جستجو در تک بوک با گوگل!

تابعيت پايگاه تك بوك از قوانين جمهوري اسلامي ايران

خط نسخ

16,355

بازدید

خط نسخ ۳٫۸۱/۵ (۷۶٫۱۳%) ۳۱ امتیازs
  ««  نسخ  »»
 
یکی از مهمترین وقایع قرن سوم هجری ابداع خط نسخ بوسیله ابن مقله( یا مقلد ) بود . هر چند برخی بر این عقیده اند که قبل از ابن مقله هم خط نسخ وجود داشته اما چیزی که مطمئن هستین بر آن است که وی این خط را به اوج و تکامل رسانده . از دیدگاهی دیگر می گویند که این خط در اواخر قرن دوم هجری ابداع شده ولی تا اواخر قرن سوم چندان متداول نبوده . اصل این خط از خط نبطی بوده است .
یکی از مهمترین ویژگی های خط نسخ شیوایی و سهولت در یادگیری آن است . به همین دلیل است که این خط موجب گسترش چشمگیر سواد در بین مسلمانان شد و در پیشرفت علمی و فرهنگی مسلمانان نقشی اساسی ایفا کرد . به عبارتی این خط به تمام سرزمین های شرقی مه تحت دین اسلام بودند رفت که در ایران بر زیبایی های آن افزوده شد . در کل  هر چه بوده در آن زمان استفاده از این خط بسیار آسانتر از کوفی بوده .
دلیل این سادگی در خواندن این خط آن است که حروف و کلمات بسیار دقیق و با نظم خاص چیده می شوند . این خط رایج ترین خطوط برای کتابت قرآن بوده و امروزه نیز هست .میشه گفت که در حال حاضر خط بین المللی مسلمانان همین نسخ است . امتیاز مهم این خط در رعایت نسبت هاست .
اگر به نمونه های این خط دقت کنید به نسبت های دقیق آن پی خواهید برد .
بعدها پس از آمدن فن چاپ به ایران این خط بود که به شکل چاپی درآمد و بر اساس قواعد آن حروف چاپی سربی بوجود آمد .
**************************************

 

خط در دوره ی اسلامی
________________________________________
با آمدن اسلام به ایران و گسلیدن فرهنگ بعد از اسلام ایران از قبل از اسلام، مبحث خط نیز به دو قسمت می شود؛ قسمتى از آن مربوط به خطوط ماقبل اسلام در ایران قسمت دیگر مربوط به خط بعد از اسلام است.
در این قسمت تاریخ خط فارسى همان تاریخ خط عربى است. که ابتدا اما تاریخ خط عربى به اجمال ذکر می کنیم.
بنابر گفته ی جرجى زیدان چنین است. اعراب حجاز مدرکى دال بر خط و سواد داشتن خود ندارند، ولى از اعراب شمال و جنوب حجاز آثار کتابت بسیار بدست است که معروفترین این مردمان مردم یمنىاند که با حروف مسند مىنوشتند و دیگر نبطىهاى شمالاند که خطشان نبطى است. مردم حجاز که بر اثر صحرانشینى از کتابت خط بىبهره ماندند، کمى پیش از اسلام بعراق و شام مىرفتند و بطور عاریت از نوشتن عراقیان و شامیان استفاده مىکردند و چون به حجاز مىآمدند، عربى خود را با حروف نبطى یا سریانى و عبرانى مىنوشتند. خط سریانى و نبطى بعد از فتوحات اسلام نیز میان اعراب باقى ماند و تدریجاً از نبطى، خط نسخ پدید آمد و از سریانى، خط کوفى. خط کوفى در ابتدا به خط حیرى مشهور بود و بعدها که مسلمانان کوفه را در نزدیکی حیره ساختند، این خط نام کوفى گرفت. سریانیهاى مقیم عراق خط خود را با چند قلم مىنوشتند که از آن جمله، خط مشهور به سطرنجیلى مخصوص کتابت تورات و انجیل بوده است. عربها در قرن اول پس از اسلام این خط (سطرنجیلى) را از سریانى اقتباس کردند و یکى از وسائل نهضت آنان همین خط بوده است. بعدها خط کوفى از همان خط پدید آمد و هر دو خط از هر جهت بهم شبیه هستند. مورخین درباره ی شهرى که خط از آنجا به حجاز آمده، اختلاف نظر دارند و به قول مشهور خط سریانى از شهر قدیمى انبار به حجاز آمده است. و مىگویند مردى به نام بشربن عبدالملک کندى برادر اکیدربن عبدالملک فرمانرواى دومهالجندل، آن خط را در شهر انبار آموخت و از آنجا به مکه آمده صهباء دختر حرببن امیه، یعنى خواهر ابوسفیان را تزویج کرد و عدهاى از مردم قریش نوشتن خط سریانى را از داماد خودِ بشربن عبدالملک آموختند و چون اسلام پدید آمد، بسیارى از مردم قریش مقیم مکه خواندن و نوشتن می دانستند تا آنجا که پارهاى گمان کردند سفیانبن امیه اول کسى بود که خط سریانى را به حجاز آورد. بارى عربها در سفرهاى بازرگانى که به شام مىرفتند خط نبطى را از مردم حوران و از عراق خط کوفى را آوردهاند و همانطور که تورات به خط «سطرنجیلى» تحریر مىیافت، آنها قرآن را با «خط کوفى» نوشتند در «خط کوفى» و خط «سطرنجیلى» چنین رسم است که اگر الف ممدود در وسط کلمه واقع می شد، در کتابت مىافتاد چنانکه در اوابل اسلام مخصوصاً در تحریر قرآن این قاعده کاملا مراعات می شد و به جاى «کتاب» «کتب» و به جاى «ظالمین» «ظلمین» مىنوشتند. پس از آمدن اسلام، عربهاى حجاز با نوشتن آشنا بودند، ولى عده ی کمى از آنها نوشتن مىتوانستند و آنان از بزرگان صحابه شدند که بعضى از آنها «علىبن ابیطالب» و «عمربن خطاب» و «طلحهبن عبیدالله» بودند. در زمان خلفاى راشدین و بنىامیه، قرآن را به خط کوفى مىنوشتند و مشهورترین قرآننویس بنىامیه، مردى بود قطبهنام و خیلى خوشخط بود و به علاوه خط کوفى را با چهار قلم مىنگاشت. در اوائل دولت عباسى دوازده قلم خط به شرح زیر معمول بود:
۱- قلم جلیل ۲- قلم سجلات ۳- قلم دیباج ۴- قلم اسطور مار کبیر ۵- ثلاثین ۶- قلم زنبد ۷- قلم مفتح ۸- قلم حرم ۹- قلم مد مرات ۱۰- قلم عمود ۱۱- قلم قصص ۱۲- قلم حرفاج.
در زمان مأمون نویسندگى اهمیت پیدا کرد و نویسندگان در نیکو ساختن خط به مسابقه پرداختند و چندین قلم دیگر به نام قلم مرصع، قلم نساخ، قلم رقاع، قلم غبارالحلیه، قلم ریاسى. و درنتیجه، خط کوفى به بیست شکل درآمد. اما خط نبطى یا نسخ، بهمان شکل سابق در میان مردم و براى تحریرات غیررسمى معمول بود تا آنکه ابن مقله خطاط مشهور متوفى به سال ۳۲۸ ه . ق. با نبوغ خود خط نسخ را بصورت نیکویى درآورد و آنرا جزء خطوط رسمى دولتى قرار داد و خطى که امروز معمول است، همان خط اصلى ابن مقله مىباشد. مشهور است که ابن مقله خط نسخ را از خط کوفى استخراج کرده است، ولى واقع آنست که خط کوفى و نبطى هر دو از اوائل اسلام معمول بوده و چنانکه گفته شد، کوفى را براى کتابت قرآن و امثال آن بکار مىبردند و نبطى در مکاتبات رسمى استعمال می شد. و ابن مقله اصلاحاتى در خط نسخ نمود و آنرا براى نوشتن قرآن شایسته و مناسب ساخت. سپس به مرور زمان، خط نسخ فروعى پیدا کرد و به طور کلى دو خط نسخ و کوفى در کتابت عربى معمول گشت و هر کدام از آن شاخههایى داشت که در قرن هفتم هجرى مشهورترین آن به قرار زیر بوده است:
ثلث، نسخ، ریحانى، تعلیقى و رقاع
همین قسم خطاطان بسیارى بوجود آمدند و کتابها و رسالههایى درباره خط و خطاطى پرداختند.
درباره ی تاریخ خط فارسى در تذکره ی مرآتالخیال آمده است که انواع خطوط فارسى شامل: ثلث، رقاع، نسخ، توقیع، محقق و ریحان است و باز در آنجا آمده که خط هفتم تعلیق است که از رقاع و توقیع برآمده. پس از ذکر انواع خطوط مزبور نویسنده ی مرآتالخیال مىآورد: «گویند که از متقدمین خواجه تاجسلمان این خطها را خوب مىنوشت و خط هفتم که تعلیق باشد میر على تبریزى در زمان امیر تیمور صاحبقران از نسخ و تعلیق استنباط نمود». خط فارسى رافع اقلامى است از جمله:
اجازت، تعلیق، توقیع، ثلث، جلى، جلى دیوانى، دیوانى، رقاع(رقعه)، ریحانى، سنبلى، سیاقت، شجرى، شکسته، شکسته ی نستعلیق و کوفى یا نسخ
  

**********************************

گفت وگو بابهرام سالکى کاتب قرآن عقیق و ریحان
شما باید کیمیاگر باشید
 

چنگیز محمودزاده
بهرام سالکى متولد سال ،۱۳۳۶ در رشته عکاسى و گرافیک تحصیل کرده است اما سال ها پیش،  فعالیت خود را بر روى خوشنویسى متمرکز کرد. او تاکنون دو اثر به نام هاى «قرآن عقیق» و «قرآن ریحان» را کتابت کرده است که هر کدام داراى ویژگى هاى خاصى است. «قرآن عقیق» که کتابت آن ۱۳ سال وقت برد با خط کوفى پیرآموز،  یکى از خطوط فراموش شده کتابت به شکل نسخه خطى نگارش یافت. «قرآن ریحان» نیز با خط ریحان در مدت هشت سال کتابت شده است که این خط نیز حدود ۴۰۰ سال به فراموشى سپرده شده بود. با بهرام سالکى درباره این دو اثر گفت وگویى انجام دادیم .
گروه فرهنگ و هنر
خط ریحان با وجود قدمتى که دارد،  سالهاست که در کتابت قرآن به کار برده نمى شود و خط نسخ جایگزین تمام خطوطى شده که براى این کار استفاده مى شدند. چرا شما براى کتاب قرآن به سراغ این خط رفتید و ریحان را انتخاب کردید؟
خط ریحان، یکى از خطوط اصلى و جلیل براى کتابت قرآن محسوب مى شود. نسخه هاى قدیمى و بسیار نفیسى از قرآن موجود است که همه آنها با این خط کتابت شده اند. خوشنویسان معروفى مانند یاقوت مستعصمى، جعفر بایسنقرى و علابیک تبریزى از این خط در کتابت قرآن استفاده کرده اند. قرآن معروف بایسنقرى که با ابعاد ۱۲۰*۱۸۰ نگارش شده بود نیز به خط ریحان است که هم اکنون ورق ورق شده و هر برگ از آن به عنوان اثرى با ارزش در یکى از موزه ها نگه دارى مى شود. البته وقتى خط ریحان، دانگ ضخیم ترى پیدا مى کند به آن؛ خط محقق مى گویند که بایسنقرى به همان خط محقق نوشته شده است که فقط در ضخامت با خط ریحان تفاوت دارد. خط ریحان از حدود ۴۰۰ سال قبل فراموش شد.
چرا این خط به فراموشى سپرده شد؟
یکى از علل راکد شدن آن، پایین آمدن سرعت کتابت با خط ریحان است. در عین حال کتابت با این خط، اوراق زیادى را به خود اختصاص مى دهد. با توجه به آنکه در گذشته صنعت چاپ وجود نداشت این دو عاملى که گفتم باعث مغایرت این خط با کتابت قرآن شد. در آن دوران، تهیه کاغذ کارى بسیار سخت و پرهزینه بود. به همین دلیل خط نسخ که بیشتر به کار کتابت مى خورد برجا ماند و خط هاى دیگر، حالت تفننى پیدا کردند. خط نسخ از زیبایى چندانى برخوردار نیست اما آسان، تندنویسى و موجز بودن آن موجب شد مورد توجه کاتبان قرآن قرار بگیرد. با خط نسخ مى توان در یک ورق کوچک، تعداد آیات زیادى را کتابت کرد که موجب مى شود قرآن از یک جلد بیشتر نشود و کل آیات آن در یک مجلد جاى بگیرد. البته خوشنویسانى مانند نى ریزى یا ارسنجانى خیلى سعى کردند خط نسخ را زیبا کنند و تا حدودى نیز موفق شدند اما در حالت کلى این خط از قابلیت زیبایى چندانى برخوردار نیست.
شیوه کار شما در استفاده از این خط چگونه است؟
من خط را با قلم مو نقاشى مى کنم. اسماعیل جلایر و بسیارى از خوشنویس هاى دیگر نیز با قلم مو مى نوشتند. ولى من کل این قرآن را با قلم مو نوشتم که استفاده از این شیوه،  کنترل ضخامت یک حرف را مشکل مى کند. ولى اگر این کنترل پدید بیاید، کاملاً مى توان به خط مسلط شد؛ به طورى که شلوغى و خلوتى آن از کنترل خارج نشود. یعنى کلمات در یک صفحه فشرده نشوند و در صفحه اى دیگر جدا از هم. به این امر، اصطلاحاً «خلوت و جلوت» مى گویند. البته این اتفاق در قرون گذشته روى مى داد.
یعنى در اصول زیبایى شناسى آنها به این مبحث توجه نمى شد؟
چرا، آنها زیبایى شناسى را به خوبى و در حد کمال مى شناختند؛ اما امکان بازگشتن را نداشتند و به همین دلیل، یکسرى محسنات را فداى محسنات دیگر مى کردند. باز هم مى گویم که در آن زمان،  سریع و تندنویسى از اهمیت زیادى برخوردار بود. از همین رو به جاى پرداختن به جزئیات به کلیت اثر نگاه مى کردند. این موضوع در همه هنرها وجود دارد. اگر هنرمندانى چون رافائل، داوینچى یا کمال الدین بهزاد به این شهرت رسیدند به این دلیل بود که هم به جزئیات و هم به کلیات آثار خود توجه مى کردند. همان طور که گفتم،  خوشنویسان گذشته کاملاً شناخت زیبایى شناسى داشتند. به طورى که هرچه در آثار آنها بیشتر تحقیق مى کردم،  حیرت زده تر مى شدم. در قطعه نویسى قدما این نکات کاملاً رعایت مى شد ولى وقتى قرار بود ۷۰۰ صفحه را کتابت کنند دیگر در ملاحظات ترکیب بندى و کشیدگى ها، چندان دقیق نمى شدند.
در کتابت قرآن ریحان، زمان براى من اهمیت نداشت؛ چرا که مى دانستم صنعت چاپ از من حمایت مى کند و با کتابت یک اثر با ارزش با صرف زمان طولانى،  بعداً از امکان انتشار آن برخوردار خواهیم بود. به همین دلیل هشت سال وقت صرف کتابت قرآن ریحان کردم و تمام ملاحظات را در آن مدنظر قرار دادم. به نظر من خطاست که امروزه همه قرآن هاى چاپى به خط نسخ باشند. آنچه که در توان داریم را باید براى یک متن با ارزش مثل قرآن یا برخى متون ادبى صرف کنیم و تمام توان خود را به کار ببریم. زیبا بودن خط مى تواند مؤثر در رسا شدن مفهوم کلام خدا باشد. همین نکته را مى توان به طور ملموس ترى در قرائت قرآن دید. خوشنویسى قرآن، بعد از قرائت آن آغاز شد که این امر نشان مى دهد عده اى به این فکر افتادند که همان لذت گوش در شنیدن قرآن را براى چشم در دیدن آن پدید بیاورند. یک اثر وقتى مى تواند تأثیرگذارتر باشد که تمام حواس پنج گانه را به خود معطوف کند.
در عین حال من قصد داشتم تفاوت خط نسخ و ریحان را به همه نشان دهم. چرا که تاکنون عموم مردم از دیدن خط ریحان محروم بودند و اصلاً نمى دانستند این خط چیست. به همین دلیل ۱۳ سال از وقت خود را صرف کتابت قرآن «عقیق» و هشت سال را نیز صرف قرآن «ریحان» کردم.
خط ریحان داراى هماهنگى ها عمودى و افقى خاصى است که از ویژگى هاى آن به شمار مى رود. ممکن است این ویژگى ها را تشریح کنید؟
عوامل طبیعى در دنیا داراى هارمونى و ترکیب بندى خلقتى هستند. اگر دقت کنید، مى بینید که گاهى اوقات، یکى از این عوامل، خارج از قاعده شده است. مثلاً توقع دارید برگ هاى یک درخت در اندازه معینى باشند و یا شاخه ها رو به بالا رشد کنند. اما در یک درخت مى بینید که مثلاً یک شاخه،  کج رشد کرده است. این اتفاق، چشم انسان را ناراحت مى کند و چشم، خودش آن را پیدا مى کند. برخى از عواملى که به دست بشر هم خلق مى شوند از چنین قابلیتى برخوردارند. براى مثال خط نستعلیق به عروس خطوط اسلامى تبدیل مى شود. این خط به نظر من، زیباترین خط براى متون ادبى است. اگر بخواهیم حافظ را با خط ثلث بنویسیم، کاملاً نامأنوس مى شود. قدیمى ها هم این را خوب مى دانستند و دیدند که براى نوشتن متون ادبى، خطى ندارند و نستعلیق را ابداع کردند.
خط ریحان هم داراى هماهنگى و پیچیدگى هاى خاص خود است. این خط در یک زمان به وجود نیامده و در طول زمان عده زیادى از هنرمندان بر روى آن کار کردند و آن را صیقل دادند. بعضى از خطوط از قابلیت پیشرفت برخوردار هستند که در طول زمان به حد کمال خود رسیدند. هر چقدر روى خط نسخ کار کنیم به زیبایى فوق العاده اى نمى رسد اما ریحان و نستعلیق از این امکان برخوردار بودند. به همین دلیل در طول زمان،  نقاط ضعف آنها حذف شد و به جایى رسیدند که مفردات، حروف و ترکیبات مانند جواهرى تراش خورده شدند. امروزه با توجه به صنعت چاپ و کارخانه هاى کاغذسازى اگر بخواهیم باز هم خودمان را از موهبت این خطوط محروم کنیم،  کار اشتباهى است.
آرایه ها و تذهیب هاى قرآن ریحان نیز تفاوتى اساسى با قرآن هاى دیگر دارند و به نظر مى رسند با توجه به آثارى از عهد تیمورى و صفوى خلق شده باشند. شما در تذهیب ها به چه آثارى از گذشته توجه داشتید؟
من چون در اصل گرافیست هستم و در این رشته دانشگاهى تحصیل کرده ام با دید تازه ترى به این تزئینات نگاه کردم. براى من یک شمسه یا ترنج به شکل خاصى معطوف نمى شد و در فکر این بودم که از شکل یک صدف، ترنج بسازم و یا از حالت یک درخت سرو استفاده کنم. اصول کار، همان اسلیمى است. اسلیمى مثل لوگوهایى است که بچه ها با آن بازى مى کنند و شکلهاى مختلفى مى سازند. اسلیمى ها، قطعات مختلفى اند که من با توجه به بازوها، گردشها و شاخه هاى اتصالى، ترکیب جدیدى براى آن پیدا کردم. در این دوقرآن، اصول کار همان اصول کلاسیک است فقط نوع ترکیب بندى و رنگ آمیزى را با نگاه جدیدى انجام دادم. من در این کارها سعى کردم تفنن هاى جدیدى را هم داشته باشم چرا که سلیقه امروز ما با ۵۰سال قبل و ۵۰سال بعد تفاوت مى کند. البته برخى سلیقه ها در تمام طول تاریخ مى مانند و همیشه زیبا هستند. براى مثال رنگهایى که در عصر تیمورى، صفوى و مغول در آثار هنرى به کار مى رفت آنقدر زیبا هستند که الآن هم هنوز زیبایى دارند. رنگ لاجورد، طلا و فیروزه همیشه براى فرهنگ ما جذاب است. اگر به مسجد شیخ لطف الله بروید، آن را یک تکه جواهر مى بینید که ۴۰۰سال است بر جا مانده و شناخت سازندگان آن را نشان مى دهد.
اجازه بدهید این نکته را هم بگویم که در ۱۰۰سال گذشته، تذهیب ما به انحراف کشیده شد که دلیل آن نیز مخلوط شدن تذهیب با نقش فرش بود. آنچه در تذهیب به عنوان گلهاى گنده و رنگ تند باقى مانده، بیشتر نقش فرش است.
چرا این اتفاق روى داد؟
به دلیل آنکه با آمدن صنعت چاپ، کار تذهیب و آرایه ها راکد و آرام آرام فراموش شد. اما طراحان فرش همچنان به کار خود ادامه دادند و افرادى مثل باقرى و دردیان باقى ماندند. اگر فردى مى خواست مثلاً حافظ چاپ کند به سراغ طراحان فرش مى رفت و او هم براساس سلیقه خود، نقشى را خلق مى کرد. آن نقش و رنگها براى فرش خوب است و نه تذهیب. من به سرچشمه مراجعه کردم که ببینم در دوران تیمورى و صفوى، اصول اسلیمى ها چه بود این کار را حدود ۲۵سال پیش انجام دادم و براساس سلیقه خود به خلق این آثار پرداختم. این آرایه ها را هم در قرآن «عقیق» و هم در قرآن «ریحان» به کار بردم که عقیق به دلیل حجم و سختى کار هنوز چاپ نشده اما تاکنون حدود ۴۰۰ نسخه از قرآن ریحان چاپ شده است.
شما در قرآن عقیق نیز به سراغ یکى از خطوط فراموش شده قرآن رفتید و به تغییراتى در خط کوفى دست زدید. دلیل این کار چه بود؟
قرآن عقیق را حدود سال۶۱ به عنوان نسخه خطى نوشتم و براى چاپ نبود. فرق نسخه خطى وچاپى در این است که یک موقع بر روى کاغذ دست ساز با رنگهاى طبیعى کار مى کنید که هم خط و هم کاغذ در آن جمع مى شوند ولى وقتى براى چاپ کار مى کنید، مى توانید خط را حتى روى کاغذ گلاسه  بنویسید و آرایه هاى آن را یک فرد دیگر به طور جداگانه انجام دهد و بعد این دو در چاپخانه، کنار هم قرار بگیرند. در این نسخه خطى که من بر روى آن کار کردم، ۱۳سال براى نوشتن یک جزء از قرآن وقت صرف شد. در نگارش آن از ۷۰۰گرم طلاى ناب ۲۴عیار استفاده کردم و رنگهاى گیاهى مثل نیل، زعفران و گردویى، رنگهاى معدنى مثل لاجورد، رنگهاى حیوانى ورنگهاى شیمیایى مثل سفیدآب و سبز زنگارى در آن دیده مى شود که در نقوش مختلف به کار گرفته شدند.
خط به کار گرفته شده در قرآن عقیق، کوفى پیرآموز است؟
بله. تا اوایل دوران مغول، خط رایج قرآن نویسى خط کوفى بود. البته چون حدود ۸۰۰سال از این خط استفاده نشد، آن را ۴۰ تا ۵۰درصد تغییر دادم و آن را خواناتر کردم. این کار، وظیفه من بود و مى بایست آن را انجام دهم. حدود دوسال فقط روى مفردات این خط کار کردم تا خواناتر شود. اجراى این خط از ریحان هم مشکل تر است و باید هم از قلم نى و هم قلم مو در نگارش آن استفاده کرد. همین مسأله باعث کندى کتابت قرآن عقیق شد. زمانى که مى خواستم کار کتابت قرآن عقیق را انتخاب کنم در انتخاب خط کوفى یا ریحان تردید داشتم؛ چرا که هر دو بسیار زیبا و در امر نسخه نویسى بسیار تأثیرگذار بودند. در نهایت چون خط پیرآموز مهجورتر بود آن را انتخاب کردم. بعد از پایان قرآن عقیق به سراغ ریحان آمدم تا این دو خط فراموش شده، دوباره زنده شوند. ما به راحتى خط ریحان را فراموش کردیم. متأسفانه برخى مى گفتند نستعلیق خط ایرانى است و بقیه خطوط عربى و به همین دلیل نباید کارى به آنها داشت. در حالى که همه این خطوط متعلق به ماست و ایرانى ها و استادان خوشنویسى، آثارى با تمام این خطوط دارند. من پس از پایان قرآن عقیق، آن را براى چاپ هم نوشتم. براى یک جزء دست نویس آن ۱۳سال صرف کردم اما براى ۳۰جزء چاپى آن دوسال وقت صرف شد. البته در آن زمان، همه آرایه ها و شکل اصلى خطوط مشخص شده بود.
آیا قرآن عقیق را هم چاپ خواهید کرد؟
اگر بتوانم چاپ قرآن ریحان را با نظارت کیفى به پایان برسانم به سراغ آن هم مى روم.
شما سفرهاى بسیارى به کشورهاى حاشیه خلیج فارس و روسیه داشتید. آیا این سفرها هیچ کمکى به خلاقیت و نوآوریهاى شما کردند؟
خیر. چون هدف این سفرها، شناساندن فرهنگ ما به آنها بود و آنها چیزى نداشتند به من بدهند. من مى بایست براى تکمیل اطلاعات خود به اصفهان یا زنجان مى رفتم؛ چنانکه در مسجد جامع شیراز یک ترکیب رنگى خاص دیدم که بعداً با آن یک ترنج ساختم. اما به کشورهاى دیگر براى معرفى فرهنگ غنى خودمان رفتم تا بفهمند آثار ما در حدى است که براى آنها، حیرت آور باشد. البته در موزه هرمیتاژ آثار بسیار باارزشى دیدم که در حیطه دیگرى از هنر بود و به رشته من مربوط نمى شد. باید این را بدانیم که در کتاب آرایى، ایران حرف اول و آخر را زده است. سالوادور دالى، نقاش سوررئالیست یک انجیل را تزیین کرده و در آن، انواع سنگهاى قیمتى را به کار برده اما به هیچ وجه قابل مقایسه با کتابهاى درجه سه دوران تیمورى ما نیست. براى دست یافتن به هنر کتابت، شما باید کیمیاگر باشید.
در حال حاضر مشغول انجام چه کارهاى تازه اى هستید؟
در طول این سالها بر روى مجموعه اى به نام «مرقع جانان» نیز کار کردم. در آن ۱۰۰تابلوى نقاشى، مینیاتور، نقاشیخط، خوشنویسى وتذهیب را خلق کردم که در هر کدام از آنها یکى از اسامى خداوند نقش بسته است و اشعار متفکرین دنیا را به زبان خودشان در آنها خوشنویسى کردم. در این کار از اشعار افرادى چون شکسپیر، ویلیام بلیک، دانته، حافظ، مولوى، خیام، معرى، متنبى و دیگران استفاده کردم. البته شروع این کار تفننى بود و مى خواستم نشان دهم که انسانها به غیر از تفاوت رسم ها و فرهنگها، نقاط مشترکى نیز دارند و مثلاً نگاه حافظ و شکسپیر به خداوند شبیه به هم است.
الآن هم با تمام توان مشغول نوشتن قرآن به خط نسخ هستم تا مسأله قرآن عثمان طه که در کشور ما رایج و همه گیرشده است رفع شود و یک قرآن به خط نسخ خوشنویسى ایرانى نیز داشته باشیم.

***************************************

«« ثلث »»
بنا به قولی ، خط ثلث را ‌« ابوعلی بن مقله بیضاوی » ( همون ابن مقله که در مطلب خط نسخ ازش گفتم )۱ ، در قرن سوم هجری ابداع کرده و بعد از آن « ابن بواب » انواع گوناگون ثلث تزیینی را ابداع کرد و اوست که زیبایی و ظرافت را به این خط اضافه کرده .
از دلایلی که برای گذاشتن نام ثلث بر این نوع خوشنویسی می گویند داشتن ۳/۱ سطح (خطوط مستقیم) و ۳/۲ دور (خطوط انتهایی) در داخل کلمات آن هست. از هنرمندان ثلث نویس معاصر می‌توان افراد زیر را نام برد:
۱-حامد آلامدی در ترکیه
۲- هاشم محمد بغدای در عراق
۳- احمد نجفی زنجانی
و ۴- طاهر در ایران
‌الفبای کشیده و بلند و دوایر نسبتاً کم عمق و باز تو در تو نوشته شدن از خصوصیات این نوع خوشنویسی است.  همین تو در تو نوشتن و سوار بر یکدیگر شدن کلمات باعث شده تا از درجه خوانایی آن کم ‌شود.
این خط از لحاظ ظاهری بی شباهت به خط محقق نیست با این تفاوت که در این خط برخلاف محقق دور حروف بیشتر و اندازه آنها کوچکتر است. ریتمی که در اثر تکرار ضربه‌های عمودی و بلند حروف در این خط ایجاد می‌شود القاء کننده قدرت عظمت و بزرگی است. مهمترین کاربرد خط ثلث در کتیبه نویسی است خط ثلث دارای بار مذهبی نیرومندی می‌‌باشد و به همین لحاظ در دوره پس از انقلاب در آثار گرافیکی برای نوشتن آیات قرآن و ادعیه بکار می‌رود. همچنین در عناوین برخی مجله‌ها پشت جلد کتاب و طرح تمبر و … نیز بکار برده می‌شود.
********************************************

خط و خوشنویسى
________________________________________
خط شکل مکتوب کلام است و انتقال مفاهیم به شکل عینى ماهیت اصلى خط و خوشنویسى است.

خوشنویسى یکى از هنرهاى اصیل و سنتى کشور است. قرن‌هاست این هنر به‌عنوان پررونق‌ترین و جلوه‌سازترین شاخه هنر زیباى ایرانى شناخته شده است و یکى از ابعاد فرهنگ اصیل ایرانى را بوجود آورده است.
خوشنویسى والاترین منزلت را در میان هنرهاى اسلامى دارد و یکى از تعاریف خوشنویسى در متون اسلامى این است: خوشنویسى هندسهٔ روحانى لغاتى است که به‌ وسیلهٔ ابزار مادى تجسم مى‌یابد.
__________________

سیر تکاملى خوشنوسى در ایران
________________________________________
طبق آنچه که در رسالات و کتب مؤلفان مشهور بعد از اسلام آمده، اولین شخصى که خط نوشت ”مرا مر ابن مرّه“ از شبه جزیرهٔ عربستان بود و اولین کسى که در صدر اسلام قرآن نوشت و به حسن خط شهرت داشت خالد ابن ابوهیاج بود که براى عمر بن عبدالعزیز قرآنى با زر نوشت. بعد از آن‌که کوفه به‌صورت شهر بزرگى درآمد، خط کوفى در این شهر رواج یافت و رونق گرفت و به خط کوفى شهرت یافت. قدیمى‌ترین قرآن به خط کوفى متعلق به اواخر قرن سوم هجرى است. بعداً نسخ در کتابت قرآن بجاى خط کوفى بکار رفت و در قرن بعد خطوط دیگرى توسط خوشنویسان ایرانى پدید آمد و تا مدت‌ها بعد از تکوین خط‌ هاى عربی، خوشنویسى مقامى والاتر و بالاتر از نقاشى داشت.

خطى که در قرون اسلامى در ایران رواج داشته و به آن خوشنویسى مى‌کرده‌اند و امروزه نیز خطى رسمى است، در اصل از الفباى عربى مى‌باشد. عرب‌ها پیش از اسلام بر اثر ارتباط با اقوام متمدن‌تر با خط و زبان نبطى و سریانى آشنا شده بودند و از هر یک از این دو خط استفاده مى‌کردند. خط‌‌هاى نبطى و سریانى از خطوط سامى بود و تقلید آن براى عرب‌ها امکان‌پذیر. خط اولى منشأ خط نسخ شد و دومى اصلى خطّ کوفى است. بعد از اسلام ظاهراً هر دو خط به‌کار مى‌رفته است. خط نسخ بیشتر براى تحریر نامه‌ها و خط کوفى براى کتابت مصحف‌ها، کتیبه‌ها و سکه‌ها استفاده مى‌شد.
از اواخر دورهٔ امویان و اوایل عباسیان قلمرو خط عربى وسعت یافت و به‌تدریج در ایران ومصر و شمال آفریقا انتشار و رواج یافت و کم‌کم از دو خط مذکور اقلام دیگرى پدید آمد.
قبل از اسلام در ایران انواع خط از جمله خط میخی، پهلوى و اوستایى رایج بود و حتى از آثار برجاى مانده چنین برمى‌آید که ایرانیان در نوشتن آنها هماهنگى و ضوابط خاصى داشته‌اند. اما با پذیرش اسلام توسط ایرانیان، خط و زبان قرآنى رواج یافت.
در آخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری، شخصى به نام ابن مقلد بیضاوى شیرازی، وزیر مقتدر خلیفهٔ عباسى و برادرش ابوعبدا… حسن به هرج و مرج در اقلام گوناگون پایان دادند و با تکمیل اقلام موجود (چهارده نوع) و هندسى کردن ابعاد حروف و تعیین اساس قواعد دوازده‌گانه در خط، خوشنویسى را تحت ضابطه در آوردند و پایهٔ خطوط را بر سطح و دور نهادند.
خط نسخ از زمان ابن مقلد به‌ بعد به قالبى بهتر درآمد و شهرت قابل توجهى یافت.
ابن مقلد قواعد خوشنویسى را به دو بخش تقسیم کرده است: حسن تشکیل و حسن وضع. حسن تشکیل قاعدهٔ اصول و نسبت از آن پدید مى‌آید و دیگرى حسن وضع که قواعد ترکیب و کرسى از آن استفاده مى‌شود.
بعد از ابن مقلد خطاطان دیگر نیز به‌تدریج این اصول را بسط دادند. این قواعد عبارتند از:
– قاعدهٔ اصول: قوت، ضعف، سطح، دور، صعود، نزول، سواد، بیاض، ارسال. یعنى حسن نگارش حروف و استحکام آنها از جهات مذکور.
– قاعدهٔ نسبت یا تناسب: یعنى حروف و شکل‌هاى مشابه هم، در همهٔ موارد به یک اندازه باشند.
– قاعدهٔ ترکیب: یعنى آمیزش هماهنگ و دلپذیر حروف، کلمات، جمله‌ها و سطرها با یکدیگر به ‌گونه‌اى که از حسن ترکیب برخوردار باشد.
– قاعدهٔ کرسى: یعنى نوشتن با توجه به خط کرسى انجام شود.
دو اصطلاح صفا و شأن صفت خطى است که به مرحلهٔ کمال رسیده باشد. صفا حالتى است که طبع را شاد و چشم را روشن سازد. و شأن کیفیتى است از خط که چون پدید آید خطاط به نگریستن در خط مجذوب شود و احساس خستگى نکند.
بعد از ابن مقله، ابن بوّاب، در ضمن بکار بستن قواعد دوازده‌گانه، با سنجش حروف با میزان نقطه، قواعدى را در خوشنویسى پیشنهاد کرد و با دقت در تراش قلم و انتخاب مرکب و نیز با ترتیب شاگردان متعدد در تکمیل اقلام ثلث و نسخ و رقاع تأثیرگذار بود.
طى دو قرن پس از ابن بّواب، خوشنویسى توسط خطاطان متعدد رونق گرفت؛ تا این‌که یاقوت مستعصمى ظهور کرد و از میان اقلام متعدد رایج شش قلم ثلث، نسخ، ریحان، محقق، توقیع و رقاع را برگزید و در زیبا گرداندن آنها ابتکاراتى به‌خرج داد. اقلام سته به خطوط اصول نیز مشهورند.
خوشنویسان ایرانی، خطى وزین و سبک روح را از خط تعلیق مشتق ساختند که نستعلیق نام گرفت. نستعلیق که از واژه‌هاى نسخ و تعلیق شده در قرن نهم هجرى توسط ایرانى‌ها ابداع شد و همچنان نیز خط ملّى آنان محسوب مى‌شود. واضع خط نستعلیق میرعلى تبریزى بود، که قواعد پیچیدهٔ حاکم بر آن را نیز تدوین نموده در زمان سلطنت شاه طهماسب (۹۳۰-۹۸۴ هـ .ق) خط نستعلیق جاى نسخ را گرفت و خط منتخب براى نگارش دیوان‌هاى شعر، داستان‌هاى حماسى و دیگر رواوین گردید. یک قرآن کامل به خط نستعلیق نیز موجود است که این نسخهٔ منحصر بفرد که براى کتابخانه شاه‌طهماسب در سال ۹۴۵ هـ . توسط شاه‌محمود نیشابورى کتابت شده است که نمایش قدرت و زیبایى خط نستعلیق به شمار مى‌آید. دوران سلطنت شاه‌عباس بزرگ، دورهٔ طلایى خط نستعلیق به شمار مى‌رود. در این دوران خوشنویسان بنامى رسد کردند که معتبرترین آنها میرعماد حسینى است.
در قرن نهم همچنین خورشید بلندپایه خط و خوشنویسى سلطان على مشهدى ظهور نود و شهرتش در زمان حیات عالم‌گیر شد.
در قرن دهم ستارگان بسیارى چون شاه‌ محمود نیشابوری، سلطان محمد خندان، بابا شاه تربتی، پیرمحمد شاگرد میرعلی، سید احمد مشهدی، محمود سیاوشانی، شیخ مرشدالدین شیرازی، شاه‌محمد مشهدى در آسمان هنر خوشنویسى این سرزمین درخشیدند. میرعلى هروى استاد الاساتید خط نیز در این دوران ظهور کرد. وى قواعد خط را به نظم در آورد و آثارى چون هفت اورنگ جامی، چهل حدیث (سه نسخه)، گلستان سعدی، و بسیارى از آثار ادبى و فرهنگى این سرزمین را به قلم جادویى خود مزین کرد.
از مهمترین حوادث خط و خوشنویسى در قرن دوازدهم، ظهور درویش عبدالمجید طالقانى استاد مسلم خط شکسته است. از بزرگان دیگر خط در این قرن احمد نیریزى است. او از نسخ‌نویسان بزرگ زمان خود است و در نستعلیق و شکسته نیز مهارت دارد.
در قرن دوازدهم هجرى خط نسخ متمایل به نستعلیق گردید و در قرن سیزدهم و چهاردهم هجرى قمرى به‌تدریج به خوشنویسى و نستعلیق توجه شده است و مشاهیر عمده این هنر عبارتند از: وصال شیرازى و فرزندانش، میرزا محمدرضا کلهر، میرزا غلامرضا اصفهانی، و عماد‌الکتاب.
خط نستعلیق به دست هنرمندان ایرانى متولد شد، میرعماد حسنى آن‌را به درجهٔ کمال رسانید و تا زمان میرزا محمدرضا کلهر ادامه یافت.
در دورهٔ معاصر على اکبر کاوه، حسن زرین خط، سید حسین و سید حسن میرخانى و هنرمندان بنام دیگرى در این خط و شیوه هنرنمایى داشته‌اند.



نويسنده / مترجم : -
زبان کتاب : -
حجم کتاب : -
نوع فايل : -
تعداد صفحه : -

 ادامه مطلب + دانلود...



هو الکاتب


پایگاه اینترنتی دانلود رايگان كتاب تك بوك در ستاد ساماندهي سايتهاي ايراني به ثبت رسيده است و  بر طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند و به هیچ ارگان یا سازمانی وابسته نیست و هر گونه فعالیت غیر اخلاقی و سیاسی در آن ممنوع میباشد.
این پایگاه اینترنتی هیچ مسئولیتی در قبال محتویات کتاب ها و مطالب موجود در سایت نمی پذیرد و محتویات آنها مستقیما به نویسنده آنها مربوط میشود.
در صورت مشاهده کتابی خارج از قوانین در اینجا اعلام کنید تا حذف شود(حتما نام کامل کتاب و دلیل حذف قید شود) ،  درخواستهای سلیقه ای رسیدگی نخواهد شد.
در صورتیکه شما نویسنده یا ناشر یکی از کتاب هایی هستید که به اشتباه در این پایگاه اینترنتی قرار داده شده از اینجا تقاضای حذف کتاب کنید تا بسرعت حذف شود.
كتابخانه رايگان تك كتاب
دانلود كتاب هنر نيست ، خواندن كتاب هنر است.


تمامی حقوق و مطالب سایت برای تک بوک محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.


فید نقشه سایت


دانلود کتاب , دانلود کتاب اندروید , کتاب , pdf , دانلود , کتاب آموزش , دانلود رایگان کتاب

تمامی حقوق برای سایت تک بوک محفوظ میباشد

logo-samandehi