بازدید
رسول اکرم (ص)می فرماید:« مَنْ عَرَفَ نَفْسَه‘ فَقَدْ عَرَفَ رَبّهِ»
ما یک علم داریم و یک شناخت و در اینجا حضرت نفرمودند «من علم نفسه » بلکه فرمودند « من عرف …….» در عرفان انسان را به حقیقت عالم « ملکوت عالم » سوق می دهند . البته در همین عالم ، نگاه ظاهری به خلقت انسان وشناخت دستگاههای بدنی و قدرتهای روحی برای هر صاحب انصافی کافی است تابه وجود خالق متعال پی برد و او را بشناسد، لکن شناخت عرفانی از انسان و درواقع پی بردن به بعد ملکوتی وحقیقت آدمیت . آنجا که در قران کریم می فرماید :« اِنّی جاعل‘ فی الارِض خلفیه» ( یعنی قدرت و توانانی انسان جایی است که می توانند به عنوان خلیفه پرودگار روی زمین باشد » اما همین انسان به دلیل داشتن اختیار در انتخاب سرنوشت می تواند همچو حیوانات بلکه پست تر از ایشان باشد .
دلیل اشاره به مباحث عرفانی:
علت اشاره کوتاه به مباحث مذکور این است که ما انسان وآنچه در حول او می گذرد را از ریشه بررسی کنیم تا به شاخه نرسیم و نه بالعکس .اینکه چه می شود بر موجودی با این عظمت و پیچیدگی اتفاقاتی رخ می دهد که او را درچالشهای بزرگی قرار می دهد و این اتفاقات را چه باید بنامیم ؟
پناهگاه دین و اعتقادات :
در این رهگذر کسانی از کنارآنچه بر ایشان می گذرد با طعأنینه واستواری حرکت می کند که به نوعی انسان معتقد تلقی می شوند یعنی معتقدین مخصوصاً آنان که به دین و قوانین الهی متمسّک و پیوسته اند ناملایمات وفشارهای دنیا در اشکال مختلف روی ایشان تأثیر نداشته بلکه ایشان را قوی و محکم تر می نماید . به گفته حکما : انسان به اعتقاد زنده است . در سایه اعتقاد به دین انسان موحد ومعتقد خود را همیشه در معرض امتحانات الهی می بیند و لحظه ای از این موضوع غافل نمی شود زیرا می داند امتحانات و بلایابه عنوان سنت پرودگار محسوب می شوند وطبیعی است که این چنین باشد .
اگر قرار بود صرف ادعا تنها به زبان کسی را معتقد ومؤمن نامید دیگر همه خود را از این گونه معرفی کردند .
« هر نفسی طعم مرگ را می چشد وشما را در بدیها وخوبیها آزمایش می کنیم وسرانجام به سوی ما باز گردانده می شوید .»
آن چنانچه در کلام نورانی وحی ملاحظه می کنید که ضمن حقی بودن مرگ برای همگان ، موضوع امتحان به واسطه بدیها وخوبیها مطرح می شود وجایی دیگر در سوره مبارکه کهف می فرماید :«اَیّهم اَحْسَن‘ عملاّ»و نفرمود اَکْثَرَ عَمَلاً ،پس معلوم می شود که ملاک تأیید وانتخاب عمل در امتحان کمّیت است نه کیفّیت و این اشاره ای است به نیّت و هدف انسان از انجام هر عملی که در ضمن امتحان مشخص می گردد(…..لِنَبْلوَ هم اَیّهمْ اَحْسَن‘ عَمَلاّ ):آنها را می آزماییم که کدامشان بهتر عمل می کنند .
در اینجا می خواهیم نتیجه گیری بحث خود را بیان کنیم :
بحث خود را باز باسوالاتی عنوان می کنیم ؟
آیا راه بهتری غیر از فرار نبود ؟ آیا برای کار خود با کسی مشورت کردند ، آیا به این فکر نکردیم که خدای متعال شاهد بر احوال هست؟ آیا غیر ازاین است آنچه ما به عنوان عفت وپاکدامنی برای خانم دم می زنیم بر گرفته از تعالیم دینی ومذهبی ماست ؟الّا کسانی که به دین ومذهب اعتقادی ندارند و به اسم آزادی وحق حیوانی وذاتی برای خود به هیچ ننگ وعاری قائل نیستند و اصلاً آیا پیگیری راه بهتری کردیم ونتجه نگرفتیم و یاخود سرانه و ازروی جهل ونادانی این راه را برگزیدیم ؟
کسی که با اعتقاد باشد وبخواهد راه صحیح راپیدا کند قطعاّ به این مسئله برخورد می کند که خدای متعال هر کسی را بسته به آنچه هست مورد ابتلاو امتحان قرار می دهد . واین که امروز من دچارچنین مشکلی شده ام از دید پرودگار غائب نیست (و اگر غیر از این فکر کنیم در واقع مشرک وکافر هستیم ) پس من باید به فکر حفظ و صیانت اخلاقی وجسمی ام باشم و در صورتی که دچار جبر و اذیتی بشوم و از دو حال خارج نیست : یا این که کفاره اعمال و رفتار گذشته ام می باشد و یا برای بالا رفتن درجه و مقام در قیامت است که هر دو شیرین وگوارا است .
جالب اینجاست که کسانی که فرار را انتخاب می کنند بعضاً برای حفظ عفت و پاکدامنی این کار را می کنند ولی آیا در بیرون از خانه وضعی بهتر پیدا کرده اند ؟آیا غیر از این است که از چاله ای در آمده و به چاهی افتاده اند با ما در این مقاله علل هایی که موجب به فرار دختران از خانه می شود ونقش خانواده در این پدیده و راه حل هایی که برای جلوگیری از این معضل می توان اشاره کرد پیشنهاد می کنیم .
فراری کیست ؟
به چه کسانی می توان فرار گفت ؟آیا ترک چند ساعته محل سکونت بدون اطلاع والدین را می توان به حساب فرار گذاشت ؟ آیا وقتی دختر یا پسری برای گریز از محیط نا آرام وزجـر آور خانـواده اش ازدواج اجبـاری تن دردهد این را می تــوان به حساب فـــرار
گذاشت ؟
رمضانعلی قادری عضو هیأت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در این مورد می گوید : همه اینها را می توان به نوعی فرار نامید . هر کاری که موردقبول انسان نباشد وبرای گریختن از موقعیت نامناسبی که در آن قرار دارد بپذیرد، فرار محسوب می شود. اما در معنای خاص میتوان گفت فرار عبارت از ترک محل سکونت بدون اجازه والدین به مدت حداقل یک شبانه روز است .تحقیقات نشان میدهد که فر ار و بزهکاری دو روی یک سکه هستند و عموماً جوانان فراری برای بر آوردن نیازهای اولیه خودمجبور به سرقت ،فروش مواد مخدر واعتیاد هم می شوند . و هر چند جوامع پیشرفته تر می شود مشکلات خانواده ها نیز بیشتر می شود از جلمه نشانه های آن افزایش طلاق وازدواجهای مجدد است . همان طور که آمار نشان می دهد این نوع خانواده ها مشکلات خاصی از قبیل ناسازگاری فرزندان با نامادری و یا ناپدری دارند که اگر خانواده ها نتواند این تعارض ها را حل کنند فضای مسموم و نامساعدی درخانه حکمفرما خواهد شد که نهایتاً منجر به فرار کودکان و مخصوصاً جوانان از منزل خواهد شد که البته آمار فرار پسران بیشتر از دختران است و آن هم به دلیل آزادی های اجتماعی است که برای پسرها وجود دارد .
ولی دختران به نوعی دیگر به فرار از خانه تن می دهند و آن ازدواج اجباری است آمار وتحقیقات تجربی نشان می دهد که متأسفانه تعداد زیادی از این ازدواج ها اجباری بعداً منجر به طلاق می شود: قادری می افزاید اگر بخواهیم به آمار فرار از منزل اشاره کنیم بد نیست به تحقیاتی که در سالهای مختلف در کشورهای آمریکا و کانادا انجام شده است اشاره نمود:
آمار جوانان فراری در آمریکا و کانادا :
در آمریکا بر اساس یک تحقیق انجام شده در دهه ۸۰ ده درصد جوانان ۱۲-۱۷ ساله حداقل یک بار در زندگی خود فرار کرده اند وحدود۳ درصد بیشتر از یک بار فرار کرده اند وچند سال بعد بر اساس تحقیقی دیگر ۱۳ درصد جوانان دبیرستانی حداقل یک بار از منزل خود فرار کرده اند. در سال ۱۹۸۳ حدود چهار هزار جوان فراری در کشور کانادا به خانواده هایشان تحویل داده شده اندکه اکثریت آنهابین ۱۴ تا ۱۷ ساله داشته اند و حدود یک سوم آنها کمتر از ۱۴ سال داشته اند و ۱۰ درصد کمتر از ۱۰ سال داشته اند .
انواع فرارها :
بر اساس تحقیقات انجام شده در کشورهای مختلف سه نوع فرار را می توان نام برد :
۱- فرار به منظور اعتراض به خانواده : در این نوع فرار جوانان به نوع ارتباط باخانواده ها ومحیطی را که در آن زندگی می کنند قبول ندارد.ممکن است والدین به ظاهر تمامی امکانات مادی رابرای فرزند خود فراهم کرده باشند اما از نظر عاطفی به او توجه کافی و لازم را مبذول نداشته اند و در این صورت او با فرار خود به خانواده هشدار می دهد که از این وضعیت راضی نیستیم .
۲- فرا ر برای آزادی بیشتر و زندگی ایده آل خود : گاهی جوان خانواده را مانع پیاده کردن آمال و آرزوهای خود می داند بنا براین محیط خانه را برای آزادی بیشتر ترک می کند که البته مورد بیشتر درپسرها دیده می شود.
۳- فرار برای ساختن آینده ای بهتر: این نوع فرار ها دراصل به خاطر آینده سازی و پیشرفت در زمینه های اقتصادی وفرهنگی است که جوان شهر و یا روستای خود را ترک می کند تا در شهری بزرگ بتواند به پیشرفت قابل توجه دست یابد . درانواع فرارهای مذکور دو گروه اول و دوم گرایش بیشتری به بزهکاری دارند اما در گروه سوم جوانان کمتر به سوی بزهکاری می روند مگر مجبور شوند .
بررسی پدیده فرار دختران :
خانم یزدانفر مشاور روان شناس باز پروری در مورد دختران فراری می گوید :
عوامل فرار از منزل را به سه گروه می توان تقسیم کرد : عوامل فردی ـ عوامل خانوادگی – عوامل اجتماعی .
عوامل فردی به مسایل شخصی بر می گردد یعنی مسایلی مانند پختگی شخصیت یا ناپختگی آن ، داشتن شخصیت سالم یا غیر سالم ،قدرت تفکر منطقی یاغیر منطقی ، داشتن اعتقاد به نفس زیاد و یا کم ، شکست های تحصیلی ، اختلالات روانی وغیره……
در رابطه به مسایل خانوادگی می توان از اموری چون عدم ارتباط صحیح اعضای خانواده با هم ،وجود ناپدری یا نامادری ،طلاق، تعدد زوجات ، وجدایی عاطفی بین پدر ومادر نام برد .
در بعد مسایل محیطی ، چگونگی ارتباط فرد با گروه همسالان ،وجود دوستان ناسالم و ناباب، مهاجرت از روستا و شهرهای کوچک، وجود رسانه های گروهی وچگونگی آموزش دهی آن ها ، می تواند علل بسیاری از فرارها باشد ولی بیشترین فرارها می تواند مربوط به کسانی باشد که شخصیتی نا پخته واعتقاد به نفس کمی دارند و یا به علت اختلال شخصیتی تمایل به انجام اعمال زشت وضد اجتماعی دارند.
خانم یزادنفر ضمن اشاره به آمار اینگونه فرارها می افزاید ( سال ۷۶)
۵۰ درصد فرارها را دخترانی انجام داده اند که اعضای خانواده شان دارای سابقه زندان بوده اند۴/۳ درصد این دختران تحصیلات دانشگاهی دارند – 6/2 درصد تحصیلات دیپلم و ۶/۴۶ درصد تحصیلات مقاطع پایینی دارند. این روانشاسان بعد از بررسی انگیزهای فرار و یاد آوری این که نزدیک به نیمی از نوجوانان فراری زمانی اقدام به ترک منزل کرده اند که پدر و مادرشان از یکدیگر جدا شده اند ،توصیه می کند که والدین باید دریابند که درقبال فرزندان خود وظایفی دارند که عمل کردن به آن موجب می شود که بسیاری از حقوق خود را نادیده بگیرند واگر مشکلی دارند که به آنها اجازه می دهند زندگیشان رابه هم بریزند تا حد امکان از آن بگذرند و تحمل بار شکست خودشان را به دوش ناتوان بچه ها نگذارند ولی به هر حال اگر تزلزل زندگی شدت اختلاف به آن به حدی برسد که تداوم مرافعه ها خیلی بیشتر از طلاق روی بچه ها اثر منفی بگذارد، باز هم شر ط این است که اول منافع فرزندان در طلاق مطرح و تعیین وتکلیف شود و نیز پدر ومادر وظایف سنگینی درباره شناسایی دوستان فرزندانشان به عهده دارند که سهل انگاری در این مورد نیز منشأ بسیاری از انحرافات است .این نظارت باید درست وحساب شده با شدت اثر مثبت بگذارد.
کاوشی درباره علل وپیامد فرار دختران فراری:
دکتر باقر غباری روانشانس واستاد دانشگاه تهران در مورد علل انحراف زنان جوان وفرار دختران معتقد است :
مهم ترین عاملی که باید بدان اشاره کرد خانواده است . ابتدا باید ببینیم خانواده ای که دختران فراری درآن رشد کرده اند درچه سطحی قرار دارند . اصولاً اگر پدر ومادر ،خودشان ثبات عاطفی داشته باشند ورفتارشان با بچه ها مناسب باشد آنها در مقابل انحراف و لغزش مقاوم می شوند .
عامل دیگری که در این رابطه می توان نام برد اجتماع داشت که بعد از خانواده مسئولیت دوم را درساختن شخصیت افراد به عهده دارد .مدرسه خوب ،معلم خوب، ومدیر خوب بایدقبولی آموزش جوان و نوجوان باشد . این آموزش ها باید به ثبات عاطفی جوانان کمک کرده وموجب شود عزّت نفس آن ها بالا برود ونیز به ارزش ها ی مذهبی پای بند شوند .
عامل سوم رسانه های گروهی چون صدا و سیما ،روزنامه ها وتمام افرادی است که به نحوی می توانند اطلاعات را به گوش جوانان برساند وچنانچه این مسئولیت خطیر خود را به درستی انجام ندهند ،نسل جوان ما به ویژه دختران دچار لطمه خواهندشد .
مسأله دیگر اجتماعی چون کوچه وخیابان است که انحراف و فساد در این اماکن بیشتر رخ می دهد . به طور مثال : مواد مخدر در این مسیر ها بیشتر در دسترس افراد قرار می گیرد . لذا چنین محیط هایی به دختران و زنان که از آسیب پذیری بیشتری برخوردارند لطمه شدیدتری وارد می کند .
مذهب نیزعامل دیگری است که چنانچه پایه مذهبی فردی ضعیف باشد آسیب پذیری او در برابر انحرافات بیشتر است .
فقر عاطفی
طبق آماری اعلام شده در طول سال گذشته مجموعاً ۱۱ هزار و ۹۰۵ نفر مظنون به فرار از مناطل شناسایی شده اند که البته ۳/۱۴ درصد این افراد را دختران تشکیل داده اند کارشناسان معتقدند که معضلاتی چون فرار از خانه وبزهکاری بیش از هر چیز پیامدهای فقر عاطفی است .دکتر سام آرام جامع شناس واستاد دانشگاه می گوید :
فقر عاطفی بدون مقدمه بروز نمی کند والدین باید بیاموزند که هر گونه علایم آسیب شناختی که در رفتار و حالات فرزندانشان بروز می کند بایستی مورد توجه قرار بگیرد و با مشاوران یا مدکاران اجتماعی خانواده در میان بگذارند .وی می افزاید وقتی ساختار خانواده به شکلی است که برای اعضای خانواده ایجاد امنیت نمی کند می تواند فرزندان را از خانواده فراری دهد و در این صورت ممکن است خود اسیر گروه هایی منحرف اجتماعی شود . متأسفانه بسیاری از والدین روش های تأمین غذا و لباس فرزندان خود را می دانند ولی روش های تأمین اهمیت آن ها را نمی دانند دلیل آن هم این است که آن ها نمی توانند موقعیت فرزندان خودشان را درک کنند وخود را به جای نوجوانانشان قرار دهند . بایدتوجه داشت تأمین اهمیت فرزندان از اهمیت ویژه ای برخوردار است .وی سپس می افزاید : وجود روابط سالم بین والدین و فرزندان ،پر کردن اوقات فراغت کودکان ونوجوانان ،رشد ایمان و اعتقاد مذهبی ، وجوددوستان وهمسالان مناسب با نظارت والدین و همچنین پاسخ دادن های معقول به سؤالات نوجوانان از مهم ترین مواردی است که از فقر عاطفی جلوگیری می کند .
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید