جستجو در تک بوک با گوگل!

تابعيت پايگاه تك بوك از قوانين جمهوري اسلامي ايران

بد حجابی -بخش ۲

531

بازدید

بد حجابی -بخش ۲ ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز
به آماری در این زمینه توجه کنید:
«… امروزه تمام کشورهای اروپایی، امریکایی و ژاپنی، در امر واردات زن به صورت کالا و کارگرهای جنسی فعالیت دارند. در آلمان ده هزار زن اهل کشورهای چک، لهستان و بلغارستان بر خلاف میل خود در کلوپ‌ها و میخانه‌ها کار می‌کنند. بر اساس برآوردهای کمیسیون اروپا، سالانه ۵۰۰ هزار زن و کودک، اروپای غربی قاچاق می‌شوند. در ایران هم متاسفانه در سالهای اخیر اخبار ناگواری در این زمینه گزارش می‌شود.
روزنامه مشرق چاپ پاکستان نوشته است: «در هر ماه ۴۵ دختر کم سن ایرانی ما به پاکستان قاچاق می‌شوند که از آنها برای فساد اخلاقی استفاده میشود».
این آمار وحشتناک و تکان دهنده که نشان دهنده عمق ناامنی و وحشت زن در جوامع امروزی است، نتیجه پدیده شوم برهنگی و خودنمایی زن است، چرا که یکی از امیال قوی در مرد غریزه جنسی است که اگر به طرق مختلف آنرا تحریک کنیم، مفاسد فراوانی را در پی خواهد داشت و جبران آن به آسانی ممکن نخواهد بود.
۳-افت کمالات
برای ترقی از مرحله‌ای به مرحله بالاتر سه شرط عمده وجود دارد:
اول: بداند مرحله بالاتری هم وجود دارد.
دوم: علاقه به مرحله بالاتر و تمنای رسیدن به آن را داشته باشد.
سوم: بتواند به همه جاذبه‌ها و کشش‌هایی که در مرحله فعلی وجود دارد و مانع حرکت تکاملی و رشد او می‌شود، غلبه پیدا کند.
الف)زن تا وقتی در خود کمال بالاتر سراغ نداشته باشد خود را به کمالات گیاهی مثل پوشش و جمال و زیبایی خودنمایی سرگرم خواهد ساخت و در این سرگرمی فقط خود را به اتلاف و تباهی نمی‌کشاند بلکه استعدادهای دیگران را نیز با خود به قربانگاه ارزشهای والای انسانی می‌برد.
ب)در مرحله دوم اگر انسان غرق امور حیوانی باشد دیگر علاقه‌ای به امور فوق حیوانی پیدا نمی‌کند و کسی که عاشق دنیا و زندگانی حیوانی است هیچ علاقه‌ای به معنویات و امور الهی و انسانی ندارد و حتی کار به جایی می‌رسد که از شنیدن اسم خدا و امور مقدس بیزار می‌شود. زیرا عشق به امور حیوانی و پست بر تمام وجود او حکومت می‌کند، و لذا هیچ سنخیتی با کمالات بالاتر ندارد و فکر خدایی از معشوقات حیوانی برای او کشنده و زجرآور است.
ج)در مرحله سوم نیز عشق و علاقه و اسارت انسان به جاذبه‌های پست. مانع حرکت او به سمت سعادت واقعی است و آنچنان اسارت ایجاد می‌گردد که شخص نمی‌تواند خود را آزاد سازد. و فقط با بینش عمیق و عشق به مراحل عالی حیات روحی است که می‌تواند خود را از اسارت کشش‌ها و تمایلات پست نجات دهد و قدم در وادی حیات طیبه انسانی بگذارد.
از امور لازم برای شکوفا نمودن استعدادهای بالقوه زن جلوگیری از یک بعدی شدن شخصیت اوست. وقتی زن تمام توجهش معطوف به جلب نظر دیگران در قالب عشوه‌گری و خودنمایی در جامعه باشد تمام استعدادش صرف مسائل جنسی می‌شود و استعداد و خلاقیتهای او در زمینه‌های گوناگون از بین می‌رود».
از نظر پذیرش زن در اجتماع نیز، هرگاه در صحنه اجتماع زن بتواند با کمترین خوش خند‌گی و زیباسازی ظاهری به بهترین مقامات و احترامات دست یابد هیچ گاه به سراغ فضایل اخلاقی و رشد معنوی نمی‌رود: وی می‌بیند با کمترین جلوه‌گری می‌تواند قلب هر فروشنده و تاجر و رئیس را به خود متمایل سازد در آن صورت چه نیازی به کسب معنویت دارد؟!! آنگاه که گزینش ها و استخدام ها همه بر پایه توانایی‌های ظاهری استوار می گردد نه داشتن کمالات. از آن سو آن که زیبایی اش را به رخ نمی کشد و به جلوه گری نمی پردازد باید از همه چیز محروم بماند و شانس موفقیت را به زنان جلوه گر واگذارد.
وقتی زنی هنگام جلوه گری بیشتر مورد توجه قرار می گیرد رفته رفته سعی می کند خود را برای جلب نگاهها آن گونه کند که مورد پسند واقع شود. در آن صورت، دیگر هیچ پند و اندرزی او را متوجه حقیقت نمی کند و به بازگشت از این شیوه وا نمی دارد.
از طرفی که استعدادهای روح را شکوفا نکرده است و کمالات روحی و حقیقی را تحصیل نکرده است همیشه در فشار روانی است و این خودنمایی افراطی حتی فرد را متلاشی می کند و فرد گرفتار خود می‌شود و در تمام امور زندگی فقط به نمایش بدن می پردازد و از نمایش صفات دیگر غافل می ماند. نمایش هنر، اخلاق، علم، صنعت و قدرت همه تحت الشعاع آن قرار می گیرد و زن به عوض اینکه در رشد کمالات روحی بکوشد، تمام وقت خود را صرف خریدن مجلات مد و تقلید کور کورانه از آنها می کند و اینکه امروز چه مدل لباسی بپوشد و فردا موهایش را به کدام مدل در بیاورد تمام فکر و ذهن او را مشغول خواهد کرد.
زیرا بانویی که وقت و پول و اندیشه‌اش در جهت انتخاب بهترین های مد سیر کند، حاضر است ساعتها از وقت خود را در آرایشگاه‌ها سپری کند و به جای حضور در مجالس علمی و سیاسی و مذهبی به رکود فکری مبتلا خواهد شد.
۴- ذلت و خواری مرد
برخی از زنان دوست دارند که مردها را به زانو در آورند و از این کار لذت می برند. به این علت زینتهای خود را آشکار می‌کنند تا مردان را ذلیل کنند. این گروه تفاخر در ذاتشان است علاوه بر اینکه از ذلت دیگران لذت می برند، به خواسته های نفسانی خود نیز می رسند. آنها با جلوه گری و تحریک غرائز مرد او را رنج داده و در نهایت زیر سلطه می گیرند و حتی زن رابطه خود را با مردان بر محور شهوت و نگاهها و تعارضهای هوس آلود می بیند، مرد را با چنین نگرشی، بی مقدار می پندارد و ارزش او را فروتر از ارزش های عاطفی خویش و پست تر از شخصیت خود تصور میکند.
وقتی مرد در نگاه زن، بی لیاقت و کم خرد و سست همت شناخته شد، شک نیست که زن در صدد سلطه بر وی بر می آید و او را اسیر هوسهای خود می کند تا آن شود که زن می خواهد خواه همسر وی باشد یا بیگانه.
زن به خوبی ضعف مرد را در نیاز غریزی به زن حس می کند و می داند که مرد در این طلب بسیار ضعیف و سست است و نیز به قدرت خود در جلوه گری و ناز آفرینی آگاه است و می داند که در به ذلت کشیدن مرد از این راه مهارتی ستودنی دارد. در این حال اگر زن سست ایمان باشد، با نشان دادن زیبایی های خود و سود جستن از ضعف مرد او را محصور خود می کند چرا که می داند هر چه بهتر در بدن نمایی و عشوه گری بتازد، قدرت مرد را بهتر در هم خواهد شکست. زیرا مرد شیفته و نیازمند در شدت نیاز خود اراده اش سست شده و به شکلی در می آید که زن می‌خواهد.در این حالت وجود سخت مردچون موم در دست زن قرار می گیرد و مرد را به هر شکلی بخواهد در می آورد.
دلیل بسیاری از انحرافات و جنایتهای مرد همین امر است و همه ما گاه و بیگاه در جراید دیده ایم که مرد برای رسیدن به زنی دستش را به خون انسان بیگناهی آلوده کرده و یا با ظلم و ستم به امیال پست شهوانی خود رسیده است پس می بینیم که مرد سست اراده در نهایت ذلت و خواری تسلیم هواهای نفسانی زن می شود تا از این طریق به او دست یابد و در این راه همچون برده ای در خدمت زن به هر طرف که زن بخواهد رو می کند و هر ذلت و زبونی را می پذیرد و به موجودی بی مقدار و کم ارزش و بی شخصیت تبدیل می شود.
۵-بیماریهای روحی و روانی
غریزه جنسی در آدمی بر خلاف دیگر حیوانات حد و مرز نمی شناسد. این غریزه در حیوانات با جفت گیری به پایان می رسد اما در بشر چنین نیست برای آدمی همه حرکتها و اشارتهای فرد غیر همجنس دوست داشتنی و تحریک کننده و پر جاذبه و لذت بردنی است. اگر زنان در محیط دینی پرورش یافته باشند ، غرایز مردان را با خودنمایی و جلوه گری تحریک نمی کنند و زندگی بر مرد شیرین و گوارا خواهد گذشت. اما اگر در محیط او زنان هر دم در مقابل او عرض اندام کنند افکار وآینده چنین مردی دستخوش اضطراب و آشفتگی و روحیه اش مهار گسیخته می گردد.خویشتن داری نیز وی را با مشکلات فراوان و افسردگی و کسالت روحی یا کم حوصلگی و پرخاشگری دچار می سازد. چرا که زنان خوب می دانند که استعمال بوی خوش مثل عطر ، چهره زیبا ،صدای دلربا و . . . همه ابزار ایجاد کشش است.
۶-پیامدهای اقتصادی
نظام سرمایه داری غربی برای ایجاد بازار بیشتر و بدست آوردن مواد اولیه ارزانتر و در نتیجه تحصیل سود بیشتر نیاز به گسترش هر چه افزونتر بازار مصرف دارد. از این روست که هر روز با کمک دانشمندان علوم مختلف و با مطالعه بروی حالات درونی بشر و جوامع انسانی نیازهای کاذب ایجاد کرده و خود در صدد پاسخ گویی به آنها برمی آید. و در این میان برای دست یابی به اهداف پلید خود سعی در بهره کشی از وجود زن نمود، اما نه از نیروی بدنی و قدرت زن، بلکه از نیروی جاذب و زیبایی او از گرو گذاشتن شرافت و حیثیتش و از قدرت افسونگری او در تسخیر و تخدیر اندیشه ها و اراده در تحمیل مصرف بر مصرف کننده و شاه کلید این امر از میان برداشتن حجاب و عفاف زنان بود تا بدین وسیله در ایفای نقش خود یعنی در اشاعه و تبلیغ و تحمیل کالاهای مصرفی و آرایشی و . . . آزادتر و موفق ترباشد. بدین ترتیب زنان( مسخ شده) که بایستی نقش مربیان و معلمان و نقش پرستاران فکری و روحی و اخلاقی افراد جامعه را بازی کنند، به برده هایی رام و مطیع و کنیزانی مدرن تبدیل شدند که مهمترین هنرشان خودآرایی وخود نمایی و به نمایش گذاردن مدهای مختلف لباس و وسایل آرایشی و . . . در کوچه و خیابانها بود. پس رفع حجاب در ایران میزان ارزی که بابت خرید و واردنمودن لوازم آرایشی سیر صعودی داشته و مصرف این کالاها بطور اقتصادی بالا رفته بطوری که (در سال ۱۳۱۶ فقط دو سال بعد از کشف حجاب رضا خانی ) ارزی که بابت خرید لوازم آرایشی از کشور خارج شد یک میلیون ریال بوده، ۴ سال بعد یعنی در سال ۱۳۵۵ ارز خارجی بابت این نوع کالاها ۵۰۰ برابر یعنی ۵۳۵ میلیون ریال بود که البته این آمار مازاد بر تولیدات داخلی بود. تنها در تهران ۱۸ فروشگاه مخصوص لوازم آرایشی وجود داشت که میزان فروش متوسط آنها به صد هزار ریال در روز بالغ میشد.
(روزنامه اطلاعات مورخ ۵/۹/۴۷ در این باره می‌نویسد:
تنها در ظرف یکسال ۲۱۰ هزار کیلو مواد و لوازم آرایشی از قبیل ماتیک، سرخاب، کرم، پودر و سایه چشم برای مصرف خانم ها وارد شده است از این مقدار ۱۸۱ هزار کیلوگرم آن انواع کرم بوده است. و در این مدت به ۱۶۵۰ قوطی و ۲۵۰۰ دوجین پودر صورت و ۴۶۰۴ عدد روژلب، ۲۲۸۰ عدد صابون لاغری و ۲۲۸۰ عدد آمپول آرایشی اجازه ورود داده شده است.
روزنامه سپید دیماه در شماره سال ۱۳۴۵ خود می نویسد: امسال بیش از یک میلیون و چهارصد هزار تومان برای جراحی بینی توسط خانمها خرج شده است)
علاوه بر این، فلج نمودن نیروهای کار و فعالیت جامعه در سطح ادارات و کارخانجات و موسسات فرهنگی.
شهید مرتضی مطهری در اینباره می فرمایند، آیا اگر زن ساده و سنگین بدنبال کار خود برود برای اجتماع بهتر است یا آنکه برای یک بیرون رفتن چند ساعت پای آئینه و میز توالت وقت خود را تلف کند و زمانی هم که بیرون رفت، تمام سعی او این باشد که افکار مردان را متوجه خود سازد و جوانان را که باید مظهر اراده و فعالیت و تصمیم اجتماع باشند به موجوداتی هوسباز و چشم چران و بی اراده تبدیل کند؟ عجبا! به بهانه اینکه حجاب، نیمی از افراد اجتماعی را فلج کرده است، بی حجابی و بی بند و باری تمام افراد زن و مرد را فلج کرده اند.

پیـامـد اجتمـاعی
الف- خانواده
یکی از عمده ترین پیامدهای بی حجابی در این زمینه ایجاد و افزایش فاصله تیپ جوان و قشر غربزده با کل جامعه و همچنین ایجاد تنش و تضادهای اجتماعی است. زنان و دخترانی که چادر یا مقنعه خود را بر می دارند در واقع دیواری بین آنان و افراد نسل گذشته جامعه ایجادمی شود و مقدمات فاصله گرفتن آنان از نسل پیشین، مانند مادر و مادربزرگ و عمه و خاله خود آنها فراهم می گردد از یک سو نسل پیش اینها رامنحرف و بی دین و لا مذهب تلقی می کند و از سوی دیگر اینان بزرگان خود را «عقب افتاده» و «مرتجع»، «جاهل»، «خرافاتی» می پندارند لذا فاصله نسلها بیشتر و بیشتر و تنشهای اجتماعی میان جامعه زنان افزایش می یابد. این جور بدبینی موجب می شود که دختران غربگرا شوند، و در برابر کل ارزشها و طرز تفکر و شیوه زندگی بزرگان خود عقده دار شوند و بدین سان خود را در تعارض و مقابل با منش ها و گرایشها و ارزشهای اجتماعی و خانوادگی دیده و در نتیجه در صدد مقابله یا فرار از سنتها و معیارهای فوق برآیند. جامعه اینان را نمایندگان فرهنگ بیگانه دانسته و اینها نیز به طور واکنشی وادار به مقابله و موضع گیری علیه اصول و ضوابط حاکم بر جامعه و ارزشهای فردی و اجتماعی و خانوادگی خود می شود. چرا که نمی توانند هم «چادر» و «روسری» را بر دارند و هم به اصول و احکامی گرایش داشته باشند که حجاب را لازم می شمارد. لذا انبوهی از زنان و دختران نسبت به جامعه و ملت خویش احساس تنفر و انزجار نموده و در عین حال مدل بیگانه و غربی را مورد ستایش و تمجید و تجلیل قرار می دهند.
از آثار و پیامدهای دیگر بی حجابی در اجتماع، سست شدن پیوند زناشویی و گسیختگی بنیاد خانواده و در نتیجه افزایش میزان طلاق، از یک سو و گسترش فساد و فحشا و تباهی و همچنین شیوع بیماریهای روانی و اخلاقی از سوی دیگر می باشد.
زیرا که خانواده اولین و مهمترین نهاد اجتماعی یک جامعه بشمار می آید. ثبات خانواده که مرکز عشق و امید و تحقق آرزوهای شیرین جوانان می باشد تواناییهای فرد را افزایش و جامعه استوار و پویا خواهد ساخت. بی تردید نهاد خانواده تنها با پاسداری از حجاب ؛درخشش وبالندگی لازم را پیدا می کند زیرا اگر جامعه ای حجاب را به صورت کامل رعایت کند و تمتعات جنسی به محیط خانواده محدود گردد؛جوانان به ازدواج روی آورده و خانوادهای تشکیل شده نیز ثبات بیشتری می یابند.
اما اگر خودآرایی و تهییج جنسی در جامعه رواج یابد و بهره برداری جنسی در خارج از محیط خانواده میسر گردد وجوانان زیر بار مسئولیت ازدواج نرفته و خانوادهای تشکیل شده روزبروز متزلزل تر می گردد.
اگر ما با نگاه دقیق وضع خانواده هایی را که متلاشی شده اند مورد مطالعه قرار دهیم به آسانی در می یابیم که عمده ترین عامل آن ضعف اصول اخلاقی و سرد و بی رونق بودن کانون خانوادگی و عدم وجود روابط عاطفی و صمیمی و عدم توافق اخلاقی در زندگی زناشویی می باشد که اغلب از آزادی روابط جنسی و کشانیدن تمتعات جنسی به بیرون از خانواده نشات می گیرد.
«در رژیم منفور پهلوی نیز یکی از علل و عوامل عمده افزایش طلاق و نابودی بنیان خانواده ما به جهت کشانیدن استمتاعات و التذاذهای جنسی زن و مرد به خارج از محیط خانواده و برداشته شدن حجاب و عفاف از میان زنان و دختران بود و وقایع ثبت شده ازدواج و طلاق کشور بر حسب مناطق شهری روستایی.
ازدواج    طلاق
سال    کشور    شهری    روستایی    کشور    شهری    روستائی
۱۳۵۱    179    94    85    18    15    3
۱۳۵۲    203    108    95    19    16    3
۱۳۵۳    213    114    99    20    17    3
۱۳۵۴    154    88    66    17    14    3
۱۳۵۵    168    104    64    18    15    3
۱۳۵۶    179    110    69    17    14    3
۱۳۵۷    184    116    68    15    12    3

همانطور که در جدول فوق ملاحظه می شود به جهت نفوذ فرهنگ بیگانه و در نتیجه رواج فساد و بی بند و باری و عدم استحکام خانواده در شهرها آمار طلاق بالاتر و در روستاها به علت پایبندی روستائیان به سنت و فرهنگ ملی و مذهبی و حفظ حجاب و عفاف در بین زنان روستایی آمار طلاق پایین تر می شود.»
بدون شک افزایش میزان طلاق در کشور، افزایش میزان مفاسد دیگری، نظیر روی آوردن مردان و زنان بدنبال آن فرزندان بی خانمان و بی سرپرست ایشان به فساد و اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی و آلودگیهای جنسی و بزهکاری و خودکشی و انحرافات فکی و اخلاقی را در پی خواهد داشت.
سست شدن پایه های خانواده و گریز از ازدواج
تحکیم خانواده که بر اساس محبت، صمیمیت، انس، وحدت و همدلی و دلسوزی همسران استوار می گردد از مهمترین مسائل خانوادگی به شمار می رود و آنچه بنیان خانواده را متزلزل کند از بدترین آفت های آن به حساب می آید.
بدحجابی و حضور تحریک آمیز زنان و دختران در صحنه های اجتماعی، نظر هر مرد متاهل و مجری را به خود جلب می کند. اگر بیننده متاهل باشد با توجه به غریزه تنوع طلبی و زیبا خواهی که دارد بخشی از توجه خود را متوجه آنان می کند و در نتیجه به همان اندازه گرایش به همسرش را که همواره با او زندگی می کند کاهش می دهد گرچه بسیاری از زنان خودنما زیبایی همسر بیننده را ندارند اما تازگی و تنوعی که دارند کمبود زیبایی آنها را به طور موقت تدارک می کند وقتی چشمهای مردی در محیطهای مختلف اجتماعی از دیدن زنان و دختران کامیاب شود طبعاً میزان علاقه او به همسرش کاهش می یابد زیرا بخش عمده ای از علاقه مرد به همسرش از ناحیه نیازهای جنسی تامین می شود که این نیاز را زنان جلوه گاه جامعه به طور نامشروع بر آورده می سازند. این کار علاقه بسیاری از پیوندها را با سستی همراه می سازد و مسائل اخلاقی مختلفی را به بار می آورد به گونه ای که در نوع نگرش مرد به همسرش تاثیر منفی می گذارد.
کج خلقی، بهانه گیری، بی میلی در همراهی با همسر از ره آوردهای جلب توجه مردان به زنان بی تقوای جامعه است، و حتی کار به جایی می رسد که مرد همسر شرعی و قانونی خود را مزاحم کامیابی های خود می داند و به خاطر همین بینش از او متنفر می شود.
حال اگر بیننده مجرد باشد با توجه به این که چشمان او از مناظر شهوت انگیز زنان بدحجاب بهره مند می شود، به راحتی تن به تعهدات زندگی مشترک نمی دهد و از زنان و دخترانی که به طور رایگان چشمان گرسنه او را کامیاب می کنند بهره غیر شرعی می گیرد و ازدواج را به تاخیر می اندازد. این واقعیت تلخ در کشورهای غربی رواج کامل دارد و در کشورهای اسلامی نیز وجود دارد.
بدون تردید تاخیر ازدواج پسران جوان تنها به مشکلات اقتصادی یا تحصیلی آنها مربوط نمی شود بی توجهی به تقوای جنسی و لجام گسیختگی زنان و دختران خودنما در این تاخیرها که آفتش به آنها نیز سرایت می کند مربوط می شود. وقتی دختران بدون پیمان همسر داری و هزینه ها و تعهدات شرعی و قانونی، خود را در معرض نگاههای جوانان قرار می دهند آنها برخود لازم نمی دانند که آنچه را به طور رایگان به آنها می رسد را با بهای سنگین ازدواج به دست آورند.
(امنیت و سلامت روحی و اخلاقی مردان نیز در این بین صدمه می بینند و اشتغالهای ذهنی آنان از تحریکات جنسی انباشته شده و از کار و فعالیت سالم و سازنده چه در محیط خانواده و چه در اجتماع باز می مانند.)
چه بسیار مردانی که با وجود داشتن همسر و فرزند چنان تحت تاثیر خودنمایی زنان دیگر قرار گرفته اند که قدرت عاقبت اندیشی و تشخیص مصالح را از دست داده اند و دست به کارهای خطرناکی زده اند و موجب از هم پاشیده شدن کانون خانواده گشته اند. چه بسیار مردان جوانی که قدرت و موقعیت ازدواج را نداشته و به خاطر وجود همین کشش ها دچار انحرافات مختلفی شده اند. تا آنجا که گاهی چنان در فساد غرق شده اند که قدرت برگشت برای او وجود نداشته و تا آخر عمر در دام تباهی و فساد اسیر مانده اند- آیا این خیانت در حق جامه نیست که یک زن به خاطر خودخواهیها طوری در جامعه خودنمایی کند که این تبعات اسفبار را داشته باشد.

طلاق
در بروز پدیده شوم طلاق عوامل متعددی دخیل هستند. از عوامل مهم طلاق می توان یکی به پدیده تبرج زن و ضعف اخلاقی مرد اشاره کرد و دیگر پدیده تجمل گرایی و مدپرستی زن و فقر اقتصادی مرد را نام برد.
در این رابطه بی اعتمادی و بدبینی نیز دخیل است، چرا که هر یک احتمال خیانت و بی وفایی را نسبت به خود می دهند، و به برخی از این موارد اشاره می شود.
تبرج زن و ضعف اخلاقی مرد
در نگاه مردان زنان به سبب تفاوتهایی که با یکدیگر دارند از نظر عاطفی و جاذبه های جنسی و اخلاقی زناشویی نیز با یکدیگر فرق دارند. این تفاوتها شامل سیمای زن (صورت و مو) آهنگ صدا، لباس و بوی بدن یا عطر، تناسب اندام، عشوه های خاص هر زن امتیازات ویژه مانند تمیزی و هنر خانه داری و یا…
این تصور در مردان هر چند پاره ای از سرشت آنان نباشد، امری انکار ناشدنی است و تحت تاثیرعوامل محیطی شدت و ضعف دارد.
باید پذیرفت که آنچه سبب عشق و علاقه می شود و گاهی مردی را با وجود داشتن همسر خوب، به دیگری علاقمند می کند وجود همین تفاوتهاست. مرد هر چند دارای همسر خوبی باشد آنگاه که پیوسته دیدگانش به زنانی افتد که از نظر سیما و صدا و اندام و عشوه های خاص زنانه از همسر خود ممتازترند نوعی علاقه یا عشق یا تمایل غیر ارادی به ایشان در او پدیدار می شود.
اگر زنی به جلوه گری بپردازد و با لباس و بوی عطر و عشوه زنانه بدون پوشش کافی میل نهفته را در افراد بیدار می سازد، تمایلات و هوس های بی پایه را که تنها منشا آن، کشش های جنسی زودگذار است، بر می انگیزند و شدت می بخشد و از طرفی نسبت به همسر خود بی علاقه می شود.
تجمل گرایی و مدپرستی
مدپرستی، نودوستی و تنوع و تجمل خواهی غالباً در خانواده سبب اختلاف و جدایی می گردد و چون در آمد بیشتر خانواده ها تکافوی تهیه تمام تجملات و لباسهای گوناگون زن را نمی دهد عامل مشاجره و اختلاف و سرانجام طلاق می شود.
اگر در جامعه ای تجمل گرایی و مدپرستی رواج یابد، اگر مردم بخواهند مطابق مد روز رفتار کنند باید هر لحظه به شکلی در آیند. اگر کسی از طرح قبل استفاده کند اینگونه استنباط می شود که از نظر اجتماعی فردی تنگدست یا عقب افتاده است او از همین جاست که عقده ها و کینه ها و حسادت ها پدید می آید. تقلید و مشاجرات خانوادگی شدت می گیرد و در این میان مردی که نتواند خواسته های خانواده اش را بر آورده سازد از سوی آنها فردی بی کفایت معرفی می شود و آنکه وضع مالی بهتری دارد هر چند خدا را هم نشناسد. مردی با کفایت و خانواده دوست معرفی می گردد.
با رواج پدیده مدگرایی در جهان، اختلاف و طلاق میان مردم رو به ازدیاد گذاشته است. جامعه شناسان علامت بروز این حادث را اینگونه اظهار کرده اند که سطح توقعات بانوان و تجمل گرایی و شیک پوشی آنها با رواج مدگرایی اوج گرفت و در نتیجه دلسردی، گله مندی و انتظارات روز افزون زن، خانواده را دچار اضطراب و اختلاف نمود و در نهایت منجر به فروپاشی کانون خانوادگی می شد و کودکان بسیاری در این میان بی سرپرست ماندند که خود معضلی برای جامعه امروزی به شمار می آید.
بی اعتمادی
در فضایی که زن در پی جلوه گری و بدست آوردن دل دیگران است و میل دارد خود را آراسته و زیبا نشان دهد و در حرکات خود دلربایی کند، مرد نیز با دیدن زنان آراسته که نوعی تازگی برای او دارند از همسر خود دلزده می شود، و جو بی مهری و دلسردی در خانواده حاکم می شود و علاقه و انس و محبت بین طرفین کم می شود و هر مساله بی اهمیت و ناچیزی تبدیل به مشاجره و درگیری های لفظی و غیره می شود همسران نیز به هم بدبین می شوند چرا که هر یک احتمال خیانت وبی وفایی نسبت به خود را می دهد و می دانیم که این احتمال نیز قوی است. نمونه های آن را بارها در مطبوعات  و رسانه های جمعی حتی در اطرافیان خود مشاهده کرده ایم.
خود این بی اعتمادی در دراز مدت سبب فرسودگی اعصاب و روان دو طرف می شود و محیط خانه که باید محیط امنیت و آرامش باشد به کانون دلهره و اضطراب و ترس تبدیل می شود و هر روز هر یک از همسران منتظر است که بیگانه ای از راه برسد و کاشانه او را ویران کند.
آیا کانون خانواده که باید سازنده و تربیت کننده نسل جامعه باشد در چنین اوضاعی می تواند کارکرد صحیح خود را داشته باشد؟
آیا مرد با علاقه و پشتکار برای تامین خواسته های خانواده خود تلاش می کند؟
آیا زنی که هر روز منتظر است زن دیگری زندگی او را تصاحب کند به تربیت صحیح فرزندان خود همت می گذارد؟
آیا تحمل سختیها و مصائب زندگی را به راحتی می پذیرد؟
هر دو دائم از خود می پرسند چرا، برای چه کسی باید متحمل مشقات زندگی باشد؟ و هزاران سوال بی جواب است در این حالت ضربه اصلی به فرزندانی که سازندگان اجتماعی فردا هستند خواهد خورد و با هزاران عقده فرو برده در جامعه حضور خواهند یافت.



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

بد حجابی -بخش ۱

508

بازدید

بد حجابی -بخش ۱ ۲٫۰۰/۵ (۴۰٫۰۰%) ۱ امتیاز
بیان مساله
بی شک پوشش زن در برابر مرد بیگانه یکی از ضروریات دین اسلام است که نمی توان درباره جنبه اسلامی آن تردیدی به خود راه داد در قرآن کریم و روایات وارده از پیامبر و ائمه معصومین- علیهم السلام- و نیز در کلمات فقها به وجوب حجاب و کیفیت آن تصریح شده است.
بنابراین همه ادیان الهی در پاسخ به ندای درونی فطرت حجاب را بر زنان واجب دانسته اند و اسلام که آخرین آیین الهی و بالطبع کاملترین دین است و برای همیشه و همه بشریت، از طرف خداوند عالم نازل شده است لباس را هدیه ای الهی معرفی نموده و وجوب پوشش زنان را با تعدیل و انتظام مناسبی به جامعه بشری ارزانی داشته است از انحرافات و یا افراط و تفریطهایی که در زمان پیامبران در پوشش زنان وجود داشته است اجتناب نموده و در تشریع قانون، حدی متناسب غرایز انسانی را در نظر گرفته است.
حجاب و پوشش اسلامی از جمله مسائلی است که چند سال اخیر در کشور ما بصورت گسترده مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. و عده ای از افراد سئوال می کنند که:
منظور از حجاب چیست؟
به چه چیزی حجاب اسلامی اطلاق می شود؟
چرا ما باید پوششی تحت عنوان چادر داشته باشیم؟
چرا ورود زنان در جامعه منوط به حجاب آنها می باشد و…
به نظر این افراد حجاب یعنی پوشانیدن بدن به هر طریق که باشد و در هر صورتی که باشد کفایت می‌کند، در صورتیکه در شرع مقدس هر پوششی حجاب محسوب نمی شود بلکه پوششی را حجاب می‌شمرد که حدود آن در شرع مشخص شده است. اگر پوشش بر اساس آن معیار باشد حجاب است وگرنه آن پوشش را نمی توان حجاب شمرد.
حال برای یافتن پاسخی مناسب برای این پرسشها بر آن شدیم که پژوهشی در این موضوع صورت گیرد تا روشن گردد که علت اساسی بیان این مخالفتها چیست؟ چرا عده ای مخالف با این امر ضروری اسلام هستند؟ و چرا عده ای این پدیده مهم اخلاقی و اجتماعی را زیر سئوال می برند و در صدد از بین بردن حیا و حجاب در بین زنان هستند؟
در این پایان نامه بعضی از علتهای بد حجابی از دو بعد فردی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته تا اینکه معلوم گردد که آیا علت مخالفت با این امر خود شخص است یا علت آن مربوط به اجتماع و خانواده می باشد و بالطبع اگر کسی چنین طرز فکری را از حجاب داشته باشد، و مخالف آن باشد و آنرا عامل عقب ماندگی و واپس گرایی بداند، پیامدهایی برای فردو اجتماع در پی خواهد داشت، زیرا آثار بد حجابی افراد، هم به خود فرد و هم به اجتماع و دیگران و مخصوصاً به قشر جوان مملکت بر می گردد، که بعضی از فشارهای روحی و روانی دختران و پسران ریشه در همین عامل ضد اخلاقی دارد.
بنابراین برای ترویج حجاب و پیاده کردن آن در جامعه نیاز به راهکارهایی است که بتوان با توجه به آن حجاب را ترویج داد و از بی حجابی و بدحجابی جلوگیری نمود.

ضرورت موضوع
جامعه اسلامی جامعه ای است ارزش مدار و آرمانی که حفظ و تقویت این ارزشها می تواند در پیشبرد اهداف متعالی مکتب حیات بخش اسلام موثر واقع شود و بالعکس عدم پایبندی به ارزشها و یا کم رنگ شدن آنها باعث دور شدن جامعه از اهداف آرمانی خود خواهد شد.
یکی از این ارزشهای مهم موضوع حجاب است که با مشاهدات عینی ملاحظه می شود برخی از بانوان جامعه این امر را جدی تلقی نمی کنند و با رعایت نکردن موازین اسلام لطمه ای به خویش، و پیرو آن به اجتماع و خصوصاً نسل جوان و نوجوان جامعه وارد می شود، و از این طریق جامعه اسلامی را به طرف انحطاطات اخلاقی و اجتماعی پیش می برد. و از آنجایی که شناسایی مساله و توجه به اصل موضوع اولین مرحله برای ارائه راه حل می باشد، لازم دانستم پژوهشی در این زمینه ارائه دهم، باشد که این امر، مورد دقت و توجه مسئولین امر قرار گرفته و در جهت بهبود وضع موجود موثر واقع شود.

پیشینه موضوع
حجاب صحیح اسلامی از آن موضوع هایی است که همواره مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و آثاری در این زمینه به نگارش در آمده است، که از جمله آنها:
۱- کتاب علل فساد و بدحجابی زنان نوشته احمد رزاقی است که این کتاب بیشتر به بیان علتهای فساد و بد حجابی زنان پرداخته است در این کتاب علت العلل بد حجابی را ضعف ایمان معرفی کرده است و بعد از آن خانواده و بطور اخص برای مادر بیشترین نقش را در حجاب زنان و دختران جوان می داند.
۲- کتاب حجاب در عصر  ما نوشته محمد رضا اکبری این کتاب علاوه بر بیان علت بدحجابی به پیامدهای بدحجابی نیز اشاره کرده است و می گوید ثمره اصلی بد حجابی فرو پاشیدن و تزلزل خانواده و از بین رفتن حیا و عفت که منجر به طلاق و بالطبع زیاد شدن کودکان بی سرپرست می شود و در مقابل آن رعایت حجاب طبق شئونات اسلامی باعث تداوم و استحکام خانواده و ایجاد مهر و محبت و اعتماد متقابل میان زن و شوهر می شود از جمله راهکارهایی که می توان برای مبارزه با این پدیده شوم ارائه داد در این کتاب بالا بردن اعتقادات و ایمان به عالم غیب را بیان نموده است تا از این طریق بتوان گامی درست در جهت بالا بردن حجاب در جامعه برداشته شود.
۳- مجله شمیم یاس شماره دهم دی ۱۳۸۲، خانم حکیمی در این مجله بعد از ذکر تاریخچه بدحجابی پیامدهایی را برای آن ذکر نموده است که مهمترین پیامد آن تزلزل خانواده می باشد و پیامدهای دیگر را نیز بعد از آن ذکر نموده است.
البته کتابهایی که فقط تاریخچه و علل بدحجابی را بیان کرده باشد زیاد در دسترس نیست در کتابهای موجود علل بدحجابی از ابعاد مختلف بیان نشده است و در برخی از این کتابها پیامدهای بد حجابی از ابعاد مختلف بررسی شده است. در این پایان نامه پژوهشگر بعد از ذکر تاریخچه بدحجابی در صدد بیان علل و به دنبال آن پیامدهای بدحجابی از دو بعد فردی و اجتماعی است. که در آخر هم راهکارهایی را پیشنهاد نموده است تا شاید مورد توجه قرار گیرد.

اهداف موضوع
انسان فطرتی خداخواه و خواهان رشد و کمال دارد و با کسب شناختی نسبی از پروردگار عالم آوای عبودیت سر می دهد و با میل و اشتیاق در برابر دستورات و نواهی الهی سر تسلیم فرود می آورد.
پوشیدگی زن یکی از ارزشهای بزرگ اسلام است که اگر به سبکی زیبا و منطقی، جامع و قلمی شیوا و رسا به آن پرداخته شود، از آن استقبال می کند و از برکات فراوان انتخاب حجاب بهره مند می گردد و از آفت های متعدد و زیانبار بی حجابی و بدحجابی مصون می ماند.
حجاب اسلامی همواره مورد بحث و بررسی قرار گرفته است کتابهایی در این زمینه به زیور صحیح آراسته گردیده اند که هر کدام در بردارنده بخشی از مباحث این حکم الهی است.

اهداف موضوع
الف- هدف کلی:
تبیین پدیده بدحجابی در جامعه
یافتن راه حل صحیح و مناسب جهت مقابله با آثار و مظاهر فساد و تباهی و بی عفتی و بی حجابی در گرو شناخت عمیق علل و عوامل تظاهر به بدحجابی و فساد گستری است.
ب- اهداف جزیی:
تبیین علل فردی و اجتماعی بد حجابی
تبیین پیامدهای فردی و اجتماعی بدحجابی
تبیین راههای مبارزه با بدحجابی
واژه لغوی حجاب
حجاب در لغت: حجاب واژه ای است عربی با معانی متعدد، پوشش، وسیله پوشیدن، حائل و… در کتاب «لسان العرب» درباره معانی آن چنین آمده است:
«حجاب به معنای پوشش است زن محجوبه یعنی زنی که بوسیله ای پوشیده شده است. هم چنین حجاب نامی است برای آنچه بدان خود را می پوشاند. آنچه میان دو چیز حائل گردد نیز حجاب نامیده می شود جمع آن «حجب» است کلام خداوند متعال که می فرماید: «وهن بیننا و بینک حجاب» بدین معناست که میان ما و شما حاجز و فاصله ای در نحله «روش» و دین وجود دارد»
در زبان فارسی- با توجه به این که واژه حجاب عربی است- معانی متفاوتی برای آن نقل شده است در فرهنگ عمید برای «حجاب» معانی ذیل ارائه شده است:
«پرده، ستر، نقابی که زنان چهره خود را بدان پوشانند، روی بند، برقع، چادری که زنان سر تاپای خود را بدان پوشانند»

واژه اصطلاحی حجاب
معنای اصطلاحی حجاب همان پوشش مخصوص زنان است و گاهی هم به معنای پرده و حاجز می آید؛ مانند این آیه «و اذا سالتموهن متاعا فاسئلوهن وراء حجاب»
در شرع برای حجاب سه اطلاق وجود دارد.
۱- این که زن تمام اجزای بدنش را مگر آن مقداری که مجاز شمرده شده است از هر ناظری که نگاه کردنش بدان زن جایز نیست بپوشاند.
۲- این که در بیت خویش بماند و جز هنگام ضرورت از آن خارج نشود.
۳- حایلی که بین زن و مرد نامحرم ساتر قرار می گیرد.
همانطور که ملاحظه شد برداشتهای که از حجاب شده مختلف است و علت اختلاف آن از معانی لغوی حجاب ناشی شده است استاد شهید مطهری «ره» در معنای اصطلاحی حجاب می فرماید «کلمه حجاب هم به معنای پوشیدن و هم به معنی پرده و حجاب، بیشتر استعمالش به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد که پرده، وسیله پوشش است شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت، هر پوششی حجاب نیست آنگاه با ذکر مواردی از آیات و روایات و نقل سخنان ابن خلدون که در آنها واژه حجاب به معنای «پرده» بکار رفته است می فرماید:
«استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن، یک اصطلاح نسبتاً جدید است در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقها، کلمه ستر که به معنی پوشش است بکار رفته است. فقها در کتاب الصلوه و چه در کتاب النکاح که متعرض این مطلب شده اند که کلمه «ستر» را بکار برده اند لغت حجاب پرده است و اگر در مورد پوشش کار برده می شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود»
از مجموع این کلمات می توان چنین نتیجه گیری کرد که واژه حجاب گرچه در لغت اغلب به معنای پرده و حائل استعمال شده است وشاید پوشش زن را به اعتبار پشت پرده واقع شدن، حجاب نامیده اند اما بطور مسلم، امروزه- بویژه در معنای مصطلح واژه حجاب فقط به معنای پوشش مخصوص زنان بکار می رود و از معنای پرده نسخ شده است. از این رو در کلمات فقها و مفسرین متاخر و نویسندگان معاصر، به جای کلمه «ستر» یا پوشش زنان از واژه حجاب استفاده می شود.
البته واژه حجاب در کتابها و عبارات عرفانی، معنای مصطلح دیگری دارد.

حجاب صحیح اسلامی
اسلام بنا بر مصالح زیادی مخالف هرگونه تحریک و تهییج جنسی در خارج از خانواده و خارج از روابط زناشویی می باشد. البته همان که این مصالح مربوط به خود انسان است نه مربوط به چیزی خارج از وجود او و همه مفاسدی که از کشیده شدن تحریکها و تهییجهای جنسی به اجتماع و خارج از خانواده بوجود می آید دامن گیر خود انسانها می شود.
حجاب اسلامی و کامل، حجابی است که در آن هیچ نوع جلب توجه و تحریکی وجود ندارد. در رساله های علمیه چنین می خوانیم «بر زنان واجب است تمام بدن خود را به استثناء وجه وکفین از نامحرم بپوشاند.
وجه یعنی صورت، کفین یعنی دستها تا مچ،‌ پوشش دستها و صورت در صورتی واجب نیست که آرایش و زینت نشده باشد و نگاه به آنها موجب مفسده نباشد.
اینک به چند نمونه از حجابهای غیر اسلامی که بنابر نظر فقها جایز نیست اشاره می کنیم.
اما قبل از بیان نمونه ها ذکر نکته ای لازم است که تا علت غیر جایز بودن بعضی از حجابها روشن شود .
خانمها در ارتباطشان با نامحرم در حالتهایی قرار می گیرند که اگر از پوشش مناسب برخوردار نباشند ارتباط آنها موجب مفسده و گناه می شود. بعضی از این حالتها عبارتند از:
دادن چیزی به نامحرم یا گرفتن چیزی از آن.
کار کردن در مقابل نامحرم در منزل یا خارج از منزل.
مرتب کردن چادر، سوار شدن به اتومبیل یا خارج شدن از آن.
غذا خوردن در مقابل نامحرم…
و در این قبیل موارد، احتمال نمایان شدن بدن زن در صورتی که حجاب مناسب طبق گفته فتاوا نباشد وجود دارد.
برای سهولت در یادگیری حجابها را- به سه دسته، همراه با چند مثال تقسیم می کنیم.
۱) حجابهای غیر جایز با چادر
پوشیدن چادر بدون روسری یا مقنعه ای که موها و سرو گردن را بپوشاند.
پوشیدن چادرهای نازکی که موها و یا دستها و اندامها از پشت آن نمایان است.
پوشیدن چادری که دارای رنگ تند و مهیج باشد به طوری که توجه نا محرم را جلب کند.
۲) حجابهای غیر جایز بدون چادر
پوشیدن مانتو یا لباس کم حجم بدن که برجستگیهای آن را نپوشاند به طوری که ایجاد تهییج و تحریک کند.
پوشیدن مانتو یا آستینهای گشاد به طوری که در بعضی ارتباطها از مچ را نپوشاند.
پوشیدن مانتو یا لباسی که رنگ تند و مهیج دارد.
پوشیدن مانتویی که طوری دوخته یا تزیین شده که توجه را به خود جلب می کند. مثلاً روی سینه یا پشت آن چیزی از قبیل دکمه یا گل و… قرار داده، که جلب نظر کند. یا پشت و بغل آن چاکهای بلند داده شده به خصوص زن از پایین تنه و زیر آن پوشش مناسبی نداشته باشد.
۳) پوشش مربوط به پا و سر
 پوشیدن جورابهای نازکی که پوست پا را نمی پوشاند.
پوشیدن روسری یا مقنعه ای که تمامی مو را نپوشاند یا استفاده از روسری و مقنعه بطوری که تمامی مو را پنهان نکند.
-بستن مو وجمع کردن آن در پشت سربه نحوی که بر آمدگی آن مشهود باشدوجلب نظر کند.
پوشیدن کفشهای صدادار به نحوی که جلب نظرنامحرم کند ومفسده ایجاد نماید.
نمایان شدن موی مصنوعی که به موی خانمها وصل است هم چنین نمایان شدن کلاه گیس نیز جایز نمی باشدحتی اگرموی وصل شده از جنس موی مرد باشد.
۴) با حجابهای بی حجاب
حال که به بحث حجابهای غیرجایز رسیدیم خالی از لطف نیست حدیثی از پیامبر «ص» درباره زنهایی که در عین پوشش بی حجابند ذکر نماییم این حدیث حقیقتاً از پیش گوییها و معجزات پیامبر«ص» می باشد:
«دو گروهند که اهل آتش هستند و نمی خواهم که آنها را ببینم: گروهی که تازیانه در دست دارند و مردم را با آنها می زنند (ظالمان) و دیگر زنهایی که پوشیده اند ولی برهنه اند (لباس نازک برتن دارند)، به شهوات متمایل هستند و مردان را به سوی خود جذب می کنند، موهای سرشان هم چون کوهان شتر  بر آمدگی دارد، اینها وارد بهشت نمی شوند و با اینکه بوی بهشت از مسافتهای دور به مشام می رسد بوی آن را استشمام نمی کنند .

تاریخچه بدحجابی
پوشاک و نحوه پوشش زن در طول تاریخ، دستخوش تحولات عظیمی گشته و فراز و نشیبهای زیادی را طی کرده است در مورد تاریخ بی حجابی، اگرچه دانشمندان از وجود برخی اقوام بدوی که مرد و زن آن هیچگونه پوششی نداشتند سخن به میان آورده اند اما از آن جا که به شدت نادر بوده، نمی توان آنرا مبدا تاریخ بی حجابی زنان قرار داد. تاریخ بدحجابی را می توان به اواخر قرن نوزدهم منتسب نمود که پس از رنسانس علمی، صنعتی اروپا و جنگ جهانی دوم و انقلاب صنعتی، زمینه لازم فراهم گردید. آزادی زنان و کنار گذاشتن حجاب مورد تشویق و تکریم قرار گرفت کارخانه داران بزرگ برای استفاده از نیروی کار ارزان قیمت و امکان حضور زنان در محیط کار، تبلیغات وسیعی را آغاز و زنان نیز در تلاش فراوان برای دست یافتن به حقوق از دست رفته خویش (!)‌ موجی را بوجود آوردند که «نهضت زنان برای آزادی» نام گرفت و در جرائد و مجلات درباره محاسن آن تبلیغات وسیعی انجام گرفت دامنه این اقدامات، کم کم کشورهای اسلامی را نیز فرا گرفت و به صورت سلاحی کار آمد برای تضعیف معنویت و اخلاق و سقوط جامعه اسلامی به کار گرفته شد و استعمار گران در ترویج آن از هیچ اقدامی فرو گذار نکردند.
«نخستین کشور اسلامی که به طور رسمی اقدام به کشف حجاب از بانوان نمود افغانستان بود. امان ا… خان پادشاه افغانستان بعد از مسافرت به اروپا به محض ورود به پایتخت اعلام نمود که زنان باید حجابها را کنار بگذارند و به عنوان نخستین مجری این طرح با همسرش بدون حجاب در مجامع و محافل ظاهر شد. این اقدام ناشایسته، موجب قیام عمومی شد و امان ا… خان ناچار به استعفا و ترک کشور گردید.
دومین کشور ترکیه بود که بعد از سقوط عثمانی، آتاتورک در سال ۱۳۱۳، فرمان منع حجاب را صادر  نمود در ایران، توسط رضاخان زمینه سازی برای بی حجابی همراه با الهام گرفتن از اقدامات آتاتورک آغاز گردید که مردم برای اعتراض به آن در تاریخ ۲۱ تیرماه ۱۳۱۴ در مسجد گوهرشاد، تحصن کردند و عده زیادی به خاک و خون خفتند رضا خان با نادید گرفتن خواسته های مردم مسلمان، در روز ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ به همراه ملکه و شاهدختهای بی حجاب به طور رسمی در دانشسرای مقدماتی تهران این عمل را به مرحله اجرا گذاشته و بعد از مدتی با زور نیزه به کشف حجاب پرداخت. این اقدامات توسط محمد رضا شاه نیز دنبال شد ولی به جز اندکی نا آگاه قانون حجاب همچنان در کشور حفظ گردید .
با پیروزی انقلاب سالامی به رهبری امام خمینی «ره» زنان با آگاهی بیشتر به پاسداری از حجاب اسلامی پرداختند و ارزش زن را تحت لوای حجاب جهانیان نشان دادند.
اینک با گذشت بیست و پنج سال از پیروزی انقلاب اسلامی و استحکام آن در منطقه و جهان، استراتژی استکبار جهانی، و ترویج فساد و بدحجابی در بین زنان و دختران و دور کردن جوانان از معنویت و فراهم آوردن زمینه گرایش به مظاهر مبتذل غرب می باشدکه لازم است با هوشیاری لازم، عمق فاجعه ای را که در صورت موفقیت دشمن شکل خواهد گرفت بشناسیم و برای مقابله با آن اقدامات لازم را به عمل آوریم.
همه می دانیم زیر پا گذاشتن قانون الهی حجاب، و روی آوردن به فرهنگ تبرج و آرایش و پدیده برهنگی و بی بند باری، یکی از مهمترین بیماری عصر کنون ماست وضعیت کنونی جوامع مختلف و شیوه زندگی مدعیان پیروی از شرایع الهی بشدت تاسف برانگیز است زیرا علی رغم وجوب حجاب و تاکید فراوان ادیان مختلف بر آن فرهنگ نیمه برهنگی و خود آرایی همچنان در بین زنان رواج دارد و ترویج نیز می گردد غم انگیزترین فاجعه معاصر آن است که انحراف، آزادی معرفی می شود با حجاب بودن ارتجاع و کوته فکری قلمداد می گردد.
پژوهشهای علمی پیشینیان هرگونه بی بند و باری و رعایت قوانین الهی را بندهای دست و پا گیر و تعصبهای بی جا انگاشته می شود زنان به فطرت، مذهب و فرهنگ خود پشت پا زده و به جای اندیشه به عواقب شوم تخطی از فرامین الهی، به کار زشت خویش افتخار می کنند.
به راستی چه عواملی موجب گشته است که قانون الهی حجاب نادیده گرفت شود؟ و این چنین بی حجابی یا بدحجابی در بین زنان تمام جهان از همه ادیان رواج یابد؟

فصـل دوم:

علـل بـد حجـابـی

بدون شک مجموعه ای از عوامل مختلف روانی، اجتماعی و سیاسی و فرهنگی در پدید آمدن و توسعه فرهنگ مبتذل خودآرایی نقش داشته است و ما در صدد بیان تعدادی از این عوامل هستیم.

علل فـردی
۱- نیاز به احترام و پذیرفتگی
یکی از نیازهای فردی، نیاز به احترام و پذیرفتگی است.
باید دانست نگرشهای ما به افراد دیگر، نگرشهای ما هستند. در نخستین دیدار با غربی ها مهمترین سئوالی که از ذهن ما می گذرد این است که آیا پذیرش متقابل به وجود خواهد آمد یا نه. پس از دیدار، نخست، غالباً توجه ما به این نکته متمرکز است که رابطه خود را با فرد دیگر چگونه بپرورانیم و هدایت کنیم، احترام و محبت او را نسبت به خود جلب کنیم. اگر بگوئیم اغلب اوقات اکثر مردم برای پرورش روابط متقابل با دیگران اولویت ویژه قائلند. شاید سخنی به گزاف نگفته باشیم. معمولاً انسانها به این فکر می کنند چه رفتار و یا عملی را انجام دهند تا مورد جذابیت و خواسته شدن واقع شوند.
شاید یکی از عوامل موثر در علاقمندی دیگران به یک شخص ظاهر جسمانی باشد.
مطمئناً این تصور تابشی بی حد و حصر نیست.
ولی دیده شده که اشخاص برای رسیدن به احترام و مورد قبول واقع شدن ابتدا قیافه ظاهری خود را ملاک دانسته اند و این طرز تفکر باعث شده که شخص نگرشهای خود را با اعمالش همسو کند. «روانشناسان معتقدند که رفتار تعیین کننده نگرشهاست»
اینکه ما به سوی کسی جذب شویم یا نه، بستگی به عوامل بسیاری دارد. اما برای بعضی از افراد جذابیت جسمانی اهمیت ویژه ای دارد.
این امر در زن به لحاظ ویژگی جسمی و روحی او دارای عمق بیشتری است و در او جلب احترام و توجه دیگران اهمیت خاصی دارد. چرا که زنان به موجب لطافت روحی، شیفته محبت و احترامند. پیامبر گرامی ما نیز بی جهت نبود که به رعایت حقوق زنان و گرامیداشت مقام آنان تاکید می ورزید. چرا که اگر زن ایمان استواری نداشته باشد برای ارضا این نیاز به شیوه های ناروا رو خواهد کرد و انجام هر رفتاری را برای رسیدن به این خواسته مجاز می شمرد.
از این رو هرگاه مشاهده کند با ناپوشیدگی اندام و جذابیت سیمایش، توجه و احترام دیگران را آسانتر به دست می آورد به خودنمایی و جلوه گری می پردازد. پس اگر به جنبه های دیگر زن توجه نشود او ظاهر خود را عرضه خواهد کرد، چرا که تمایل به برانگیختن احساسات دیگران و اشتیاق به پسندیدگی و پذیرفتگی، نیرومندترین محرک زندگی زن است و با موفقیت در این تمایل، زن در پیری هم شاداب خواهد زیست.
چرا که هدف زن از جلوه گری و نمایش زیبایی چهره و اندام و توازن حرکات و خوش آهنگی صدایش، مجذوب کردن روح افراد است. و لذا داشتن زیبایی و دلربایی حتی افتخار او است و در تحصیل و امتیازات اجتماعی بیشتر به این می اندیشد که وجودش مورد تحسین و تمجید و مایه شگفتی قرار گیرد، اما از آنجا که مرد بیش از توجه به شاهکارهای روحی زن مجذوب زیبایی ظاهری او می شود زن نیز روز به روز به همان سمتی می رود که تحسین برانگیزتر و جاذبه آورتر است «محرومیت از محبت و احترام» زن را بر خلاف میل باطنی اش، به جلب توجه و علاقه دیگران تمایل می سازد و همین امر زمینه ساز انحراف او و جامعه می شود. او چشمی می خواهد که نگاهش کند و گوشی که به سخنانش گوش کند و دلی که برایش بتپد.
از طرفی در جامعه ای که پوشیدگی زن مورد پذیرش قرار گرفته و زنان به میزان ناپوشیدگی خود مورد توجه و ارزش گذاری قرار گیرند، زن اگر بخواهد بهتر احترام شود و به نیازهایش زودتر رسیدگی شود ناگزیر است پیوسته از معتقدات و رفتار خود فاصله گیرد و روز به روز کم پوشش تر از قبل در اجتماع حضور یابد. زیرا در چنین جامعه ای به زنانی توجه می شود که از ظاهر زیباتر و دلرباتر و شغل بهتر بهره مندند.
در این جوامع دختران جوان برای «پذیرش اجتماعی» و «کسب موقعیت» و احترام و مصون ماندن از تحقیر به جلوه گری و خودنمایی روی می آورند. انسان موقعیت طلب است و همواره می خواهد در میان مردم از جایگاهی در خور توجه برخوردار باشد جایگاه بدو صورت حقیقی و کاذب محقق می‌شود که موقعیت حقیقی در اثر تحصیلی علم و فضائل اخلاقی بدست می آید اما برخی از زنان که فاقد این ارزشها هستند با نمایش زیبائیها و جاذبه های طبیعی و ساختگی زنانه خود سعی در جلب توجه دیگران می کنند تا به کمبودهای باطنی خود پاسخ دهد غافل از آنکه هرگز کسی نمایش زیبائیهای زنانه را دلیل بر شخصیت و جایگاه ارزشی او نمی گیرد ضمن اینکه موقعیتهای حاصل از تحرکات جنسی نیز تنها در بیمار دلانی بوجود می آید که خود کمترین اعبتاری ندارند زن اگر محروم از فضائل و ارزشهای انسان باشد اگر سراسر وجود خود را به طلا و زینتها و لباسهای فاخر تزئین کند ذره ای بر ارزش حقیقی او افزوده نخواهد شد چه اینکه هزار من تزئین و زیبایی به یک جو تقوا نمی ارزد. تحصیل واقعی جز از راه بدست آوردن زیبائیهای باطنی و فضائل انسانی و کمک پروردگار عالم میسر نیست.
۲- خودنمایی
برخی دختران وز نانی که تحت فشار تمایلات جنسی قرار دارند برای اطفای آتش شهوت دست به نمایش زیبائیهای خود می زنند تا شاید شعله های آتش شهوت آنها فروکش کند و برخی دیگر از  دختران و زنان میل دارند بصورت زیباتر نزد دیگران حضور یابند و با توجه به اینکه حجاب دینی زیبائیهای آنها را پوشش می دهد سعی در ناقص کردن حجاب خود دارند و به همین منظور بخشی از موهای سر و گردن خود را به نمایش می گذراند و سعی در پوشش لباسهای زننده، چند رنگ و یا بسیار شاد دارند و زواید تزئینی مختلفی را در پوشش خود مورد استفاده قرار می دهد و یا از کفشهای پاشنه بلند استفاده می کنند تا نوع قرار گرفتن در راه رفتن آنها تحریک آمیز و زیباتر شود و طنین یکنواخت آن توجه دیگران را جلب نماید و به هر شیشه و آیینه ای که در بین راه برخورد می کنند قیافه خود را مشاهده می کنند تا در صورت لزوم زیبایی خود را حفظ نمایند. غافلند که سادگی زن خود نوعی زیبایی ارزشی را به همراه دارد و پوشیدگی، زیبایی و ظرافت بدن او را در برابر آفتاب، سرما و آلودگیهای جدی بهتر حفظ می کند «امیر المومین «ع» می فرماید: صیافه المراه انعم و ادوم اجمالها پوشیدگی برای زن سودمندتر و زیبایی او را پایدارتر می سازد»
انسان هر حرکتی که می کند پشت سر آن انگیزه ای نهان است که رفتار او را شکل می دهد و بر آن اساس عمل می کند.
«انگیزه در روان شناسی مفهوم خاصی دارد و عبارت است از: «عاملی درونی که رفتار شخص را بر می انگیزد و جهت می دهد و آنرا هماهنگ می سازد»
هر انگیزه دارای دو عنصر اساسی است: اول سائق، دوم هدف یا پاداش.
سائق: پدیده ای (فرایندی) درونی است که شخص را به عمل وا می دارد.
نیاز:خواهش در اثر عدم تعادل فیزیکی و شیمیایی محیط درونی و یا روانی نیاز ایجاد می شود. وجود و یا عدم عنصری (مادی و غیر مادی) در بدن به دفع یا جذب حاصل می شود در حقیقت نیاز، خواهشی است که شخص و موجود می خواهد به آن برسد.
انگیزه و رفتار، از نیاز منشا می گیرند.
«رفتار آن دسته از فعالیتهای جاندار است که از بیرون در جاندار مشاهده می‌شود»
رفتار با توجه به وراثت و محیطی جاندار بسیار متنوع است و بطور کلی می تواند به گونه های مختلف خلاصه شود. مثل رفتارهای تغذیه ای، رفتار تولید مثلی، رفتار اجتماعی، رفتارهایی در رابطه با حوادث و وقایع طبیعی و غیره.
نیاز عامل اصلی سائق است، ابتدا زمینه های مختلف سائق پیدا می شوند. بعد سائق که در کلمه به معنی یک راننده است رفتار را شکل داده و جهت آنرا تعیین می کند. انگیزه برای هدف یا پاداشی است که بتواند نیاز را بر آورده کند، در اینصورت فرد آرام گرفته و کار تمام شده است.
انسان دارای دو نوع انگیزه است، انگیزه هایی که باعث آن جسم است و دوم انگیزه هایی که باعث آن روح است.
انگیزه ها نه محدودند که، وضعیت جسم آنرا محدود کند.
این محدودیت برای حفظ سلامت و امنیت فرد و جامعه است. تعادل بین این انگیزه ها و محیط درونی برای بقا نسل و فرد می باشد.
نوع پوشش و ظاهر انسان در ارتباط مستقیم با اخلاق جنسی بوده و منشا اخلاق جنسی نیز متاثرند از ترشحات غدد و چگونگی آن می باشد.
«ترشح هورمون مردانه (تستسترون) در مردان باعث رفتارهای خاصی در مرد می شود مانند: لذت جنسی، در زن بیشتر بر اثر ترشحات تخمدانها رفتارهای جنسی زنانه بوجود می آید. تظاهر رفتاری آن، آراستن خود است»
خودنمایی یک امر لازم و واجب برای زندگی است. برای آنکه دو فرد از یک نوع بتوانند آمیزش کنند و بقا نسل آنها فراهم بشود، ناگزیر از رفتاری هستند که طرف دیگر را جلب کنند، چرا که باید جاذبه ای در یک طرف باشد تا طرف دیگر به آن جلب بشود.
سپس خودنمایی در امور جنسی باعث جلب طرف مقابل و بقاء نسل می شود این تمایل در زن با انواع آرایشها و زیور آلات و همچنین پیروی از مد خاص هر زمان صورت می گیرد و زن جلوه گری خود را به بیرون از حریم خانه خواهد کشاند و در تمام امور زندگی فقط به نمایش بدن می پردازد و به طرز افراطی به خود آرایی و مدپرستی گرفتار می شود و خودنمایی به صورت بیماری ظاهر می شود و فرد به جای پرداختن به افکاری زنده و بوجود آوردن علوم و پرداختن به فنون مختلف، مرتب در فکر جلوه گری می باشد و دوست دارد خود را نشان دهد، مطرح شود و بین دیگران جلوه کند.
مثلاً او به لباس به عنوان پوشش نمی نگرد. بلکه لباس را مظهر خودنمایی قرار می دهد و با پوشیدن لباس مد روز و تحریک آمیز در صدد جلب توجه دیگران است و یا دوست دارد دیگران شاهد برخورداریهای مالی آنها باشد.
تفاوتی نخواهد کرد که بیننده زن باشد یا مرد و آنها ارزش خود را به طلا و جواهرات می دانند و این به معنی آن است که ارزش الهی و انسانی خود را در حد طلای دنیا پایین آورده‌اند و برخی خود را در طلا خلاصه کرده اند.
شیطان همه را به یک راه منحرف نمی سازد بلکه هر کسی را با توجه به نوع هوسی که دارد از خدا دور می کند.
چنین زنانی باید اندیشه کنند که این گونه فخر کردنهای مالی همراه با جاذبه های زنانه تمایلات نامحرمان را بر می انگیزد و چه بسا موجودیت مالی آنها را طعمه دیگران سازد اگر آگاه شود که انسان خلیفه خداست و می تواند ارزش برتر از ملائک داشته باشد روحیه و عملکرد آنها عوض می شود و دیگر حاضر نخواهد بود برای یک لحظه خود و دارایی خویش را وسیله معصیت قرار دهد.
«الدنیا حیله فافتلوها : دنیا ماری است آن را به قتل رسانند»
خودنمایی ناشی از عوامل مختلفی است که برخی از آنها عبارتند از:
۲- الف) عدم اعتماد به نفس
گاهی کسانی که در مسیر خودنمایی هستند خود را هیچ می پندارند وشخصیت ثابتی از خود ارائه نمی‌دهند. در خود توان انجام کاری مطابق با میل خود را نمی بینند و در انجام کارها احساس عدم اطمینان دارند دائم با خود در گیرند و نمی توانند مسیر درستی را بر گزینند و در این حالت هر چند گاه یک بار روش و حالت خود را تغییر می دهند.
در حقیقت این افراد چون خود را باور ندارند، از عقاید دیگران در مورد زندگی خود پیروی می کنند و نمی توانند صحت و سقم مطلب را بررسی کنند و راه درستی را در پیش بگیرند و دارای شخصیت متغیر و متزلزل هستند.
«قرآن کریم می فرماید:‌(برخی از مردم) در دل مردد هستند، نه به سوی مومنان یک دل می روند و نه به جانب کافران، هستند که اشاره به تزلزل شخصیت این افراد است.
علی(ع) می فرمایند (خطاب به کمیل بن زید) مردم سه دسته هستند. دانشمند خداشناس و دانش طلب و دانشجویی که برای رهایی از نادانی درس می خواند و دسته سوم پشه صفتانی که در جستجوی سرو صدا هستند دنبال هر بادی در حرکتند. از نور علم بهره نمی‌برند و به تکیه گاه مورد اعتمادی تکیه نمی‌کنند».
این دسته سوم مصداق همان کسانی هستند که بی‌چون و چرا به دنبال هر روش و مد تازه‌ای می‌روند. این افراد احساس می‌کنند که با ارزش و مورد قبول دیگران نیستند و در موقعیتهای اجتماعی به طور خود جوش عمل نمی‌کنند. بلکه معمولاً تسلیم عقاید و خواسته‌های جامعه و اطرافیان خود هستند. آنها معمولاً احساس بی‌ارزشی و عدم پذیرش از سوی دیگران را درباره خود دارند.
اینگونه افراد به صورت اغراق آمیزی به ظاهر خود توجه دارند و ذهنشان مدام درگیر این مساله است و دائماً در صدد جلب تحسین و توجه دیگران هستند. آنها معمولاً در تصمیم گیری و قبول مسئولیت ناتوانند و به این علت به آسانی به دام خودنمایی می‌افتند مخصوصاً هنگام گرایش به مد بی‌چون و چرا تسلیم خواسته مدسازان و ژورنالهای مد می‌شوند و با خودآرایی و روی آوری به مد در صدد جبران خلاء روحی خود هستند.



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

جایگاه اجتماعی زنان از دو دیدگاه حجاب

807

بازدید

جایگاه اجتماعی زنان از دو دیدگاه حجاب ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز
آسیب شناسی جایگاه شغلی زنان ایرانی بررسی موانع فرهنگی و قانونی مشارکت زنان علی رغم چندگانگی وظائف و تعدد نقش های زنان در جامعه منزلت این نقش برابر نیست چرا که نقش زن به عنوان همسر ، مادر ، و کدبانو در کفه تراز و سنگین تر به نظر رسیده و یا با ارج تر شمرده می شود .
      در حقیقت اگر در مورد استقلال مردان عوامل جمعیتی مثل ساختار سنی جمعیت ، روند مهاجرت ، میزان رشد جمعیت و میزان عرضه و تقاضای نیروی کار تعیین کننده است ، در علمی اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی است .
در بین عمده موانعی که پیرامون مشارکت زنان وجود دارد چند عاول را به اختصار مورد اشاره قرار می دهیم.
عوامل تبلیغاتی:
۱- نگرش های سلطه جویانه نسبت به زن ، مشاغل تراز بالای علوم مدیریتی  و … را در انحصار مردان درآورده است . علی رغم اینکه افزایش میزان مشارکت و تصحیح الگوی مشارکت زنان ضمانت اجرایی نیافته است . بطوری که زنان در جامعه امروزی الگوی جذابی از زنان مدیر و مدبر در اختیار ندارند تا در پی خودسازی و کسب موفقیت های برتر بشتابند جداسازی زنان و مردان در محیط کاری تحت عنوان یا بهانه حفظ عفت ، پاکی و تقدس محیطی را باعث می شود تا امکانات لاز برای افزایش سطح تخصصی و دانش حرفه ای و اجتماعی زنان به صفر برسد در حالی که رشد فرهنگی در نظر باشد باید با کار فرهنگی و اعمال حداقل فشار بر زنان ، محیط را پاکیزه نگاه داشت.
در طی سال های اخیر ، تأثیرات و تبلیغات گسترده ای بر نقش غیر اقتصادی زنان انجام شده است . این تبلیغات با توجه به ذهنیت ها و باورهای همسویی که ریشه های عمیق و دیرینه دارد ، باعث شده مسئولان و مدیران تا آنجا که می توانند از بکارگیری زنان به تعبیر سلیقه ای از قوانین و مقررات خودداری ورزند . ضمناً خود زنان تحت تأثیر انواع تبلیغات در رفتار اجتماعی خود به شدت گرفتار وسواس و تردید شده اند و برای حضور ، آمادگی لازم ندارند . آنها حتی نمی دانند درجه وقار و متانت زن در شرایطی که زن و مرد باید در محیط علمی و تخصصی آموزش ، تشریک مساعی کنند ، چگونه ارزیابی می شود و این باعث می شود که زنان غالباً در محافل علمی ، آموزشی  شغلی ساکت نشسته و از ترس خدشه دار شدن متانت و وقار در بحث ها مشارکت نکنند و تابع بی چون و چرای سلیقه ها و عقاید مردانه باشند .
حجاب  :
        از دیرباز زنان ایرانی از لحاظ نوع لباس ، پوشش کامل و اراسته ای داشته اند . تصویر لوح ها و کتیبه هایی که از زمان هخامنشیان ، اشکانیان و ساسانیان بر جای مانده است ، لباس زنان و مردان پوشیده و نسبت به یکدیگر یکسان بوده است .لباس آنها گشاد و بلند و آستین دار و پایین لباس بعضی از خانم ها چین دار بوده است . زنان و مردان دارای شلوار بوده اند . خانم ها از پوششی مانند روسری بهره می جسته ا ند . پس پوشیدگی زنان و مردان ایرانی به گسترش اسلام در ایران بستگی نداشته و به گذشته های کهن ما بر می گردد .
حد پوشش از نظر برخی مراجع :
          قرآن آیه ۳۱ ، ۳۰ سوره نور به مردان مومن بگو : دیدگان فرو بخوابانند . دامن ها حفظ کنند این برای شما پاکیزه تر است .
خدا به آنچه می کنید آگاه است . به زنان مومنه بگو : دیدگان فرو خوابانند و دامن های خویش را حفظ کنند و زیور خویش را آشکار نکنند مگر آنچه پیداست . سر پوش های خویش را بر گریبان بزنند زیور خویش را آشکار نکنند مگر برای شوهران یا پدران یا پدر شوهران یا پسران یا پسر شوهران یا برادران یا بردادرزادگان یا خواهر زادگان یا زنان یا پدرشوهران یا برادران یا بردارزادگان یا خواهرزادگان یا زنان یا مملوکاتشان یا مردان طفیلی که حاجت به زن ندارند . پای بر زمین نکوبند که زیورهای مخفی شان دانسته شود .
امام خمینی پوشش تمام بدن بحز وجه و کفین برای زنان واجب است .
آیت صانعی ( مسأله ۲۴۳۷ ) زن باید بدن و موی خود را از مرد نامحرم بپوشاند .
کیفیت پوشش  :
         زنان عرب معمولاً پیراهن هایی می پوشیدند که گریبانهایشان باز بود . دور گردن و سینه را نمی پوشانید و روسری هایی که روی سر خود می انداختند ، از پشت سر می آویختند قهراً گوش ها و گوشواره ها و جلو سینه و گردن نمایان می شد . این آیه دستور می دهد که باید قسمت آویخته همان روسری ها را از اطراف روی سینه و گریبان خود بیفکنند تا این قسمت را بپوشاند .
ابن عباس در تفسیر این جمله گفته است : زنان مو و سینه و دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشانند .
در تفسیر کافی نیز به این جمله اشاره شده است .
کشورهای عربی به علت اینکه در نواحی گرمسیری زمین  واقع شده اند استفاده از رنگ سفید در آنها شایع است اما ایران سرزمین چهار فصلی بوده که هر فصل سال آن لباس متناسب خود را می طلبد .
 نوع فرهنگ و سنت بومی ایران نیز با سایر اقوام متفاوت بوده است و در نتیجه لباس این قوم نیز با سایر اقوام فرق داشته است .
همان طور که گفتیم لباس ایرانیان گشاد و بلند و متناسب با بافت جغرافیایی و زندگی آن زمان بهترین پوشش بوده است . ولی امروزه شهرها و کشورهایی که خود را با زندگی ماشینی همسان ساخته اند . لباسشان نیز تغییر کرده است و متناسب با نیازهای امروزی بشری شده است . ( اگر جامعه خود را در نظر بگیریم دیگر مردان همگی عبا نمی پوشند . ولی در این میان لباس زنان ایرانی بر سر چند راهی گرفتار مانده است . بالاخره مردم نمی دانند کدام یک ارزش و کدام یک ضد ارزش است نمی دانند به چه رنگی لباس بپوشند یا چه مدلی را بر گزینند که نه وصله بی ایمانی به آن بچسبد و نه وصله غرب زده بودن و جزو دارو دسته ای بودن ! عده ای از خانم ها چادر و عده ای مانتو می پوشند . البته استفاده از چادر مشکلات زیادی دارد که می توان به چند نمونه از آنها اشاره کرد . دست و پا گیر ، نامناسب برای آب و هوای ایران و رنگ چادر ، چرا رنگ چادر سیاه است مگر نه این است که رنگ لباس عباسیان است ؟
 ایرانیان در گذشته نه چندان دور تنها در مراسم  عزا و سوگوری ائمه معصومین و یا فوت بزرگی از بزرگان و رجال از این رنگ در پوشش استفاده می کردند و دستور و آئین نامه هایی بر پوشیدن لباس های تیره تأکید دارد معلوم نیست چه کسی پایه این گفته نامعقول را بنیان نهاده که وقتی سؤال می شود این قانون بر اساس چه دلیل منطقی است . کسی نه پاسخی می گوید و نه صاحب این نظریه را معرفی می کنند که به مردم جواب دهد .
         چادر سیاه در شب خطر آفرین است به عنوان نمونه در سال ۱۳۷۱ در شام غریبان در یکی از شهرهای آذربایجان یک کامیون تعدادی از خانم ها را زیر گرفت که منجر به کشته شدن ۱۶ تا ۱۷ نفر از آنان گشت . این راننده نه مست بود و نه خواب رفته بود . بلکه چشم او عزادارن را که همگی چادر بر سر داشتند ندیده بود . این مشکل برای تمام خانواده های ایرانی وجود دارد . چه چادر مشکی و چه مانتو مشکی .
البته بیشتر خانواده ها افراد عادی و معمولی هستند و اینکه چادر می پوشند یا مانتو ، فرقی برایشان  نمی کند و انتخاب یکی از آنها بیشتر بر حس عادت به شمار می رود . اما در این میان بعضی از آنها که چادر می پوشند دیگران را قبول ندارند و برعکس . برخی که مانتو می پوشند چادر را قبول ندارند از همه بدتر زمانی است که این مردم برای انجام امور کاری و اداری به سازمان ها  و ادارت دولتی و خصوصی رفت و آمد می کنند زیرا بر حسب ظاهرشان که چه نوع پوششی دارند با عکس العمل های متفاوتی روبرو می شوند . انسان می ماند که باید چگونه با آنها برخورد کند واقعیت این است که پوشش برای بانوان ایرانی باید ضمن اینکه مانع فعالیت ها و زندگی او نباشد دارای زیبایی نیز باشد . اگر در میان کشورهای اسلامی نگاهی گذرا داشته باشیم ، کشورهایی که سعی در پیشرفت تکنولوژی داشته اند مانند مالزی ، اندونزی ، و لبنان بانون ضمن حفظ شئونات اسلامی و زیبایی و رنگ متنوع ، دست و پا گیر نمی باشد به طور مثال در لبنان حجاب زنان به شکل های مختلفی از جمله پیراهن بلند در رنگ های مختلف با روسری ، کت و دامن با روسری یا حتی کت و شلوار گشاد با روسری می باشد . همچنین در مالزی و کشورهای جنوب شرقی آسیا حجاب زنان به صورت بلوزی بلند با شلوار و روسری بلند یا بلوز دامن و روسری می باشد . این نوع پوشش ها زندگی در پناه شرع را برای بانوان به ارمغان می آورد .
 عوامل جنسیتی   :
۱- بنا بر سنت های خاص این جامعه که بر طبق آن زن فقط برای خانه تربیت شده و مرد برای بیرون از خانه ، از ابتدا پسر و دختر از هم متمایز می شوند و هر یک ارزش خاص می یابند . این امر باعث می شود جامعه ای دوگانه آفریده شود که در آن زن و مرد بودن با خصایلی بسیار جدا شکل گرفته شود که نتیجه طبیعی آن دور ماندن از جامعه ، خانه و عرصه های اجتماعی خواهد بود و در نهایت به پیدایش دو انسان حاکم و محکوم منجر می شود .
زنان در طی سالهای اخیر ، شاهد شدت یافتن رفتار و بینش مرد سالار در محیط های کاری بوده اند و یقین حاصل کرده اند که در این جامعه احراز مسئولیت ها از فنون مطلقه مردان است ، انگیزه و متانت و خودیابی در وجودشان مرده است و فقط برای امرار معاش و استفاده از حقوق بازنشستگی در دوران پیری کار می کنند و آنها رشد شخصیتی و علمی را در میدان کار از برنامه خود حذف کرده اند و در نتیجه اعتماد به نفس خود را از دست داده اند و در واقع زنان و مردان بر این عقیده اند که بهتر است زنان خانه داری کنند بنابراین تحت این شرایط فرهنگی که زنان نیز تابع طرز فکر مردسالاری هستند مشارکت خود انگیخته زنان در امور ، دشوار و بلکه محال است .
۲- نحوه استخدام ، وقتی که فرصتهای برابر شغلی وجود دارد . تنها آن دسته از زنانی استخدام  می شوند که واجد تحصیلات و دانش بالاتر از مردان همکار خود هستند . این در حالی است که زنان از ورود به بسیاری از رشته های دانشگاهی محرومند .
۳- ارتقای مقام مدیران : مدیران به جای آنکه مبنای گزینش نیروری انسانی را استعدادها ، توانایی ها و لیاقت افراد و تجربه و هوشمندی و در یک کلمه شایسته سالاری قرار دهند . اساس کار را بر جنسیت قرار می دهند و زنان فراتر از حد چارچوب کاری اشان اجازه رشد نمی یابند و اساساً به مجریان صرف امور تبدیل شدند . کاهش مأموریت های عملی زنان در داخل و خارج  کشور طی سال های اخیر ، بالا بردن دستمزد و پاداش و مزایای مردان در ازای کار برابر با زنان از عواملی است که زنان را نسبت به ادامه کارشان دلسرد می کند . عامل مهمتر این که در مواقع بحران و رکود . این زنان هستند که زودتر اخراج می شوند .
۴- وجود برخی قوانین که بیشتر عرفی هستند تا شرعی آیا زن باید برای فعالیت های اجتماعی از مرد اجازه بگیرد ؟ به گفته فریبا ابطحی مفسر در قرآن نیامده که زن برای برقراری روابط اجتماعی و انسانی خود نیاز به اجازه مرد دارد و این عرف تفسیر های شخصی افرادی است که طی سالیان آن را به صورت حکم درآورده اند و دست و پای قانونمندان را بسته اند .
تبصره یک ماده سه قانون اعزام به خارج از کشور می گوید : « زنان لیسانس و بالاتر با توجه به ضوابط مندرج در این قانون تنها در صورتی که ازدواج کرده باشند و در معیت همسر خویش باشند می توانند داوطلب اعزام شوند » این قانون زنان را در درجه اول مجبور به ازدواج و در درجه دوم مجبور به همراهی همسر می کند .
 عوامل آموزشی و تحصیلی  :
        گرایش بیشتر والدین به ادامه تحصیل پسران در سطوح عالی و میزان بالای بی سوادی در زنان نسبت به مردان در ایران . وجود الگوی جنسی در کتب درسی و برنامه های آموزشی برداشت های سنتی را در اذهان تقویت می کند و به ذهن دختر بچه ها اینطور القا می کند تا زنان جوان آینده هم مثل گذشته نیروی خود را دست کم بگیرند و به سوی پذیرش کارهای کم مهارت ، کم درآمد و با وجهه اجتماعی پایین گرایش پیدا کنند . در کتاب های درسی ، زنان فاقد صلاحیت و اعتماد به نفس هستند که بتوان به اتکای حضور آنان ، خلاء مشارکت را در جامعه پر کرد . و به مفهوم توسعه همه جانبه دست یافت . در کتب درسی ، ۷/۸۹ درصد مشاغل خارج از خانه برای مدیران و فقط ۳/۱۰ درصد آنان به زنان شاغل و کلیه مشاغل داخل خانه هم بر عهده زنان است . در دوران دبیرستان هم تقسیم کار بین زن و مرد در جریان « طرح کاد » مشخص و روشن بود . ممنوعیت تحصیلی در برخی رشته ها ی دانشگاهی که البته در سال های اخیر کم شده است . ۷۸ رشته از کل رشته های تحصیلی در سال ۷۴ در انحصار مردان قرار داشت و اختصاص درصد کمی به دختران در برخی از رشته های تحصیلی ، مخالفت والدین با استقلال اجتماعی دانشجوی دختر و کار کردن او در کنار تحصیل ، دور شدن از خانواده ، تنها زندگی کردن ، کمبود خابگاه مناسب و … از موانع آموزش در سطح عالی از دختران  زنان است . آنچه در پی می آید نقدی است که متوسط یکی از خوانندگان مطرح شده است .
 حجاب ، مشارکت و فعالیت زنان  :
         نویسنده مطلب فوق با سیری در تاریخ و پیشینه « حجاب » در تمدن ایران زمین و جایگاه آن در قرآن ، حدیث و فتاوی مراجع ، چنین نتیجه می گیرد که : پوششی به نام چادر بخصوص چادر سیاه در شأن زن نیست . چرا که این پوشش و آن رنگ ، حتی مانتوی سیاه ، مانع شکوفایی استعداد زنان و فعالیت های آنها در عرصه های مختلف زندگی است و زنان در طول تاریخ مظلوم واقع شده اند و  « مردسالاری » همچنان حرف اول را می زند و مسئولان نظام نیز علی رغم شعار ها و وعده ها هنوز گره ای از مشکلات جامعه زنان را نگشوده اند »
در حالی که اگر با دیدی واقع بینانه بنگریم و در قضاوت کردن غرض خاصی را مد نظر نداشته باشیم درخواهیم یافت که این گونه که ادعا شده است چادر مانع شکوفایی استعداد زنان و مانع فعالیت های آنها در عرصه های مختلف زندگی نشده است . حضور انبوه زنان محجبه در دانشگاه ها و مشاغل کثیره نشان دهنده آن است که نظام و مسئولان آن تنها به شعار و وعده های پوچ اکتفا نکرده بلکه تا جایی که در توان داشته اند برای شکوفایی استعدادهای این قشر عظیم کوشیده اند .
 
اثبات حجاب از دیدگاه عقل و شرع  :
         نویسنده محترم موانعی را که پیرامون مشکلات زنان وجود دارد مورد توجه و بررسی قرار داده است و چادر به خصوص چادر سیاه را به عنوان یکی از موانع مورد حمله خود قرار داده است . در ابتدا توجه به یک نکته ضروری است و آن اینکه نویسنده با وجودی که مقاله خود را به آیات و روایات و فتوا دو آیه یک روایت از ابن عباس و دو فتوا از امام ( ره ) و آیت الله صانعی مستند کرده ، اما منابع مورد نظر را در انتهای مقاله ذکر نکرده است و حال آنکه از اصول « نگارش و پژوهش » این است که منابع و مدارک مورد استفاده را هر چند از منابع مشهور برای عام باشد . ذکر کند تا اولاً مستند معلوم شود و ثانیاً اگر خواننده مایل است در این زمینه اطلاعات بیشتری داشته باشد به آن منابع رجوع کند . نویسنده عوامل تبلیغاتی را یکی از موانع مشارکت و پیشرفت زنان شمرده و می گوید : « طی سال های اخیر تأثیرات و تبلیغات گسترده ای بر نقش غیر اقتصادی زنان انجام شده است. » حال سؤال این است که این تبلیغات گسترده به چه نحو بوده است ؟ وی هیچ مثالی برای  ملموس شدن این تبلیغات بیان نکرده است حال اگر سالهای اخیر را مورد بررسی قرار دهیم  وجداناً در می یابیم که برخلاف نظر نویسنده نقش زنان در فعالیت های فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی بسیار هم افزایش یافته است . برای نمونه مجلس شورای اسلامی را از نظر بگذارانیم حضور زنان نماینده در طی سالهای اخیر نسبت به اوایل انقلاب و حتی دو سه سال بعد از جنگ ، تا چه اندازه افزایش یافته است ؟
       اینگونه اظهارات که  ( تبلیغات گسترده بر نقش غیر اقتصادی زنان و خودداری  مسئولان و مدیران از به کار گیری زنان ، باعث شده که این قشر به شدت دچار وسواس شده و برای « حضور » آمادگی لازم نداشته باشند ) در حقیقت توهین مستقیمی است به جامعه بانوان شاغل که در عرصه های مختلف ، اعم از پزشکی ، مهندسی ، مدیریتی و سیاسی مشغول به فعالیت هستند .
     نویسنده در قسمت دیگر از مقاله ، حجاب و نوع لباس و پوشش زنان را مطرح می کند و با سیری در تاریخ گذشته ایران چنین نتیجه می گیرد که حجاب را اسلام نیاورده بلکه حجاب پیشینه قبل از اسلام دارد .
        اینکه حجاب به گذشته های کهن باز می گردد قابل قبول چرا که به گواهی تاریخ ، هنگامی که شاهدخت ها و زنان ایرانی را به نزد خلیفه دوم آوردند و دستور دادند تا نقاب از چهره آنان بردارند . تا پول بیشتری برای خرید آنان از سوی مسلمانان داده شود . شاهزادگان ایرانی از برهنه کردن صورت خودداری ورزیدند و اجداد خود را لعن کردند .
اگر حجاب پیشینه ای قبل از اسلام داشته و اسلام آن را نیاورده ولی آن را هم انکار نکرده و دلیلی برای انکار آن از جانب اسلام وجودندارد سوای اینکه ادله بر امضاء و تأیید آن زیاد است ثانیاً اینکه اسلام آن را نیاورده دلیل نمی شود که سنت و رویه بدی بوده است . ثالثاً خلیفه دوم دستور داد نقاب از چهره آنان بردارند نه چادر از سرشان و این خود دلیلی است برای اینکه حجاب منشاء دینی هم دارد . رابعاً آنچه از همان لوح ها و کتیبه های به جا مانده از دوران هخامنشیان و اشکانیان و … بدست می آید . این است که لباس ها یکسان نبوده است و بر فرض یکسان هم بوده باشد. با توجه به تفاوت های فیزیکی خلقت زن و مرد . این یکسان بودن مورد پذیرش اسلام نیست و اسلام برای هر یک از زن و مرد پوشش مخصوصی قرار داده است .
     نویسنده که به آیات ۳۰ و ۳۱ سوره مبارکه نور برای حد پوشش استدلال می کند ، چرا به آیه ۵۹ سوره مبارکه احزاب که واژه « جلابیب » در آن به کار رفته است استناد ننموده است ؟ آیه می فرماید : ای پیامبر ! به زنان و دختران خود و زنان مومنه بگو که خویشتن را به چادر فرو پوشند که این کار برای اینکه آنها (به حریت و عفت ) شناخته شوند تا از تعرض و جسارت هوسرانان آزار نکشند ، بسیار بهتر است و خدا آمرزنده و مهربان است .
       « انوار التنزیل »، « المیزان » و « مجمع البیان » به « ملاحف » تفسیر شده است و ملاحف جمع «ملحفه » پوشش فراگیری است که سراسر بدن را می پوشاند و کارایی چادر را دارد . در کتابهای لغت قرآنی همچون « السان التنزیل » که در قرن چهار و پنج ه ق نگاشته شده است واژه « جلابیب » به چادر معنا و تفسیر شده است .
نویسنده به روایتی از ابن عباس تمسک می جوید که مضمون همین روایت در مورد حد پوشش زنان در کتاب « تفسیر کافی » سید ضیاء فضل الله راوندی است . در صورت پاسخ مثبت چرا نویسنده آدرس دقیق روایت ابن عباس را بیان نکرده است تا با رجوع به مأخذ و دقت و مطالعه پیرامون « راویان حدیث » از جهت علم رجال و حدیث . درصد قوت و ضعف آن مشخص شده و سپس به استدلال له یا علیه پرداخته شود ؟ در هر صورت با رجوع به منابع تشیع و تسنن روایات « حجاب » . از جمله اقوال ابن عباس را می توان پیدا کرد و به حقانیت و وجوب آنها پی برد .
        نویسنده کشورهای عربی را مثلا می زند که به علت قرار گرفتن در نواحی گرمسیری از رنگ سفید استفاده می کنند و آنگاه آب و هوای ایران و فرهنگ و سنت بومی این سرزمین را مورد توجه قرار داده و اینگونه بیان می دارد که : « زندگی ماشینی کنونی با گسترش شهرها ، لباس ها همسوی با نیازهای بشری تغییر کرده اما در ایران ، زنان همچنان بر سر دو راهی مانده اند که چه پوششی داشته باشند تا وصله های مختلفی چون بی ایمانی و غرب زدگی را به آنها نچسبانند . »


نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...

فرمان کشف حجاب

816

بازدید

تاریخ معاصر

مقدمه
 با هجوم عظیم فرهنگی در دو قرن اخیر بر جوامع اسلامی یکی از جنجال برانگیزترین مسائل، موضوع حجاب زنان و بالاخره تردید در ضرورت آن بود. مصطفی کمال پاشا در ترکیه و به تقلید او رضا شاه در ایران، علیه مستوری زنان و حتی اجبار آنان به بی‌حجابی تا دخالت قوای قهریه و کمک گرفتن از پلیس و پاسبان پیش رفتندواز سیل عظیم تبلیغاتی که حجاب را نشانه‌ای از اسارت زنان می‌دانست، بهره جستند.
 قبل از انقلاب اسلامی، روشنفکران مسلمان برای مبارزه با فرهنگ مهاجم زمان، بار دیگر داوطلبانه به این سنت اسلامی روی آوردند. از آنجا که این اقبال با سایر آرمانها و اصول آن نهضت هماهنگی داشت، بسرعت در میان دانشگاهیان و تحصیل‌کرده‌گان و سایر قشرهای شهری ایران توسعه یافت و حتی گاهی بصورت پرچم و نشانه‌ای علیه فرهنگ حاکم در آمد.
 پس از پیروزی انقلاب، میل و رغبت بسیاری از زنان به سردی و گاهی مقاومت در مقابل حجاب مبدل شد. فشارهای نامناسب و غالباً غیر عاقلانه، فاصله عظیم میان قول و فعل و شکاف میان عقیده و سازماندهی، بر دلسردی‌ها و مقاومت‌ها افزود. و بالاخره حوادث گوناگون سیاسی به مخالفان جرأت داد تا بار دیگر پوشش زنان را به عنوان نشانه اسارت آنان تبلیغ کنند.
مخالفان بی عدالت فرهنگ اسلامی به بهانه همین مسائل، دستاویزی برای سوء استفاده خود یافته و با تمام قوا درصدد تخطه مجموعه اصول و کلیت احکام اسلامی برآمدند. شاید تلقی مردم از اصرار و پافشاری حاکمیت بر او حجاب، بیشتر به عنوان نمایش قدرت و نشانه اقتدار حکومت بوده است تا خیر خواهی مشفقانه و ایکاش این چنین بود.
اینکه غالب مردان بهنگام مراوده با زنان بی پوشش، عنان و اختیار را از کف داده و به جای سازندگی بسوی تباهی می‌روند، یا وظیفه و احساس برادری نسبت به زنان، جای خود را به کامجوئی و تسلط طلبی خواهد داد، یا حریم مقدس زنان، بسیار محترم تر از آنست که دائماً هدف نگاههای حریصانه و خریدارانه قرار گیرد، و اینکه زیباییهای خدادادی مادران جامعه وسیله‌ای برای ثروت اندوزی و فروش کالا نیست، وضع عمومی زنان در غرب، بی‌ثباتی خانواده‌ها، دربدری کودکان معصوم و … همگی از ابعاد مهم و جهات مختلف این مسأله است که می‌توان مطرح ساخت.
تاریخچه حجاب  
قدر مسلم اینست که قبل از اسلام در میان بعضی ملل حجاب وجود داشته است.
در ایران باستان و در میان قوم یهود و احتمالاً در هند حجاب وجود داشته و از آنچه در قانون اسلام آمده سخت‌تر بوده است، اما در جاهلیت عرب حجاب وجود نداشته است و بوسیله اسلام در عرب پیدا شده است.
ویل دورانت در صفحه ۳۰، جلد ۱۲ ، تاریخ تمدن (ترجمه فارسی) راجع به قوم یهود و قانون تلمود می‌نویسد:
« اگر زنی به نقض قانون یهود می‌پرداخت چنانکه مثلاً بی آنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم می‌رفت و یا در شارع عام نخ می‌رشت یا با هر سخنی از مردان درد دل می‌کرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانه‌اش تکلم می‌نمود همسایگانش می‌توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد.»
علیهذا حجابی که در قوم یهود معمول بوده است از حجاب اسلامی بسی سخت‌تر و مشکلتر بوده است. در میان مسیحیان نیز عیناً دیده می‌شود. هر چند پیروان جدید یا مذاهب اصلاح شده اکنون همه آن فروع را رعایت نمی‌کنند.
همینطور حجاب سخت و شدیدی در ایران باستان حکمفرما بوده، حتی پدران و برادران نسبت به زن شوهر‌دار نامحرم شمرده می‌شده‌اند.
در هند نیز حجاب سخت و شدیدی حکمفرما بوده است ولی درست روشن نیست که قبل از نفوذ اسلام در هند وجود داشته است و یا بعدها پس از نفوذ اسلام در هند رواج یافته است و هندوان غیر مسلمان تحت تأثیر مسلمانان و مخصوصاً ایرانی حجاب زن را پذیرفته‌اند. آنچه مسلم است این است که حجاب هندی نیز نظیر حجاب ایران باستان سخت و شدید بوده است.
اگر تمایل به ریاضت و ترک لذت را یکی از علل پدید آمدن حجاب بدانیم باید قبول کنیم که هند از قدیمی‌ترین ایام حجاب را پذیرفته است، زیرا هند از مراکز قدیم ریاضت و پلید شمردن لذات مادی بوده است.
به هر حال آنچه مسلم است این است که قبل از اسلام حجاب در جهان وجود داشته است و اسلام مبتکر آن نیست.
نگاهی تاریخی به حجاب ستیزی_ از رضاخان تا شیراک
رضاخان که محصول سیاسی جریان روشنفکری لائیک و امیدوار به غرب در ایران بود، با حمایت سیاست خارجی و در چارچوب دخالت‌های مستقیم انگلیس در امور داخلی ما و همچنین به توصیه مشتی از  روشنفکران غربگرا، حجاب را به عنوان مهم‌ترین مانع بر سر راه ورود زنان به کاروان تمدن بشری عنوان کرد. پس از آن، با تمامی‌توان کوشید تا به هر قیمت شده حجاب را از سر زن ایرانی بردارد. وی که تفکر نظامی‌گری داشت، راه‌حل فیزیکی را برگزید و از طریق امنیه‌های خود، در تمامی‌ شهرها برای تحقق این هدف کوشید و به تمام معنا فاجعه آفرید.
این اقدام که در برخورد مستقیم با یک سنت شرعی عمیق و ریشه‌دار بود، کینه مردم را نسبت به پهلوی برانگیخت. شاید توده‌های مردم از نفوذ سیاست خارجی سر درنمی‌آوردند، اما همه آنان درک می‌کردند که رضاخان به دنبال بر باد دادن سنن شرعی آنهاست. قیام گوهرشاد یکی از واکنش‌های این واقعه بود که تا چندین دهه بعد، به یاد آن در شهرهای مختلف عزاداری می‌شد.
بدون تردید باید گفت، این مسأله یکی از عمیق‌ترین ریشه‌های مخالفت با حکومت رضاخانی را در عمق جامعه مذهبی ایران پدید آورد. مخالفتی که در نهایت به سرنگونی این دولت منجر شد.
سالها گذشت و دولت ایران در سال ۱۳۲۲ (ه.ش) اجباری بودن کشف حجاب را لغو کرد. از آن پس کسانی که به مرور بی‌حجابی را پذیرفته بودند، همچنان بی‌حجاب ماندند. اما بخش عمده مردم مسلمان ایران حجاب خویش را حفظ کردند.
در آستانه انقلاب اسلامی، درست زمانی که می‌رفت تا خروش مردمی ‌خشمگین، بساط حکومت ظالمانه پهلوی را بر اندازد، ناگهان جمعیت عظیمی‌ از زنان سیاهپوش سطح خیابان‌ها را پر کرد. بازگشت تدین در میان نسل جدید در قالب بازگشت حجاب خود را نشان داد.
انقلاب الامی به گونه ای عنوان انقلاب حجاب به خود گرفت وخوشبختانه در روزهای پس از انقلاب، حجاب به عنوان یک اصل در فرهنگ ایران اسلامی ‌پذیرفته شد. یکی از مهم‌ترین دلایل آن هم این بود که حجاب هیچ‌گاه محدودیت به حساب نیامد و جمهوری اسلامی‌ نشان داد که زنان با حجاب هم می‌توانند در تمامی ‌عرصه‌ها فعال باشند.
آنان که با فرهنگ اسلامی ‌در کشورهای عربی و غیرعربی سر و کار دارند، می‌دانند که تقریبا پنج تا ده سال پس از انقلاب اسلامی‌، به آرامی‌فرهنگ حجاب در سراسر دنیای اسلام قوت گرفت. هر سالی که می‌گذشت، حجاب در جهان اسلام نیرومند تر از گذشته می‌شد. لبنان، سوریه و مهم‌تر از همه ترکیه نمونه‌های خوبی هستند که می‌توانند روند رو به رشد حجاب را طی بیست سال گذشته اثبات کنند.
اکنون پس از گذشت ۲۵ سال از انقلاب اسلامی، حجاب به صورت یک رمز، سمبل و شعار در تمامی‌ جهان اسلام و نیز میان مسلمانانی که به صورت اقلیت در کشورهای غیراسلامی ‌زندگی می‌کنند درآمده است. حجاب تنها به عنوان یک امر شرعی مورد توجه نیست، بلکه به عنوان یک نشان و یک علامت از بازگشت به سنت‌های اسلامی‌مورد توجه قرار گرفته است.
جنبش‌های لائیک صفت، در تمامی‌ کشورهای اسلامی، حتی اگر ادعای مسلمانی هم داشته باشند، به طور مداوم به سمت سست کردن پایه‌ها و ارکان حجاب حرکت می‌کنند، زیرا حرکت آنها در راستای هضم شدن در فرهنگ غربی است که به غلط نام فرهنگ جهانی به خود گرفته است. این در حالی است که سنت گرایان روی حجاب به عنوان یک امر اساسی و یک مسأله حیاتی پافشاری دارند. این برخورد، یک نشان بسیار صریح از نوع و چگونگی حرکت‌های فرهنگی است که در جهان اسلام در جریان است.
طی سالهای اخیر بحث حجاب، یکی از مباحث زنده در کشورهای غربی بوده است. فرانسه که رسالت خود را در حفظ بنیادهای اساسی لائیسم می‌داند، علمدار کشف حجاب اجباری در این کشور شده است. در واقع، شیراک خوب می‌داند که حجاب یک شعار و یک رمز برای حفظ هویت اسلامی ‌کسانی است که در دل فرهنگ غربی زندگی می‌کنند. راه بازداشتن آنها از هویت پیشین آنان، آن است که حجاب را به یک سوی گذارند و این رمز و شعار را از دست بدهند و تنها در آن صورت است که در فرهنگ جدید هضم خواهند شد.
اسلام و حجاب
غالباً چنین تصور می شود که آداب و سنن و همچنین شعائر و قوانین اسلامی، مستقلا توسط بنیانگزاران و رهبران صدر اسلام وضع گردیده. بسیاری نیز با اینکه اعتقادی به خرافات مذهبی ندارند برخی شعائر و قوانین مذهبی را مفید بحال جامعه می شمارند. حجاب یکی از مهمترین این شعائر است. از یاد نبرده ایم زمانی که مزدوران و اوباشان حزب اللّه شعار “بی حجابی زن از بی غیرتی مرد اوست” را سر می دادند، چگونه با این شعار برده دارانه بر اینگونه ادراکات رایج و ارتجاعی خصوصاً در بین مردان اتکاء می کردند. مشاهده اسناد و شواهد تاریخی نشان میدهد که بسیاری از اینگونه شعائر و قوانین بطور مستقیم متاثر از شرایط جامعه و سایر ادیان بوجود آمده اند، و نه از توهمی بنام چشمه فی اض و نوربخش الهی. بعنوان مثال بسیاری از آداب و سنن و مناسک اسلامی متاثر از عیسویت، یهودیت، زرتشتیگری و حتی جاهلیت اعراب ۱۴ قرن پیش است. مثلا روزه از مذهب یهود و از مجرای عادات اعراب به اسلام آمده. در آن دوران اعراب، پیش از اسلام روز دهم محرم را روزه می گرفتند. پس از هجرت به مدینه ده روز اول محرم را روزه می گرفتند. و پس از آنکه مسلمانان خرج خود را از یهودیان جدا کردند ماه رمضان به ماه روزه گرفتن اختصاص یافت. حج تحقیقاً برای تایید و تثبیت عادات قومی عرب مقرر شده است. عاداتی که بعلت رونق کسب و کار و تجارت سران قریش و دیگر قبایل عرب رواج یافته بود. چرا که بعلت وجود بتخانه بزرگ کعبه و هجوم زوار، مکه به یک مرکز تجاری بزرگ اعراب تبدیل شده بود، و تبلیغات علیع بت پرستس از جانب محمد خطر لطمه وارد ساختن به کسب و کار برده داران و تجار بزرگ عرب و در نتیجه عدم برخورداری وی از حمایت آنان را بهمراه داشت. بهمین دلیل سنت حج که پیش از اسلام و در میان اعراب بت پرست نیز وجود داشت، ابقاء گردید. تمام مناسک حج، عمره، احرام، لمس حجرالاسود یا سنگ سیاه، “سعی” یعنی باشتاب راه رفتن میان دو نقطه صفا و مروه، وقفه در عرفات، رمی جمره یا سنگباران شیطان، همگی در دوره جاهلیت متداول بود و در اسلام تنها با برخی تعدیلات مواجه شد. حتی بریدن دست راست دزد نیز پیش از اسلام متداول بود. همچنین انواع غسل، و منع ازدواج با برخی نزدیکان. شباهت مقام معنوی دختر زرتشت “پوروچیستا” با فاطمه دختر پیغمبر، شباهت اهمیت پنج نماز روزانه در اسلام و زرتشتیگری، اعتقاد به روز محشر و پل صراط ـ همان پلی که بهنگام عبور از آن در آخرت کافران و زیانکاران به قعر جهنم سقوط می کنند و مومنان به بهشت راه خواهند یافت ـ اعتقاد به ملائک مقرب، و همچنین باور به ظهور مهدی همه از مشترکات این دو مذهب است. قابل ذکر است که حتی خود قرآن که کتابی بزبان عربی فصیح بوده و به نسبت زیاد از کلمات غیرعربی برکنار می باشد، حدود ۳۰ کلمه فارسی در آن وجود دارد.
تاریخچه حجاب نیز از این قاعده مستثنی نیست. ویل دورانت، مورخ سرشناس در کتاب تاریخ تمدن خود می نویسد: “در زمان زرتشت زنان منزلتی عالی داشتند، در کمال آزادی و با روی گشاده در میان مردم آمد و شد می کردند.”
 اما با گذشت زمان و تحولات حاصله در ایران آن دوره، اوضاع تغییر مییابد. در اوایل حکومت هخامنشیان چهار طبقه اصلی در ایران وجود داشت: بردگان، برزگران، فرمانروایان ولایت (یعنی مامورین دولتی) و درباریان. غیر از سیل عظیم و روزافزون بردگان که بدون مزد فقط بیگاری می کردند، دهقانان نیز مالیات می پرداختند، بیگاری می کردند، وبصورت آزاد نیز زندگی می کردند. با وجود اینکه این مالیات و بیگاری کمر دهقانان را خرد می کرد ولی آنها بهرحال جزء دهقانان آزاد محسوب می شدند. فشار طاقت فرسای کار و تولید، زنان زحمتکش را نیز به پروسه تولید می کشاند و این امر خود به آزادی زنان روستا نسبت به زنان شهری و درباری کمک می کرد. ولی مامورین دولت، دولتی که هر روز در اثر جهان گشای قدرتمندتر میشد و بدین جهت مامورین آن نیز جابرانه تر عمل می کردند، با چشمانی حریص بدنبال زیباترین زنان و دختران جهت ارائه و هدیه به شاه، درباریان، حکام و سوءاستفاده شخصی، می گشتند. به اینجهت مرد که در این جامعه صاحب و مالک خانه و مالک زن و فرزندان خود بود، جهت جلوگیری از غارت زنان و دختران خود چاره ای جز پوشاندن و مخفی کردن آنها از نظر مامورین دولتی نداشت. پوشاندن زن و دست و پاگیر بودن آن در پروسه تولید و کار خانه، حجابی متناسب با کار را برای زنان که عبارت از شلوار بلند چین دار، روسرس و شالی در کمر بود، ایجاب می کرد. بدین ترتیب میل به عیش و عشرت شاهان، برده داران و فئودالها از یکسو، و حکومت مردان در خانه بتدریج نقش زن در اقتصاد در اقتصاد و سیاست و علم و هنر و فرهنگ، و به یک کلام به حاشیه راندن زنان در جامعه را شدت بخشید.
زنان در شهرها بر خلاف زنان روستاها، اساساً در کار تولید اجتماعی شرکت نداشتند. به اینجهت تنها فعالیت مهم آنها انجام کارهای خانه، خدمتگزاری مردان و زائیدن و بزرگ کردن فرزندان بود. این تقسیم کار اجتماعی بعنوان زیربنا که در نهایت مردان را سرور و حاکم، چه در سطح جامعه و جه در عرصه خانواده تعیین می نمود، رفته رفته موقعیت زن بمثابه موجود درجه دوم و در خدمت مردان را تثبیت کرد.
البته این تقسیم کار تاریخی بسیار پیشتر از اینها آغاز و تثبیت شده بود، اما آنچه در اینجا بیان می شود، اسناد تاریخی معتبر مربوط به آن دوره از حیات جامعه ایران است.
هردوت، مورخ معروف یونانی، درباره طبقه اشراف عهد هخامنشی می نویسد: “هرکدام از آنها چند زن عقدی داشتند ولی عده زنان غیرعقدی آنان بیشتر بود. وجود مامورین بسیار در شهرها، بویژه زنان زحمتکش را در خطر ربوده شدن و تجاوز قرار می داد. به این جهت در شهرهای ایران حجاب اهمیت بیشتری را نسبت به روستا کسب می کرده و با شدت بیشتری رعایت می شد.”
پس از حمله اسکندر و گسترش فرهنگ یونانی در قلمرو وسیع او در ایران، قدری از محدودیت زنان در زمینه های مختلف بویژه مسئله حجاب کاسته شد. این امر در مناطقی که یونانی ها در جوار سکنه بومی زندگی می کردند و یا با سکنه بومی در نتیجه ازدواج مخلوط شده بودند، بروشنی دیده می شود.
از اسناد و شواهد تاریخی چنین برمی آید که در زمان اشکانیان نیز تعدد زوجات معمول بوده. مرد می توانست فقط یک زن عقدی و تعداد زیادی زنان غیرعقدی داشته باشد. با توجه به این واقعیت می بینیم که با ظهور اسلام و حمله مسلمانان به ایران در زمان عمر، و مشروع بودن داشتن چهار زن عقدی در قرآن، بر ابعاد محرومیت و تعدی به حقوق زن در ایران افزوده شد. البته ناگفته نماند که بسته به اینکه قدرت اقتصادی مردان طبقه اشراف و درباریان و همچنین میزان نفوذ سیاسی آنان در جامعه چقدر بوده، ابعاد تسلط آنان بر شئون اجتماعی نیز متغیر بوده. بعنوان مثال، خسرو یکی از شاهان ساسانی حرمسرایی مشتمل بر ۳۰۰۰ زن داشت، و هر زمان که وی میل تجدید حرم می کرد، نامه ای به فرمانروایان اطراف می فرستاد و در آن وصف زنان مورد دلخواه خود را برمیشمرد. پیرو چنین نامه هایی مامورین او در هر کجا زنی را که با مشخصات توصیف شده تطابق می کرد، به دربار می بردند.
کشورگشائی های مکرر در دوره ساسانیان و افزایش تعداد بردگان یکی از دلایل رشد تعدیات وحشیانه به حقوق زنان در این دوره می باشد. چرا که در اثر این کشور گشائی ها و افزایش ثروت طبقات حاکم و عدم برخورداری زنان از استقلال اقتصادی، بر توان مالی و نفوذ مردان در جامعه افزوده گشت. بارتلو مه ی از شرق شناسان معروف در مورد تعدد زوجات در دوره ساسانیان چنین می نویسد: “تعداد زوجات در امپراتوری ساسانی همانند امروزه کشورهای اسلامی بوده است. در عمل تمایل مرد، مخصوصاً موقعیت مالی او بود که تعداد زنان را معین می کرد. یک مرد معمولی باید به یک زن قناعت کند، در حالیکه مرد ثروتمند و اشرافی می توانست با تعداد زیادی از زنان ازدواج نماید. گزارشات یونانی حتی از صدها زن در این رابطه صحبت می کنند.”
بنابراین می بینیم که ایدئولوژی اسلامی اگر حق و حقوق بیشتری در خصوص تعدد زوجات به مردان اعطاء نکرده باشد، حقوق کمتری نسبت به آنچه که شاهان و اشراف ایرانی قبل از اسلام برای مردان قائل بودند، در نظر نگرفته است.
فلسفه پوشش در اسلام
فلسفه‏هایی که قبلا برای پوشش ذکر کردیم غالبا توجیهاتی بود که مخالفین‏پوشش تراشیده‏اند و خواسته‏اند آن را حتی در صورت اسلامی‏اش امری غیر منطقی ونامعقول معرفی کنند.روشن است که اگر انسان مساله‏ای را از اول خرافه فرض کند،توجیهی هم که برای آن ذکر می‏کند متناسب با خرافه خواهد بود.اگر بحث کنندگان،مساله را با بی‏طرفی مورد کاوش قرار می‏دادند در می‏یافتند که فلسفه پوشش وحجاب اسلامی هیچ یک از سخنان پوچ و بی‏اساس آنها نیست.
ما برای پوشش زن از نظر اسلام فلسفه خاصی قائل هستیم که نظر عقلی آن راموجه می‏سازد و از نظر تحلیل می‏توان آن را مبنای حجاب در اسلام دانست.
واژه‏«حجاب‏»
پیش از اینکه استنباط خود را در این باره ذکر کنیم لازم است‏یک نکته رایادآوری کنیم.آن نکته این است که معنای لغوی‏«حجاب‏»که در عصر ما این کلمه‏برای پوشش زن معروف شده است چیست؟کلمه‏«حجاب‏»هم به معنی پوشیدن است‏و هم به معنی پرده و حاجب.بیشتر، استعمالش به معنی پرده است.این کلمه از آن‏جهت مفهوم پوشش می‏دهد که پرده وسیله پوشش است،و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوششی حجاب نیست،آن پوشش‏«حجاب‏»نامیده می‏شود که ازطریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد.
در قرآن کریم در داستان سلیمان غروب‏خورشید را این طور توصیف می‏کند: حتی توارت بالحجاب (۱) یعنی تا آن وقتی که‏خورشید در پشت پرده مخفی شد.پرده حاجز میان قلب و شکم را«حجاب‏» می‏نامند.
در دستوری که امیر المؤمنین علیه السلام به مالک اشتر نوشته است می‏فرماید: «فلا تطولن احتجابک عن رعیتک‏» (2) یعنی در میان مردم باش،کمتر خود را در اندرون‏خانه خود از مردم پنهان کن;حاجب و دربان تو را از مردم جدا نکند،بلکه خودت رادر معرض ملاقات و تماس مردم قرار بده تا ضعیفان و بیچارگان بتوانند نیازمندیها وشکایات خود را به گوش تو برسانند و تو نیز از جریان امور بی اطلاع نمانی.
ابن خلدون در مقدمه خویش فصلی دارد تحت عنوان‏«فصل فی الحجاب کیف یقع فی‏الدول و انه یعظم عند الهرم‏».در این فصل بیان می‏کند که حکومتها در بدو تشکیل میان‏خود و مردم حائل و فاصله‏ای قرار نمی‏دهند ولی تدریجا حائل و پرده میان حاکم ومردم ضخیم‏تر می‏شود تا بالاخره عواقب ناگواری به وجود می‏آورد.ابن خلدون کلمه‏«حجاب‏»را به معنی پرده و حائل(نه پوشش)به کار برده است.
استعمال کلمه‏«حجاب‏»در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتا جدید است.درقدیم و مخصوصا در اصطلاح فقها کلمه‏«ستر»که به معنی پوشش است‏به کار رفته‏است.فقها چه در کتاب الصلوه و چه در کتاب النکاح که متعرض این مطلب شده‏اندکلمه‏«ستر»را به کار برده‏اند نه کلمه‏«حجاب‏»را.
بهتر این بود که این کلمه عوض نمی‏شد و ما همیشه همان کلمه‏«پوشش‏»را به‏کار می‏بردیم، زیرا چنانکه گفتیم معنی شایع لغت‏«حجاب‏»پرده است و اگر در موردپوشش به کار برده می‏شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب‏شده که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه‏محبوس باشد و بیرون نرود.
وظیفه پوشش که اسلام برای زنان مقرر کرده است‏بدین معنی نیست که از خانه بیرون نروند.زندانی کردن و حبس زن در اسلام مطرح نیست.در برخی از کشورهای‏قدیم مثل ایران قدیم و هند چنین چیزهایی وجود داشته است ولی در اسلام وجودندارد.
پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود رابپوشاند و به جلوه‏گری و خودنمایی نپردازد.آیات مربوطه همین معنی را ذکر می‏کند وفتوای فقها هم مؤید همین مطلب است و ما حدود این پوشش را با استفاده از قرآن ومنابع سنت ذکر خواهیم کرد.در آیات مربوطه لغت‏«حجاب‏»به کار نرفته است.آیاتی‏که در این باره هست،چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب،حدودپوشش و تماسهای زن و مرد را ذکر کرده است‏بدون آنکه کلمه‏«حجاب‏»را به کاربرده باشد.آیه‏ای که در آن کلمه‏«حجاب‏»به کار رفته است مربوط است‏به زنان‏پیغمبر اسلام.
می‏دانیم که در قرآن کریم درباره زنان پیغمبر دستورهای خاصی وارد شده است. اولین آیه خطاب به زنان پیغمبر با این جمله آغاز می‏شود: یا نساء النبی لستن کاحد من‏النساء یعنی شما با سایر زنان فرق دارید.اسلام عنایت‏خاصی داشته است که زنان‏پیغمبر،چه در زمان حیات آن حضرت و چه بعد از وفات ایشان،در خانه‏های خودبمانند،و در این جهت‏بیشتر منظورهای اجتماعی و سیاسی در کار بوده است.قرآن‏کریم صریحا به زنان پیغمبر می‏گوید: و قرن فی بیوتکن یعنی در خانه‏های خودبمانید.اسلام می‏خواسته است‏«امهات المؤمنین‏»که خواه ناخواه احترام زیادی در میان‏مسلمانان داشتند از احترام خود سوء استفاده نکنند و احیانا ابزار عناصر خودخواه وماجراجو در مسائل سیاسی و اجتماعی واقع نشوند.و چنانکه می‏دانیم یکی از امهات‏المؤمنین(عایشه)که از این دستور تخلف کرد ماجراهای سیاسی ناگواری برای جهان‏اسلام به وجود آورد.خود او همیشه اظهار تاسف می‏کرد و می‏گفت دوست داشتم‏فرزندان زیادی از پیغمبر می‏داشتم و می‏مردند اما به چنین ماجرایی دست نمی‏زدم.
سر اینکه زنان پیغمبر ممنوع شدند از اینکه بعد از آن حضرت با شخص دیگری‏ازدواج کنند به نظر من همین است;یعنی شوهر بعدی از شهرت و احترام زنش‏سوء استفاده می‏کرد و ماجراها می‏آفرید.بنابر این اگر درباره زنان پیغمبر دستور اکیدترو شدیدتری وجود داشته باشد بدین جهت است.
به هر حال آیه‏ای که در آن آیه کلمه‏«حجاب‏»به کار رفته آیه‏53 از سوره احزاب است که می‏فرماید: و اذا سالتموهن متاعا فاسالوهن من وراء حجاب یعنی اگر از آنهامتاع و کالای مورد نیازی مطالبه می‏کنید از پشت پرده از آنها بخواهید.در اصطلاح‏تاریخ و حدیث اسلامی هر جا نام‏«آیه حجاب‏»آمده است مثلا گفته شده قبل از نزول‏آیه حجاب چنان بود و بعد از نزول آیه حجاب چنین شد،مقصود این آیه است که‏مربوط به زنان پیغمبر است (۳) ،نه آیات سوره نور که می‏فرماید:
قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم-الی آخر-قل للمؤمنات یغضضن من‏ابصارهن .
یا آیه سوره احزاب که می‏فرماید: یدنین علیهن من جلابیبهن الی آخر.
اما اینکه چطور در عصر اخیر به جای اصطلاح رایج فقها یعنی ستر و پوشش‏کلمه حجاب و پرده و پردگی شایع شده است‏برای من مجهول است،و شاید از ناحیه‏اشتباه کردن حجاب اسلامی به حجابهایی که در سایر ملل مرسوم بوده است‏باشد.مادر این باره بعدا توضیح بیشتری خواهیم داد.

سیمای حقیقی مساله حجاب
حقیقت امر این است که در مساله پوشش-و به اصطلاح عصر اخیر حجاب‏سخن در این نیست که آیا زن خوب است پوشیده در اجتماع ظاهر شود یا عریان؟ روح سخن این است که آیا زن و تمتعات مرد از زن باید رایگان باشد؟آیا مرد باید حق‏داشته باشد که از هر زنی در هر محفلی حداکثر تمتعات را به استثنای زنا ببرد یا نه؟
اسلام که به روح مسائل می‏نگرد جواب می‏دهد:خیر،مردان فقط در محیطخانوادگی و در کادر قانون ازدواج و همراه با یک سلسله تعهدات سنگین می‏توانند اززنان به عنوان همسران قانونی کامجویی کنند،اما در محیط اجتماع استفاده از زنان بیگانه ممنوع است.و زنان نیز از اینکه مردان را در خارج از کانون خانوادگی کامیاب‏سازند به هر صورت و به هر شکل ممنوع می‏باشند.
درست است که صورت ظاهر مساله این است که زن چه بکند؟پوشیده بیرون‏بیاید یا عریان؟ یعنی آن کس که مساله به نام او عنوان می‏شود زن است و احیانا مساله‏با لحن دلسوزانه‏ای طرح می‏شود که آیا بهتر است زن آزاد باشد یا محکوم و اسیر و درحجاب؟اما روح مساله و باطن مطلب چیز دیگر است و آن اینکه آیا مرد باید دربهره‏کشی جنسی از زن،جز از جهت زنا، آزادی مطلق داشته باشد یا نه؟یعنی آن که دراین مساله ذی نفع است مرد است نه زن،و لااقل مرد از زن در این مساله ذی‏نفع‏تراست.به قول ویل دورانت:
«دامنهای کوتاه برای همه جهانیان بجز خیاطان نعمتی است.»
پس روح مساله،محدودیت کامیابیها به محیط خانوادگی و همسران مشروع،یاآزاد بودن کامیابیها و کشیده شدن آنها به محیط اجتماع است.اسلام طرفدار فرضیه‏اول است.
از نظر اسلام محدودیت کامیابیهای جنسی به محیط خانوادگی و همسران‏مشروع،از جنبه روانی به بهداشت روانی اجتماع کمک می‏کند،و از جنبه خانوادگی‏سبب تحکیم روابط افراد خانواده و برقراری صمیمیت کامل بین زوجین می‏گردد،و ازجنبه اجتماعی موجب حفظ و استیفای نیروی کار و فعالیت اجتماع می‏گردد،و از نظروضع زن در برابر مرد،سبب می‏گردد که ارزش زن در برابر مرد بالا رود.
فلسفه پوشش اسلامی به نظر ما چند چیز است.بعضی از آنها جنبه روانی دارد وبعضی جنبه خانه و خانوادگی،و بعضی دیگر جنبه اجتماعی،و بعضی مربوط است‏به‏بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او.
حجاب در اسلام از یک مساله کلی‏تر و اساسی‏تری ریشه می‏گیرد و آن این است‏که اسلام می‏خواهد انواع التذاذهای جنسی،چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر،به‏محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد،اجتماع منحصرا برای کارو فعالیت‏باشد.بر خلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذتجوییهای‏ جنسی به هم می‏آمیزد اسلام می‏خواهد این دو محیط را کاملا از یکدیگر تفکیک کند.
اکنون به شرح چهار قسمت فوق می‏پردازیم:
۱٫آرامش روانی
نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرتهای بی بند و بار هیجانها و التهابهای‏جنسی را فزونی می‏بخشد و تقاضای سکس را به صورت یک عطش روحی و یک‏خواست اشباع نشدنی درمی‏آورد.غریزه جنسی غریزه‏ای نیرومند،عمیق و«دریاصفت‏»است،هر چه بیشتر طاعت‏شود سرکش‏تر می‏گردد،همچون آتش که هر چه به‏آن بیشتر خوراک بدهند شعله‏ورتر می‏شود.برای درک این مطلب به دو چیز بایدتوجه داشت:
۱٫تاریخ همان طوری که از آزمندان ثروت یاد می‏کند که با حرص و آزی‏حیرت‏آور در پی گرد آوردن پول و ثروت بوده‏اند و هر چه بیشتر جمع می‏کرده‏اندحریصتر می‏شده‏اند،همچنین از آزمندانی در زمینه مسائل جنسی یاد می‏کند.اینها نیزبه هیچ وجه از نظر حس تصرف و تملک زیبارویان در یک حدی متوقف نشده‏اند. صاحبان حرمسراها و در واقع همه کسانی که قدرت استفاده داشته‏اند چنین بوده‏اند.
کریستن سن نویسنده کتاب ایران در زمان ساسانیان در فصل نهم کتاب خویش‏می‏نویسد:
«در نقش شکار طاق بستان فقط چند تن از سه هزار زنی که خسرو(پرویز)در حرم‏داشت می‏بینیم.این شهریان هیچ گاه از این میل سیر نمی‏شد.دوشیزگان و بیوگان وزنان صاحب اولاد را در هر جا نشان می‏دادند به حرم خود می‏آورد.هر زمان که‏میل تجدید حرم می‏کرد نامه‏ای چند به فرمانروایان اطراف می‏فرستاد و در آن‏وصف زن کامل عیار را درج می‏کرد.پس عمال او هر جا زنی را با وصف نامه‏مناسب می‏دیدند به خدمت می‏بردند.»
از این گونه جریانها در تاریخ قدیم بسیار می‏توان یافت.در جدید این جریانها به‏شکل حرمسرا نیست،به شکل دیگر است،با این تفاوت که در جدید لزومی نداردکسی به اندازه خسرو پرویز و هارون الرشید امکانات داشته باشد.در جدید به برکت‏تجدد فرنگی،برای مردی که یک صد هزارم پرویز و هارون امکانات داشته باشد میسر است که به اندازه آنها از جنس زن بهره‏کشی کند.
۲٫هیچ فکر کرده‏اید که حس‏«تغزل‏»در بشر چه حسی است؟قسمتی از ادبیات‏جهان عشق و غزل است.در این بخش از ادبیات،مرد،محبوب و معشوق خود راستایش می‏کند،به پیشگاه او نیاز می‏برد،او را بزرگ و خود را کوچک جلوه می‏دهد،خود را نیازمند کوچکترین عنایت او می‏داند،مدعی می‏شود که محبوب و معشوق‏«صد ملک جان به نیم نظر می‏تواند بخرد،پس چرا در این معامله تقصیر می‏کند»،ازفراق او دردمندانه می‏نالد.
این چیست؟چرا بشر در مورد سایر نیازهای خود چنین نمی‏کند؟آیا تاکنون‏دیده‏اید که یک آدم پول پرست‏برای پول،یک آدم جاه پرست‏برای جاه و مقام‏غزلسرایی کند؟!آیا تاکنون کسی برای نان غزلسرایی کرده است؟چرا هر کسی از شعرو غزل دیگری خوشش می‏آید؟چرا همه از دیوان حافظ اینقدر لذت می‏برند؟آیا جزاین است که همه کس آن را با زبان یک غریزه عمیق که سراپای وجودش را گرفته‏است منطبق می‏بیند؟چقدر اشتباه می‏کنند کسانی که می‏گویند یگانه عامل اساسی‏فعالیتهای بشر عامل اقتصاد است!!
بشر برای عشقهای جنسی خود موسیقی خاصی دارد،همچنانکه برای معنویات‏ نیز موسیقی خاص دارد،در صورتی که برای حاجتهای صرفا مادی از قبیل آب و نان‏ موسیقی ندارد.



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...



هو الکاتب


پایگاه اینترنتی دانلود رايگان كتاب تك بوك در ستاد ساماندهي سايتهاي ايراني به ثبت رسيده است و  بر طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند و به هیچ ارگان یا سازمانی وابسته نیست و هر گونه فعالیت غیر اخلاقی و سیاسی در آن ممنوع میباشد.
این پایگاه اینترنتی هیچ مسئولیتی در قبال محتویات کتاب ها و مطالب موجود در سایت نمی پذیرد و محتویات آنها مستقیما به نویسنده آنها مربوط میشود.
در صورت مشاهده کتابی خارج از قوانین در اینجا اعلام کنید تا حذف شود(حتما نام کامل کتاب و دلیل حذف قید شود) ،  درخواستهای سلیقه ای رسیدگی نخواهد شد.
در صورتیکه شما نویسنده یا ناشر یکی از کتاب هایی هستید که به اشتباه در این پایگاه اینترنتی قرار داده شده از اینجا تقاضای حذف کتاب کنید تا بسرعت حذف شود.
كتابخانه رايگان تك كتاب
دانلود كتاب هنر نيست ، خواندن كتاب هنر است.


تمامی حقوق و مطالب سایت برای تک بوک محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.


فید نقشه سایت


دانلود کتاب , دانلود کتاب اندروید , کتاب , pdf , دانلود , کتاب آموزش , دانلود رایگان کتاب

تمامی حقوق برای سایت تک بوک محفوظ میباشد

logo-samandehi