بازدید
امروزه، ضرورت مطالعات تاریخی، چه در آموزههای دینی و چه در آثار اندیشمندان فرهیخته، چنان اهمیتی یافته که به عنوان یک امر بدیهی، جلوه نموده است. از آنجا که روابط و مناسبات خارجی دولتها، بخش قابل توجهی از تاریخ را به خود اختصاص داده است، بنابراین، بررسی «ارتباط ناشناخته» ایران و اسرائیل با ویژگیهای خاص خود، در دوران محمدرضا پهلوی میتواند آثار ارزشمندی در گستره مطالعات تاریخی در برداشته باشد و ما را در فهم دقیقتر پدیده اسرائیل از زوایای مختلف آشنا سازد، و در نحوه تصمیمگیری و چگونگی برخورد با اسرائیل در حال و آینده یاری نماید.
هر چند با در نظر گرفتن ابعاد گسترده روابط ایران و اسرائیل و آثار آن، سئوالات متعددی از جنبههای مختلف قابل طرح میباشد؛ اما هدف این مقاله، یافتن پاسخ برای این پرسش محوری است که: «با توجه به زوایای پیدا و پنهان سه دهه روابط در ابعاد مختلف بین ایران و اسرائیل، آیا این روابط از نوعی تعادل و توازن نسبی و تأثیر پذیری و تأثیر گذاری یکسانی بر اساس عرف بینالملل برخوردار بوده، یا یکی بر دیگری برتری داشته است؟»
برای دستیابی به پاسخ سئوال مطرح شده، روابط ایران و اسرائیل را طی سه دهه (۱۳۵۷-۱۳۲۷) در ابعاد سیاسی، اقتصادی، امنیتی ـ اطلاعاتی، نظامی و فرهنگی بررسی میکنیم.
۱٫ بعد سیاسی
در ۸ آذر ۱۳۲۶/۲۹ نوامبر ۱۹۴۷، مجمع عمومی سازمان ملل متحد طرح پیشنهادی کمیسیونی را متشکل از یازده عضو سازمان ملل مبنی بر تقسیم فلسطین به دو منطقه عرب و یهودی، به تصویب رساند. ۱ این تصویب که در پرتو فعالیتهای تبلیغاتی شدید و ماهرانه آژانس یهود و پشتیبانی قدرتهای بزرگ، بهویژه حمایت چشمگیر و حیاتی آمریکا حاصل شد؛ سازمانهای یهودی و صهیونیستی را بر آن داشت تا در اردیبهشت ۱۳۲۷ در پی عقبنشینی نیروهای انگلیسی از فلسطین و با استفاده از ضعف اعراب دولت «اسرائیل» را تأسیس کنند.
موشه شرتوک، وزیر خارجه اسرائیل، طی تلگرافی به نام «دولت موقت اسرائیل» خطاب به وزیر امور خارجه ایران، ضمن اعلام استقرار یک دولت یهود مستقل در فلسطین، با یادآوری خاطره تاریخی نجات قوم یهود توسط کوروش، از رژیم شاه تقاضا میکند که با «شناسایی اسرائیل و ایجاد رابطه دوستی»2 با آن کشور، بزرگ منشی دوران کورش بزرگ را تکرار نماید. دولت ایران پس از مدتی با اعزام «عباس صیقل»، به بهانه نظارت بر املاک اتباع ایرانی به اسرائیل، اولین گام را در جهت ارتباط با اسرائیل برداشت. صیقل در یکی از گزارشهای ارسالی خود به ایران با تمجید فراوان از رفتار اسرائیل، بر تسریع شناسایی اسرائیل از سوی دولت ایران تأکید ورزید. ۳
حکومت ایران، در پرتو برخی از تحولات داخلی و تأثیرپذیری از نظام بینالمللی و فاکتورهایی چند ـ همچون تبعید آیتالله کاشانی به لبنان و بازداشت برخی از مخالفین حکومت پس از سوءقصد بهمن ماه ۱۳۲۷ به جان شاه در دانشگاه تهران، سفر طولانی شاه به آمریکا در آبان ۱۳۲۸ و کسب اطلاع از نفوذ فوقالعاده محافل یهودیان در آمریکا، روابط نامطلوب ایران با برخی از کشورهای جهان عرب و نگرانی از تهدیدات آنها، به رسمیت شناختن اسرائیل توسط ترکیه به عنوان اولین کشور اسلامی در ۲۸ مارس ۱۳۴۹، غیر عربی بودن ایران و اسرائیل در خاورمیانه و نگرانی دو رژیم ازکشورهای تندرو عربی و دو قطبی شدن نظام بینالمللی و تحولات ناشی از آن و قرار گرفتن ایران و اسرائیل در اردوگاه غرب، بهخصوص در کانون سیاستهای خاورمیانهای آمریکا؛ـ زمینه را برای شناسایی اسرائیل مناسب یافت و دولت محمد ساعد مراغه ای در هنگام فترت مجلس در اسفند ماه ۱۳۲۸، اسرائیل را به صورت «دو فاکتو» به رسمیت شناخت.
اعلامیه رسمی دولت که در ۲۳ اسفند ۱۳۲۸ به مناسبت شناسایی اسرائیل انتشار یافت، به شرح زیر بود:
پس از استقلال دولت اسرائیل و به رسمیت شناختن آن از طرف سازمان ملل متحد، [جهت] بررسی حفظ منافع اتباع ایرانی در فلسطین که [در] نتیجه [وقوع] جنگ خسارات زیادی متحمل شده بودند آقای عباس صیقل را به عنوان نماینده به فلسطین اعزام داشت. پس از مذاکرات مفصلی که از طرف سازمان ملل و دولت امریکا با ایران به عمل آمد، برای اینکه دولت ایران بیشتر بتواند منافع اتباع خود را حفظ و اشکالاتی که در کار چند هزار ایرانی مقیم فلسطین پیدا شده مرتفع شود سه ماه قبل آقای صفینیا را به سمت مأمور مخصوص به فلسطین اعزام داشت و با این عمل دولت ایران، دولت اسرائیل را بالفعل به رسمیت شناخت ولی برای اینکه این شناسایی به صورت رسمی درآید طبق تصمیم هیئت دولت آقای انتظام نماینده دائمی دولت شاهنشاهی در سازمان ملل متحد به اطلاع نماینده دولت اسرائیل رساند که از این پس دولت ایران دولت اسرائیل را به طور دو فاکتو به رسمیت شناخته است.
تلگراف رسیده از آقای انتظام حاکی است که این دستور به موقع اجرا گردید.
انتشار خبر شناسایی غیر منتظره اسرائیل از سوی دولت ایران، علاوه بر عکسالعمل شدید برخی از نمایندگان مجلس شورای ملی و سنا و محافل مذهبی، واکنشهای شدید کشورهای عربی بهویژه، مطبوعات آن کشورها را در پی داشت. پیروزی نهضت ملی، انتظارات جدیدی را در داخل و خارج از کشور، نسبت به تجدید نظر پیرامون مسأله شناسایی اسرائیل پدید آورد، این مسئولیت بیش از همه متوجه آیتالله کاشانی رهبر مذهبی نهضت بود که سابقه طولانی در مبارزه با استعمار داشت و از حامیان واقعی فلسطین محسوب میشد. دولت محمد مصدق به خواسته افکار عمومی مردم مسلمان ایران و جهان اسلام پاسخ مثبت داد و در ۱۶ تیر ماه ۱۳۳۰، شناسایی دو فاکتو اسرائیل را پس گرفت و کنسولگری ایران را در اسرائیل تعطیل کرد.
هر چند انحلال کنسولگری ایران در اسرائیل و فراخوانی کادر سیاسی ایران از اسرائیل به منزله فسخ شناسایی اسرائیل تلقی گردید؛ اما، برخی از سیاستمداران و بهخصوص اسرائیلیها از زاویه دیگری به این مسأله مینگریستند و بر این اعتقاد بودند که شناسایی دو فاکتو همچنان به قوت خود باقی میباشد. شاه نیز بر همین باور بود و بعدها سعی کرد در مصاحبه جنجالبرانگیز خود که واکنش شدید مصر را به دنبال داشت، شناسایی اسرائیل را به کابینه محمد ساعد در سال ۱۳۲۸ مربوط نماید. نکته قابل توجه در این میان، آن است که شادمانی اعراب و مردم ایران از قطع روابط ایران و اسرائیل طولانی نگشت و با کودتای آمریکایی ـ انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و تحکیم پایههای سیاسی رژیم محمدرضا پهلوی، روابط ایران و اسرائیل در ابعاد گوناگون گسترش یافت.
در واقع، یکی از پیامدهای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، در حوزه سیاست خارجی ایران از سرگیری روابط ایران و اسرائیل در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، امنیتی ـ اطلاعاتی، نظامی و فرهنگی بود. در بعد سیاسی با افزایش تعداد کارشناسان و کارکنان اسرائیلی در ایران فعالیت نمایندگی اسرائیل رو به گسترش نهاد، بهگونهای که نمایندگی اسرائیل یکی از بزرگترین هیأتهای اسرائیلی در خارج محسوب میشد. نمایندگان اسرائیل، هر کدام با ویژگیها و خصوصیات خاص خویش و به طور مرموز و پیچیده، همواره سعی میکردند در میان هیأت حاکمه و مراکز مهم نفوذ کرده و حتی به دربار راه پیدا نمایند. مئیر عزری، بهعنوان اولین سفیر اسرائیل در تهران موفق شد از شاه نشان درجه دوم تاج دریافت نماید.
نمایندگان اسرائیل در پرتو دکترین «میثاق حاشیهای» دیوید بنگوریون، بنیانگذار دولت اسرائیل، مبنی بر ایجاد روابط با کشورهای پیرامون جهان عرب، که مورد پذیرش شاه قرار گرفته بود، بسترسازی لازم را برای فعالیتهای گوناگون فراهم نمودند. بن گوریون بر این باور بود که اسرائیل با برقراری پیوندهای دوستی با ایران، ترکیه و اتیوپی میتواند چهره خاورمیانه را دگرگون کند و در برابر دشمنان مشترک این ملتها، نیروی سیاسی توانایی را سازمان دهد. سیاست میثاق حاشیهای با سیاست خارجی محمدرضا پهلوی تلاقی پیدا کرد و مبنای گسترش روابط دو رژیم گردید. نیاز شدید اسرائیل به یارگیری جدید در منطقه به منظور جلوگیری از آسیبپذیری و خارج شدن از انزوا و نیاز امنیتی حکومت شاه در برابر تهدیدات شوروی و برخی از کشورهای تندرو عربی از جمله مصر و عراق، از عوامل تسریع ارتباط نزدیک ایران و اسرائیل به شمار میآید.
زوی دوریل، نیمرودی، لوبرانی، هارملین از جمله نمایندگان فعال اسرائیل در تهران بودند که با رفتارهای خارج از مقررات خود قصد داشتند ایران را در برابر یک عمل انجام شده قرار داده و با روشهای مختلف روابط دو کشور را آشکار سازند که در برخی موارد، عملکرد آنها با اعتراض شدید نمایندگان کشورهای عربی به وزارت خارجه ایران همراه میشد.
البته در برخی از مسائل پیشآمده از وزارت امور خارجه هم کاری بر نمیآمد. هر چند به دلیل ترس از واکنشهای مردم و کشورهای عربی، سفارت اسرائیل در تهران پرچمی بر فراز ساختمان نیفراشته بود، و نمایندگان اسرائیل نمیتوانستند در تشریفات رسمی ظاهر شوند؛ اما، از تمام امتیازات دیپلماتیک همانند دیگر کشورها بهرهمند بودند.
با انتخاب دکتر ابراهیم تیموری به عنوان سفیر ایران در تل آویو، نمایندگی ایران فعالیت خود را گستردهتر از قبل تحت پوشش دفتری در سفارت سوئیس آغاز نمود. این نمایندگی در مکاتبات اداری «برن ۲» نامیده میشد و کارمندان ایرانی، اعضای هیأت نمایندگی سفارت ایران در سوئیس تلقی میشدند. «پس از ابراهیم تیموری که از آذر ۱۳۳۸ تا آبان ۱۳۴۲، نمایندگی فوقالعاده ایران را در تل آویو عهدهدار بود؛ به ترتیب، منوچهر پیشوا از آبان ۱۳۴۲ تا بهمن ۱۳۴۲، صادق صدریه از بهمن ۱۳۴۲ تا اسفند ۱۳۴۶، فریدون فرخ از فروردین ۱۳۴۷ تا آذر ۱۳۴۹، ابراهیم تیموری مجدداً از آذر ۱۳۴۹ تا فروردین ۱۳۵۴ و مرتضی مرتضایی از فروردین ۱۳۵۴ تا بهمن ۱۳۵۷، مسئولیت نمایندگی ایران در تل آویو را به عهده داشتند. با پیروزی انقلاب اسلامی ”ناصر رسولیان“ از بهمن ۱۳۵۷ تا فروردین ۱۳۵۸، جهت تحویل و تحول به تل آویو اعزام گردید.» 4
با استقرار نمایندگان ایران و اسرائیل در تهران و تل آویو و سفرهای پنهانی مقامات عالیرتبه دو رژیم، بهویژه نخستوزیران اسرائیل شامل، دیوید بن گوریون، گلدامایر، اسحاق رابین، مناخیم بگین، به ایران و سرکوب قیام ۱۵ خرداد، روابط در سطح بسیار وسیعی در جنبههای مختلف گسترش یافت و ایران فعالتر از گذشته در تحولات پرشتاب منطقهای، همراه با اسرائیل گام برداشت.
اسناد موجود گویای این واقعیت است که فعالیت نمایندگی اسرائیل در تهران در مقایسه با فعالیت نمایندگی ایران در تل آویو، به مراتب گستردهتر، پیچیدهتر و آزادتر انجام گرفته است و یکی از دلایل اصلی آن علاوه بر ورزیدگی خاص نمایندگان اسرائیل، پنهانکاری و بعضاً تکذیب روابط از سوی رژیم شاه بود. در حالیکه اسرائیل به شدت تمایل به آشکارسازی و رسمیشدن روابط داشت، اما به لحاظ عدم برخورداری از موقعیت بینالمللی مناسب و عدم پذیرش برخی از نهادهای بینالمللی و روابط محدود خارجی، ناگزیر به روابط پنهانی با شاه، متقاعد شده بود. معمولاً در روابط بین کشورها، بهخصوص روابط سیاسی، وزارت امور خارجه از جزئیات آگاه میباشد؛ ولی، روابط ایران و اسرائیل با توجه به ویژگیهای منحصر به فرد خود، از این قاعده مستثناء بود و آنچه درباره این روابط، در وزارت امور خارجه وجود دارد، تنها بخش اندکی از ابعاد آن را آشکار میکند؛ زیرا این روابط تحت کنترل ساواک انجام میگرفت. بنابراین، بسیاری از فعالیتهای انجام شده، از نگاه وزارت امور خارجه مخفی باقی مانده است.
۲٫ بعد اقتصادی
سابقه روابط تجاری بین بازرگانان یهودی و ایرانی، به قبل از شناسایی اسرائیل از سوی دولت ایران باز میگردد. بازرگانان که از طریق فروش کالا سود سرشاری کسب مینمودند، با فشار و نفوذ خود به دولت ایران و اسرائیل، نقش تعیین کنندهای را در ایجاد روابط اقتصادی ایفا نمودند. در روابط اقتصادی ایران و اسرائیل «نفت» از جایگاه ممتازی برخوردار بود. نیاز شدید اسرائیل برای به گردش درآوردن صنایع و توسعه آن و قادر ساختن ماشینهای نظامی خود در جنگهایش با اعراب، از یکسو؛ و فقدان منابع طبیعی و تحریم نفتی اسرائیل توسط اعراب، از سوی دیگر؛ نفت را به منزله یک کالای استراتژیک درآورده بود. از اینرو، اسرائیل درصدد برآمد تا نیازهای نفتی خود را از ایران که دارای ذخایر عظیم نفت و یک کشور غیر عربی بود، تأمین کند.
در پائیز ۱۳۳۳ سلطان حسین سنندجی، دبیر دوم سفارت ایران در لندن ضمن ملاقاتی با مردخای گازیت، دبیر اول سفارت اسرائیل، پیشنهاد فروش نفت ایران را کرد. گازیت بیدرنگ موضوع را به دولت متبوعش گزارش داد. دو هفته بعد دو دیپلمات یکدیگر را در ضیافت ملکه الیزابت دوم، در کاخ باکینگهام دیدند. سنندجی به همکار اسرائیلیاش اطلاع داد به زودی معاون مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران به لندن خواهد آمد و هر گاه اسرائیل مایل به خرید نفت باشد این، فرصتی برای مذاکرات مقدماتی خواهد بود. ۵
گفتگوهای پنهانی بر سر نفت نیز از همین سالها آغاز شد و در جریان آن، ایران با فروش نفت موافقت کرد. پس از آنکه در مرداد ۱۳۳۵ جمال عبدالناصر، کانال سوئز را ملی اعلام کرد و در ۷ آبان همان سال، مصر مورد حمله مشترک نیروهای انگلیسی، فرانسوی و اسرائیل قرار گرفت، همکاری نفتی بین ایران و اسرائیل گسترش یافت. زیرا کانال سوئز، گذرگاه ۷۳ درصد از کالاهای وارداتی و ۷۶ درصد از نفت صادراتی ایران، بسته شده بود و ایران میبایست راههای جدیدی برای واردات و صادرات خود پیدا کند. تحریم فروش نفت به اسرائیل از جانب شوروی هم، در پی حمله اسرائیل به مصر، نفت ایران را به صورت تنها جایگزین نفت شوروی درآورده بود. در تابستان ۱۳۳۶ شرکت نفت ایران نمایندهای به اسرائیل فرستاد تا با مقامات مربوطه رژیم اشغالگر گفتگو کند. رهاورد این سفر و گفتگوها که بسیار محرمانه انجام شد، امضای قراردادی بود که به موجب آن نفت ایران به بهای بشکهای ۳۰/۱ دلار به اسرائیل فروخته میشد. ۶
دیوید بن گوریون، نخست وزیر که از عقد این قرارداد شدیداً خوشحال شده بود، بلافاصله دستور داد یک لوله نفت هشت اینچی بین بندر ایلات و بئرـ شبع احداث شود و از آنجا نفت ایران با کامیونهای نفتکش به پالایشگاه حیفا حمل گردد. لوله مزبور در ظرف صد روز ساخته شد و در دسامبر ۱۹۵۷ (۱۳۳۶) مورد بهرهبرداری قرار گرفت. حدود یک سال بعد در ملاقاتی که بین محمدرضا پهلوی و لوی اشکول، وزیر دارایی اسرائیل انجام گرفت، طرفین توافق کردند روابط خود را در زمینههای سیاسی و نفتی و اطلاعاتی گسترش دهند. شاه برای نشاندادن حسن نیت خود آمادگی ایران را برای صدور نفت بیشتری به اسرائیل اعلام کرد. بدین منظور یک لوله ۱۸ اینچی نفت با هزینهای بالغ بر ۱۸ میلیون دلار میبایست احداث میشد. با اتمام ساخت این لوله در سال ۱۳۴۰ صادرات نفت ایران به اسرائیل دو برابر گردید.
نفت ایران برای اسرائیل جنبه حیاتی داشت. بنابراین، رهبران این کشور تمام تلاش خود را برای جریان عادی و مطمئن آن به کار بستند. حتی پس از جنگ شش روزه (۱۹۶۷) اسرائیل بهرهبرداری از چاههای نفت ابورودپس در شبه جزیره سینا را آغاز کرد تا بتواند وابستگی خود به نفت خارجی را کاهش دهد؛ اما، مایل بود مطمئن باشد که از ایران نفت دریافت خواهد کرد. ایران بهرغم فشارهای اعراب، هرگز در تحریم نفتی اعراب علیه غرب شرکت نکرد و همچنان به ارسال نفت به اسرائیل ادامه داد. علاوه بر این، مهاجرتهای دستهجمعی یهودیان از دیگر کشورها به اسرائیل و توسعه اقتصادی آن رژیم، از یک سو؛ و وابستگی شدید ایران به فروش نفت به منظور کسب درآمد بیشتر برای اجرای برنامههای اصلاحات، تحت عنوان «انقلاب سفید»، از سوی دیگر؛ هر دو کشور را بر آن داشت تا در دهه چهل برای صدور و دریافت نفت بیشتر و سرمایهگذاری و توسعه خطوط لوله نفت در اسرائیل اعلام آمادگی نمایند.
یکی از موضوعات مهم در جریان نفت بین ایران و اسرائیل، موضوع خط لوله جدید بندر ایلات ـ اشکلون است که برای اسرائیلیها از اهمیت فوقالعادهای برخوردار بود. بسته شدن کانال سوئز و در نتیجه آن طولانی شدن مسیر تردد کشتیها از دماغه امیدنیک در جنوب افریقا، سبب گردید که اسرائیلیها طرحی را ارائه نمایند که بهواسطه آن کشتیهای نفتکش وارد بندر ایلات در خلیج عقبه شوند و نفت دریافتی از ایران بهوسیله یک خط لوله جدید ۴۲ اینچی به بندر اشکلون واقع در ساحل دریای مدیترانه انتقال یابد و از آنجا به وسیله کشتیهای نفتکش به اروپا حمل گردد. در یکی از اسناد سری سفارت آمریکا، امتیازات خط لوله نفت بین بندر ایلات و دریای مدیترانه، نسبت به انتقال نفت توسط نفتکشها بررسی گردیده و از جهات مختلف به فواید نفت از طریق لوله اشاره شده است. ۷
خط لوله ایلات ـ اشکلون، ۲۶۰ کیلومتر طول داشت که مخارج آن را دولت ایران پرداخت و از این طریق، نفت ایران به مناطقی در اروپا، بهویژه، به ایتالیا و رومانی ارسال میشد. در سال ۱۳۴۸ طبق دستور شاه، ده میلیون تن نفت از طریق این لوله به اسرائیل فرستاده شد. ارسال نفت ایران حتی پس از جنگ چهارم اعراب و اسرائیل در سال ۱۳۵۲ ادامه یافت؛ مخصوصاً از زمانی که اسرائیلیها مجبور شدند حوضههای نفتی اشغال شده در صحرای سینا را به مصریها بازگردانند. ۸
شاه همواره در دیدار با مقامات اسرائیلی نسبت به وعدههای خود در خصوص ادامه روند نفت وفادار بود. واردات نفت اسرائیل به تدریج از ۳۰ هزار بشکه در سال ۱۹۵۹ به رقم ۲۸۳,۶۰۰,۱ بشکه در روز در سال ۱۹۷۱ افزایش یافته است. به احتمال زیاد بین ۸۰ تا ۹۰ درصد این واردات از ایران تأمین شده است. به عبارت دیگر، اسرائیل در سال ۱۹۵۹ بین ۲۴ تا ۲۷ هزار بشکه در روز و در سال ۱۹۷۱ بین ۸۵ تا ۹۵ هزار بشکه در روز نفت از ایران وارد کرده است.» 9
سند زیر که از سفارت امریکا در تهران در تاریخ ۱۷ دسامبر ۱۹۷۶ ( ۲۶ آذر ۱۳۵۵) به دست آمده، ضمن تأیید واردات نفت اسرائیل از ایران در سال بیانگر همکاری مشترک و گسترده ایران و اسرائیل در حوزه نفت، به منظور رساندن نفت به کشورهای اروپایی و دیگر مناطق می باشد:
اطلاعات (به دست آمده) از منابع مختلف نشاندهنده این است که حداقل ۷۵ درصد مصرف کنونی داخلی اسرائیل که در حدود ۱۵۰ هزار بشکه در روز میباشد بوسیله ایران تأمین میشود. از این گذشته، تنها نفتی که از طریق خط لوله ترانس – اسرائیل (تیپلین) جاری و از طریق خلیج عقبه به بندر مدیترانه اشلگون به سمت شمال در حرکت میباشد از جانب ایران است.تیپلین در اواخر ۱۹۶۰ با ۲۰۰ میلیون دلار هزینه بر پا گردید و گنجایش کنونیاش ۴۵ میلیون تن در سال میباشد (در حدود ۸۵۰ هزار بشکه در روز) در جریان است. در ۱۹۷۶ به نظر میرسد که چیزی در حدود ۳۵۰ هزار بشکه از نفت خام ایران روزانه از طریق تیپلین بـرای مشتریـان در اروپا و نقاط دورتر انتقال و ارسال میشد. ۱۰
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
در پـایـان سـال 1983، در پـی عـملیات نظامی نیروهای مقاومت، اشـغـالـگـران اسـرائیلی از بیروت، الجبل و بخشی از جنوب عقب نـشـینی کردند. در این عملیات، علاوه بر جنبش امل که پایه و اساس تکشیل حزب الله بود، سایر احزاب لـبنانی نیز شرکت داشتند،اما عملیات مهمتری که سر و صدای آن در لـبـنـان و کـشـورهـای جهان پیچید، یک سلسله عملیات شهادت طلـبـانـه ای بود که اجرای آن به جریان اسلامی جدید ـ که انقلاب اسـلامـی ایـران سـرچـشـمـه آن به شمار میرفت ـ نسبت داده شد.
نـخـستین و سهمگین ترین عملیاتی که تا آن زمان علیه اشغالگران اسـرائـیـل به اجرا درآمد، عملیات شهادت طلبانه “احمد قصیر” در نـوامـبـر سـال 1982 بـود. ایـن عملیات نخستین واکنش شدید در بـرابـر اشـغـال و ادامـه آن به حساب می آمد و در واقع بیانگر چـگونگی رویارویی و کارزاری بود که ارتش رژیم اشغالگر اسرائیل پس از آن در لـبـنان با آن مواجه شد و نشان می داد نوع دیگری از مقاومت پا به عرصه وجود گذاشته است.
بزرگترین خسارتی که رژیم صهیونیستی در جریان جنگ ۳۳ روزه در مقابل جنبش مقاومت حزب الله متحمل شد فرو ریختن تابوی شکست ناپذیری و هیمنه این رژیم بود.
واحد مرکزی خبر : بیژن نوباوه وطن درباره سفر خود به لبنان و جنگ ۳۳ روزه جنبش مقاومت حزب الله لبنان ،به سیستم پیچیده و مرموز جاسوسی موساد اشاره کرد و افزود : یکی از رموز موفقیت حزب الله فائق آمدن بر این ترفند های جاسوسی پیچیده رژیم صهیونیستی است.
خبرنگار اعزامی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران درباره سفر اخیر خود به لبنان و مصاحبه با رهبر حزب الله لبنان با بیان ویژگی های امنیتی و مشکلات چنین مصاحبه ای گفت : سال گذشته فردی به نام سید حسن نصرالله در منطقه بعلبک لبنان زندگی می کرد که هیچ شباهتی نیز به رهبر حزب الله نداشت اما بزرگترین عملیات ربایش انسان در آن منطقه انجام شد و چند صد کماندوی رژیم صهیونیستی برای دستگیری این فرد بسیج شدند که پس از دستگیری و مدتها شکنجه در نهایت مجبور شدند وی را با فضاحت آزاد کنند.
وی افزود: این جریان اهمیت دستگیری رهبران حزب الله را برای رژیم صهیونیستی نشان می دهد و این که در مقابل نیروهای حزب الله نیز باید به همین میزان تدابیر ویژه امنیتی را برای مقابله با عملیات جاسوسی رژیم صهیونیستی بکار بگیرند ، با این وجود بعد از مدتها هماهنگی و با همکاری نیروهای حزب الله توانستیم با سید حسن نصر الله مصاحبه ای اختصاصی داشته باشیم .
خبرنگار صدا و سیما با بیان اینکه رژیم صهیونیستی به طور علنی اعلام کرده که قصد دارد رهبران حزب الله را ترور کند افزود : این رژیم نه تنها موفق به این کار نشده است بلکه در جریان جنگ نیز نتوانستند حتی یکی از لنسرهای موشکی حزب الله را هدف قرار دهند.
وی گفت : هم اکنون حزب الله در لبنان قدرت یک دولت کامل را در زمینه های مختلف در اختیار دارد بطوری که با توانایی فنی و مهندسی خود در حال بازسازی مناطق آسیب دیده از جنگ است.
نوباوه افزود: منطقه ضاحیه که محله ای شیعه نشین در لبنان است و در جریان جنگ مورد حملات موشکی و بمباران پی در پی رژیم اشغالگر قدس قرا گرفت و بیشترین خسارات را در جریان جنگ متحمل شد با قدرت سازماندهی حزب الله با روند بسیار خوبی در حال بازسازی است.
وی با اشاره به مقاومت جانانه رزمندگان حزب الله در مناطق مرزی گفت : در منطقه مارون الراس و بنت جبیل در جنوب لبنان که تا شهرک های رژیم صهیونیستی کمتر از یک کیلومتر فاصله دارد رژیم اشغالگر قدس حتی ۱۰۰ متر هم نتوانست پیشروی کند.
وی افزود : در این منطقه ارتش پیشرفته و مجهز رژیم صهیونیستی در برابر ۴۰ کماندوی حزب الله عاجز ماند و ۶۰ کماندوی اسرائیلی در آنجا کشته شدند، همچنین چندین تانک مرکاوا که از پیشرفته ترین تانک های زرهی هستند نابود شد.
نوباوه گفت : در این منطقه ۱۳ نفر نیز از رزمندگان حزب الله شهید شدند و در حالی که ۴۸ ساعت بدون غذا مانده بودند حاضر به عقب نشینی از این منطقه نشدند .
نوباوه وطن روحیه و انگیزه مردم منطقه مارون الراس را ستودنی توصیف کرد و گفت : عشق و ارادت مردم لبنان به حزب الله با دیدن عزم، اراده و قدرت این جنبش مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی صدها برابر شده است ، بطوری که در بیشتر نقاط لبنان عکس های سید حسن نصر الله به همراه عکس هایی از امام خمینی و رهبر معظم انقلاب به چشم می خورد.
وی با اشاره به امدادهای غیبی در جنگ ۳۳ روزه حزب الله گفت: مطالب مختلفی در این زمینه مطرح می شود مثلا در گزارشی که در شبکه تلویزیونی اسرائیل پخش شد یک ژنرال اسرائیلی دستهای بریده خود را نشان داد و گفت: من شمشیری را به چشم خود دیدم که دستان من را قطع کرد .
خبرنگار اعزامی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به لبنان افزود : قدرت حزب الله ژنرالهای اسرائیلی را وادار کرده که اعتراف کنند قدرت رویارویی با حزب الله را ندارند و این جریان باعث شده است که دیگر امروز کسی در لبنان از اسرائیل هراسی ندارد و این اتفاقی بسیار مهم است.
وی با بیان اینکه بسیاری از خبر نگاران و تصویر برداران ایرانی علاقه داشتند که جنگ ۳۳ روزه را مانند جنگ تحمیلی پوشش دهند گفت : در جریان جنگ به علت تبلیغاتی که درباره وابسته بودن حزب الله به ایران و سوریه وجود داشت این گروه از پذیرش ما برای تصویربرداری خودداری می کردند و می خواستند غیر از خودشان کس دیگری در جنگ شرکت نداشته باشد.
نوباوه وطن افزود: تلاش دشمنان بر این است که حزب الله را سازمانی نظامی جلوه دهند و در پی آن اقدام به خلع سلاح آنان کنند اما فعالیتهای فرهنگی حزب الله و قدرت فنی مهندسی ، فناوری و علمی و سیاسی حزب الله برای همه روشن است و امروز حزب الله یکی از مطرح ترین جریان های سیاسی در لبنان است که قابلیت خود را در عرصه های مختلف نشان داده است و مردم لبنان نیز این موضوع را قبول دارند.
وی با بیان اینکه بیش از دو برابر جمعیت فعلی لبنان در سایر کشورهای جهان اقامت دارند گفت : مردم ساکن لبنان در گذشته نا آرامی ها و جنگ های مختلفی را شاهد بوده اند و اکنون خواهان آرامش هستند به همین دلیل از اینکه یک مقاومت منطقی و مشروع در داخل کشورشان شکل گرفته است خوشحالند.
نوباوه گفت: کمتر کشوری را مانند لبنان می توان یافت که مسیحی و مسلمان و سایر ادیان در کنار هم بطور مسالمت آمیز زندگی می کنند و امروز نیز کمتر کسی را در این کشور می توان یافت که از مقاومت اسلامی حزب الله حمایت نکرده باشد.
وی افزود: بعد از جنگ چند نفر از خوانندگان معروف مسیحی لبنان ترانه هایی را درباره جنبش مقاومت اجرا کردند و شعرهایی را سرودند که کم نظیر است.
مدیر کل پخش اخبار جام جم صدا و سیمای جمهوری اسلامی با بیان اینکه مقاومت حزب الله به مسأله ای ملی در لبنان تبدیل شده است گفت : عکس های سید حسن نصرالله در مناطق مسیحی نشین و در مغازه ها نیز دیده می شود.
وی با اشاره به حضور دکتر چمران در لبنان و تاثیر این حضور در بین مردم این کشور گفت:مردم این کشور دکتر چمران را به عنوان فردی عارف، عاشق ، رزمنده و فردی عالم می شناسند.
نوباوه افزود : دکتر چمران نخستین فردی بود که در قالب جنبش مقاومت ، جنگ نامتقارن را در برابر رژیم صهیونیستی طرح ریزی و اجرا کرد که هنوز هم آوازه وی به عنوان کسی که در جنگهای نامتقارن حرف اول را می زده مطرح است.
وی گفت : وزیر جنگ اسرائیل چندین بار گفته است که باید درباره تعبیر جنگ نامتقارن تجدید نظر کنیم زیرا شیوه ای که حزب الله در جنگ از آن استفاده کرد شیوه ای جدید بود و باعث شد آنها درباره تسلیحات پیشرفته خودکه در مقابل حزب الله آسیب پذیر شده اند ابراز تردید کنند .
نوباوه درباره تاثیر انقلاب و مقاومت مردم ایران بر جنبش حزب الله گفت : بیش از آنکه ما تصور می کنیم ، دنیا از مردم ایران الگو گرفته است و امروز اظهارات اورتگا درباره الگو گیری از مقاومت مردم ایران و نیز آنچه در ونزوئلا و بولیوی اتفاق افتاده موید این مطلب است .
وی افزود : در این شرایط جنبش مقاومت حزب الله که جریانی اسلامی است چگونه می تواند از ایران الگو نگرفته باشد و اکنون همه رهبران حزب الله به ما به عنوان الگو نگاه می کنند و همه چیز خود را از انقلاب اسلامی می دانند.
وی به خاطرات یکی از نیروهای حزب الله لبنان در دیدار با حضرت امام خمینی ( ره ) اشاره کرد و گفت : حضرت امام در این دیدار به آنان فرموده بودند که من پیروزی را در چهره شما می بینم و اکنون این گفته ها عملی شده و مردم لبنان بهتر از خود ما این مسأله را باور دارند.
وی افزود: جنبش مقاومت حزب الله به این موضوع اعتقاد دارد اگر جریان اسلامی در برابر اسرائیل به طور منطقی هدایت شود اسرائیلی باقی نخواهد ماند چنانکه امروز ارتش و دولت اسرائیل مشروعیت خود را حتی بین یهودیان و جامعه خودشان نیز از دست داده اند.
نوباوه گفت : حزب الله به آنچه اعتقاد داشت عمل کرد و من معتقدم اگر بار دیگر اسرائیل قصد تجاوز داشته باشد حزب الله با قدرت بسیار بیشتری مقاومت خواهد کرد.
خبرنگار اعزامی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به لبنان در پایان افزود : حزب الله که خود را یک جنبش اسلامی ، عربی می داند توانست شکست های پی در پی اعراب در برابر رژیم صهیونیستی را به پیروزی تبدیل کند و انقلابی فکری و فرهنگی را در جامعه اعراب ایجاد کند که این امر بسیار ارزشمند است.
با توجه به سالگرد جنگ ٣ روزه و تهاجم اسرائیل غاصب به حزب الله و جنوب لبنان مختصری راجع به روز شمار جنگ را به صورت روزانه در وبلاگ قرار داده می شود. و با توجه به تاریخ هر روز مطلب مرتبط با همان روز به متن وبلاگ اضافه می شود. اما تاریخ یادداشت تغییر نخواهد کرد.
جنگ ٣٣ روزه
حزب الله لبنان در روز ١٢ جولای ٢٠٠۶ ( ٢١ تیر ماه ١٣٨۵) در ساعت ٠۵:٩ به وقت محلی طی یک عملیات شجاعانه، ضمن کشتن هفت سرباز اسرائیلی و زخمی کردن ١٢ سرباز دیگر، دو نظامی این رژیم را به اسارت در آورد.
منابع اسرائیلی اعلام کردند که این عملیات طی دو مرحله انجام شده است. در مرحله اول یکی از پایگاه های اسرائیل به وسیله موشک های کاتیوشا هدف قرار گرفته و د رمرحله دوم، در نزدیکی مرز لبنان، دو سرباز اسرائیلی به اسارت گرفته شدند.
حزب الله لبنان بعد از انجام این عملیات اهداف خود را با صدور بیانیه ای به شرح زیرا اعلام کرد:
(( حزب الله در پی وعده ای که برای آزاد سازی اسرا و بازداشت شذگان مقومت اسلامی داده بود، در ساعت ٠۵:٩ به وقت محل، دو سرباز اسرائیلی را در مرزهای لبنان با فلسطین اشغالی اسر کرد و تا زمانی که اسرائیل، اسرای لبنانی در بند خود را آزاد نکند، این دو سرباز آزاد نخواهد شد.))
اهداف اسرائیلی در این تهاجم ٣٣ روزه و قبل و بعد آن بر هیچکس پوشیده نیست اما آنچه که جنبش حزب الله لبنان در اولین در بیایند خود بعد از عملیات اسارت دو سرباز اسرائیلی به عنوان تنها هدف عنوان کرد، عمل به وعده ی یعنی در آزاد سازی اسرای لبنان در بند رژیم صهیونیستی )) بود. و در این راستا نام (( وعده صادق )) را برای عملیات خود انتخاب کرد.
اولین روز مقاومت اسلامی لبنان ٢١/۴/١٣٨۵
در ساعت ٠۵:٩ دقیقه ٢١/۴/١٣٨۵ تجاوز نظامیان اسرائیل به نیروهای حزب الله و کشور لبنان آغاز شد.
دومین روز مقاومت اسلامی لبنان ٢٢/۴/١٣٨۵
اقدامات رژیم صهیونیستی:
• تلاش نظامی اسرائیل جهت جلوگیری از انتقال اسراء به عقبه لبنان.
• اعلام وضعیت فوق العاده ارتش صهیونیستی در کشور اسرائیل
• بمباران مراکز حساس و زیر بنایی لبنان.
اقدامات حزب الله لبنان:
• انتقال دو اسیر نظامی اسرائیل به محل امن
• اعلام مواضع حزب الله توسط سید حسن نصر الله و اینکه اسارت دو سرباز اسرائیلی صرفا برای آزادی اسرای لبنانی در بند رژیم صهیونیستی انجام شده است.
• کلوله باران و موشک باران شهرک های یهودی نشین و پایگاههای نظامی اسرائیل در مناطق شمال.
— هشدار رئیس جمهور لبنان ( لحود) به اسرائیل در مورد ادامه تجاوزات و تقدیر و تشکر از مقاومت حزب الله.
سومین روز مقاومت اسلامی لبنان ٢٣/۴/١٣٨۵
اقدامات رژیم صهیونیستی:
• بمباران مراکز زیر بنایی لبنان؛ فرودگاه بین المللی بیروت، پل های جاده بیروت، دمشق، مخازن سوخت نیروگاه الجیه و مخازن سوخت فرودگاه بین المللی بیروت، جاده منتهی به صیدا، میادین منطقه ضاحیه جنوبی در بیروت، پایگاه جبهه الشعبیه فلسطین در بقاع، پل فرودگاه بیروت.
• گلوله باران صور و صیدا به وسیله قایقهای توپدار.
• محاصره دریایی بنادر صیدا، بیروت و طرابلس.
• تهدید به ترور سید حسن نصرالله توسط وزیر کشور اشغالگر قدس.
• جا به جایی نیروهای نظامی اسرائیل بدین نحو که نیروهای لشکر ۶۴٣ در جنوب اسرائیل برای انتقال آنان به شمال احضار شدند.
اقدامات حزب الله لبنان:
• موشک باران شهرهای شمالی سرزمین های اشغالی فلسطین شامل شهرک های یهودی نشینی صفد و الجلیل، نهاریا
چهارمین روز مقاومت اسلامی لبنان ٢۴/۴/١٣٨۵
اقدامات رژیم صهیونیستی:
• تقویت نیرو، توسط رژیم صهیونیستی د رخطوط مقدم با ورود ۶٠٠٠ نیروی جدید در منطقه شمال فلسطین.
• بمباران مناطقی که حزب الله در آن مناطق مستقر هستند.
• حمله هوایی به مقر سید حسن نصرالله در بیروت، ساختمان رادیو النور ( وابسته به حزب الله ) جاده صور- الناقوره در جنوب لبنان، منزل حسن هر الدین د رشهر میس الجبل.
• حمله به توپخانه ای به مناطق حلتا و کفر شوبا.
• تهدید به اقدام نظامی علیه سوریه و بمباران دمشق در صورت آزاد نشدن اسرای اسرائیلی.
اقدامات حزب الله لبنان:
• مورد هدف قرار گرفتن یک ناوچه ( ساعر – ۵ ) نیروی دریایی رژیم صهیونیستی توسط دو فروند موشک حزب الله و متعاقبا عقب نشینی ناوچه های جنگی رژیم صهیونیستی از سواحل لبنان.
• مورد هدف قرار دادن یک پایگاه نظامی صهیونیستها توسط حزب الله در شمال فلسطین.
• شلیک ١٢ فروند موشک کاتیوشا به منطقه طبریه.
پنجمین و ششمین روز مقاومت اسلامی لبنان ٢۶ و٢۵/۴/١٣٨۵
اقدامات مذبوحانه رژیم صهیونیستی:
• بمباران مراکز زیر بنایی لبنان ( ایستگاه برق الجیه، ساختمان المنار، پل ها و ساختمانهای ضاحیه، مخازن سوخت، فرودگاه، بیمارستان جبل عامل، نیروگاه برق صیدا و بسیاری از شهر ها و روستاهای لبنان، تشدید حمله به بعلبک به عنوان یکی از مراکز مهم حزب الله)
• استقرار موشکهای ضد موشک پاتریوت د رحیفا و تل آویو
• اقدام به عملیات روانی علیه مردم جنوب لبنان و بیروت مبنی بر تخلیه منازل خود و کوچ به مناطق شمالی لبنان.
• استفاده از گلوله های آزاردهنده تنفسی علیه جمعیت غیر نظامی لبنان
• انجام عملیات روانی رژیم صهیونیستی علیه سید حسن نصر الله با پخش تصاویر و اعلامیه و شایعه زخمی شدن ایشان.
• اولمرت پیشنهاد داده که عملیات حزب الله متوقف شود و مرزهای اسرائیل تا لیتانی پیش برود.
اقدامات حزب الله لبنان:
• موشک باران شهرهای شمالی رژیم صهیونیستی شامل طبریا، عکا، حیفا، نهاریا، صفد، شفی تیسون، الجلیل، شافی صیحون، العوفه و ناصره
• تهدید به زدن کارخانه پتروشیمی اسرائیل در صورت ادامه حملات رژیم صهیونیستی
• دستور بسیج عمومی توسط حرکت امل و اعلام همبستگی با حزب الله
• هلاکت ٩ صهیونیست و زخمی شدن ٩٧ نفر با تایید تلویزیون اسرائیل
هفتمین روز مقاومت اسلامی لبنان ٢٧/۴/١٣٨۵
اقدامات رژیم صهیونیستی:
• نفوذ به عمق ۵٠٠ متری ناقوره و عقب نشینی پس از ٢٠ دقیقه نفوذ به شهرک بیت حانون و عقب نشینی مجدد
• استفاده از بمب های سمی و خوشه ای علیه مردم لبنان با حجم وسیع
• گلوله باران مناطقی در جنوب لبنان
• پخش گسترده اعلامیه با مضمون دعوت از مردم به ترک منطقه
• تلاش برای حذف توان تبلیغاتی و رسانه ای حزب الله ( سایت الانتقاد و المنار و انهدام رادیو و شبکه المنار و …)
• پخش اعلامیه به منظور تخریب شخصیت سید حسن نصرالله در آسمان بیروت
هشتمین روز مقاومت اسلامی لبنان ٢٨/۴/١٣٨۵
اقدامات رژیم صهیونیستی:
• ادعای ارتش صهیونیستی مبنی بر هدف قرار دادن موشک دور برد ساخت ایران
• فراخوان نیروهای احتیاط پیاده نظام به خدمت
• بمباران پادگان (( جمهور )) ارتش لبنان در ١٠ کیلومتری شرق بیروت طی چهار مرحله
• حمله هوایی به یک کلیسا در نزدیکی (( زحله )) و زخمی شدن ۵ نفر
• حملات هوایی به شهر ها در روستاهای جنوب و شرق لبنان در چندین مرحله
• انجام حدود ١۶٠٠ سورتی پرواز بر علیه لبنان تا صبح روز ٢٧/۴/١٣٨۵
• هدف قرار دادن خودروهای امداد و حامل دارو و سوخت در لبنان
• خروج ارتش اسرائیل از شهر بیت حانون، واقع د رشمال نوار غزه
• تخریب ٢۵٠ پل و جاده در لبنان
• بازداشت ١۵٠ تن از نیروهای امنیتی فلسطین توسط رژیم صهیونیستی در نابلس
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
تاریخچه
هسته اولیه حزب الله و ساختار تشکیلاتی آن متشکل از اسلام گرایان ، نیروهای حزب الدعوه به رهبری علامه سید محمد حسین فضل الله ، شاخه دانشجویی حزب الدعوه ، مسئولان جنبش امل ، اعضای جنبش فتح به رهبری ابوجهاد (خلیل الوزیر) و تمام گروه هاو جریانهایی که از انقلاب اسلامی ایران و روحالله خمینی تاثیر گرفته بودند شکل گرفت. سید عباس موسوی که در حمله هلی کوپترهای اسرائیلی به خودرو حامل وی و همسر و فرزند خردسالش در سال ۱۹۹۲ کشته شد، شیخ صبحی طفیلی ، شیخ راغب حرب ، شیخ عبدالکریم عبید ، سید حسین موسوی ، سید حسن نصرالله ، سید ابراهیم امین السید ، شیخ حسین الکورانی ، شیخ نعیم قاسم ، شیخ محمد یزبک ، حسین خلیل ، محمد رعد ، و محمد فنیش از جمله افرادی بودند که از حزب الدعوه و جنبش امل وارد حزب الله شدند.
از جنبش فتح نیز شمار زیادی از نیروها به حزب الله پیوستند که عماد مفنیه از چهرههای برجسته امنیتی حزب و ابوحسن سلامه مسئول امنیتی و نظامی حزب که در سال ۱۹۹۱ توسط اسرائیل کشته شد از جمله این افراد بودند.از حزب کمونیست نیز عبدالهادی حماده که از چهرههای فعال امنیتی حزب الله به شمار میآید، به این جنبش پیوست.
سید حسن نصرالله رهبر فعلی جنبش حزبالله
سید حسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان در اولین سالگرد جنگ اسرائیل حزبالله لبنان، در مصاحبه اختصاصی با صدا و سیمای جمهوری اسلامی اعلام کرد که در طول جنگ از «مولایش»، سیدعلی خامنهای «رهنمود و راهنمایی» دریافت میکرده است.[۹]
منش
مبارزه با اسرائیل شعاری است که حزب الله توانست باعث وحدت احزاب گوناگون اعتقادی ، کمونیستی ، لائیک و ناسیونالیستی شود. این حزب در سالهایی که تمام کشورهای عربی گزینه سازش را مطرح میکردند، با شعار مقاومت برای شکست اسرائیل و بازپس گیری زمینهای اشغالی، توانست جوانان را جذب نماید. در این مبارزات نیز موفق بود و توانست اسرائیل را در سال ۲۰۰۰ مجبور به عقب نشینی از جنوب لبنان نماید.
دیدگاههای مخالفین
به گزارش خبرگزاری فارس، ایهود اولمرت نخست وزیر اسرائیل پس از جنگ اخیر اسرائیل و حزب الله، این گروه را نابود نشدنی خواندهاست.[۱۰][استفاده از منبع بی طرف]
تخصیص نام «گروه تروریستی»
بسیاری از کشورها برسر نحوه نامگذاری گروه حزبالله لبنان به عنوان «گروه سیاسی مشروع» و یا «گروهی تروریستی و نامشروع» یا هر دو، اختلاف نظر دارند. بصورتی که در میان اکثر کشورهای جهان عرب و برخی کشورهای اسلامی منجمله ایران، از حزبالله لبنان به عنوان «مقاومتی مشروع» یاد میکنند.[۱] این در حالی است که دولت لبنان از گروه حزبالله به عنوان حزبی مشروع و قانونی یاد میکند.[۱۱]
سال گذشته لبنان ۳۳ روز تاریخی را به خود دید. ۳۳ روزی که …
از دو سال پیش نیت کرده بود که نام شهدای شهرش را به شیوه زیبایی بنویسد. و نهایتا تصمیم گرفت تا نام شهدای شهرش « بنت جبیل » را روی دایره هایی چوبی به خطی خوش بنویسد و آنها را به گونه ای نمادین بر روی یک تنه خشکیده درخت نصب کند. تصمیم داشت یک درخت یادواره شهدا بسازد. این کار را کرد. و این درخت خشکیده پس از مدتی در میان اهالی شهر این جوان شیعه به درخت شهدا شهرت پیدا کرد. اهالی بنتجبیل، این درخت خشکیده را از ریشه درآورده و آن را دو مرتبه با آب طلای تیره و لعاب ضد حرارت داغ کردند. فقط برای اینکه ماندگاری بیشتری داشته باشد. و عمر بیشتری بکند. این سپیدار خشکیده، و زیبا به تلألو نام شهدا، برای استفاده در جشنها و برنامههای فرهنگی مختلف لبنان، از مکانی به مکان دیگر منتقل میشد و پس از جنگ ۳۳ روزه سال گذشته نیز نام شهدای تازه بهخون غلتیده بنتجبیل بر آن نصب شد تا تعداد اسامی به ۴۳ تن رسید. درست در روزهای سالگرد پیروزی حزب الله لبنان بر اسرائیل غاصب و جنگ ۳۳ روزه جوانی از اهالی بنت الجبیل برای انجام کاری وارد تالار در بسته ی که درخت شهدا در آن قرار داشت, شد. او که پیش از این هم این درخت را دیده بود، متوجه تغییری در این درخت شد. و آن تغییر چیزی نبود جز برگهای تازه ای که بر روی تنه خشک و رنگ خورده و حرارت دیده روئیده بود.
شاید از روئیدن برگهای سبز و تازه بر روی تنه ی خشکیده ای که بر روی یک میز شیشه ای قرار دارد بتوان ساده تر گذشت که البته نمی شود اما نکته ظریفی در این رویش هست. و آن هم تعداد این برگهاست. برگهایی که درست ۴۳ ععدد است. به تعداد شهدایی منطقه بنت الجبیل. همان هایی که جوان شیعه بنت الجبیلی نام آنها را بر روی دایره های چوبی با خطی خوش نوشته بود و … حالا علاوه بر این، تنه درخت از طول شکافته و عطری خوشبو از آن به مشام میرسد.
یکی از برجستگی های سیّد حسن نصرالله که دوست و دشمن بر آن متفق هستند و حتی خود اسرائیلی ها هم بارها بر آن تأکید کرده اند صداقت سیّد در کلام و عمل و وعده است. شهرک نشینان صهیونیست در زمان نبرد ۳۳ روزه اعتراف می کردند که منتظر شنیدن پیام های تلویزیونی سیِد حسن نصرالله هستند تا از حقایق و واقعیت آنچه در صحنه جنگ در حال رخ دادن است با خبر شوند. آنها معتقدند رسانه های اسرائیلی به مردم خودشان هم دروغ می گویند و در مقابل آنچنان به صداقت گفتار سیّد اعتقاد داشتند که ترجیح می دادند حقیقت را از زبان او بشنوند.
اگر سیّد می گفت دشمن تا فلان منطقه پیشروی کرده یا در فلان روستا زمینگیر شده یا فلان عدد تانک مرکاوای دشمن منهدم شده و یا فلان تعداد از نیروهای نخبه دشمن کشته یا زخمی شده است همه و همه ایمان داشتند که حتماً حقیقت همین چیزی است که سیّد می گوید و لا غیر!
نقطه اوج این صداقت که بلافاصله شاهد غیبی نیز مؤیّد آن شد و تا همین الان هم کارشناسان برتر نظامی جهان را انگشت به دهان گذاشته و همه از تفسیر آن عاجزند انهدام اولین ناوچه جنگی اسرائیلی به دست پرتوان حزب الله قهرمان بود.
زمانی که سیّد مشغول سخنرانی زنده از شبکه المنار بود، رزمندگان حزب الله در کمین ناو جنگی اسرائیلی بودند و درست وقتی که سیّد جملات زیر را به زبان آورد ناوچه اسرائیلی هدف قرار گرفت؛ این در حالی بود که شبکه المنار به طور مستقیم تصاویر لحظه اصابت موشک به ناو اسرائیلی و شعله ور شدن آتش خشم حزب الله را به نمایش گذاشته بود.
درباره خودم: ما با شهیدان پیمان بسته ایم تا آزادی قدس شریف و تا روزی که پرچم پرافتخار اسلام را بر فراز بلندترین قله ها در انتهای افق بر زمین نکوبیده ایم از پای ننشینیـــم ؛ و نخواهیـــم نشست …
با خون ریخته بنگار؛ مرگ بر اسرائیل
با جسد ویران گر دم ساز شو؛ مرگ بر اسرائیل
از زخم دره و عیاش و عزالدین
روزگار پیروزی را بساز و اشغالگران را شکست بده
از سرزمین قدس خشمگین
اشغالگر غاصب را طرد کن
از خانه خود اخراج کن
این صهیونیست های لعنتی را
با سنگ، خنجر و تیرکمان آن ها را مورد هدف قرار بده
با اراده ای استوار شب و روز آن ها را تعقیب کن
چون آتشفشان فروزان برخیز
بنیان نامردان را به لرزه در آور
به مهمات و اسلحه این موش بزرگ نگاه نکن
چون مرگی سرخ باش؛ به ارتش دشمن رحم نکن
فرقی بین نظامیان و شهرک نشینان نیست
با خون ریخته بنگار؛ مرگ بر اسرائیل
با جسد ویران گر دم ساز شو؛ مرگ بر اسرائیل
سید حسن نصرالله درباره موضع کشورهای عربی گفت: ما بر روی دولتهای عربی اصلا حساب نمیکنیم اما امروز بعضی کشورهای عربی در خون قربانی شریک شدهاند و بر جنایتهای جلاد سرپوش می گذارند ما چنین موضعی را انتظار نداشتیم و برای ما غیر منتظره بود.
وی که با شبکه تلویزیونی الجزیره قطر سخن میگفت افزود: در گذشته بعضی دولتهای عربی از حمایت از مقاومت دست برداشته بودند. اگر واقع بین باشیم ما امروز موضع بیطرفانه را از آنها می پذیریم و در گذشته هم اینگونه بوده است.
وی افزود: ما اکنون در مرحله جنگ هستیم و بحثهای زیادی وجود دارد اجازه بدهید آنها را برای بعد بگذاریم.
سید حسن نصرالله تاکید کرد: اگر حمایتهای عربی وجود نداشت واکنش اسرائیل به اسارت نظامیان ممکن بود که شدید باشد اما به طور قطع محدود بود .اسرائیل از آمریکا برای حمله به حزبالله چراغ سبز دریافت کرده است که کار را در لبنان تمام کند. جامعه جهانی هم از اسرائیل خواسته است که مقاومت در لبنان را از بین ببرد .بعضی از دولتهای عربی هم اسرائیل را برای ادامه عملیات ترغیب کردهاند. آنها به اسرائیل گفتهاند که این فرصت طلایی و تاریخی برای از بین بردن مقاومت در لبنان است .آنها می خواهند هر نوع ارادهای برای مقاومت را از بین ببرند و کلمات آزادی،جهاد، مقاومت شهادت و شرافت را از قاموس لبنان و ادبیات سیاسی و مطبوعات در همه منطقه حذف کنند.
دبیرکل حزبالله لبنان تاکید کرد:هدف جنگی که امروز به لبنان تحمیل شده است از بین بردن هر چیزی است که به مقاومت مربوط می شود و نیز مجازات لبنان است برای ضرباتی که به اسرائیل زده است
سید حسن نصرالله تصریح کرد: اگر موضع منفی بعضی کشورهای عربی نبود جنگ این اندازه ادامه نمی یافت و در طول چند ساعت پایان می یافت ما از بعضی دولتهای عربی هیچ انتظاری نداریم می دانیم که قلوب همه جهان اسلام و ملتهای عربی با ماست و حتی خانواده های بعضی از این سران عربی از ما حمایت میکنند .
وی خاطر نشان کرد: جنگ امروز با لبنان برای پایان دادن به موضوع فلسطین است همه میدانند که انتفاضه در فلسطین در پی پیروزی در لبنان آغاز شد اگر مقاومت در لبنان شکست بخورد فلسطینی ها هم ناامید می شوند. اگر جامعه جهانی و کشورهای عربی در برابر جنایتها در لبنان سکوت کنند فردا جنایتهای شدیدتری در فلسطین و نوار غزه رخ خواهد داد. شکست دادن حزب الله پایان جنبشهای مقاومت در منطقه است عملیات کنونی در لبنان به همین خاطر است و از واکنش به اسارت نظامیان فراتر رفته است اما من تاکید میکنم که آنها در این راه شکست خواهند خورد.
سید حسن نصرالله تصریح کرد: تمام دنیا موفق به آزادی دو سرباز اسرائیلی نخواهد شد مگر اینکه مذاکرات غیر مستقیمی در مورد تبادل دو سرباز اسرائیلی با زندانیان لبنانی صورت گیرد.
دبیرکل حزب الله اظهار داشت: تحویل این دو نظامی تنها از طریق مذاکرات غیر مستقیم با اسرائیل و با هدف مبادله آنها با اسرای لبنانی و عرب دربند اسرائیل امکان پذیر است.
وی به رژیم صهیونیستی هشدار داد، در صورت ادامه حمله به لبنان با اقدامات غافلگیر کننده بیشتری از طرف حزب الله لبنان روبرو خواهد شد.
سید حسن نصر الله با تاکید بر ادامه حملات غیر منتظره رزمندگان مقاومت تاکید کرد، تاکنون هیچ یک از مسئولان این جنبش در حملات رژیم صهیونیست کشته نشده است.
دبیر کل حزب الله لبنان همچنین ادعای رژیم صهیونیستی در خصوص انهدام پنجاه درصد توانمندی حزبالله در حملات نظامی این رژیم به لبنان را رد کرد.
وی افزود: همه گفتههای اسرائیل مبنی بر اینکه آنها ۵۰ درصد از توانمندیهای موشکی و انبارهای مهمات ما را هدف قرار داده اند، نادرست است و در این زمینه نتوانستهاند هیچ چیزی را هدف قرار دهند و می توانم تاکید کنم که حزبالله تا این لحظه پایداری کرده است و شرایط را درک میکند.
دبیرکل حزب الله لبنان در ادامه مصاحبه با خبرنگار شبکه تلویزیونی الجزیره گفت: در پی هدف قرار گرفتن کشتی جنگی اسرائیلی بدست مبارزان حزب الله اسرائیل مجبور شد همه کشتی های جنگی خود را تا دهها کیلومتر از سواحل لبنان دور کند، آنچه در رسانهها درباره حمله کشتی های جنگی اسرائیل به مناطق مختلف لبنان گفته می شود نادرست است زیرا این کشتیها در بیشتر مناطق از سواحل لبنان دور شدهاند.
دبیرکل حزبالله لبنان در بخش دیگری از این مصاحبه درباره واکنشها به اقدام حزب الله گفت: جامعه جهانی هیچ گاه از ما حمایت نکرده است ما یکی از گروههایی هستیم که از ابتدا در لیست گروههای تروریستی در آمریکا قرار گرفتیم و بعضی از کشورهای غربی هم ما را در این لیست قرار دادهاند حتی زمانی هم که جامعه جهانی تصمیم گرفته است اسرائیل آنها را اجرا نکرده است و درباره قطعنامه های شورای امنیت در مورد لبنان و فلسطین این موضوع مشخص است.
دیروز به وبلاگی برخوردم که نویسنده اش ادّعا دارد که یک اسرائیلی ایرانی الاصل است. در آخرین پست خود مطلبی نوشته است و به ظاهر سعی کرده است خود را مدافع حقوق بشر آن هم از هر نوعش (لبنانی و اسرائیلی و …) معرفی کند و از اینکه در این جنگ انسان هایی کشته می شوند که هر کدام برای خودشان یک دنیا هستند ابراز تأسّف کرده است. از منظر ایشان حزب الله نباید به مردم غیرنظامی اسرائیل صدمه ای بزند و…
به نظرم می رسد ایشان آشکارا دچار یک مغالطه فریبنده شده اند (و یا قصد دارند خواننده را در این مغالطه گرفتار کنند). تفاوت بین مردم مظلوم لبنان و شهرک نشینان صهیونیست بیش از آن است که بتوان در این مقال به آن پرداخت و به نظرم این اختلاف به قدری واضح و روشن است که چندان نیازی به توضیح ندارد. امّا از باب «و جادلهم بالّتی هی احسن» به ذکر این نکته بسنده می کنم:
اصولاً چیزی به نام شهروند اسرائیلی وجود خارجی ندارد تا بخواهیم در مورد حقوق او صحبت کنیم. چرا که اصلاً کشوری به نام اسرائیل وجود خارجی ندارد. آنچه هست یک دروغ تاریخی است که سالهاست به خورد جهانیان داده شده است و با زور و جنایت عده ای صهیونیست را از دور دنیا جمع کرده اند و در قلب امّت اسلامی و در میان کشورهای مسلمان جای داده اند و نام کشور بر آن گذاشته اند و به شهرک نشینانش شهروند گفته اند و این دروغ های بزرگ را آنقدر تکرار کرده اند که حتی بعضی از مسلمانان هم باور کرده اند و…
زنان و مردان لبنان در سرزمین آباء و اجدادی خود مظلومانه و ناجوانمردانه کشته می شوند و حتّی شورای خاخام های صهیونیست قتل آنها را جایز و واجب می داند آن وقت این آقا دم از انسان و حقوق او می زند!
از نظر حزب الله هیچ فرقی بین شهرک نشینان صهیونیست و نظامیان اسرائیلی نیست؛ دست شهرک نشینان به همان اندازه به خون جوانان لبنان آلوده است که دست نظامیان این رژیم غاصب.
شهرک نشین ها باید بدانند که برای در امان ماندن از حملات برق آسای حزب الله چاره ای جز ترک سرزمین مقدّس اسلامی ندارند. شهرک نشین ها از هر جا آمده اند باید به کشور خود بازگردند و بیش از این به این دروغ بزرگ تاریخی دامن نزنند. گمان من این است که اینها آنقدر این دروغ را تکرار کرده اند که خودشان هم دیگر باورشان شده است! (مثل آن کسی که در کوچه ایستاده بود و به دروغ به رهگذران می گفت سر کوچه آش می دهند و بعد از مدّتی خودش هم راه افتاد و گفت تا آش تمام نشده بروم بخورم!)
به این آقای ایرانی الاصل هم می گوییم به خانه ات برگرد و بیش از این خودت را در به زمین ریخته شدن خون مظلومان شریک نکن. (ای کاش که پند می گرفتند)
اگه حال داشتید نوشته اش را بخوانید و پاسخش را بدهید. (هرچند شاید نتواند پاسخ های شما را در وبلاگش نمایش بدهد)
در خاتمه توجه شما عزیزان را به متن سرود وبلاگم جلب می کنم که همین حقیقت را به صراحت اعلام می کند که هیچ فرقی بین شهرک نشینان و نظامیان صهیونیست وجود ندارد.
کُن موتاً أحمرَ لاترحمْ جَیش العُدوان مَن یلبسْ ثوبَ الجندیّه و الإستیطان
مِن أرض القدس الغاضب أُطرُدْ المحتلَّ الغاصب
أخرِج مِن دارِک ذاک ذاک الصهیونی لعین
+ اسرائیل نباید حزب الله را دست کم بگیرد
نویسنده: سیّدحسین نصرالله(سه شنبه ۲۷/۴/۱۳۸۵ ساعت ۵:۴۷ عصر)
حزب الله نیرویی قدرتمند است؛ اسرائیل نباید حزب الله را دست کم بگیرد
یکی از کارشناسان برجسته دانشگاه کمبریج آمریکا در گفتگو با روزنامه گاردین اعلام کرد: حزب الله نیروی بسیار قوی است و اسرائیل نمی تواند به آن بی توجه باشد و آن را نادیده بگیرد
به گزارش روزنامه گاردین، این استاد و کارشناس دانشگاه کمبریح در ادامه اظهار داشت : سید حسن نصرالله هفته پیش اعلام کرد حزب الله نه تنها به حیفا، بلکه به مناطقی آن طرف تر از حیفا خواهد رفت.وی تاکید کرد: ما مطمئن هستیم ، او روی اظهارات خود پایدار است و اسرائیل باید آن را جدی بگیرد
نیکلاس نو (Nicholas Noe) در ادامه گفت : وقتی حزب الله چیزی می گوید به درستی آن اعتقاد دارد و حتما آن را به انجام می رساند. نیکلاس نو که کتابی از سخنرانی های حسن نصرالله را جمع آوری کرده است، تاکید کرد: حزب الله هرگز بلوف نمی زند.نو گفت : هیچ یک از کشورهای عربی در سالهای گذشته این چنین نبوده اند.
مارک پری از دیگر استادان این دانشگاه نیز در گفتگو با مجله پراسپکت اعلام کرد: حزب الله را می توان دومین یا سومین ارتش در منطقه به حساب آورد و بنابراین اسرائیل نمی تواند آن را دست کم بگیرد.
شورای خاخامهای اسرائیل، کشتار زنان و کودکان غزه و لبنان را جایز دانست
شورای خاخامهای رژیم صهیونیستی در کرانه باختری با ادعای آن که تورات کشتار زنان و کودکان را در زمان جنگ جایز میداند، از رژیم صهیونیستی خواست دستور کشتار غیرنظامیان لبنانی و فلسطینی را صادر کند.
به گزارش پایگاه خبری ایلاف، شورای خاخامهای اسرائیل در کرانه باختری در بیانیهای که برای جامعه عرب به طور عام و برای مردم لبنان به طور خاص اصلا عجیب نیست، از رژیم صهیونیستی خواست به ارتش این رژیم دستور کشتار غیرنظامیان لبنان و غزه را بدهد.
شورای خاخامها در پایان یکی از نشستهای این شورا بیانیه خود را صادر کرد که از شبکه هفت تلویزیون رژیم صهیونیستی نیز پخش شد.
در بیانیه این شورا ادعا شده است: «تورات کشتار زنان و کودکان را در زمان جنگ جایز میداند و هر که به کودکان غزه و لبنان رحم کند، به کودکان اسرائیل نگاهی وحشیانه دارد.»
تنظیم کنندگان این بیانیه از شهروندان لبنانی و فلسطینی به طرفداران دشمن یاد کردند و از کابینه رژیم صهیونیستی خواستند بر اساس متن تورات دستور کشتار غیرنظامیان فلسطینی و لبنانی را صادر کند.
لحود: هرگز نصرالله را تنها نمیگذاریم
رییسجمهور لبنان اعلام کرد: لبنان هرگز رهبر مقاومت یعنی سیدحسن نصرالله را تنها نمی گذارد.
به گزارش روزنامهی البیان – چاپ امارات متحدهی عربی – امیل لحود رییسجمهور لبنان، در سخنرانیاش در جمع خانوادههایی که از حاشیهی جنوبی بیروت مهاجرت کردهاند، گفت: لبنان هرگز سیدحسن نصرالله دبیر کل حزبالله لبنان را تنها نمیگذارد؛ چرا که مقاومت با همکاری ارتش لبنان و با فضل و کرم رهبری آن پیروز خواهد شد.
وی با متهم کردن رژیم صهیونیستی که حملات مداومی علیه لبنان صورت میدهد، اظهار داشت: اسراییل تلاش میکند تا نسبت به شکستهایی که در زمان آزادی جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ متحمل شده است، پاسخ دهد چرا که ما ضربهی محکمی در آن سال بر اسراییل وارد کردیم
رییس جمهور لبنان عنوان داشت: آنها هرگز موفق نخواهند شد و بالاخره در برابر حق لبنان در بازپس دادن خاک لبنان و آزادی زندانیان ما که دربند اسراییل هستند، سر تعظیم فرود خواهد آورد.
لحود با اشاره به سازمان ملل گفت: سازمان ملل نقش خود را ایفا میکند در حالی که کافی نیست؛ چون همین طور زمان میگذرد و اسراییل سرزمین و زیربناهای مهم کشور را ویران میکند.
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
در سال ۱۹۸۷، شیخ احمد یاسین گروه حماس (جنبش مقاومت فلسطین)را برای مبارزه با اشغالگری اسرائیل بنیاد نهاد حماس در آغاز، تنها چند عضو بیشتر نداشت که تعدادی از آنها در زندانهای اسرائیل بودند و در پایان سال ۱۹۸۸، اسرائیل حدود ۲۱ تن از رهبران و کادرهای حماس از جمله دکتر عبدالعزین الرننیسی و ابراهیم الیازوری . صالح الشحاده را بازداشت کرد که سه تن از آنها جزء بنیانگذاران این جنبش بودند. جنبش حماس هنوز این ضربه را پشتسر نگذاشته بود که در نیم دوم سال ۱۹۸۹، دومین ضربه بر او وارد شد و ۲۶۰ تن از بهترین کادرها و رهبران این جنبش و در رأس آنها شیخ احمد یاسین بازداشت شدند شیخ یاسین به حبس ابد محکوم شد. این ضربه برای حماس که هنوز پایگاه تودهای گستردهای نداشت، ضربه سنگینی محسوب میشد.
از این رو مسئول دفتر سیاسی جنبش موسی (ابومرزوق) که تا آن زمان جندان شناخته شده نبود، مجبور شد به غزوه برود و پیکره سازمانی جنبش را در آنجا بازسازی کند، در همانجا بود که شاخه نظامی این جنبش تحت عنوان گردانهای شهید عزالدین قسام متولد شد. از این مرحله به بعد رویارویی جنبش حماس با نیروهای اسرائیلی، رنگ خشونت بیشتری به خود گرفت و برخلاف رویکردهای سازمانی آزادیبخش، از ینگ به کارد و سرانجام به گلوله و بمب و انفجارها نزدیک شد. سال ۱۹۹۰ رویارویی همه جانبه این گروه با اشغالگران آغاز شد و ناگهان ۱۳۰۰ تن از کادرها و رهبران این جنبش در کرانه باختری و غزوه دستگیر شدند، رفته رفته این جنبش حماس با شهدا و بازداشت شدگانش توانست پایگاه مردمی گستردهای پیدا کند و از مساجد، دانشگاهها و مدارس ، جوانان تازه نفس به این گروه ملحق شدند که رهبران جدیدی را برای آینده حماس تشکیل داده و توانستند این جنبش را به پیش برند.
پیمان «اسلو» علیرغم این تعداد بازداشت شدگان جماس را گاهش داد ولی شرایط سختتری را برای حماس پدید آورد زیرا اقدامات نظامی حماس به دلیل احمال رویارویی با دولت فلسطین و تلاش حماس برای حفظ انسجام درونی، کاهش پیدا کرد و در عوض در این مرحله هواداری از جنبش حماس همجنان روبه گسرتش نهاد و علت این موضوع از یک طرف به ادغام جنبش فتح در دولت فلسطین و کنار نهادن مبارزه مسلحانه از سور فتح ، نیز فساد حاکم بر سیستم دولت فلسطین و از طرف دیگر به عقلاانیت حماس مرتبط بود که با وجود دستگیری تعدادی از فعالان نظامیاش توسط دولت فلسطین،حماس به روند رویاوریی با دولت فلسطین کشیده نشد و البته بعضی از اعضا و هواداران حماس به روند رویارویی با دولت فلسطین افتادند: از جمله عبدالغزیز ارنتیسی و محمود الزهار و ابراهیم المقاده و غیره
مقاومت و مبارزه مسلحانه تا عملایت شهادت طبانه علیه رژیم صونیستی به یک اجماع دست یافتند و از این جهت حماس که خواهان و مدافع عملیات نظامی علیه اشغالگران بود، پایگاه مستحکمی در جامعه فلسطین به دست آورد. در این دوره ، اسرائیلی ها از روی هیچ راهکاری برای تعقیب و یاترور یا بازداشت اعضای حماس و حتی تخریب خانههای آنها فوگذاری نکردند. اما با این حال برتوان، سرسختی و حضور سیاسی حماس افزوده شد و البته حضور رهبرانی چون شیخ احمد یاسین و عبدالعزیز الرنتیسی نقش مهمی در پیشرفت حماس ایفا کرد و بدون تردید الرنتیسی همانند شیخ احمد یاسین از جایگاه ویژهای در این میان برخوردار بود .او زبانی تند داشت و با تمام توان و بدون هیچگونه ملاحظهکاری از مقاومت دفاع کرد، لذا الرنتیسی در بین فلسطینیها و حتی کشورهای عربی و اسلامی محبوبیت زیادی کسب کرد تا آنجا که مجله امریکایی «تایم» در سال ۲۰۰۲ او را به عنوان یکی از پنج شخصیت اثرگذار بر مسائل خاورمیانه انتخاب کرد. پس از آنکه کران باختری تعدادی از رهبران خود را در پی ترور یا بازداشتها از دست داد، غزه جایگاهی متفاوت یافت، و بخش اعظم برخوردهای نظامی در کرانه باختری تمرکز داشت . این تفاوت به ضعف دستگاه نظامی فلسطینیها در غزه مربوط نمیشد بلکه به دیوار امنیتی پیرامون غزه با کمی تعداد اهدافی که بتوان انها را مورد حمله قرار داد و نیز به شهرکهایی که بتوان آنها را مورد حمله قرار داد و نیز به شهرکهایی یهودی که به دلیل موانع نظامی دور از دسترس بود که زنجیرهای از ترورها شروع (از سوی اسرائیل )شد تا به شیخ احمد یاسین و عبدالعزیز الرنتیسی رسید. به گونهای که آینده حماس را در معرض خطر قرار داد ولی همچنان به راه خود ادامه داد چون بازداشت و ترور نمیتواند به جنبشهایی که زیستفکری و اجتماعی نیرومندی داردند آسیب برساند، به علاوه ، با توجه به پایگاه جنبش حماس در بین جوانان که غالباً رهبران جدیدی را به میدان میآورد، به ویژه جوانانی که در دوره مقاومت و چالش های رودرو تربیت شدهاند در ناز و نعمت باید به یک عامل مهم دیگردر این باره اشاره کرد و آن حضور بخش گستردهای از از رهبران ناشناخته در سایه است. عامل دیگری که وحدت و یکپارچگی و ادامه مبارزه حماس را را تامین میکند حضور این جنبش در خارج از فلسطین است. پس از ترور شیخ احمد یاسین و جانشین وی عبدالعزیزالرنتیسی ، رویارویی حماس و اسرائیل رنگ دیگری به خود گرفت و این گروه در حالی که توسط شورای رهبری هدایت میشد و رهب واحدی نداشت به مبارزه خود علیه دشمن دیرینهاش ادامه داد. خماس در تمام طول عمر خود همواره به رویارویی با اسرائیل پرداخته است، بر خلاف جنبش فتح خماس تاکنون هیچگونه انعطافپذیری در مقابل اسرائیل از خود نشان نداده در حالیکه محمود عباس رئیس حکومت خودگردان موضع کبیری مخلفت کرده و و از گلوله و مبارزه نظامی سخن میگوید و دست به عملیات نظامی می زند. بدین ترتیب آتش بس که محمود عباس پس از ماهها مذاکره با اسرائیل در مورد آن به توافق رسیده بود، چندین مرتبه با شلیک گلولههای خمپاره حماس شکسته شد. اساسیترین تفاوت حماس و فتح در واقع موضعگیری این دو گروه در قبال موجودیت اسرائیل است. حماس همواره بر این موضوع تاکید داشته که موجودیت اسرائیل را به رسمیت نمیشناسد و بر همین اساس حاضر به مصالحه با آن نیست. این در حالی است که اسرائیل نیز موضعگیری مشابهی در قبال این گروه داشته و این گروه را به عنوان گروه تروریستی و غیر قابل مذاکره و معامله معرفی کرده است.
چرایی رویکرد پارلمان حماس
علی رغم این که حماس یک گروه سازشناپذیر جلوه کرده است، چرا به فعالیتهای پارلمانی روی آورده است؟ آیا رویکرد جدید به معنای پایا مبارزه مسلحانه علیه اشغالگران است؟ برای ارائه پاسخی در این باره نخست باید مقدمهای را ذکر کرد.
در حالیکه سیر تحولات سرزمینهای اشغالی فلسطین بیانگر استمرار جنایات رجیم صهیونیستی و مبارزات مقاومت برای پایان دادن به اشغالگری میباشد.، گروههای حاضر در صحنه تحولات فلسطینی خود را برای برگزاری انتخابات پارلمانی خود را آماده کرده بودند. اهمیت این موضوع سبب شد تا دیدگاههای متفاوتی در مورد چرایی رویکرد حماس به انتخاب ، چگونگی برگزاری انتخابات و تاثیر آن بر تحولات سرزمینهای اشغالی ایجاد گردد چرا که:
ابومازن که پس از مرگ یاسرعرفات ، ریاست تشکیلات خودگردان را به عهده گرفته بود ، همواره تلاش نموده بود تا جایگاه و برتری فتح را در میان مردم و ساختار سیاسی حفظ نماید. با این وجود رویکرد صرفاً سیاسی وی سبب گردیده تا:
اولاً انتساب میان سنتگرا و نسل جدید فتح، ایجاد و وی نتواند چنانکه باید ، هماهنگی گذشته ، وحدت و انسجام فتح را حفظ کند چنانکه فتح اعلام کرد با دو لیست متفاوت و مستقل به نام فتح به رهبری ابومازن و المستقبل به رهبری مروان برغوئی در انتخابات شرکت خواهد کرد.
ثانیا عملکرد مثبت سایر گروههای جهادی در استمرار مقاومت تا حدودی چهره مردمی فتح را کاهش داده است نتایج انتخابات شهرداریها خود بیانگر این تحولات بود ، و حماس در انتخابات شهرداریها اکثریت قاطع را به دست آورد. ثانیاً ابومازن از سوی بازگران فرامنطقهای مجامع بینالمللی و رژیم صهیونیستی برای مهار انتفاضه و خلع سلاح مقاومت تحت فشار قرار داد. براین اساس وی هر چند حضور گروههای جهادی به ویژه حماس را در انتخاب عامل تزلزل جایگاه فتح میداند با این حال با برگزاری این انتخابات امیدوار است پارلمان جدید فلسطین با مشارکت اکثریت گروهها تشکیل شود و آن را به عنوان کارکرد مثبت خود ثبت نماید و هم با حضور اعضای مقاومت در پارلمان تا حدودی خطمشی نظامی آنها را به سیاسی محافل خارجی برای سازماندهی تشکیلات اداری و اجرایی دولت خودگردان تلقی می کند.
این مسأله درباره حماس فرق میکند و، به بیان دیگر ، هرچند برخی از ناظران سیاسی حضور حماس در انتخابات را به معنی گرایش آنها به سازو کارهای سیاسی و کاهش مقاومت مسلحانه میدانند ، اما عملکرد و مواضع حماس بیانگر این امر است که آنها سعی دارند تا با حضور در پارلمان :
– به نوعی مشروعیت سیاسی دست یابند و نیز از لیست گروههای تروریستی خارج و به عنوان یک گروه سیاسی مشروع و رسمی معرفی شوند.
– امیدوارند با ایجاد اپوزیسیون قوی در پارلمان ضمن استمرار اهداف مقاومت که با حفظ سلاح مقاومت ضورت میگیرد بر عملکرد تشکیلات خودگردان در روند مذاکرات با رژیم صهیونیستی و سایر بازیگران خارجی نظارت نماید.
– خواستههای ملت فلسطین را در چهارچوب قانونگذاری و نظارت بر دستگاههای اجرایی محض سازند. با نگاهی به اهداف غرب و رژیم صهیونیستی که در در قبل و بعد از انتخابات کرده پی برد این اهداف عبارتند از :
۱- با اعملا فشار با گروههای مقاومت و مشرط کردن حضور آنها در انتخابات به خلع سلاح، موجب تغییر جهتگیری آنها بعد سیاسی را فراهم آورد.
۲- با ایجاد تشکلهای سیاسی در فلسطین راه را برای اجرای طرح نقشه راه هموار نماید.
۳- به ایجاد اختلاف میان گروههای مقاومت بپردازد و یعنی با دامن زدن اختلاف بین دو نگرش مقابله سیاسی و نظامی با رژیم صهیونیستی موجبات انشعاب و تضعیف آنها را پدید آورد.
۴- خارج کردن تدریجی جهادی از صحنه مبارزاتی به واسطه حضور حماس در پارلمان یعنی حضور حماس در پارلمان میتواند منجر به تنهایی جهاد اسلامی و در نهایت وادار شدن آن به ترک سلاح و روی آوردن به بعد سیاسی گردد.
۵- معطوف شدن مقاومت و تشکیلات خودگردان به برگزاری انتخابات و صفبندیهای سیاسی کم توجهی به فعالیتهای رژیم صهیونیستی در کرانه باختری ، جولان و بیتالمقدس، .و کسب امتیازات به بهانه عدم دخالت رژیم صهیونیستی در نحوه برگزاری انتخابات و …
با تمام این تفاسیر این حقیقت را نمی توان نادیده گرفت که محافل غربی و صهیونیستی با دیدهی تردید با این انتخابات مینگریستند و چرا که اولا حضور حماس در پارلمان به معنی لغو تحریمهای غرب علیه مقاومت و به نوعی مشروعیت یافتن و مشروعیت دادن به آن است اما اگر حماس سلاح را حفظ نماید مشکلات بسیاری را برای اهداف غرب و رژیم صهیونیستی ایجاد میکند. به علاوه پیروزی حماس به معنای کاهش حوزه فعالیت ابومازن میباشد که تا امروز در راه تحقیق نقشه راه ، گام برداشت ولی در حضور حماس در پارلمان میتواند در این روند اختلال ایجاد کند . افزون بر آن، نگرانی غرب از ایجاد موج سوم انتفاضه در پارلمان فلسطین است که مسلماً به دلیل نقش و جایگاه پارلمان کنترل این امر بسیار دشوار خواهد بود. بر این اساس از هماکنون غرب برای پیشگیری از چنین رخدادهایی فعالیت خود را آغاز نموده و چنانکه اتحادیه اروپا کنگره آمریکا با صدور قطعنامههایی عملاً اعلام پیروزی حماس در انتخابات علیه حماس بر مواضع دشمنانش در مقابل رژیم صهیونسیتی،و مواضع ضد حماس غرب نشان میدهد، اهداف غرب که قبل از این به آن اشاره کردیم، تحقق نیافته و دلایل حماس برای گام نهادن در عرصه فعالیتهای سیاسی، به هیچوجه به معنای بر زمین گذاشتن سلاح نیست، بلکه گشودن عرصه دیگر برای مبارزه علیه اشغالگران است.
*علل و دلایل پیروزی حماس
پیروزی غیر منتظره جنبش حماس در انتخابات پارلمانی فلسطین و غلبه بر رقیب قدرتمند خود یعنی جنبش فتح، پرسشهای زیادی را در محافل مختلف درباره علل پیروزی حماس برانگیخته است. در واکادی دلایل این پیروزی میتوان حداقل به دو علل مهم اشاره کرد:
۱- سابقه مبارزاتی و چهره روشن حماس و شخصیتهای آن:
حماس با رویکرد اسلام گرایی وارد معرکه مبارزه فلسطینی ضد صهیونیستی شد که این مسأله ریشه در اندیشههای اخوان المسلمین داشت، و این در حالی بود که جنبش بیداری اسلامی با توجه به تحولات منطقهای خصوصا انقلاب اسلامی ایران نضج یافته و در برابر خط مشیهای لائیک اعم از چپگرا و ملیگرا، قامت برافراشته بود. رژیم صهیونیستی که گویی از بالندگی این حرکت توفنده اسلامی غافل بود در مقطعی حماس را به عنوان آلترناتیوی در برابر ساف میشمرد، لذا معترض آن نشد و حماس موفق شد در چنین فضایی به تحکیم پایههای مدنی و حتی نظامی خود بپردازد. نتیجه این که حماس با تشکیل گردانهای عزالدین قسام در سال ۱۳۷۰ حملات نظامی رژیم صهیونیستی وارد ساخت. اهتمام حماس بیش از هر چند معطوف مبارزه علیه اشغالگران بود و علیرغم مخالفت با ساف و عدم شناسایی تشکیلات خود گردان،تلاش کرد وارد چالش جدی با حاکمیت فلسطین نشود. این رویکرد که بر خاست از بلوغ سیاسی رهبران حماس بود در مقطع انتفاضه مسجدالقصی به همگرایی فتح (بویژه فصل جدید این جنبش ) با حماس انجامید . از سوی دیگر، حماس در کار نظامی از فعالیت سیاسی غافل نبود و با آنکه در ماده ۱۳ مرامنامه حماس (که در سال ۱۳۶۷ تدوین شد) آمده است: جنبش حماس، جهاد را تنها راه آزادی فلسطین میداند. با این حال سران حماس راه حل سیاسی را به عنوان مکمل عمل جهادی و بدیل آن، مطرح ساختند . ورود به عرصۀ انتخابات شهرداریها و متعاقب آن مجلس قانونگذاری، ناشی از این رویکرد بود. به همین دلیل رهبران این جنبش اعلام کردند پیمان اسلو مرده است و در شرایط نوین با ورود به عرصه سیاسی میخواهند طرحی نو در اندازند.
در واقع حماس خود را ملزم به پاسخگویی به مطالبات مشروع فلسطینیان میداند که سالها دچار محرومیت در ابعاد مختلف مادی و معنوی شدهاند. از این رو فلسطینیان به دنبال گزینه جدیدی بودند تا آنان را از وضعیت موجود رهایی بخشند. در چنین شرایطی حماس با پشتوانهای از مبارزه و مقاومت و محبوبیت در اقشار محروم فلسطین وارد معرکه انتخابات شد. و با شعار اصلاحات اجتماعی و اقتصادی، آرای اکثریت فلسطینیان را به خود جلب کرد. البته حماس تصور نمیکرد به حدود ۶۰ درصد کرسیهای مجلسی دیت یابد و برنامه انتخاباتی این جنبش حاکی از اصلاحات مدنی در سقف حداکثر ۴۰ درصد کرسیها بود، از این رو مقوله دولت مقاومت با رویکرد اصلاحات داخلی و خارجی و رسیدگی به اوضاع فلسطینیان مطرح شده است.
۲- ناکارآمدی و فساد مالی جنبش فتح و دولت خودگردان:
برخی تحلیلگران به ویژه تحلیلگران صهیونیستی معتقدند، رأی مردم فلسطین به حماس، اعتراضی است به فساد موجود، نه تأیید راهبردهای مبارزاتی حماس و بدین ترتیب صبغه حماسی و نقش تاریخی جنبش حماس را نادیده میگیرند. البته ناکارآمدی جنبش فتح و دولت خودگردان در پیروزی حماس، کمتر از سابقه مبارزاتی و سازش ناپذیری حماس است. بیگمان عامل اصلی دانستن ناکارآمدی و فساد جنبش فتح و دولت خودگردان در پیروزی حماس، هدفمند است و تلاش رژیم صهیونیستی آن است که اگر ناچار به تعامل و پذیرش حماس در ساختار قدرت شد، همانند فتح آن را به گردونه رسمیت نمیشناسند و سلاح بر زمین نخواهند گذاشت. هر چند راه حلهایی سیاسی را رد نکرده و حتی بر گزینه آتشبس مشروط به گونهای که حقوق فلسطینیان را استیفا کند، و سرزمینهای اشغالی ۱۹۶۷ و بعد از آن را برگرداند، صحه گذاردهاند. در هر حال حماس با پیروزی شگرف خود مرحله تازهای را در تاریخ خود و فلسطین رقم زده است.
هوشیاری و ابتکار عمل سران این جنبش که فرار است وارد آزمون تشکیل دولت شوند، علیرغم چالشهای فراوان میتواند آفاق روشن را فرا روی فلسطینیان بگشاید.
*پیروزی حماس، مخالفتها و بازتابهای اسرائیلی:
طبق اعلام کمیته انتخابات فلسطین، جنبش حماس باکسب ۷۴ کرسی از مجموع ۱۳۲ کرسی به پیروزی رسید. این نتیجه صهیونیستهای اشغالگر را شوکه کرد. مقامات تلآویو که طی چند ماه اخیر از خروج شارون از حزب لیکود و تشکیل حذب کادیما به عنوان زلزله سیاسی یاد می آورند، این بار پیروزی حماس زلزله سیاسی بزرگتری را برای آنان ایجاد کرد. به نظر می رسد اسرائیل ها با تبلیغات فراوان علیه حماس و تلاش برای ممنوعیت شرکت حماس در انتخابات از طریق تشکیلات خود گردان عملا در افزایش محبوبیت این جنبش موثر بوده اند. شارون و وزرای وی چندین بار تهدید کرده بودند که به دلیل شرکت حماس در انتخابات پارلمانی فلسطین محدودیت هایی را در این رابطه ایجاد خواهد کرد. اما سرانجام در پی فشارهای جهانی مجبور به عقب نشینی شدند به هر روی پیروزی حماس مخالفت ها و بازتاب های زیر را در پی داشته است.
الف- مخالفت ها
کابینه ایهود اولمرت که دوران انتقالی را پشت سر می گذارد با یکی از مهم ترین مصائب ممکن روبه رو شده سران تل آویو بلافاصله پس از اعلام پیروزی حماس، هر گونه همکاری رژیم صهیونیستی را با اعضای حماس در کابینه فلسطین را ممنوع اعلام کرد. ایهود اولمرت پس از جلسه اضطراری کابینه این رژیم تصریح کرد مذاکره با حماس گروهی که برای نابودی صهیونیست ها قسم خورده اند تا زمانی که رویه خودرا عوض نکنند به هیچ وجه در دستور کار دولت اسرائیل نیست. سه شرط را برای تغییر رویه حماس و نیز برای همکاری با کابینه حماس اعلام کرد که عبارتند از:
ادامه مطلب + دانلود...