحههای قیامت و تصاویر بهشت و عذاب و ایراد دلیل از راه عقل و تمثیل در حقانیت رستاخیز و توانایی خداوند و غیره .
در نتیجه داستانهایی که در قرآن آمده در خدمت اغراض دینی به کار گرفته شده، با این حال نمیتوان انکار کرد که با وجود غرض دینی اینگونه داستانها، به علت قدرت تعبیر و عظمت تصویرپردازی در قرآن واجد کمال اهمیت هنری نیز هستند.
تعبیر قرآن جمع میان غرض دینی و هدف هنری کرده، تا آنجا که زیبائی هنری برای او ابزاری است که بوسیله آن وجدان دینی را برمیانگیزد تا بهتر بتواند آنرا پذیرایی تأثرات مذهبی سازد. هنر چون به چنین ساحت و مرزی رسید یعنی با بهترین تعبیر بیان عقیده کرد و نفس به مرحله پالایش رسید، آنگاه زیبائی نیز در القاء عقیده به مرز کمال میرسد.
نقش داستان
داستان در قرآن ، وسیلهای است برای اثبات یگانگی خدا، وحدت ادیان، قدرت نمائی خداوند. بیم و امید،سرانجام نیکی و بدی و سپاسگزاری و غرور و سرمستی و بسیاری از اهداف دیگر که قرآن به آنها عنایت دارد.
مهمترین اهداف بیان داستان در قرآن عبارتند از :
۱ ـ یکی از هدفهای داستانگویی نقل سرگذشت اقوام گذشته ، اثبات وحی و رسالت است . چرا که محمد(ص) خواندن و نوشتن نمیدانست و با دانشمندان یهود و نصاری همنشین نبود. با اینهمه در نقل روایات پیامبران گذشته از ابراهیم گرفته تایوسف و موسی و عیسی گاه چنان اشارات درست و دقیق است که حقانیت وحی محمدی را به اثبات میرساند.
در آغاز سوره یوسف میخوانیم که « ما قرآن را به زبان عربی نازل کردیم تاشما بیندیشید. ما زیباترین داستان را به موجب همین قرآنی که به تو وحی کردیم بر تو حکایت میکنیم با آنکه پیش از نزول آن واقعاً از جمله بیخبران بودهای». یوسف /۳
و در سوره قصص / ۴۴ ـ ۴۶ میخوانیم :
« و چون امر پیامبری را به موسی واگذاشتیم تو نه در جانب غربی(طور) بودی و نه از جمله گواهان لیکن نسلها پدید آوردیم و عمرها بریشان همی گذشت و تو در میان ساکنان شهر مدینمقیم نبودی تا بریشان آیات ما برخوانی، لیکن این ما بودیم که فرستنده پیامبر بودیم! و آندم که موسی را ندا دردادیمتو در جانب طور نبودی ولی [آگاهی توفرع] رحمتی از پروردگار تست، تا قومی را که هیچ هشدار دهندهای ، قبل از تو، بریشان نیامده بیم دهی، شاید که آنها بپذیرند! »
و نیز در سوره آل عمران /۴۴:
« این جمله از اخبار غیبی است که بر تو وحی میکنیم و گرنه وقتیکه آنها خامههای خود را [بقصد قرعه کشی] میافکندند ـ تا کدامیک سرپرست مریم گرددـ پیش ایشان نبودی و نیز چون با همدیگر مجادله میکردند نزد آنها نبودی !»
و نیز :
« بگو اینها خبری بزرگ بشمار می رود و از آنها شما روی می تابید! مرا هیچ دانشی درباره ملاء اعلی نبود آنگاه که مجادله میکردند. به من هیچ چیز وحی نمیشود مگر اینکه من هشدار دهندهای آشکارم! آنگاه که پروردگارت گفت : « من بشری را از [ماده ] خاکی خواهم آفرید. » سوره صاد/۶۷ ـ ۷۱
ونیز:
« این (ها) از اخبار نهان است که به سوی تو آنها را وحی میکنیم : پیش از این نه تو خود و نه قومت آن را میدانستید! » هود /۴۹
۲ ـ غرض دیگر از داستان بیان این واقعیت است که همه ادیان منبع الهی دارند از روزگار نوح تا عهد محمد (ص) ، و خدا پروردگار همگان است و مؤمنان امت واحدیاند . گاه آنچه مربوط به انبیاست و نظر به هدف والای دعوت دارد در سوره واحدی نظیر سوره پیامبران یا انبیاء میآید:
« و در حقیقت موسی و هارون را فرقان دادیم و [کتابشان] برای تقوی طلبان روشنایی و اندرزی است . همان کسانی که از پروردگارشان در نهان میترسند و از ساعت [رفتن به جهان دیگر یا قیامت] هراسناکند . و این کتاب یاد کردی خجسته است که آن را نازل کردهایم، آیا باز آن را انکار میکنید؟ سوره انبیاء /۴۸ ـ ۵۰
و نیز آیات پیاپی زیر از همین سوره:
« و قطعاً رشد پسرش ابراهیم را به او دادیم و بدان دانا بودیم. چون به پدر خود و قومش گفت : « این مجسمههایی که شما به ملازمتشان ایستادهاید چیست؟ « گفتند: پدران خود را پرستندگان آنها یافتیم»! … و باو نیرنگی می خواستند زد ولی آنها را بازنده گردانیدهایم . او لوط را [ برای رفتن ] به سوی آن سرزمینی که برای جهانیاندر آن برکت نهاده بودیم نجات دادیم . و به او اسحاق و یعقوب را مزید بر آن بخشیدیم و همه را از نیکان قرار دادیم . و آنها را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت میکردند و به ایشانانجام کاری نیک و برپاداشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنها پرستنده ما بودند! و به لوط تمیز و دانش عطا کردیم و او را از شهری که [مردمش ] پلید کاریهای [جنسی] میکردند نجات دادیم راستی که آنها قوم بدمنحرفی بودند! و او را در رحمت خویش داخل کردیم زیرا او از شایسته کاران بود. و نوح چون پیشتر [از سایر پیامبران] ندا کرد، اجابتش کردیم و او و خانوادهاش را از بلای بزرگ رهانیدیم و او را علیه آن مردمی که نشانههای ما را به دروغ گرفته بودند یاری دادیم ، چرا که آنها مردم بدی بودند،در نتیجه همه آنها را غرق کردیم! و داود و سلیمان آنگاه که درباره کشتزار [ مورد نزاعی ] داوری میکردند، هنگامی که گوسفندان قوم شب هنگام در آن چریده بودند و ما شاهد داوری ایشان بودیم ! پس [موضوع] دعوی را به سلیمان فهماندیم و همه را تشخیص و دانش عطا کردیم . و ما کوهها را همراه داود واداشتیم که به نیایش ما پردازند و ما بودیم که [چنین ] میکردیم و به داود فن زره سازی آموختیم تا شما را از [ خطرات ] جنگتان حفاظت کند، پس آیا شکر گذارید؟! و برای سلیمان باد طوفانزا را آرام کردیم که به سوی سرزمینی که در آن برکت نهادهایم (بیت المقدس) جریان پیدا میکرد و ما به هر چیزی دانا بودیم . و برخی ازشیاطین بودند که برای او غواصی و به عملیاتی غیر از آن مبادرت میکردند و ما مراقب آنان بودیم. و ایوب چون پرودگارش را ندا در داد که به من آسیب رسیده و توئی مهربانترین مهربانان ! پس اجابتش کردیم و آنچه از آسیب که به او [وارد آمده] بود برطرف کردیم وبه صرف رحمتی از خود و عبرتی برای عبادتکاران، کسان او و نظیرشان را همراه با آنها [مجدداً] به او عطا کردیم! و اسماعیل و ادریس و ذالکفل همه از شکیبایان بودند و آنها را داخل در رحمت خود کردیم زیرا آنها از درستکاران بودند و ذالنون را آنگاه که خشم زده رفت و پنداشت که ما را هرگز بر او توان نباشد، تا در دل تاریکیها ندارد او که :
« خدایی غیر از تو نیس، منزهی تو، ! راستی را که من از ظالمان بودم ! » پس اجابتش کردیم و او را از اندوه رهانیدیم و مؤمنان را چنین نجات دهیم! و ذکریان چون پروردگار خود را خواند: « پرودگار من مرا تنها مگذار و تو بهترین ارث برندگانی !» ما پس اجابتش کردیم و یحیی را بدو بخشیدیم و زنش را برای او شایسته کردیم زیرا آنها در کارهای نیک شتابزدگی مینمودند و ما را از روی رغبت و بیم میخواندند و برای ما فروتن بودند . و آن [ زن] که خود را پاک دامن نگاهداشت و از روح خویش در او دمیدیم و او و پسرش را برای جهانیان آیتی قرار دادیم . این امت شما براستی امتی یگانه است و منم پروردگار شما، پس مرا بپرستید! سوره ی انبیاء /۷۰ ـ ۹۲
۳ ـ دیگر از اهداف داستان تأکید روی یگانگی دین و الوهیت واحدست و در تأیید این مطلب حکایت پیامبران پیاپی نقل میشود. مثلاً « ما در حقیقت نوح را به سوی قومش فرستادیم . پس او گفت: ای قوم من ! خدارا بپرستید که شما را جز او معبودی نیست ! » اعراف /۹۵
« و به سوی قوم ثمود بردارشان صالح را فرستادیم . گفت : ای قوممن ، خدا را بپرستید، شما را جز او معبودی نباشد !» اعراف /۷۳
« و به شر مدین برادرشن شعیب را [فرستادیم ] گفت : ای قوم من ،خدا را بپرستید ، شما را جز او معبودی نباشد! » اعراف /۸۵
۴ ـ دیگر از اهداف داستان بیان این معناست که همه پیامبران بیک نحو دست که به دعوت میزنند و واکنش و استقبال قوم آنها نیز همه یکسان است . علاوه بر آن دین خدا یکی است و یک مبنا دارد . نمونههایی چند دربره طریق دعوت در آیات ۲۵ ـ ۲۹ ، ۳۲ و ۵۰ ـ ۵۵ سوره هود ذکر شده است .
۵ ـ دیگر از اغراض آوردن داستان در قرآن بیان اصل مشترک دین محمد و دین ابراهیم است . مخصوصاً منبع تمام ادیان الهی توحیدی اس، به طور عام . اینک اشاراتی چند در این زمینه :
« این [مطلب] در صحیفههای اولیه یعنی صحیفههای ابراهیم و موسی آمده است .» اعلی/۱۹
« در حقیقت سزاوارترین مردم به ابراهیم همان کسانیاند که او را پیروی کردهاند و این پیامبرست و کسانی که به [آئین او ] ایمان آوردهاند » آل عمران / ۶۸
« آئین پدر شما ابراهیم همانکس که از پیش شما را مسلمان نامید! » حج /۷۸