نویسنده : آنتوان‌پاولوویچ چخوف 
مترجم : انصاری – کاظم 
محل نشر : تهران 
تاریخ نشر : ۱۳۸۳/۰۳/۰۵ 
رده دیویی : ۸۹۱.۷۳۳ 
قطع : رقعی 
جلد : شومیز 
تعداد صفحه : ۲۴۸ 
نوع اثر : ترجمه 
زبان کتاب : فارسی 
شماره کنگره : ۳۴۰۴ PG/ف‌لا۲ 
نوبت چاپ : ۳ 
تیراژ : ۱۶۵۰ 
شابک : ۹۶۴-۶۲۰۵-۴۸-۸ 
 

نویسنده : فرانکلین‌منسفیلد برانلی 
مترجم : توکلی‌صابری – علیرضا 
نقاش : میلر – ادوارد 
محل نشر : تهران 
تاریخ نشر : ۱۳۸۲/۰۶/۱۷ 
رده دیویی : ۵۲۰. 
قطع : بیاضی 
جلد : شومیز 
تعداد صفحه : ۳۲ 
نوع اثر : ترجمه 
زبان کتاب : فارسی 
نوبت چاپ : ۱ 
تیراژ : ۵۵۰۰ 
شابک : ۹۶۴-۴۷۱-۷۶۸-۶ 
 
در این کتاب مصور و رنگی که برای گروه سنی ‘ب ‘و ‘ج ‘به فارسی ترجمه شده, فرضیه زندگی در کرات دیگر مطرح شده و آن گاه تحقیقات دانشمندان و نتایج آن بازگو شده است .تاکنون در هیچ یک از سیارات منظومه شمسی حیات دیده نشده و زندگی تنها بر روی کره زمین جریان دارد .

نویسنده : منوچهر آتشی 
محل نشر : تهران 
تاریخ نشر : ۱۳۸۰/۰۱/۲۲ 
رده دیویی : ۸fa۱.۶۲ 
قطع : رقعی 
جلد : شومیز 
تعداد صفحه : ۱۶۰ 
نوع اثر : تالیف 
زبان کتاب : فارسی 
نوبت چاپ : ۲ 
تیراژ : ۳۰۰۰ 
شابک : ۹۶۴-۳۵۱-۰۳۷-۹ 
 

نویسنده : عباس معروفی 
محل نشر : تهران 
تاریخ نشر : ۱۳۸۲/۰۸/۰۷ 
رده دیویی : ۸fa۲.۶۲ 
قطع : رقعی 
جلد : شومیز 
تعداد صفحه : ۲۰۸ 
نوع اثر : تالیف 
زبان کتاب : فارسی 
شماره کنگره : PIR۸۲۱۱/ع۴۵آ۸۳ 
نوبت چاپ : ۱ 
تیراژ : ۲۲۰۰ 
شابک : ۹۶۴-۳۱۱-۴۲۱-X 
 
کتاب حاضر شامل سه نمایش‌نامه از ‘عباس معروفی ‘است که عناوین آنها عبارت‌اند از :دلی بای و آهو, ورگ و ‘آونگ خاطره‌های ما :’صحنه نمایش‌نامه حاضر یک مغازه ساعت‌سازی است .مردی خوش‌پوش و مرتب به سمت مرد ساعت‌ساز می‌رود و با او از ساعتی حرف می‌زند که مدت‌ها پیش در یک درگیری دوستانه از بین رفته است .در هنگام صحبت میان این دو مرد, جماعتی که در یک تظاهرات خیابانی شرکت کرده‌اند از جلوی مغازه عبور می‌کنند و مرد با دیدن آنها دلایل تنفرش از سیاست را برای ساعت‌ساز بازگو می‌کند و …

نویسنده : محمدرضا طاهریان 
محل نشر : تهران 
تاریخ نشر : ۱۳۷۸/۱۲/۲۱ 
رده دیویی : ۸fa۱.۶۲ 
قطع : رقعی 
جلد : شومیز 
تعداد صفحه : ۸۸ 
نوع اثر : تالیف 
زبان کتاب : فارسی 
نوبت چاپ : ۱ 
تیراژ : ۳۳۰۰ 
شابک : ۹۶۴-۵۷۷۲-۳۰-۳ 
 
اشعار این مجموعه جملگی با سبک نو عرضه شده و نخستین شعر آن نیز به توصیف اندیشه و مرگ حلاج اختصاص یافته است .در بخشی از همین قطعه بلند می‌خوانیم : چو خیل بدسگالان,/ ـ خادمان معبد بیداد ـ/ امید از رخنه نیریگ بگستند,/ به کین خواهی ز نو,/ برخستن جانش, کمر بستند /.امید کوچه‌ها/ با خویش در نجوا/ چو موج خشم, پیشاپیش دریا/ پیش می‌آمد /;اناالحق خوان/ دلش, دریایی از طوفان/ به سوی دشمن بدکیش می‌آمد …/.