بازدید
دانلود کتاب رمان با من بمان
کتاب با من بمان در ۱۰ ماه و ۲۵ روز زندگی ، داستانی بلند از حکایتی واقعیت مند که نوشته هایش در پس پرده نانوشته ها و ناگفته ها کوتاه ماند ..
روزگار عجیبی است ، عجیب تر از آن دوران غریبی است . غربتی که مفهومش آن چنان نامفهوم است که مرا در عمق خود سرگردان کرده و دورانی که نه به ساختارگرایی سنتی وابسته است و نه چنگی به ساختار شکنی مدرن می زند …
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
دانلود رمان از رویا
دانلود کتاب رمان
کتاب رمان از رویا نوشته فاطمه سادات موسوی داستان دختر ۱۶ سالهای است که به مسافرت میرود و در این مسافرت، اتّفاقات جالبی برای خودش و بقیه میافتد.
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
دانلود کتاب رمان پدر خوب
دانلود کتاب رمان پدر خوب
دختری هم نسل من و تو …
در مسیر زندگی یکنواختش حرکت میکنه … منتظر یک حادثه ی عجیب الوقوع نیست اما از یکنواختی خسته شده … روی پای خودشه … مستقله … عقاید محکمی داره … پای عقایدش می ایسته … و در این راه سعی میکنه تا به خیلی ها بفهمونه یک دختر، یک زن، یک بانو ،یک خانم … میتونه تنهایی نجابت و شرافتشو حفظ کنه …
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
دانلود کتاب رمان کسی در من تنهاست
داستان پیش رو درباره ی پنج زن است که زنجیروار به هم متصل می شوند ، زنانی که تجربه های بسیار متفاوتی از زندگی دارند اما یک ماجرا آن ها را به هم پیوند می دهد . اما صرف نظر از تاثیر انکار ناپذیر آدمها بر زندگی یکدیگر ، این داستان راوی تنهایی انسان ها در کنار هم است . مرزهایی در میان آدمهاست که ان ها را همیشه از درک یکدیگر دور نگه می دارد و لاجرم جزیره ی تنهایی آدم ها فتح نشده باقی می ماند . ایده آل این است که انتخاب های امروز ، آینده را رقم بزند اما در این داستان مثل ماجراهای واقعی بسیاری که خارج از دنیای داستان شاهد آن بوده ام ، آینده در گذشته رقم خورده است . شاید این تلخ ترین دیدگاه نسبت به سرنوشت باشد . اینک بخشی از داستان را با هم مرور می کنیم :
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
کتاب رمان عسل ، داستان عاشقانه بلندی است در ۲۵۶ صفحه . این کتاب رمان را پیشکش علاقمندان می کنیم .
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
این داستان واقعی ، حکایت زندگی آدمهایی است که در این دنیای پرنیرنگ و ریا ، در این دنیایی که عشق را با برگه های اسکناس تجارت می کنند در این دنیایی که خنده ها از جنس یخ و قلبها از جنس پولادند ، بدنبال سرپناهی به اندازه برگ گل شقایق و فرصتی به اندازه یک لبخند عاشقانه برای با هم بودن هستند …. کتاب عشق یا …. داستانی واقعی است که تقدیم علاقمندان می شود .
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
کتاب زندگی تلخ من با پایان خوش برگرفته از یه حقیقت هست امیدوارم از این رمان خوشتون بیاد ….
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
چی میشه اگه بفهمی تمام باورهای ذهنت دروغه…چی میشه اگه بفهمی همه ی اطرافیانت دروغن…اگه ببینی کسی که تمام زندگیته یه دروغ محض باشه…یه دروغ می تونه تمام زندگیت رو خراب کنه…درست همانطور که مال من رو خراب کرد…یک دفعه با یه دروغ از عرش به فرش می رسی…با شنیدنش از بالای برج بلند رویاهات پرت می شی پایین…سقوط می کنی…
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
کتاب جادوی آویژگی یک رمان عاشقانه و نوشته مهدی زارع میباشد. نویسنده سعی کرده تمامی شخصیت ها و فضا سازی ها برای خواننده قابل درک باشد و از جملات ساده و روان استفاده کند. آویژه در لغت به معنی خالص و پاگیزه است. فصل اول کتاب : پیش درآمدی بر شخصیت ها
امروز تولد ۲۵ سالگیم بود ، همه اعضای خانواده دور هم جمع شده بودند و برای تدارک شام تلاش می کردند . هنوز برادرم از سر کار برنگشته بود . حامد که دو سال از من کوچکتره یک شرکت جمع و جور در زمینه واردات قطعات کامپیوتر داره . به موبایلش زنگ زدم طبق معمول خاموش بود . تو دفترچه تلفن شماره محسن صمیمی ترین دوستش رو پیدا کردم ، حامد و محسن از دوستان دوران مدرسه هم هستند و چند سالی میشه که علاوه بر دوام دوستی با هم همکارند …..
ادامه مطلب + دانلود...
بازدید
وقتی به مادرید رسید، آپارتمانی در مرکز شهر اجاره کرد و روزهای متمادی را به تماشای تلویزیون و خوردن ماست توتفرنگیای گذراند که از سوپرمارکت محل میخرید. بیسنته اولگادو بدش نمیآمد بیهدف خیابانها را گز کند ولی میترسید نتواند به آنجا برگردد. میترسید به ساختمان یا طبقهی دیگری برود یا در حال انداختن کلید به درِ خانهای دیگر دستگیرش کنند. شنیده بود در مادرید، مثل همهی شهرهای بزرگ، زیاد پیش میآید دزد به آدم بزند ولی این قضیه اصلا نگرانش نمیکرد چون به توانایی خودش در متقاعد کردن دیگران اطمینان داشت. درواقع برای پیشامدی از این دست، دیالوگهای زیادی آماده کرده بود و مطمئن بود با هرکدام از آنها سارق را متقاعد میکند که قربانیِ دیگری برای خودش پیدا کند. سرانجام، بعد از پانزدهروز اسیری، نام تمام خیابانهایی را که با خیابان محل سکونتش تلاقی داشتند، از بر کرد و تصمیم گرفت دل به دریا بزند و از مغازهای که از آن ماست میخرید، دورتر برود. اول بهنظرش آمد که مردم به او زل زدهاند اما بعد از نیمساعت پیادهروی، آدمها را فراموش کرد و توانست از تماشای ساختمانها لذت ببرد. به دو بانک سَرزد و با جملهها و ژستهایی که در فیلمها دیده بود، درخواست افتتاح حساب کرد. روش خوبی بود. کاملا متوجه خواستهاش شدند و بروشورهایی به او دادند که مزایای انواع حسابها را توضیح میداد. بعد به کافه تریایی رفت و یک بشقاب غذای مخلوط سفارش داد، مثل کسی که در برنامهی مستندِ تلویزیون دیده بود. مخلوط غذاها چنگی به دل نمیزد اما بیسنته اولگادو از مقدار گفتوگویش با پیشخدمت راضی بود. از این گذشته، رفتار پیشخدمت با او طبیعی بود، قطعا همانطور که با مشتریهای همیشگیاش برخورد میکرد.
این رمان صوتی را با صدای مجتبی صدیقی گوش فرا دهید.
ادامه مطلب + دانلود...